فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۲۱ تا ۱٬۶۴۰ مورد از کل ۵۲٬۷۱۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با موضوع، بررسی رابطه بین بازاریابی اجتماعی و ابعاد ارزش نام تجاری انجام شده است. توجه به رقابت و درک بازار رفتار مورد نظر، رمز موفقیت در استفاده از دیدگاه بازاریابی اجتماعی است. فهم درست از ایده ها و رفتارهای رقیب و بالابردن میزان منافع رفتار مورد نظر و یا کاستن ازمیزان هزینه ها و موانع دستیابی به آن، بازار رقابت را به نفع محصول یا خدمت تغییر خواهد داد.این تحقیق از حیث هدف کاربردی و ازحیث روش گردآوری داده ها توصیفی و پیمایشی است.در این تحقیق با استفاده از پرسشنامه داده ها جمع آوری گردیده است. این پرسشنامه ها به روش نمونه گیری خوشه ای بین مشتریان توزیع گردید و تعداد 254 عدد از پرسشنامه های برگشتی مورد تایید اولیه قرار گرفتند.دراین پژوهش تعداد 6 فرضیه مطرح گردیده است. نتایج نهایی حاصل از این تحقیق رابطه ی معنادار بین بازاریابی اجتماعی و ابعاد ارزش نام تجاری را نشان می دهد.
تاثیر کیفیت اطلاعات حسابداری و اظهارنظر حسابرسان بر ابعاد پایداری شرکت
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۵ (جلد ۲)
159 - 175
حوزه های تخصصی:
واحدهای اقتصادی باید اقدام به افشاء اطلاعات بر اساس چارچوب توافق شده به منظور دست یابی به اهداف مختلف ذینفعان کنند. یکی از این چارچوب های توافق شده، پایداری شرکتی می باشد. با این حال درک عوامل موثر برای بهبود ارائه گزارش های عملکرد هنوز مبهم بوده است. در این راستا حسابرسی و مسائل مرتبط با آن بخشی از عوامل تاثیرگذار بر پایداری شرکت ها هستند که هنوز بررسی نشده اند. لذا هدف این مطالعه بررسی رابطه کیفیت اطلاعات حسابداری و اظهارنظر حسابرسان با ابعاد پایداری شرکت بوده است. به منظور آزمون فرضیات پژوهش نمونه ای مشتمل بر 143 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار برای دوره زمانی 1394 تا 1400 جمع آوری شد و بر اساس رگرسیون چندگانه و با استفاده از داده های پنل، به بررسی نتایج پرداخته شد. نتایج نشان داد که اظهارنظر غیرمقبول حسابرس منجر کاهش پایداری شرکت می شود. همچنین اظهارنظر حسابرس ابعاد پایداری زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی را نیز کاهش می دهد. به همین ترتیب کیفیت اطلاعات حسابداری عملکرد پایداری و ابعاد زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی را افزایش می دهد.
جایگاه تفویض استانی در الگوی مطلوب سیاست گذاری برنامه درسی در نظام آموزش و پرورش ایران (یک مطالعه کیفی)
منبع:
حکمرانی متعالی سال ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
105 - 131
حوزه های تخصصی:
سیاست گذاری برنامه درسی روند انتخاب و جایگذاری ارزش های جامعه در برنامه درسی و همچنین پالایش این ارزش ها جهت حضور یا عدم حضور در برنامه درسی است.هدف این پژوهش طراحی الگوی تفویض استانی سیاست گذاری برنامه درسی برای نظام آموزش و پرورش ایران می -باشد.این پژوهش جزء تحقیقات کیفی از طریق تحلیل محتوای کیفی با رویکرد اشتراوس و کوربین است. داده ها از طریق تحلیل اسناد و مصاحبه نیمه ساختار یافته با 11 نفر از سیاست گذاران برنامه درسی در سالتحصیلی 1399-1398جمع آوری گردید.جامعه آماری متشکل از دو گروه متخصصان دانشگاهی، دارای تجربه سیاست گذاری و اسناد سیاست گذاری برنامه درسی ایران و مقالات مرتبط با حوزه سیاست گذاری برنامه درسی بود. شیوه انتخاب مشارکت کنندگان از میان متخصصان ، نمونه گیری گلوله برفی بود.6 سند اصلی سیاست گذاری برنامه درسی ایران به عنوان نمونه اسناد داخلی و با جستجوی عبارات سیاست برنامه درسی و سیاست گذاری برنامه درسیcurriculumpolicy)&curriculum policy making)درپایگاه های اطلاعاتی (ERIC,Google scholar، SAGE، WIELY،TAYLOR&FRANCIES) بدست آمد.با توجه به ارتباط به بحث سیاست برنامه درسی در نظام آموزش وپرورش،120 مقاله مورد بررسی قرار گرفت.ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختار یافته بر اساس تکنیک 5w1hو فرم تحلیل اسناد بود. روایی محتوایی مصاحبه با استفاده از نظر5 نفر از متخصصین تعلیم و تربیت تایید گردید. داده ها طی فرایند کدگذاری، نام گذاری،مقوله بندی و تحلیل گردید. جهت تحلیل اولیه داده های کیفی از نرم افزار 2018 Maxqdaاستفاده شد.اعتبار یافته ها با استفاده از روش ارزیابی لینکلن و گوبا تایید گردید. الگوی-سیاست گذاری برنامه درسی برای نظام آموزش و پرورش ایران با اولویت تصمیم سازی استانی در سه بعد رسمی ، فنی و محتاطانه و سه سطح supra، macro و microطراحی شد.نتایج نشان داد تفویض استانی سیاست گذاری برنامه درسی در نظام آموزش و پرورش ایران دارای 4 مولفه سیاست گذاری در خصوص اهداف برنامه درسی، فرصتهای یاددهی و یادگیری،محتوای سیاست ها و ارزشیابی سیاست ها است.با توجه به یافته ها برای اصلاح سیاست-های برنامه های درسی ایجاد چرخه فعال با هدف پایش و بهسازی چرخه نیاز است. این یافته ها با تبیین فرایندسیاست گذاری برنامه درسی در نظام آموزش و پرورش ایران جهت تحقق سیاست بوم شناختی برنامه درسی در ایران می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
گونه شناسی مدل های نوآوری باز در سازمان های فضایی دنیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بهبود مدیریت سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۲)
68 - 96
حوزه های تخصصی:
صنایع فضایی به جهت وجود پیچیدگی های متعدد، مدل های متفاوتی را نسبت به صنایع تولیدی با پروژه های کوچک، برای نوآوری باز بکار می گیرند. عدم بکارگیری مدل نوآوری باز مناسب و سازگار با پیچیدگی ها در صنعت فضایی کشور، منجر به کاهش نوآوری اثربخش می شود. در این تحقیق، تلاش شده است با استفاده از متدولوژی فراترکیب و بررسی منابع معتبر بین المللی، گونه شناسی مدل های نوآوری باز صنایع فضایی دنیا انجام گیرد. شناخت دقیق نوع نوآوری باز مورد نیاز صنعت فضایی کشور، گام اساسی در طرح ریزی حرکت به سمت یک کشور فضایی توسعه یافته است. در این مقاله در نهایت 68 کدگزینشی، 25 مقوله و 5 مضمون کلیدی و 3 گونه استخراج شده در تحقیق، ارائه می شود. نوآوری باز مبتنی بر جمع سپاری، نوآوری باز مبتنی بر همکاری های مشترک و نوآوری باز مبتنی بر برون سپاری، گونه هایی هستند که در این تحقیق شناسی شدند. در این تحقیق مشخص شد نوآوری باز در سازمان های فضایی پیشرو، بیشتر مبتنی بر استفاده از جمع سپاری برای حل مسأله ها است تا اینکه صرفا بر مبنای برون سپاری باشد. سازمان های فضایی نوظهور نیز بیشتر تلاش می کنند تا از همکاری مشترک با صنایع و دانشگاه ها بهره می گیرند تا اینکه مستقلاً با یک صنعت و یا یک دانشگاه وارد قرارداد شوند.
تحلیل مسیرهای گذار در صنعت نفت و گاز جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بهبود مدیریت سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۲)
97 - 131
حوزه های تخصصی:
صنعت نفت و گاز در اقتصاد ایران گرفتار چالش ها و مسائل مزمنی است. به نظر می رسد راهکار ریشه ای در مواجهه با این چالش ها، تحول بنیادین و نوآوری های سیستمی است و نه راهکارهای سطحی و مقطعی. با وجود این، طبق بررسی ها، بیشتر تحقیقات انجام شده درباره این صنعت فاقد رویکرد تحول آفرین هستند ونتیجه ای جز تثبیت و تقویت وضع موجود را در بر نخواهند داشت. در این پژوهش از حوزه نوظهور گذارپژوهی و به طور خاص از رویکرد چندسطحی جهت بررسی تحولات بنیادین در صنعت نفت و گاز استفاده شده است. در این مقاله، از موردکاوی به عنوان استراتژی تحقیق و داده هایی از مقالات و اسناد مرتبط همچنین یافته های نوزده مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان حوزه صنعت نفت و گاز ایران به عنوان منابع داده ای پژوهش استفاده شده است. بر همین اساس، این تحقیق با بررسی چالش ها و فرصت های پیش روی صنعت نفت و گاز در سطوح مختلف به دنبال فهم مسیرهای گذار این صنعت در افق 1450 با توجه به سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی است. با تحلیل مسیرهای گذار مبتنی بر رویکرد چندسطحی، مشخص شد که دو مسیر تحول و بازپیکربندی از احتمال وقوع بیشتری نسبت به سایر مسیرهای گذار در صنعت نفت و گاز ایران برخوردارند. در همین راستا، برخی راهکارها و اقدامات متناسب نیز ذیل این دو مسیر در این تحقیق ارائه شده است.
مطالعه تأثیر ریسک تداوم فعالیت بر رابطه بین دوره تصدی حسابرس و هزینه های نمایندگی
حوزه های تخصصی:
با افزایش طول دوره تصدی حسابرسی، کیفیت حسابرسی نیز افزایش می یابد که به تبع، عدم اطمینان اطلاعاتی کاهش می یابد. کیفیت حسابرسی بر عدم تقارن اطلاعاتی بین معامله گران اثر می گذارد که نتیجه آن افزایش کیفیت گزارشگری مالی شرکت و در نهایت کاهش هزینه های نمایندگی در شرکت است. هدف این پژوهش مطالعه تأثیر ریسک تداوم فعالیت بر رابطه بین دوره تصدی حسابرس و هزینه های نمایندگی است. جامعه آماری پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و نمونه مورد مطالعه، شامل 140 شرکت پذیرفته شده طی سال های 1396 تا 1400 است. روش پژوهش توصیفی و از نظر ارتباط بین متغیرها ترکیبی از علی-همبستگی است و از نظر هدف کاربردی است. برای پردازش و آزمون فرضیه ها از روش رگرسیونی و داده های تابلویی و همچنین مدل اثرات ثابت استفاده شده است. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل مدل پژوهش نشان داد که ریسک تداوم فعالیت بر رابطه بین دوره تصدی حسابرس و هزینه های نمایندگی تأثیر منفی و معناداری دارد.
تاثیر حق الزحمه حسابرسی بر بی قاعدگی پایداری سود
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر حق الزحمه حسابرسی بر بی قاعدگی پایداری سود است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی بوده و از بعد روش شناسی همبستگی از نوع علّی (پس رویدادی) می باشد. جامعه آماری پژوهش شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بوده و با استفاده از روش نمونه گیری حذف سیستماتیک، 125 شرکت به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده در دوره ی زمانی 5 ساله بین سال های 1393 تا 1397 مورد بررسی قرار گرفتند. روش مورد استفاده جهت جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای بوده و داده های مربوط برای اندازه گیری متغیرها از سایت کدال و صورتهای مالی شرکت ها جمع آوری شده و در اکسل محاسبات اولیه صورت گرفته سپس برای آزمون فرضیه های پژوهش از نرم افزار استاتا استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها نشان داد حق الزحمه حسابرسی بر پایداری بازده دارایی ها تاثیر معکوس داشته در نهایت تاثیر معکوس حق الزحمه حسابرسی بر پایداری سودآوری ناخالص اثبات شد.
مروری بر حسابداری محیط زیست و تفاوت آن با حسابداری سنتی
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۶ (جلد ۳)
103 - 111
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش مروری بر حسابداری محیط زیست و تفاوت آن با حسابداری سنتی می باشد. یکی از زیرمجموعه های حسابداری در طول سال های گذشته حسابداری محیط زیست است که توسعه پیدا کرده. حسابداری محیط زیست(سبز) عبارت است از مجموعه فعالیت هایی است که موجب افزایش توان سیستم های حسابداری در جهت شناسایی، ثبت و گزارشگری آثار ناشی از تخریب و آلودگی زیست محیطی میشود. ابتدا به معرفی، تاریخچه حسابداری محیط زیست(سبز) پرداخته می شود و سپس ابعاد، اهداف، دلایل سودمندی، فرم ها و کاربرد های آن، چارچوب، مزایا و در اخر هم به تفاوت حسابداری سبز با حسابداری سنتی می پردازیم.
بررسی تامین مالی بازار سرمایه بر رشد شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۶ (جلد ۳)
261 - 273
حوزه های تخصصی:
در زمان حاضر تامین مالی بازار سرمایه که شرکت ها در آن فعالیت می کنند، موجب رشد شرکت ها می شود در واقع این امر در جهت پیشرفت و رشد، نیاز به توسعه فعالیت های خود از طریق سرمایه گذاری جدید دارند. تامین مالی سهام در جهت تامین مالی شرکت های نوآورانه و پرریسک تر مناسب تر است، زیرا دارندگان سهام مستقیماً هنگام موفقیت شرکت سود می برند و قراردادهای سهام، مشکلات مالی را برای شرکت ها تشدید نمی کند.اس تقرار مناسب ترکیب تامین مالی بازارسرمایه، رشد شرکت ها، اقدامی اساس ی ب رای اس تفاده بهین ه از من ابع، ارتق ای پاس خگویی، شفافیت، رعای ت انص اف و حق وق هم ه ذینفع ان شرکت در راستای عملکرد شرکت دارد.در واقع هدف از این پژوهش بررسی تامین مالی بازار سرمایه بر رشد شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار می باشد. با استفاده از تجزیه و تحلیل در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه 1400-1398 به بررسی می پردازیم. نمونه آماری پژوهش متشکل از 130 شرکت می باشد. تجزیه و تحلیل داده به کمک نرم افزار Eviews10 پرداخته شده است.به منظور بررسی اثرات همزمان کلیه متغیرهای مستقل پژوهش بر متغیر وابسته، علاوه بر رگرسیون جداگانه هر یک از متغیرهای مستقل، اقدام به انجام رگرسیون کلی متغیرها نیز گردید.یافته و نتایج پژوهش بیانگر این است که شاخص تامین مالی بازار سرمایه ارتباط معنی داری با رشد شرکت دارن د و نیز با توجه به مدل ان دازه شرکت، اهرم مالی، مدیریت سود، رشد فروش، کل دارایی، ضرر مالی رابطه معن ی داری دارن د. در این میان نیز نتایج حاصله از این مطالعات گویای این است که بکارگیری برنامه ریزی تامین مالی بازار سرمایه به عنوان نهاد ناظر بر شرکت ها عمل می نماید که می تواند به طور موثر بر کل دارایی ها و رشد شرکت عمل نماید.
طراحی الگوی خود مدیریتی با تأکید بر مکتب فکری شهید حاج قاسم سلیمانی با رویکرد تحقق حاکمیت منابع انسانی
منبع:
حکمرانی متعالی سال ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۳
9 - 34
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی الگوی خود مدیریتی با تأکید بر مکتب فکری شهید حاج قاسم سلیمانی با رویکرد تحقق حاکمیت منابع انسانی می باشد که به منظور رسیدن به این هدف ابعاد خود مدیریتی از منظر اسلام و قرآن و هم چنین مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش مطالعه، در حیطه ی پژوهش های کیفی و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شده است. داده های پژوهش، متون، یادداشت ها و پژوهش های پیشین انجام گرفته در زمینه طراحی الگوی خود مدیریتی به منظور تحقق حاکمیت منابع انسانی با تأکید بر مکتب فکری شهید قاسم سلیمانی می باشد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها به شناسایی 153 کد (شاخص)، 14 مفهوم و 5 مقوله منجر شد. با توجه به نتایج پژوهش ابعاد طراحی الگوی خودمدیریتی به منظور تحقق حاکمیت منابع انسانی با تأکید بر مکتب فکری شهید قاسم سلیمانی در پنج مقوله: مدیریت روحی- روانی (خودشناسی، خودارزیابی، خودکنترلی، خودباوری و قوه تفکر)، مدیریت فیزیکی- جسمی (تحرک جسمی، آراستگی جسمی و سلامت جسمی)، مدیریت رفتاری- شخصیتی (خصوصیات باطنی و خصوصیات ارتباطی)، مدیریت معنوی- اعتقادی (نگرش معنوی- اعتقادی و رفتار معنوی- اعتقادی) و مدیریت خودآموزی (توسعه فردی و توسعه تخصصی) تقسیم بندی شدند.
ارائه الگوی حکمرانی متعالی دو وجهی مبتنی بر قدرت نرم، تغییر ساختارها و فرآیندها
منبع:
حکمرانی متعالی سال ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۳
87 - 124
حوزه های تخصصی:
با گذشت زمان و پیدایش نسل های جدید در کنار تغییرات شرایط و مقتضیات داخلی و بین المللی، بوجود آمدن پاره ای از مسائل و مشکلات در کشورها، امری بدیهی است، چرا که ساختارها، مدل ها، الگوها و فرآیندهای موجود، قادر به پاسخ مناسب به نیازها و تقاضاهای جدید نیست در این مرحله معمولاً کشورهای توسعه یافته، از تغییر ساختارها و فرآیندهای موجود که منجر به رفع بخش عظیمی از مشکلات پیش آمده می شود، استقبال کرده و آن ها را بروزرسانی می نمایند. کشور ایران نیز در دهه های اخیر با تقاضاهای جدید از سوی نسل های جدید مواجه شده است که فرسودگی ساختار موجود، واقعاً پاسخگوی آن ها نبوده و منجر به پیدایش مشکلاتی شده است. این پژوهش در پی ارائه مدلی نوین برای اداره کشور است که با تغییرات سازنده و متناسب با ریشه های دینی و قانونی کشورمان و با تکیه بر قدرت نرم بومی شده، بتواند پاسخ این پرسش را بررسی نماید: "آیا پیاده سازی مدل حکمرانی متعالی مبتنی بر قدرت نرم بومی شده، می تواند پاسخگوی همه نیازمندی های جدید باشد و مشکلات را در حوزه های مختلف کشور مرتفع نماید؟". اعتقاد این پژوهش بر این است که قدرت نرم یعنی نفوذپذیری از طریق منابع معنوی مانند رفتارها، طرز تفکرها، دیپلماسی، تصمیم گیری ها و قدرت نفوذ و تحت تأثیر قرار دادن دیگران. بنابراین این قدرت، به مثابه ی روحی است که بر کالبد ساختارها و فرآیندهای نوین، جان بخشی داشته و اثربخشی مطلوبی را ایجاد می نماید. پاسخ به پرسش مطرح شده در قالب نتایج پژوهش چنین است: "با پیاده سازی مدل ارائه شده در پژوهش حاضر، بخش عمده ای از مشکلات موجود مرتفع شده و تقلیل می یابند و بسیاری از سرمایه های معنوی کشور در کنار سرمایه های مادی، رشد یافته و موجبات پیشرفت، توسعه و قدرتمندی داخلی و بین المللی ایران را فراهم می آورد.".
بررسی نقش مشارکت مردمی در برنامه ریزی منطقه ای (استان آذربایجان شرقی)
منبع:
حکمرانی متعالی سال ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۵
97 - 122
حوزه های تخصصی:
مشارکت، فرآیند درگیر شدن کلیه گروه های مردم در همه مراحل و ابعاد توسعه و در این میان ظهور توانائی ها، قابلیت ها و در نتیجه رشد تعالی مادی و معنوی آنهاست. مشارکت مردمی به مفهوم نقش داشتن عموم مردم در تصمیم سازی، به ویژه در آن حوزه هایی که احتمالا به طور مستقیم بر آنان اثر خواهد گذاشت می باشد. امروزه با توجه به نقش انکارناپذیر مردم در حل مسائل اجتماعی، موضوع مشارکت مردمی به ضرورتی آشکار در برنامه ریزی منطقه ای تبدیل شده است. امکانات محدود دولت ها در رساندن خدمات به مردم یکی از دلایل نیاز به مشارکت مردم در برنامه های توسعه است. هدف از مطالعه حاضر بررسی یافته ها و تجربه های موجود در مشارکت مردمی و برنامه های توسعه در حوزه برنامه ریزی منطقه ای است. روش تحقیق مقاله حاضر، توصیفی- تحلیلی با استفاده از روش کتابخانه ای است. براین اساس دیدگاه ها و نظرات موجود در متون در ارتباط با مشارکت مردمی و اثربخش بودن آن در برنامه ریزی منطقه ای بررسی می شود. نتایج به دست آمده از تحقیق بیانگر آن است که نوع و درجه مشارکت مردمی در برنامه ریزی ها به درجه اطمینان از چگونگی اجرای برنامه ها و دخالت مردم، توانایی و روشن اندیشی مدیران حکومتی و برنامه ریزان، ایجاد انگیزه مشارکت در مردم، استفاده از راهبردهای مشارکتی و ... بستگی دارد.
تأثیر فناوری های نوظهور بر استراتژی های مدیریت ریسک در بخش بیمه
حوزه های تخصصی:
این مطالعه به بررسی تأثیر فناوری های نوظهور بر استراتژی های مدیریت ریسک در صنعت بیمه می پردازد، با تمرکز بر پذیرش، ادغام و چالش های مرتبط با این فناوری ها. در این پژوهش طرح پژوهش کیفی اتخاذ شده، با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با مدیران ارشد و کارشناسان فنی از شرکت های بیمه مختلف. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق تحلیل موضوعی صورت گرفت، با شناسایی مضامین و مفاهیم اصلی مرتبط با تأثیر فناوری های نوظهور. چهار مضمون اصلی شناسایی شد: تأثیر فناوری های نوظهور، استراتژی های مدیریت ریسک، چالش ها و فرصت ها، و تغییرات قانونی و مقرراتی. فناوری هایی مانند بلاکچین و هوش مصنوعی شناخته شدند که به بهبود شفافیت، کاهش تقلب و افزایش کارآمدی عملیاتی کمک می کنند. چالش ها شامل قابلیت بیمه پذیری ریسک های سایبری و ادغام فناوری های جدید در سیستم های موجود بود. فناوری های نوظهور فرصت ها و چالش های قابل توجهی برای صنعت بیمه ارائه می دهند. در حالی که آن ها پتانسیل انقلابی برای تحول در رویه های مدیریت ریسک دارند، ادغام مؤثر آن ها نیازمند توجه دقیق به عوامل حقوقی، فنی و سازمانی است.
استراتژی های بهبود تعامل مشتری با استفاده از فناوری های هوش مصنوعی در بازارهای آنلاین
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف کاوش و شناسایی استراتژی های مؤثر برای بهبود تعامل مشتری از طریق استفاده از فناوری های هوش مصنوعی در بازارهای آنلاین انجام شد. در این پژوهش رویکرد تحقیق کیفی مورد استفاده قرار گرفته است، با تمرکز بر مصاحبه های نیمه ساختاریافته با مدیران و کارشناسان حوزه فناوری اطلاعات و بازاریابی آنلاین. شرکت کنندگان بر اساس تجربه مستقیم شان با فناوری های AI برای تعامل با مشتری انتخاب شدند. داده ها با استفاده از تحلیل محتوا برای شناسایی مضامین و الگوهای کلیدی تجزیه و تحلیل شدند. چهار مضمون اصلی شناسایی شدند: استراتژی های شخصی سازی، استراتژی های تعاملی، استراتژی های بهینه سازی، و استراتژی های وفادارسازی. هر مضمون شامل دسته بندی ها و مفاهیم مختلفی بود که راه های متنوع استفاده از فناوری های AI برای بهبود تعامل با مشتری را نشان می داد. استراتژی های شخصی سازی بر توصیه های محصول سفارشی و پیشنهادات مبتنی بر رفتار تأکید داشتند. استراتژی های تعاملی بر بهبود تعامل در شبکه های اجتماعی و فناوری های مجازی متمرکز بودند. استراتژی های بهینه سازی با بهینه سازی مسیر خرید و عملکرد سایت سروکار داشتند. استراتژی های وفادارسازی اهمیت برنامه های وفاداری مبتنی بر داده و تجربیات شخصی سازی شده پس از فروش را مورد توجه قرار دادند. بنابراین، با استفاده از AI در شخصی سازی، تعامل، بهینه سازی و وفادارسازی، کسب وکارها می توانند تجربه مشتری آنلاین را به طور قابل ملاحظه ای بهبود ببخشند، در نتیجه روابط عمیق تری با مشتریان ایجاد کرده و وفاداری آن ها را افزایش دهند.
بررسی کاربرد فناوری های پوشیدنی در مدیریت سلامت کارآفرینان در محیط کار
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی نقش فناوری های پوشیدنی در بهبود سلامت و افزایش بهره وری کارآفرینان در محیط کار است. این تحقیق از نوع کیفی است که داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با ۲۴ کارآفرین جمع آوری شده اند. تجزیه و تحلیل داده ها به روش تحلیل محتوای کیفی انجام شد. پنج مضمون اصلی شناسایی شد: استفاده از فناوری های پوشیدنی، تأثیر بر بهره وری کاری، نوآوری در محیط کار، تعادل بین کار و زندگی، و پایداری سلامت کارآفرینان. هر مضمون شامل چندین زیرمجموعه و مفاهیم مرتبط بود. فناوری های پوشیدنی می توانند نقش مهمی در بهبود سلامت و افزایش بهره وری کارآفرینان در محیط کار داشته باشند، اما استفاده از آن ها باید با در نظر گرفتن چالش های مربوط به حریم خصوصی و امنیت داده ها صورت گیرد.
بررسی چالش ها و فرصت های استفاده از هوش مصنوعی در مدیریت منابع انسانی
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی چالش ها و فرصت های مرتبط با استفاده از هوش مصنوعی در عملکردهای مدیریت منابع انسانی است. این تحقیق به روش کیفی انجام شد و داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 28 نفر از مدیران منابع انسانی و کارشناسان هوش مصنوعی جمع آوری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام گرفت. دو موضوع اصلی شامل چالش ها و فرصت ها شناسایی شدند. چالش ها شامل مقاومت سازمانی، نگرانی های اخلاقی، محدودیت های فناوری و افزایش نیاز به مهارت های جدید بودند. فرصت ها نیز شامل بهبود کارایی، تصمیم گیری بهینه، ارتقاء تجربه کارکنان، دسترسی به استعدادهای جدید و افزایش ابتکار و نوآوری بودند. استفاده از هوش مصنوعی در مدیریت منابع انسانی می تواند فرصت های قابل توجهی را برای بهبود عملکرد سازمانی فراهم کند. با این حال، برای مواجهه با چالش های اخلاقی و تکنولوژیکی، نیاز به رویکردهای مدیریتی مسئولانه و متعهد به توسعه پایدار است.
تحلیل عوامل راهبردی و تجاری موثر بر پذیرش فناوری های سایبری در مدیریت کارافرینی با رویکرد شبکه عصبی مصنوعی ANN
حوزه های تخصصی:
تدوین مدل بازاریابی رسانه های اجتماعی در خرید تجهیزات پزشکی در شرایط بیماری کرونا جهت ارتقاء سلامت عمومی افراد جامعه
حوزه های تخصصی:
شیوع بیماری کرونا یک اثر مخرب بر روی سیستم های بهداشتی جهانی با تأثیر موج دار بر همه جنبه های زندگی بشری داشته است؛ لذا هدف این مطالعه الگوی توسعه بازاریابی رسانه های اجتماعی در خرید تجهیزات پزشکی در شرایط بیماری کرونا جهت ارتقا سلامت عمومی افراد جامعه بود. روش تحقیق آمیخته بود. جامعه آماری بخش کیفی شامل تمام صاحب نظران دانشگاهی و خبرگان حوزه بازاریابی بود و حجم نمونه ی آماری 25 نفر تا رسیدن به اشباع نظری از طریق مصاحبه های دلفی نیمه ساختاریافته بود. جامعه آماری بخش کمی شامل تمامی تمامی مشتریان و فروشندگان فروشگاه های تجهیزات پزشکی در کشور بودند و طبق جدول نمونه گیری جرسی- مورگان تعداد (384) نفر از این جامعه به صورت تصادفی در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. پرسشنامه شامل 136 گویه به صورت لیکرت 5 ارزشی بود. از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده گردید. نتایج نشان داد که مقوله ها در قالب 36 مقوله، 136 کد مفهومی و 256 گویه (سنجه) مشخص شد و در دل سازه های ۶ گانه الگوی پارادایمی به صورت شرایط علّی (8 مقوله)، پدیده اصلی و مرکزی (3 مقوله)، راهبردها (5 مقوله)، شرایط زمینه ای (8 مقوله)، شرایط مداخله گر (8 مقوله)، و پیامدها (4 مقوله) جای گرفتند. برازش مدل کلی پژوهش برابر 773/0 و ساختار مدل تناسب خوبی با داده ها داشت. به طور کلی می توان اینگونه بیان داشت که توجه به توسعه ی بازاریابی رسانه های اجتماعی در شرایط بحرانی ویروسی می تواند زمینه ای مبنایی برای توسعه بازاریابی در شرایط بحرانی ویروسی باشد.
مدل پارادایمی زنجیره تامین لجستیک معکوس جهت مدیریت پسماندهای صنعتی؛پژوهشی کیفی مبتنی بر رویکرد نظریه داده بنیاد
حوزه های تخصصی:
رشد سریع فناوری دستیابی به فرایندهای جدید تولید،جایگزینی مواد مصنوعی و ترکیبات شیمیایی باعث افزایش حجم پسماندهای صنعتی و در برخی موارد باعث تولید پسماندهای خطرناک شده است.جابجایی انتقال و دفع نامناسب پسماندهای صنعتی که بخشی از آن نیز مواد خطرناک است،مشکلات زیادی را برای انسان و محیط زیست ایجاد می نماید.در چنین شرایطی وجود یک شبکه لجستیک معکوس ضروری می باشد.از طرفی امروزه، عمدتاً به دلیل افزایش نگرانی های اجتماعی پیرامون محیط زیست، عبارت لجستیک معکوس ارتباط زیادی با مدیریت پسماند پیداکرده است. درواقع، مدیریت پسماندهای صنعتی می تواند به عنوان یکی از مسائل لجستیک معکوس در مدیریت زنجیره تأمین در نظر گرفته شود. در پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی به منظور ارائه مدل زنجیره تأمین معکوس برای مدیریت پسماندهای صنعت پالایش گاز کشور صورت گرفته است. در این پژوهش از روش داده بنیاد مدل اشتراوس و کوربین (۱۹۹۸)، استفاده شده و تا اشباع نظری مصاحبه شوندگان پیش رفته است. جامعه آماری به صورت هدفمند از خبرگان دانشگاهی و صاحب نظران صنعت پالایش گاز کشور انتخاب شده اند. نظرات 17 نفر از خبرگان و صاحبنظران حوزه تحقیق در قالب مصاحبه عمقی نیمه ساختتار یافته گردآوری و با بهره گیری از روش کیفی نظریه داده بنیاد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.در پایان از متن مصاحبه ها 45 مولفه در قالب 6 مقوله انتخاب شدند و در قالب یک مدل پارادایمی اراپه گردید.
بررسی تأثیر نوآوری های باز بر ایجاد و رشد استارتاپ های فناوری محور
حوزه های تخصصی:
این مطالعه به هدف بررسی نحوه تأثیر استراتژی های نوآوری باز بر توسعه و رشد استارتاپ های فناوری محور انجام شده است. با استفاده از یک رویکرد تحقیق کیفی، داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با ۲۰ شرکت کننده شامل کارآفرینان، مدیران استارتاپ ها و کارشناسان نوآوری جمع آوری شد. چهار مضمون اصلی شناسایی شدند: اهمیت نوآوری های باز در توسعه محصول، نقش همکاری های استراتژیک، اثرات نوآوری های باز بر جذب سرمایه، و چالش های مربوط به مالکیت فکری و اعتماد. این مضامین، فواید و موانعی که استارتاپ ها هنگام پیاده سازی استراتژی های نوآوری باز با آن ها روبرو هستند را نشان می دهند. نوآوری های باز نقش کلیدی در بهبود عملکرد نوآورانه و رشد استارتاپ های فناوری محور دارند. پیاده سازی موفقیت آمیز استراتژی های نوآوری باز نیازمند یک فرهنگ سازمانی قوی، توانایی های مدیریت دانش مؤثر و روابط مبتنی بر اعتماد است.