فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۲٬۷۸۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، با هدف بررسی نقش هوش معنوی کارکنان در روابط بین رفتارهای منفی در محیط کار و عملکرد کارکنان در دانشگاه علوم پزشکی شیراز انجام شد. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها از نوع توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه کارکنان ستادی دانشگاه علوم پزشکی شیراز (400 نفر) بودند که حجم نمونه 196 نفر از طریق نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه های استاندارد بود و روش تحلیل مورد استفاده در این پژوهش، تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری بود. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که تعدی نظارتی، طردشدگی و قلدری در محیط کار بر عملکرد کارکنان اثر منفی و معناداری دارد؛ همچنین تاثیر تعدی نظارتی بر طردشدگی در محیط کار نیز تایید گردید، در نهایت مشخص گردید هوش معنوی در رابطه بین تعدی نظارتی و عملکرد کارکنان نقش تعدیلگر دارد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد، هوش معنوی کارکنان برای کاهش و کنترل تأثیر عوامل منفی سازمانی مانند تعدی نظارتی، طرد شدگی و قلدری در محیط کار و افزایش عملکرد کارکنان می تواند موثر باشد و این مهم، مدیریت را برای درک عوامل سازمانی که سطح عملکرد کارکنان را پایین می آورد، حمایت می نماید و با درک هوش معنوی کارکنان می توان، خط مشی هایی را طراحی نمود که منجر به ارتقای سطح بهره وری و عملکرد کارکنان شد.
مأموریت گرایی و مسأله ی تعریف مأموریت های پژوهشی: پایین-به بالا و بالا-به پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۱۶
39 - 57
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، پیاده سازیِ سیاست های نوآوریِ مأموریت گرا با هدف حل چالش های اجتماعیِ عمده، در کشورهای مختلفی دنبال شده است. توجه به پیاده سازیِ این سیاست ها به افزایش بحث های نظریِ حولِ این سیاست ها و مسائل مختلفِ آن نیز انجامیده است. یکی از معضلات سیاست های نوآوریِ مأموریت گرا مسئله متمرکز بودنِ تشخیص چالش های عمده و تعریف مأموریت هاست. این تصور وجود دارد که در سیاست های نوآوریِ مأموریت گرا، تشخیص چالش ها و تعریف مأموریت ها باید به طور متمرکز و بالا−به پایین انجام شود. رهیافت بالا−به پایین در تعریف مأموریت ها از جهات مختلفی موردانتقاد قرار گرفته است. درعین حال، از دیدگاه برخی از پژوهشگران هرچند بالا−به پایین بودن را می توان ویژگیِ سیاست های نوآوری مأموریت گرای سنتی دانست، این مطلب در مورد سیاست های نوآوری مأموریت گرای جدید صادق نیست که هدف اصلی آن حل چالش های اجتماعیِ عمده است و این سیاست ها جنبه های اشاعه گرایانه و پایین−به بالا دارند. باوجوداین، نقدهایی نیز بر رهیافت بدیل پایین−به بالا در تعریف مأموریت ها وارد است. در این مقاله، پس از بررسی نقدهای وارد بر رهیافت های بالا−به پایین و پایین−به بالا در تعریف مأموریت های پژوهشی، و با تکیه بر شرایط لازم برای مأموریت های پژوهشی، رهیافتی تلفیقی برای تشخیص چالش ها و تعریف مأموریت ها پیشنهاد می شود که به اشکالات رهیافت های بالا−به پایین و پایین−به بالا دچار نیست.
کارکردهای «توحید اجتماعی» در جامعه توحیدی از منظر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: نظر به نوپدید بودن رویکرد اجتماعی در فهم توحید و ناپیدا بودن کارکردهای آن در جامعه؛ هدف این مقاله، تبیین کارکردهای «توحید اجتماعی» در جامعه توحیدی از منظر قرآن بود. توحید اجتماعی با رویکردی جدید در فهم اصل اعتقادی توحید، ماهیت اجتماعی توحید را که در ذات توحید نهفته است و تاکنون از منظر متکلمان مسلمان مغفول مانده، آشکار می سازد. این خوانش از توحید، کارکردها و ثمرات مختلفی دارد که بخشی از آن در این مقاله بیان شده است. روش: مقاله حاضر به روش کتابخانه ای و با رویکرد توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از آیات قرآن و تفاسیر اجتماعی، کارکردهای توحید اجتماعی در جامعه را استخراج کرده است. یافته ها: توحید اجتماعی در کارکردی بینشی، مبانی انسان شناختی و جهان شناختیِ حاکمیت نظام توحیدی بر جامعه را تولید می کند و از حیث عینی و عملی، کارکردهای خاص اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و تربیتی و روان شناختی در جامعه دارد. نتیجه گیری: به دنبال ایجاد، ترویج و غلبه گفتمان توحید اجتماعی، جامعه توحیدی در مسیر تکامل و تعالی قرار خواهد گرفت که البته عملی شدن آن، شرایط خاص و پیچیده خود را دارد که کلام کاربردی و نهادهای اجرایی- فرهنگی متولی آن خواهند بود.
تحلیل شاخصه های ضروری جدال احسن بر اساس آموزه های قرآن کریم در سیره عملی امام علی(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: از آنجا که جدال کلامی و اقناع مخاطب به شیوه صحیح و مؤثر، یکی از موضوعات مهم تعاملات اجتماعی از گذشته های دور تا عصر ارتباطات کنونی بود؛ پژوهش حاضر در راستای کاربردی کردن مفهوم «مجادله احسن» بر اساس آموزه های قرآن کریم و با الگوگیری از سیره عملی امام علی(ع) صورت پذیرفت. روش: گردآوری اطلاعات در این پژوهش به روش کتابخانه ای و با رویکرد توصیفی- تحلیلی بود. یافته ها: بر خلاف معنای لغوی جدال که اغلب به «ستیزه جویی کلامی» تعبیر می شد، قرآن کریم به معنای مثبت جدال نیز توجه کرده و از آن به «جدال احسن» تعبیر می کند و شاخصه هایی را نیز برای دستیابی به آن معرفی کرده بود. نتیجه گیری: با استناد به آیات قرآن کریم، پنج مورد از ضروری ترین ویژگی های جدال احسن، شامل بیان تمثیل، همدلی با مخاطب، استفاده از برهان، حفظ ادب و پرهیز از استهزا و رعایت انصاف و پرهیز از تعصب ورزی انتخاب شد. سپس با بررسی سیره امام علی(ع) در نهج البلاغه، به طور جداگانه برای هر کدام از آنها مصادیق عملی تبیین شد.
تحلیل مبانی فلسفی حقوق بنیادین ملت از منظر علامه مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مردم در جامعه سیاسی دارای حقوق و آزادی های عمومی اند که به بخشی از آنها با عنوان حقوق بنیادین ملت، در قانون اساسی تصریح شده است. همه نظامهای سیاس از مبانی اندیشه ای و فلسفی برگرفته از حاکمیت اندیشه ها و ایدئولوژی شکل گرفته اند. از این رو، بر اساس نوع نگرش فلسفی حاکم بر نظام سیاسی، قانون اساسی را تدوین و تصویب کرده و در نهایت، مبانی فلسفی خود را در ارکان و ساختار حکومتها و نیز در نوع نگرش به حقوق بنیادین ملت متبلور می سازند. هدف: هدف این پژوهش، تبیین نگرش فلسفی و حقوقی علامه مصباح یزدی و نیز تأثیر این رویکرد در تعیین مبنا و منشأ حقوق بنیادین برای ملت در حکومت اسلامی بود. روش: مقاله حاضر با روش تحلیلی – توصیفی، مبانی فلسفی حقوق بنیادین ملت را از منظر علامه مصباح یزدی بررسی کرده است. یافته: علامه مصباح یزدی به عنوان یکی از بزرگ ترین فیلسوفان و نظریه پردازان معاصر، مبانی فلسفی حقوق بنیادین ملت را در همگرایی حقوق ملت با شریعت، کمال باوری، کرامت انسانی و فرجام باوری خلاصه کرده است. نتیجه گیری: از منظر علامه مصباح یزدی، مشروعیت حقوق و آزادی های بنیادین برای افراد بشر در نظام اسلامی، در چارچوب تعیین شده توسط شارع مقدس و در گرو انطباق با مبانی دینی است؛ به نحوی که محدوده اعمال حقوق بنیادین توسط ملت با اندیشه خدامحوری و وابستگی وجودی انسان با خداوند و همچنین رعایت اصول کمال محوری، فرجام باوری و کرامت انسانی تعیین شده است.
سیاست راهبردی شورای عالی انقلاب فرهنگی در سالهای 76-1375(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در سالهای 76-1375 بود. روش: روش پژوهش حاضر بر مبنای رویکرد ترکیبی می باشد. بر این اساس، پژوهش حاضر قصد دارد تا به این پرسش پاسخ دهد که مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی بین سالهای 76-1375 در چه مواردی بوده است. در مرحله اول که از روش کمّی استفاده شد، با روش آماری خی دو تک نمونه ای در محیط نرم افزار اس.پی.اس.اس.25 به تحلیل داده های کمّی پرداختیم. یافته ها: شورای عالی انقلاب فرهنگی، به عنوان مرکز قانونگذاری و مرجع عالی سیاستگذاری، تعیین خط مشی، تصمیم گیری و هدایت امور فرهنگی، آموزشی و پژوهشی کشور در چارچوب سیاستهای کلی نظام محسوب می شود. با تعیین ترکیب جدید شورا در سال 1375 از سوی مقام معظم رهبری، شورای عالی انقلاب فرهنگی وارد مرحله جدیدی شد. در این مرحله شورای عالی انقلاب فرهنگی موظف شد در رأس فعالیتهای خود، به مدیریت فرهنگی جامعه بپردازد. سیاست راهبردی شورای عالی انقلاب فرهنگی در سالهای 76-1375 قابل توجه است. نتیجه گیری: نتایج کمّی بیانگر آن است که دانشگاهها و آموزش عالی تعداد 76 مورد(5/53 درصد)، زنان 17 مورد(12 درصد)، شوراهای عالی 26 مورد(3/18 درصد)، آموزش وپرورش 11 مورد(7/7 درصد) و سایر موضوعات 12 مورد(5/8 درصد) است. در مرحله دوم به تبیین این داده ها با روش کیفی پرداختیم و به این نتیجه دست یافتیم که دانشگاهها و آموزش عالی، بیشترین توجه و موفقیت را در شورای عالی انقلاب داشته اند.
مهمترین بوم سازگان های خلاق جهان در کدام شهرها شکل گرفته اند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست علم و فناوری سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
101 - 129
حوزه های تخصصی:
تحولات امروزه، حکمرانی جهانی دارد و با گذشته قابل قیاس نیست. بنظر می رسد جهان با یک تغییر تمدنی دست وپنجه نرم می کند. در دوره کنونی اهمیت تعاملات سیستمی بین عوامل و بازیگران، با افزایش پویایی نوآوری آشکار گشته است. مفهوم بوم سازگان خلاق، نشان دهنده پیچیدگی نظامند تعاملات عوامل خلاق است و می توان گفت عصر بوم سازگان های خلاق، حاوی یک تغییر تمدنی است. این مقاله برداشتی است از فصل پنجم کتاب «بوم سازگان های نوآوری، آینده تمدن و تمدن آینده که نویسنده آن، چگونگی تمدن آینده و نحوه تحقق آن در بوم سازگان های خلاق را با تکیه بر ماحصل ۵ سال سفر هدفمند و اکتشافی به ۱۱ کشور جهان به تصویر می کشد. از این رو ۱۷ بوم سازگان خلاق را در شهر های سانفرانسیسکو، نیویورک، لندن، پکن، بوستون، برلین، شانگهای، لس آنجلس، سیاتل، پاریس، سنگاپور، توکیو، استکهلم، مونیخ، کپنهاگ، تایپه و ژنو مورد بررسی قرار داده که مشاهده دقیق آنها، نشان می دهد که دانشگاه ها، شرکت ها و دولت ها عناصر اساسی همه بوم سازگان های خلاق هستند و نقش همکاری آن ها در ایجاد و موفقیت بوم سازگان ها غیرقابل انکار است. همچنین بخش های کلیدی هرشهر، شرکت های نوآفرین را به خود جذب می کند و بزرگترین شرکت یک منطقه، چیزهای زیادی در مورد ماهیت آن بوم سازگان می گوید. از این رو با مطالعه عناصر اساسی این ۱۷ بوم سازگان، ضمن پرداختن به ویژگی برجسته هریک، عوامل اصلی موفقیت آن ها و بخش های کلیدی هر شهر ارائه شده است.
تمایل دانشجویان به یادگیری مادام العمر و عوامل مؤثر بر آن: کاربرد نظریه شناخت اجتماعی بندورا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
49 - 76
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش با هدف بررسی تمایل دانشجویان کشاورزی دانشگاه رازی به یادگیری مادام العمر و عوامل مؤثر بر آن با استفاده از نظریه شناخت اجتماعی بندورا انجام شد.روش پژوهش: این پژوهش به صورت توصیفی-همبستگی انجام شد. جامعه آماری تحقیق دانشجویان مقاطع مختلف تحصیلی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی به تعداد 1365 نفر بودند که 300 نفر از آنها به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب بر حسب مقطع تحصیلی انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد استفاده شد. علاوه بر تأیید روایی و پایایی پرسشنامه های استاندارد در مطالعات گذشته در پژوهش حاضر نیز پرسشنامه ها از لحاظ محتوایی و ظاهری مورد بررسی قرار گرفتند و بومی سازی آنها برای دانشجویان کشاورزی انجام شد. همچنین با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی و روایی همگرا اعتبار و پایایی آنها مورد تأیید قرار گرفت. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزارSPSS و Smart- PLS و در دو بخش توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند..یافته ها: میزان تمایل به یادگیری مادام العمر در بین دانشجویان در سطح متوسط قرار داشت. وضعیت موجود چهار بعد نظریه شناخت اجتماعی بندورا نشان داد که سه بعد انتظار-ارزش، خودکارآمدی و خودتنظیمی در دانشجویان در سطح بالا بود. اما دانشجویان از لحاظ بعد خودکنترلی در سطح متوسط قرار داشتند. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نیز نشان داد که دو متغیر خودکارآمدی به عنوان عامل اول و خودتنظیمی به عنوان عامل دوم بر روی تمایل به یادگیری مادام العمر تأثیر داشت.نتیجه گیری: می توان با نهادینه نمودن یادگیری مادام العمر و پرورش دانشجویان بر اساس آن و از طرفی تقویت یادگیری مادام العمر از طریق ارتقا خودکارآمدی و خودتنظیمی در دانشجویان تا حدودی بر مسئله عدم وجود مهارت و بیکاری دانش آموختگان غلبه نمود.
سنجش استانداردهای توانمندی سواد دیداری در آموزش عالی ( مورد: اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
67 - 90
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی وضعیت سواد دیداری اعضای هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان است. روش پژوهش: پژوهش از نوع پیمایشی – توصیفی است. جامعه آماری شامل همه اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان به تعداد 245 نفر است. نمونه گیری توسط جدول کرجسی و مورگان با روش تصادفی ساده به تعداد 148 نفر انجام گرفت. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه محقق ساخته شامل 24 پرسش بود. برای سنجش روایی از روش روایی صوری و برای پایایی از آزمون آلفای کرونباخ (79/0) استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن بود که اعضای هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی از مهارت سواد دیداری لازم برخوردار هستند. این مقدار معادل 4/69 % بود. همچنین اعضای هیأت علمی از مفهوم دیداری به میزان 4/72 %، دسترسی و اکتشاف به میزان 8/69 %، تفسیر معانی به میزان 6/70 %، ارزیابی تصاویر به میزان 2/68 %، به کارگیری موثر تصاویر به میزان 4/68 %، طراحی و ایجاد تصاویر به میزان 66% و درک اخلاق علمی به میزان 6/72 % برخوردار بودند. نتیجه گیری: اولویت نخست سواد دیداری در نزد اعضای هیأت علمی، درک اخلاق علمی بود. سپس به ترتیب ابعاد مفهوم دیداری، تفسر معانی، دسترسی و اکتشاف، ارزیابی تصاویر، به کارگیری موثر تصاویر، طراحی و ایجاد تصاویر قرار داشتند.
تحلیل ساختاری- تفسیری نشانگرهای کژرفتاری های دانشگاهی در آموزش عالی ایران: یک مطالعه آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۳۷-۱۷
حوزه های تخصصی:
هدف: دانشگاه یکی از ارکان اساسی و تعیین کننده پیشرفت و توسعه هر کشوری است. یکی از بزرگ ترین معضلاتی که سلامت این رکن تأثیرگذار را به خطر می اندازد، پدیده ی مخرب کژرفتاری است. جهت پیش گیری و کاهش اثرات این معضل که گریبان گیر آموزش عالی کشور شده است پیش از هر چیز باید نشانگرهای کژرفتاری مشخص شوند. هدف این پژوهش، تحلیل ساختاری-تفسیری نشانگرهای کژرفتاری در آموزش عالی ایران است. روش: پژوهش حاضر یک تحقیق آمیخته- متوالی اکتشافی است که داده های آن طی دو مرحله (کیفی، کمی) جمع آوری شده است. در مرحله اول (کیفی) گردآوری اطلاعات از دو روش مصاحبه بدون ساختار با صاحب نظران و تحلیل سخنرانی ها و مصاحبه های صاحب نظران انجام شد. در گام اول با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند- گلوله برفی و معیار «اشباع نظری» با 17 نفر از اساتید و خبرگان دانشگاهی مصاحبه بدون ساختار انجام گرفت. در گام دوم 12 سخنرانی و مصاحبه صاحب نظران در رسانه های مختلف به صورت هدفمند انتخاب و همانند مصاحبه ها به روش تحلیل مضمون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. در مرحله دوم (کمی) به منظور گردآوری داده ها پرسشنامه تدوین شده در اختیار گروه کانونی متشکل از 8 نفر از اعضای هیئت علمی قرار داده شد. جهت تعیین ارتباط بین نشانگرها و دستیابی به الگوی ساختاری تفسیری آن از روش مدل سازی ساختاری- تفسیری (ISM) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد، نشانگرهای کژرفتاری در سیستم آموزش عالی به ترتیب اولویت عبارت اند از: مدرک فروشی، قلدری در آموزش عالی استثمار و برده داری علمی، تیم سازی منفی، پارتی بازی و رفیق بازی، تقلب و سرقت علمی، شکل گیری بنگاه های فروش تولیدات علمی، جامعه پذیری فاسد و هویت یابی کاذب. نتایج: در پژوهش حاضر با رویکرد ساختاری-تفسیری نشانگرهای کژرفتاری در نظام آموزش عالی ایران در پنج سطح اولویت بندی شدند. به طوری که در سطح یک نشانگر «هویت یابی کاذب» به عنوان تأثیرپذیرترین نشانگر و در سطح پنج سه نشانگر «مدرک فروشی»، «قلدری در آموزش عالی» و «استثمار علمی» به عنوان تأثیرگذارترین سطح قرار گرفتند. به طورکلی نتایج پژوهش با شناسایی نشانگرها و اولویت بندی آن ها، امکان درک بهتر موضوع و اتخاذ اقدامات مناسب در راستای جلوگیری و کاهش کژرفتاری های دانشگاهی را فراهم آورده است.
بررسی رابطه بین بالندگی اعضای هیات علمی و مدیریت دانش در دانشگاه شهید بهشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
125 - 150
حوزه های تخصصی:
هدف: بالندگی اعضای هیات علمی در دانشگاه های مدرن با توجه به تغییرات بسیار سریع در عرصه های فناورانه یکی از ارکان اساسی توسعه دانشگاه ها به حساب می آید. از اینرو هدف مقاله حاضر ، شناخت وضعیت بالندگی اعضای هیات علمی و مدیریت دانش در دانشگاه شهید بهشتی و چگونگی رابطه این دو متغیر است.روش پژوهش: روش پژوهش پیمایشی و جامعه آماری مشتمل بر 806 نفر اعضای هیات علمی تمام وقت دانشگاه شهید بهشتی است. حجم نمونه با استفاده از نرم افزار سمپل پاور 125 نفر تعیین و از شوه نمونه گیری در دسترس استفاده شد.یافته ها: یافته های تحقیق حاکی از آن است که میانگین نمره دو متغیر اصلی تحقیق با 7/2 و 8/2 به ترتیب در بالندگی و مدیریت دانش از میانگین مقیاس(عدد 3) پایین تر و از نظر رتبه ای در سطح نامطلوب قرار دارد. نتایج آزمون تی تک نمونه ای تعمیم پذیری نتایج نمونه ای را به جامعه آماری تاییدکرد. آزمون ضریب همبستگی کانونی بین دو متغیر به میزان 71% است که شدت همبستگی بین دو متغیر را در سطح قوی تایید می کند.نتیجه گیری: نتیجه آنکه هر دو متغیر مدیریت دانش و بالندگی در وضعیت نامناسب قرار داشته و نیازمند تدوین راهبردها و برنامه های مشخص است.
چتر دانستن، بودن و انجام دادن در کتاب اندیشه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این مقاله، بررسی سه مفهوم مهم در محتواهای آموزشی، شامل دانستن(Know)، مهارت(Do) و بودن(Be) و تطبیق آنها بر کتاب اندیشه اسلامی 1، تألیف مهدی ترتیفی، به منظور تبیین مباحث نوین آموزشی مرتبط با درسهای معارف اسلامی در دانشگاهها بود. در آموزش تلفیقی، بررسی این سه با عنوان اختصاری چتر KDB انجام گرفته است. روش: در این مقاله با انجام پژوهش به روش کتابخانه ای و با رویکرد توصیفی، تبیینی و میان رشته ای، نیازهای محتواهای آموزشی، برای رسیدن به استانداردهای مدّ نظر در آموزش تلفیقی و به ویژه چتر KDB بیان شده است. نتیجه گیری: نتیجه مدّ نظر در این مقاله، پاسخ به سه پرسش مهم ذیل در تدوین محتوای آموزشی و تطبیق آن بر کتاب درسی اندیشه اسلامی 1 است: یادگیرندگان چه چیزی را باید بدانند، چه چیزی انجام دهند و چگونه افرادی باشند؟ از آنجا که پاسخ به این پرسشها یکی از دغدغه های متخصصان تدوین برنامه های درسی، به خصوص با گرایش آموزش میان رشته ای است، توجه به آنها باید یکی از الزامات تألیف کتابهای درسی قرار گیرد. گفتنی است که کار تطبیقی انجام گرفته در این مقاله، فاقد پیشینه پژوهشی قابل ذکر است.
اقتران شدید و واقعیت های اجتماعی: دیدگاهی معتدل در هستی شناسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هستی شناسی اجتماعی از حوزه های پیش رونده و مورد توجه فلسفه علم اجتماعی معاصر است. مسئله اصلی در این حوزه، نحوه تحقق واقعیت های اجتماعی است. به طورکلی دو دیدگاه در این زمینه وجود دارد: کل گرایی هستی شناختی و فردگرایی هستی شناختی. کل گرایان قائل به تقلیل نیافتن واقعیت های اجتماعی به مجموعه افراد و روابط میان آن ها هستند و فردگرایان واقعیت های اجتماعی را قابل تقلیل به مجموعه افراد می دانند. در سنت فکری اسلامی نیز این مسئله، به خصوص پس از علامه طباطبایی، مورد توجه قرار گرفته است. کل گرایان برای دفاع از ادعای خود دو دسته استدلال ارائه کرده اند: استدلال های فلسفی و استدلال های تجربی. در این مقاله، با تکیه بر شیوه استدلال آوری گذر به بهترین تبیین، ابتدا استدلال های فلسفی کل گرایان نقد و بررسی و سپس دیدگاهی معتدل و ایجابی ارائه می شود. براساس این دیدگاه، کُلّ غیرقابل تقلیلی به نام جامعه یا فرهنگ وجود ندارد، اما در عین حال واقعیت های اجتماعی خصلت الزام آوری، ثبات و تقرر خود را دارند. این دیدگاه مبتنی بر پاره ای از دستاوردهای علم اصول فقه، به خصوص آرای میرزای نائینی و شهید محمد باقر صدر است. دیدگاه معتدل ارائه شده، لوازم گوناگونی در حوزه روش شناخت اجتماعی دارد و به توسعه روشی به نام ژرف کاوی منجر شده است. روش استدلال بر مدعای اصلی مقاله گذر به بهترین تبیین است.
مبانی قرآن شناختی برای حکمی سازی علم مشاوره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در قرآن کریم گزاره های هدایتگری وجود دارد که می توان از آنها گزاره های مشاوره ای را استنباط کرد. تحقق این امر، نیازمند مبانی جامع و مانعی است تا این استنباط ها از استواری لازم، برخوردار و مانع تحریف آنها شود. لذا هدف از انجام این مقاله، تبیین مبانی قرآن شناختی با نگاه به الگوی حکمی- اجتهادی، برای حکمی سازی علم مشاوره در دو حوزه امکان و جواز استنباط گزاره های مشاوره ای از آیات کریمه بود. روش: روش این پژوهش، کتابخانه محور از نوع کاربردی، میان رشته ای و مسئله محور است. طریق اندیشه ورزی روی داده های کتابخانه ای نیز تبیینی و استنتاجی بود. یافته ها: مبانی قرآنی در حیطه امکان حکمی سازی علم مشاوره، جامعیت قرآن و گستره آن در هدایتگری بشر، فطری بودن آموزه های قرآنی، حکیم بودن کلام قرآن، مناسبت ویژگی های زبان قرآن با اصول مشاوره و وجود موضوعات مبنایی آموزه های مشاوره ای در قرآن کریم است. در حوزه جواز استنباط گزاره های مشاوره ای از گزاره های هدایتگر قرآنی، آیات دالّ بر تدبّر در قرآن کریم است. نتیجه گیری: با توجه به مبانی یافت شده در حوزه امکان و جواز استنباط گزاره های مشاوره ای از گزاره های هدایتگر قرآن، آیات کریمه بستر مناسب برای ایجاد نظام مشاوره ای را فراهم می کنند.
ارزیابی اثربخشی فعالیتهای فرهنگی دانشگاه در جهت نهادینه شدن فرهنگ نماز (مطالعه موردی: دانشگاه هنر اسلامی تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثربخشی فعالیتهای فرهنگی دانشگاه در نهادینه کردن فرهنگ نماز در بین دانشجویان انجام شد. روش: این مطالعه جزء پژوهشهای کاربردی با روش آمیخته از نوع اکتشافی است. در بخش کیفی، از روش استدلال منطقی به عنوان یک راهبرد پژوهشی کل نگر، در کنار روش مطالعات کتابخانه ای و مرور اسناد و کتب علمی استفاده شد. در بخش کمّی، اطلاعات حاصل از بخش کیفی، در قالب پرسشنامه محقق ساخته در اختیار 406 نفر از دانشجویان دانشگاه هنر اسلامی تبریز که با نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند، قرار گرفت و تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری توسط نرم افزار اس.پی.اس.اس.20 انجام شد. یافته ها: ضمن تأکید بر تأثیرگذاری فعالیت همه معاونتهای دانشگاهی، فعالیتهای معاونت فرهنگی به عنوان تأثیرگذارترین حوزه و مؤلفه «حضور فعال اساتید و تمامی کارکنان دانشگاه در نماز جماعت» به عنوان تأثیرگذارترین مؤلفه در نهادینه کردن فرهنگ نماز شناسایی شد. همچنین، بین تأثیرگذاری مؤلفه های فرهنگی در میان زن و مرد، تفاوت معناداری یافت شد. نتیجه گیری: نتایج تحقیق به عنوان یک رویکرد زمینه گرا، می تواند فعالیتهای دانشگاه در معاونتهای مختلف را متحول سازد و بر تمرکز همه نهادهای دانشگاهی بر فرهنگ نماز تأکید کند. همچنین با ارائه مؤلفه های مؤثر، سیاستگذاران امور فرهنگی دانشگاهها را در جهت تحقق و نهادینه کردن فرهنگ نماز در دانشگاهها یاری رساند.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افسردگی و بهزیستی روان شناختی دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: افسردگی چهارمین بیماری شایع در جهان است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افسردگی و بهزیستی روان شناختی دانشجویان دختر انجام شد. روش: مطالعه حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد گنبد کاووس بود. 30 نفر از دانشجویانی که بالاترین میزان افسردگی را داشتند به صورت در دسترس انتخاب و به دو گروه 15 نفره تقسیم شدند. سپس با پرسشنامه افسردگی و بهزیستی روان شناختی در دو مرحله(پیش آزمون- پس آزمون) بررسی شدند. گروه آزمایش در هشت جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ گونه مداخله درمانی دریافت نکرد. داده ها با روش تحلیل واریانس در نرم افزار اس.پی.اس.اس نسخه 22 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس نمرات اختلافی نشان داد که اثربخشی درمان ذهن آگاهی بر کاهش افسردگی(000/0>P. 1/33F=) و بهزیستی روان شناختی(000/0>P. 2/29F=) می باشد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش، اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را در کاهش افسردگی و افزایش بهزیستی روان شناختی دانشجویان دختر تأیید می کند.
جایگاه عقل و نقل در تفکر ابن رشد و خواجه نصیرالدین طوسی در تفکر دینانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این نوشتار، تحلیل و مقایسه جایگاه عقل و نقل در دیدگاه ابن رشد و خواجه طوسی در تفکر دینانی بود. این نوشتار در صدد پاسخگویی به این مهم بوده است، آیا اندیشمندانی که قائل به برتری عقل بوده اند، مفهومی واحد از عقل ارائه کرده اند؟ روش: اطلاعات این پژوهش بنیادی به روش کتابخانه ای گردآوری و به شیوه توصیفی- تحلیلی پردازش شده است. یافته ها: ابن رشد، با طرح مسئله اتصال میان دین و حکمت همان چیزی را مطرح می کرد که در نظر فلاسفه یونان رابطه فلسفه و سیاست خوانده می شد. خواجه طوسی اصول عقلی را بر نقل حاکم می شناخت. ایشان با تلاش فراوان از طریق نقل به احیای عقل می پرداخت. وی اصول عقاید دینی را بر پایه یقین استوار می دانست و یقین از روی استدلال عقلی و برهان محکم منطقی تحقق می پذیرفت. وی عقاید دینی را معتبر می دانست که بر اساس استدلال دقیق و برهان منطقی باشد در غیر اینصورت یقینی نیست و از اعتبار خارج است. نتیجه: در اثنای تحلیل این دو رویکرد در تفکر دینانی، محرز شد وقتی اندیشمندان از عقل صحبت به میان می آوردند، با توجه به مقتضیات زمان خویش بر اساس اصول و مبادی اندیشه فلسفی خود به اظهار نظر پرداخته اند.
بررسی ضرورت و الزامات ارتقای شفافیت رویدادهای مالی در حکمرانی اقتصادی طی برنامه هفتم توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال ۳۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۱۵
301 - 333
حوزه های تخصصی:
شفافیت اقتصادی و حاکمیت داده یکی از مهمترین عرصه های حکمرانی است که پیشرفت و توسعه هر کشوری وابسته به پیشرفت در این حوزه است. سیاست شفافیت اقتصادی در سال های گذشته همواره مورد توجه سیاستگذاران اقتصادی کشور بوده است؛ اما تاکنون اقدامات عملیاتی منسجمی در این باره انجام نشده است. «شفافیت اقتصاد و سالم سازی آن و جلوگیری از اقدامات، فعالیت ها و زمینه های فسادزا به خصوص در حوزه پولی و ارزی» یک بند از سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی بوده که با توجه به عدم پیشرفت آن در کشور، به منظور ارتقای حکمرانی در حوزه شفافیت اقتصادی لازم است در برنامه هفتم توسعه، راهبرد جدیدی طراحی شود.مسئله اصلی پژوهش حاضر شناسایی عوامل تقویت کننده شفافیت اقتصادی و گام های عملی مؤثر در این حوزه است. این مقاله حاصل یک پژوهش اسنادی - عملیاتی و راهبردی در زمینه شفافیت اقتصادی با توجه به اقتضائات کشور و بهره گیری از تجارب جهانی است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که ارتقای شفافیت رویدادهای مالی برای دولت، می تواند موجبات کوچک شدن اقتصاد زیرزمینی، کاهش فرار مالیاتی، کاهش کسری بودجه ، فراهم کردن امکان اخذ پایه های مالیاتی جدید مثل مالیات های تنظیمی و مالیات بر مجموع درآمد، کاهش فساد اقتصادی، اصلاح نظام حمایتی کشور، مبارزه با قاچاق و زمینه تقویت تولید داخل و ثبات اقتصادی را فراهم کند. دستیابی به این اهداف مستلزم اصلاح قوانین و قواعد حاکم بر تعاملات اقتصادی اعم از تعاملات اشخاص تجاری و غیرتجاری در حوزه نظام مالیاتی و نظام بانکی کشور است؛ مهمترین نوآوری این پژوهش طراحی دقیق اجزای یک سیستم جهت ایجاد بانک اطلاعاتی معاملات کشور مبتنی بر صورت حساب الکترونیکی و تراکنش های مالی متناظر با آنهاست. پوشش کامل معاملات، فراهم شدن امکان تهیه اظهارنامه پیش فرض و نیز اجرای پایه های مالیاتی جدید از قبیل مالیات بر مجموع درآمد اشخاص و مالیات بر عایدی سرمایه از جمله مهمترین دستاوردهای مقاله است.
ارزیابی دانشجویان از تدریس استادان و تعلیم و تربیت اجتماعی در دانشگاه (مورد مطالعه: دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این مقاله با هدف استخراج نیازها و انتظارات دانشجویان از وضعیت تدریس و تعلیم و تربیت اجتماعی انجام شد که در کنار آن ارزیابی دانشجویان را نیز در خود داشت. روش: روش این تحقیق از نوع پیمایشی بود که در آن از ابزار پرسشنامه استفاده شد و 400 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد واحد مشهد به عنوان نمونه انتخاب شدند. یافته ها: در بین نیازهای دانشجویان، بیشترین میانگین(3.77) متعلق به نیاز به آموزشهای شغلی بود. پس از آن، نیاز به آموزش مهارتهای عملی با میانگین 3.63، بالاترین نیاز و سپس نیاز به آموزش مهارتهای اجتماعی با میانگین 3.62 در مرتبه بعدی قرار گرفتند؛ یعنی بیشترین نیازها، مرتبط با نیازهای شغلی بود که بیانگر نگرانی از آینده بود. همچنین مهارتهای اجتماعی و نیاز به داشتن استادان با خصوصیات مرتبط با این نیازها در مرحله بعدی قرار داشتند. نتیجه گیری: نتایج، نیازهایی را نشان داد که مرتبط با تدریس استادان و نحوه تربیت اجتماعی استاد در کلاس درس بود. در ارزیابی ها نیز دانشجویان به همین مؤلفه ها نمره کمتری دادند که نشان می دهد استادان نیاز به آموزش بیشتری دارند.
نگرش ابن ابی الحدید در صفات سلبی خداوند و قرابت او به نظریه امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صفات خداوند و از جمله صفات سلبی او، از مسائل چالش برانگیز از گذشته تا حال بوده است؛ چنانکه برخی، تنها صفات خداوند را صفات سلبی او دانسته و علم ایجابی به صفات را نفی کرده اند؛ عده ای برای شناخت باری تعالی، او را به انسان یا سایر مخلوقات تشبیه کرده و برخی به جسمیت او قائل شده اند و در قبال آنها برخی دیگر برای فرار از تشبیه دچار تنزیه مطلق شده اند. آنگونه که در نهج البلاغه در میان خطبه های مختلف موجود است امام علی(ع) با ادلّه متعدد، تشبیه و تجسیم را رده کرده اند، متکلمین مسلمان (اعم از شیعه و سنی) با تکیه بر نظرات خود، بیانات امام علی(ع) را در این مورد شرح و توضیح داده اند. در این میان ابن ابی الحدید معتزلی، از شارحان نهج البلاغه، مهم ترین صفات سلبی باری تعالی را با توجه به خطبه های نهج البلاغه توضیح داده است. هدف: هدف از انجام این پژوهش، تبیین نظرات ابن ابی الحدید و اثبات قرابت دیدگاه وی با متکلمین امامیه بود. روش: پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. یافته ها و نتیجه: ابن ابی الحدید در توضیح صفات سلبی، از جمله نفی تشبیه و اعضا و جوارح و نفی جهت از خداوند و همچنین نفی حلول و عرض و... از باری تعالی، از نظرات متکلمین شیعه متأثر بوده است.