مقالات
حوزه های تخصصی:
انسان ها برای پیشبرد زندگی خود استراتژی های زبانی متعددی را به کارمی گیرند. این مسئله در جوامعی چون ایران که با توزیع نامتوازن قدرت روبه روست و ابزار قدرت در دسترس مردمانش به همین ابزار زبانی محدود می شود، بیشتر به چشم می خورد. علاوه بر آن نیز گروه های خاص اجتماعی، مانند زنان، به واسطه خاص تر بودن شرایط اجتماعی و فرهنگی و سرمایه های اندکی که در دست دارند، به طریق اولی به مکانیزم های زبانی مختلف متوسل می شوند تا بتوانند در میدان هایی که سهم آن ها از قدرت ناچیز است، مناسبات قدرت را به نفع خود تغییر دهند. از همین روی هم دنیای زنانه با زبان تعریف می شود و این مقاله قرار است با بررسی کنش های زبانی زنان در بستر زندگی روزمره به کنه زبان زنانه و البته استراتژی های زبانی زنان پی ببرد و با روش کیفی و ترکیبی از مصاحبه گروهی در قالب گروه متمرکز[1]، تجربه زیسته و متونی مثل وبلاگ ها و رمان ها (در حد منابع کمکی) به این پرسش پاسخ دهد که زنان ایرانی در زندگی روزمره شان از چه استراتژی هایی برای اعمال قدرت در مقابل نابرابری ها و رسیدن به حداکثر منافع استفاده می کنند.
تصویر زن در آثار سینمایی اصغر فرهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سینمای اصغر فرهادی، برنده جایزه اسکار، با تمرکز بر حضور بیشتر زنان و ارائه نقش های کلیدی بدان ها، به مقوله «زن» توجه ویژه نشان داده است، اما باید دریافت بازنمایی زن در این آثار تا چه حد توانسته از تصورات قالبی و کلیشه های مردانه رها شود؟ فیلم های «رقص در غبار»، «شهر زیبا»، «چهارشنبه سوری»، «درباره الی»، «جدایی نادر از سیمین»، «گذشته»، «فروشنده» و «همه می دانند» آثاری هستند که در آن ها زن نقطه کانونی فیلم به شمار می آید. در این پژوهش کوشیده ایم با روش تحلیل محتوای کیفی، و این رویکرد که فرهادی با بازنمایی زندگی زنان به اهمیت بخشی او توجه کرده، به بررسی این فیلم ها بپردازیم. بررسی کدها، مقولات و مفاهیم نشان می دهد که اگرچه تعداد و اهمیت کاراکترهای زن و نیز سپردن نقش های کلیدی بدان ها با گذشت زمان روبه فزونی بوده، در عین حال زنان با کنش های منفعلانه، نقش های شغلی جنسیت زده و عدم حضور در عرصه عمومی، به شکلی وابسته به همسر از نظر مالی، بحران زا، مستأصل، ناتوان و بی کفایت نمایش داده می شوند. به نظر می رسد جهت اهمیت بخشی به زن، تمرکز بر موضوع زن کافی نیست و باید به لایه های پنهان روایت ها که حاکی از ذهنیت و تصورات قالبی مردانه است، نیز توجه کرد.
زنان متولد دهه شصت و نقش آنها در آینده؛ مطالعه ای کیفی در بلوک های سازنده تصاویر آینده (مورد مطالعه: استادان زن شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقق هر آینده مطلوبی در ایران، در گرو مشارکت زنان به مثابه نیمی از کنش گران این آینده است. بررسی میزان احساس تعلق خاطر زنان به آینده و تلاش برای افزایش این احساس، گامی در جهت تقویت امید اجتماعی در جامعه است. آینده پژوهی دانش شناخت و ساخت چنین آینده ای است. یکی از رویکردهای آینده پژوهانه استخراج و تحلیل تصاویر آینده است. این پژوهش با روش تحلیل مضمون به استخراج و تحلیل تصاویر ذهنی زنان متولد دهه شصت از آینده انجام شده و طی چهار مرحله کدگذاری روی داده های حاصل از 15مصاحبه نیمه ساختاریافته از زنان دانشگاهی در شهر اصفهان، شش مضمون فراگیر به دست آمده است. این مضامین که بلوک های سازنده تصاویر آینده ذهن این زنان هستند، عبارت اند از: «در انتظار بهترین آینده»، «آینده جنسیتی»، «عصر انسان»، «دولت من»، «آینده ای که نمی خواهمش» و «بی آیندگی اجتماعی». بنابر نتایج این پژوهش، تحقق هر آینده ای در گرو ایجاد بستر نقد فراگیر وضع موجود، گسترش شکل جدیدی از مشارکت زنان در خلق آینده به منظور ایجاد حسّ تعلق به این آینده است، توصیه راهبردی این پژوهش «اثرپذیری» سیاست ها و سیاست گذاران از این تصاویر و «اثرگذاری» سیاست های آینده بر روی این مضامین است تا منجر به خلق آینده ای پایدار شود.
بررسی «من» و «منِ اجتماعی» در هویت زنان بخش پهلوانی شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت، تصویری ذهنی جهت شناخت است و می توان آن را در ویژگی هایی که به هر فرد تشخّص می دهند، یافت. بررسی هویت زنان موضوع کنکاش پژوهشگران مختلفی بوده است. شاهنامه فردوسی از این رو که دربردارنده بخش عمده ای از میراث فرهنگی و اجتماعی ایرانیان است، منبع مناسبی برای بررسی هویت زنان است. متن پژوهش شاهنامه فردوسی تصحیح جلال خالقی مطلق است. روش تحقیق، کیفی و فنّ مورد استفاده، تحلیل محتوا و چارچوب تحقیق، مدل مفهومی است. از دو مفهوم بنیادی «من» و «منِ اجتماعی» برای تحلیل کنش های زنان در شاهنامه استفاده شده است. این پژوهش نشان می دهد که هویت یابی زنان در شاهنامه، نتیجه برتری «من» در خودشان است. در کنش های تمام شخصیت های مورد مطالعه جز سیندخت، من از منِ اجتماعی آشکارتر است. آنجا که بحث انتخاب یا تصمیم گیری است، کنش هایی از زنان سرمی زند که چه بسا در همان لحظه از تفاوت آن آگاه نیستند و وقتی خلاف هنجارها و انتظارات جامعه رفتار می کنند، «من» آشکار می شود. بروز همین کنش های متفاوت و هنجارشکنی هاست که باعث تشخص و فردیت آنان می شود. جسارت در عشق، شجاعت، جنگاوری، خردمندی و سیاست از ویژگی های هویت بخشِ زنان در بخش پهلوانی شاهنامه فردوسی به شمارمی رود.
طراحی مانتوی مجلسی بانوان با الهام از طرح و رنگ قالی های قشقایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر توجه به هویت و فرهنگ هر ملت از جایگاه خاصی برخوردار است و پوشاک یکی از مهم ترین شاخصه های هویتی هر جامعه ای محسوب می شود که به طور مداوم در حال تغییر است. این دگرگونی سبک بیش از همه در لباس بانوان رخ می دهد. بسیاری اوقات در ایران نیز طراحی لباس بانوان تحت تأثیر مد جهانی و به عبارتی، فرهنگ غرب قرار گرفته است؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف احیاء ارزش های هویتی، قومی و ایجاد خلاقیّت در بخشی از پوشاک اجتماع بانوان، یعنی مانتوی مجلسی، انجام شد.. بدین منظور قابلیت های نقوش قالی های لچک ترنج و شبه ناظم قشقایی که از طرح های اصیل این قوم است، در طراحی مانتوهای بانوان مورد بررسی قرار گرفت. پرسش های پژوهش چنین بود که با چه روش علمی می توان از طرح ها و نقشمایه های قالی های قشقایی در طراحی لباس بهره جست؟ و چه راهکارهایی برای کاربردی کردن نقوش و ساختار بخشی از قالی های قشقایی در پوشاک اجتماعی بانوان ایرانی وجود دارد؟ این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی با اتکا به منابع کتابخانه ای صورت پذیرفت و با روش الگوی خلاقیّت اسکمپر که بر هفت تکنیک اساسی جانشینی، ترکیب، اقتباس، تقویت، کاربرد دیگر، حذف و وارونه کردن استوار است، انجام شد. درنهایت نتایج نشان داد: نقوش قالی های قشقایی قابلیّت این را دارند تا هم در طراحی و هم در اجرا براساس الگوی اسکمپر با تکنیک های مختلف دوخته و یا تزیین شوند. در بخش طراحی مانتوها راهکارهای به دست آمده این بود که نقوش به صورت تک نقش و بخشی از ساختار قالی، چه در طراحی و چه در دوخت و اجرا، می توانند به کاربرده شوند.
بررسی کانون های صوفیانه زنان در سده های سوم تا هشتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سده های چهارم تا هشتم هجری دورانی که تصوف و مراکز وابسته به آن در تمام سرزمین های جهان اسلام گسترش یافته بود، بستر مناسبی برای رشد و کنشگری زنان در این زمینه فراهم آمد. در این دوران، تجربه زیسته زنان در طریق سیر و سلوک عرفانی، نقش کلیشه ای آنان را که تنها در قالب مادر، همسر، فرزندآور و موجودی وابسته به مرد، بازنمایی شده بود؛ دگرگون ساخت. در این سده ها، زنان صوفی مجلس درس داشتند و سالک می پروردند، و برخلاف انتظار خانقاه داری می کردند و برداشت مردانه پنداشتن این طریق را به چالش می کشیدند. تمرکزاصلی این مقاله بر شناخت مکان های عبادت و زهد ورزی و خانقاه ها و کانون های زنانِ اهل تصوف، به روش توصیفی-تحلیلی، است. براساس داده های موجود زنان پیش از شکل گیری خانقاه ها، بیشتر در خانه ها سیر و سلوک می کردند و در دوره شکل گیری طریقت ها، در مجالس و برخی خانقاه های اهل تصوف، آموزش می دیدند و از سده پنجم به بعد شهرهای مکّه و قدس به سبب فضای زیارتی و مجاور شدن زائران و صوفیان، کانونِ گونه ای خانقاه زنان بود که جنبه نگهداری و دستگیری از زنان نیازمند را نیز داشت. به نظر می رسد این خانقاه ها زمینه ساز کانون های دیگری به نام رباط در شرق سرزمین های اسلامی مانند دمشق، قاهره و حلب و حتی آناتولی بوده باشد. در طریقت هایِ تسامح مدار مانند مولویه و بکتاشیه نیز زنان افزون بر حضور در مجالس آموزشیِ اهلِ تصوف، خانقاه داری می کردند. به این ترتیب زنان با مدیریت خانقاه ها و آموزش تعالیم صوفیانه و عرفانی به مرتبه ای از استقلال و رهبری جمعی و مرشدیت دست یافتند.
مطالعه تطبیقی زبان زنانه و مردانه در آثار هنرمندان معاصر عرب با موضوع جنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فمینیسم پست مدرن با گسترش تفاوت های زنانگی و مردانگی قائل به زبان زنانه است که آن را یک عامل متمایزکننده بین آثار هنری و ادبی زنان و مردان می داند و ویژگی هایی چون استفاده از نمادهای چندلایه و پیچیده، استفاده خاص از تن در آثار و وارونه ساختن ارزش های زیبایی شناختی را برای آن برمی شمارند. در مقابل این دیدگاه ها، افرادی چون لیندا ناکلین مخالف شکل گیری چنین زبانی در آثار زنان هنرمند هستند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیل محتوا و با رویکرد تطبیقی در رابطه با شکل گیری زبان زنانه، به بررسی آثار هنرمندان معاصر زن عرب پرداخته و به دنبال پاسخِ این پرسش است که آیا زبان زنانه در آثار هنرمندان زن معاصر عرب شکل گرفته است؟ براین اساس، در کنار بررسی آثار زن عرب، آثار مردان عرب معاصر هم بررسی شده تا دستیابی به پاسخ پرسش با دقت بیشتری انجام گیرد. نمونه های مطالعه با موضوع جنگ انتخاب شده اند. از نتایج این پژوهش می توان به عدم شکل گیری زبان زنانه در این آثار و شباهت آنان با آثار هنرمندان مرد اشاره کرد.