فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۴۱ تا ۲٬۵۶۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۳)
۲۲۸-۲۱۹
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کنترل نشخوار فکری و دشواری در تنظیم هیجان نوجوانان مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی مرکز مشاوره حال خوب شهر طبس در سال 1401 بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس از میان آنها 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در 2 گروه 15 نفره آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت درمان گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی به مدت 8 جلسه 2 ساعته (هفته ای 2 جلسه) قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری در پژوهش مقیاس نشخوار فکری نولن- هوکسما و مارو (RRS، 1991) و پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان گرتز و روئمر (DERS، 2004) بود. تحلیل داده های آماری با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر صورت گرفت. یافته ها نشان داد که درمان گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کنترل نشخوار فکری و دشواری در تنظیم هیجان (01/0p=) نوجوانان مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی معنادار بود و نتایج حاکی از ماندگاری درمان در دوره پیگیری بود (01/0p=). بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت درمان گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی روش مداخله ای مناسبی بر بهبود کنترل نشخوار فکری و دشواری در تنظیم هیجان نوجوانان مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی بوده است.
پیش بینی آزار دیدگی در روابط زناشویی بر اساس الگوهای ارتباطی و ترس از صمیمیت در زنان متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۸۵
۲۶۵-۲۴۰
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی آزار دیدگی در روابط زناشویی بر اساس الگوهای ارتباطی و ترس از صمیمیت در زنان متاهل بود.روشپژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. به این منظور 300 زن متاهل شهر تهران که به روش نمونه گیری دردسترس و هدفمند انتخاب شده بودند به پرسشنامه های الگوهای ارتباطی (کریستنس و هیوی، 1990 )ترس از صمیمیت (دسکاتنر و تلن، 1991) و همسرآزاری (قهاری، عاطف وحید و یوسفی، 1384) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نتایج نشان داد که بین خرده مقیاس مرد متوقع/ زن کناره گیر با همسرآزاری رابطه مثبت و معنادار وجود داشت. (r=%236.P≤000 )همچنین بین خرده مقیاس های زن متوقع/ مرد کناره گیر(r=%324P≤0/01) مرد متوقع/ زن کناره گیر ((r=%131P≤0/05و سازنده متقابل(r=%214P≤0/01) با ترس از صمیمیت رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. مولفه های خرده مقیاس سازنده متقابل(r=%194P≤0/001 ) و مرد متوقع/زن کناره گیر r=%236.P≤000) ) توان پیش بینی همسرآزاری را داشتند.- نتیجه گیری می توان گفت الگوهای ارتباطی مرد متوقع/ زن کناره گیر و سازنده متقابل در رابطه زوجین می توانند چالشی ایجاد کنند که باعث همسر آزاری در رابطه شود.
اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر تمایزیافتگی خود و افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر تمایزیافتگی خود و افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان اقدام کننده به خودکشی، ارجاعی به مرکز اورژانس بیمارستان لقمان شهر تهران در سال 1402 بود. نمونه آماری شامل 30 نفر بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل گمارش شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان شناختی رفتاری قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه تمایزیافتگی خود (اسکورن و فریدلندر، 1998)، و پرسشنامه افکار خودکشی (بک، 1961) بود. هم چنین به منظور سنجش روایی از روایی محتوا استفاده شد که برای این منظور پرسشنامه به تأیید متخصصین مربوطه رسید. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS-v24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد درمان شناختی رفتاری باعث افزایش تمایزیافتگی خود در زنان با اقدام به خودکشی شد. همچنین نتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری باعث کاهش افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی شد. یافته های این پژوهش حاکی از اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر تمایزیافتگی خود و افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی بود.
اثربخشی آموزش خرد بر سلامت روان و بهزیستی روانشناختی در زنان متاهل دارای اختلاف خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر تمایزیافتگی خود و افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان اقدام کننده به خودکشی، ارجاعی به مرکز اورژانس بیمارستان لقمان شهر تهران در سال 1402 بود. نمونه آماری شامل 30 نفر بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل گمارش شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان شناختی رفتاری قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه تمایزیافتگی خود (اسکورن و فریدلندر، 1998)، و پرسشنامه افکار خودکشی (بک، 1961) بود. هم چنین به منظور سنجش روایی از روایی محتوا استفاده شد که برای این منظور پرسشنامه به تأیید متخصصین مربوطه رسید. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS-v24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد درمان شناختی رفتاری باعث افزایش تمایزیافتگی خود در زنان با اقدام به خودکشی شد. همچنین نتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری باعث کاهش افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی شد. یافته های این پژوهش حاکی از اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر تمایزیافتگی خود و افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی بود.
اثربخشی مهارت آموزی پردازش های چهارگانه مغز بر کارکردهای شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری در خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (مرداد) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۵
۹۱۲-۸۹۹
حوزه های تخصصی:
زمینه: اختلال یادگیری مفهومی است که روز به روز حساسیت بیشتری از سوی معلمان و خانواده ها به خود جلب می کند و به سبب همه گیری بالا در مدارس نیازمند توجه ویژه پژوهشگران در جهت شناسایی راه های مداخله کاربردی و کارآمد است. مرور پژوهش ها نشان می دهد که مداخلاتی از قبیل مهارت آموزی پردازش های چهارگانه کمتر توجه شده است. هدف: این پژوهش به منظور تعیین اثربخشی مهارت آموزی پردازش های چهارگانه مغز بر کارکردهای شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری در خواندن انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی به صورت نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری مشتمل بر دانش آموزان با تشخیص اختلال یادگیری در خواندن در دوره دوم ابتدایی در سه پایه 4، 5، 6 دوره ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بود. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. بر این اساس، 20 نفر از این افراد انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آزمودنی ها در گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت آموزش قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل تست هوش وکسلر کودکان (WISC-V)، آزمون CAS و دوره آموزش پردازش های چهارگانه مغز بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس و اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: بر اساس یافته ها، مهارت آموزی پردازش های چهارگانه مغز بر کارکردهای شناختی (درک کلامی، توانایی بصری فضایی، استدلال سیال، حافظه فعال، سرعت پردازش) دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خواندن در سطح معنی داری 0/001 اثربخش بود. نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها، برگزاری کارگاه ها و دوره های آموزش مهارت آموزی پردازش های چهارگانه مغز برای متخصصان مراکز اختلال یادگیری آموزش و پرورش از سویی و همچنین، آشناسازی خانواده با برخی راهبردهای مهم آموزش از سوی دیگر می تواند بهبود جدی در وضعیت اختلال یادگیری دانش آموزان به بار آورد.
ارائه الگوی سیاست گذاری آموزشی مهارت آموزی دانش آموزان دوره اول متوسطه: با رویکرد آمیخته
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: دانش آموزان با مهارت یابی می توانند به درک عمیق تری از آموخته های خود دست یابند و برای ساختن آینده ای بهتر آماده شوند. پژوهش حاضر با هدف ارائه ارائه الگوی سیاست گذاری آموزشی مهارت آموزی دانش آموزان دوره اول متوسطه انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر داده ها، آمیخته اکتشافی (کیفی-کمی) واز نظر ماهیت در بعد کیفی، داده بنیاد سیستمی (پارادایمی) بوده و در بعد کمی، پیمایشی مقطعی بود. جامعه آماری بخش کیفی شامل اساتید دانشگاه و خبرگان که دارای پژوهش هایی در زمینه مهارت آموزی بود و در بخش کمی شامل کلیه معلمان دوره اول متوسطه آموزش و پرورش استان مرکزی که دارای تحصیلات کارشناسی ارشد به بالا دررشته علوم تربیتی به تعداد 500 نفر بود. روش نمونه گیری در بخش کیفی آگاهانه هدفمند از نوع نظری بوده و با تعداد 15 نفر خبره شدند به اشباع نظری رسید؛ در بخش کمی حجم نمونه بر اساس فرمول تعیین حجم مورگان تعداد 217 نفر انتخاب شدند. در پژوهش حاضر پس از کدگذاری باز و محوری ابزار سنجش حاصل شده، در قالب یک فرم تنظیم و برای خبرگان جهت کدگذاری انتخابی ارسال و مورد اعتبار سنجی قرار گرفت و بر این اساس پرسشنامه محقق ساخته طراحی و میان نمونه آماری بصورت تصادفی انتخاب شده توزیع گردید. سپس داده های جمع آوری شده با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: برای این در نتیجه، 5 بعد، 20 مؤلفه 118 شاخص برای الگوی سیاست گذاری آموزشی مهارت آموزی دانش آموزان نهایی شد. نتیجه گیری: پس از تأیید نهایی و اولویت بندی خبرگان، ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های سازنده الگو ترسیم شده، و مجدداً الگوی یادشده توسط خبرگان اعتباریابی شد
پیش بینی نشانگان شخصیت مرزی بر اساس پردازش اطلاعات هیجانی با میانجی گری کارکردهای اجرایی در دانشجویان دختر دانشگاه های منتخب استان اصفهان
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
43 - 58
حوزه های تخصصی:
اهداف : هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی نشانگان شخصیت مرزی بر اساس پردازش اطلاعات هیجانی با میانجی گری کارکردهای اجرایی در دانشجویان دختر دانشگاه های منتخب استان اصفهان بود.روش پژوهش : پژوهش حاضر، از نظر هدف، پژوهشی بنیادی و از نظر روش، توصیفی (غیرآزمایشی) از نوع تحلیل مسیر و معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان دختر در دانشگاه های منتخب استان اصفهان در سال ۱۴۰۱ بوده است. حجم نمونه ۳۰7 نفر در نظر گرفته شده و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مشارکت کنندگان به پرسش نامه های شخصیت مرزی STB (1991) ، پردازش اطلاعات هیجانی باکر و همکاران (۲۰۰۷) و کارکردهای اجرایی نجاتی (۱۳۹۲) پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS 25 و Amos 24 در سطح توصیفی و استنباطی تحلیل شدند.یافته ها : یافته های پژوهش حاکی از آن بودند که تأثیر غیرمستقیم پردازش اطلاعات هیجانی بر نشانگان شخصیت مرزی با میانجی گری کارکردهای اجرایی معنی دار است (01/0> (Pنتیجه گیری :همچنین نتایج نشان داد، اثرات مستقیم و غیرمستقیم پردازش اطلاعات هیجانی و نشانگان شخصیت مرزی و کارکرد اجرایی معنی دار شده بود (05/0> p).
بررسی روابط ساختاری نشخوار فکری با میانجی گری تصویر بدنی بر اضطراب افراد مبتلا به اختلال پرخوری عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط ساختاری نشخوار فکری با میانجی گری تصویر بدنی بر اضطراب افراد مبتلا به اختلال پرخوری عصبی انجام شد. این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش همه زنان مبتلا به اختلال پرخوری عصبی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روانشناسی شهر تهران در فصل بهار سال 1401 بودند. نمونه پژوهش حاضر 260 نفر بودند که با توجه به ملاک های ورود به مطالعه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه نشخوار فکری نولن- هوکسما و مارو (1991)، خرده مقیاس اضطراب در مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لاویبوند و لاویبوند (1995) و سیاهه نگرانی تصویر بدنی لیتلتون و همکاران (2005) بود. داده های این مطالعه با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر در نرم افزارهای SPSS-21 و LISREL-8.8 تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین نشخوار فکری، اضطراب و ترس از تصویر بدنی در افراد مبتلا به اختلال پرخوری عصبی همبستگی مثبت و معنی دار وجود داشت (01/0P<). علاوه بر آن، مدل نشخوار فکری با میانجی گری ترس از تصویر بدنی بر اضطراب افراد مبتلا به اختلال پرخوری عصبی برازش مناسبی داشت. همچنین، اثر نشخوار فکری بر اضطراب معنی دار بود (001/0P<)، اما اثر نشخوار فکری بر ترس از تصویر بدنی و اثر ترس از تصویر بدنی بر اضطراب معنی دار نبود (05/0P>). علاوه بر آن، اثر نشخوار فکری با میانجی گری ترس از تصویر بدنی بر اضطراب معنی دار نبود (05/0P>). با توجه به نتایج این مطالعه، برای کاهش اضطراب افراد مبتلا به اختلال پرخوری عصبی می توان با استفاده از کارگاه های آموزشی زمینه را برای کاهش نشخوار فکری مهیا ساخت.
ارزیابی مدل ساختاری تبیین اختلالات رفتاری و هیجانی در کودکان آزاردیده بر اساس انعطاف پذیری شناختی و تجارب نامطلوب دوران کودکی والدین با میانجی گری خودپنداره شخصی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
240 - 260
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل ساختاری پیش بینی اختلالات رفتاری و هیجانی در کودکان آزاردیده بر اساس انعطاف پذیری شناختی و تجارب نامطلوب دوران کودکی والدین با میانجی گری خودپنداره شخصی انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی و با روش تحلیل مسیر است. 300 نفر از کودکان آزاردیده مراجعه کننده به کلینیک مشاوره شاهد و ایثارگر شهر خرم آباد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های انعطاف پذیری شناختی دنیس و واندر وال، ترومای دوران کودکی برنشتاین و همکاران، علائم کودک و نوجوان گادو و اسپرافکین و مقیاس خودپنداره کودکان پیرز و هریس را تکمیل کردند. تحلیل داده ها به کمک مدل سازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار Smart-PLS ورژن 3 انجام شد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد 1/81 درصد از تغییرات واریانس اختلالات رفتاری و هیجانی کودکان توسط متغیرهای پژوهش قابل پیش بینی است. همچنین، نتایج بیانگر اثر غیرمستقیم انعطاف پذیری شناختی و تجارب نامطلوب دوران کودکی والدین بر اختلالات رفتاری و هیجانی کودکان به واسطه نقش میانجی گر خودپنداره شخصی بود. این نتایج برای متخصصان بهداشت روان به ویژه روان شناسان خانواده و جامعه که با قربانیان خشونت خانگی و خانواده های آنها کار می کنند، مفید است.
شناسایی و رتبه بندی پیشایندهای بهزیستی و شادکامی دانشجویان نظامی: رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
141 - 167
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به شناسایی عوامل مؤثر بر تقویت بهزیستی و شادکامی دانشجویان نظامی در یک دانشگاه های سازمانی دفاعی انجام شده است. این پژوهش کاربردی با روش آمیخته متوالی کیفی-کمی انجام شده است. مرحله کیفی با هدف شناسایی پیشایندهای بهزیستی و شادکامی انجام شده است. مشارکت کنندگان این مرحله شماری از دانشجویان منتخب دانشگاه مورد نظر بوده است. اطلاعات این مرحله با مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری و با روش تحلیل مضمون تجزیه و تحلیل شدند. این الگو در بخش کمی اعتبارسنجی شد و پیشایندهای شناسایی شده رتبه بندی شدند. جامعه آماری این مرحله را دانشجویان همان دانشگاه تشکیل داده اند. نمونه گیری با روش تصادفی انجام شد. داده های این مرحله با کمک پرسشنامه گردآوری و با روش تحلیل عاملی در نرم افزار پی.آل. اس تجزیه و تحلیل شد. پیشایندهای شناسایی شده برای تقویت شادکامی در سه طبقه اصلی دسته بندی شدند: عوامل فردی (عوامل شخصیتی، عاطفی، نگرشی و رفتاری)، عوامل گروهی (روابط دانشجویان با هم و با فرماندهان) و عوامل سازمانی (برنامه های مذهبی، فرهنگی، آموزشی، ورزشی و نظامی و امکانات رفاهی). یافته های کمی نیز نشان داد دسته بندی انجام شده قابل تأیید است رتبه بندی میزان تأثیرگذاری این عوامل نیز به ترتیب عبارت اند از پیشایندهای سازمانی، فردی و گروهی. بهسازی وضعیت موجود این پیشایندها در میان دانشجویان نظامی می تواند به ارتقای سطح بهزیستی و شادکامی آن ها مساعدت کند. توجه به این موضوع در این دانشگاه ها موجب بهبود سلامت روانی دانشجویان، ارتقای پویایی و نشاط در این محیط ها و کاهش آسیب های ناشی از شرایط تحصیل در محیط های شبانه روزی خواهد شد.
مقایسه اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر مدل علی گرایش به طلاق عاطفی و طرح واره درمانی بر نشاط زناشویی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر مدل علی گرایش به طلاق عاطفی و طرح واره درمانی بر نشاط زناشویی بود. روش: تحقیق با طرح نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوجین (خانوارهای عادی زنان و مردان) شهر کرمانشاه در سال 1399 بود. نمونه گیری به صورت هدفمند تعداد 30 نفر زوج به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه های طلاق عاطفی گاتمن (2008) و نشاط زناشویی تگریان (1387) بودند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و از طریق مدل تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که طرح واره درمانی و برنامه ی آموزشی مستخرج از مدل بر نشاط زناشویی زوجین مؤثر (05/0>P) است. نتایج مقایسه بین دو برنامه نشان داد که برنامه آموزشی مستخرج از مدل با گروه کنترل در سطح (01/0>P)، برنامه آموزشی مستخرج از مدل با برنامه طرح واره درمانی در سطح (01/0> P ) و بین برنامه آموزشی طرح واره درمانی با گروه کنترل در سطح (01/0>P) تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده می توان از برنامه آموزشی مبتنی بر مدل علی گرایش به طلاق در مراکز مشاوره و روان شناسی استفاده کرد.
اثرات تحریک مکرر مغناطیسی مغز بر کارکردهای شناختی پرسنل پلیس مبتلا به استرس پس از سانحه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات تحریک مکرر مغناطیسی مغز بر کارکردهای شناختی پرسنل پلیس مبتلا به استرس پس از سانحه انجام شد. این پژوهش از نوع کاربردی و نیمه آزمایشی با طرح تحقیقی پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. مواد و روش ها مطالعه حاضر در زمره مطالعات نیمه آزمایشی پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری مطالعه شامل افسران پلیس ناجا و مراجعه کننده به بخش اعصاب و روان بیمارستان امام سجاد ناجا تهران در یک بازه زمانی 6 ماهه بود که در این مطالعه 30 نفر به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های کنترل و آزمایش جایگزین شدند. جهت تشخیص اختلال استرس پس از سانحه از مصاحبه تشخیصی توسط روانپزشک و روان شناس بالینی متخصص استفاده شد. کارکردهای شناختی از طریق آزمون حافظه دیداری ری به منظور سنجش نوع فعالیت ادراکی حافظه دیداری، آزمون حافظه شنیداری کلامی رِی جهت ارزیابی حافظه و یادگیری شنوایی کلامی، آزمون عملکرد اجرایی برج لندن به منظور ارزیابی عملکرد اجرایی و آزمون کارتی استروپ برای اندازه گیری توانایی بازداری پاسخ، توجه انتخابی و تغییر پذیری شناختی و انعطاف پذیری شناختی مورد استفاده قرار گرفتند که به صورت پیش آزمون و پس آزمون برای هر 2 گروه آزمایش و کنترل اجرا شدند. گروه آزمایش 10 جلسه در معرض تحریک مکرر مغناطیسی مغز با فرکانس 20 هرتز، هر فرکانس با مدت زمان تحریک 5 ثانیه و فاصله زمانی 20 ثانیه بین تحریک ها و هر جلسه هم 1000 موج قرار گرفت. داده ها به وسیله آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نتایج نشان می دهد گروه آزمایش در مؤلفه های کارکرد شناختی حافظه دیداری، حافظه شنیداری کلامی، برج لندن، خطای درجاماندگی، تعداد طبقات، نمره تداخل، زمان تداخل، خطای هم خوان و خطای ناهم خوان نسبت به گروه کنترل نمرات بهتری نشان دادند. نتیجه گیری نتایج حاکی از اثربخشی مثبت تحریک مکرر مغناطیسی فرا قشری مغز با فرکانس بالا بر کارکرد های شناختی افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه است.
پیش بینی گرایش به مصرف مواد مخدر افیونی در نوجوانان بر اساس آشفتگی های روان شناختی و سلامت در خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۹
۲۰۰-۱۸۱
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی گرایش به مصرف مواد مخدر افیونی در نوجوانان بر اساس آشفتگی های روان شناختی و سلامت در خانواده بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان شهر بجنورد در سال تحصیلی 1402-1401 بود. از این بین، 310 نفر با توجه به ملاک های ورود به شیوه نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه استعداد اعتیاد، مقیاس آشفتگی روان شناختی، و مقیاس سلامت خانواده اصلی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد ابعاد آشفتگی های روان شناختی (افسردگی، اضطراب، و استرس) با گرایش به مصرف مواد مخدر افیونی در نوجوانان رابطه مثبت و معنادار، و سلامت در خانواده با گرایش به مصرف مواد مخدر افیونی در نوجوانان همبستگی منفی و معنادار داشت. نتایج رگرسیون نیز حاکی از این بود که افسردگی، سلامت در خانواده، اضطراب، و استرس به ترتیب 22 درصد، 26 درصد، 27 درصد، و 24 درصد از واریانس گرایش به مصرف مواد مخدر افیونی را تبیین کردند. مولفه های این دو متغیر به طور همزمان با هم توانستند 27 درصد از واریانس گرایش به مصرف مواد مخدر افیونی را تبیین کنند. نتیجه گیری: طبق نتایج به دست آمده، آشفتگی های روان شناختی و سلامت در خانواده می توانند باعث بروز و تداوم گرایش به مصرف مواد مخدر افیونی در نوجوانان گردند. در نتیجه، طراحی مداخلات مبتنی بر بهبود این ویژگی ها به عنوان مبنایی برای کاهش گرایش به مصرف مواد مخدر افیونی این گروه از افراد پیشنهاد می شود.
لزوم آشنایی پژوهشگران حوزه طب و دین با مبانی و مفاهیم پژوهش های بین رشته ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
امروزه دانشمندان در پس حصار تخصص گرایی در حال انباشت دانش هستند درحالی که وفور دانش تک رشته ای لزوماً به افزایش خرد و حکمت نمی انجامد و به زندگی پرثمر منجر نمی شود. از دانش می توان سوءاستفاده کرد یا حتی عرضه نابجای آن می تواند به افراد ضرر برساند. راه حل مسائل پیچیده اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و اعتقادیِ امروز نه مبتنی بر انباشت دانش است، نه تکیه بر آموزه های دینی بدون توجه به پیشرفت های علمی (1, 2)؛ آنچه امروز بدان نیاز داریم درک روابط بین زمینه های دانش است که از آن با عنوان دانش بین رشته ای یاد می شود. فهم درست ارتباط بین علوم پزشکی (طب) و علوم دینی (آموزه های اسلامی) نیازمند پژوهش های بین رشته ای است.
اثر بخشی آموزش مهارتهای هوش ادراکی برکاهش فرسودگی تحصیلی و کیفیت شناسایی استعداد های تحصیلی-شغلی در دانش آموزان پسر پایه ششم دارای اختلال نقص توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثر بخشی آموزش مهارتهای هوش ادراکی برکاهش فرسودگی تحصیلی و کیفیت شناسایی استعداد های تحصیلی-شغلی در دانش آموزان پسر پایه ششم دارای اختلال نقص توجه انجام گرفت. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی مورد پژوهش شامل دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی منطقه 3 تهران در سال تحصیلی 1400-1401 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 30 دانش آموز دارای اختلال نقص توجه از جامعه مورد مطالعه انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش) 15 نفرآموزش مهارتهای هوش ادراکی ( و یک گروه کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش آموزش مهارتهای هوش ادراکی را طی 12 جلسه دریافت نمودند و برای گروه کنترل مداخله ای انجام نگرفت. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های فرسودگی تحصیلی برسو وبرای استعداد سنجی از پرسشنامه استعداد سنجی تحصیلی – شغلی ماهر سعادتی شامیر و زحمتکش (1402) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که نمرات فرسودگی و میزان موفقیت در شناسایی استعداد تحصیلی – شغلی ماهر دانش آموزان دارای اختلال نقص توجه گروه آزمایش نسبت به دانش آموزان دارای اختلال نقص توجه گروه کنترل در پس آزمون، به طور معناداری بهبود یافت. بنابراین آموزش مهارتهای هوش ادراکی و بر کاهش فرسودگی تحصیلی و شناسایی بهتر استعداد تحصیلی – شغلی دانش آموزان دارای اختلال نقص توجه اثربخش بود. پس، می توان نتیجه گیری کرد که از آموزش مهارتهای هوش ادراکی برای افزایش مهارت دانش آموزان دارای اختلال نقص توجه در شناسایی بهتر و دقیق تر استعداد تحصیلی- شغلی و کاهش فرسودگی تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال نقص توجه استفاده کرد. همچنین کاربست مهارتهای هوش ادراکی در بهبود مهارت های تحصیلی و فرآیندهای استعداد سنجی در دانش آموزان دارای اختلال نقص توجه اثر بخش بود .
مقایسه اثربخشی آموزش نقشه مفهومی و آموزش معکوس بر خودکارآمدی تحصیلی و اعتماد تحصیلی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهر شهرکرد
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه ی اثربخشی آموزش نقشه مفهومی و آموزش معکوس بر خودکارآمدی تحصیلی و اعتماد تحصیلی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهر شهرکرد بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه ی آماری شامل تمام دانش آموزان پایه ی ششم ابتدایی مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1401 - 1400 شهر شهرکرد که تعداد کل آن ها 4412 نفر بوده و 60 نفر از این افراد با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان اعضای نمونه در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده جهت اجرای پژوهش شامل: پرسشنامه ی خودکارآمدی تحصیلی جینک و مورگان (1999)، پرسشنامه اعتماد تحصیلی شفیع پور مطلق (1400)، پروتکل آموزشی نقشه مفهومی کلهر و مهران (1393) و پروتکل آموزش معکوس قربان زاده (1399) بود. تجزیه و تحلیل اطلاعات این پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی 24 در دو سطح توصیفی و استنباطی مربوط به فرضیه های پژوهش صورت گرفت. جهت تحلیل داده ها از آزمون های آماری تحلیل کواریانس چند متغیره و آزمون آماری تحلیل کواریانس تک متغیره و در نهایت جهت بررسی میزان تفاوت معناداری هر کدام از روش های آموزشی و مقایسه آنها، از آزمون های تعقیبی (آزمون فیشر یا LSD) استفاده گردید. نتایج نشان داد بین اثربخشی آموزش نقشه مفهومی و آموزش معکوس بر خودکارآمدی تحصیلی (P<0.05 , Eta= 0.5) و مولفه های آن (P< 0.05, Eta= 0.41 ,0.50 ,0.36 ) تفاوت معناداری وجود ندارد؛ اما بین اثربخشی آموزش نقشه مفهومی و آموزش معکوس بر اعتماد تحصیلی (P< 0.05 و Eta= 0.76 ) و مولفه های آن (P< 0.05 و Eta= 0.56, 0.75, 0.68, 0.54, 0.28) تفاوت معنادار وجود دارد و میزان اثربخشی نقشه مفهومی بیشتر است. برطبق نتایج، پیشنهاد می شود مدرسان از آموزش نقشه مفهومی و آموزش معکوس استفاده کنند.
ساخت و آزمایش گرافیک متحرک آموزشی جهت بهبود کارکردهای اجرایی در کودکان دارای اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
62 - 89
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف ساخت و آزمایش گرافیک متحرک آموزشی جهت بهبود مؤلفه های کارکردهای اجرایی در کودکان دارای اختلال یادگیری صورت پذیرفت. طرح پژوهش، طرح نیمه آزمایشی به همراه پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود و جامعه پژوهشی را تمامی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری 7 تا 11 سال (استفاده از سن به صورت عدد) مراجعه کننده به مراکز درمانی در شهرهای تهران، اصفهان و قزوین تشکیل می دادند. در راستای انتخاب نمونه با استفاده از نمونه گیری در دسترس 18 نفر از افرادی که تمایل به شرکت در آزمایش داشتند انتخاب شدند. از این میان به شکل تصادفی 9 کودک در گروه آزمایش و 9 کودک در گروه کنترل قرار گرفتند. سپس گرافیک متحرک آموزشی که محتوای آن با استفاده از منابع علمی و فرم آن به کمک نرم افزارهای تخصصی ساخت انیمیشن شکل گرفته بود به مدت 10 جلسه ی 45 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا گردید. آزمودنی ها به وسیله ی پرسشنامه کارکرد های اجرایی Brief (2000) و پرسشنامه پایداری و پشتکار Lufi (1987) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون سنجیده شدند. در گام بعد داده های پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی (برآورد میانگین، انحراف معیار و غیره) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس چند متغیره و غیره) تجزیه وتحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد بین گروه آزمایش و کنترل در مؤلفه های موردنظر تفاوت معناداری وجود دارد و آموزش از طریق گرافیک متحرک بر کارکردهای اجرایی (توجه، بازداری پاسخ، برنامه ریزی، سازمان دهی، یادآوری و پایداری و تلاش) کودکان با اختلال یادگیری، تأثیرگذار بوده است. با توجه به اثربخشی گرافیک متحرک آموزشی بر کارکردهای اجرایی، پیشنهاد می شود از قابلیت های گرافیک متحرک در امر آموزش به کودکان دارای اختلال یادگیری استفاده گردد.
کنش افتراقی سؤالات پرسشنامه بیگانگی تحصیلی در دانشجویان رشته های روانشناسی و علوم تربیتی بر اساس ویژگی های جمعیت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
6 - 27
حوزه های تخصصی:
مطالعات زمینه یابی که خصیصه های مکنون و حالات افراد مانند نگرش را اندازه گیری می کنند، اغلب به منظور افزایش دقت اندازه گیری از مقیاس ها استفاده می کنند. هدف از این مطالعه بررسی کنش افتراقی (DIF) سؤالات پرسشنامه بیگانگی تحصیلی بر اساس ویژگی های جمعیت شناختی دانشجویان در چارچوب نظریه سؤال پاسخ (IRT) بود. تحلیل کنش افتراقی سؤال (DIF) در مورد کارکرد سؤالات مقیاس، بررسی می کند که آیا در زیرگروه هایی که دارای اندازه یکسانی از خصیصه مورداندازه گیری هستند، احتمال طبقات پاسخ برابر است. افراد نمونه ای که پرسشنامه بر روی آن ها اجرا شد، 1100 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکده های دارای رشته های روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه های شهر تهران بودند. داده های این پژوهش با استفاده از پرسشنامه بیگانگی تحصیلی (بورباچ، 1972) به صورت طیف لیکرت با مقیاس 4 درجه ای کاملاً مخالفم (1)، تا حدی مخالفم (2)، تا حدی موافقم (3)، کاملاً موافقم (4) به دست آمد. این پرسشنامه دارای سه زیرمقیاس انزوا، بی معنایی، ناتوانی بود. به منظور تشخیص کنش افتراقی سؤالات پرسشنامه بیگانگی تحصیلی از رویکرد نسبت درستنمایی (IRT-LR) مبتنی بر مدل پاسخ مدرج استفاده شد. تحلیل بر اساس جنسیت و مدت اشتغال به تحصیل با چهار سؤال لنگر انجام شد. تنها 3 مورد از سؤالات بر اساس متغیر جنسیت و 2 مورد از سؤالات برای متغیر مدت اشتغال به تحصیل بعد از تصحیح بونفرونی دارای DIF معنادار شناسایی شدند. وقوع DIF در برخی از گویه ها ممکن است در بافت فرهنگی دانشگاه ها ریشه داشته باشد. محتمل است در برخی موارد سوگیری های جنسیتی، نگرش اساتید، سیاست های مدیریتی دانشگاه و به طورکلی عدالت آموزشی منشأ احساس بیگانگی تحصیلی در دانشجویان باشد.
رابطه سبک دلبستگی اضطرابی و افسردگی پس از زایمان با توجه به نقش واسطه ای دشواری در تنظیم هیجان در میان زنان تازه زایمان کرده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
57 - 68
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای دشواری در تنظیم هیجان در رابطه بین سبک دلبستگی اضطرابی و افسردگی پس از زایمان انجام گرفت.روش : روش پژوهش حاضر توصیفی _ همبستگی و از نوع مدل معادلات ساختاری بود. شرکت کنندگان شامل 206 نفر از زنانی بودند که دو هفته تا سه ماه از زایمان آن ها گذشته بود و به روش نمونه-گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از مقیاس های افسردگی پس از زایمان ادینبورگ(EPDS)، سبک دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید(RAAS) و دشواری در تنظیم هیجان گرتز و رومر(DERS) و جهت تحلیل داده ها از نرم افزارSPSS 26 و 24 AMOS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که مدل پیشنهادی به خوبی برازش شده است، در این مدل رابطه بین افسردگی پس از زایمان با سبک دلبستگی اضطرابی (01/0p < ) و دشواری در تنظیم هیجان (0/01>P ) مثبت و معنادار بود. همچنین بین دشواری در تنظیم هیجان و سبک دلبستگی اضطرابی رابطه مثبت و معنادار وجود داشت (0/01>P ). نتایج حاصل از مدل معادلات ساختاری نشان داد که دشواری در تنظیم هیجان در رابطه بین سبک دلبستگی اضطرابی و افسردگی پس از زایمان نقش واسطه ای دارد.نتیجه گیری: دو عامل مهم در رابطه با افسردگی پس از زایمان زنان، سبک دلبستگی اضطرابی و دشواری در تنظیم هیجان می باشند. تمرکز بر برنامه های پیشگیرانه مبتنی بر مهارت های تنظیم هیجان و توجه به سبک دلبستگی و مشکلات تنظیم هیجان مادران می تواند در پیشگیری و درمان افسردگی پس از زایمان کمک کننده باشد.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم شناختی هیجان، شدت علائم روان تنی میگرن و سبک های مقابله با استرس در زنان مبتلا به میگرن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف پژوهش حاضربا هدف تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم شناختی هیجان، شدت علائم روان تنی میگرن و سبک های مقابله با استرس در بین زنان مبتلا به بیماری میگرن انجام شد. مواد و روش ها این پژوهش در قالب یک طرح پژوهشی نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری این پژوهش متشکل از کلیه مراجعان زن مبتلا به میگرن مراجعه کننده به متخصصان مغز و اعصاب شهر خرم آباد در سال 1401 بود. حجم نمونه 32 بیمار زن مبتلا به میگرن بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایش (16 نفر) و کنترل (16نفر) جایگزین شدند . جهت گردآوری اطلاعات از پرسش نامه های تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی، علائم روان تنی میگرن نجاریان و سبک های مقابله با استرس بیلینگز و موس استفاده شد. مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به صورت یک جلسه درهفته و طی 8 هفته متوالی در گروه آزمایش انجام شد. داده ها بااستفاده از تحلیل کوواریانس(آنکووا) تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها نتایج تحلیل کوواریانس نشان دادند مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در سطحP<0/01 ،F=14/406 بر تنظیم شناختی هیجان ، شدت علائم روان تنی میگرن و سبک های مقابله با استرس مراجعان زن مبتلا به میگرن حداقل در یکی از متغیرها اثرمعناداری داشته است. همچنین نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری نشان دادند شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در سطح P<0/01 ،F=7/60بر تنظیم شناختی هیجان و در سطح P<0/01 ، F=46/53 بر شدت علائم روان تنی میگرن و در سطح P<0/03 ، F=5/18 بر سبک های مقابله با استرس در مرحله پس آزمون اثرمعناداری داشته است. نتیجه گیری مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش تنظیم شناختی هیجان، کاهش شدت علائم روان تنی میگرن و سبک های مقابله با استرس بیماران زن مبتلا به میگرن اثربخش است. بر این اساس در فرایند اثربخشی برنامه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش اجتناب از فرار از تجارب ناخوشایند ناشی از میگرن می توان گفت در این روش، افراد یاد می گیرند چگونه از روش های شناختی و تعمق های ذهن آگاهانه برای متوقف کردن فرایندهای خودکاری که اغلب باعث کاستی در تنظیم هیجان مثبت، شدت گرفتن علائم روان تنی میگرن و سبک های مقابله با استرس سازگارانه می شود، استفاده کنند.