در نگاه سهروردی، «نفس» یا «نور اسفهبد»، نوری از انوار الهی، هستی صرف، جوهر مجرد روحانی، مدّبر جسم و مدرک معقولات است؛ ثبوت آن به علم درونی و اثبات تجردش بر شهود باطنی استوار است؛ حدوث آن به افاضه ی اشراقی عقل فعّال و مشروط برحدوث جسم میباشد و ارتباطش با بدن نیازمند واسطه ای به نام «روح حیوانی» است، که الطف اجسام، پراکنده در تمام بدن و حامل قوای نفس میباشد.
از نظر شیخ اشراق، ادراک موجودات عالم، اعمّ از تصوّر جسمانیّات و شهود امور روحانی،کمال علمی و تجرّد نفس از تمام علایق مادّی، کمال عملی نفس است. نفس در استکمال خویش همّت خود را معطوف عالم انوار نموده و از ظلمات تن رها می شود. البته تدبیر مهمات حیات دنیوی ضروری است، لذا ثمره ی این تکامل «اعتدال در خلق» میباشد. در مسیر تکامل نفس، عارف مجاهد، از کلام «لا اله الاّ الله» به نوای «لا هو الاّ هو» و از آن به ندای «لا أنت الاّ أنت» و سپس به نجوای «لا انا الا انا» صعود میکند و در غایت قرب به مرتبه ی «توحید» رسیده و واصل انوار الهیّه میباشد که در آن خلع بدن، مقدور آدمی و حجب نوری، مکشوف اویند. پس از مرگ نیز، نفس به بقای علّتش باقی است و نفوس متکامل به ملک ابدی و نعم سرمدی، لذّت جاودانه می یابند.