فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۳۶۱ تا ۵٬۳۸۰ مورد از کل ۶٬۱۱۵ مورد.
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۳ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱
95 - 113
حوزه های تخصصی:
در نظر شاعران معاصر فلسطینی خاک وطن اشغالی به مثابه دلبری است با بی نهایت نام های فریبنده و زیبا. شاعر برای دست یافتن به محبوب خود [وطن] از روزن? خیال وارد می شود و نگاه ویژه و متفاوتی به آن دارد. پس از وقوع حوادث سخت و بحرانی فلسطین که با اشغال این سرزمین در 1948 به اوج خود رسید، شاعر از «زن»به عنوان نمادی برای بیان احساس و شدت دلبستگی خود به وطن بهره جست. از این رو برای برانگیختن شور حماسه و ایثار در کالبد بی جان هموطنانش، میهن اشغالی خود را به زیبارویی دربند تشبیه می کرد که جوانان وطن برای آزادی او از بذل جان دریغ نورزیده اند. مسلماً جنیست شعرای فلسطینی در کیفیت بهره گیری از این نماد و نوع نگرش و تفکر آنان بی تأثیر نبوده است. نگارندگان در این پژوهش کوشیده اند تا به جستجوی نگاه نمادین شعرای فلسطینی به زن، از خلال آثار و اندیشه های دو تن از شاعران برجست? این سرزمین یعنی فدوی طوقان و ابوسلمی بپردازند.
بررسی تطبیقی وضعیت زنان در کشورهای اسلامی خاورمیانه و شمال افریقا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۵ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
123 - 147
حوزه های تخصصی:
وضعیت زنان در چند دهه اخیر در بیشتر نقاط دنیا پیشرفت های چشمگیری داشته است. بااین حال، شکاف جنسیتی هنوز در بسیاری از جوامع وجود دارد. این پژوهش، با استفاده از شاخص های بین المللی سنجش وضعیت زنان، به بررسی تطبیقی کشورهای اسلامی خاورمیانه و شمال افریقا از حیث توسعه جنسیتی، نابرابری و شکاف جنسیتی می پردازد. روش این پژوهش تحلیل ثانویه داده های بین المللی است که به دو روش تحلیل توصیفی اکتشافی و تحلیل خوشه ای انجام گرفته است. تجزیه و تحلیل های این تحقیق در خصوص وضعیت این کشورهای اسلامی بر دو الگوی اصلی تأکید دارد: اول آنکه، چنانچه مجموعه این کشورها را به عنوان یک کل در نظر بگیریم، شکاف جنسیتی میان آن ها به مراتب بیشتر و برجسته تر از سایر نقاط جهان است. دوم آنکه، تحلیل های تفصیلی این پژوهش نیز نشان دهنده تنوع و تفاوت های قابل ملاحظه بین این کشورهاست؛ به طوری که می توان آن ها را بر اساس وضعیت زنان در سه شاخص بین المللی به پنج گروه مجزا تقسیم کرد. در این گروه بندی، کشورهای قطر و کویت در دسته یک، کشورهای امارات متحده عربی، تونس، بحرین، عمان، عربستان سعودی و لیبی در گروه دوم، کشورهای لبنان، ترکیه و الجزایر در گروه سوم، کشورهای ایران، سوریه، اردن، مصر، مراکش، پاکستان و عراق در گروه چهارم و یمن و افغانستان در گروه پنجم قرار می گیرند. بر این اساس، به نظر می رسد برای تبیین و شناخت دقیق وضعیت زنان در این کشورها، توجه به تفاوت های متعدد و ناهمسانی آن ها، هم در وضعیت کنونی و هم در روند تحولات وضعیت زنان در سه دهه گذشته، ضروری است.
بررسی جایگاه اجتماعی زنان و کودکان در دوره شاه طهماسب صفوی (930-983ق) بر اساس تطبیقِ نگاره های نُسخِ شاهنامه طهماسبی و هفت اورنگ جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۶ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
189 - 208
حوزه های تخصصی:
عوامل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، و مذهبی دوران صفوی بر حضور زنان در جامعه تأثیرگذار بود. در ساختارهای جدید، نقش زنان بر اساس جایگاه اجتماعی آن ها شکل می گرفت. همچنین، با برپایی آرامش، کودکان در جوار مادرانشان، از امنیت و آموزش و پرورش بهتری برخوردار شدند. این عوامل نگارگران را به ترسیم بیشتر تصویر زنان و کودکان در نگاره هایشان ترغیب کرد. هدف مقاله حاضر شناخت جایگاه اجتماعی زن و کودک در دوره شاه طهماسب، بر اساس نگاره های شاهنامه طهماسبی و هفت اورنگ جامی (نفیس ترین نُسخِ نگارگری دوره مذکور)، است و پرداختن به آن، با توجه به اینکه در این زمینه پژوهشی انجام نشده، لازم بوده و تلاشی است برای پاسخ به این پرسش که ویژگی های بصری ترسیم نقش زنان و کودکان در نگاره های این دو نسخه کدام است و آیا این ویژگی ها نشان دهنده جایگاه طبقات مختلف اجتماعی آنان است؟ در این پژوهش، که گردآوری مطالب کتابخانه ای است و به روش تطبیقی توصیفی تحلیلی نگاشته شده، از هر نسخه پنج نگاره در موضوعات متفاوت، که نمایانگر نقش زن و کودک در دربارها و سایر طبقات اجتماعی هستند، مورد بررسی و تطبیق قرار گرفته و می توان دریافت که تصویر زن و کودک در نگاره های نسخه درباری شاه طهماسبی بازگو کننده محدودیت های زندگی زنان دربار و اشراف است، اما در نسخه هفت اورنگ جامی زنان و کودکان سایر طبقات اجتماعی در محیط های شهری و روستایی آزادانه تر در فعالیت های اجتماعی حضور دارند.
نقش شبکه های اجتماعی موبایلی در زندگی زنان (مطالعه موردی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۹ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
491 - 509
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، گسترش ضریب نفوذ اینترنت در کشور و عضویت در شبکه های اجتماعی از طریق گوشی های تلفن همراه رشد چشمگیری داشته است. به رغم همه گیر شدن شبکه های اجتماعی، حضور زنان در این شبکه ها و تأثیرات این شبکه ها بر زندگی آنان از منظر جامعه شناختی اهمیت دارد. این مقاله ضمن مروری بر فضای مفهومی و برخی از نظریه های مرتبط با پیوند زنان و تکنولوژی های ارتباطی، نظریه سایبرفمنیسم را نقطه اتکای خود قرار داده و تلاش کرده است نحوه مواجهه زنان با شبکه های اجتماعی را بررسی کند. نویسندگان در چارچوب روش کیفی و با تکیه بر نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند با تکنیک گلوله برفی، با 15 نفر از زنان خانه دار و شاغل در شهر رشت مصاحبه عمیق انجام داده اند. یافته های این مطالعه بیانگر آن است که شبکه های اجتماعی باعث افزایش سطح ارتباطات و روابط اجتماعی زنان و افزایش نسبی مشارکت و نیز آگاهی آنان از مسائل مختلف اجتماعی، فرهنگی، علمی و آموزشی می شود که بدین ترتیب با نظریه های سایبرفمنیسم مطابقت دارد. نویسندگان معتقدند که وجود مسائلی چون نظام مردسالارانه، فقدان مهارت کافی، نبود احساس امنیت در فضای مجازی، بی سوادی و نداشتن مهارت رسانه ای کافی بین زنان، ادعای نظریه سایبرفمنیسم درخصوص توانمندسازی و حضور فعالانه و مثبت زنان در فضای مجازی را در نمونه های موردنظر مقاله تا اندازه ای به چالش می کشد.
تبیین نگرش سیاسی دانشجویان با استفاده از الگوی تجدیدنظر طلبانه شکاف های جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳
329 - 341
حوزه های تخصصی:
جامعه شناسی سیاسی سنتی به طرزی جزمی، زنان را به لحاظ نگرش سیاسی محافظه کارتر از مردان می پندارد، اما الگوی تجدیدنظرطلبانه شکاف های جنسیتی اینگلهارت نشان می دهد که از دهه 1990 به این سو زنان از برنامه ها و اهداف احزاب چپ جدید که عمدتاً مبتنی بر ارزش های فرهنگی فرامادی گرایی است، بیشتر حمایت می کنند. در این راستا، مطالعه حاضر، پژوهشی است در زمینه مقایسه نگرش های سیاسی زنان و مردان که روی 596 نفر از دانشجویان دانشگاه های سراسری شهر اصفهان در سال 1395 انجام گرفته است. در این راستا، نتایج پژوهش نشان می دهد اول اینکه بین زنان و مردان در میزان گرایش به دموکراسی تفاوتی وجود ندارد و هر دو گروه به یک میزان از نگرش های دموکراتیک حمایت می کنند و بدین ترتیب صحت مفروضات الگوهای کلاسیک در مورد گرایش زنان به سوی محافظه کاری در حوزه های سیاسی رد می شود. ثانیاً، یافته های پژوهش حاکی از آن است که میزان گرایش به ارزش های فرامادی گرایانه، که بر اساس نظریه های اینگلهارت بنیان احزاب چپ جدید را تشکیل می دهند، بین زنان به شکل معناداری بیشتر از مردان است و این امر نشان می دهد که نه تنها زنان از نگرش های راست گرایانه در حوزه های سیاسی فاصله گرفته اند، بلکه بر اساس الگوهای تجدیدنظرطلبانه حتی تمایل بیشتری به برنامه های چپ جدید پیدا کرده اند.
زنان کرد در حوزه عمومی: زمینه ها، مؤلفه ها و فعالیت های تشکل های اجتماعیِ زنانه (مطالعه موردی: استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
379 - 403
حوزه های تخصصی:
هم زمان با گشایش نسبی فضای سیاسی و برآمدن گفتمان جامعه مدنی و گسترش تقریبی حوزه عمومی در اواسط دهه 1370، زنان شهرنشین جامعه کردستان این امکان را یافتند که با ورود به حوزه عمومی تشکل هایی اجتماعی با محوریت امر زنانه و به قصد پیگیری مطالبات، حقوق و خواست های زنان پی ریزی کنند. این تشکل ها از آن زمان تاکنون، به رغم محدویت ها و موانع ساختاری بسیار، به حیات و فعالیت خود ادامه داده اند. موضوع این پژوهش چگونگی برساخته شدن سوبژکتیویته زنانه در این تشکل ها، به مثابه نمادی از حوزه عمومی، است؛ یعنی این مسئله که سوبژکتیویته زنانه در این تشکل ها در متن چه زمینه ها، مؤلفه ها و فعالیت هایی و در مواجهه با کدام نوع قواعد و عرف ها شکل می گیرد؟ و زنان چگونه در تقلای تثبیت موقعیت سوژگی خود از نو خود را در برابر دیگریِ مذکر تعریف می کنند؟ برای پاسخ به این پرسش ها، با هجده نفر از فعال ترین اعضا و بعضاً پایه گذاران تشکل های زنانه، در چهار شهر مهم استان کردستان، مصاحبه های عمیق به عمل آمده است. طبق نتایج به دست آمده، از میان مؤثرترین زمینه های شکل گیری این تشکل ها در کردستان می توان به پیشنیه های تاریخی کنشگری عمومی زنان، رشد فزاینده ورود دختران به دانشگاه ها، رواج نگرش های فمینیستی و پیوستن روزافزون زنان به نیروی کار اشاره کرد. همچنین، تعامل ها، مناسبات و فضاهایی که سوبژکتیویته زنان در این تشکل ها در متن آن ها شکل می گیرد واجد مؤلفه هایی مثل روابط افقی اعضا، زنانگی معطوف به مقاومت، محوریت فعالیت های مدنی و خشونت پرهیزی است. دست آخر اینکه فرایند تثبیت موقعیت سوژگی زنان در این تشکل ها عمدتاً از خلال تلاش آن ها برای از آنِ خود کردنِ فضاهای عمومیِ مردانه، بازپس گیری گستره های فعالیت مدنی از دیگریِ مذکر و تمرین فردیت و خودآیینی در پیشگاه عموم می گذرد. به باور زنان، بسط این تشکل ها یگانه کورسوی امید رهایی آنان از کهن الگوی مردسالاریِ بازتولیدشده در وضعیت کنونی جامعه کردستان است.
درآمدی بر تاریخچه ی مطالعات زنان در باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۲ بهار ۱۳۹۰ شماره ۳
5 - 17
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تحولات دانش باستان شناسی در نیمه دوم قرن بیستم می پردازد. در این زمان تحت تأثیر جنبش های آزادی زنان و تحولات انجام شده در سایر علوم انسانی و اجتماعی مطالعات زنان به صورت یک دغدغه مطالعاتی وارد قلمرو مطالعات باستان شناسی شد. نگارش حاضر به بررسی سیر تاریخی شکل گیری و تحول رویکردهای مطالعات زنان در دانش باستان شناسی، اهمیت آن در گسترش چارچوب نظری دانش باستان شناسی و ارایه قابلیت های تحلیلی نوین میپردازد. روزآمد شدن چارچوب های نظری دانش باستان شناسی، تغییر نگرش نسبت به نقش زنان در جوامع گذشته و ارتقا جایگاه پژوهشگران زن در جامعه باستان شناسی از مهم ترین دستاوردهای پرداختن به مطالعات زنان بوده است. نکته ای که ذکر آن در این جا ضروری است این است که مفهوم جنسیت در حوزه مطالعات علوم اجتماعی با آن چیزی که در باستان شناسی از آن استفاده می کنیم اندکی تفاوت دارد. در علم باستان شناسی واژه «باستان شناسی جنسیت» اغلب به رویکرد نوینی اطلاق می گردد که مبانی آن را مطالعه و تحلیل نقش زنان یا مردان (اغلب زنان) در فرایند و توسعه جوامع گذشته تشکیل می دهند و ما در این مقاله به موضوع جنسیت از دیدگاه باستان شناسی آن توجه کرده ایم.
واکاوی مؤلفه های تفکر فلسفی در کتاب مدیریت خانواده و سبک زندگی دختران پایه دوازدهم دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
491 - 509
حوزه های تخصصی:
آموزش فلسفه به دانش آموزان تا حد زیادی قدرت مواجه آن ها با بحران های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و انتخاب رشته، شغل، همسر و... را افزایش می دهد. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی مؤلفه های تفکر فلسفی در کتاب مدیریت خانواده و سبک زندگی (ویژه دختران) پایه دوازدهم دوره دوم متوسطه می باشد. روش این پژوهش توصیفی، تحلیل محتوا و جامعه اطلاع رسان شامل یک جلد کتاب درسی دوره دوم متوسطه در سال تحصیلی 1399-1400 و ابزار پژوهش فرم تحلیل محتوا باتوجه به معیارهای تفکر فلسفی (شامل سه حیطه استدلال، قضاوت و مفهوم سازی و دوازده مؤلفه) می باشد. به این صورت که پس از مشخص کردن واحد تحلیل و مؤلفه های مورد نظر به عنوان ملاک های تحلیل، با استفاده از تکنیک ویلیام رومی به تحلیل کتاب مذکور اقدام شد. علاوه بر این از آزمون خی دو جهت مشخص کردن نحوه توزیع مؤلفه ها در محتوای کتاب مزکور استفاده گردید. باتوجه به تحلیل ضریب درگیری (ISE=0/94) به دست آمده از محتوای کتاب مورد بررسی، می توان اظهار داشت که میزان توجه کتاب مدیریت خانواده و سبک زندگی (ویژه دختران) پایه دوازدهم دوره دوم متوسطه به مؤلفه های تفکر فلسفی، در حد نسبتا مطلوب (ضریب درگیری پایین تر از 1) و به صورت نیمه فعال می باشد. همچنین نتیجه حاصل از آزمون خی دو (Sig: 0/006، Chi-Square: 26.316) نشان داد که میزان توزیع مؤلفه ها در کتاب یادشده به طور معناداری نامتوازن می باشد. به گونه ای که مؤلفه شناخت با 36/5 درصد فراوانی، دارای بیشترین فراوانی و مؤلفه تمرکززدایی با 42/2 درصد فراوانی، کم ترین فراوانی را در مؤلفه های تفکر فلسفی به خود اختصاص داده اند.
تحلیلی فقهی از لزوم اذن زوج در خصوص جراحی های زیبایی زوجه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۰)
114 - 139
حوزه های تخصصی:
فقه نظام خانواده از اقسام فقه کلان است که با نگاه کل نگر به مسائل خانواده نظر دارد و عقد نکاح به عنوان یکی از ارکان مهم این نظام، مانند عقود دیگر برای طرفین تعهداتی را به وجود می آورد. یکی از مسائلی که در این حیطه، چالش برانگیز است، مشروعیت اعمال زیبایی بدون اذن زوج می باشد. این مقاله به شیوه توصیفی - تحلیلی درصدد بررسی حدود و ثغور اذن زوج در جراحی زیبایی است و اینکه آیا عقد نکاح سبب می شود که زوجه هیچ گونه مالکیتی بر جسم خویش نداشته باشد؟ و یا هرگونه تصرفی که زوجه می خواهد بر جسم خویش انجام دهد باید از زوج اذن بگیرد؟ یافته های این تحقیق که مطالعه ای بر اساس فقه کلان نظام خانواده است، بیانگر آن است که با تأمل در فواید جراحی زیبایی در ترمیم و اصلاح معایب جسمانی و ظاهری و نظرات فقهای معاصر در جواز عمل های جراحی که به قصد زیباسازی انجام می گیرد، تردیدهای اساسی راجع به مشروعیت جراحی زیبایی را برطرف می نماید و نمی توان در فقه نظام خانواده به لزوم اذن زوج به طور مطلق دست یافت؛ بلکه لزوم اذن در فقه نظام خانواده تنها در حیطه مصالح خانوادگی است.
تحلیل جامعه شناختی راهبردهای مواجهه با موضوع « حجاب» زنان در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۸ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
195 - 216
حوزه های تخصصی:
این مقاله به جایگاه «حجاب» در جهت گیری نیروهای سیاسی و اجتماعی فعال در نهضت ملی کردن صنعت نفت در اواخر دهه 1320 شمسی (1320 1330) اختصاص دارد. دهه 1320 و به ویژه تحولات اواخر این دهه، تحت تأثیر دو دسته روندهای بین المللی و داخلی است: نخست «چرخش استعماری»، و ظهور نظم تازه جهانی پس از جنگ جهانی دوم و نیز بازخیزی اسلامی در نتیجه افول سلطنت های ملی در کشورهای اسلامی؛ و دوم، احیای نیروهای سرکوب شده اجتماعی و سیاسی پس از برکناری رضاخان و بازبینی راهبردهای سیاسی و اجتماعی نیروهای متجدد ملی گرا برای عبور از بحران مشروعیت ناشی از ملی گرایی استبدادی رضاخانی. مقاله نشان خواهد داد که در میانه مناقشات بر سر نفت و انتخابات در تحولات آخر این دهه، چگونه مسئله زنان تحول یافته است و سه راهبرد در میان نیروهای سیاسی و اجتماعی پیرامون موضوع «حجاب» را شرح خواهد داد: راهبرد نادیده انگاری سیاسی حجاب، راهبرد بی اثرسازی اجتماعی حجاب و راهبرد الزامی سازی حداکثری حجاب. در این مقاله، برای استخراج داده، به منابع و مواضع جبهه ملی ایران، حزب توده ایران، جامعه مجاهدین اسلام و جمعیت فداییان اسلام رجوع شده و از منابع دست اول تاریخی و تاریخ شفاهی استفاده شده است.
مطالعه الگوی خودتوانمندی زنان کارآفرین یزد: تعامل سازنده با حصارهای ذهنی و اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
415 - 440
حوزه های تخصصی:
در ایران، توسعه و ترویج کارآفرینی یکی از نیازهای جدی جامعه است و ساختار خانوادگی، نگرش سنتی و کلیشه های جنسیتی، که توصیف کننده ساختارهای اجتماعی کشورها است، به شدت بر فرایند توسعه کارآفرینی زنان اثرگذار است. بنابراین، ضروری است که در بررسی این فرایند عوامل ذکرشده در نظر گرفته شود. هدف از این جستار واکاویِ رفتارهای موفقیت آمیز کارآفرینانه زنان در شهر یزد است. تحقیق حاضر کیفی است و جامعه مطالعه شده را زنان کارآفرین در شهر یزد تشکیل می دهند. در نمونه تحقیق، 15 زن کارآفرین، که از نظر سن، تحصیلات، نوع حرفه و وضعیت تأهل متفاوت بودند، به روش نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب شدند. برای تحلیل مصاحبه ها از تکنیک تحلیل مضمون استفاده شد که از نتایج تحلیل ها، سه مضمون اصلی به دست آمد: مضمون اصلی تعامل سازنده با حصارهای ذهنی و اجتماعی شامل 21 مفهوم و 5 مضمون فرعی ( غلبه ایدئولوژی جنسیتی مرد سالارانه، حمایت نکردن ساختاری، کلیشه باور نداشتن به توانایی زن، دید اقتصادی به کار زن، کوته نگری اجتماعی)، مضمون ارتقابخشی به خویشتن شامل 21 مفهوم و 4 مضمون فرعی (همسو شدن با هنجارهای اجتماعی، اثبات قابلیت های فردی، غلبه بر خودمحدودسازی، رعایت هنجارهای جنسیتی) و مضمون اصلی اثبات گری بازتابی با 9 مفهوم و 2 مضمون فرعی (میل به خوداثباتی و خودباوری کنشی).
تقابل گفتمان هویت غالب و مغلوب زنان ایرانی و مغولی در تاریخ جهانگشا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۸ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴
557 - 572
حوزه های تخصصی:
تاریخ جهانگشای علاوه بر اهمیت تاریخی و اجتماعی، از منظر تحلیل نظام های گفتمانی نیز اثری درخور تأمل است. در غلبه نظام گفتمانی مسلط بر اثر، یعنی «گفتمان جنگ»، یکی از رویکردهای گفتمانی متمایز آن را باید در شیوه حضور اجتماعی زنان بررسی کرد. تمرکز پژوهش حاضر بر رویکرد نقش گرایی هالیدی است؛ رویکردی که الگوهای تجربه را در قالب فرایندها و از طریق فرانقش اندیشگانی در زبان بازنمایی می کند. با تمرکز بر این فرانقش به همه بخش هایی که هریک از زنان ایرانی و مغولی حضور داشتند توجه شده و با جمع آوری همه جملات مربوط به این مشارکان، ویژگی های هریک از این دو گروه ارائه شده است. هدف این پژوهش ذکر وقایع تاریخی و بیان جایگاه اجتماعی زنان در دوره مغول نیست، بلکه آنچه اهمیت دارد، نوع تاریخ نگاری، شیوه بیان نویسنده و رابطه آن با دیدگاه وی است؛ یعنی شیوه بازنمایی حضور زنان در فرایندها و نوع نام گذاری آن ها که از طریق آن دیدگاه ذهنی متن یا نویسنده و نوع نگرش وی به منزله شاخص ترین نویسنده عهد مغول در ایران مشخص خواهد شد.
مواجهه زنان با اختلال در احساس آرامش در زندگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۵ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
265 - 289
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه نحوه مواجهه با اختلال در احساس آرامش در زندگی زناشویی بین زنان متأهل ساکن شهر تهران بوده است. این پژوهش با استفاده از روش نظریه زمینه ای و به کارگیری تکنیک مصاحبه عمیق انجام شده است. زنان در مواجهه با اختلال در احساس آرامش، که حاصل شکاف بین هست ها و خواست ها بوده، به مجموعه ای از راهبردها با دو رویکرد کلی «تغییر هست ها» شامل اصلاح رابطه همسری، مدیریت مشکلات تعاملی با خانواده ها، بهبودبخشی وضعیت فرزندان، پرداختن به خویشتن و رفع موانع ساختاری، با هدف تغییر وضعیت موجود به مطلوب و «تغییر خواست ها» شامل تقلیل خواسته ها، گذشت صبورانه و انتخاب رابطه تهی، با هدف پذیرش وضعیت موجود، روی آورده اند که انتخاب راهبردها و اثربخشی آن ها متأثر از مجموعه ای از شرایط با عنوان «عوامل تصمیم ساز» شامل رویکرد همسر، باورهای اعتقادی، غلبه عاطفه و جبر بیرونی بوده است.
بازتاب اندیشه های ایرانی- اسلامی در هنر ایران؛ سیر تطور جلوه های باروری در صورت های گوناگون هنری تا عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۵ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲
199 - 213
حوزه های تخصصی:
جهان بینی و اندیش ههای اعتقادی جوامع در شک لگیری صورت های هنری تأثیر بسزایی دارند . باور به تقدسِ مظاهر باروری از جمله باورهایی است که در اندیشه ایرانیان از دیرباز قابل مشاهده بوده و پس از اسلام نیز، در پیوند با حکمت اسلامی، از تداومی تاریخی برخوردار گشته است. انگاره های مؤنث، ب هعنوان نمادهای باروری، از دیرباز به صورت های گوناگون در اساطیرِ بسیاری از تمد نها شکل گرفته و مورد ستایش قرار گرفت ه اند . این اندیشه در طول زمان و در هنرهای مختلف ایرانی، در تحول و تطوری تاریخی، ب ه صورت های متفاوت نمود یافته است . پژوهش حاضر، به روش توصیفی تحلیلی، به بررسی روند شک لگیری این معنای واحد در صور گوناگون پرداخته است. بررسی این روند نشانگر آن است که جلوه های اساطیریِ باروری، که در صورت های مختلفی همچون آناهیتا و درخت زندگی نمود یافته، پس از اسلام و به ویژه در هنر و معماری عصر صفویه نیز، بر اساس پیوندهایی مفهومی و برقراری ترادفی معنایی با اندیشه و حکمت ایرانی اسلامی، در هنرهای گوناگون، در صور تهای نمادین متنوعی بروز یافته است . این مظاهر باروری در صورت هایی همچون آناهیتا، درخت زندگی، آب، و گنبد جانشین شده و انگار ههای مذکر طرفین با نمادهایی همچون شیر، مردان نگهبان، بزِ نر یا طاووس، سرو، و منار جایگزین گشته اند. درواقع، در بعد همنشینی، ساختاری از س ه تایی مقدس شکل گرفته که در یک روند جانشینی ب ه صورت های گوناگونی بروز یافته است؛ به گونه ای که در همه این صورت ها، ضمن تنوع و افزودن بر زیبایی، معنایی واحد را م یتوان جست وجو نمود.
تجربه زیسته نحوه پذیرش و سازگاری با فقدان پدر: در فرزندان شاهد و غیر شاهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تجربه زیسته نحوه پذیرش و سازگاری فقدان پدر در فرزندان شاهد و غیرشاهد بود .پژوهش حاضر به روش کیفی پدیدارشناسی بر روی 17 دختر25 تا 35 ساله بر اساس نمونه گیری مبتنی بر هدف صورت گرفت. از میان نمونه تحقیق، تعداد 9 نفر شاهد و 8 نفر غیر شاهد بوده اند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری گردید و تجزیه و تحلیل دادهها به روش پدیدارشناسی توصیفی کلایزی بود. نتایج حاصل از مصاحبه در مورد نحوه سازگاری در قالب 3 مولفه اصلی نشان داد: نحوه سازگاری فرزندان شاهد در زمینه ی سازگاریهای موثر؛ روی آوردن به مذهب، برقراری ارتباط با دیگران، جایگزین کردن، همانندسازی با ارزشها، درک حضور پدر در زندگی، احساس امنیت عاطفی، مشکل گشایی برنامهریزی شده، دفاع جراتمندانه از ارزش ها و فرزندان غیر شاهد؛ روی آوردن به مذهب، برقراری رابطه با دیگران، جایگزین کردن و مشکل گشایی برنامهریزی شده بوده است. نحوه سازگاری فرزندان شاهد در زمینه ی سازش های منفعلانه؛ انتظار و امید منفعلانه اما نحوه سازگاری منفعلانه فرزندان غیر شاهد؛ پذیرش شرایط و مهار احساسات بوده است. مکانیزمهای سازشهای غیرموثر در فرزندان شاهد انکار و گریه اما در فرزندان غیر شاهد تنها گریه بوده است. سازگاری با فقدان پدر در فرزندان شاهد راحت تر از سازگاری فرزندان غیرشاهد است و از دلایل آن می توان به ارزش والای نوع مرگ در راه خدا نام برد که سبب می شود که این نوع مرگ را بپذیرند و نسبت به خود (به عنوان فرزند شهید) نگرش مثبت داشته باشند.کلیدواژهها: سازگاری، فقدان، پدر، شاهد، فرزندان
واکاوی عوامل مؤثر بر تشخیص فرصت های کارآفرینی زنان روستایی شهرستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
697 - 721
حوزه های تخصصی:
پایین بودن نرخ مشارکت اقتصادی و فعالیت های کارآفرینانه زنان روستایی، تلاش در راستای ترویج کسب وکارهای کارآفرینانه در میان آن ها را ضروری ساخته است. نقطه آغازین راه اندازی یک کسب وکار، تشخیص فرصت است و فرایند تشخیص فرصت های کارآفرینی در بین زنان متفاوت با مردان است. مطالعه حاضر با هدف واکاوی عوامل مؤثر بر تشخیص فرصت های کارآفرینی در بین زنان روستایی عضو صندوق های اعتبارات خرد شهرستان کرمانشاه انجام شد. جامعه مورد مطالعه، کلیه زنان عضو صندوق های اعتبارات خرد شهرستان کرمانشاه (626 نفر) بودند که براساس جدول بارتلت و همکاران، 201 نفر از آن ها به عنوان نمونه تحقیق تعیین شدند و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. ابزار اصلی گردآوری داده ها پرسشنامه بود که روایی و پایایی آن با استفاده از روایی محتوا و روایی همگرا و پایایی ترکیبی و آلفای کرونباخ به تأیید رسید. به منظور تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از نرم افزارهای SPSS و Smart PLS بهره گرفته شد. یافته های مطالعه نشان داد آموزش های کارآفرینانه، سرمایه اجتماعی و مهارت های کارآفرینی از عوامل تأثیرگذار بر فرصت های کارآفرینی در بین زنان روستایی عضو صندوق های اعتبارات خرد شهرستان کرمانشاه هستند. با برنامه ریزی مناسب در زمینه بهبود وضعیت آموزش های کارآفرینانه، سرمایه اجتماعی و مهارت های کارآفرینی زنان روستایی عضو صندوق های اعتبارات خرد شهرستان کرمانشاه می توان به افزایش نرخ مشارکت اقتصادی آنان درنتیجه ارتقای قابلیت تشخیص فرصت های کارآفرینی امیدوار بود.
مطالعه تطبیقی زبان زنانه و مردانه در آثار هنرمندان معاصر عرب با موضوع جنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
647 - 666
حوزه های تخصصی:
فمینیسم پست مدرن با گسترش تفاوت های زنانگی و مردانگی قائل به زبان زنانه است که آن را یک عامل متمایزکننده بین آثار هنری و ادبی زنان و مردان می داند و ویژگی هایی چون استفاده از نمادهای چندلایه و پیچیده، استفاده خاص از تن در آثار و وارونه ساختن ارزش های زیبایی شناختی را برای آن برمی شمارند. در مقابل این دیدگاه ها، افرادی چون لیندا ناکلین مخالف شکل گیری چنین زبانی در آثار زنان هنرمند هستند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیل محتوا و با رویکرد تطبیقی در رابطه با شکل گیری زبان زنانه، به بررسی آثار هنرمندان معاصر زن عرب پرداخته و به دنبال پاسخِ این پرسش است که آیا زبان زنانه در آثار هنرمندان زن معاصر عرب شکل گرفته است؟ براین اساس، در کنار بررسی آثار زن عرب، آثار مردان عرب معاصر هم بررسی شده تا دستیابی به پاسخ پرسش با دقت بیشتری انجام گیرد. نمونه های مطالعه با موضوع جنگ انتخاب شده اند. از نتایج این پژوهش می توان به عدم شکل گیری زبان زنانه در این آثار و شباهت آنان با آثار هنرمندان مرد اشاره کرد.
مطالعه تطبیقی اسطوره شناختی و روان شناختی «زن» در نمایشنامه های «دوشیزه جولیا» اثر استریندبرگ و «در مه بخوان» اثر اکبر رادی با تکیه بر نظریات شینودا بولن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
223 - 240
حوزه های تخصصی:
«کهن الگوها» از عناصر مهم روان شناختی بوده و در جریان نقد ادبی معاصر، «نقد کهن الگویی» همواره به عنوان یکی از گونه های مهم نقد ادبی موردتوجه بوده است. بحث کهن الگو ها برپایه اندیشه کارل گوستاو یونگ، نظریه پرداز حوزه علوم روان شناختی، تکوین یافته است. در این نظریه، عناصر ساختاری اسطوره، که در روان ناخودآگاه جمعی حضور دارند، مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد. از منظر یونگ، نوعی تجربه همگانی در این عناصر وجود دارد که در شکل های متفاوت و در همه نسل ها تکرار می شود. شینودا بولن، روان شناس و نظریه پرداز معاصر، نیز با تکمیل نظریات یونگ و تشریح دقیق نمود آن در افراد و زندگی روزمره، به شناخت هرچه بیشتر کهن الگوها کمک شایانی کرده است. در این پژوهش با استفاده از معیارهای اسطوره شناختی و روان شناسی در نظریات شینودا بولن، دو شخصیت نمایشی مشهور «زن»، یعنی «جولیا» از نمایشنامه دوشیزه جولیا اثر آگوست استریندبرگ و «انسیه» از نمایشنامه در مه بخوان اثر اکبر رادی دستمایه مطالعه ای تطبیقی قرار گرفته اند. این دو شخصیت علی رغم اینکه در دو زمان و قلمرو جغرافیایی و فرهنگی متفاوت خلق شده اند، از منظر دیدگاه های شینودا بولن دارای مشابهت های قابل توجهی هستند. این مطالعه همچنین نشانگر این حقیقت است که استناد به عناصر اسطوره شناختی و روان شناختی در خلق شخصیت های نمایشی می تواند به تولید الگویی مشابه در فرایند این آفرینش منجر شود؛ الگویی که مرزهای زمانی و مکانی را درنوردیده و بیش از هر عنصر دیگر بر کهن الگوهای بشر تکیه می کند. الگو هایی که می تواند در تعیین مسیر زندگی و تصمیمات شخصیت ها نقشی جدی ایفا کند.
تجربه ی زیسته ی مادران مطلقه از حضانت فرزندان با تأکید بر چالش ازدواج مجدد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۹
39 - 62
حوزه های تخصصی:
با عنایت به ماده 1170 قانون مدنی، زنی که مطلقه شده و دارای فرزندانی از همسر اول خود است در صورت ازدواج مجدد، حضانت او از فرزندانش سلب می شود. بنابراین، با وقوع رویداد طلاق در بین خانواده ها، مسئله مهمی که همسران با آن روبه رو می شوند، مسئله حضانت فرزندانشان است. از این رو، مطالعه فهم تجربه زنان در دو موقعیت «مادری» و یا «ازدواج مجدد» و نیز چالش های مواجهه با آن، از اهمیت بسزایی برخوردار است. در این مطالعه کیفی با استفاده از نمونه گیری هدفمند از 18 زن مطلقه شهر تهران که حضانت فرزندان خود را بر عهده گرفته اند، مصاحبه نیمه ساخت یافته انجام شد و نتایج نیز با بهره گیری از تحلیل مضمون به دست آمد. یافته های حاصل، تجارب مادران مطلقه را در قالب سه سنخ از مواجهه با حضانت فرزند سنخ بندی کرده که به نوبه خود با چالش هایی همراه است: سنخ نخست، پذیرش حضانت فرزند با تأکید بر نقش مادری همراه با چالش هایی از قبیل اظهار پشیمانی از پذیرش حضانت، باز اندیشی در حضانت فرزند و فراموش شدن نقش زنانگی؛ سنخ دوم: پذیرش حضانت همراه با نقش اجتماعی با چالش هایی چون هراس از افشای مطلقه بودن، جدال طاقت فرسا در محیط مردانه و چالش نیاز عاطفی و زیستی؛ سنخ سوم: پذیرش حضانت و حفظ نقش همسری با چالش احساس خرسندی از نقش مادری و همسری . در نهایت آنچه مسلم است زنان مطلقه که سرپرستی فرزندان خویش را نیز بر عهده دارند با چالش های فراوانی روبه رو می باشند که ضروری است که با توجه به وضعیت خاص هر خانواده، تصمیم مقتضی در این خصوص توسط دادگاه خانواده اتخاذ گردد.
تحلیل جنسیتی هزینه کرد و پس انداز پول در خانواده های تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۳ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
151 - 170
حوزه های تخصصی:
پول و نحوه هزینه کرد آن از عواملی است که می تواند در خانواده تنش هایی گاه عمیق ایجاد کند و از این رو مهم است که به چگونگی هزینه کرد و ماهیت آن توجه شود. این مقاله درباره چگونگیتفاوت ها و شباهت های رفتار زنان و مردان با پول در خانواده، می پرسد. برای پاسخ به این پرسش از روش ترکیبی مطالعه میدانی و پیمایش استفاده شد. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساخت یافته و پرسش نامه بود. یافته های تحقیق حاکی از آن است که زنان معمولاً در مقایسه با مردان، پول را به مثابه پول خاص هزینه می کنند. همین ویژگی در انجام و هزینه کرد پس انداز و سرمایه گذاری نیز مشاهده می شود. سیاست گذاران مالی مردان اند؛ در حالی که زنان به مثابه مدیران خانواده، بر منابع محدودتری کنترل دارند. درک زنان و مردان از هزینه شخصی با هم متفاوت است. تمایل زنان به پس انداز و سرمایه گذاری با بالا رفتن سن کم می شود و الگوی آن تغییر می کند؛ اما این روند در مردان مشاهده نمی شود.