آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۷

چکیده

Objective: Eating disorders are one of the most difficult psychological problems that are highly associated with mental health disorders such as anxiety and mood disorders, substance abuse disorders and personality disorders. Objectives: The aim of this study was to identify the canonical analysis of relationships between coping strategies and parental bonding with eating disorders in students. Methods: The method of the present study was descriptive-correlational. The statistical population of the study included all female undergraduate students of Kosar University of Bojnord in the academic year 2019. The research sample consisted of 250 students who were selected by convenience sampling from all female students of Kosar University of Bojnord. To collect data from, Eating Attitude Test (EAT-26, 1982), Coping Inventory for Stressful Situation (CISS, 1994) and the Parental Bonding Instrument (PBI, 1979). The collected data were analyzed using canonical correlation. Results: The Results showed that components of parental banding, care (0.43, 0.42, and 0.43) and overprotection (0.39, 0.29, and 0.22) were positively related to eating disorders subscales (P<0.01) and, additionally, from coping strategies’ components emotion-oriented (0.12, 0.14, and 0.14) and avoidance-oriented coping (0.24, 0.22, and 0.16) had positive significant relationship with eating disorders (P<0.05). Canonical correlation also indicated the predictive role of parental bonding on eating disorders (P<0.001). Conclusion: It can be concluded that teaching adaptive coping strategies and parental involvement in treatment interventions can prevent and reduce eating disorders in students.

تحلیل کانونی رابطه راهبردهای مقابله و پیوند والدینی با اختلالات خوردن در دانشجویان

زمینه و هدف: اختلالات خوردن یکی از دشوارترین مشکلات روانشناختی است که هم ابتلایی بالایی با اختلالات سلامت روان مانند اضطراب و خلق، اختلالات وابسته به سوء مصرف مواد و اختلالات شخصیت دارند. هدف این پژوهش شناخت رابطه راهبردهای مقابله-ای و پیوند والدینی با اختلالات خوردن در دانشجویان بود. روش کار: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان دختر دانشگاه کوثر بجنورد در مقطع کارشناسی در سال تحصیلی 99-1398 بودند. نمونه پژهش شامل 250 نفر دانشجو بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده از میان تمامی دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه کوثر بجنورد انتخاب شدند. برای جمع اوری داده ها از آزمون بازخورد خوردن (EAT-26؛ گارنر و گارفینکل، 1979)، پرسشنامه مقابله با موقعیت های استرس زا (CISS؛ اندلر و پارکر، 1990) و سیاهه پیوند والدینی (PBI؛ پارکر و دیگران، 1979) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش همبستگی کانونی و با استفاده از نرم افزار SPSS-23 و سطح معنی داری 05/0 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که رابطه هر دو مؤلفه پیوند والدینی با مؤلفه های اختلال خوردن مثبت و معنادار بود (01/0P<)؛ رابطه بین راهبردهای هیجان مدار و اجتنابی (حواسپرتی) با مؤلفه های اختلال خوردن نیز مثبت و معنادار بود (05/0>P). نتایج تحلیل کانونی نیز بر نقش پیش بینی کنندگی مؤلفه های پیوند والدینی در اختلالات خوردن تأکید داشت. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش راهبردهای مقابله ای سازش یافته و مشارکت والدین در مداخلات درمانی سبب پیشگیری و کاهش آسیب های اختلال خوردن در دانشجویان می شود.
راهبردهای مقابله ،پیوند والدینی ،اختلالات خوردن ،دانشجویان دختر،

تبلیغات