آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۹

چکیده

از دیدگاه مکتب واقع گرایی، ادبیات ابزاری است برای شناساندن رویه ی واقعی قواعد، روابط و مناسبات اجتماعی. این مکتب بر آن است تا گستره ی آگاهی های اجتماعی خوانندگان را افزایش دهد. این هدف، مضامین تازه ای را پیش روی نویسندگان قرار می دهد. مسأله ی زندگی زنانه نیز، بر اساس همین روی کرد، وارد آثار ادبی جوامع مختلف می شود. بررسی آثار بالزاک و جمالزاده، به عنوان بنیان گزاران این مکتب در فرانسه و ایران نشان می دهد که این دو نویسنده، کم و بیش به این مضمون پرداخته اند. آن ها از یک سو، جایگاه سنتی زنان را به تصویر می کشند و از سوی دیگر، تأثیر سرمایه داری بر زندگی آنان را افشا می نمایند. اگرچه این دو نویسنده، در بعضی از موارد، موضوعات مشترکی را مطرح می کنند که منجر به بروز شباهت های قابل توجهی در دیدگاه های آن ها می شود، اما تجربیات فرهنگی و اجتماعی ناهمانند و نیز حضور در دو دوره ی تاریخی متفاوت باعث می شود که در تصاویری که آنان ارایه می دهند، همسانی چندانی وجود نداشته باشد.

The Exploration of the Woman’s Position in the Realistic Works Written by Jamalzadeh and Balzac

For realists, the literature is the instrument to identify the real social logics and relationships. The school of realism objects to expand the social awareness of its readers, and it suggests them new subjects. According to this approach, the woman’s life has become an issue of the literary works. The exploration of the works written by Balzac and Jamalzadeh, the founders of the school of realism in France and Iran, depict that both were concerned on the woman’s life. On one hand, they both describe the woman’s traditional life, and, on the other hand, they reveal the influence of the Capitalism on her life. The works of Balzac and Jamalzadeh share similarities, however, their different eras, with distinct social and cultural experiences, have led into two different images of women

تبلیغات