حجاب یک اصل فقهی و ضرورت دینی است که برای زنان مسلمان مقرر شده و استثنائاتی دارد. در این نوشتار ابتدا قاعده اولیه حجاب از دو جهت مورد بررسی قرار میگیرد. یکی از جهت مقتضای «ادلهای» که دربارة اصل وجوب حجاب است و دیگری از جهت مقتضای «اصول عملیه»، که باید در موارد شک به آن رجوع شود. از آنجا که بیحجابی دارای مفسده است برخی از فقها اصل عملی در حجاب را احتیاط میدانند و برخی دیگر به اصل برائت استناد میکنند. یکی از موارد استثنا «بردگان» است که در ضمن بحث این سؤال مطرح میشود که آیا حکم بردگان را میتوان به خدمتکاران خانوادگی و فرزندخواندگان سرایت داد؟ مورد استثنائی دیگر، «خواجگان» است که از نظر برخی فقهاء از مصادیق «غیراولی الاربة من الرجال» شمرده میشوند و بحث دربارة آنها در فقه اسلامی، هم از جهت موضوع و حکم با چالشهای فراوانی روبرو است.
چنانچه حجاب یک نوع رفتار قلمداد گردد، این رفتار همانند سایر رفتارهای دیگر تحت تأثیر قواعد خاصی است. بر اساس تئوریهای جامعهشناختی و روانشناختی، انجام یک رفتار، تحت تأثیر عوامل متفاوتی است. یکی از عوامل مهم و اثر گذار بر انجام و نحوة رفتار، اطلاعات و آگاهیهای فرد از رفتار میباشد. به عبارت دیگر، سطح شناختی فرد، اقدام و نوع رفتار وی را مشخص میسازد. اطلاعات و آگاهیهای فرد، نسبت به اشیاء، پدیدهها و مفاهیم، طی فرآیند جامعهپذیری وی ایجاد میشود. در این نوشتار، جامعهپذیری از دیدگاه تئوریهای کارکردگرایی، تقابل و کنش متقابل نمادین بررسی شده است و خانواده، مدرسه، گروه همسالان و نهادهای اجتماعی و ارتباطی به عنوان عوامل مؤثر بر جامعهپذیری حجاب معرفی میشوند که ناهماهنگی و بدکارکردی این عوامل میتواند منجر به آسیبپذیری فرآیند جامعهپذیری حجاب گردد.
پوشش زن از احکام مشترک میان همه ادیان ابراهیمی (یهودیت، مسیحیت و اسلام) است که هر کدام جداگانه اهمیت و جایگاه آن را مورد تأکید قرار دادهاند؛ تنها تفاوت در حدود حجاب و گاه فلسفه آن میباشد. در آیین یهود، بر استفاده از پوشش سراسری برای اندام و پوشش سر تأکید شده است؛ البته در مورد دختران مجرد، موی سر به شرط سادگی میتواند مشخص باشد. به عبارت دیگر در یهودیت، رعایت حجاب متلازم با تأهل است؛ حال آن که در آیین مسیحیت، تجرد مقدس شمرده میشود، لذا رعایت پوشش کامل و پرهیز از آرایش و جلوهگری برای از بین بردن زمینه تحریک در جامعه، به صورت شدیدتری دنبال شده است؛ چرا که رهبانیت و ترک لذایذ دنیوی از اصول این دین بوده و فلسفه پوشش هم به همین امر برمیگردد. در اسلام رعایت حجاب به منظور حفظ پاکی و قداست زن و اجتماع مورد توجه خاص قرار گرفته و حدود آن با توجه به آیات و روایات، پوشاندن همه بدن به جز وجه و کفین معرفی شده است.