فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۶۶۱ تا ۵٬۶۸۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
زمینه: بررسی دقیق خودپنداشت و عملکرد در کنار یکدیگر و در جامعه های متفاوت می تواند منجر به شناخت عمیق تر این مفاهیم و چگونگی تغییرات آنها گردد، با این حال تاکنون مطالعه خودپنداشت و عملکرد در جامعه زنان متأهل و در حالت های خوش بین، دوسوگرا، واقع گرا و بی ارزش ساز مغفول مانده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف واکاوی خودپنداشت و عملکرد زنان متأهل در حالت های خوش بین، دوسوگرا، واقع گرا و بی ارزش ساز انجام شد. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شد. جامعه مورد مطالعه پژوهش حاضر شامل تمام زنان متأهل شهر اصفهان در سال 1398 بود که 60 نفر از آنها در قالب چهار گروه به شیوه نمونه گیری هدفمند از بین کسانی که در حالت های چهارگانه پرسشنامه محقق ساخته شیفتگی و رهایی از شیفتگی بالاترین نمره را کسب کرده بودند، انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با روش تحلیل تماتیک تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها شامل 8 مضمون اصلی در واکاوی خودپنداشت و 8 مضمون اصلی در بررسی عملکرد بود که به طور کلی نشان دهنده خودپنداشت مثبت و عملکرد بهینه فرد در نقش همسری در حالت خوش بین، خودپنداشت منفی و عملکرد نامطلوب فرد در حالت بی ارزش ساز، عدم ثبات خودپنداشت و نقصان در عملکرد در حالت دوسوگرا و خودپنداشت منطبق بر موفقیت ها و شکست ها و عملکرد هماهنگ با انگیزه و اهداف در حالت واقع گرا بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد، قرار گرفتن در هر یک از حالت های چهارگانه، نقش تعیین کننده ای در چگونگی خودپنداشت و عملکرد زنان متأهل دارد.
تأثیر آموزش توانش های روانی - اجتماعی بر پرخاشگری و انعطاف پذیری شناختی رانندگان اتوبوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: در سال های اخیر افزایش خشم و پرخاشگری رانندگان وسایل حمل و نقل عمومی منجر به افزایش نرخ خشونت جاده ای شده است. گرچه مطالعات مختلفی در این حیطه انجام شده است، اما تاکنون پژوهشی که به بررسی تأثیر انعطاف پذیری شناختی نیز پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش توانش های روانی - اجتماعی بر پرخاشگری و انعطاف پذیری شناختی رانندگان اتوبوس انجام شد. روش: . این پروژه از سال 1390 آغاز شده و در فازهای مخلتف بر روی رانندگانی که متقاضی استخدام در شرکت واحد بودند اجرا گردیده است. این تحقیق از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون تک گروهی بود و یک گروه 70 نفری از رانندگان اتوبوس شهر تهران در سال 1398 به روش نمونه گیری در دسترس گزینش شدند . برنامه آموزشی توانش های روانی - اجتماعی شکوهی یکتا (1394)، طی 9 جلسه آموزشی 90 دقیقه ای اجرا گردید. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1992) و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندر وال (2010) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون t وابسته تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته های مطالعه حاضر نشان داد که این برنامه آموزشی به طور معناداری منجر به کاهش پرخاشگری رانندگان و افزایش انعطاف پذیری شناختی آنها گردید (0/000 > P ). نتیجه گیری: برای کاهش پرخاشگری و بهبود انعطاف پذیری شناختی رانندگان اتوبوس می توان از بسته آموزشی توانش های روانی - اجتماعی به صورت گسترده استفاده نمود .
بررسی ساختار عاملی، درستی و قابلیت اعتماد مقیاس مهارگری تلاشگر ((ECS)) در نوجوانان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مهار گری تلاشگر، سازه خلقی خودنظم جویی است. این سازه به عنوان نظام مهارگری شناختی به فرد کمک می کند تا به شکل ارادی وآگاهانه افکار و اعمال خود را مهارکند. یکی از ابزارهایی که این سازه را در نوجوانان ارزیابی می کند، مقیاس ساخته شده توسط الیس و رتبارت (2001) است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی ساختار عاملی، درستی و قابلیت اعتماد نسخه فارسی مقیاس مهارگری تلاشگردر نمونه ای از نوجوانان 15 تا 18 ساله انجام شد. روش: طرح این پژوهش توصیفی - همبستگی (تحلیل عاملی) بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم در سال تحصیلی 99-98 شهر اهواز بود. 448 نفر از دانش آموزان با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس مهارگری تلاشگر الیس و رتبارت (2001)، پرسشنامه هویت اخلاقی آکوئینو و رید (2002) و پرسشنامه دلبستگی به مدرسه موتون، دی ویت و گلازیر (1993) استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل مؤلفه های اصلی با چرخش واریماکس نشان داد مقیاس مهارگری تلاشگر از سه عامل، مهارگری توجهی، بازداری و فعال سازی تشکیل شده است. نتایج تحلیل عامل تأییدی با هدف آزمون ساختار سه عاملی نشان داد که ساختار این مقیاس برازش قابل قبولی با داده ها دارد وکلیه شاخص های برازندگی نیز برازش مدل را تأیید کردند. ضریب آلفای کرونباخ (79/0) نشان دهنده همسانی درونی مطلوب مقیاس بود. همبستگی بین این مقیاس با خرده مقیاس های پرسشنامه هویت اخلاقی (22/0) و دلبستگی به مدرسه (25/0) محاسبه شد که همه ضرائب مثبت و معنادار بودند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد، مقیاس مهارگری تلاشگر ابزاری درست و قابل اعتماد است که می تواند با سنجش این سازه در نوجوانان، خطرات تحولی برای این بعد مهم را مشخص نماید. علاوه بر این، به تشخیص نوجوانان دارای مشکل در زمینه خودمهارگری در محیط های بالینی و تحصیلی کمک کرده و به پژوهشگران برای برنامه ریزی و اجرای مداخلات لازم یاری رساند.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تاب آوری زنان مطلقه تحت پوشش نهادهای کمیته امداد امام خمینی و سازمان بهزیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: زنان پس از طلاق تاب آوری لازم برای مقابله با مشکلات و استرس های زندگی را ندارند که بر مقابله آنها با مشکلات و استرس های زندگی تأثیر می گذارد. ادبیات پژوهشی افزایش تاب آوری را بعد از رویکردهای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی، که جزء روش های درمانی موج سوم هستند، نشان داده اند اما هنوز مشخص نیست کدام یک اثربخشی بیشتری دارد. هدف: پژوهش حاضر به دنبال مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تاب آوری در زنان مطلقه بود. روش : این پژوهش به صورت شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی زنان مطلقه شهر اقلید (160 نفر) در سال 1398 بود که تحت پوشش ادارات کمیته امداد امام خمینی و بهزیستی شهرستان اقلید بودند که تعداد 24 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گواه (هر گروه 8 نفر)، جایگزین شدند. یکی از گروه های آزمایش مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (بسته آموزشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد اقتباس شده از هنرپروان و همکاران، 1396) و گروه دیگر مداخله رفتاردرمانی دیالکتیکی (بسته آموزشی رفتاردرمانی دیالکتیکی اقتباس شده از هادیزاده و همکاران، 1396) را در 12 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. شرکت کنندگان قبل، بعد و 2 ماه پس از اجرای مداخله های درمانی، پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) را تکمیل کردند. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار spss-22 و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و اثرات ساده گروه مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها : نتایج نشان داد که درمان پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی موجب افزایش تاب آوری زنان مطلقه می شوند (0/05 p< ) و بین دو درمان، برتری وجود نداشت (0/05 p> ) همچنین مقایسه زوجی بنفرونی حاکی از پایداری نتایج درمان در مرحله پیگیری می باشد. نتیجه گیری : با توجه به یافته های پژوهش و اثربخشی یکسان هر دو رویکرد، استفاده از هر دو درمان به کلینیک های مشاوره، متخصصین حوزه های خانواده و درمان های فردی، به منظور کمک به این زنان برای مقابله با موقعیت های دشوار زندگی، پیشنهاد می شود.
بررسی رابطه ابعاد خردمندی با سرزندگی تحصیلی و بهزیستی روان شناختی در دانش آموزان دختر تیزهوش
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: وضعیت تحصیلی و روان شناختی افراد تیزهوش در قابلیت ارزیابی زندگی نقش اساسی دارد؛ ازاین رو پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه ابعاد خردمندی با سر زندگی تحصیلی و بهزیستی روان شناختی در دانش آموزان دختر تیزهوش انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری تمام دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول مدارس تیزهوشان شهر اصفهان در سال تحصیلی 1399-1398 بود و نمونه پژوهش شامل 85 نفر بود که به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار های پژوهش پرسشنامه ابعاد خردمندی آردلت (2003)، پرسشنامه سر زندگی تحصیلی دهقانی زاده و حسین چاری (1391) و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (1955) بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین ابعاد خردمندی با سر زندگی تحصیلی (0/15= r ) و بهزیستی روان شناختی (0/50= r ) ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد و فرضیه های پژوهش تائید شد (0/01> p )؛ نتایج نشان داد خردمندی شناختی و تأملی پیش بینی کننده سر زندگی تحصیلی و خردمندی تأملی و عاطفی پیش بینی کننده بهزیستی روان شناختی بودند. نتیجه گیری : با توجه به نتایج پژوهش خردمندی به عنوان پیش بینی کننده ای قابل اعتماد برای سر زندگی تحصیلی و بهزیستی روان شناختی دانش آموزان تیزهوش است و دانش آموزان خردمند از سر زندگی تحصیلی و بهزیستی روان شناختی بالاتری برخوردارند.
ﺍﺛﺮﺑﺨﺸﯽ زﻭج دﺭﻣﺎﻧﯽ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﺍﺑژه ﺑﺮ ﺍﺑﺮﺍزﮔﺮی ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ زوج های دارای تعارض زناشویی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تعارض های زناشویی تأثیر عمیق منفی بر روابط زوجین و پیرو آن بر بافت و روابط خانوادگی میگذارد؛ اگرچه پژوهش های متعددی بر روی تعارض زناشویی انجام شده است؛ اما پژوهشی که به بررسی اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر روابط ابژه بر ابرازگری هیجانی زوج های دارای تعارض زناشویی بپردازد مورد غفلت واقع شده است؛ لذا هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر روابط ابژه بر ابرازگری هیجانی و صمیمیت زناشویی همسران دارای تعارض زناشویی بود . روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری دو ماهه بود؛ جامعه آماری پژوهش حاضر 192 زوج مراجعه کننده به مراکز مشاوره حکمت و سعادت در شش ماهه اول سال 1398 بود که پس از غربالگری با پرسشنامه ابرازگری هیجانی کینگ و آمونز (1990)، 40 زوجی که از نقطه برش 40 نمره کمتری گرفته بودند به شیوه در دسترس انتخاب و در گروه آزمایشی زوج درمانی روابط ابژه (10 زوج) و گروه گواه (10 زوج) به صورت تصادفی جایگزین شدند. زوج های گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله زوج درمانی روابط ابژه دونوان (2013) قرار گرفتند و زوج های گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکردند؛ داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط اندازه های مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر مداخله زوج درمانی روابط ابژه بر ابرازگری هیجانی مثبت (76/114 = F ، 0/001 = P )، ابرازگری هیجانی صمیمیت (85/228 = F ، 0/001 = P ) و ابرازگری هیجانی منفی (88/34 = F ، 0/001 = P ) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود . نتیجه گیری: نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد می کند که مداخله زوج درمانی روابط ابژه برای افزایش ابرازگری هیجانی مثبت و ابرازگری هیجانی صمیمیت و همچنین کاهش ابرازگری هیجانی منفی در همسران دچار تعارض زناشویی روش مناسبی است.
ادراک از زنانگی در کشورهای مختلف: یک فراترکیب کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (مهر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
1015-1038
حوزه های تخصصی:
زمینه: زنانگی اصطلاحی پیچیده است زیرا معرف پدیده واحدی نیست. برداشت های گوناگون از زنانگی بسیار وابسته به پیشینه و دانش فرد از اعمال روزمره ای است که معنای زنانگی از طریق آنها فهمیده می شود. همچنین مفهوم زنانگی به مفهوم جنسیت نزدیک است که در تمامی جوامع یکی از سازه های اولیه شکل دهندۀ هویت و تجارب افراد است و اهمیت و نقش آن از جامعه ای به جامعۀ دیگر تغییر می کند. هدف: ازآنجایی که تعریف زنانگی بسته به فرهنگ و استانداردهای هر کشور متفاوت است، لذا بررسی ادراک زنان کشورهای مختلف از این مفهوم می تواند جنبه های مختلف زنانگی را روشن تر سازد. روش: در مطالعه حاضر با استفاده از روش فراترکیب کیفی نوبلیت و هار (1988)، مطالعات کیفی انجام شده پیرامون موضوع پژوهش در سه پایگاه اطلاعاتی Scopus ، Sciencedirect و PubMed در بازه های زمانی 2000 تا 2020 با استفاده از راهبرد جستجوی دقیق مورد بررسی قرار گرفتند. در نتیجه این جستجو 377 مقاله بازیابی و بر اساس دستورالعمل پریزما و ملاک های ورود و خروج، 19 مقاله برای ورود به پژوهش انتخاب شدند. یافته ها: بر اساس پژوهش های مورد بررسی، شش عامل مختلف در زمینه ادراک از زنانگی بدست آمد: عاملیت جنسی، مادرانگی، ظاهر و بدن، مراقبت کننده یا خود مراقبتی، استقلال و احترام، و عامل فرهنگی. نتیجه گیری: شناسایی جنبه های مختلف زنانگی می تواند راهگشای پژوهشگران در تبیین و حل مسائل و دغدغه های مختلف زنان باشد.
اثربخشی زوج درمانی خودتنظیم گری-دلبستگی بر تعهد زناشویی و عملکرد جنسی زنان دارای رابطه فرازناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی زوج درمانی خود تنظیم گری _ دلبستگی بر تعهد زناشویی و عملکرد جنسی زنان دارای رابطه فرازناشویی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود.جامعه آماری کلیه زنان دارای رابطه فرازناشویی مراجعه کننده به مرکز مشاوره ویژه زنان در شهرستان سنندج بود. با نمونه گیری در دسترس، 30 نفر انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (15نفره) گمارده شدند. پرسشنامه های تعهد زناشویی (آدامز و جونز، 1997) و عملکرد جنسی زنان (روزن، گراندون، مایرز و هاتی، 2004) استفاده شد. برای گروه آزمایش برنامه زوج درمانی خود تنظیم گری _ دلبستگی سپهوند، رسول زاده، طباطبایی، بشارت و الهیاری (1393) طی 8 جلسه 90 دقیقه ای، یکبار در هفته اجرا و داده ها با آزمون تحلیل واریانس آمیخته تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که زوج درمانی خود تنظیم گری _ دلبستگی بر بهبود تعهد زناشویی و عملکرد جنسی زنان دارای رابطه فرازناشویی اثربخش بود. و این اثربخشی در مرحله پیگیری ماندگار بود (001/ P< ). نتیجه گیری: رویکرد زوج درمانی خود تنظیم گری _ دلبستگی با کمک به زنان برای رسیدن به سازگاری بیشتر در روابط، گفتگو و مذاکره، افزایش توانایی تعامل می تواند تعهد زناشویی و عملکرد جنسی را در زنان دارای رابطه فرازناشویی بهبود بخشد.
اثربخشی برنامه ی انگیزشی تغییر ذهنیت دوئیک بر جهت گیری هدف و هوش موفق دانش آموزان تیز هوش
حوزه های تخصصی:
مقدمه: نظریه دوئیک به بررسی باورهای ذهنی که افراد در مورد هوش خود دارند، می پردازد. باور های ذهنی که دانش آموزان تیزهوش راجع به هوش خود دارند، می تواند در هوش خلاقانه، تحلیلی و عملی و همچنین جهت گیری هدف آن ها تأثیرگذار باشد. هدف: هدف پژوهش حاضر اثربخشی برنامه ی انگیزشی تغییر ذهنیت دوئیک بر جهت گیری هدف و هوش موفق دانش آموزان تیزهوش بود. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری دانش آموزان تیزهوش دوره ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی ۹۶-۱۳۹۵ بود. نمونه پژوهش تعداد ۳۰ نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب و با روش تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار اندازه گیری آزمون هوش ریون، پرسشنامه اهداف پیشرفت الیوت و مک گیرکور و پرسشنامه هوش موفق استرنبرگ و گریگورنکو بود. همچنین جهت آزمون فرضیه ها از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره و نرم افزار spss نسخه ۲۴ استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد برنامه انگیزشی تغییر ذهنیت دوئیک بر هر چهار مؤلفه جهت گیری هدف یعنی تسلط گرایشی (۰/۰۰۱= P )، تسلط اجتنابی (۰/۰۰۱= P )، عملکرد گرایشی (۰/۰۰۱= P )، عملکرد اجتنابی (۰/۰۰۱= P ) و همچنین هوش تحلیلی (۰/۰۰۳= P )، عملی (۰/۰۰۷= P ) و خلاق (۰/۰۴۶= P ) دانش آموزان تیزهوش تأثیرگذار بوده است. نتیجه گیری: براساس یافته های حاصل شده پیشنهاد می گردد برای افزایش سطح انگیزش شایستگی دانش آموزان تیزهوش از آموزش هوش افزایشی مبتنی بر نظریه دوئیک استفاده شود.
مقایسه اثربخشی بازی درمانگری کودک محور و بازی درمانگری والدینی برسطوح نظریه ذهن در کودکان دارای اختلال اضطراب جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه : مطالعات مختلفی پیرامون اثربخشی بازی درمان گری کودک محور و بازی درمان گری والدینی در بهبود اختلالات هیجانی و رفتاری کودکان انجام شده است، اما در زمینه مقایسه اثربخشی بیشتر این دوروش بر نظریه ذهن پژوهش های اندکی صورت گرفته است . هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی این دو نوع درمان بر سطوح نظریه ذهن درکودکان دارای اختلال اضطراب جدایی انجام شد. روش : روش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون سه گروهی بود. جامعه آماری را تمامی دانش آموزان دختر در پایه های پنجم و ششم شهر بابل در نیمسال تحصیلی دوم 98-1397 تشکیل دادند که تعداد آنها 2732 نفر بود. بر اساس ملاک های ورود و خروج، 45 نفر به شیوه در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش 1، گروه آزمایش 2 و گواه قرار گرفتند که هر گروه شامل 15 نفر بود. گروه آزمایشی اول، بازی درمان گری کودک محور با رویکرد اکسلاین (1969) را در 16 جلسه 45 دقیقه ای، گروه آزمایشی دوم، آموزش بازی درمان گری والدینی (لندرث،1993) را در 10 جلسه 2 ساعته دریافت کردند. ابزار پژوهش فرم (د) پرسشنامه علائم مرضی کودکان ( CSI-4 ) (اسپرافکین، لانی و گادو،1994) و پرسشنامه نظریه ذهن استیرمن (1992) بود. داده ها با تحلیل کوواریانس چندمتغیره و توسط نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو مداخله در ارتقای سطوح نظریه ذهن در کودکان دارای اضطراب جدایی مؤثر هستند. بین اثربخشی دو گروه ازمایشی بازی درمان گری کودک محور و بازی درمان گری والدینی در سطح 1 تفاوت معناداری وجود داشت و بازی درمان گری والدینی مؤثرتر بوده است. اما بین دو گروه ازمایشی در سطح 2 و 3 تفاوت معنادار نبود (0/05 p< ). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که می توان آموزش بازی درمان گری والدینی را جایگزین مناسب تری در بهبود سطوح نظریه ذهن و همچنین بهبود علائم روانشناختی کودکان دچار اختلال اضطراب جدایی در نظر گرفت. و این مطالعه نیز تاییدی است بر این نکته که شناسایی و درمان به موقع این اختلال باید از فعالیت های مهم متخصصین بهداشت روان کودکان باشد بنابراین، برنامه ریزی برای پیشگیری و درمان این اختلال در اولویت است.
اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر بهزیستی ذهنی زنان چاق مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات مختلفی نشان داده اند که روان درمانی مثبت نگر در بهبود شاخص های سلامت روان در بیماران مؤثر بوده است، اما پژوهشی که به بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر بهزیستی ذهنی زنان چاق مبتلا به دیابت نوع 2 پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر بهزیستی ذهنی زنان چاق مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد. روش: پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون - پیگیری با گروه گواه بود. جامعه پژوهش را تمامی زنان چاق مبتلا به دیابت نوع 2 عضو انجمن دیابت شهر سنندج در سال 1398 تشکیل دادند که تعداد آنها 758 نفر بود. 40 نفر از بیماران به شیوه هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و با گمارش تصادفی در دوگروه آزمایش و گواه (20 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه بهزیستی ذهنی مولوی و همکاران (1389) و جلسات روان درمانی مثبت نگر (رشید و سلیگن، 2013) بود. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی انجام شد. یافته ها: روان درمانی مثبت نگر به طور معناداری باعث افزایش بهزیستی ذهنی آزمودنی های گروه تحت مداخله در مراحل پس آزمون و پیگیری شد ( 0/01 > p ) . همچنین مداخله درمانی در افزایش عواطف مثبت و کاهش عواطف منفی بیماران مؤثر بود (0/01 > p ). نتیجه گیری: زنانی که در جلسات روان درمانی مثبت نگر شرکت داشتند بهزیستی ذهنی شان افزاش یافت.
رابطه هوش هیجانی با نشاط ذهنی: نقش واسطه ای خوددلسوزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۰ شماره ۹۸
283-294
حوزه های تخصصی:
زمینه : نشاط ذهنی به صورت داشتن انرژی بدنی و ذهنی تعریف می شود. افراد با هوش هیجانی بالاتر، دارای شادی، سرزندگی و کارآمدی بیشتری هستند. اما سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که آیا خوددلسوزی در این رابطه نقش واسطه ای ایفا می کند؟ هدف : هدف این پژوهش، بررسی رابطه هوش هیجانی با نشاط ذهنی با واسطه گری خوددلسوزی در میان دانشجویان کارشناسی دانشگاه شیراز بود. روش: این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی بود. از جامعه آماری دانشجویان کارشناسی دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 98-1397 تعداد 298 نفر (149 زن و 149 مرد) با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردیدند و سه پرسشنامه نشاط ذهنی حالتی (ریان و فردریک، 1997)، خوددلسوزی (نف، 2003) و هوش هیجانی (پترایدز و فارنهام، 2001) را تکمیل کردند . . تحلیل داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام گرفت. یافته ها : مدل پژوهش برازش مناسبی با داده ها داشت و هوش هیجانی اثر مستقیم بر خوددلسوزی (0/05 p˂ ، 0/41 =β) و همچنین نشاط ذهنی (0/01 p˂ ، 0/29 =β) دانشجویان داشت. اثر غیرمستقیم هوش هیجانی بر نشاط ذهنی دانشجویان با واسطه گری خوددلسوزی نیز معنی دار بود (01/0 p˂ ، 21/0 =β). بدین ترتیب می توان گفت که هوش هیجانی می تواند هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم و از طریق خوددلسوزی بر نشاط ذهنی دانشجویان تأثیر بگذارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که با تقویت هوش هیجانی می توان موجبات ارتقای خوددلسوزی دانشجویان و در نتیجه نشاط ذهنی آنها را فراهم آورد.
اثربخشی آموزش فلسفه برای کودکان بر هنجارگریزی و درگیری تحصیلی دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی شهر بروجن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۰ شماره ۹۸
295-304
حوزه های تخصصی:
زمینه: برنامه آموزش فلسفه، طیف وسیعی از توانش ها و توانایی های فردی و اجتماعی را در دانش آموزان بهبود می بخشد، اما در بررسی اثربخشی آموزش این نوع برنامه بر هنجارگریزی و درگیری تحصیلی دانش آموزان شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش فلسفه برای کودکان بر هنجارگریزی تحصیلی و درگیری تحصیلی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهر بروجن انجام شد. روش: مطالعه حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود، که از میان دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی شهر بروجن در سال تحصیلی 1398، 40 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه قرار گرفتند. مداخله آموزش فلسفه برای کودکان ( کم، 1385) در 10 جلسه 60 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد. ابزارهای پژوهش، شامل پرسشنامه هنجارگریزی تحصیلی (کلارک، لیکر، گیل و گوین، 2015) و پرسشنامه درگیری تحصیلی ( ریو، 2013) بود. تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش فلسفه برای کودکان به طور معناداری منجر به کاهش هنجارگریزی و افزایش درگیری تحصیلی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهر بروجن شده است (0/001 > p ). نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش حاضر آموزش فلسفه برای کودکان می تواند به منظور کاهش رفتارهای هنجارگریزی و افزایش درگیری تحصیلی در محیط های آموزشی مورداستفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی آموزش و درمان فراشناختی و مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر احساس انسجام و افسردگی در همسران مردان وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
173-204
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش و درمان فراشناختی و مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر احساس انسجام و افسردگی در همسران مردان وابسته به مواد بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون–پس آزمون و پیگیری 3 ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همسران مردان وابسته به مواد مراجعه کننده به مرکز درمان و بازتوانی اعتیاد دکتر معینی شهر گرگان از سال 1387 تا 1397 بود. از بین آن ها، 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (هر یک 15 نفر) و یک گروه گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش اول آموزش و درمان فراشناختی افسردگی و گروه آزمایش دوم مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری را دریافت نمودند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه احساس انسجام و مقیاس افسردگی بک استفاده شد. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها : نتایج نشان داد که هر دو مداخله منجر به افزایش معنادار احساس انسجام و کاهش معنادار افسردگی در همسران مردان وابسته به مواد شدند. همچنین، بین اثربخشی دو مداخله بر احساس انسجام و افسردگی در دو گروه آزمایش تفاوت معنا داری وجود نداشت. به علاوه، این نتایج در طول مرحله پیگیری پایدار باقی ماندند. نتیجه گیری: هر دو مداخله آموزش و درمان فراشناختی و مدیریت استرس شناختی-رفتاری می توانند به عنوان مداخلاتی سودمند در همسران مردان وابسته به مواد به کار گرفته شوند.
مقایسه هوش هیجانی، تحریفات شناختی و رفتار اجتماعی بین افراد وابسته و غیر وابسته به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
227-250
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش مقایسه هوش هیجانی، تحریفات شناختی و رفتار اجتماعی بین افراد وابسته و غیر وابسته به مواد مخدر بود. روش: پژوهش حاضر از نوع علّی-مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل مردان وابسته به مواد مخدر مراجعه کننده به کمپ های ترک اعتیاد شهر تهران و همچنین مردان غیر وابسته به مواد مخدر بود. 216 مرد 20 تا 70 ساله به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه وابسته (108 نفر) و غیر وابسته (108 نفر) به مواد مخدر قرار گرفتند. شرکت کنندگان مقیاس تجدیدنظر شده هوش هیجانی، مقیاس تحریف های شناختی و مقیاس تجدیدنظر شده گرایش های مطلوب اجتماعی را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره، آزمون خی دو و تی مستقل تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه افراد وابسته و غیر وابسته به مواد مخدر در هوش هیجانی و تحریف های شناختی(به استثنای تعمیم مبالغه آمیز) تفاوت معنی داری وجود داشت. به صورتی که، گروه وابسته نسبت به گروه غیر وابسته به طور معناداری نمرات پایین تری در هوش هیجانی و نمرات بالاتری در تحریف های شناختی داشت. همچنین، بین دو گروه تفاوت معنی داری در خرده مقیاس رفتارهای اجتماعی ناآشنا وجود داشت. به صورتی که، گروه وابسته نسبت به گروه غیر وابسته به طور معناداری نمرات پایین تری در رفتارهای اجتماعی ناآشنا داشت. نتیجه گیری: این تفاوت ها در طراحی مداخلات بالینی برای درمان حائز اهمیت می باشند.
رابطه بین نگرش به روابط فرازناشویی با احساس کهتری، منبع کنترل و عمل به باورهای مذهبی در همسران مردان دارای اعتیاد
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تعیین رابطه بین نگرش به روابط فرازناشویی با احساس کهتری، منبع کنترل و عمل به باورهای مذهبی در همسران مردان دارای اعتیاد اجرا شد. روش: این پژوهش، همبستگی از نوع توصیفی است و جامعه آماری پژوهش کلیه زنان شرکت کننده در جلسات جمعیت نارانان در منطقه 9 و 5 تهران بود که از این تعداد 120 نفر به روش در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها، از پرسشنامه های نگرش به روابط فرازناشویی (واتلی ، 2006)، احساس کهتری (خدادادی و بهرامی،1391)، منبع کنترل (راتر، 1966) و عمل به باورهای مذهبی معبد (گلزاری، 1379) استفاده شد؛ برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز روش های آمار استنباطی (همبستگی اسپیرمن) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین نگرش به روابط فرازناشویی با احساس کهتری و همچنین بین نگرش به روابط فرازناشویی و منبع کنترل در زنان همسر معتاد نیز رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (05/0= P ) و بین نگرش به روابط فرازناشویی با عمل به باورهای مذهبی رابطه معناداری مشاهده نشد (05/0< P ). نتیجه گیری: بنابراین احساس کهتری و منبع کنترل بر نگرش به روابط فرازناشویی تاثیرگذار هستند؛ اما تاثیر عمل به باورهای مذهبی بر نگرش به روابط فرازناشویی در پژوهش حاضر مشاهده نگردید.
اثربخشی واقعیت درمانی بر احساس تنهایی و پیشرفت تحصیلی
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی تعیین اثربخشی واقعیت درمانی بر احساس تنهایی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بود. روش: این پژوهش شبه تجربی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را کلیه ی دانش آموزان دختر سال اول متوسطه تشکیل دادند که در سال تحصیلی 95-94 در شهر کرمانشاه مشغول به تحصیل بودند. نمونه ی پژوهش شامل 30 دانش آموز دختر بود که پس از اجرای پرسشنامه دارای بالاترین میزان احساس تنهایی و کمترین پیشرفت تحصیلی بودند که به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (15 نفر برای هر گروه). ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقیاس احساس تنهایی راسل، پپلاو و کورتونا (1980) و برای سنجش میزان پیشرفت تحصیلی از معدل ترمی دانش آموزان استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش واقعیت درمانی گروهی بر کاهش احساس تنهایی (84/22= F و 001/0> P ) و افزایش پیشرفت تحصیلی (56/23= F و 001/0> P ) دانش آموزان مؤثر بوده است؛ نتایج نشان داد که آموزش واقعیت درمانی موجب کاهش میزان احساس تنهایی و افزایش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می شود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان استنتاج کرد که آموزش واقعیت درمانی موجب توانمندسازی دانش آموزان و توجه به خود به عنوان منشاء اعمال و کردار و تأکید بر انگیزش درونی و احساس مسئولیت برای انجام رفتار می شود که این امر نیز باعث بالا رفتن احساس ارزشمندی در دانش آموزان و کاهش احساس تنهایی و افزایش پیشرفت تحصیلی می شود.
کووید 19 و آسیب های روانشناختی : ترسیم نقشه علمی پژوهش های بین المللی در پایگاه استنادی وب آوساینس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: از زمان همه گیری کووید 19 همه جهان تحت تاثیر این ویروس قرار گرفته است. در کنار پیامدهای اقتصادی و اجتماعی این بیماری، شناخت و تاثیر آسیب های روان شناختی این بیماری در جامعه دارای اهمیت و ضرورت می باشد. هدف این پژوهش، ترسیم نقشه علمی یا ساختار فکری حوزه موضوعی کویید 19 و آسیب های روان شناختی در پایگاه های وب آو ساینس طی سال های 2019 تا 2021 می باشد. بررسی روند رشد، مهم ترین کشورها، نویسندگان، دانشگاه ها، مجلات، واژه های به کاررفته در پژوهش های مربوط به کووید 19 و آسیب های روان شناختی بوده است. مواد و روش ها: این پژوهش با استفاده از روش های علم سنجی و به کمک فن تحلیل هم رخداد واژگان با استفاده از نرم افزار VOSviewer انجام شده است. یافته ها: بررسی داده های استخراج شده نشان داد که در طی بازه سال های 2019 تا 2021 تعداد 3690 مدرک علمی در حوزه کویید 19 و آسیب های روان شناختی در پایگاه وب او ساینس نمایه شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که نقشه علمی حوزه کووید و آسیب های روان شناختی آن از 4 خوشه موضوعی اصلی تأثیر کویید 19 بر استرس، اضطراب، افسردگی و سلامت روان تشکیل شده است. وانگ، ژانگ، و گریفیت از مهم ترین و پرتولیدترین نویسندگان، این حوزه بوده اند. پرتولید ترین کشور و دانشگاه در این زمینه متعلق به کشور آمریکا و دانشگاه HUAZHONG UNIV SCI TECHNOL از کشور چین بوده است.
تعیین رفتارهای خودمراقبتی مرتبط با 19-COVID در دانشجویان بر اساس اضطراب کرونا و عوامل جمعیت شناختی: یک مطالعه مقطعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال سیزدهم تایستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
169 - 180
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش عوامل جمعیت شناختی مؤثر بر اضطراب کرونا و رفتارهای خودمراقبتی در پیشگیری از ابتلای به ویروس 19-COVID در دانشجویان انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر کاربردی- مقطعی و جامعه آماری دانشجویان دانشگاه های شهر اراک بود. نمونه شامل 215 دانشجو بود که با نمونه گیری گلوله برفی و در دسترس به روش برخط و با استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی انتخاب شدند و پرسشنامه های اضطراب بیماری کرونا علی پور، قدمی، علی پور و عبداله زاده (1398)، پرسشنامه خودمراقبتی مرتبط با کرونا (1399) و پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های T گروه های مستقل، تحلیل واریانس یکراهه، آزمون تعقیبی LSD و رگرسیون ساده در نرم افزار 25- SPSS انجام شد. یافته ها: میانگین اضطراب ناشی از کرونا در دانشجویان پایین و رفتارهای خودمراقبتی در سطح متوسط بود. نتایج آزمون t مستقل نشان داد که اضطراب ناشی از شیوع 19-COVID زنان بیشتر از مردان و رفتارهای خودمراقبتی در مردان بیشتر از زنان است (05/0>P). نتایج تحلیل واریانس یکراهه و آزمون تعقیبی LSD نشان داد اضطراب ناشی از شیوع 19-COVID در دانشجویان فنی و مهندسی کمتر از دانشجویان علوم انسانی است و اضطراب دانشجویانی که والدین آنها دارای تحصیلات زیر دیپلم هستند،از اضطراب دانشجویانی که والدین آنها دارای تحصیلات دیپلم هستند،کمتر است ضرایب رگرسیون نشان دادند که اضطراب کرونا و علائم روانی و جسمانی آن توانستند 091/0 واریانس رفتارهای خودمراقبتی دانشجویان را در طول شیوع 19-COVID تبیین کنند نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش حاضر انجام مداخلات روانشناختی به منظور افرایش رفتارهای خودمراقبتی
نقش انعطاف پذیری روان شناختی و دشواری در تنظیم هیجان در پیش بینی ترس از کرونا (کووید-19)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال سیزدهم تایستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
191 - 200
حوزه های تخصصی:
مقدمه : شیوع جهانی کرونا و اجرای محدودیت باعث ترس و اضطرابی زیادی در افراد جامعه شده است و این به نوبه خود باعث ایجاد مشکلات روان شناختی می شود. هدف پژوهش حاضر تعیین نقش انعطاف پذیری روان شناختی و دشواری در تنظیم هیجان در پیش بینی ترس از کرونا در بین ساکنان شهر کرمانشاه بود. روش : روش این مطالعه، از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه پژوهش ساکنان شهر کرمانشاه در سال 1399 بودند که از میان آنان 317 نفر به صورت آنلاین از طریق شبکه های مجازی شرکت کردند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس اضطراب کرونا (CAS)، نسخه دوم پذیرش و عمل (AAQ-II) و دشواری در تنظیم هیجان (DERS) استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان داد که ترس از کرونا با انعطاف پذیری روان شناختی رابطه منفی (0/401-=r) و با دشواری در تنظیم هیجان رابطه مثبت (0/397=r) دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد انعطاف پذیری روان شناختی (اجتناب تجربه ای) و دشواری در تنظیم هیجان توانستند 18/6درصد از تغییرات ترس از کرونا را تبیین نمایند. نتیجه گیری : با توجه به ترس از کرونا در بین افراد، می توان برنامه ها و مدخلاتی را به صورت آنلاین یا آفلاین از طریق کارگاه های آموزشی برای افزایش انعطاف پذیری روان شناختی، پذیرش افراد و بهبود راهبردهای تنظیم هیجان اجرا کرد.