این مقاله مى کوشد به بررسى رفتار فردى حضرت زهرا(علیها السلام) و نیز ارزش هاى اجتماعى حضرت با تاکید بر منابع اهل سنت بپردازد. در این زمینه، ارزش هاى اخلاقى همچون عبادت، عفت، زهد، حیا، و برخوردهاى اجتماعى حضرت با اطرافیان از جمله با پدر، همسر، فرزندان، مظلومان، یتیمان، فقرا و ... و نیز فعالیت هاى اجتماعى ایشان قبل و بعد از وفات پیامبر(صلى الله علیه وآله) مورد بررسى قرار مى گیرد و براى هر کدام از این موارد از کتاب هاى معتبر اهل سنت نمونه و شاهدى بیان مى گردد.
مری آن گلندون استاد حقوق دانشگاه هاروارد است. وی در زمینه¬ حقوق بشر، حقوق تطبیقی، حقوق مدنی و نظریه¬های حقوقی تدریس میکند و مطلب می¬نویسد. وی توسط ژورنال نشناللو ، در سال 1998 گلندون در فهرست پنجاه وکیل زن تأثیرگذار در آمریکا قرار گرفت. مری آن گلندون سال 2004 از سوی پاپ ژان پل دوم به ریاست آکادمی علوماجتماعی واتیکان منصوب شد. در این مقاله به بیان دیدگاه های ایشان در مورد فمنیسم و تاثیر آن بر روی خانواده می پردازیم.
تبلور شخصیت و هویت انسانی به عوامل گوناگونی از جمله امکان تاثیرگذاری از رهگذر حضور در عرصه اجتماعی وابسته است. از این رو، در حرکت احیاگرانه پیامبران الهی و از جمله پیامبر اعظم (ص) توجه ویژهای به این موضوع مبذول گردید تا آنجا که با هدف پاسداشت هویت و کرامت انسانی زن، با در نظرگرفتن حقوق متناسب با توانمندیهای او به همراه انتظار انجام تکالیف و وظایفی در شأن وی، از کهتری مقام زن در برابر مرد کاسته شد و از این طریق امکان تحقق استقلال شخصیتی و رفتاری برای جنس زن فراهم آمد. رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله در زدودن خرافات جاهلیت و معرفی جایگاه شامخ زن در حیات اجتماعی-سیاسی، در رفتار آن بزرگوار با فاطمه زهرا علیهاالسلام تجلی یافت. به رغم همه این اقدامات درپی وفات آن حضرت (ص)، باردیگر بیم آن میرفت که با تقویت تفکیک عرصه خصوصی از عمومی، جنسیت بر هویت غلبه یابد و انسانیت زن در پیشگاه مردانگی مرد ذبح گردد. از اینرو، اقدامی قاطع لازم میآمد که با گرامیداشت مقام زن، کرامت انسانیت را پاس نهد و این مهم جز از رهگذرخاندان نبوت و آن هم به دست تربیت شده بلافصل نبی، شدنی نبود.
مقوله جنس زبانی در زبانشناسی از مقوله جنس زیستشناختی بازشناخته میشود. بررسیهای زبان شناختی نشان دادهاند که اگرچه میان این دو نوع جنس در زبان هایی که از جنس زبانی بهره میبرند رابطه برقرار است، لیکن این رابطه متناظر نمی باشد. زبان عربی و عربی قرآنی (یا کلاسیک) از زبانهایی قلمداد میشود که جنس زبانی در آن از گستره و تنوع زیادی برخوردار است. این پژوهش با بررسی جنس زبانی در آیات قرآن کریم، با ارایة تقسیمبندی جدید و متفاوتی از آنچه در دستورهای موجود عربی در مورد جنس صورت پذیرفته است، به نحوه عملکرد و رابطه آن با جنـس زیـستشناختی در چارچوب نظریة نشانداری میپردازد. نتایج این بررسی میتواند از یکسو در تفسیر آیات و به ویژه نقش و اهمیت زنان در کلام الله مجید برپایة توصیف زبانشناختی به کار رود و از سوی دیگر مسیری جدید و متفاوت را پیش روی پژوهشگران دستور زبان عربی بگشاید.