فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۰۱ تا ۱٬۵۲۰ مورد از کل ۶٬۱۱۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
رعایت پوشش و پرهیز از خود نمایی و ظاهر شدن در برابر نامحرمان، سفارش ائمه معصومین علیهم السلام بوده است. مقوله بی حجابی و بد حجابی یک معضل کاملاً مشهود در جوامع اسلامی است. معضلی که فقط برای افراد بد حجاب مشکل ایجاد نمی کند؛ در واقع آسیبهایی که از بدحجابی ناشی میشود، تمام اعضای جامعه در بر میگیرد. حجاب و عفاف یک دستور دینی است و از مسائل مهم و کلیدی جوامع اسلامی به حساب میآید که رعایت آن از سوی بانوان مسلمان، زمینه ساز حل بسیاری از معضلات اجتماعی خواهد شد. در این مقاله در ابتدا به مفهوم حجاب و عفاف و اهمیت آن در ابعاد مختلف پرداخته شده است وسپس علل بدحجابی از جهات مختلف بررسی شده است. از جمله آسیب های بدحجابی، سقوط شخصیت انسانی زن، کاهش جذابیت زنان در نزد همسران، افزایش طلاق و جدایی، از بین رفتن آرامش روانی و ... است. با توجه به اینکه در جوامع امروزی بد حجابی باعث ایجاد ناهنجاری های اجتماعی و فردی میشود، روش هایی را برای از بین بردن این معضل بیان کردیم. این تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی و به شیوه کتابخانه ای به طرح بحث می پردازد.
بررسی روابط آزاد دختر و پسر و تأثیرات آن
حوزه های تخصصی:
در دوره نوجوانی و جوانی، افراد دچار تغییرات جسمی و روانی متعددی می شوند. تمایل به دیده شدن و مورد توجه قرارگرفتن به ویژه در برابر جنس مخالف در اثر این تغییرات ایجاد می شود. علت ایجاد روابط بین دختران و پسران در بیشتر جوامع، شدت این هیجانات و کشش های روحی است. از نظر روان شناسان میل و کشش به جنس مخالف از نظر فیزیولوژی یک نیاز فطری، طبیعی و روانی است. در بیشتر فرهنگ ها روابط بین دختر و پسر قبل از ازدواج عادی شده است که این مسئله باعث ایجاد مشکلات جدید در روابط دختر و پسر می شود. هدف مقاله حاضر بررسی این معضل و تأثیرات آن بر ازدواج است. براساس آنچه در مقاله حاضر به دست آمد بحران هویت، ناکارآمدی خانواده ها در ارضای نیازها، اختلال در هویت جنسی و حاکمیت روحیه فردگرایی از علل افزایش روابط دختر و پسر است. افت تحصیلی، فقدان شناخت درست و واقع بینانه، احساس گناه، خیانت به همسر آینده، انحطاط و انحرافات اخلاقی، ایجاد بدبینی، سرکوب شدن استعدادها، سستی ایمان، آسیب دیدن حیثیت خانواده و سست شدن بنیان خانواده از پیامدهای روابط دختر و پسر است.
اثربخشی خانواده درمانی شناختی رفتاری مبتنی بر رویکرد اسلامی بر صمیمیت زناشویی و بخشایش گری بین فردی زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۸
187 - 204
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی خانواده درمانی شناختی رفتاری مبتنی بر رویکرد اسلامی بر صمیمیت زناشویی و بخشایش گری بین فردی زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره بود که به روش نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون بر روی زنانی که به علت تعارضات زناشویی به مراکز مشاوره شهر اراک مراجعه نموده بودند، اجرا شد. باتوجه به شرایط پژوهش و لزوم همکاری چندماهه، نمونه گیری به روش در دسترس و تعداد 15 نفر برای هر گروه انتخاب و گمارش افراد در گروه ها به صورت تصادفی انجام شد. متغیر های پژوهش با استفاده از پرسش نامه صمیمیت زناشویی و بخشایش گری میان فردی اندازه گیری و داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد ارزیابی و تحلیل شد. نتایج تحلیل نشان داد که بین صمیمیت زناشویی و بخشایش گری میان فردی بین دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معنی داری وجود دارد. براین اساس، می توان گفت که خانواده درمانی شناختی رفتاری مبتنی بر رویکرد اسلامی، روشی اثربخش و مؤثر برای افزایش صمیمیت زناشویی و بخشایش گری میان فردی است.
پیش بینی رضایت جنسی زنان بر اساس احساس شرم و گناه و دشواری در تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
115 - 126
حوزه های تخصصی:
فعالیت جنسی، به عنوان یکی از اساسی ترین ابعاد زندگی انسان مطرح است و یکی از شاخص های مهم رضایت مندی زوج ها از یکدیگر، رضایت جنسی است. هدف پژوهش حاضر پیش بینی رضایت جنسی زنان بر اساس احساس شرم و گناه و دشواری تنظیم هیجان بود. روش این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تمامی دانشجویان زن متأهل دانشگاه آزاد شیراز در سال 96-97 بودند که از میان آن ها 160 دانشجوی متأهل به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها، از پرسش نامه ی رضایت جنسی هودسون-هریسون (1981)، پرسش نامه ی عواطف خودآگاه تانگنی و همکاران (1992) و پرسش نامه ی دشواری درتنظیم هیجانی گراتز و روئمر (2004) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با به کارگیری آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که احساس شرم و گناه و دشواری در تنظیم هیجان قادر به پیش بینی رضایت جنسی زنان است.
تبیین جامعه شناختی مدیریت بدن در بین بانوان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، با بهره گیری از نظریه های فوکو، گافمن، وبر و برخی از فمینیست ها، به تحلیل جامعه شناختی عوامل مرتبط با مدیریت بدن پرداخته شده است. جامعه آماری تحقیق را زنان و دختران شهر تبریز تشکیل داده اند که در زمان اجرای تحقیق، عضو باشگاه های بدنسازی این شهر بودند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای توأم با تصادفی ساده، تعداد 377 نفر انتخاب و اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسش نامه محقق ساخته جمع آوری شده است.براساس نتایج بدست آمده، میانگین مدیریت بدن در افراد مورد مطالعه، 89(حداقل نمره 46 و حداکثر نمره 134) برآورد شده است. براین اساس، میزان مدیریت بدن در 80% پاسخگویان، متوسط به بالاست. نتایج حاصل از تحلیل های دو متغیره نیز حاکی از این است که میزان مدیریت بدن برحسب برخی متغیرهای زمینه ای همچون سن، وضعیت تأهل، تحصیلات، وضعیت شغلی و درآمد پاسخگویان متفاوت است. همچنین بین متغیرهای نقش پذیری جنسیتی و دینداری با مدیریت بدن، رابطه معکوس و بین متغیر احساس فشار هنجاریو مدیریت بدن، رابطه مستقیم و معنی دار برقرار است. براساس تحلیل مسیر، متغیرهای دینداری و احساس فشار هنجاری، هم به طور مستقیم و هم از طریق تحت تأثیر قرار دادن متغیر نقش پذیری جنسیتی، بر میزان مدیریت بدن تأثیر گذاشته اند. این متغیرها در مجموع قادرند 2/35 درصد از تغییرات مدیریت بدن را پیش بینی کنند.
تحلیل بازنمایی زن در گفتمان اعتدال: تحلیل گفتمانیِ سخنرانی های حسن روحانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ایران، در دهه های اخیر، گفتمان های اصلاح طلبی، اصول گرایی و اعتدال هر یک به گونه ای به "بازنمایی" زنان پرداخته، هویت هایی را به آنان منتسب نموده و سیاست گذاری های مربوطه شان را بر آن اساس بنا نهاده اند. گفتمان اعتدال طلب روحانی به عنوان جدیدترین و ناشناخته ترین گفتمان در این عرصه کمتر مورد واکاوی علمی قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر تحلیل گفتمان سخنرانی های روحانی، نماینده رسمیِ دولت اعتدال، به منظور شناسایی و معرفیِ ویژگی های منتسب به زنان در این گفتمان است. رویکرد راهنما در تحقیق، رویکرد لاکلا و موفه بوده است. بر اساس تحلیل مضامین سخنرانی ها می توان گفت، «برابری جنسیتی» دال مرکزی این گفتمان بوده؛ «عفاف محوری»، «هم ارزی فضای عمومی و خصوصی»، «نقش های اجتماعی فراسنتی»، «بازخوانی اسلامی- انقلابی از جنسیت» و «نگاه غیر امنیتی به حضور زنان» برهه هایی هستند که زنجیروار حول دال مرکزی بالا برای تثبیت موقتی معنای هویت و جایگاه اجتماعی زنان مفصل بندی شده اند. همچنین به نظر می رسد گفتمان اعتدال، بیشتر "اجتماعی - اقتصادی" است تا سیاسی (اصلاح طلبی) یا فرهنگی (بنیادگرایی)؛ اما مجموعه دال های مورد تأکید آن با گفتمان اصلاح طلبی قرابت و سنخیت بیشتری دارد تا گفتمان اصول گرایی.
بررسی زمینه های تغییر و تحوّل در حقوق و جایگاه زنان در آغاز قرن چهاردهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
121 - 148
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تحولات جایگاه زنان در دوره های مختلف تاریخی و نیز بیان زمینه های تغییر در حقوق و جایگاه آنان در جوامع اسلامی در آغاز قرن چهاردهم هجری است که بر اساس روش تاریخی تحلیلی، از نوع تحلیل محتوا می باشد. ظهور دین اسلام سرآغاز تحولاتی عظیم در حقوق و جایگاه زنان بود. زنان در دوران پیامبر(ص) در تمامی عرصه های اجتماعی فعالیت و اظهارنظر می نمودند؛ اما این دوران عزّت، چندان به طول نینجامید و پس از وفات پیامبر(ص) عواملی همچون بازگشت به سنت های جاهلی، رواج فساد، آمیزش با فرهنگ های بیگانه، رواج اندیشه های مردسالارانه، ظهور دیدگاه های افراطی، نگاه ابزاری به زنان و بی توجهی به آموزش آنان، زمینه های انحطاط در جایگاه زنان را در جامعه فراهم نمود و زن ارزش، احترام و جایگاه اجتماعی اش را از دست داد. با آغاز قرن چهاردهم هجری عواملی همچون ظهور انقلاب صنعتی و فرانسه، رواج مباحث تجددگرایانه، استعمار و استبداد و مبارزه با آن، ظهور سرمایه داری و شهرنشینیِ زنان، پیشرفت های بشر در تکنولوژی های جدید، احتیاج مبرم به اصلاحات در امپراتوری عثمانی، علاوه بر ایجاد تحولات گسترده در جوامع اسلامی، بار دیگر زمینه های تحوّل در حقوق و جایگاه زنان را پس از دوره ی رکود فراهم نمودند و سبب ایجاد تغییرات گسترده ای در حقوق آنان گردید.
عدم ثبت ازدواج از نظرگاه فقهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
149 - 166
حوزه های تخصصی:
ازدواج پیمانی الهی است و یکی از مهم ترین و پیچیده ترین قرارداد های اجتماعی به شمار می رود و تأثیرات عمیق و طویل المدت بر زندگی زوجین و فرزندان آنان و حتی سایر بخش های جامعه برجای می گذارد و ثبت آن مانند تمامی قرار دادهای اجتماعی، می تواند موجب استحکام آن باشد و از سوء استفاده ی طرفین و تخلف از وظایف و بسیاری از مشکلات دیگر پیشگیری کند، اما اهمیت ثبت هر قرارداد نباید مجوز افراط در این موضوع و جرم انگاری آن باشد، زیرا ممکن است جرم انگاری عدم ثبت ازدواج، هزینه های دیگری را بر جامعه تحمیل کند که از هزینه ی عدم ثبت بیشتر باشد و به شکل دیگری موجب سستی بنیان خانواده و تضییع حقوق زوجین باشد.سیاست کیفری ایران در طول زمان های گذشته در خصوص جرم انگاری عدم ثبت ازدواج فراز و نشیب های زیادی را پشت سر گذاشته و نگرش های مختلف و متفاوت و بعضاً متضادی را از خود بروز داده است و در چنین شرایطی، مراجعه به علوم دینی و بررسی فقهی و شرعی مسأله می تواند راهگشا باشد و در کاهش چالش ها و ارائه ی موضعی اطمینان بخش در این مسأله به قانون گزاران مدد برساند. این تحقیق می کوشد، ماده ی 49 قانون حمایت خانواده که عدم ثبت ازدواج را جرم تلقی کرده و برای آن مجازات مقرر کرده است، با نگرشی فقهی مورد نقد قرار داده و دلایل جرم انگاری عدم ثبت ازدواج را در اثبات مدعا غیر وافی دانسته و عدم تطبیق این ماده با شرع اطهر را به اثبات برساند.
طراحی و تبیین مدل پارادایمی کارآفرینی اجتماعی با رویکرد توانمندسازی زنان سرپرست خانوار (مطالعه موردی: کمیته امداد امام خمینی (ره) استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۷ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
147 - 171
حوزه های تخصصی:
زنان و دختران بیشتر از مردان در معرض استثمار، فقر، خشونت و سوء تغذیه قرار دارند و فرصت تحصیل و آموزش برایشان کمتر فراهم است. کارآفرینی اجتماعی به زنان فرصت می دهد سرنوشت خویش را در دست گیرند. کارآفرینی اجتماعی در مقایسه با سرمایه گذاری سنتی و دولتی، دستیابی به استقلال، توانمندی و مشارکت اجتماعی بیشتری را برای زنان میسر می کند. این مطالعه درصدد است با استفاده از روش پژوهش کیفی و به کارگیری راهبرد نظریه پردازی داده بنیاد به ارائه الگویی از کارآفرینی اجتماعی با رویکرد توانمندسازی زنان سرپرست خانوار در کمیته امداد امام خمینی(ره) بپردازد و عوامل مؤثر بر شکل گیری این فرایند و پیامدهای حاصل از آن را شناسایی و تشریح کند. در این زمینه، با هجده نفر از متخصصان دانشگاهی و مددکاران خانواده کمیته امداد امام خمینی(ره) در استان فارس به عنوان نمونه آماری به صورت نظری و هدفمند و به شیوه نیمه ساختاریافته مصاحبه شد و متن های مصاحبه در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد. نتایج نشان داد سیاست های توانمند ساز به منزله پدیده محوری و در تعامل با عوامل دیگر موجب شکل گیری کارآفرینی اجتماعی می شود. نحوه ارتباط این عوامل در مدل نهایی پژوهش نشان داده شده است. ظرفیت سازی، تقویت جسمی روانی و قوانین حمایتی در شکل گیری سیاست های توانمندساز تأثیر بسزایی دارند که درنهایت این نگرش پایه ای برای به وجود آمدن پدیده کارآفرینی اجتماعی می شود.
دلالت های معنایی مصرف قلیان بین زنان بلوچ (مطالعه ای کیفی در روستای دامن شهرستان ایرانشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۷ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
279 - 301
حوزه های تخصصی:
برخلاف بسیاری از پژوهش های گذشته، که بیشتر با الهام از نوعی گفتمان پزشکی و آسیب شناختی به دنبال بررسی پیامدهای مصرف قلیان و مواد دخانی بر سلامت مصرف کنندگان بوده اند، هدف پژوهش حاضر فهم دلالت های معنایی چنین امری بین زنان بلوچ ساکن در روستای دامن شهرستان ایرانشهر است. با توجه به مسئله محوری پژوهش و مهم ترین هدفی که اشاره شد، در بعد روش شناختی از نوعی رویکرد کیفی متناسب با کار انسان شناختی، یعنی «مردم نگاری»، بهره برده ایم. درنهایت، یافته ها نشان می دهند که تمایل به مصرف قلیان در جامعه مطالعه شده صرفاً تمایلی فردی و آنی نیست و عملی ضد اجتماعی و ناهنجار به شمار نمی آید. به عکس، این عمل را باید در امتداد بسترهای فرهنگیِ ویژه ای دید که دلالت های معنایی خاصی را نیز به دنبال دارد. این موضوع به دنبال ارائه شش مقوله محوری مورد بحث قرار گرفته است: 1. مصرف قلیان و تداوم سنت ها؛ 2. مصرف قلیان، تأیید و هویت یابی اجتماعی؛ 3. مصرف قلیان، رهایی از تنش و عاملیت زنانه؛ 4. مصرف قلیان و اوقات فراغت؛ 5. مصرف قلیان و درمان بیماری؛ 6. مصرف قلیان، تقویت و تداوم انسجام گروه.
شاخص های عفاف و حجاب در شخصیت های زنان تحصیلکرده سریال های تلویزیونی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و یکم بهار ۱۳۹۸ شماره ۸۳
31 - 52
حوزه های تخصصی:
عفاف و حجاب زنان یکی از بارزترین نشانه های حیات و سلامت جامعه اسلامی و یکی از مهم ترین وجوه تمایز آشکار میان جوامع اسلامی و دیگر جوامع است. بدیهی است عفاف و حجاب پیش از آنکه یک مسئله فقهی و شرعی باشد، یک فرهنگ است که گسترش آن نیازمند برنامه ریزی طولانی مدت می باشد. اگرچه این وظیفه برعهده تک تک نهادهای فرهنگی و اجتماعی بوده، ولی جایگاه رسانه ارزش و اهمیت بیشتری دارد. چرا که مطابق نظریات یادگیری مشاهده ای و جامعه پذیری، شخصیت ها و ستاره های فیلم ها و سریال ها، در شکل دهی نگرش و رفتار مخاطبان مؤثر هستند و با ارائه الگوهای مناسب درخصوص ترویج عفاف و حجاب می توانند به عنوان یکی از عوامل اصلی ترویج این فرهنگ ایفای نقش کنند. بنابراین در این پژوهش با توجه به جذابیت تحصیلات دانشگاهی برای افراد، به ویژه دختران جوان، پس از استخراج شاخص های عفاف و حجاب از احکام اسلامی، بخشی از این شاخص ها را با استفاده از روش تحلیل محتوای کمی، در شخصیت های زن تحصیلکرده 40 سریال از پربیننده ترین سریال های ایرانی تلویزیون بررسی شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که در سال های پس از انقلاب اسلامی تصویر مطلوبی از وضعیت عفاف و حجاب در شخصیت های زن تحصیلکرده ارائه نشده است و عمده زنان تحصیلکرده سریال های تلویزیونی، در پوشش و رفتار، از شاخص های مورد تأکید دین مبین اسلام فاصله دارند و نکته قابل تأمل این است که شاخص های عفاف و حجاب در افراد با تحصیلات دانشگاهی به گونه ای معنا دار ضعیف تر از افراد بدون تحصیلات دانشگاهی به نمایش درآمده است.
تأثیر آموزش برنامه سبک زندگی اسلامی بر میزان آگاهی از مؤلفه های سبک زندگی و تغییر الگوی رفتاری خانواده در زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظرفیت سازی در خانواده و توانمندسازی آن در روند دست یابی به سرمایه اجتماعی و جامعه سالم با بهره گیری از آموزه های دینی می تواند راه حل مناسبی برای مشکلات عصر حاضر محسوب شود. این پژوهش از نوع نیمه تجربی و از نوع پیش آزمون پس آزمون بود. جامعه پژوهش شامل تمام زنان سرپرست خانواده تحت حمایت بهزیستی و کمیته امداد ساکن شهر شیراز بود که از میان آنها 30 نفر از زنان مؤسسه ایتام مهدی فاطمه(س) به عنوان نمونه پژوهشی در نظر گرفته شدند. مشارکت کنندگان پرسشنامه آگاهی از ابعاد سبک زندگی اسلامی و پرسشنامه سبک زندگی اسلامی را تکمیل کردند. به گروه آزمایشی، آموزش سبک زندگی به صورت گروهی طی ده جلسه 100 دقیقه ای ارائه شد. برای بررسی سؤالات از روش تحلیل واریانس یکطرفه با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج حاکی بود که شرکت در برنامه سبک زندگی اسلامی موجب افزایش آگاهی از ابعاد سبک زندگی (F=4946/4 , P≤0/001) و هم چنین تغییر در الگوی رفتاری (F=4331/01 , P≤0/001) می شود. این یافته می تواند برای کسانی که به دنبال اصلاح سبک زندگی و بازگشت به فرهنگ علوی هستند، سودمند باشد.
گفت وگومندی سراسطوره های مسلط بر هنر دوره قاجار و نقش آن در تصویرگری شخصیت شیرین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۱ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
179 - 197
حوزه های تخصصی:
سراسطوره های مسلط بر فرهنگ و هنر هر جامعه شکل دهنده گفت وگوهایی هستند که به جریان های فرهنگی و خلق هنری در آن جامعه جهت می دهند. در دوره قاجار، ورود و ترویج سراسطوره فرنگ در ایران باعث به وجودآمدن تحولاتی شایسته توجه در حوزه فرهنگ و هنر شد. یکی از نمودهای پربسامد و تأثیرگذار چنین تحولی در تصویرگری و به خصوص تصویرگری زنان مفهوم «دیگری» این دوره بود. ازاین رو، این پژوهش با انتخاب «شخصیت شیرین»، که شخصیتی با ظرفیت بالا برای «دیگری»شدن و «فرنگی»شدن در آن دوره بود، به مطالعه گفت وگومندی (باختینی) سراسطوره های مسلط بر هنر دوره قاجار پرداخت. این مطالعه در پی پاسخ به این پرسش شکل گرفت که در یک جامعه، که در یک زمان تحت تأثیر چند سراسطوره مختلف است، نحوه تأثیرگذاری سراسطوره ها بر شکل گیری و تحولات یک ایکون اسطوره ای کلان چگونه است؟ بدین منظور، بررسی تصاویر موجود از صحنه «آبتنی شیرین» به منزله پیکره مطالعاتی با روش تحلیل های بینامتنی و بیناگفتمانی بدین نتیجه رسید که در دوره قاجار بین سه سراسطوره فرنگی، ایرانی و اسلامی گفت وگویی شکل گرفته که سراسطوره اسلامی در آن نقش میانجی دو سراسطوره دیگر و فراهم کننده مقدمات گفت وگو را برعهده داشته، اما درنهایت، باگذشت زمان و قوت گرفتن این گفت وگو، سراسطوره اسلامی از آن خارج شده است.
بررسی پدیدارشناسانه چهره زنان در سفرنامه های ایرانیان
منبع:
زن و فرهنگ سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۲
63-74
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی پدیدارشناسانه چهره زنان در سفرنامه های ایرانیان به فرنگ رفته در دو قرن بیستم و بیست و یکم بود . جامعه آماری، سفرنامه های ایرانیانی بود که به فرنگ رفته و بر اساس تاریخ کتابت و تحریر، سه سفرنامه میرعبدالطیف شوشتری (1184شمسی)، میرزاصالح شیرازی (1197شمسی) و میرزاهادی علوی شیرازی (1193شمسی) به عنوان نمونه انتخاب شدند. طرح پژوهش توصیفی- تحلیلی است که با روش کیفی و رویکرد پدیدارشناسانه مورد بررسی قرار گرفت. این سفرنامه ها بیانی از نخستین مواجهه ایرانیان با جهان جدید می باشند. بازنمایی تصویر زنان عصر جدید، یکی از مهم ترین عناصر معرفتی این سفرنامه هاست که با توجه به تحلیل صورت گرفته، نتایج نشان داد که؛ جامعه قاجاری جز تصویری از زن سنتی نمی شناخت، اما این سفرنامه ها با معرفی و تصویرپردازی از زن مدرن، مقدمات آشنایی و حضور فرهنگی و اجتماعی زنان را در آن جامعه به هنگام مشروطیت فراهم کردند. دراین سفرنامه ها به همراه معرفی «زن فرنگی»، به بیان تحول نقش زنان همسریابی، تغییر ساختار خانواده، مسائل زنان و عنصر توانایی زن مدرن در برابر زن سنتی مورد توجه آن ها قرار گرفت. چنان که هر کدام از سفرنامه نویسان با توجه به تجربه زیسته و پدیداری خود، این توانایی را در سه گانه ارزشی متفاوت «قباحت»، «بی-عصمتی» و «کمال» درمی یابند. آن ها الگوی زن جدید را که به مقام سوژگی و خودمختاری رسیده، حامل یکی از این ارزش گذاری ها در تجربه پدیداری خود می بینند و در سفرنامه خود منعکس می کنند.
بررسی تحلیلی خشونت، مجازات و محدودیت علیه زنان در دوره ی صفویه با تکیه بر سفرنامه نویسان فرنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
339 - 364
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و تبیین خشونت، مجازات و محدودیت های زنان در جامعه ی ایران عصر صفویه و با تکیه بر منابع سفرنامه ای به انجام رسیده است. روش تحقیق در این پژوهش، تاریخی- تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای انجام شده است. ابزار اصلی پژوهش، استناد به سفرنامه های آن دوره می باشد. در نهایت بر پایه ی یافته های حاصل از منابع استنتاج، تبیین و تحلیل به عمل آمده است. این پژوهش وضعیت زنان را در قالب دو گروه زنان درباری و زنان عادی مورد واکاوی قرار داده است. یافته های این پژوهش بیانگر آن است که: زنان قربانیان اصلی نظام سنتی و پدرسالار جامعه ی ایران عصر صفوی بوده اند. در آن دوره تفاوتی میان زنان طبقات بالا (درباری) و زنان عادی جامعه، به جهت در امان ماندن از خشونت مردان و یا داشتن آزادی عمل، وجود نداشت. مجازات های اعمال شده علیه زنان به شدیدترین نحو اعمال شده و وابستگی طبقاتی در شدت این مجازات تأثیر چندانی نداشت.اصولا زنان عناصری درجه دوم در جامعه ی ایران عصر صفویه تلقی می شدند و فاقد هرگونه استقلال و امنیت (در برابر مردان) بودند. منابع قدرت به طور کامل در اختیار مردان بود و این امر سبب اعمال هرگونه خشونت، مجازات های خشن و محدودیت علیه زنان می شد.
حقوق ممتازه جامعه زنان نسبت به مردان، در فقه اسلام و حقوق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
73 - 96
حوزه های تخصصی:
بررسی مجموعه ی مقررات فقه اسلام و حقوق ایران روشنگر این است که نه تنها عدالت حقوقی میان جامعه ی زنان و مردانحکم فرما است؛ بلکه محقق در این راستا با احکامی مواجه می شود که قانونگذار، به صورت کاملاً جانبدارانه ای زنان جامعه را مورد حمایت ویژه قرار داده است . برخلاف رویکرد فمینیسم نسبت به تعامل اسلام با جامعه ی زنان، کمیّت و کیفیت این مقررات، تا حدی است که حتی احتمال تبعیض جنسیتی در اسلام به نفع زنان به ذهن متبادر می شود.بهره مندی از حقوقِ مطالبه ی نفقه، مهریه، جهیزیه، اجرت المثل ایام زوجیت، اجرتِ رضاع و شیردهی، نحله، متاع به معروف، اولویت در حضانت اطفال، امکان الزام مرد به داشتن فرزند، حق تقدم در دریافت مهریه و نفقه نسبت به سایر طلبکاران و عدم تکلیف درخصوص شرکت در جنگ، نمازجماعت، انجام وظایف خارج از منزل و انجام خدمت عمومی از جمله امتیازات ویژه ای هستند که در اسلام و حقوق ایران، صرفاً به زنان جامعه اختصاص یافته است.از دیگر نتایج تقریر چنین قواعد حمایتی،وضعِ تکالیف محدودترو سهل تر برای جنس مؤنث نسبت به جنس مذکر در حوزه ی قوانین است. مقاله ی حاضر، با روش توصیفی - تحلیلی، درصدد پاسخ گویی به انتقادات فمینیسم به رویکرد اسلام به جنس زن از بعد فقهی و حقوقی است و با ارائه ی مستندات، به نقد ادله ی مخالفان در خصوص موضوعات ارث، دیه، حق طلاق، قضاوت، شهادت، ولایت پدر بر دختر در ازدواج که از دیدگاه ایشان، به عنوان مهم ترین تبعیضات میان زن و مرد در حوزه ی مقررات شرعی و قانونی تلقی گردیده، پرداخته شده است.
پیش بینی ناپایداری ازدواج بر اساس متغیرهای هوش هیجانی و هوش معنوی در یک جمعیت غیر بالینی از زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی ناپایداری ازدواج بر اساس متغیرهای هوش هیجانی و هوش معنوی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری شامل کلیه مربیان زن متاهل مهدهای کودک منطقه 3 تهران بودند که به روش نمونه گیری در دسترس، 93 نفر انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﻫﻮش ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ ﺑﺎر-آن، ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﻫﻮش ﻣﻌﻨﻮی ﮐﯿﻨﮓ (2008) و ﺷﺎﺧﺺ ﻧﺎﭘﺎﯾﺪاری ازدواج (ادواردز و ﻫﻤﮑﺎران، 1987) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون با استفاده از نرم افزار SPSS اﺳﺘﻔﺎده شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که رابطه معنادار و معکوسی بین ابعاد هوش هیجانی و ناپایداری ازدواج، همچنین وجود رابطه معنادار و معکوس بین ابعاد هوش معنوی و ناپایداری ازدواج وجود دارد همچنین نتایج بدست آمده از تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که هوش هیجانی و هوش معنوی توان پیش بینی ناپایداری ازدواج را دارند. یافته های این پژوهش از اهمیت متغیرهای هوش هیجانی و هوش معنویی در پیش بینی ناپایداری ازدواج حمایت می کند، یعنی بالا بودن هوش هیجانی و هوش معنوی، ناپایداری ازدواج کاهش می یابد.
بازنمائی نظام معنایی زنان تهرانی به هویت های متمایز ظاهری برآمده از جراحی های زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و یکم بهار ۱۳۹۸ شماره ۸۳
105 - 122
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با استفاده از روش نظریه ی زمینه ای، تحلیل استقرایی و تحلیل کیفی داده ها، نظام معنایی زنان تهرانی به هویت های متمایز ظاهری برآمده از جراحی های زیبایی را با استناد به داده های واقعی مطالعه کرده است. در این پژوهش برای دسترسی به بیشترین تنوع ممکن در نمونه ها، با نمونه گیری هدفمند با 15 زن جوان تهرانی که جراحی زیبایی کرده بودند، مصاحبه نیمه ساختاریافته و عمیق انجام شد. داده ها با استفاده از مدل پارادایمی اشتروس و کوربین مقوله بندی و مدل پارادایمی آن ترسیم شد. برای سنجش اعتبار و روایی پژوهش گروه های متمرکز از 7 نفر از مشارکت کنندگان تشکیل و از آنها خواسته شد تا یافته های کلی به دست آمده را ارزیابی کنند و در مورد آنان نظر دهند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد، مهم ترین شرایط علی انجام عمل جراحی زیبایی در بین زنان مشارکت کننده حقارت عضوی، الگوپذیری ظاهری، اختلال در زیبایی خواهی، اغواگری جنسی، ایده ی خلق بدن و وابستگی به مد است. عوامل مداخله گر شامل پیشنهاد پزشک، تقابل سنت و مدرنیته و هژمونی وانمودگی می شوند. زنان راهبردهای انتخاب آگاهانه، انقیاد بدن، چیدمان بدن را به کار می گیرند که پیامدهایی نظیر تولید انبوه، بدن نمایشی و کالایی شدن بدن را به همراه دارد. درنهایت، مقوله ی هسته در این پژوهش بدن ساختارزدایی شده است که بیانگر تفکراتی است که بر زیبایی و دلخواه و مطابق با ارزش ها و آرمان های زیبایی شناختی بودن بدن در جامعه، علاوه بر کارکرد سلامتی و ادامه ی حیات آن تأکید دارد.
شناسایی متغیرهای اقتصادی موثر بر طلاق در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، طلاق در کشور رشد زیادی داشته است. به گونه ای که با توجه به آمار از هر سه ازداوج در کشور، یک مورد به طلاق می انجامد. باتوجه به اهمیت بالای این مسئله اجتماعی و آثار نابهنجار آن در جامعه، مطالعه حاضر به دنبال شناسایی عوامل موثر بر طلاق با تاکید بر عوامل اقتصادی در استان های ایران بین سال های1395-1385 است. با توجه به نتایج، عوامل اقتصادی مدل سازی شده در این پژوهش توضیح دهنده بخشی از تغییرات طلاق در کشورند. به گونه ای که متغیرهای تورم در بخش مسکن، بیکاری مردان، افزایش سطح تحصیلات دانشگاهی زنان و نابرابری درآمد سبب تشدید طلاق و از سوی دیگر، افزایش رفاه خانوار و اشتغال مردان حتی به صورت ناقص سبب کاهش میزان طلاق در جامعه می شود. باتوجه به نتایج پژوهش، سیاستگذاری اقتصادی باید سه عامل مهم ذیل را برای کنترل میزان طلاق مدیریت کند: تورم، اشتغال، عدالت اقتصادی و اجتماعی
جایگاه اجتماعی زنان در تمدن باستانی شهر سوخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۱ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
391 - 411
حوزه های تخصصی:
برپایه اسناد باستان شناختی و انسان شناختی برخی از جوامع باستانی با ساختار مادرمحور اداره می شده اند. در میان تمدن های باستانی ایران، شهر سوخته به سبب انتشار مداوم نتایج کاوش های درازمدت و علمی مورد مطالعاتی مناسبی برای بررسی جایگاه اجتماعی زنان به شمار می رود. این نوشتار، پژوهشی تاریخی است که از دیدگاه ماهیت توصیفی تحلیلی و از دیدگاه هدف بنیادی نظری به شمار می رود و داده های کیفی و کمی آن به شیوه اسنادی با نمونه گیری هدفمند داده اندوزی شده اند. مهرها که نشانه جایگاه برجسته اجتماعی، منصب حکومتی یا مشارکت در تجارت هستند، در شهر سوخته تقریباً به طور کامل به زنان تعلق دارند. اجساد خفته در بسیاری از گورهای زنانه شهر سوخته را بر اساس شمار بالای گورآوندها می توان صاحب سرمایه دانست. فراوانی این اشیا به ویژه در دوره دوم، که جمعیت و توان بازرگانی شهر سوخته به اوج می رسد، آشکار می کند که زنان شهر سوخته (دست کم در دوره های دوم و چهارم) به طور میانگین از مردان ثروتمندتر بوده اند. در شهر سوخته، اسلحه به ندرت یافت می شود و به جای آن در کنار زنان درگذشته اغلب اشیای زینتی و لوازم گوناگون آرایش نهاده شده. با توجه به مالکیت مهرها، می توان پیشنهاد کرد که کالاهای تولیدشده در روستاهای اقماری را زنان در شهر به فروش می رسانده یا به مناطق دیگر صادر می کرده اند. برپایه شواهد تحلیل شده در این مقاله نگارنده بر این باور است که جامعه شهرسوخته دست کم در بخش مهمی از تاریخ 1300 ساله خود به شیوه مادرمحوری اداره شده است و زنان آن سهم چشمگیری در شکل گیری اجتماعی و اقتصادی این تمدن داشته اند.