فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۶۰۱ تا ۵٬۶۲۰ مورد از کل ۶٬۱۱۵ مورد.
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۵ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴
449 - 466
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به تحلیل تغییرات در هویت فرد مدرن و تبدیل شکل هویت جنسی زن و مرد معاصر ایران در دهه 1380 میان طبقه متوسط شهری، به خصوص در کلان شهرها، می پردازد. این پژوهش درواقع با تحلیل کیفی و نشانه شناختیِ دو فیلم کنعان (مانی حقیقی) و شهرت (ایرج قادری) نشان می دهد که طی این دهه نوعی دگردیسی و تبدیل شکل صمیمیت میان انسان ها، به خصوص در رابطه با خود، شکل گرفته است که می تواند در تحولات مربوط به توسعه خود، فردی شدن جامعه، و تحول در هویت جنسی و سکسوالیته افراد به خصوص در میان طبقه متوسط شهری ریشه داشته باشد که در جست و جوی هویت سیال فردی و جنسیتی خویش است؛ تحولی که در عین داشتن لایه های دموکراتیک و اعطای نقش مرکزی به زنان و مردان در تصمیم گیری هایشان در قبال بدن، درواقع حامل پریشانی ها و آشفتگی ها در زندگی آن ها هم هست. بررسی این تحولات از دریچه سینما در این دهه می تواند لایه های باریک و ژرفی از حیات فرد مدرن و حیات ذهنی وی را به تصویر بکشد. درنهایت، یافته های این پژوهش می تواند افق روشنی را فراروی مسئولان و برنامه ریزان شهری قرار دهد؛ به خصوص در کلان شهرها به منظور برنامه ریزی بهتر و هوشمندانه و مهندسی معقول امور هنری و درنهایت سیاست های مرتبط با بدن و هویت فردی.
اسنادی از روسپیگری در اصفهان در دوران پهلوی
منبع:
پژواک زنان در تاریخ سال سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۸
91-114
حوزه های تخصصی:
اثر ازدواج بر میزان خدمات خانه داری زنان ساکن شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۵ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
187 - 204
حوزه های تخصصی:
بررسی پیامد ازدواج برای زنان، به خصوص در رابطه با میزان فعالیت در خانه، به منزله بدیلی برای عرضه کار بازاری، محور اصلی پژوهش پیش رو را تشکیل می دهد. تحلیل رفتار بهینه، در قالب یک الگوی اقتصاد خُرد، نشان می دهد که زنان پس از ازدواج از عرضه کار خود در بازار اشتغال می کاهند و بر فعالیت خانه داری خود می افزایند. در این پژوهش، از دو نمونه شامل زنان مجرد (410 مشاهده) و زنان متأهل (409 مشاهده) در شهر تهران استفاده شد. داده ها با استفاده از پرسش نامه طراحی شده محقق جمع آوری شدند. شواهد حاکی از تأیید پیش بینی نظری الگوی رفتاری ا ست. برآوردها نشان می دهد که با وقوع ازدواج میزان خانه داری زنان در شبانه روز به طرز معناداری افزایش می یابد. این یافته مؤید تخصصی شدن زنان در امور خانگی در پی ازدواج است. همچنین، مشخص شد که درآمد، تحصیلات و اشتغال زنان تأثیر منفی بر میزان خانه داری دارند، اما تعداد فرزندان اثر مثبت را نشان می دهد.
زنان ایرانی در مجلس شورای اسلامی با تأکید بر نظریه گزینش سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
93 - 110
حوزه های تخصصی:
گزینش سیاسی فرایندی است که به وسیله آن افراد مقامات رسمی را در نظام سیاسی به دست می آورند. موضوع مشارکت سیاسی زنان یکی از موضوعات مهمی است که مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته و بخش عمده ای از مباحث اجتماعی سیاسی را به خود اختصاص داده است. مجالس قانونگذاری یکی از عرصه هایی است که زمینه ای مناسب را برای حضور سیاسی زنان فراهم کرده است. مقاله حاضر، در چارچوب روشی توصیفی و تحلیلی، در صدد است موانع حضور سیاسی زنان در جمهوری اسلامی ایران را، با تأکید بر مجلس شورای اسلامی، در چارچوب ساختارهای فرصت بررسی کند. با بررسی دوره 32ساله پس از انقلاب اسلامی، یافته های پژوهش حاکی از آن است که در قالب سه ساختار فرصت های سیاسی حقوقی، فرصت های فردی شخصیتی، و فرصت های اقتصادی اجتماعی زنان ایرانی به رغم اینکه از لحاظ قانونی و حقوقی با موانع جدی روبه رو نیستند، به دلیل برخی عوامل فردی شخصیتی و نیز سیاسی اجتماعی نتوانسته اند حضور گسترده ای در انتخابات مجلس داشته و کرسی های قابل توجهی در مجلس شورای اسلامی به دست آورند.
مطالعه تطبیقی میزان احساس امنیت اجتماعی زنان و مردان ساکن شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۱ شماره ۳
145 - 162
حوزه های تخصصی:
احساس امنیت، پیشنیاز هرگونه توسعه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی محسوب شده و با سطح پیشرفت جوامع در ارتباط است. آگاهی از وضعیت احساس امنیت ساکنان یک اجتماع نقش موثری در شناخت چالش ها و راهکارهای توسعه یک جامعه داشته و در جهت تقویت زیرساخت های آن عمل می نماید. لذا پژوهش حاضر درصدد است تا میزان احساس امنیت اجتماعی را در بین زنان و مردان ساکن شهر یزد مورد مقایسه قرار دهد.روش مورد استفاده در این تحقیق، از نوع پیمایشی می باشد؛ داده ها با ابزار پرسشنامه و با استفاده از شیوه نمونهگیری خوشه ای متناسب از 246 نفر از افراد ساکن شهر یزد گردآوری شده است.احساس امنیت اجتماعی در دوازده بعد امنیت جانی، امنیت مالی، امنیت اقتصادی، امنیت شغلی، امنیت اخلاقی، امنیت فرهنگی، امنیت عاطفی، امنیت احساسی، امنیت فکری، امنیت حقوقی، امنیت قضایی و امنیت نوامیس به تفکیک زنان و مردان سنجیده شده است. یافته های تحقیق گویای آن است که احساس امنیت جانی در زنان یزدی به طور معنی داری کمتر از مردان بوده؛ درحالی که احساس امنیت اقتصادی در مردان پایین-تر از زنان است. در سایر ابعاد احساس امنیت اجتماعی تفاوت معنی داری بین زنان و مردان وجود ندارد.
پیش بینی اعتیاد به اینترنت نوجوانان بر اساس سبک های فرزندپروری با میانجی گری سبک های دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اعتیاد به اینترنت نوجوانان بر اساس سبک های فرزندپروری با میانجی گری سبک های دلبستگی انجام گرفت. روش پژوهش نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان کاشان در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 6470 نفر بود که بر اساس جدول مورگان نمونه ای به تعداد 398 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و با پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ (1998) (IAT)، سبک های تربیتی فرزندپروری شیفر نقاشیان (1358) (PSQ) و پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسال هازن و شیور (1987) (AASQ) مورد ارزیابی قرار گرفتند. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر و نرم افزار AMOS استفاده شد.نتایج نشان داد که سبک فرزندپروری محبت به طور مستقیم (01/0>p) و با میانجیگری سبک های دلبستگی ناایمن اضطرابی و اجتنابی (05/0>p) بر اعتیاد به اینترنت نوجوانان اثر معنادار دارد. از طرفی، اثر مستقیم سبک فرزندپروری کنترل و با میانجیگری سبک های ناایمن دلبستگی بر اعتیاد به اینترنت نوجوانان معنادار نبود (05/0<p). با توجه به نتایج پژوهش حاضر مبنی بر رابطه سبک های فرزندپروری و اعتیاد به اینترنت نوجوانان و نقش واسطه ای سبک های دلبستگی، این یافته ها دارای تلویحات کاربردی برای روانشناسان جهت مداخله های پبشگیرانه – درمانی برای کاهش اعتیاد به اینترنت در نوجوانان است.
تحلیل تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار از زلزله استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۸ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
431 - 462
حوزه های تخصصی:
بلایای طبیعی به یک اندازه بر جمعیت درگیر تأثیر نمی گذارند. زنان سرپرست خانوار از گروه های اجتماعی آسیب پذیر در موقعیت بحران زا هستند. نحوه مواجهه زنان با موقعیت بحران ارتباط بسیار زیادی با زمینه فرهنگی، سازوکارهای قدرت و موضوعات مرتبط با جنسیت دارد. از طرفی، عاملیت زنان نیز در این مواجهه اهمیت دارد. مقاله حاضر به تشریح تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار از زلزله با هدف ارائه مدل مفهومی «فرایند توانمندسازی زنان سرپرست خانوار در بحران» می پردازد. این مطالعه کیفی و با روش «نظریه زمینه ای» است. داده های میدانی از طریق نمونه گیری نظری و مصاحبه عمیق با 15نفر از زنان سرپرست خانوار در مناطق هشت گانه زلزله زده کرمانشاه از جمله ثلاث باباجانی و سرپل ذهاب تا حد اشباع نظری جمع آوری و با روش نظریه زمینه ای تحلیل شده است. در نهایت، داده ها به 363 مفهوم، 20 مقوله عمده و مقوله هسته تشدید بنیادهای اجتماعی ناتوان ساز کدگذاری و تحلیل شد. پدیده برساخت شده «فقر قابلیتی تهدید فرصت ها» (زنان ناتوان) ناشی از بستر نظام های ارزشی و ایدئولوژی های سرکوب گر حاکم بر زنان، ضعف مدیریت بحران، فقر و محرومیت منطقه و کمبود دانش فنی و مهارت است که راهبردهای تاب آوری و کنش فعال، کنش منفعل و... را به دنبال داشت. درماندگی و دلزدگی، چالش قدرت، تهدید و ناامنی، احساس رهاشدگی، آسیب های جسمی و روانی و چالش فرزندان پیامدهای ناشی از پدیده ذکرشده است که نظریه زمینه ای آن در قالب مدل پارادایمیک ارائه شده است. نتایج نشان می دهد فرایند «قدرتمندشدن» زنان سرپرست خانوار در بلایا مشروط به شرایطی است از جمله اینکه فرصت ها از طریق ساختارهای حمایتی قابل دسترسی باشند و موانع و نیروهای بازدارنده آن قدر تهدید کننده و قوی نباشد که جلوی فرصت ها را بگیرد و به محرومیت از قابلیت ها منجر شوند و زنان نیز خود را واجد «عاملیت» بدانند.
اثربخشی آموزش رویکرد تلفیقی شناختی روان نمایشگری بر اصلاح باورهای ارتباطی ناکارآمد زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۶ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
283 - 296
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش رویکرد تلفیقی شناختی روان نمایشگری بر اصلاح باورهای ارتباطی ناکارآمد زنان متأهل صورت گرفت. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان متأهل ساکن خوابگاه های دانشگاه علامه طباطبایی در سال 1390 بودند. سی نفر که بالاترین نمره را در سیاهه باورهای ارتباطی به دست آورده بودند به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار استفاده شده در این پژوهش سیاهه باورهای ارتباطی زناشویی (RBI) است. روش تحقیق شبه آزمایشی بود و از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. گروه آزمایش در نه جلسه، هر هفته یک جلسه، آموزش با رویکرد تلفیقی شناختی روان نمایشگری شرکت کردند. پس از اتمام برنامه آموزشی، از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. یافته های تحقیق با استفاده از روش تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش رویکرد تلفیقی شناختی روان نمایشگری بر اصلاح باورهای ارتباطی ناکارآمد زنان متأهل در گروه آزمایش مؤثر بوده است.
ساخت و اعتباریابی مقیاس ایرانی «خوشبختی زناشویی» مبتنی بر مطالعه بومی مولفه های خانواده موفق ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر ساخت و اعتباریابی پرسشنامه خوشبختی زناشویی بود. روش این پژوهش آمیخته از نوع اکتشافی و جامعه آن شامل زوجین استان زنجان بودند. در بخش کیفی نمونه ای به روش هدفمند و به تعداد 41 نفر از زوجین موفق انتخاب شدند. در بخش کمی نمونه ای به روش دسترس و طبق فرمول کوکران به حجم 664 نفر انتخاب شد و اطلاعات لازم از آنها اخذ شد. برای جمع آوری اطلاعات از دو روش مصاحبه و پرسشنامه استفاده شد. در فاز کیفی ابتدا زوجین موفق با ارزیابی مصاحبه و شاخص های کمی خوشبختی شناسایی شدند و سپس پرسشنامه خوشبختی زناشویی بر اساس تحلیل مصاحبه های انجام شده با زوجین موفق ساخته شد. در بخش کیفی چهار درونمایه کلی و سیزده عامل زیر بنایی را برای خوشبختی زوجین شامل زمینه مناسب(شامل سه طبقه خانواده ها، آمادگی موقع ازدواج و منابع مالی)، باورهای سازگارانه(شامل سه طبقه انتظارات واقع بینانه، باور به درک و پذیرش و تعهد و نظارت بر تعهد)، رفتارهای تقویت کننده رابطه(شامل پنج طبقه همراهی و فعالیت مشترک، مهارت های ارتباطی، حل مساله، حمایت و مسئولیت پذیری) و احساس مثبت(شامل چهار طبقه هیجان خواهی، احساس مثبت، زیباپسندی و محبت) شناسایی شدند. اعتبار به سه شیوه آلفای کرونباخ، اعتبار مرکب و بازآزمایی بررسی شد که با توجه به مقادیر بالای 70/0 اعتبار کل ابزار و مولفه ها تایید شد. روایی محتوایی به دو شکل کیفی (مصاحبه با 12 متخصص حوزه خانواده)و کمی (با محاسبه دو شاخص CVR و CVI) ارزیابی و تایید شد. برای روایی ملاکی همبستگی نمره حاصل از پرسشنامه با ارزیابی یک مشاور خانواده برای 45 زوج در یک مقیاس 1تا 10 محاسبه شد و 69/0 به دست آمد. روایی سازه با تحلیل عاملی تاییدی ارزیابی شد. رابطه تک تک سوالها با عامل زیربنایی خود دارای مقدار t بیشتر از 2 و لذا معنی دار بود. همچنین شاخص های برازش از نتایج تحلیل عاملی تأییدی حمایت کردند. ابزار تهیه شده در این پژوهش می تواند در سنجش کارکردهای زوج ایرانی توسط مشاوران و برنامه ریزان به کار گرفته شود.
تاثیر هوش هیجانی بر گرایش کارآفرینانه دانشجویان دختر: نقش میانجی سبک شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۳ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
73 - 92
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر، کارآفرینی و گرایش کارآفرینانه به منزله مزیتی رقابتی در سازمان ها تلقی می شود. فرایند هوش هیجانی، نقش محوری در تدوین و فعال شدن گرایش کارآفرینانه در شرکت ها و سازمان ها ایفا می کند. بنابراین، هدف اصلی این تحقیق بررسی تأثیر هوش هیجانی بر گرایش کارآفرینانه دانشجویان دختر و آزمون اثر میانجی متغیر سبک شناختی است. این پژوهش با روش پیمایشی انجام شده و جامعه آماری تحقیق شامل همه دانشجویان دختر پردیس فارابی دانشگاه تهران بودند که تعداد 290 نفر از آنان به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. یافته های تحقیق نشان داد هوش هیجانی بر گرایش کارآفرینانه تأثیر مثبت و معنا داری دارد. همچنین متغیر سبک شناختی در رابطه بین تأثیر هوش هیجانی و گرایش کارآفرینانه دانشجویان دختر نقش میانجی دارد.
واکاوی کیفی نگرش دختران دانشجو نسبت به اعتراضات سال 1401 به شیوه نظریه داده بنیاد
حوزه های تخصصی:
شکل گیری مبانی «نظام الگوی مصرف»، «انتخاب نیاز» و «جنسیت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۳ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱
55 - 74
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر موضوع کلی «جنسیت و مصرف» را با توجه به مبانی فلسفی آن و روند پیدایش الگوی مصرف طرح نموده است، نویسندگان مقاله معتقدند که الگوی مصرف دارای سه مرحله مرتبط و هماهنگ در تولید، توزیع و مصرف بوده و نحوه شکل گیری مصرف بر مبنای «تولید نیاز» و رابطه آن با «ارضاء نیاز» در قالب یک نظام هدفمند و با جهت مشخص است. در این راستا، طرح تحقیقاتی در گروه بررسی مسائل زنان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با موضوع رابطه جنسیت با نظام نیاز و ارضاء انجام شده است، روش تحقیق کیفی از طریق مصاحبه و در مرحله دوم، یافته های کیفی، با روش پیمایشی به آزمون گذاشته شده است، جامعه آماری طرح شامل طیف متناسب از زنان و مردان بر اساس سن و تحصیلات به شکل تصادفی شهر تهران می باشد. مهمترین نتیجه تحقیق حاضر اثبات رابطه بین نیاز و ارضاء نیاز و وجود تفاوت مشخص بین زن و مرد در انتخاب نیاز، منبع تولید نیاز و راه های ارضاء نیاز است.
تأثیر شکاف جنسیتی بر رفتار انتخاباتی زنان در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۱ بهار ۱۳۹۲ شماره ۱
65 - 82
حوزه های تخصصی:
تأثیر شکاف های جنسیتی بر رفتار انتخاباتی عموماً در قالب سه الگوی شکاف سنتی، همگرایی و تجدید نظرطلبانه صورتبندی شده اند. این مقاله با استفاده از روش پیمایشی و جمع آوری داده از بین 230 نفر زن و مرد در شرایط رأی دهی در شهر اصفهان، نشان داد که اولاً الگوی شکاف جنسیتی سنتی یا محافظه کارتر بودن زنان نسبت به مردان در این جامعه آماری تفوق داشته است. ثانیاً تأثیر این شکاف جنسیتی سنتی در جامعه آماری زنان یکدست نبوده و عواملی مانند تحصیلات و سن باعث کاهش یا افزایش میزان محافظه کاری زنان شده است. ثالثاً با تایید رابطه معنادار میان جنسیت و رفتار تبعی زنان مشخص گردید عواملی که باعث کاهش میزان محافظه کاری زنان شده اند میزان رفتار تبعی زنان را نیز کاهش داده اند. نهایتاً مقاله متضمن این ایده کلیدی است که تأثیر عامل جنسیت بر رفتار انتخاباتی زنان را نباید صرفاً تاثیری از پیش تعیین شده، بیولوژیک و مبتنی بر هویت های پایدار جنسیتی آنها دانست بلکه رفتار انتخاباتی زنان رفتاری چندلایه است که تا حدی در متن اجتماع و از طریق عوامل غیر جنسیتی نیز برساخته می شود. همین برساخته شدن نسبی رفتار سیاسی زنان مشخص می سازد تا چه حد توجه به شیوه های توانمند سازی سیاسی زنان ضروری به نظر می رسد.
بررسی تأثیر مشاورۀ شغلی مبتنی بر الگوی تعالی شغل- خانواده بر تسهیل تعارض شغل-خانواده و خود- ارزشیابی بنیادی در زنان کارمند دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
35 - 52
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی تأثیر مشاوره شغلی مبتنی بر الگوی تعالی شغل- خانواده بر تسهیل تعارض شغل- خانواده، تعارض خانواده- شغل و تصحیح خود- ارزشیابی بنیادی زنان شاغل دانشگاه اصفهان بود. روش: روش پژوهش نیمه تجربی- به روش پیش آزمون، پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان کارمند دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1400 بودند. از این جامعه، تعداد 30 نفر از کارمندان داوطلب حاضر به همکاری انتخاب و در دو گروه آزمایش (15نفر) و کنترل (15نفر) به طور تصادفی جایگزین شدند. متغیر مستقل جلسات مشاوره شغلی مبتنی بر الگوی تعالی شغل- خانواده (گرینهاوس و پاول، 2006( بود که در هشت جلسه در گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. در این پژوهش به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه ویژگی های دموگرافیک، پرسشنامه تعارض شغل- خانواده (مک ماریان و نت مایر، 1996) و مقیاس خود- ارزشیابی بنیادی (جاج و همکاران، 2003) استفاده گردید. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس (آنکوآ) نشان داد که بین میانگین پس آزمون دو گروه آزمایش و کنترل در دو بعد تعارض شغل- خانواده، خانواده- شغل و خود-ارزشیابی بنیادی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). نتیجه گیری: مشاوره شغلی مبتنی بر الگوی تعالی شغل- خانواده بر تسهیل تعارض شغل- خانواده در دو بعد و تصحیح خود- ارزشیابی بنیادی مؤثر است.
بررسی جایگاه زن در آثار واقع گرایانه ی جمالزاده و بالزاک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱ بهار ۱۳۸۹ شماره ۳
39-58
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه مکتب واقع گرایی، ادبیات ابزاری است برای شناساندن رویه ی واقعی قواعد، روابط و مناسبات اجتماعی. این مکتب بر آن است تا گستره ی آگاهی های اجتماعی خوانندگان را افزایش دهد. این هدف، مضامین تازه ای را پیش روی نویسندگان قرار می دهد. مسأله ی زندگی زنانه نیز، بر اساس همین روی کرد، وارد آثار ادبی جوامع مختلف می شود. بررسی آثار بالزاک و جمالزاده، به عنوان بنیان گزاران این مکتب در فرانسه و ایران نشان می دهد که این دو نویسنده، کم و بیش به این مضمون پرداخته اند. آن ها از یک سو، جایگاه سنتی زنان را به تصویر می کشند و از سوی دیگر، تأثیر سرمایه داری بر زندگی آنان را افشا می نمایند. اگرچه این دو نویسنده، در بعضی از موارد، موضوعات مشترکی را مطرح می کنند که منجر به بروز شباهت های قابل توجهی در دیدگاه های آن ها می شود، اما تجربیات فرهنگی و اجتماعی ناهمانند و نیز حضور در دو دوره ی تاریخی متفاوت باعث می شود که در تصاویری که آنان ارایه می دهند، همسانی چندانی وجود نداشته باشد.
سیر تطور سرجامه های اندرونی و بیرونی زنان بر اساس روان شناسی فرهنگی در عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و فرهنگ سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۵
37 - 54
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی سیر تطور سرجامه های اندرونی و بیرونی زنان بر اساس روان شناسی فرهنگی در عصر قاجار بود. جامعه پژوهش، کلیه متون روان شناسی فرهنگی و تاریخ نگاری مربوط به سرجامگان زنان عصر قاجار بود. نمونه پژوهش، انواع سرجامه زنانه عصر قاجار بود که به صورت هدفمند بر تاج، تاج کلاه، سربند، عرقچین، لچک و چارقد، چادر، چادر گل دار، روبنده و پیچه مشتمل شد. روش پژوهش کیفی به شیوه توصیفی تحلیلی است. جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای، به صورت فیش برداری و بررسی تصاویر ازمیان منابع روان شناسی فرهنگی و تاریخ نگاری موجود، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در طول تاریخ حکومت قاجاریان، در باب سرجامگان زنانه فضای اندرونی؛ تاج و تاج کلاه در طبقات فرادست جای خود را به چارقد و لچک سپرد؛ اما درمقابل پوشش سر در فضای بیرونی تقریباً ثابت باقی ماند و سرجامه اندرونی در مرور ایام، کامل تر و کم تکلف تر شد. از سوی دیگر؛ در برابر این دگرگونی در فضای داخلی، سرجامه بیرونی یعنی چادر، روبنده و پیچه بود که تقریباً به سنت پیشین خود وفاداری نشان داد و در طول حیات خود، با تغییر جزیی در جنس، پیچه های بافته شده از موی اسب جایگزین روبنده های پارچه ای شد. درمجموع می توان نتیجه گرفت درمقابل تنوع و دیگرگونی در انواع سرجامگان زنانه اندرونی در عصر قاجار ازیک سو و منسوجات کاربردی در تهیه آن ها از سوی دیگر؛ پوشش سر در بیرون، محدود و ثابت ماند.
بررسی تحلیلی- انتقادی؛ نماد نفس بودن زن از منظر عرفا با تکیه بر داستان اعرابی و خلیفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۴ پاییز ۱۳۹۱ شماره ۳
85 - 102
حوزه های تخصصی:
موضوع زن، نماد نفس کوششی است در تبیین چرایی زمینه های نمادین زن و نفس. در این نوشتار، ابتدا خلاص? داستان " اعرابی و خلیفه" از منظر نماد پرداخته شده و در ادامه تعریفی از نفس، نماد، چرایی نماد ِنفس بودن زن از منظر عرفا مطرح شده است. نتیجه تمثیلی داستان بر اساس نظری? نجم رازی، بیانگر آن است که همپویگی و سلوک نفس با عقل، عشق را در سالک به ظهور می رساند؛ سرّ "من عرف نفسه، فقد عرف ربّه" اینجاست و با نگاهی انتقادی به باور ِنماد نفس بودن زن؛ با استناد به آیات الهی قرآن، نشان داده شده است که از منظر کلام الله، سیر الی الله خاص مردان نیست و زنان نیز می توانند به قل? کمال انسانی و عشق الهی دست یابند.
شناسایی تأثیرات یادگیری اجتماعی در خانواده بر میزان مهارت های پیش از ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۱ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴
479 - 508
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف توصیف میزان مهارت های پیش از ازدواج دختران مجرد 15 سال و بیشتر ساکن استان مازندران، که پدرشان شهید، جانباز، یا آزاده اند، و نیز برای شناسایی میزان تأثیرپذیری مهارت های پیش از ازدواج آن ها از مهارت های والدینشان انجام شده است. بر این اساس، 366 نفر با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران و به شیوه نمونه گیری دو مرحله ای تصادفی متناسب انتخاب شدند. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد میزان مهارت های پیش ازدواج در بین دختران در سطحی پایین تر از متوسطِ مورد انتظار است و اکثریت پاسخگویان سنین 14 تا 18 سالگی را مناسب ترین سن برای یادگیری این مهارت ها دانسته و آموزش از سوی والدین در خانواده را به منزله بهترین راه کسب مهارت های پیش از ازدواج معرفی کرده اند. نتایج تحلیل رگرسیونی نشان می دهد که متغیرهای مستقل وارد شده در معادله رگرسیونی، 45 درصد از واریانس میزان مهارت های پیش از ازدواج را به منزله متغیر مستقل تبیین می کند و میزان مهارت های پیش از ازدواج در بین دخترانی بالاتر است که آموزش های مستقیم بیشتری را از سوی مادران و پدرانشان در زمینه مهارت های ازدواج و زندگی زناشویی دریافت می کنند. پایین بودن نسبی میزان مهارت های پیش از ازدواج و تمایل دختران جوان به شرکت در دوره های آموزشی، بر لزوم برگزاری دوره ها و کلاس های آموزش مهارت های پیش از ازدواج برای دختران به صورت نظام مند و متوالی دلالت می کند.
بررسی تأثیر تعارض کار خانواده و خانواده- کار بر بیگانگی از کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۵ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳
397 - 414
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر تعارض کار خانواده و تعارض خانواده کار بر بیگانگی از کار است. در این زمینه، از نظریه نمایشی گافمن، دوکسبری و هیگینز، کرچمایر و کوهن، مرتون، اینگلهارت، و فانس استفاده شده است. جامعه آماری شامل زنان متأهل شهر اهواز است. داده های پژوهش با روش پیمایشی، از نمونه ای با حجم 386 نفر، از میان کارمندان زن متأهل اداره های دولتی شهر اهواز با روش نمونه گیری طبقه ای و تصادفی انتخاب شد. بیگانگی از کار در دو حیطه: تعارض کار با خانواده و تعارض خانواده با کار بررسی شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی، آزمون های معناداری، تحلیل واریانس، تحلیل رگرسیون، و تحلیل مسیر استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان داد که: رابطه مستقیم و معناداری بین متغیر تعارض کار با خانواده، تعارض خانواده با کار، و متغیر وابسته (بیگانگی از کار) وجود دارد. همچنین یافته ها نشان می دهد که پایگاه اجتماعی اقتصادی (وجه عینی) از طریق تعارض کار با خانواده و خانواده با کار، بر بیگانگی از کار اثر غیرمستقیم دارد و پنداشت فرد از پایگاه اجتماعی اقتصادی خود (وجه ذهنی) تأثیر مستقیمی بر بیگانگی از کار می گذارد. درضمن، نتایج پژوهش رابطه معکوس و معناداری بین متغیرهای سن، سابقه کار، نوع سمت سازمانی، پیشینه شهری روستایی، و متغیر بیگانگی از کار را آشکار می کند.
واکاوی حمایت اجتماعی و وابسته های آن در تجربه زیسته مادران دارای کودک اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش نرخ تشخیص کودکان با اختلال اتیسم و تأثیر عمیق حضور آنان بر حیات خانواده به خصوص مادران در عهده داری مسئولیت دشوار والدگری، نگهداری، رسیدگی، مراقبت و همراهی آنان در مراجعات درمانی و توان بخشی، موضوع قابل توجهی نزد پژوهشگران مطالعات زنان و خانواده است. در این زمینه برخورداری از حمایت اجتماعی می تواند موجب تسهیل امور شده و از فشار نقش اجتماعی مادران بکاهد. با درک این امر و نظر به قلت پژوهش های انجام شده در این حیطه، تحقیق حاضر با رویکرد کیفی و به کمک مصاحبه نیمه ساختارمند با 18 نفر از مادران دارای کودک با اختلال طیف اتیسم در استان تهران سامان یافت تا پنداشت آنان از انواع حمایت اجتماعی دریافت شده را احصا نماید. نتایج بیان کننده آن است که حمایت عاطفی ابرازشده شوهران در طیفی از درک، توجه و همدلی از یک سو و انکار و مقاومت عده ای دیگر قرار دارد. به علاوه ابراز همدلی و امیدبخشی و یا سرزنش و مقایسه از سوی خانواده والد زوجین اشکال دیگری از حمایت عاطفی ادراک شده مادران است. عدم اطلاع رسانی کافی به جامعه مادران و نیز کودکان موجبات سرزنش، قضاوت نادرست و عدم درک از سوی سایرین را به همراه داشته و به عنوان عامل محدودیت زا بر وخامت گذران زندگی روزمره کودک و مادر می افزاید و منجر به طرد اجتماعی و انزوای خودخواسته آنان می گردد. حمایت ابزاری اظهارشده نیز اندک و ضرورت بازنگری و تدوین دستورالعمل های متناسب با وضعیت معیشتی خانواده این کودکان را محسوس می سازد. برخورداری از سطوح بالاتر حمایت اجتماعی مستلزم سیاستگذاری اجتماعی فرهنگی منطبق با نیازهای کودک و مادر است.