فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۶۱ تا ۲٬۶۸۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
93 - 102
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی رژیم درمانی همراه با ورزش و اثر تلفیقی آن با گروه درمانی متمرکز بر هیجان بر نشانگان خوردن شبانه بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی ﺑﺎ ﻃﺮح ﭘیﺶآزﻣﻮن_ﭘﺲآزﻣﻮن و ﮔ ﺮوه کﻨﺘﺮل با دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد چاق مبتلا به پرخوری مراجعه کننده به کلینیک چاقی بیمارستان سینا شهر تهران در سال 1401 بود. حجم نمونه پژوهش شامل 51 نفر (هر گروه 17 نفر) بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خوردن شبانه بود. گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد اما هر دو گروه آزمایش پژوهش مداخله رژیم درمانی همراه با ورزش را در طول 12 جلسه دریافت کردند و یکی از گروه های آزمایش 10 جلسه تقریبا 2 ساعته درمان متمرکز بر هیجان را نیز دریافت کرد. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد. نتایج نشان داد که گروه رژیم درمانی همراه با ورزش در تلفیق با گروه درمانی متمرکز بر هیجان بر نشانگان خوردن شبانه اثربخشی معناداری دارد (05/0>P). همچنین نتایج نشان داد که رژیم درمانی همراه با ورزش بر نشانگان خوردن شبانه اثربخشی معناداری ندارد (05/0<P). نتایج نشان می داد که رژیم درمانی همراه با ورزش در تلفیق با گروه درمانی متمرکز بر هیجان، احتمالا درمان کارآمدتری در مقایسه با رژیم درمانی همراه با ورزش برای درمان نشانگان خوردن شبانه در افراد مبتلا به چاقی با اختلال پرخوری بوده است.
عوامل تداوم بخش وسوسه، تحقق بخش لغزش و سرکوب کننده لغزش در زنان مصرف کننده مواد در شهر تهران: یک مطالعه نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وسوسه و لغزش از عوامل مهم دخیل در عود مصرف مواد است و زنان، تجارب وسوسه برانگیز بیش تری نسبت به مردان دارند. از این رو هدف این پژوهش، شناسایی عواملی بود که سبب تداوم وسوسه، تحقق و یا سرکوب لغزش در این گروه خاص می شوند. روش این پژوهش، روش کیفی و از نوع نظریه زمینه ای بود. شرکت کنندگان در پژوهش ، 40 نفر از زنان مصرف کننده مواد مراجعه کننده به مرکز ترک اعتیاد زنان بهبودگستران همگام در سال های 97 تا 98 بودند که با روش نمونه گیری نظری انتخاب شدند و با این تعداد نمونه اشباع حاصل شد. ایزار پژوهش، مصاحبه ی نیمه ساختاریافته بود و داده ها با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی رویکرد استراوس و کوربین تحلیل شدند تم های اکتشافی پژوهش حاضر به شرح زیر است: 1- عوامل فردی و خانوادگی تداوم بخش وسوسه (متشکل از مقوله های عوامل شناختی خانوادگی و 4 گام عوامل شناختی فردی: 1. تردید، 2. کسب مجوز لغزش،3. توجیه مصرف مجدد، 4. مصرف مجازی. مقوله عوامل عاطفی- هیجانی و رفتاری فردی و خانوادگی تداوم بخش وسوسه. 2- عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی تحقق بخش لغزش، و 3- عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی سرکوب کننده لغزش. پژوهش حاضر نشان داد شناسایی عوامل دخیل در وسوسه و لغزش در درمان اعتیاد زنان ضروری است و به نظر می رسد به کارگیری این عوامل در درمان و آگاهی بخشی به زنان، احتمال پیشگیری از عود را امکان پذیرتر خواهد کرد.
اثربخشی تلفیق طرحواره درمانی با فن مواجهه و پیشگیری از پاسخ بر تحمل پریشانی و نشانگان وسواس زنان مبتلا به وسواس شستشو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی تلفیق طرحواره درمانی با فن مواجهه و پیشگیری از پاسخ بر تحمل پریشانی و نشانگان وسواس انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنانی که در بازه زمانی اول آبان 99 تا پایان بهمن 99 به کلینیک های مشاوره تحت نظارت سازمان نظام روانشناسی در شمال و مرکز شهر تهران مراجعه و توسط روانپزشک تشخیص قطعی اختلال وسواس شستشو دریافت کردند بود؛ که 30 نفر با روش نمونه گیری غیرتصادفی بصورت هدفمند بعنوان نمونه انتخاب و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه 15نفری قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش طی 14جلسه بصورت انفرادی تحت مداخله قرار گرفتند. ابزار پژوهش مقیاس تحمل پریشانی (DTS، سیمونز و گاهر، 2005) و مقیاس وسواس فکری-جبری ییل-براون (1989، YBOCS) بود. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد بین گروه آزمایش و گواه در پس آزمون و پیگیری تحمل پریشانی و نشانگان وسواس تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>P). بدین معنا که تلفیق طرحواره درمانی با فن مواجهه و پیشگیری از پاسخ موجب افزایش تحمل پریشانی و کاهش نشانگان وسواس شده؛ و میزان اثربخشی تا مرحله پیگیری دو ماهه نیز معنادار بوده است. براساس نتایج به دست آمده در پژوهش می توان گفت تلفیق طرحواره درمانی با فن مواجهه و پیشگیری از پاسخ بر افزایش تحمل پریشانی و کاهش نشانگان وسواس در زنان مبتلا به اختلال وسواس شستشو مؤثر بوده است.
عوامل موثرشخصیتی در کاهش علائم اختلال استرس پس از سانحه در زلزله به منظور تدوین یک مدل ساختاری در شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
102 - 114
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش عوامل شخصیتی در پیش بینی علائم اختلال استرس پس از سانحه در افراد مواجهه شده با آسیب انجام گرفت. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نوع طرح های همبستگی و روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه ی آماری در این پژوهش شامل تمامی زلزله زدگان زلزله اخیر کرمانشاه بودند که تعداد آنها حدود ۲۱هزار نفر می باشد. با توجه به جدول مورگان ۳۷۷ نفر را به صورت نمونه گیر تصادفی ساده انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس شهروندی اختلال استرس پس از سانحه می سی سی پی (کیان و همکاران، ۱۹۸۸) و پرسشنامه پنج عاملی شخصیتی (کاستا و مک کری، 1985) به دست آمد. به منظور توصیف متغیرهای پژوهش از شاخص های انحراف معیار، میانگین، کجی و کشیدگی استفاده شد. همچنین شاخص های فراوانی و درصد برای ویژگی های جمعیت شناختی گزارش شد. لازم به ذکر است برای تحلیل بخش توصیفی از نرم افزار Spss بهره گرفته شد. دربخش استنباطی نیز به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از مدلسازی معادلات ساختاری با نرم افزار Amos بهره گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مؤلفه های سازگاری، وظیفه شناسی و گشودگی اثر منفی بر اختلال استرس پس از تروما داشته اند، رابطه سازگاری با اختلال استرس پس از تروما به صورت مستقیم برابر(97/3- = t و 18/0-=β)، رابطه وظیفه شناسی با اختلال استرس پس از تروما به صورت مستقیم برابر(84/3- = t و 17/0-=β) و رابطه گشودگی با اختلال استرس پس از تروما به صورت مستقیم برابر(49/4- = t و 20/0-=β) است. همچنین نتایج نشان می دهد که مؤلفه روان رنجوری اثر مثبت بر اختلال استرس پس از تروما داشته است، رابطه روان رنجوری با اختلال استرس پس از تروما به صورت مستقیم برابر(23/9 = t و 41/0=β) است. می توان نتیجه گرفت شاخص های برازش مدل پژوهش در وضعیت مطلوبی قرار دارد.
اثربخشی درمان حمایتی بر سرمایه روانشناختی و رشد پس از سانحه در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
268 - 285
حوزه های تخصصی:
هدف: زندگی با بیماری ام.اس اثرات منفی و مثبت بسیاری بر سلامت جسم و ذهن بیماران دارد. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی درمان حمایتی بر سرمایه روانشناختی و رشد پس از سانحه در زنان مبتلا به ام. اس بود. روش: پژوهش شبه آزمایشی (پیش آزمون- پس آزمون - پیگیری با گروه گواه) می باشد، شرکت کنندگان پژوهش 30 نفر از زنان مبتلا به ام اس بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به تصادف در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری متغیرها، پرسشنامه سرمایه روانی (2007)و رشد پس ازسانحه(1996) بود که توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. سپس شرکت کنندگان گروه آزمایش در 10 جلسه 50 دقیقه ای پروتکل درمان حمایتی وینستون، روزنتال و پینکسر(2004) شرکت کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان دادکه درمان حمایتی بر سرمایه روانشناختی (0۰۱/۰ P≤, 50/16F=) و رشد پس از سانحه (0۰۱/۰ P≤, 40/14F=) موثر بوده و این اثربخشی در طول زمان پایدار بوده است. نتیجه گیری: استفاده از روش درمان حمایتی مداخله مناسبی برای افزایش سرمایه روانشناختی و رشد پس از سانحه در بیماران ام.اس می باشد و می تواند برای بهبود وضعیت روانشناختی و مقابله بهتر با بیماری استفاده شود.
ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی پرسشنامه منابع استرس دوره دانشجویی در یک نمونه از جمعیت دانشجویان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال نوزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
105 - 91
حوزه های تخصصی:
امروزه به دلیل پیچیدگی جوامع، عوامل زیادی موجب زمینه سازی استرس به خصوص زمانی که دانش آموزان از دوران مدرسه به دوران دانشجویی انتقال می یابند، به جهت قرار گرفتن در یک محیط جدید در برابر استرس آسیب زا هستند. بنابراین هدف مطالعه حاضر بررسی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه منابع استرس دوره دانشجویی(PSSI)، یعنی پایایی، روایی، تایید ساختارعاملی آن در جمعیت دانشجویی دانشگاه بود. پرسشنامه منابع استرس دوره دانشجویی، یک پرسشنامه خودسنجی43 ماده ای است و دارای پنج خرده مقیاس: تحصیلی، محیط یادگیری، فرهنگ محیط دانشگاهی، بین فردی و شخصی است. 345 دانشجو به روش نمونه گیری در دسترس و طبق فرمول تعیین حجم نمونه کوکران کوکران شدند و مقیاس استرس زندگی دانشجویی را تکمیل کردند. به منظور تعیین اعتبار سازه از روش تحلیل عاملی، برای تعیین همسانی درونی از ضرایب آلفای کرونباخ استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها، پایایی از طریق ضریب آلفای کرونباخ برای پنج مقیاس: تحصیلی، محیط یادگیری، فرهنگ محیط دانشگاهی، ارتباط بین فردی و شخصی به ترتیب 80/0، 82/0، 80/0، 78/0 و 88/0 به دست آمد. روایی همگرا از طریق همبستگی PSSI با نمره حاصل از پرسشنامه استرس دوران دانشجویی گادزلا برآورد شد که همبستگی بین نمره کل دو آزمون64/0 به دست آمد که از لحاظ آماری معنادار است( 05/0>P ). روایی سازه PSSI نیز از طریق تحلیل عاملی تایید بررسی و اصلاح شدمجموع می توان نتیجه گرفت مقیاس استرس دانشجویی ابزاری روا و پایا برای سنجش استرس دوران دانشجویی است.
بررسی تأثیر ذهن آگاهی بر سبک های حل مسئله با نقش میانجی سبک های یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آبان) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۸
۱۶۶۲-۱۶۴۹
حوزه های تخصصی:
زمینه: مهارت حل مسئله و سبک های یادگیری به عنوان موضوعی مهم در تمامی گروه های سنی مطرح است. اگرچه عوامل تأثیرگذار بر مهارت حل مسئله و سبک های یادگیری در مطالعات متعددی بررسی شده است، اما بررسی تأثیر ذهن آگاهی بر سبک های حل مسئله با نقش میانجی سبک های یادگیری کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر ذهن آگاهی بر سبک های حل مسئله با نقش میانجی سبک های یادگیری انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهرستان گرمسار در سال تحصیلی 1400-1399 بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 341 نفر از این دانش آموزان انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های پنج وجهی ذهن آگاهی (بائر و همکاران، 2006)، جهت گیری سبک های یادگیری (تاولر و دیپ بوی، 2003) و سبک های حل مسئله (کسیدی و لانگ، 1996) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها نیز از روش همبستگی و معادلات ساختاری با کمک نرم افزار SPSS-22 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد پنج مؤلفه مشاهده، توصیف، عمل همراه با آگاهی، عدم قضاوت و عدم واکنش بر سبک های حل مسئله دانش آموزان متوسطه دوره دوم شهرستان گرمسار با نقش میانجی سبک های یادگیری تأثیر داشته است (05/0 P<). نتیجه گیری: با استناد به نتایج به دست آمده، سبک های یادگیری با تأثیرگذاری غیرمستقیم بر سبک های حل مسئله می تواند یادگیری را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین نتایج این مطالعه می تواند در زمینه آموزشی - تربیتی تلویحات مهمی مانند اثربخشی ذهن آگاهی و سبک های یادگیری بر حل مسئله برای متخصصان آموزشی در بر داشته باشد.
Canonical analysis of relationships between coping strategies and parental bonding with eating disorders among university students(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۶, Issue ۳ - Serial Number ۱۷, Summer ۲۰۲۳
81 - 88
حوزه های تخصصی:
Objective: Eating disorders are one of the most difficult psychological problems that are highly associated with mental health disorders such as anxiety and mood disorders, substance abuse disorders and personality disorders. Objectives: The aim of this study was to identify the canonical analysis of relationships between coping strategies and parental bonding with eating disorders in students. Methods: The method of the present study was descriptive-correlational. The statistical population of the study included all female undergraduate students of Kosar University of Bojnord in the academic year 2019. The research sample consisted of 250 students who were selected by convenience sampling from all female students of Kosar University of Bojnord. To collect data from, Eating Attitude Test (EAT-26, 1982), Coping Inventory for Stressful Situation (CISS, 1994) and the Parental Bonding Instrument (PBI, 1979). The collected data were analyzed using canonical correlation. Results: The Results showed that components of parental banding, care (0.43, 0.42, and 0.43) and overprotection (0.39, 0.29, and 0.22) were positively related to eating disorders subscales (P<0.01) and, additionally, from coping strategies’ components emotion-oriented (0.12, 0.14, and 0.14) and avoidance-oriented coping (0.24, 0.22, and 0.16) had positive significant relationship with eating disorders (P<0.05). Canonical correlation also indicated the predictive role of parental bonding on eating disorders (P<0.001). Conclusion: It can be concluded that teaching adaptive coping strategies and parental involvement in treatment interventions can prevent and reduce eating disorders in students.
مقایسه بلوغ عاطفی و مهارت های اجتماعی و اعتماد بین فردی در فرزندان با و بدون تجربه طلاق والدین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۳
32 - 46
حوزه های تخصصی:
هدف : این پژوهش با هدف مقایسه بلوغ عاطفی و مهارت های اجتماعی و اعتماد بین فردی در فرزندان با و بدون تجربه طلاق والدین انجام شد. روش: برای دستیابی به اهداف پژوهش از روش تحقیق توصیفی از نوع علی-مقایسه ای استفاده شد. نمونه آماری این پژوهش شامل کلیه فرزندان طلاق و عادی سراسر کشور در سال 1400-1401 شامل 108 نفر که تعداد 54 فرزند طلاق و تعداد 54 فرزند عادی بودند که از میان نمونه آماریی با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارگردآوری داده ها شامل سه پرسشنامه اعتماد بین فردی رمپل و هولمز(1986)، پرسشنامه بلوغ عاطفی سینگ و بهارگاوا (1991) و پرسشنامه مهارت های اجتماعی ماتسون و همکاران (1983) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری آزمون تی مستقل استفاده شد که تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-26 انجام گرفت.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین بلوغ عاطفی فرزندان با و بدون تجربه طلاق والدین تفاوت معنی داری در سطح خطای 01/0 وجود دارد ولی بین مهارتهای اجتماعی و بلوغ عاطفی فرزندان با و بدون تجربه طلاق والدین معنی داری در سطح خطای 05/0 وجود ندارد.نتیجه گیری : بلوغ عاطفی می تواند تحت تاثیر پدیده طلاق فرزندان را دچار مشکلات عمده ای نماید .
روایی سازه و مشخصه های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس پایستگی انگیزشی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
80-105
حوزه های تخصصی:
شواهد نشان می دهند که پایستگی برای دستیابی به هدف ها در موقعیت های پیشرفت، وجهی بنیادین، تلقی می شود. به دلیل عدم دسترسی به ابزاری قابل اعتماد برای سنجش این نیرومندی معطوف بر تلاش های هدفمند در نمونه ایرانی، پژوهش حاضر با هدف انطباق و رواسازی مقیاس پایستگی انگیزشی در بین دانشجویان انجام شد. در این پژوهش همبستگی، 400 دانشجو (200 پسر و 200 دختر) که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند به پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی (زاژاکووا، لینچ و اسپنشادی، 2005)، نسخه کوتاه پرسشنامه هیجان های پیشرفت (عبدالله پور، 1394) و مقیاس پایستگی انگیزشی (کنستانتین، هالمن و هاجباتا، 2011) پاسخ دادند. نتایج روش آماری تحلیل عاملی تاییدی از ساختار سه عاملی مقیاس شامل تعقیب های هدف های بلندمدت، تعقیب هدف های کوتاه مدت و بازرجوع به سوی هدف های محقق نشده، به طور تجربی، حمایت کرد. نتایج مربوط به همبستگی بین وجوه پایستگی انگیزشی با هیجانات پیشرفت مثبت و منفی و باورهای خودکارآمدی شواهدی در دفاع از روایی ملاکی این مقیاس فراهم آورد. ضرایب همسانی درونی زیرمقیاس های تعقیب های هدف های بلندمدت، تعقیب هدف های کوتاه مدت و بازرجوع به سوی هدف های محقق نشده به ترتیب برابر با 87/0، 89/0 و 90/0 به دست آمد. در مجموع، نتایج این پژوهش، با تکرار ساختار عاملی مشتمل بر سه مولفه تعقیب هدف های بلندمدت، تعقیب هدف های کوتاه مدت و بازرجوع به سوی هدف های تحقق نایافته، ضمن دفاع از اتقان خاستگاه نظری مقیاس پایستگی انگیزشی و همچنین، تدارک شواهدی مضاعف و ناظر بر مقبولیت مشخصه های فنی روایی و پایایی این مقیاس، استفاده از آن را برای اندازه گیری این خصیصه انگیزشی در دانشجویان ایرانی، مورد تاکید قرار می دهد.
رابطه ویژگی های شخصیتی و تحریف های شناختی با فرسودگی شغلی: نقش واسطه ای دشواری تنظیم هیجان و همجوشی شناختی در پرستاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی فرسودگی شغلی بر اساس ویژگی های شخصیتی و تحریفات شناختی با نقش واسطه ای دشواری تنظیم هیجانی و همجوشی شناختی در پرستاران صورت پذیرفت. پژوهش حاضر جز تحقیقات توصیفی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه پرستاران در استان کردستان در سال 1401 بودند که بر اساس قاعده «کلاین» برای نمونه گیری در معادلات ساختاری، 234 نفر به روش در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه پنج عامل بزرگ شخصیت (McCrae & Costa, 1992) (NEO)، مقیاس دشواری های تنظیم هیجان (Gratz & Roemer, 2004)، پرسش نامه تحریف های شناختی (Abdullahzadeh, 2010)، پرسش نامه استاندارد همجوشی شناختی (Gillanders et al., 2014) و پرسش نامه فرسودگی شغلی (Maslach & Jackson, 1981) استفاده شد. داده ها با استفاده از معادلات ساختاری با نرم افزار Amos-22 تجزیه و تحلیل شدند. یافته های این پژوهش حاکی از آن بود، مدل بررسی فرسودگی شغلی براساس ویژگی های شخصیتی و تحریفات شناختی با نقش واسطه ای دشواری تنظیم هیجانی و همجوشی شناختی در پرستاران دارای برازش مطلوبی می باشد. تحریفات شناختی (01/0>p، 23/8= t)، روان رنجورخویی (01/0>p، 91/5= t)، دشواری تنظیم هیجانی (01/0 >p، 85/2 = t) و هم جوشی شناختی (01/0>p، 94/2= t) اثر مستقیم مثبت و معنی دار، همچنین گشودگی (01/0 >p، 14/3-= t) و وجدان گرایی (01/0>p، 75/3- =t) اثر مستقیم منفی و معنی دار بر فرسودگی شغلی دارد. نتایج آزمون سوبل نشان داد اثر غیرمستقیم روان رنجورخویی (05/0>p، 11/0β=) و تحریفات شناختی (05/0>p، 07/0β=) به واسطه دشواری تنظیم هیجان بر فرسودگی شغلی مثبت و معنی دار می باشد، همچنین اثر غیر مستقیم تحریفات شناختی (05/0>p، 16/0β=) به واسطه همجوشی شناختی بر فرسودگی شغلی مثبت، در عین حال اثر غیر مستقیم برون گرایی (01/0>p، 33/0- β=) و وجدان گرایی (01/0>p، 13/0-β=) به واسطه ی همجوشی شناختی بر فرسودگی شغلی منفی و معنی دار می باشد. در این راستا تغییر و بهبود ویژگی های شخصیتی و تحریفات شناختی در کنار کاهش دشواری تنظیم هیجانی و همجوشی شناختی زمینه برای کاهش فرسودگی شغلی در پرستاران ایجاد می نماید.
تأثیر الگوی شنیداری و دیداری بر سرکوب ریتم میو در شوت سه گام بسکتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۲)
27-39
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از اجرای پژوهش حاضر، تعیین تأثیر الگوی شنیداری و دیداری بر سرکوب ریتم میو در شوت سه گام بسکتبال بود. روش: 13 نفر از دانشجویان تربیت بدنی دانشگاه شهید رجایی تهران به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. ترتیب مشاهده الگوی بینایی و الگوی شنیداری، در بین شرکت کنندگان به صورت موازنه متقابل کنترل شد. شرکت کنندگان به طور تصادفی در دو گروه قرار گرفتند: گروه اول، ابتدا الگوی بینایی را مشاهده و سپس الگوی شنیداری مربوط به صدای اجرای شوت سه گام بسکتبال را دریافت کردند و گروه دوم، الگوی بینایی را پس از الگوی شنیداری مشاهده و در نهایت هر دو گروه الگوی ترکیبی را مشاهده کردند. امواج مغزی شرکت کنندگان در سه حالت، توسط دستگاه الکتروانسفالوگرافی ثبت و توسط نرم-افزار نروگاید به داده های کمی تبدیل شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس دوراهه با اندازه های تکراری در یک طرح (منطقه عصبی)3 × (نوع الگو)3 نشان داد اثر اصلی منطقه عصبی معنادار است، به این معنی که، ریتم میو در منطقه CZ به طور معناداری سرکوب بیشتری نسبت به منطقه 3C داشته است (014/0= P). علاوه بر این، نتایج نشان دادند که ریتم میو در منطقه CZ به طور معناداری سرکوب بیشتری نسبت به منطقه عصبی 3C در هر دو حالت مشاهده الگوی بینایی (025/0= P) و بینایی- شنیداری (014/0= P) داشته است، درحالیکه بین ریتم میو در حالت الگوی شنیداری بین سه منطقه مذکور تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: یکپارچگی بینایی شنوایی سبب سرکوب بیشتری در ریتم میو و در نتیجه فعال سازی نورون های آینه ای می شود.
نقش تعدیل کننده خودکارآمدی مقابله ای در رابطه استرس نوجوانی و گرایش به مصرف مواد در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
315 - 332
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیلی خودکارآمدی مقابله ای در رابطه بین استرس نوجوانی و گرایش به مصرف مواد در دانش آموزان بود. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل دانش آموزان شهرستان خرم آباد در سال تحصیلی 1402- 1401 بود که از این میان تعداد 318 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل مقیاس استرس نوجوان، پرسشنامه خطرپذیری جوانان ایرانی و مقیاس خودکارآمدی مقابله ای بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین استرس نوجوانی و گرایش به مصرف مواد در دانش آموزان رابطه معنی داری وجود داشت. همچنین، خودکارآمدی مقابله ای تعدیل کننده رابطه بین استرس نوجوانی و گرایش به مصرف مواد دانش آموزان بود. نتیجه گیری: براساس نتایج می توان گفت که افزایش استرس نوجوانی عامل مهمی در گرایش بیشتر دانش آموزان به مصرف مواد است که خودکارآمدی مقابله ای بالا موجب کاهش این اثر و خودکارآمدی مقابله ای پایین موجب افزایش این اثر می شود.
ارزیابی مدل ساختاری پیش بینی طرحواره های ناسازگار اولیه بر اساس ترومای دوران کودکی با میانجی گری سبک های دلبستگی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
83 - 92
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی ارزیابی مدل ساختاری پیش بینی طرحواره های ناسازگار اولیه بر اساس ترومای دوران کودکی با میانجی گری سبک های دلبستگی در دانشجویان انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. به این منظور تعداد 380 نفر از این افراد به روش نمونه گیری در دسترس (شیوه آنلاین) انتخاب شدند و به فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره یانگ نسخه سوم (YSQ-S3) یانگ و براون (2005)، فرم کوتاه پرسشنامه ترومای دوران کودکی (CTQ-SF) برنشتاین و همکاران (2003) و پرسشنامه سبک های دلبستگی (ASQ) هازن و شاور (1987) پاسخ دادند. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 24 تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین ترومای کودکی و سبک های دلبستگی با طرحواره های ناسازگار اولیه همبستگی معناداری وجود دارد (01/0>p). همچنین نتایج نشان داد مسیرهای مستقیم این پژوهش معنادار شدند و مسیر غیرمستقیم ترومای کودکی از طریق نقش میانجی سبک های دلبستگی بر طرحواره های ناسازگار اولیه معنادار بود (072/0=RMSEA، 935/0=CFI، 968/0=AGFI، 911/0=IFI و 05/0>P-value). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، مدل اصلاح شده از برازش مطلوبی برخوردار بود و بر این اساس می توان از نتایج پژوهش حاضر برای تبیین عوامل موثر بر طرحواره های ناسازگار اولیه و همچنین به عنوان الگویی مناسب برای طراحی برنامه های جامع پیشگیری از طرحوار ه های ناسازگار اولیه در دانشجویان بهره برد.
اثربخشی درمان مبتنی بر کارآمدی هیجانی بر خودکنترلی و صمیمیت زنان آسیب دیده از ترومای پیمان شکنی همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان مبتنی برکارآمدی هیجانی بر خودکنترلی و صمیمیت زنان آسیب دیده از ترومای پیمان شکنی همسر بود. روش پژوهش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه و جامعه آماری این پژوهش زنان آسیب دیده از پیمان شکنی همسر مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان در سال ۱۳۹۹ بود که پس از غربالگری با مقیاس سنجش اختلال پس از آسیب (وددرز و همکاران،۱۹۹۴) ۳۰ نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل به صورت تصادفی جایگزین شدند(هرگروه 15 نفر). ابزارهای پژوهش پرسشنامه خودکنترلی (تانجی و همکاران،۲۰۰۴) و صمیمیت (واکر و تامپسون،۱۹۸۳) بود. گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای تحت درمان مبتنی برکارآمدی هیجانی مک کی و وست (۲۰۱۶) قرار گرفت، اما گروه گواه تا پایان مرحله پیگیری، هیچ مداخله ای را دریافت نکردند؛ سپس هر دو گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به وسیله پرسشنامه های خودکنترلی و صمیمیت مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه های تکراری تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر درمان مبتنی برکارآمدی هیجانی بر خودکنترلی (۴۷۹/۲۲F=، ۰۰۱/۰p<) و صمیمیت (۱۴/۵۷F=، ۰۰۱/۰p<) در مرحله پس آزمون و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: بنابر نتایج این پژوهش برای بهبود خودکنترلی و صمیمیت زنان آسیب دیده از ترومای پیمان شکنی همسر می توان از درمان کارآمدی هیجانی استفاده نمود.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی زوج درمانی مثبت نگر و رویکرد رفتاری تلفیقی بر همدلی و صمیمیت زناشویی زوج های نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
153 - 170
حوزه های تخصصی:
هدف:. هدف از انجام این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش گروهی زوج درمانی مثبت نگر و رویکرد رفتاری تلفیقی بر همدلی و صمیمیت زوج های نابارور بود. روش پژوهش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی یا طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوجین نابارور مراجعه کننده به مراکز مشاوره و درمانی شهر شیراز در سال 1398 که از بین آنها به شیوه نمونه گیری مبتنی بر هدف و بر اساس نمونه در دسترس از بین زوجین مراجعه کننده، تعداد 45 انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفره جایگزین شدند. برنامه زوج درمانی رفتاری-تلفیقی کریستنسن و همکاران (2010) در 8 جلسه 90 دقیقه ای و زوج درمانی مثبت نگر رشید و سلیگمن (2013) در 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت هفتگی اجرا شد اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. هر سه گروه در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به پرسشنامه های همدلی جولیف و فارینگتون (2006) و صمیمیت زناشویی والکر و تامپسون (1983) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر به کمک نرم افزار SPSS.22 صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو روش درمانی می توانند همدلی (92/107= F، 001/0>P)، و صمیمیت زناشویی (81/116=F، 001/0>P) را بهبود بخشند، اما آموزش مثبت نگر به شیوه گروهی دارای تأثیر بیشتری بر متغیرهای پژوهش بود (01/0>P). نتیجه-گیری: می توان نتیجه گرفت آموزش گروهی زوج درمانی مثبت نگر و رویکرد رفتاری تلفیقی بر همدلی و صمیمیت زوج های نابارور موثر است و می تواند بر بهبود مشکلات زوجین نابارور موثر باشد.
نقش واسطه ای مؤلفه های افق ازدواج در رابطه بین سبک های دلبستگی با نگرش نسبت به ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
203 - 224
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای مؤلفه های افق ازدواج در رابطه بین سبک های دلبستگی با نگرش نسبت به ازدواج بود. روش پژوهش: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل دختران مجرد اصفهان بود که در طی یک فراخوان در فضای مجازی با توجه به هدف تحقیق تعداد 265 نفر اعلام آمادگی کردند و سپس لینک پرسشنامه های سبک های دلبستگی بزرگسال کولینز و رید (1990)، نگرش و انتظارات از ازدواج براتن و روزن (2012)، اهمیت ازدواج بلت (2016)، سن مورد انتظار ازدواج ویلوغبی (2014) و آمادگی ازدواج جانسون، اندرسون و استیث (2011) برای آن ها ارسال شد و نهایتاٌ داده های 250 نفر به عنوان نمونه نهایی با استفاده از ضریب همبستگی و تحلیل مسیر با نرم افزار AMOS-24 و SPSS-26 تحلیل شد. یافته ها: الگوی معادلات ساختاری پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتایج نشان داد که سبک دلبستگی ایمن (231/0-=β، 05/0=P) اهمیت ازدواج (350/0=β، 05/0=P) آمادگی ازدواج (373/0=β، 05/0=P) و زمان بندی ازدواج (281/0=β، 05/0=P) و سبک دلبستگی اجتنابی (202/0-=β، 05/0=P) و ناایمن (140/0-=β، 05/0=P) با نگرش به ازدواج دختران رابطه معناداری دارند. نتیجه گیری: شکل گیری سبک دلبستگی ایمن همراه با یک فرآیند شناختی مبنی بر آماده بودن برای ازدواج، بر ایجاد نگرش مثبت به ازدواج در دختران مؤثر بوده و به همین ترتیب الگوهای ناسالم دلبستگی بر فرآیندهای شناختی مؤثر بر ازدواج و نگرش به آن تأثیر منفی دارد.
Psychological and Social Consequences of Divorce Emphasis on Children Well-Being: A Systematic Review(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Introduction: Awareness of the consequences of divorce can contribute to conducting effective interventions to reduce the extent of harm to couples taking divorce. To this end, the present study aimed to discover the consequences of divorce based on children well-being through a systematic review of previous studies in the literature. Data sources: Articles addressing the consequences of divorce during the last decade (2011 to 2021) were reviewed in SID, Noormags, Magiran, Ensani, Elsevier, ScienceDirect, and Google Scholar databases. Study selection: All articles published in Persian and English on the consequences of divorce were reviewed. Out of 159 retrieved articles, 38 articles that met the inclusion criteria were analyzed in this study. Results: Divorce consequences were classified into three categories: individual, family, and socio-cultural consequences. Individual consequences of divorce include physical and psychological consequences such as hypochondriasis, depression, anxiety, psychological distress, and aggression, and behavioral consequences are taking sedatives, alcohol and drugs, suppression of sexual instinct, and sexual marginalization. Furthermore, from a familial perspective, children, and paternal family members suffer many consequences. Poor academic achievement, aggression, anxiety, depression, and isolation in children and increased tension and conflict, blame and protest, involvement of others in the paternal family are among the family consequences of divorce. Socio-cultural consequences of divorce include the public negative attitudes, reduction of social relations, and feelings of alienation and financial problems were identified as economic consequences of divorce. Conclusion: Counseling and psychotherapy with couples and child's after divorce helping these them to reducing the negative prosocial consequences.
مقایسه کارکردهای اجرایی عینی و ذهنی بیماران مزمن کلیوی دیالیزی و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آذر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۹
۱۷۳۲-۱۷۱۵
حوزه های تخصصی:
زمینه: بیماری کلیوی مزمن یکی از مشکلات فراگیر سلامت عمومی می باشد. این بیماری با نقص های شناختی گسترده ای مرتبط است که از آن بین می توان به توجه دیداری، سرعت روانی حرکتی و کارکرد اجرایی اشاره کرد. در اغلب پژوهش های انجام شده در این حوزه، از نگاه ترکیبی در سنجش کارکردهای اجرایی و ارزیابی هر دو نوع کارکردهای اجرایی عینی و ذهنی استفاده نشده و این مانع کسب دانشی یکپارچه در این حوزه بوده است. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه کارکردهای اجرایی عینی و ذهنی بین بیماران مزمن کلیوی دیالیزی و افراد بهنجار بود. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع پس رویدادی است و جامعه پژوهش حاضر شامل تمام بیماران مزمن کلیوی دیالیزی است که در سال 1401 تا 1402 برای درمان به بیمارستان و کلینیک لبافی نژاد شهر تهران مراجعه کرده بودند. برای تعیین حجم نمونه از نرم افزار Gpower استفاده شد و برای هر گروه 39 نفر در نظر گرفته شد که این افراد به شیوه هدفمند انتخاب شدند و ابزارهای پژوهش که شامل آزمون مجموعه خودکار تست عصب روانشناسی کمبریج (مجموعه شناخت کمبریج، 2012) و مقیاس نارسایی کارکردهای اجرایی (بارکلی، 2012) بود را تکمیل کردند و داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS 21 و تحلیل واریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها: نتایچ تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که بین دو گروه بیماران مزمن کلیوی دیالیزی و بهنجار از لحاظ کارکردهای اجرایی عینی فراخنای فضایی - دیداری، تعداد خطاهای حافظه فعال فضایی، مسائل حل شده با حداقل حرکت و میانگین حرکات در مسائل سخت تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین بین دو گروه بیماران مزمن کلیوی دیالیزی و بهنجار از لحاظ کارکردهای اجرایی ذهنی خودسازماندهی/حل مسأله و خودکنترلی/بازداری تفاوت معنادار وجود داشت (05/0 p<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می شود به نقش کارکردهای اجرایی عینی و برخی کارکردهای اجرایی ذهنی در شناسایی زودهنگام آسیب های ساختاری و کارکردی مغزی بیماران مزمن کلیوی دیالیزی توجه ویژه اختصاص داده شود.
Effectiveness of Neurofeedback Therapy with Cognitive-Behavioral (Play Therapy) in Improving Attention and Cognitive Function in Children with Learning Disorder in Primary School(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This study aimed to evaluate the effect of Neurofeedback (NFB) Therapy with Play Therapy in improving attention and cognitive function in students with Learning Disorder (LD). This study was a quasi-experimental research with a pre-test and post-test design. The statistical population of the research was about 600 elementary school students with LD in Lar city in 2017 (N=212). A sample of 60 LD children who were identified in schools was selected by multistage cluster random sampling and randomly divided into four groups fifteen-three experimental and one control group. The tools used in the study were the Wechsler Intelligence Scale for Children (WISC-R) (Wechsler, 2003) and integrated visual and auditory continuous performance (IVA) (Sandford and Turner, 1995). NFB training was done according to the guidelines recommended by Monastra et al. (2005) in 20 sessions and play therapy cognitive performance and attention therapy were done according to the guidelines recommended by Drewes (2009) in 20 sessions, while no intervention was performed in the control group. Data were analyzed by the covariance analysis method. The results showed that NFB and play therapy were effective in increasing cognitive performance (p<0.01) and attention (p<0.01) compared to the control group. The combination of play therapy and NFB intervention was more effective on cognitive performance and attention rather than the two interventions separately. According to the results, it is recommended that therapists and clinical psychologists use NFB and play therapy to increase the sustained attention and working memory of students with LD.