فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۳۰٬۰۹۵ مورد.
منبع:
دولت پژوهی ایران معاصر سال ۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
11 - 40
حوزه های تخصصی:
نگاهی به تحزب در ایران نشان می دهد که این پدیده نه تنها نتوانسته به طور مطلوب کارویژه ها و اهداف مورد نظر را تأمین نماید، بلکه نحوه شکل گیری، تداوم حیات احزاب، کارویژه های عضوگیری و تعیین خط مشی های آنان نیز همواره با نقصان هایی همراه بوده است. این پژوهش در پی آن است که، ضمن مروری مختصر بر تاریخچه جمعیت آبادگران ایران اسلامی، به بررسی عناصر گفتمانی آن در دوره های زمانی گوناگون پرداخته، مفصل بندی های آنها را ارائه کرده و به قیاس یکدیگر بگذارد. از این رو، روش بکار گرفته شده در این پژوهش، تحلیلی - اسنادی بوده و با استفاده از رویکرد توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از ابزار فیش-برداری به جمع آوری و تحلیل داده ها پرداخته، و در مقام پاسخ به این پرسش اصلی برآمدیم که جمعیت آبادگران ایران اسلامی، چه تحولات گفتمانی ای را پشت سرگذاشته است؟ بر اساس یافته های پژوهش، جمعیت آبادگران در آغاز با در پیشگیری گفتمان "خدمت صادقانه" توانست در انتخابات شورای شهر و روستا و همچنین انتخابات مجلس هفتم شورای اسلامی، نتایج قابل توجهی کسب کند. در ادامه و در انتخابات نهم ریاست جمهوری با گفتمان "عدالت و عدالت طلبی" وارد عرصه رقابت شده و توانست جایگاه ریاست قوه مجریه را نیز تصاحب کند. پس از این موفقیت قابل توجه، جمعیت آبادگران دچار اختلافات و انشقاق داخلی شده و تضعیف شد. اعضای آن ریزش کرده و با نام "جمعیت آبادگران جوان ایران اسلامی" به حیات خود ادامه داد، و در نهایت در انتخابات 1400 آبادگران با عضویت در شورای وحدت و برگزیدن گفتمان " اقتصاد، امنیت، فرهنگ" وارد کارزار انتخابات شد.
تحلیل و ارزیابی نظریه فرایندی تکامل انقلاب اسلامی ایران؛ الگوها و ویژگی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی ایران معاصر سال ۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
73 - 102
حوزه های تخصصی:
انقلاب به مثابه پدیده ای سیاسی و اجتماعی در جوامع انسانی، امری مرحله ای و دارای الگوهای مختلف است و با توجه به مکاتب نظری و بسترهای تاریخی هر جامعه ای، مراحل مختلفی برای تکامل انقلاب مدنظر است. براساس موازین دینی، انقلاب اسلامی یک پدیده تمدن ساز است و برای شکل گیری یک انقلاب تمدن ساز، نیاز است فرایندهای مختلفی از وقوع انقلاب سیاسی تا مرحله تمدن سازی در جامعه شکل بگیرد تا رسالت انقلابی جامعه به غایت آرمانی انقلاب که همان شکل گیری تمدن نوین در جهان اسلام است، دست یابد. براساس مطالعات نظری نظری، فرایند تکاملی انقلاب اسلامی شامل مراحل مختلفی می باشد که اندیشمندان و محققان مختلف براساس مبانی فکری و بسترهای ذهنی خویش، به الگوهای مختلفی اشاره می نمایند. مقاله حاضر با توجه به اهمیت مسئله فرایندی بودن انقلاب تکاملی اسلام، تلاش دارد الگوهای مختلف مطرح شده در زمینه فرایندهای انقلاب را مورد مداقه قرار دهد و رویکرد شاخص در نظریه فرایندی انقلاب اسلامی را ارائه دهد. به همین منظور، با بهره گیری از روش کیفی و مطالعات کتابخانه ای تلاش می شود به این سوال پاسخ داده شود که نظریه فرایندی تکامل انقلاب اسلامی شامل چه الگوها و ویژگی هایی خواهد بود؟ مفروض مقاله به این قرار است که تکامل انقلاب یک فرایند است که عبور از مراحل مختلف منجر به تحصیل غایت تمدنی انقلاب خواهد شد. یافته ها نشان می دهند رویکرد شاخص و تراز نظریه فرایندی انقلاب اسلامی که در اندیشه آیت الله خامنه ای وجود دارد پنج مرحله انقلاب اسلامی نظام اسلامی، دولت اسلامی، کشور اسلامی و تمدن نوین اسلامی را برای سیر تکامل انقلاب تمدنی اسلام مطرح کرده است
نقش و اهمیت تصدی مناصب زمامدارانه در توانمندسازی سیاسی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
97 - 131
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش و اهمیت تصدی مناصب زمامدارانه در توانمندسازی سیاسی زنان در سراسر جهان است. بدین منظور نمایندگی زنان در مناصب سیاسی اجرائی و قانون گذاری از چند دهه گذشته تا امروز در سراسر جهان با رویکردی بین المللی مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته است. روش تحقیق مورد استفاده در این مقاله توصیفی و گردآوری اطلاعات با استفاده از ابزار کتابخانه ای و منابع اینترنتی انجام شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که بین تصدی مناصب سیاسی (زمامدارانه) زنان و توانمندسازی سیاسی آن ها رابطه متقابل وجود دارد یعنی از یک طرف منصب داران سیاسی زن به دیگر زنان انگیزه و اعتمادبه نفس می دهند که وارد فعالیت ها و رقابت های سیاسی شده و توانمند شوند و از طرف دیگر توانمند شدن سیاسی زنان، آن ها را برای فعالیت در عرصه های سیاسی و اجتماعی ترغیب می کند. علاوه بر این، افزایش نمایندگی زنان در مناصب سیاسی اجرائی و قانون گذاری باعث ثبات سیاسی، مشروعیت سیاسی، برابری، رفاه اجتماعی و حکمرانی مؤثر می شود؛ بنابراین اکثر اندیشمندان سیاسی و اجتماعی جهان به ضرورت و اهمیت حضور زنان در سیاست ادامه می دهند به گونه ای که سازمان ملل بهبود برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان را سومین هدف اصلی برای توسعه هزاره خود قرار داده است. بر اساس داده های آماری پژوهش حاضر این امیدواری وجود دارد که زنان بتوانند با تصدی مناصب سیاسی (زمامدارانه) خود را از لحاظ سیاسی توانمند ساخته و جایگاه فعلی خود را بهبود بخشند.
تحلیل روند سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال ازبکستان؛ پیشران ها، راهبرد ها و سناریوها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
133 - 165
حوزه های تخصصی:
استراتژی های سیاست خارجی کشورها همیشه تابعی از نقاط قوت وضعف داخلی و فرصت ها و چالش های محیطی بوده است. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی باعث فعال شدن سیاست خارجی ایران در کشورهای آسیای مرکزی گردید. از سال 1370شمسی و آغاز روابط سیاسی ایران و ازبکستان، روابط دو کشور روندها و رویدادهای متنوعی را تجربه نموده است. این پژوهش در تلاش است با اتخاذ رویکردی«بینارشته ای» به تحلیل و بررسی پیشران ها، روندها،رویدادها و نهایتا سناریوهای استراتژی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با ازبکستان پرداخته و به این مساله اصلی پژوهش پاسخ دهد که: رابطه میان مقدورات داخلی ایران و محذورات محیطی ازبکستان در راهبردهای سیاست خارجی ایران در این کشور چگونه بوده است؟ نتایج پژوهش حکایت از این دارد که نقاط قوت داخلی استراتژی های ایران در ازبکستان تحت تاثیر محذورات و تهدیدات محیط ازبکستان و محیط بین المللی قرار گرفته که منجر به عدم موفقیت راهبردهای سیاست خارجی ایران در این کشور شده است، اما تغییر شرایط سیاسی داخلی ازبکستان درکنار سیاست نگاه به شرق ایران و عضویت در سازمان شانگهای سناریوهای محتمل و مطلوب سیاست خارجی ایران در ازبکستان حکایت از حرکت به سمت سناریوهای خوشبینانه و تعمیق روابط دوجانبه طرفین دارد.
مقایسه راهبرد باراک اوباما و دونالد ترامپ در قبال افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
267 - 298
حوزه های تخصصی:
افغانستان در دهه های اخیر در سیاست خارجی آمریکا نقش ویژه ای داشته است. ورود آمریکا به عرصه سیاسی-نظامی افغانستان به اواخر اشغال این کشور توسط ارتش سرخ شوروی در دهه 1980 می گردد. 11 سپتامبر 2001 تمرکز راهبردی بوش را بر این کشور افزایش داده و باعث حمله به افغانستان شد. این راهبرد کم و بیش در دوران روسای جمهوری بعدی آمریکا بخصوص اوباما و ترامپ نیز ادامه یافت. در این راستا سوال اصلی پژوهش حاضر این است که راهبرد اوباما و ترامپ در قبال افغانستان چه تشابهات و افتراقاتی را داشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که اوباما وضعیت امنیت افغانستان را از اولویت های جدی خود اعلام و با شعارنفی جنگ موفق به دریافت صلح نوبل شد. سیاست اوباما درمورد افغانستان درواقع نقشه راه دولت وی دربرخورد با مسئله افغانستان قلمداد می شد. استمرارمشکلات آمریکا دراین کشور دربرخورد با طالبان از مهم ترین مسائلی بود که دولت اوباما درصدد حل آن در کوتاه ترین زمان ممکن بود.ترامپ در ابتدای ورود به کاخ سفید، وعده خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان را مطرح کرد، اما بعد طرحی را امضا کرد که چهار هزار نظامی آمریکایی دیگر به افغانستان اعزام شوند . ترامپ در راهبرد خود مخالف خروج شتاب زده نظامیان آمریکایی از افغانستان بود. اوباما و ترامپ هردودر وعده خروج از افغانستان و برقراری صلح در آن کشور، پیگیری مذاکرات صلح، واگذاری مسولیت به نیروهای افغان و مسآله تروریسم دیدگاهی مشترکی داشتند. پژوهش حاضراز نوع توصیفی تحلیلی با رویکرد مقایسه ای است.
روابط دوجانبه جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان (1400- 1370)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
299 - 323
حوزه های تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان دو همسایه دیرینه با اشتراکات وپیوندهای تاریخی، قومی، فرهنگی، مذهبی، و آداب و رسوم مشترک همسایگی ولی با دو ایدئولوژی متفاوت در کنار هم هستند. جمهوری آذربایجان با داشتن منابع غنی نفت وگاز و اشتراکات یاد شده؛ برای ایران بسیار حائز اهمیت است. البته رویکرد آشکارا ضد دینی جمهوری آذربایجان پس از استقلال از اتحاد جماهیر شوروی سابق و بخصوص در دوران علی اف ها، منزوی کردن هویت اسلامی - شیعی مردم این کشور، حرکت به سمت سکولاریسم سیاسی و فرهنگی از سوی دولت، تأکید بر ایدئولوژی پان آذری مبتنی بر قومیت ترکی – آذری، روند رو به رشد روابط باکو با غرب و نیز با رژیم اسرائیل، که فقط به عرصه های فرهنگی محدود نبوده و در عرصه های اقتصادی، سیاسی و امنیتی نیز دولت باکو، گرایش هم پیمانی استراتژیک با محور غرب یعنی ایالات متحده آمریکا، ناتو و رژیم صهیونیستی دارد؛ باعث سردتر شدن روابط فی مابین شده است. در این مقاله با استفاده از نظ ریه واقع گرای ی تدافعی و به روش توصیفی- تحلیل ی، سیاست خارج ی ای ران و عوام ل مؤث ر ب ر آن مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. تا به این پرسش پاسخ داده شود که چه عوامل مهمی در روابط دو کشور تأثیرگذار بوده است؟ دستاورد این پژوهش نشان میدهد که با وجود تیرگی روابط ولی برخی همکاری ه ا و تفاهم ات مانن د موضع مثب ت جمهوری آذربایج ان نسبت به برنام ه هس ته ای ای ران و تنه ا نگذاش تن ای ران در دوره ی تحریم های جامع ه بین الملل ی علیه ایران، می تواند چش م ان داز مثبت ی از روابط دو کشور را رقم بزند.
بی طرفی دولت ها و تحریم: مطالعه مورد سوئیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷۷)
215 - 235
حوزه های تخصصی:
در مخاصمه میان دو یا چند کشور، برخی از دولت ها اعلام بی طرفی می نمایند. اتخاذ این رویکرد دولت بی طرف را از یک سری حقوقی برخوردار و در مقابل، تکالیفی را نیز متوجه آن می سازد. با توجه به افزایش کاربرد تحریم و تأثیر آن بر حقوق بشر مردم کشورهدف، این مقاله به دنبال یافتن پاسخ به این سؤال است که آیا دولت بی طرف به لحاظ حقوق بین الملل مجاز به اعمال تحریم علیه یکی از کشورهای متخاصم می باشد؟ و اساساً ارتباط میان رویکرد بی طرفی و تحریم چگونه تفسیر می شود؟ نوشتار حاضر با مطالعه موردیِ سوئیس به عنوان کشوری برخوردار از بی طرفی دائمی، با استفاده از روش توصیفی_تحلیلی این فرضیه را به آزمون می گذارد که در عصر حاضر، پارادایم بی طرفی مشابه بسیاری از مفاهیم و رویکردهای بین المللی عمدتاً متأثر از اقتضائات و منافع سیاسی، امنیتی و اقتصادی کشورها، تفسیر می شود و منافع مزبور ابعاد حقوقی بی طرفی را به موضوعی ثانویه تقلیل می دهد. مضافاً این که فشارهای بین المللی و منطقه ای، حتی کشورهای بی طرف دائم را نیز ناگزیر از مشارکت در تحریم ها می نماید. نتیجه اینکه، با ادامه چنین روندی انتظار می رود رویکرد بی طرفی در آینده از مفهوم سنتی فاصله گرفته و دامنه اش از قابلیت تفسیر بیشتری برخوردار گردد.
بررسی تحول در ساختار نظام بین الملل: بر اساس ساختار تعدیل یافته از مدل والتز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷۷)
283 - 304
حوزه های تخصصی:
بررسی امکان تغییر در ساختارهای نظام بین الملل با ایجاد تعدیل در ساختار مدل والتز، محور اصلی این پژوهش می باشد. سوال اصلی این است که چگونه امکان برونرفت از محدودیت مدل والتز برای تبیین تغییر ساختاری در نظام بین الملل وجود دارد. برای پاسخ به این سوال، مفاهیم و متغیرهای تاثیر گذار بر بروندادهای بین المللی از نظر والتز و منتقدان او، شناسایی و در ایجاد طرح پیشنهادی این پژوهش ضمن وفاداری به مدل والتز برای فهم بهتر تحول ساختارها در نظام بین الملل، به کار گرفته می شوند. نتایج ما ایستایی مدل والتز نسبت به تغییر در ساختارهای نظام بین الملل را به ویژه در اصول نظم دهنده، و ویژگی کارکردی نشان می دهد. همچنین نتایج نشان می دهد مدل والتز به دلیل فقدان ساختار پویش ها، نیاز به تعدیل در این بخش نیز دارد. برقراری دو حد حداقلی و حداکثری برای وضعیت آنارکی و سلسله مراتبی در اصل اول ساختار سیاسی نظام و واحدها، تغییر جهت از اصل تفاوت و تشابه به اصل تمایز و تفکیک در اصل دوم ساختار سیاسی نظام و واحد ها و افزودن ساختار سوم با عنوان ساختار پویش ها به مجموع ساختارهای نظام بین الملل به عنوان راهکار این پژوهش برای تبیین تغییر ساختاری و ظهور نظام های بدیل، ارائه می گردد.
بازخوانی ساختارگرایانه دیالکتیک زیربنا و روبنا در حکومت مندی عهد اردشیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
51 - 23
حوزه های تخصصی:
عهد اردشیر از نوشته های مطرح در مورد چگونگی حکمرانی با در نظر گرفتن مصالح حکومت در دوره ساسانی است که منسوب به اردشیر، بنیانگذار این سلسله است. این اثر اندرزهایی را به پادشاه در مورد کسب، حفظ و تثبیت قدرت یادآور شده است. اردشیر در اثر خود درصدد است تا از ابزارهای مختلفی مانند خرد واقع گرایانه، بهره گیری از قوه قهریه، ایجاد اشتغال، دین و فره ایزدی که جنبه زیربنا و روبنا در امر حکومت مداری دارند، به شیوه مطلوبی استفاده کند. او بر آن است تا به آیندگان خود بیاموزد که حاکم در چه مواقعی باید از زور به عنوان ابزار زیربنایی و یا از دین به عنوان روبنای ایدئولوژیکی حکومت بهره گیرد. اردشیر ضمن وانمایی انواع ابزارهای زیربنایی و روبنایی در امر حکومت مداری، نسبت استفاده از آن را در موقعیت های متفاوتی که حکومت با آن روبه روست، مورد توجه قرار می دهد. پرسش اصلی پژوهش حاضر آن است که چه رابطه ای در حکومت مندی عهد اردشیر میان روبناهای ایدئولوژیکی حکومت و زیربناهای پایه ای مانند کاربرد زور و دیوان سالاری برقرار است؟ در فرضیه بیان می شود که از دیدگاه اردشیر، میان زیربنا و روبنا در نظام سیاسی موردنظر او، رابطه ای پیوسته و اندام وار برقرار است. با بهره گیری از چارچوب نظری زیربنا و روبنای آلتوسر، رابطه اندام وار میان روبناهایی مانند دین، دادگری و فره ایزدی و زیربناهایی مانند زور، دیوان سالاری و ایجاد شغل با بهره گیری از روش هرمنوتیک ساختاری که ناظر بر دو وجه ساختاری و هرمنوتیکی است، تحلیل و بررسی می شوند. روابط میان روبناهای ایدئولوژیکی و زیربناهای پایه ای در عهد اردشیر، مبتنی بر نوعی رابطه اندام وار است.
تصویر مطلوب آمیخته بازاریابی در تمدن نوین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی انقلاب اسلامی سال ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
95 - 123
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش جاری، بررسی تصویر مطلوب آمیخته بازاریابی در تمدن نوین اسلامی بوده است. روش مورد استفاده در این پژوهش، مرور بر ادبیات و همچنین استفاده از روش کیفی تحلیل اسناد بوده است. یافته ها بیان گر این بوده است، عناصر آمیخته بازاریابی که آن را P4 می نامند و شامل 1) قیمت، 2) محصول، 3) پیشبرد محصول(ترفیع) و 4) کانال های توزیع است، در دیدگاه اسلام تا حدودی زیادی با دیدگاه مبتنی بر بازاریابی متعارف نظام سرمایه داری متفاوت است و تعریف خاص به خود را دارد. نتایج پژوهش نمایانگر این بوده که آمیخته بازاریابی در تمدن نوین اسلامی، شامل محصول اسلامی، قیمت اسلامی، ترفیع اسلامی و توزیع اسلامی است، که هر کدام بر اساس موازین و تعالیم اسلامی، دارای مختصات و ویژگی هایی می باشد. هدف پژوهش جاری، بررسی تصویر مطلوب آمیخته بازاریابی در تمدن نوین اسلامی بوده است. روش مورد استفاده در این پژوهش، مرور بر ادبیات و همچنین استفاده از روش کیفی تحلیل اسناد بوده است. یافته ها بیان گر این بوده است، عناصر آمیخته بازاریابی که آن را P4 می نامند و شامل 1) قیمت، 2) محصول، 3) پیشبرد محصول(ترفیع) و 4) کانال های توزیع است، در دیدگاه اسلام تا حدودی زیادی با دیدگاه مبتنی بر بازاریابی متعارف نظام سرمایه داری متفاوت است و تعریف خاص به خود را دارد. نتایج پژوهش نمایانگر این بوده که آمیخته بازاریابی در تمدن نوین اسلامی، شامل محصول اسلامی، قیمت اسلامی، ترفیع اسلامی و توزیع اسلامی است، که هر کدام بر اساس موازین و تعالیم اسلامی، دارای مختصات و ویژگی هایی می باشد.
هوش سیاسی و ذهن آگاهی رهبران آمریکا و کره شمالی و تاثیر آن بر روابط دو کشور در بازه زمانی 2017 تا 2019(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
27 - 50
حوزه های تخصصی:
بحران روابط کره شمالی و ایالات متحده آمریکا در برنامه هسته ای و موشکی این کشور از دیرپاترین بحران ها در نظام بین الملل معاصر است. پیشرفت توقف ناپذیر برنامه هسته ای کره شمالی در کنار تمایل و اراده آمریکا برای از بین بردن توان تهدیدزای این کشور سبب شده است تا نه تنها بحران موجود تداوم داشته باشد بلکه بر شدت آن نیز افزوده شود. با در نظر گرفتن سنت فکری رهبری در کره شمالی و پیوند برنامه هسته ای با هویت دفاعی و سیاسی این کشور از یک سو و روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا با رویکرد تهاجمی تر در مقایسه با باراک اوباما بیش از هر زمان دیگری تشدید بحران میان کره شمالی و آمریکا را ایجاد کرد. پرسش اصلی که مطرح می شود این است چگونه هوش سیاسی و ذهن آگاهی بر تصمیم گیری رهبران سیاسی دو کشور آمریکا (ترامپ) وکره شمالی (کیم) اثرگذار بوده است؟ فرض ما در این تحقیق این است که هوش سیاسی و ذهن آگاهی بر نحوه تصمیم گیری رهبران دو کشور کره شمالی (کیم) و ایالات متحده (ترامپ) تأثیرگذار بوده است. با توجه به پیچیدگی و چالش های روابط دو کشور آمریکا و کره شمالی تلاش می شود تا با روش کیفی و تفسیری- تطبیقی و نوعی تحلیل محتوا، بررسی تطبیقی و شناخت دقیق از هوش سیاسی و ذهن آگاهی رهبران سیاسی دو کشور، تاثیرات آن بر روابط دو کشور به درستی تبیین شود. یافته های تحقیق نشان می دهد هوش سیاسی رهبران سیاسی این دو کشور کاملاً بر نحوه و کیفیت روابط دوجانبه آنها اثرگذار بوده و پیامدهای سیاسی- امنیتی خاصی را به دنبال آورده است.
تعقیب و مجازات صلح بانان سازمان ملل متحد در قبال ارتکاب جرم خشونت جنسی علیه زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
135 - 152
حوزه های تخصصی:
در فرآیند عملیات حفظ صلح سازمان ملل و در حین گذراندن مأموریت صلح بانان در سرزمین های جنگی و اشغالی؛ ممکن است جرائمی علیه زنان ارتکاب یابد که مستلزم پیگیری و تعقیب باشد. از طرفی باید توجه داشت که زنان و کودکان با توجه به شرایط ضعیف جسمانی، زودتر در معرض بزه دیدگی ازجمله بزه دیدگی جنسی قرار می گیرند. با توجه به گزارش ها زیادی که از طریق قربانیان و بزه دیدگان جنسی زن به سازمان ملل متحد گزارش شده است، به نظر می رسد نیروهای صلح بان عملیات حفظ صلح سازمان ملل در شرایط بحرانی و جنگ زده، خطری جدید و جدی برای زنان و حتی کودکان دولت میزبان محسوب می شوند. لذا در این مقاله و از رهگذر روش توصیفی-تحلیلی در پی پاسخگویی به این پرسش کلیدی هستیم که تعقیب و مجازات صلح-بانان سازمان ملل در خصوص ارتکاب جرائم خشونت جنسی علیه زنان در اثنای عملیات حفظ صلح با چه چالش ها و موانعی مواجه است؟ یافته های مقاله حاضر نشان می دهد که با توجه به ماده 7 اساسنامه رم امکان اِعمال صلاحیت دادگاه کیفری بین المللی نسبت به جرم خشونت جنسی علیه زنان توسط صلح بانان سازمان ملل با چالش ها و موانع اساسی روبرو است. در واقع وجه تمایز پژوهش حاضر نسبت به سایر پژوهش های مرتبط، کنکاش، یافتن و تحلیل دقیق ظرفیت های فعلی نظام حقوقی بین المللی برای تعقیب و محاکمه مجرمین مذکور می باشد.
Nurturing Human Beings According to Imam Khomeini's Mystical Anthropology in the Islamic Revolution(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The present study aims to explore the mystical and divine thoughts of Imam Khomeini in the field of mystical and prophetic anthropology, and to explain the role of monotheistic education in human nurturing and its effects on society. Imam Khomeini's ideas on contemporary human development were demonstrated during the Islamic Revolution. Therefore, this paper uses a descriptive method to examine and explain the evolutionary path of mystical anthropology from Imam Khomeini's view to clarify the characteristics of human development in his school. Imam Khomeini sought to establish a tangible and profound relationship between Islamic metaphysical ontology, time, history, and society during the Islamic Revolution. By establishing the Islamic Republic system, he achieved such a connection and unity in terms of tangible, external, political, historical aspects. He, as a religious political leader, offer a practical and applicable Quranic anthropology that emphasizes human development in the Islamic Revolution, with an awareness of contemporary human needs and modern and post-modern developments. The Imam has a unique perspective and analysis by knowing the Quranic anthropology and earthly anthropology, linking the fixed innate needs of humans with variable social needs. In this regard, he considers knowledge, nurturing, spiritual and moral education of humans, and self-improvement as a prerequisite for societal transformation and social developments.
Soleimani's View of the Human Dimensions and Discourse Supplies of the Resistance Front: Thematic Analysis of His Speeches in the Last Two Years before His Martyrdom(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
General Soleimani’s View on Humanistic Aspects of Resistance vs. Terror: A Thematic Analysis of His Speeches during Two Last Years before Martyrdom Terrorizing general Soleimani in January 2020 has brought the confrontation between the Islamic Republic of Iran and the United States into a new moment which is considered by many IR scholars as a paradigm shift. The present paper is an attempt to delve into the Western, in particular American, sources in order to find how they mis-represent Soleimani as the “leader of the terrorist front”. It, then, addresses an intentionally ignored side which is grasping Soleimani’s outlook on the resistance axis in term of a transnational front with a humanitarian outlook at its heart. The paper looks to produce such an alternative knowledge by employing Atlas.ti software and reflexive thematic analysis. It covers a comprehensive list of Soleimani’s speeches and will which were given during his last two years of life. The extracted motifs lead to four major themes, including: a) the individual maturity and empowerment as a prelude to shape the resistance front, b) the dominance of the transnational and global concerns, c) the disciplinary hierarchy within the resistance front, d) resistance as a log-term social and political engine of development.
Digital identification of the teenage generation and conflict in the social sphere (a framework for analysis)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Adolescent identification in Iran is rapidly changing. Over the past decade, adolescents have been influenced by several significant factors, and their path of identification has undergone intense transformation compared to the past. The most important of these factors are the rapid advancements in communication technologies and the consequent expansion of social networks, increasing online information, and the emergence of excessive connectivity where adolescents can be constantly connected to each other online, creating pervasive interactions that directly impact identities. Alongside the consequences and lasting effects of economic, social, and political processes that have persisted from the past, this provides a broader perspective in understanding the cognition and identification of the new generation. The present study, with descriptive-analytical method, aimed to answer the central question: ‘How has the identification of the new generation taken shape?’ and ‘What are the consequences of the convergence of this new identity with the societal situation?’ The result indicates that the convergence of these stimuli (changes in communication technologies and the consequences of political, economic, and social trends) in the identification of the new generation suggests to policymakers that digital identification among adolescents can be a positive source for social change, creating social capital and promoting well-being if controlled and guided. Otherwise, it can play a major role in social unrest, anti-social behavior, and consequently conflict against tradition, religion, and the political system.
الزامات و چالش های ایران برای بهره مندی از دیپلماسی سلامت کارآمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیوع کرونا در جهان، نیاز به پیگیری دیپلماسی سلامت را به واقعیتی انکارناپذیر برای کشورهای درحال توسعه ازجمله ایران تبدیل کرد. باوجود اینکه ایران تاکنون گام هایی پراکنده، کوتاه و مقطعی در این راستا برداشته است اما همچنان اهداف و برنامه ریزی های وزارت امورخارجه در این حوزه مشخص و قابل ارزیابی نیست. پرسش پژوهش این است که ایران برای داشتن یک دیپلماسی سلامت موفق و کارامد با چه الزامات و چالش هایی روبرو است؟ در پاسخ به سوال فوق فرضیه پژوهش بر اهمیت جایگاه دیپلماسی سلامت در سیاست خارجی ایران به عنوان یک الزام و اولویت و رفع بی اعتمادی و تنش در روابط با دیگر کشورها به عنوان یک چالش تاکید دارد. برای این کار روش کیفی با رویکرد تبیینی-تحلیلی مورد استفاده قرارگرفت. داده های لازم برای این منظور به روش کتابخانه ای از دو دسته منابع نوشتاری و الکترونیک گرداوری گردید و به شیوه ای هدفمند در پاسخ به سوال اصلی پژوهش استفاده شد. یافته های پژوهش نشان دادند ایران برای بهره مندی از یک دیپلماسی سلامت موفق مجموعه ای از الزامات سیاسی و اقتصادی را در سیاست خارجی خود باید مورد توجه قرار دهد. مهمترین الزامات ایران شامل درک اهمیت و جایگاه دیپلماسی سلامت، برنامه ریزی راهبردی برای تحقق آن، آموزش و تربیت دیپلمات های حرفه ای، تنش زدایی و اعتمادسازی و برجسته ترین چالش ها در بعد بین المللی بی اعتمادی به ایران، روابط خارجی ناآرام و پُرتنش و وجود رقبای منطقه ای و بین المللی قوی معرفی گردیدند. همچنین چالش های داخلی در قالب شش دسته مشکلات محتوایی، ساختاری، فرهنگی، حکمرانی، اقتصادی و فرایندی تبیین شد.
تبیین ژئوپلیتیکی همگرایی اقتصادی هند با ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷۷)
125 - 144
حوزه های تخصصی:
همگرایی اقتصادی و سیاسی در سطح منطقه و همسایگان را می توان ماهیت جدیدی از روابط بین کشورها، پس از جنگ سرد دانست. به این دلیل که برخی کشورها دیگر میل و رغبتی برای ادامه وضعیت وابستگی به بلوک غرب یا شرق را نداشته و در پی تجربه جدید در همکاری و نزدیکی با یکدیگر بودند. ایران و هند نیز از این قائله مستثنی نبودند. موقعیت ژئوپلیتیکی هند و شرایط عدم همگرایی سیاسی و اقتصادی با برخی همسایگان نزدیک این کشور را می توان به نحوی موقعیتی مناسب برای استفاده کشورهای دیگری همچون ایران دانست. از این رو این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی و با استفاده از منابع معتبر کتابخانه ای و اینترنتی در پی جواب این سؤال است که از منظر ژئوپلیتیکی کشور هند چه نقشی می تواند در همگرایی اقتصادی با کشور ایران داشته باشد؟ نتایج تحقیق حاکی از آن است که سه عامل باعث شکل گیری همگرایی اقتصادی ایران و هند شده، که عبارت اند از: واگرایی هند با چین (اختلافات مرزی و دستیابی به سلاح های هسته ای تسلیحاتی)، واگرایی هند با پاکستان (درگیری کشمیر، مسئله آب رودخانه ها، درگیری کارگیل و نزاع در سیاجن) و موقعیت خاص ایران و بندر چابهار و عدم مداخله ایالات متحده آمریکا.
واکاوی نقش صادرات گاز طبیعی بر توسعه روابط منطقه ای ج.ا.ایران با آسیای جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
43 - 74
حوزه های تخصصی:
انرژی به عنوان سنگ بنای بقا و توسعه جوامع در قرن بیست ویکم با رشد روزافزون جمعیت جهان، توسعه اقتصادی بیشتر کشورها و بالاتر رفتن سطح استاندارد زندگی از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار است و انتقال انرژی از مکانهای دارای انرژی به فضاهای نیازمند انرژی و مسیرهای انتقال انرژی برای حفظ سیادت منطقه ای و جهانی و به چالش کشیدن رقبا در عرصه بین المللی دارای ابعاد مکانی و جغرافیایی است. منطقه آسیای جنوبی شامل 8 کشور افغانستان، هند، پاکستان، بنگلادش، مالدیو، سریلانکا، بوتان و نپال است. کشورهای جنوب آسیا با سرعت در حال افزایش تقاضا برای انرژیهای فسیلی، با کمبود این نوع انرژی مواجه هستند. به دلیل تأثیرات اقتصادی- سیاسی ناشی از چنین کمبودی، بهبود عرضه انرژی فسیلی، یکی از اولویتهای مهم دولتهای این منطقه است. در این مقاله، هدف اصلی، واکاوی نقش صادرات گاز طبیعی بر گسنرش روابط منطقه ای ایران با آسیای جنوبی می باشد. از این رو، پرسش اصلی مطرح شده این است که نقش صادرات گاز طبیعی بر گسترش روابط منطقه ای ایران با آسیای جنوبی چگونه است؟ بنابراین با روش کیفی و ماهیت روش توصیفی-تحلیلی از طریق مصاحبه با تعداد 15 نفر از کارشناسان مرتبط با موضوع به روش نظری (اشباع نظری) و در دسترس انجام گرفته است. نتایج یافته های تحقیق نشان می دهند که ج.ا.ایران با توجه به موقعیت ژئواکونومیک مناسب، داشتن منابع گاز طبیعی و نیاز کشورهای منطقه آسیای جنوبی به این منابع، نتوانسته است روابط منطقه ای قوی با این منطقه برقرار نماید.
جهانی شدن؛ چالش امت واحده اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکومت اسلامی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۸)
103-130
حوزه های تخصصی:
جهانی شدن واقعیت جهان امروز ماست که ابعاد گسترده ای؛ اعم از فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... را شامل می شود و می تواند به یک سان سازی جوامع گوناگون در این حوزه ها منجر شود. این روند، اگر همراه با استیلای قدرت های برتر جهانی (اروپایی و آمریکا) باشد، خواه ناخواه اتفاقی در تقابل با روند اتحاد مسلمانان بر اساس اشتراکات مذهبی خواهد بود. این مقاله در مقام پاسخ به این پرسش است که فرآیند جهانی شدن که همراه با استیلای نظام سرمایه داری و قدرت های برتر جهانی می باشد چه چالش هایی را می تواند در جهان اسلام ایجاد کند و نسبت آن با شکل گیری امت واحده اسلامی چیست و برای برون-رفت از این چالش ها چه راه کارهایی پیشنهاد می شود. یافته های این پژوهش که به شیوه توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای انجام شده نشان می دهد جهانی سازی که در صدد هضم فرهنگ های بومی و دینی و مستولی نمودن یک فرهنگ واحد غربی بر کل دنیاست، قطعاً نمی تواند شکل گیری اجتماع منسجمی از بخش قابل توجهی از جمعیت جهان به نام مسلمانان را بربتابد و این امر طبیعتاً به عنوان یک تهدید در مسیر تحقق «امت واحده» تلقی می شود و البته برای گذار از آن نیز راه کارهای قابل تأملی وجود دارد؛ چون تقویت فرهنگ اسلامی و افزایش هم کاری بین دولت ها و جوامع اسلامی، پرهیز از اختلافات مذهبی و کنش گری فعال رسانه ای جوامع اسلامی در عرصه جهانی و... .
آسیب شناسی گذار به دموکراسی در مصر، در سال های 1950 تا 2020(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست غیردموکراتیک، حضور پایدار نیروهای نظامی در عرصه سیاسی و اقتصادی، نهادینگی آموزه های اقتدارگرایی، نبود پیوند بین اندیشه های ایدئولوژیکی و راهبردی و کاربرد نمادین دموکراسی در تاریخ سیاسی مصر، سیاست ورزی را به امتیاز انحصاری حاکمیت و نیروهای نظامی تبدیل کرد. این شیوه حکمرانی با دگرستیزی و تلاش برای محدودیت سیاست، ضمن تلقی جنبش های دموکراسی خواه به مثابه تخلیه انرژی های فرسوده کنش های جمعی، به بازدارنده ای در گذار به دموکراسی تبدیل شد. برگرفته از نوع ساخت قدرت و رفتارهای کارگردانان اصلی بازی سیاست از یک سو و چرخه پایدار اقتدارگرایی پوپولیستی، شبه دموکراسی و نواقتدارگرایی از سوی دیگر، ناکامی تجربه دموکراتیک مصر و شکنندگی گذار به سوی دموکراسی به مثابه پیروزی ساختار بر کارگزار انگاشته می شود. این پرسش مطرح است که چرا گذار به دموکراسی در مصر ناکام بوده است؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که سیاست ورزی و حکمرانی در مصر مبتنی بر لیبرالیسم غیردموکراتیک است؛ این گونه که با وجود ظهور آموزه های شبه لیبرالی در دوره های مختلف، هرگز زیست سیاسی دموکراتیک در مصر نهادینه نشد. با الهام از منطق جامعه شناسی تاریخی و نظریه گذار به دموکراسی، فرضیه را با روش تحلیلی و تاریخی به آزمون می گذاریم. یافته های پژوهش نشان می دهد چرخه اقتدارگرایی پوپولیستی، شبه اقتدارگرایی، شبه دموکراسی و نواقتدارگرایی در مصر، نشان می دهد فراغت از آموزه های دموکراتیک، نهادینگی عادت واره های اقتدارگرا و نبود فرهنگ دموکراتیک در زیست سیاسی مصر سبب ناکامی جنبش های دموکراسی خواه خواهد شد.