فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۴۲۱ تا ۱۱٬۴۴۰ مورد از کل ۳۰٬۰۱۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
روابط سند و ایران به دوران تاریخی دره بین النهرین بر می گردد. این روابط موجب بوجود آمدن وابستگی های شدید فرهنگی و اقتصادی بین این دو ملت با فرهنگ گردید .مورخین بطور مشخص نشان داده اند که قبل و بعد از ظهور اسلام، سند و ایران چنان از این روابط عمیق دوستانه بهره بردند که حتی اثرات آن تقریبا بر تمامی فعالیتهای بشری تاثیر گذاشت.
در طول زمانی بین سالهای 1783 میلادی تا 1843 سند توسط میرهای تالپور حکومت می شد و همزمان با آن در ایران دودمان قاجار حکم می راند. تحقیق اخیر لیست دقیقی از پادشاهان و حاکمان این دو سلسله را برمی شمارد و نگاه روشنگرانه ای دارد برروابط سیاسی و دیپلماتیک بین سند و ایران در این دوران تحولات و چالشهایی هم که در سطح بین المللی در این دوران رخ داده است مورد بررسی قرار گرفته است.
بر پایه آثار تاریخی موجود، تجزیه و تحلیل کاملی از جنبه های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نیز بعمل آمده است.این اولین پژوهش جدی در این زمینه است که ، با توجه به جمع آوری مطالب بسیار ارزشمند تاریخی ، می تواند گام موثری در جهت پژوهشها و بررسیهای بیشتر در آینده باشد.
بررسی و تبیین الگوی رسالت جمهوری اسلامی ایران در اندیشه های استراتژیک حضرت امام خمینی (س)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین بهار ۱۳۸۹ شماره ۴۶
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در ایران تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی در ایران اسلامی تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از انقلاب اسلامی تا به امروز
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی آثار و زندگینامه اندیشمندان سیاسی آثار و زندگینامه اندیشمندان سیاسی ایران
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی ولایت فقیه امام خمینی
کولاکوفسکی و ابطال نظریه انسان طراز نوین سوسیالیستی
حوزه های تخصصی:
مفهوم شرق و غرب در اندیشه فردید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرق و غرب واژگانی هستند که پیشینه طولانی در ادبیات و اندیشهی ایرانیان دارند. با پذیرش همراهی ادبیات و اندیشه به این نکته پی میبریم که ریشهی این اصطلاحات از کجا وارد ادبیات ما شده است. مفهوم شرق و غرب نخستین بار توسط عرفاء بهکار گرفته شد. این واژهها در مسیر تاریخی خود چندین بار تغییر معنا یافته و در نهایت به فضای جدید رسیده اند. تمرکز این مقاله بررسی این دو واژه در اندیشه فردید است، اینکه فردید چگونه با بهرهگیری از ادبیات چپ و ادبیات عرفانی سرزمین خود این دو واژه را بازتولید میکند و در دنیای مدرن و در تقابل با آن معنای جدید به آنها میدهد. بررسی این دو واژه در گرو شناخت ادوار تاریخ از نظر فردید می باشد. به تعبیری بحث از حقیقت غرب زدگی مستلزم بحث از ادوار تاریخ است.
راهبردهای استقرار نظام حکمروایی در منطقه کلان شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفرق سیاسی به عنوان اصلی ترین چالش در اداره مناطق کلان شهری به معنی تعدد و تکثر نهادها و قلمروهای تصمیم گیری در عرصه منطقه کلان شهری و فقدان هماهنگی بین آنها، با راهبردهای مختلفی از سوی مناطق کلان شهری دنیا روبه رو شده است که به منطقه گرایی یا ایجاد نظام های حکومت یا حکمروایی کلان شهری معروف است.کلیه راهبردهای منطقه گرایی کلان شهری در پی ایجاد هماهنگی و همکاری بین نهادها و قلمروهای مستقل برنامه ریزی و مدیریت در این پهنه از سرزمین است. موضوع مقاله حاضر به طور خاص متمرکز بر راهبردهای منطقه گرایی کلان شهری در تهران به منظور کاستن از اثرات سوء تفرق سیاسی در آن است. در این مقاله از ارائه یک مدل حکومت منطقه ای مشخص به دلیل موانع اجرایی آن در زمینه قانونی و سازمانی کشور پرهیز شده و به جای آن مجموعه ای از راهبردهای گام به گام پیشنهاد شده است تا از این راه بتوان امکان تحقق منطقه گرایی در تهران را افزایش داد.
نسبیت مفهومی تروریسم از نگاه فقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی برون فقهی، نشان می دهد تروریسم اسلامی، عنوانی است که بر پایه دو رویکرد، برجسته و جهان گیر شده است. یکم اینکه، تروریسم بر پایه باور برخی مسلمانان و شیوه برداشت آنها از دستورهای اسلامی، استوار است. دوم اینکه، کشورهای باختری، عنوان تروریسم اسلامی را همچون انگ بر پیشانی برخی مسلمانان چسبانده اند. اینان، تروریسم را به ظاهر تهدیدی بر ضد امنیت و مردم سالاری مینامند، اما به واقع آن را افزاری برای پیشوایی و جهت دهی در جهان قرار میدهند.
بررسی درون فقهی نیز بیانگر آن است که اقدام های تروریستی، رفتار سرزنش آمیز و مجرمانه است؛ چرا که آنچه در جهاد، برجسته است، جنگ رویارو و پاس داشتن مقرره های مرتبط با آن است نه کشتن کسان بیگناه یا از میان بردن داراییها، به طور غافلگیرانه. با این حال، در فقه عنوان روشنی برای دربرگرفتن اقدام تروریستی نیست؛ هرچند این عنوان بر پایه گونه و پیآمد رفتار، بیشتر با محاربه و بغی، همسان دانسته می شود.
خط مشی آمریکا در برابر بازیگران بزرگ و بازیگران دشمن
حوزه های تخصصی:
امروزه به ضرورت الزامات حاکم بر صحنه جهانی، تحولات کیفی متفاوت و معیارهای جهانی شاید بتوان آمریکا را بزرگ ترین بازیگران صحنه بین الملل قلمداد کرد. از همان آغاز شکل گیری به ضرورت نیازهای اجتماعی، سیاسی، نظامی و فرهنگی اتخاذ سیاست بسط و توسعه طلبی – نه الزاماً جغرافیا محور– از اولویتهای سیاست خارجی آمریکا بوده است و این کشور خواهان صدور و اشاعه اقتصاد بازار، ارزشها ، نهاد ها و ساختارهای آمریکایی بوده است. پس از جنگ جهانی دوم دو عامل کیفیت تعامل بین بازیگران بزرگ را دگرگون کرد: یکی دستیابی کشورها به سلاحهای اتمی و دیگری رقابت بازیگران بزرگ درچارچوب دو اردوگاه ایدئولوژیک . همچنان که ویژگی های نظام بین الملل پس از جنگ سرد نیز کیفیت روابط آمریکا با دیگر بازیگران بزرگ و بازیگران رده دوم را متحول کرده است. به نظر می رسد آمریکا در رابطه با بازیگران بزرگ و بازیگران رده دوم را متحول کرده است. به نظر می رسد آمریکا در رابطه با بازیگران بزرگ سیاست تقسیم منابع را برگزیده است و در رابطه با بازیگران رده دوم به فراخور زمان و شرایط اقدام نظامی یا ابزارهای تخریبی غیر نظامی را بر می گزیند . این مقاله درصدد است دو سیاست مزبور را تبیین و ارزیابی کند .
تئوریهای انقلاب
دورنمای محیط کسب و کار در لایحه برنامه پنجم توسعه کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله سیاست های لایحه برنامه پنجم توسعه را از منظر تاثیر اجرای آنها بر فضای کسب و کار کشور بررسی میکند. در سیاست های کلی ناظر بر برنامه پنجم، بهبود محیط کسب و کار به عنوان راهبرد اساسی تحقق رشد مستمر و پرشتاب اقتصادی، گسترش عدالت اجتماعی و ارتقای استاندارد زندگی مردم قلمداد شده است. در لایحه برنامه پنجم توسعه، که قاعدتاً باید در چارچوب سیاست های کلی و معطوف به اهداف آن تنظیم شده باشد، نیز بر بهبود فضای کسب و کار به مثابه راهبردی مؤثر برای توانمندسازی مردم در برابر فقر، بیکاری و تورم و نیز برای شکوفایی بیشتر اقتصاد کشور تاکید شده است. در این مقاله، برخی از عمده ترین آسیب های لایحه برنامه پنجم از منظر راهبرد بهبود محیط کسب و کار بررسی و تحلیل شده است.
روابط ایران و روسیه در سال های 1368 تا 1388:بسترها، عوامل و محدودیت ها
حوزه های تخصصی:
ایران و روسیه در پانصد سال گذشته روابطی پر فراز و نشیب و همراه با دوستی و دشمنی با یکدیگر داشته اند. این روابط از همکاریهای دوره صفویه، به خصومت، جنگ و مداخلات دوره قاجار و سپس روابط خصمانه و گاه دوستانه دوره پهلوی و سرانجام همکاری های بیست سال اخیر(1368 تا 1388) رسیده است. در این مقاله تلاش شده تا با ترسیم وضعیت بیست ساله همکاری های دو کشور در عرصه های مختلف، به بررسی بسترهای داخلی، منطقه ای و جهانی مؤثر بر شکلگیری آن پرداخته و موقعیت ژئوپلیتیک جدید (دور شدن روسیه از مرزهای ایران) را به عنوان یک متغیر مهم و مؤثر مورد کند و کاو قرار دهد. در واقع، هدف اصلی این مقاله آنست که به تاثیر تحولات ژئوپلیتیک بر همکاری های دو کشور در بیست سال گذشته بپردازد و وارد مسائل و مشکلات پیش آمده در یکسال اخیر نخواهد شد.
بازنمایی ژئوپلتیکی ایالات متحده امریکا از موضوع و انرژی هسته ای در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۳ بهار ۱۳۸۹ شماره ۶
123 - 144
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با استفاده از تحلیل گفتمان انتقادی، به بررسی بازنمایی ژئوپلیتیکی سیاستهای ایالات متحده درباره برنامه هستهای ایران در سخنرانی سران دولت آمریکا میپردازد. این مقاله با بهرهگیری از مفاهیمِ نظریِ «شرقشناسیِ» سعید و «مربع ایدئولوژیک» ون دایک اقدام به تحلیل گفتمان سخنرانی سران آمریکا درباره برنامه هستهای کشورهای خاورمیانه به ویژه جمهوری اسلامی ایران کرده است.
یافتههای تحقیق نشان میدهد که یکی از تغییرات مهم در گفتمان 11 سپتامبر یکی خواندن «تروریسم» و «سلاح های کشتار جمعی» به عنوان دو عنصر «تهدید» است. با اینکه بسیاری از کشورها صاحب فناوری هستهای هستند، اما جرج بوش هنگامی که کشورهایی که از نظر وی «محور شرارت» هستند، به انرژی هستهای دست پیدا می کنند، از این انرژی به عنوان سلاح کشتار جمعی یاد میکند و آن کشورها را ادامه دهنده تروریسم میخواند. استفاده همیشگی و تکراری بوش از کلماتی مانند مجرم، قانون شکن، غیرقانونی و غیره نیز باعث مخالفِ قانون جلوه دادن عراق و توجیه مداخله ژئوپلیتیکی علیه این کشور شد که به زعم بوش، مسلح به سلاح های کشتار جمعی است. همچنین یافته های تحقیق نشان می دهد که اوباما در سخنرانی های خود از مضامین و مقولههای شرقشناسانه به منظور بازنمایی سیاست هستهای ایالات متحده از کشورهای خاورمیانه استفاده میکند. تحلیل گفتمان سخنرانی های اوباما بیانگر آن است که وی نیز همانند بوش به قطب بندی میان خود به عنوان «گروه خودی» و دیگرانِ خاورمیانهای به عنوان «گروه غیرخودی» که درصدد دستیابی به تسلیحاتی کشتار جمعی هستند، می پردازد.
مدیریت امنیت پایدار در منطقه خلیج فارس، مشارکت ناتو: سازنده یا مخرب؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارایه تعاریف جدید از مفاهیم امنیتی همچون امنیت دریایی، امنیت انرژی، مبارزه با تروریسم، حفظ محیط زیست، مبارزه با سلاحهای کشتار جمعی، دفاع موشکی و... رویکردهای جدید نهادهای بینالمللی و منطقهای به این مقولات و به تبع آن ارایه تعاریف جدید از ماموریتها و حوزه اقدام آنها شرایطی را ایجاد کرده که کشورهای مناطق استراتژیک ازجمله حوزه خلیج فارس باید در پی راهبرد و راهکارهای مناسب دراین زمینه باشند. در چنین شرایطی، روابط امنیتی میان کشورهای منطقه و نوع نگاه آنها به موضوعات فوقالذکر نیاز به باز تعریف دارد تا بتوان رویکردهای نوینی که پاسخگوی نیازهای روز باشد را تبیین نمود.
سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) به عنوان یکی از بازیگران اصلی حوزه امنیت بینالمللی با درک شرایط جدید، رویکرد صرف نظامی در مواجهه با بحث امنیت را کنار گذاشته و در قالب یک سازمان نظامی-سیاسی و امنیتی، حوزه اقدام و عملیات خود را به فراتر از مرزهای سنتی و از جمله به حوزه خلیج فارس گسترش داده است. این سازمان در راستای اهداف مشخص و بلندمدت خود در پی حضور نهادینه و ایفای نقش موثرتر در تحولات منطقه خلیج فارس بوده و در همین راستا از سال 2004 میلادی با تصویب طرحی موسوم به ابتکار همکاری استانبول (ICI) بستر لازم برای چنین حضوری را فراهم کرده است. این سازمان همچنین تلاش گستردهای را در قالب دیپلماسی عمومی برای توجیه و قانع کردن کشورهای منطقه به پذیرش چنین رویکردی انجام داده و ضمن گسترش دامنه فعالیتهای سخت افزاری در منطقه، مشوّق کشورهای خلیج فارس برای تسهیل نمودن ورود ناتو به حوزه مدیریت امنیت منطقه میباشد.
در این مقاله، ضمن تبیین فرایندهای نوین امنیتی، چگونگی حضور ناتو در منطقه و پیامدهای آن مورد بررسی قرار گرفته و به این سوال اصلی میپردازیم که آیا چنین روندی میتواند برای منطقه ثبات و امنیت واقعی و پایدار را به ارمغان بیاورد و آیا ورود و مشارکت ناتو در مدیریت امنیت منطقه در راستای منافع کشورهای حوزه خلیج فارس قرار دارد؟
افکار عمومی و سیاستگذاری عمومی (تاملی نظری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افکار عمومی یکی از عوامل اصلی تاثیر گذار بر سیاستگذاری عمومی است. جایگاه افکار عمومی بسته به نوع نظام سیاسی، متفاوت است و فرایند سیاستگذاری نیز از ماهیت نظام سیاسی تاثیر می پذیرد. تاثیر گذاری افکار عمومی بر سیاستگذاری عمومی با توجه به ماهیت و شکل نظام سیاسی متفاوت خواهد بود. این مقاله در صدد است این تاثیر گذاری را در فرایند سیاستگذاری عمومی مورد بررسی قرار دهد. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. . .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .
نسبت فلسفه سیاسی و قدرت در اندیشه سیاسی لئواشتراوش و میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش نسبت فلسفه سیاسی و قدرت در اندیشه سیاسی لئو اشتراوش و میشل فوکو بررسی شده است. تا قبل از نیچه و تعریف متفاوت وی از قدرت، این مقوله با تمرکز و حاکمیت سیاسی پیوندی تنگاتنگ داشت؛ به گونه ی که فلسفه سیاسی تلاشی برای نیل به حقیقت، نسبتش با قدرت به صورت پاسخ به مساله توجیه حاکمیت اقلیتی حکومتگر بر اکثریت تحت حکومت، یا ایجاد سامان سیاسی نیک تعریف می شد، اما با نیچه و طرح مباحثی چون "اراده معطوف به قدرت" قدرت پراکنده و در همه جا حاضر تلقی شد. این نوشته نیز بر نسبت بین فلسفه سیاسی و قدرت تاکید دارد، اما با دو نگرش متفاوت: نخست، نگرش اشتراوسی به رابطه دو مقوله فوق است که بنا بر تعریفی که از فلسفه سیاسی دارد یعنی تلاش برای جایگزین کردن معرفت نسبت به امور سیاسی (از جمله قدرت)
سیکل تجاری سیاسی: استدلال هایی سیاسی برای بی ثباتی های اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرور ادبیات موجود نشان می دهد اقتصاددانان تا قبل از دهه 1970 عموماً بر عوامل اقتصادی به عنوان علت وقوع بی ثباتی های اقتصادی تاکید می کردند. اما از دهه 1970 به این سو اقتصاددانان سیاسی سر برآوردند که عامل وقوع این بی ثباتی های اقتصادی را به عوامل غیر اقتصادی نسبت می دادند. این دسته از اقتصاددانان سیاسی تلاش کردند با ارائه نظریه هایی مانند سیکل تجاری سیاسی، عوامل غیراقتصادی یا به عبارتی دقیق تر عوامل سیاسی را شناسایی نمایند که عامل بی ثباتی در اقتصاد کلان بودند. به همین منظور آنها سیکل های تجاری سیاسی فرصت طلبانه و سیکل های تجاری سیاسی حزبی را ارائه نمودند که اولی انتخابات و دومی جابه جایی احزاب در قدرت را عامل بی ثباتی های اقتصادی می دانست. این مقاله در تداوم ادبیات مزبور بر گونه های دوگانه سیکل های تجاری سیاسی متمرکز شده، تلاش می کند اولاً نشان دهد چگونه و براساس چه سازوکاری عوامل سیاسی باعث بی ثباتی در اقتصاد کلان می شوند. ثانیاً استدلال می کند سیکل های تجاری سیاسی را باید به علت تاکید بر عوامل سیاسی در توضیح فرایند های اقتصادی، مصداق بارزی از بازگشت دوباره سیاست به اقتصاد دانست که در حدود دو قرن اید ه ای منسوخ شده در نظر گرفته می شد. ثالثاً نشان می دهد که این بازگشت از یک سو نقدی اساسی بر داعیه اقتصاددانان جریان غالب در اقتصاد است که از دیرباز اصرار بر جدایی اقتصاد از سیاست دارند و از دیگر سو بر اهمیتی تاکید می گذارد که مطالعات میان رشته ای در دهه های اخیر پیدا کرده اند.