مطالعات اخلاق کاربردی (اخلاق سابق)
اخلاق سال هشتم پاییز 1397 شماره 31 (پیاپی 53) (مقاله ترویجی حوزه)
مقالات
حوزه های تخصصی:
فلاسفه اخلاق همواره به موضوع وجدان اخلاقی و چگونگی شکل گیری آن توجه داشته اند. آن ها در پی پاسخ به این پرسش هستند که آیا وجدان یک نیروی اخلاقی مستقل است یا هر آنچه به وسیله آن ادراک می گردد همان احکام عقل عملی است؟ روان شناسان نیز درباره اینکه چگونه قواعد و دستورهای بیرونی، برای فرد، درونی می شوند، بسیار سخن گفته اند. با فرض پذیرش حقیقتی با عنوان «وجدان اخلاقی»، پژوهش حاضر نقش مادر را با رویکرد دینی و با بهره از یافته های روان شناسی اخلاق بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که بهترین راه برای پیدایش صفات پایدار منش در کودک، پرورش وجدان اخلاقی است. در این مقاله، وجدان اخلاقی یعنی توانایی تشخیص خیر و شر که محرکی برای عمل به نیکی ها و قوانین است. شکل گیری وجدان اخلاقی، براساس بنیان های دینی و فطرت اخلاقی انسان، حاصل تأثیر رشد شناختی و تحول انگیزش و عوامل برانگیزاننده تکرار رفتار مطلوب است تا هنگامی که آن رفتار ملکه و معیار درونی گردد. این مقاله بر آن است نقش مادر را در موضوع شکل گیری وجدان اخلاقی تبیین کند و با ارائه راهکارهایی در سه حیطه شناختی، عاطفی و رفتاری (براساس اعطای بینش، تعمیق باورها و اصلاح رفتار)، الگوی جدید برای شکل گیری وجدان اخلاقی ارائه دهد.
اخلاق جنسیتی از منظر اسلام و رابطه آن با نسبیت اخلاقی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل نوپدید در تحقیقات تفسیری و حدیثی معاصر، بازخوانی اخلاق اسلامی از جنبه «جنسیت» و استناد «اخلاق جنسیتی» به منابع وحیانی اسلام است. مسئله اصلی این نوشتار، در گام نخست، اثبات اصل گزاره های اخلاقی خطاب به یکی از دو جنس انسانی در آیات و روایات و در گام دوم، یافتن مبانی و مبادی استنباط اخلاق جنسیتی از معارف وحیانی اسلام و ابطال اشکال نسبیت اخلاقی درباره آن است. براساس یافته های این تحقیق، وجود گزاره های اخلاق جنسیتی در آیات و روایات انکارناپذیر است و تناظر دو مبنای قرآنی «زوجیت» و «تطابق نظام تشریع و نظام تکوین»، بستر نفس الامریِ صدور این گزاره ها را از جانب شارع مقدس نمایان می سازد. در نهایت، بعد از پاسخ دادن به اشکال نسبی شدن احکام اخلاقی در صورت پذیرش «اخلاق جنسیتی» در اسلام، این نتیجه حاصل شد که ادعای اطلاق کامل گزاره های اخلاقی به دو جنس انسانی در شریعت اسلامی، قابل استناد به منابع دینی نیست. بدین ترتیب، در استنباط گزاره های اخلاقی اسلام در نظام خانواده، توجه به بُعد جنسیتی زن و مرد، امری ضروری است و در بعضی موارد موجب تفاوت یا تعارض احکام اخلاقی زنانه و مردانه می شود. روش این پژوهش، ترکیبی از رویکردهای درون دینی و برون دینی است.
تأملی درباره جایگاه و مؤلفههای تربیت اخلاقی کودکان در خانواده (براساس دیدگاه امام علی (ع))(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دنیای معاصر بیش از هر زمان دیگری با مشکلات مختلف اخلاقی مواجه است. مراد از تربیت اخلاقی، فرایند ایجاد و پرورش فضایل اخلاقی در فراگیران و کوشش برای بازداشتن آن ها از رذایل اخلاقی در مقام نظر و عمل است. با توجه به اهمیت تربیت اخلاقی، پرداختن به مباحث مربوط به اخلاق و تربیت اخلاقی از جایگاه رفیعی برخوردار است. امام علی7، اولین پیشوای شیعیان، نکات برجسته ای درباره تربیت اخلاقی بیان فرموده است. پژوهش حاضر می کوشد با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به واکاوی جایگاه و مؤلفه های تربیت اخلاقی کودکان در خانواده از دیدگاه امام علی 7بپردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد امام مراحل تربیت اخلاقی را براساس مراحل اخلاق به سه دوره هفت ساله تقسیم کرده و درباره مؤلفه های تربیت اخلاقی (هدف غایی، اهداف واسطه ای، اصول و روش ها) مواردی را به صورت کاربردی ارائه کرده است. الگوبرداری از سیره حضرت علی7، بهره گیری از روش های تربیتی اسلامی و پرورش نسل صالح می تواند راهگشای سعادت دنیوی و اخروی باشد.
مطالعه کیفی شیوه ها واثرات فریبکاری رسانه درخانواده(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی کیفی شیوه ها و آثار فریبکاری رسانه در خانواده انجام شد. روش تحقیق کتابخانه ای و اسنادی و ابزار گردآوری اطلاعات، یادداشت برداری بود. برای گردآوری اطلاعات، کتب نظری درباره رسانه و مطالعات انتقادی، مقالات علمی- پژوهشی و علمی - تخصصی و ترجمه متون تخصصی بررسی و واکاوی شد. یافته ها در سه بخش فریبکاری رسانه در نحوه پوشش خبری و انتقال آن به مخاطبان، اثرگذاری بر سبک زندگی اعضای خانواده و راهکارهای برون رفت خانواده از مسئله فریبکاری رسانه دسته بندی و ارائه شد. شیوه های پوشش دادن اخبار و نحوه انتقال آن به مخاطبان، تأثیر عمده ای بر فریب مخاطبان دارد؛ به گونه ای که فنون خبری مؤثر بر فریب شامل: سابقه نویسی، ارائه نمایشی اطلاعات سری، نشت هدایت شونده، ماساژ پیام، حذف، کلی بافی، زمان بندی ارائه پیام، قطره چکانی، ایجاد موج خبری، تبخیر، ارائه دروغ بزرگ، نشان دادن سانسور به طور غیرمستقیم، دست چین کردن پیام، ساختن دشمن فرضی، مبالغه، اثر تلقیح و استفاده از تصاویر خشونت آمیز درباره زنان و کودکان و... است. در مبحث فریبکاری رسانه و اثرگذاری آن بر سبک زندگی خانواده، نتایج نشان داد که رسانه ها با شکل دادن به آگاهی کاذب مخاطبان، گسترش و نمایش تضاد طبقاتی، ایجاد حس ازخودبیگانگی، قهرمان سازی، دستکاری مفاهیم جنسیتی، خدمت به صاحبان سیاست و اقتصاد و ایجاد تغییرات فرهنگی موجب تغییر در سبک زندگی فردی و خانوادگی مخاطبان می شوند. همچنین، رسانه ها گاهی قواعد اخلاقی خانواده را تهدید می کنند.
چرا من باید اخلاقی باشم؟(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تاریخ فلسفه اخلاق از دیرباز شاهد تلاش فیلسوفان برای تولید و ارائه ی دلایل مختلف برای «اخلاقی بودن» بوده است. سؤالِ «چرا باید اخلاقی بود؟»، در جهت رسیدن به پاسخ های قانع کننده، برای قبول کردن و همچنین زندگی کردن بر اساس نظام اخلاقیِ خاص استوار است. ولی سؤالی که ما در پی پاسخ به آن هستیم این است که «چرا من باید اخلاقی باشم؟». در سؤال اولی پاسخ ها و دلایل به دنبال توجیه نظامِ اخلاقی هستند، ولی در دومی با قبولِ فایده مند بودن نظام اخلاقی، حیطه خاصی را به چالش می کشاند و آن اینکه آیا لازم است که فرد همیشه رفتار اخلاقی داشته باشد؟ این مقاله درروش گردآوری مطالب، از روش کتابخانه ای و در نحوه استناد داده ها، از شیوه اسنادی پیروی می کند و در تجزیه وتحلیل مطالب، روش آن تحلیل محتوایی از نوع توصیفی تحلیلی است. در ابتدا با بررسی جواب های ارائه شده به یک دسته بندی از جواب ها بسنده کرده و در ادامه به بخشی از چالش های پیش روی این جواب ها پرداخته ایم و به این نتیجه دست یافته ایم که یک نوع دلیلِ خاص به تنهایی برای اخلاقی بودن کافی نیست و دلیل محکم و قوی که هم ایجاد انگیزه کند و هم از قوت کافی برخوردار باشد، یک دلیل چندوجهی است که از کنار هم قرار گرفتن چندین نوع ادله مختلف و از ترکیب شدنِ آن ها به دست می آید.
آیا رذایل مهلکند؟(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، فیلسوفان و روانشناسان اخلاق، توجه فزاینده ای به موضوع فضائل داشته اند؛ اما موضوع رذایل اخلاقی کمتر مورد تمرکز آن ها بوده است. گابریل تیلور، محقق برجسته اخلاق با هدف اصلاح این کم توجهی، در اثری مهم با نام «رذایل مهلک»، این مسئله را به تفصیل مورد بحث قرار می دهد. رذایل مهلک که در سنت مسیحیت به هفت گناه کبیره نیز شهرت دارند، شامل کاهلی، حسد، طمع، غرور، خشم، شهوت و شکم پرستی می شوند. به باور تیلور، هر یک از این رذایل تباه کننده نفس اند و داشتن آن ها مانع از هدایت آدمی به سوی یک زندگی شکوفا و سعادتمند می گردد. هرچند از این سخن نمی توان نتیجه گرفت که فضایل لازمه شکوفایی اند، اما می توان آن را مؤیدی دانست بر مدعای اخلاق فضیلت ارسطویی که نبود چنین رذایلی را، شرط لازم برای نیل به حیاتی مطلوب می داند. تیلور در این مقاله که درواقع برشی از کتاب اوست که سال ها بعد و با تفصیل بیشتر نگاشته شد، ماهیت رذایل به فرد را با بررسی موردی رذیلت کاهلی روشن می کند.