در حالی که شاکله و اساس نهادگرایی مبتنی بر مفهوم نهاد است، فهم و تعریف مشترکی از نهاد وجود ندارد؛ در واقع نظریه پردازان مختلف با تعبیرها و رویکردهایی که اختلاف های اساسی با یکدیگر دارند به تعریف نهاد پرداخته اند. از این رو پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی سعی دارد تا با بررسی تعریف هایی که به طور عمده پس از تجدید حیاتِ اقتصادِ نهادی ارائه شده اند به طبقه بندی مفهومی آنها بپردازد. غالب تعریف های دهه های اخیر از نهاد را می توان ذیل مفاهیم رفتاری، تعادلی، ساختاری، هنجاری و قاعده محور طبقه بندی کرد. ارزیابی این برداشت ها نشان می دهد که رویکردهای ساختاری و هنجاری بیان ناقصی از رویکرد قاعده محور بوده و تعریف های رفتاری و تعادلی با مشکلاتی همچون جامع و مانع نبودن، مغالطه منطقی، خلط ماهیت و قابلیت، ضعف در تبیین تغییرات نهادی و تعارض با فروض نهادگرایی جدید روبه رو هستند و از این رو تعریف نهاد به مثابه قاعده با وجود نقدهایی که بر آن وارد است بر سایر رویکردها برتری دارد.
دکتر مسعود درخشان، فارغ التحصیل مدرسه اقتصاد لندن و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی است. او یکی از چهر ه های منحصر به فرد و از ذخایر علمی کشور محسوب میشود و در میان اقتصاددانان کشور به عنوان یک چهره برجسته شناخته شده است. اما آرا و نظراتش، در این سال ها چندان مورد توجه قرار نگرفته و در متن مسائل اقتصادی کشور به کار گرفته نشده است. از یک سو، مخالفت و عدم همراهی جریان غالب اقتصاددانان کشور و از سوی دیگر، پرهیز ایشان از ورود به حوزه سیاسیکاری و سعی در دوری از جنجال های سیاسی و رسانه ای، در عدم شناخته شده بودن ایشان موثر بوده است. قصد داریم که سلسله درس هایی را از ایشان در حوزه های مختلف اقتصادی منتشر کنیم. متن پیش رو، برگرفته از جلسات درس و بحث ایشان پیرامون نظام های اقتصادی بوده که در دهه ٦٠ در حاشیه حضور و فعالیت علمی ایشان در قم تهیه و تنظیم گردیده و سپس در دانشگاه های تهران تدریس شده است.
در سال های اخیر، به دلایل گوناگون شاهد هستیم بیشتر اندیشمندان اقتصادی به تغییرات اجتماعی[1] (ارزشی و نهادی) برای درک بهتر تغییرات اقتصادی توجه می کنند. نهادگرایی و تئوری های گفتمانی، دو پارادایم مهم در زمینه ی بررسی تغییرات اجتماعی هستند. در این مقاله، برای درک بهتر این پارادایم ها به بررسی آرای نورث، ویلیامسون وگریف، از اندیشمندان پارادایم نهادگرایی و لاکلو و موف، از نظریه پردازان گفتمانی می پردازیم. این بررسی نشان می دهد هر کدام از این پارادایم ها نقاط ضعفی دارند؛ همچنین با وجود تفاوت کلامی و اصطلاحات، شباهت بسیاری بین این پارادایم ها وجود دارد.