فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۳۴٬۳۲۳ مورد.
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
277 - 312
حوزه های تخصصی:
از یک سو شاخص های آماری گزارش شده و نیز تجربیات روزمره مردم ایران نشان از وجود سطح بالای نابرابری اجتماعی دارند و از سوی دیگر مشاهده می شود که بی تفاوتی اجتماعی نیز از پدیده های رو به افزایش در چند دهه گذشته ایران هست. با توجه به تغییرات همسوی این دو پدیده سوال این تحقیق این هست که نابرابری اجتماعی می تواند چه اثری بر این پدیده داشته باشد؟ این پژوهش به روش کمی و شیوه پیمایشی با ابزار پرسشنامه انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، شهروندان بالای 15 سال شهر اهواز هستند که به شیوه نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، تعداد 384 نفر از آنان مورد مطالعه قرار گرفته اند. داده های جمع آوری شده با نرم افزار SPSS و Smart PLS تحلیل شده اند. یافته های این پژوهش نشان می دهد میزان احساس نابرابری اجتماعی و نیز بی تفاوتی اجتماعی در بین جامعه آماری بیشتر از سطح متوسط هست. میزان بی تفاوتی افراد بر حسب سن، جنسیت و قومیت تفاوت معنی دار دارد و احساس نابرابری اجتماعی با اثر استانداردی برابر با 0.4 می تواند 16 درصد از واریانس بی تفاوتی اجتماعی افراد را تبیین کند. با توجه به نتایج بدست آمده هر اندازه افراد در جامعه احساس نمایند که به آنها تبعیض می شود و از فرصت یکسانی با سایر افراد جامعه برخوردار نیستند دچار دلزدگی و سرخوردگی می شوند و انزوا و بی تفاوتی نسبت به جامعه را در پیش گرفته و این رفتار را به عنوان حقی مسلم و رفتاری شایسته تلقی خواهند کرد. شیوع چنین ذهنیت و رفتاری می تواند پیامدهای منفی در ابعاد مختلف برای نظام اجتماعی داشته باشد.
واکاوی همزیستی جمعی و حکمرانی اجتماعی آب (مطالعه شهروندان سمیرمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، جامعه شناسی مسئله کم آبی را در منطقه سمیرم واکاوی و تلاش کرده است مدلی پارادایمی را درباره این مسئله ارائه بدهد. روش تحقیق از نوع نظریه زمینه ای (رویکرد سیستماتیک) است. مشارکت کنندگان پژوهش، شهروندان و کارشناسان حوزه آب در شهرستان سمیرم بودند. روش نمونه گیری از نوع هدفمند بود که بر اساس آن 30 نفر از شهروندان و کارشناسان حوزه آب شهرستان سمیرم انتخاب و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته، با آنها مصاحبه شده است. یافته های پژوهش بیانگر این بود که شرایط علی تأثیرگذار بر مسئله کم آبی در شهرستان سمیرم، عبارت اند از: عوامل محیطی-طبیعی (تغییرات اقلیمی/ تغییر الگوی برداشت/ تغییر الگوی کشت)، عوامل فرهنگی-اجتماعی (حکمرانی ناکارآمد آب/ الگوی مصرف نامناسب/ تحولات جمعیتی) و عوامل سیاسی-اقتصادی (بی تعادلی تقاضا-عرضه/ فساد در مدیریت آب). راهبردهای مواجهه مطلوب با وضعیت کم آبی، عبارت اند از: بازسازی فرهنگی-اجتماعی (تقویت همیاری جمعی، مسئولیت پذیری آگاهانه، بازآرایی سنت های جمعی، سوادآموزی محیط زیستی و فرهنگ سازی مصرف)، بازسازی مدیریتی (تعامل نهادی، نظارت سیستماتیک و کارآمدی مدیریتی) و بازسازی اقتصادی (بازسازی اقتصاد آب، هدفمندسازی اعتبارات و صنعت گرایی جایگزین). بسترها و زمینه هایی که این راهبردها و استراتژی ها را تسهیل می کنند و یا مانع تحقق آنها می شوند، عبارت اند از: اقتصاد تک محصولی و سیاست های ذخیره سازی آب. شرایط مداخله گر هم شامل سه مورد است: تجاری سازی آب، فقر پژوهشی و تأمین نشدن اعتبار. در صورتی که راهبردها و استراتژی های مواجهه مطلوب با مسئله کم آبی تحقق پیدا کنند، سبب ایجاد فرمی از زایش زیستی (بازسازیِ زیستِ اقتصادی، بازسازی زیستِ اجتماعی، بازسازیِ محیط زیست و بازسازی زیستِ بهداشتی) در شهرستان سمیرم می شوند.
فرودستِ منفعل: بازنمایی فرودستان در رمان های تنگسیر و سنگ صبورِ صادق چوبک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 16
حوزه های تخصصی:
در این مقاله قصد داریم تا چگونگی بازنمایی فرودستان در دو رمان مهم تنگسیر و سنگ صبور، نوشته صادق چوبک را بررسی کنیم. به این منظور، با نقد برخی از سنت های مطالعاتیِ بازنمایی فرودستان، از مفهوم درحاشیه -محصوربودگی برای تعریف فرودستی بهره بردیم. وضعیت فرودستی بر اساس مضامین استخراج شده از این دو اثر عبارت اند از: شیوه زیست به شدت غیراخلاقی در محیطی چرک و آلوده، آغشته به انواع انحرافات اجتماعی شدید از جمله قتل، فحشاء و کودک آزاری همراه با اعتقاد به خرافه هایی که زندگی را پیش می راند و اعتقادات مذهبی که دردها را تسکین می دهد. همچنین شاهد قربانی شدن فرودست به دست غیرفرودستِ منفرد و فرودستی مضاعف زنان هستیم. این تصویر از وضعیت فرودستی در نهایت منجر به خلق فرودستِ منفعل گردیده است. علاوه بر آن، فرودستان فارغ از تفاوت ها و تنوعات درونی، همگی با ویژگی های کم و بیش یکسان و یکپارچه بازنمایی شده اند و وضعیت فرودستی نه محصولِ عوامل ساختاری و کلان بلکه مخلوقِ شیوه رفتار، باورها، اعتقادات و در یک عبارت فرهنگ فرودستی است؛ در نتیجه، مقاومت امری کمیاب و بدیع شده و به ناچار قهرمان سازی شده است. بنابراین، با برجسته سازی کلیشه های رفتاری، شخصیتی و محیطی، فرودست به مثابه موجودیتی با ویژگی هایی ذاتی معرفی شده است. در نهایت وجود این کلیشه ها با خود کلیشه ها توجیه، وضعیت فرودستی به واسطه فرهنگ فرودستی بازتولید شده و فرودستِ مقصر، منفعل و نادان خلق شده است.
معشوقِ غزلیات سعدی: هویت و دلالت های طبقاتیِ فاصله گزینی وی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
129 - 149
حوزه های تخصصی:
نوع تعامل عاشق و معشوق در ژانر غنایی در ادبیات فارسی از آغاز تا امروز شکل های متفاوت به خود گرفته است. یکی از این موارد، تعامل رایج عاشق و معشوق در غزل کلاسیک فارسی است که بسیار فاصله مند و به ظاهر نامتعارف می نمایاند، در حالیکه وضعیت و موقعیت سوژه ها نیازمند کشف مناسبات طبقاتی بوده؛ که به صورت ضمنی و پنهان در متن گسترانده شده است. تبیین این مسئله مستلزم دلالت یابی کنش ها و وضعیت کارگزاران متنی به مثابه سبک زندگی و فاصله گزینی هویتی-طبقاتی آنها ا ست. بر همین اساس ضمن تبیین وجوه فاصله گزینی عاشق و معشوق، دلایل فاصله-گزینی متفاوت آنها با تکیه بر آرای برخی از متفکران مطالعات فرهنگی، انسان شناسی فضا، جامعه شناسی بدن و با توجه بستر تاریخ اجتماعی-فرهنگی تولید متن، در غزل سعدی دلالت یابی و تفسیر شده است. نتیجه نشان می دهد که در غزل سعدی سبک زندگی معشوق را می توان در سه سطحِ تعلقات و دارایی، وضعیت-کنش بدنی و در نهایت کنش ها، در مقام نشانگان طبقاتی و فاصله گزینی فردی و اجتماعی وی طبقه بندی کرد. برآیند هر سه سطح، امتناعی مدرج است که به مثابه شکلی از بالا دست نمایی واقعی یا نمایشی از معشوق سر می زند: از شکل خفیف و نسبتاً ضمنی یعنی نمایش دارایی ها و اظهار ژست های خاص بدنی تا امتناع آشکار که برآمده از کنش های تدافعی-وجوهی از بی اعتنایی- است، شروع می شود تا شکل خشن و تهاجمی خود، ذیل انواع یغماگری تداوم می یابد. یغماگری که همسو با فرهنگ ترکانِ حاکم یا غلام و کنیز به مثابه مصداقی از منزلت و افتخار هویتی-طبقاتی و نشانه تن آسایی واقعی یا نمایشی، مفروض است.
فضای مجازی و طراحی مدل معنایی پوشش دختران شهر تهران، تبیینی داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
64 - 80
حوزه های تخصصی:
در مطالعه ی حاضر، دلالت های معنایی پوشش دختران پس از مصرف رسانه ای بر اساس تبیینی داده بنیاد مورد بررسی قرار گرفته است. با عنایت به اینکه میدان مطالعه، زنان جوان شهر تهران هستند، نمونه های مورد مطالعه به تعداد 21 نفر به شیوه هدفمند از میان زنان جوان با حداکثر گوناگونی و میانگین سنی 19 تا 33 ساله انتخاب شدند. گردآوری داده ها از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته انجام شد و تجزیه و تحلیل یافته ها نیز با استفاده از رویه داده بنیاد و مراحل کدگذاری آن صورت پذیرفت. یافته های اکتشافی نشان داد که عوامل گوناگونی در شکل گیری مقوله مرکزی یعنی«بدن به مثابه سرمایه نمادین» اثرگذار است و عوامل زمینه ای همچون «زیبایی گرایی و کمال طلبی، بدن و پوشاک به مثابه ابژه زیبایی شناختی، جلوه گری خود ایده آل» نیز از جمله عوامل موثر بر انتخاب سبک پوشش زنان می باشد؛ از سویی دیگر عوامل علی و مداخله ای همچون «برجستگی مد در هویت بخشی، مردم پسند کردن مد، تولید نوگرایی و زایش مدام فرهنگی، الگو و فرهنگ مصرف رسانه ای» بر این فرآیند تاثیرگذار است. یافته های تحلیلی نیز حاکی از آن بود که استراتژی و راهبردهای زنان در این زمینه در دو مقوله «بدفرمانی و نافرمانی مدنی باگزینش الگوهای ناهنجار پوششی و تطابق گرایی اعتقادی با گزینش الگوهای فرهنگی و عقیدتی» قرار می گیرد. در نهایت مجموع این راهبردها نتایجی از جمله «تقلیل معنای حجاب، افزایش چالش های اجتماعی و کمرنگ شدن الزامات اجتماعی پوشش» را به همراه دارد.
تحلیل نظام ستاره سازی سینما به مثابه دستاویزی برای نقد مدرنیزاسیون آمرانه پهلوی (مورد مطالعه: فیلمی از عباس شباویز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
93 - 104
حوزه های تخصصی:
در ساخته (1348) عباس شباویز، کاباره دار صاحب نفوذی به نام شاهین، مجذوب استعداد خوانندگی دختری کولی به نام آتش می شود، و می کوشد وی را به ستاره کاباره های خود تبدیل کند. بعد از آنکه تحت نظارت و حمایت شاهین، آتش به ستاره شناخته شده ای بدل می شود، علیرغم مخالفت شاهین، دلباخته استاد موسیقی خود می شود. شاهین این بار از قدرت خود بهره می گیرد تا از ادامه فعالیت این زوج جلوگیری، و آن ها را از صنعت سرگرمی طرد کند. پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر، با رجوع به آرای نظریه پردازانی همچون لورا مالوی و ماری ان دوان در رابطه با مفهوم ستاره زن، می کوشد نحوه بازنمایی فرایند برساخته شدن آتش به عنوان یک کالای محبوب در صنعت سرگرمی تحت نظارت شاهین را مورد مطالعه قرار دهد. سپس پژوهش، امکان اینکه بازنمایی شباویز از این سازوکار، استعاره ای انتقادی از مدرنیزاسیون آمرانه پهلوی، و استراتژی رژیم در جذب توده ها با وعده های جذاب مدرنیته و اعمال تغییرات بر او باشد را، در نظر می گیرد. ذیل این فرض، تغییر شکل و رفتار آتش تحت نظارت شاهین، به عنوان نمادی از تغییرات غیر اخلاقی، نمایشی و «معطوف به ظواهرِ» مدرنیزاسیون پهلوی، بررسی می شود. پژوهش نتیجه می گیرد که فیلم شباویز، با بهره گیری از تمهیدات سینمایی متناسب، در بازنمایی سازوکار نظام ستاره سازی موفق بوده است، و فیلم، این سازوکار را استعاره ای از مدرنیزاسیون آمرانه در نظر می گیرد و معطوف بودن پروژه مدرنیزاسیون به ظواهر جامعه را نقد می کند. از سوی دیگر پژوهش، ضرورت پژوهش هایی مبتنی بر بازخوانی آثار سینمای ایران، مخصوصاً آثار مهجور فیلم فارسی، با بهره گیری از آرای نظریه پردازان معاصر را خاطر نشان می سازد.
کاوش فرایندهای اجتماعی شکل گیری زیست مجردانه، مورد مطالعه: مردان مجرد شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
130 - 145
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، واکاوی فرایندهای اجتماعی شکل گیری زیست مجردانه در شهر اهواز می باشد. روش پژوهش، مبتنی بر روش کیفی با رویکرد گرندد تئوری است که در راستای شناسایی و فهم فرآیندهای شکل گیری زیست مجردانه از خلال مصاحبه با مردان واجد این نوع زندگی جهت رسیدن به فهمی نظام مند انجام گرفته است. در این مطالعه، 14 نفر از مردانی که در شهر اهواز زیست مجردانه داشته اند با روش نمونه گیری نظری و هدفمند انتخاب شدند. داده های مورد نظر با استفاده از مصاحبه عمیق، جمع آوری و تجزیه و تحلیل شدند. تحلیل مصاحبه ها بر اساس کدگذاری سه مرحله ای استراوس و کوربین منتج به شکل گیری 18 مقوله فرعی، 7 مقوله اصلی شامل1) زیست مجردانه پیوستاری از الزام موقعیت تا انتخاب سبک زندگی، 2) زیست مجردانه ملهم از سرگذشت فردی، 3) زیست مجردانه، فرایند دائمی مشروعیت سازی، 4) زیست مجردانه، زیستن علیه تجویز فرهنگی، 5) زیست مجردانه، زیستن در سایه مجردزدگی، 6) زیست مجردانه، فرصتی برای توسعه و تحقق فردی و حرفه ای و 7) زیست مجردانه، امکانی برای رهایی از نظارت فراگیر شده است و در نهایت منجر به کشف یک مقوله هسته تحت عنوان "زیست مجردانه: ساخت گشایی زیست جهان جوانان" گردیده است.
راهبردهای بهبود وضعیت اخلاقی جامعه از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
551 - 586
حوزه های تخصصی:
بهبود وضعیت اخلاقی جامعه به جهت نیل به سعادت، از دغدغه های رهبران الهی بوده و کتب آسمانی به ویژه قرآن کریم، برای این مهم دستورالعمل ها و برنامه هایی دارد. درمقابل، دشمنان با هدف سلطه و غارت جوامع بشری، از طریق ضدفرهنگ ها و ترویج نابهنجارهای اخلاقی، جهت تخریب زیرساخت های اخلاقی جامعه اسلامی کوشیده اند. در عصر حاضر، این تهاجم همه جانبه و با شدت بیشتری در حال انجام است. بر همین اساس مقام معظم رهبری همواره بر مواجهه هوشمندانه با تهاجم فرهنگی تأکید نموده است. نوشتار حاضر با روش توصیفی تحلیلی تلاش دارد راهبردهای بهبود وضعیت اخلاقی جامعه را اصطیاد و مبتنی بر آن راهکارها را بیان نماید. یافته های پژوهش حاکی است از آیات قرآن کریم چهار راهبرد اصلاح و تقویت ابعاد شناختی گرایشی و رفتاری جامعه؛ تحکیم خانواده، اصلاح و بازنگری قوانین و تقویت نظارت عمومی کشف می شود و راهکارهایی جهت ارتقاء سطح بینش، گرایش و کنش اخلاقی جامعه ارائه می گردد.
ساخت و اعتباریابی سنجش مسؤولیت پذیری اجتماعی: ارائه مدل پیشنهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: مفهوم مسؤولیت پذیری اجتماعی از قدمت تاریخی طولانی در علوم انسانی برخوردار است؛ اما بررسی پیشینه تحقیق نشان دهنده خلأ تحقیقاتی در زمینه ابزار سنجش و اندازه گیری این مفهوم کلیدی در پژوهش های اجتماعی است. بنابراین، ضرورت دارد تا تلاش های علمی بیشتر و گسترده تری به منظور سنجش هرچه بهتر و جامع تر مفهوم مسؤولیت پذیری اجتماعی انجام گیرد و هدف تحقیق حاضر نیز این است تا در این زمینه سهم و نقشی را ایفا کند. روش مطالعه: تحقیق حاضر مبتنی بر بررسی پیمایشی با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزار اس پی اس اس۲۴ و روش تحلیل عاملی تأییدی با نرم افزار اِموس۲۵ است. جامعه آماری تحقیق مشتمل بر مردان و زنان 15 ساله و بالاتر ساکن در نقاط شهری روستایی شهرستان گرگان در استان گلستان واقع در شمال ایران می باشد و با استفاده از فرمول کوکران تعداد 330 نفر به عنوان نمونه تحقیق مشخص گردید که با احتساب نمونه پایلوت پیشین مجموعاً 400 نفر جمعیت نمونه تحقیق تعیین و انتخاب شده اند. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که همه گویه ها دارای وزن رگرسیونی مناسب هستند. علاوه بر این، بار عاملی سنجه های این مقیاس بالای3/0 به دست آمد که به عنوان معیار مطلوب و مناسب برای انتخاب گویه های تحقیق محسوب می شود. ضریب آلفای حاصل شده برای کل مقیاس،954/0 بود؛ همچنین، ضریب پایایی مؤلفه ها از 953/0 تا 955/0 در نوسان بود که در مجموع به معنی ضریب پایایی مناسب است؛ زیرا ضرایب اعتبار 70/0 و یا بیشتر عموماً برای مقاصد تحقیقی کفایت می کند. نتیجه گیری: در مجموع، با استناد به یافته های پژوهش، مقیاس ارائه شده برای شناسایی مقدار و میزان مسؤولیت پذیری اجتماعی، ابزاری مفید است و زمینه مطلوبی را برای تحقیقات آینده در راستای توسعه هرچه بیشتر سنجش مسؤولیت پذیری اجتماعی فراهم می آورد.
طراحی یک مدل اندازه گیری برای سنجش سرمایه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۳
177 - 210
حوزه های تخصصی:
اهداف: سرمایه اجتماعی، مجموعه هنجارها و شبکه هایی است که امکان مشارکت مردم در اقدامات جمعی را به منظور کسب سود متقابل فراهم می کند و مناسبات اجتماعی بین مردم یک جامعه را شکل می دهد. در بررسی پژوهش های پیشین مشخص شد که سرمایه اجتماعی با ابعادی از جمله، اعتماد، انسجام و روابط اجتماعی در ارتباط با متغیرهای دیگر بررسی شده و نحوه سنجش متغیرها به صورت مشخص بیان نشده است. هدف اصلی پژوهش حاضر آن است که یک مدل اندازه گیری برای متغیر سرمایه اجتماعی طراحی نماید. بدین منظور و برای برخورداری از شمول و جامعیت مفهومی، چهار وجه عینیت، ذهنیت، عاملیت، ساختار، در دو محور عینی- ذهنی و ساختار- عاملیت، برای این مفهوم در نظر گرفته شد. در نهایت با مبنا قرار دادن تئوری ناهاپیت و گوشال، سرمایه اجتماعی بر اساس وجوه چهارگانه مذکور، در سه بعد ساختاری، هنجاری و شناختی عملیاتی گردید. روش مطالعه: پرسش نامه ای محقق ساخته در 3 بعد ساختاری، شناختی و هنجاری طراحی شد. با توجه به اینکه در شهر کرمانشاه وجود محورهای عبوری در بخش هایی از شهر علاوه بر تغییرات کالبدی، گسست اجتماعی را نیز در پی داشته است پس از تعیین اعتبار و پایایی سرمایه اجتماعی، با روش پیمایش، نمونه ای مشتمل بر 384 نفر از شهروندان شهر کرمانشاه انتخاب و با روش نمونه گیری، خوشه ای چند مرحله ای، پرسش نامه تکمیل گردید. یافته ها: داده های گردآوری شده، به منظور رسم یک مدل اندازه گیری و تحلیل عاملی تأییدی آن، با نرم افزار اِموس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در نهایت مدلی مشتمل بر سه بعد و 63 گویه طراحی و اعتبار و پایایی نهایی آن بر اساس شاخص های مقتضی، بررسی و تأیید گردید. نتیجه گیری: این تحقیق یک مدل معتبر برای سنجش و اندازه گیری سازه سرمایه اجتماعی فراهم ساخته است که می تواند در پژوهش های آتی به کار گرفته شود.
تحلیل شبکه ای هویت نوجوانان پنج قوم آذری، کرد، ترکمن، بلوچ و عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
65 - 96
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل عمده ای که در سالیان بعد از انقلاب به خصوص در دهه های اخیر توسط مسئولان و سیاست گذاران فرهنگی مطرح بوده، مسئله بحران هویت است. این بحران که نتیجه تلاقی سه فرهنگ ایرانی، اسلامی و غربی و تقابل آن ها در برابر یکدیگر طی سده های متمادی است، چالش ها و آسیب هایی جدی را در مسیر هویت ایرانی قرار داده است. هدف از این مطالعه، بررسی وضعیت و تحلیل شبکه هویتی نوجوانان اقوام مختلف و فهم پیچیدگی های آن، اولویت ها و برجستگی های این شبکه ها است تا بتوان به درک جامعه از الگوهای هویت ایرانی در بین نوجوانان دست پیدا کرد. در این مقاله با اتکا به چارچوب نظری ترکیب گرا عناصر هویتی نوجوانان مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه با رویکرد کمی و با استفاده از تکنیک پیمایش انجام گرفته است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است و جامعه آماری هم نوجوانان شهرهای زاهدان، اهواز، ارومیه، سنندج و گرگان است. نمونه آماری 2000 نفر است که پس از جمع آوری اطلاعات، داده های تحقیق از طریق پرسشنامه با استفاده از نرم افزار SPSS ،AMOS و UCINET تحلیل شبکه رابطه بین ابعاد هویت به صورت جداول و نمودارهای ترسیم شد. با توجه به تحلیل شبکه منابع هویتی نوجوانان، می توان گفت که هویت مدنی با بقیه سازه های منابع هویتی ارتباط ندارد و این عدم ارتباط شامل سازه های درون برد هویت ملی و همچنین سازه های مابقی ابعاد هویت است. به نظر می رسد سازه های فرهنگی نقش زیرساختی و اساسی در هویت یابی افراد در دوره های نوجوانی دارد و ابعاد رفتاری، تاریخی و سیاسی هویت متأثر از فرهنگ است و چون عنصر فرهنگ یک کل انگیزشی شناختی و رفتاری است، عامل اصلی ارتباط تمامی ابعاد هویتی فرد است.
ارزیابی مدل بهزیستی روانشناختی بر اساس خود تنظیمی هیجانی، ذهن آگاهی و خودانسجامی با نقش میانجیگری سرمایه های روان شناختی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف ارزیابی مدل بهزیستی روانشناختی بر اساس خود تنظیمی هیجانی، ذهن آگاهی و خودانسجامی با نقش میانجیگری سرمایه های روان شناختی طراحی و اجرا گردید. پژوهش حاضر یک تحقیق توصیفی زمینه یابی (پیمایشی) به صورت مقطعی می باشد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و نحوه ی گردآوری اطلاعات مورد نیاز برای بررسی فرضیه ها از طریق پرسشنامه و به شکل میدانی جمع آوری می شود. به دلیل بررسی رابطه بین متغیرها این نوع تحقیق از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان سرپرست شهر شیراز است که، با توجه به حجم نمونه کوکران در شرایط نامشخص تعداد 384 نفر در نظر گرفته شدکه، به روش تصادفی ساده بین نمونه آماری پخش گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده های تحقیق حاضر از روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهایی SPSS و AMOS انجام شد. نتایج نشان داد که سرمایه های روان شناختی قادر به ایفای نقش واسطه ای در رابطه بین خود انسجامی و خودتنظیمی هیجانی و ذهن آگاهی با بهزیستی روان شناختی است. سطح معناداری متغیرهای خود انسجامی، خود تنظیمی هیجانی و ذهن آگاهی بسیار نزدیک به صفر و کمتر از مقدار سطح معناداری 05/0=α است (p<0.05). در نتیجه از نظر آماری بین این متغیرها و بهزیستی روان شناختی زنان سرپرست خانوار رابطه معناداری وجود دارد. به لحاظ اثبات رابطه مثبت بین آن ها می توان گفت با افزایش یک واحد میزان خود انسجامی، خود تنظیمی هیجانی و ذهن آگاهی، میزان بهزیستی روان شناختی به صورت مستقیم به ترتیب به اندازه 5/12 درصد، 9/21 درصد و 5/32 درصد افزایش خواهند یافت. همچنین با افزایش یک واحد میزان خود انسجامی، خود تنظیمی هیجانی و ذهن آگاهی، با توجه به نقش واسطه ای سرمایه های روان شناختی به صورت غیر مستقیم میزان بهزیستی روان شناختی به صورت غیرمستقیم به ترتیب به اندازه 3/4 درصد، 8/4 درصد و 7/7 درصد افزایش خواهند یافت.
تحلیلی بر ساختار و محتوای صفحات گروه های پاپ کره ای(K-POP) در اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش تحلیلی بر ساختار و محتوای صفحات گروه های پاپ کره ای(K-POP) در اینستاگرام است.روش: این پژوهش از نظر هدف در زمره تحقیقات کاربردی است و از روش تحلیل محتوای کمی استفاده شده است. در تحلیل محتوای کمی با استفاده از دستورالعمل کدگذاری به بررسی ساختار و محتوای پلتفرم اینستاگرام پرداخته شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل صفحات گروه های پاپ کره ای در پلتفرم اینستاگرام تشکیل می دهد که تعداد آنها بیش از 1000 صفحه فعال و غیر فعال می باشد. در این جامعه نمونه گیری از نوع تصادفی ساده است. بنابراین تعداد نمونه به دست آمده در این پژوهش 50 صفحه اینستاگرامی است که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد و با استفاده از روش تحلیل محتوای کمی و کدگذاری داده ها به منظور دستیابی به نتایج قابل تحلیل مورد مطالعه قرار گرفت و سپس به وسیله نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل داده ها انجام شد. پس از بررسی های انجام شده، داده های به دست آمده در 120 کد و کدهای مذکور سرانجام در 6 مقوله و 31 زیرمقوله مرتبط با مقولات دسته بندی شدند.یافته ها: . نتیجه کدگذاری و تحلیل محتوای کمی مقوله محتوای صفحات اینستاگرامی نشان داد که 6درصد مقوله محتوای صفحات اینستاگرام را زیرمقوله همجنسگرایی، 10درصد از مقوله محتوا را زیرمقوله خشونت کلامی و رفتاری، 4 درصد را زیرمقوله شیطان پرستی، 30 درصد از مقوله محتوا را زیرمقوله خوش گذرانی و تجملات و در نهایت 50 درصد از مقوله محتوای صفحات را زیرمقوله توجه به مدگرایی، زیورآلات و پوشش تشکیل داده است.نتیجه: نتایج بررسی ها نشان داد که 35 درصد مقوله «اصول و قواعد مطرح شده در صفحات گروه کی پاپ» به زیرمقوله اغراق و بزرگ نمایی، 0/5 درصد به زیرمقوله سلامتی و زیبایی، 22 درصد به زیرمقوله احساسات و عواطف، 13 درصد به زیرمقوله سرایت روانی، 9 درصد به زیرمقوله ارزش های انسانی، 7 درصد به زیرمقوله ارائه دلایل منطقی و درنهایت 10 درصد به زیرمقوله سایر اصول تعلق داشت که بیشترین درصد متعلق به اغراق و بزرگ نمایی و کمترین درصد مربوط به سلامت و زیبایی بوده است. نتیجه اینکه حضور و دنبال کردن کاربران جوان از صفحات اینستاگرامی گروه های کی پاپ، بر اساس زمینه های روانی و اجتماعی مختلف و متفاوتی انجام می شود که باعث می شود انگیزه ها و اهداف متفاوتی را از دنبال کردن این صفحات جستجو کنند. آنها بر اساس انگیزه ها و منافع خود از این شبکه ها استفاده می کنند و فعال هستند و صفحات گروه های کی پاپ تاثیرات مخربی بر سبک زندگی آنها خواهد داشت.
مطالعه تأثیر گذاری رسانه های نوین بر ویدئوآرت، بر اساس قوانین تتراد مارشال مک لوهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ویدئوآرت یکی از مهم ترین گرایشات هنری پست مدرن است. زمینه پیدایش ویدئوآرت را می توان در توسعه اقتصادی و تکنولوژیکی ویدئو در سراسر جهان همراه با تولید و فروش دستگاه آنالوگ ضبط کننده تصاویر، نوار ها و دوربین های دستی؛ ارتقا تجهیزات ضبط و تدوین دانست. در رسانه های جدید، شخص هنرمند و نه اثر هنری در مرکز توجه و نسبت به مسائلی چون محیط زیست، حقوق بشر، حقوق اقلیت های نژادی، قومی، مذهبی و فرهنگی، حقوق زنان و کودکان و ... واکنش نشان داده است. گسترش هر رسانه از دیدگاه مک لوهان پیامد هایی به همراه داشته است. در این پژوهش سعی شده است تا با بررسی ویژگی های بصری، محتوایی و تکنیکی ویدئوآرت و از طریق مطالعه توصیفی-تحلیلی، این رسانه را از نگاه مارشال مک لوهان و بر اساس سؤالات چهارگانه رسانه ای (تتراد) ، وی مورد بررسی قرار دهیم. در این پژوهش از مطالعات کتابخانه ای و سند پژوهی و بررسی جنبه های تئوریک استفاده شده است. بر اساس تتراد مشخص شد رسانه های نوین از جمله نوشتار، کلام، عکس، داستان های مصور، تلویزیون، سینما، وب، پلتفرم های اینترنتی و دیجیتال بر ویدئوآرت تأثیرات متفاوت از نوع منسوخ، معکوس، بازیابی و تقویتی داشته اند و می توان گفت ویدئو آرت هنری است؛ که علاوه بر آن که تحت تأثیر هنر های مختلف به خصوص هنر های نوین بوده با این حال توانسته است در کنار این تأثیر پذیری شکل بیانی خود را نیز پیدا و حفظ کند.
ارائه مدلی برای موفقیت تبلیغات با محوریت سلبریتی ها در تجارت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به توسعه روز افزون تجارت، تبلیغات به عنوان یکی از اساسی ترین ابزارهای آن اهمیت بالایی پیدا کرده، طوری که در عصر فعلی و با همه گیر شدن وسعت شبکه های اجتماعی تصور دنیای کسب وکار بدون تبلیغات مدرن دشوار است، استفاده از شهرت سلبریتی ها در روند تبلیغات سلبریتی محور یکی از استراتژی های کاهش ریسک موفقیت تبلیغات است؛ از این رو، هدف پژوهش حاضر، ارائه ی مدلی برای موفقیت تبلیغات با محوریت سلبریتی ها در تجارت اجتماعی است. روش پژوهش با استفاده از شیوه استقرایی و با رویکرد کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد بوده و جامعه آماری پژوهش اساتید دانشگاه و کارمندان باتجربه در امور رسانه های اجتماعی می باشد. روش نمونه گیری به صورت گلوله برفی و تعداد افراد 13نفر، تا رسیدن به حد اشباع نظری و حد تکامل پیش رفته است؛ نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که شرایط علی جهت تبلیغات سلبریتی محور عبارتند از: ویژگی های سلبریتی، محتوای متناسب و نهادینه کردن مسئولیت اجتماعی و شرایط مداخله گر: عوامل تکنولوژیک، تشابه ادراک شده میان منبع و گیرنده پیام و اگاهی بخشی مخاطبان؛ بستر حاکم: نگرش منفی نسبت به برخی سلبریتی ها، قابلیت های تجارت اجتماعی، محدودیت های شبکه های اجتماعی و هزینه تبلیغات سلبریتی محور؛ راهبردها: مدیریت ارتباطات، موقعیت شناسی و مدیریت راهبردی تبلیغات؛ و درنهایت پیامدها شامل: تقویت سرمایه اجتماعی، برند سازی، توانایی نفوذ در مخاطبان هدف و وفاداری مشتریان می باشند.
خوانش جامعه شناختی تأثیر مصرف رسانه ای بر سبک زندگی؛ با تأکید بر نقش پایگاه اقتصادی- اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه باهدف بررسی رابطه بین مصرف رسانه ای در فضای مجازی با سبک زندگی با توجه به نقش متغیرهای جمعیت شناختی و پایگاه اقتصادی- اجتماعی انجام شده است. به لحاظ روش شناختی، این پژوهش از نوع مطالعات کمّی، مقطعی و کاربردی و در قالب پیمایش است که دارای رویکردی توصیفی و تحلیلی بوده و به ارزیابی مسئله اصلی پژوهش در میان جوانان شهر تهران می پردازد. جامعه آماری، جوانان 18 تا 34 ساله شهر تهران و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 400 نفر بوده که این افراد با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و تصادفی در 10 محله از 5 منطقه (1، 4، 6، 15، 22) در میان مناطق 22گانه شهر تهران انتخاب شده اند. داده های به دست آمده از پرسش نامه از طریق نرم افزار Spss مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای «مصرف رسانه ای در فضای مجازی و ابعاد سازنده آن (دیداری-شنیداری و نوشتاری) و مدت استفاده از فضای مجازی، میزان استفاده از شبکه های اجتماعی و میزان استفاده از رسانه های مختلف» رابطه مستقیم و معناداری با سبک زندگی جوانان دارند. همچنین بین مصرف رسانه ای در فضای مجازی و سبک زندگی جوانان بر حسب جنس، وضعیت تأهل، سن، منطقه زندگی و میزان درآمد و متغیر پایگاه اقتصادی- اجتماعی تفاوت معناداری وجود ندارد، از طرفی بین مصرف رسانه ای در فضای مجازی و سبک زندگی جوانان بر حسب تحصیلات و شغل تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین مصرف رسانه ای زمینه تغییر سبک زندگی از سنتی به میانه (ترکیبی) و از میانه به مدرن (غربی) را فراهم می آورد.
فرا ترکیب طراحی مدل ابعاد آسیب های رسانه های اجتماعی مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۳۴)
55 - 81
حوزه های تخصصی:
رسانه های اجتماعی مجازی یکی از مهم ترین و اثرگذارترین رسانه های اجتماعی هستند که امروزه توانسته اند در قالب ابزار روزمره و کاربردی، بر روابط خصوصی شهروندان اثرگذارد. این فضا در کنار مزایای بی شمار، معایبی هم به همراه دارد و به کاربران ناآشنا با فضای مجازی آسیب های جدی وارد می کند. بنابراین اهمیت، شناسایی و بررسی آسیب های رسانه های اجتماعی مجازی مورد توجه قرار گرفته؛ به گونه ای که سالانه مقاله های پژوهشی زیادی در این خصوص نگارش و چاپ شده است. اما، با توجه به اینکه این مقاله ها با جامعه آماری متفاوت، و شرایط متفاوت جغرافیایی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی انجام شده، نتایج متفاوتی داشته است. بر این اساس، پژوهش حاضر تلاش کرد ابعاد این آسیب ها را با استفاده از شیوه فراترکیب شناسایی، طبقه بندی، و در نهایت مدل نهایی ابعاد آسیب های فضای مجازی را طراحی و ارائه کند. لذا، هدف پژوهش شناسایی و طبقه بندی آسیب های فضای مجازی، و طراحی مدلی جدید برای شناخت ابعاد آسیب های رسانه های اجتماعی مجازی است. به همین دلیل، با استفاده از روش فراترکیب نتایج پژوهش های پیشین، در سال های ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰، مورد واکاوی قرار گرفت. با بررسی کیفیت مقاله ها در نهایت ۴۲ مقاله از بین ۵۴ مقاله برای تجزیه وتحلیل انتخاب شد. یافته های تحقیق نشان داد ابعاد فرهنگی، شبکه های اجتماعی، نهاد دین، شخصیت و واقعیت زدایی از مهم ترین ابعاد آسیب پذیر رسانه های اجتماعی مجازی به شمار می روند.
نقش رسانه های جمعی و اجتماعی در برساخت هویت ملی دانش آموزان دوره متوسطه: یک مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۳۴)
83 - 102
حوزه های تخصصی:
رسانه ها نقش مؤثری در نهادینه سازی ارزش ها و تکوین یا تغییر هویت ملی به عنوان کلان ترین سطح هویتی دارند و به عنوان اهرم متغیر هویت ملی عمل می کنند. هدف از پژوهش حاضر واکاوی نقش رسانه های جمعی و اجتماعی در برساخت هویت ملی بر حسب تجربه زیسته دانش آموزان بود که با رویکرد پدیدارشناسی انجام گرفت. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت داده ها از نوع کیفی بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان دوره متوسطه اول و دوم شهر اردبیل بود. حجم نمونه 17 نفر دانش آموز بود که به روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس اصل اشباع نظری انتخاب و سپس داده ها بر اساس تحلیل مضمون، تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بر اساس تجربه زیسته مشارکت کنندگان، شکاف بین دانش، نگرش و رفتار نسبت به هویت ملی در رسانه های جمعی و اجتماعی مشهود بود؛ به طوری که هویت ملی و ابعاد آن در بین نوجوانانی که رسانه غالب آن ها از نوع رسانه های اجتماعی است کمتر از نوجوانانی است که رسانه غالب آن ها از نوع رسانه های جمعی است. نوجوانان با مصرف غالب رسانه های جمعی سعی در پاسداشت منابع سنتی هویت ملی داشته اند، در مقابل نوجوانان با مصرف غالب رسانه های اجتماعی خود را طرفدار هویت جهانی یا جهان وطنی بازنمایی می کردند.
تحلیل هم نشینی و جانشینی نشانه های نوشتاری و تصویری در لوگوهای فارسی برنامه کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۵)
131 - 154
حوزه های تخصصی:
لوگوی فیلم یک نشانه است که علاوه بر انتقال مفاهیم نوشتاری از جنبه های بصری و زیبایی شناختی نیز برخوردار است. تحقیق حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که رابطه نشانه های تصویری و نوشتاری در لوگوتایپ (نشانه نوشته) های تلفیقی برنامه کودک چگونه است و این روابط در فرایند انتقال معنا چه نقشی دارند. هدف تحقیق، تحلیل روابط هم نشینی و جانشینی نشانه های تصویری و نوشتاری در این لوگوتایپ ها و توصیف کارکرد ارجاعی آن ها با محتوای فیلم است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است. روش گردآوری مطالب ترکیبی از روش کتابخانه ای از طریق فیش برداری و تصویرخوانی و مشاهده های میدانی از طریق ارائه پرسش نامه باز و مصاحبه با کودکان است. تجزیه تحلیل یافته ها کیفی است. یافته های تحقیق نشان می دهد رابطه هم نشینی و جانشینی نشانه های نوشتاری و تصویری در لوگوتایپ های برنامه کودک به شکل ویژه ای قابل شناسایی است. هم نشینی این نشانه ها وجه آشنایی زدایی و منحصربه فرد بودن آن را تقویت می کند و نتیجه آن ایجاد جذابیت بصری و تمایز نسبت به سایر لوگوتایپ هاست. در مواردی این روابط، خوانایی لوگو را تحت تأثیر قرار می دهد. رابطه جانشینی زمانی رخ می دهد که نشانه هایی از فیلم یا محتوای آن، جایگزین حروف لوگو می شود و خوانش هم زمان نوشتار و درک تصویری آن با توجه به محتوای فیلم برای مخاطب کودک صورت می گیرد.کلیدواژه: رابطه هم نشینی، رابطه جانشینی، نشانه های تصویری، نشانه های نوشتاری، لوگوتایپ (نشانه نوشته) فارسی، برنامه کودک.
استفاده از شیوه های سنتی تبلیغ دینی و رابطه آن با میزان دین داری جوانان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ابتدا رسانههای جمعی و بعد از آن، رسانه های اجتماعی برای ترویج آموزه های دینی مورد استفاده قرار گرفته اند. با توجه به آنکه در گذشته ترویج این آموزه ها با استفاده از شیوه های سنتی تبلیغ دینی انجام می شد، این پرسش مطرح می شود که آیا این شیوه ها کماکان میتواند کارکردهای گذشته خود را ایفا کند. لذا در این پژوهش به منظور بررسی کارآمدی شیوه های مذکور به نقش شیوه های تبلیغ سنتی میزان دین داری جوانان پرداخته شده است. جامعه آماری عبارت از جوانان 15 تا 29 ساله شهر تهران است که 384 نفر از آنان به روش نمونهگیری تصادفی طبقه ای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفته اند. برای گردآوری دادهها از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه و برای تجزیه و تحلیل آن از روش آماری استفاده شده است. روایی پرسشنامه با روش اعتبار صوری و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ تعیین گردید. یافته های تحقیق گویای آن است که بیشترین میزان حضور جوانان، مربوط به مجالس مداحی و روضه خوانی هیئتهای مذهبی است و پس از آن به ترتیب حضور در مجالس جشن و عزاداری مساجد، مجالس وعظ و خطابه و مجالس تعزیه قرار دارد. این یافته ها همچنین بیانگر آن است که از نظر میزان دین داری، 1/2 درصد از جوانان در سطح بسیار کم، 3/14درصد در سطح کم، 3/38 درصد در سطح متوسط، 9/34 درصد در سطح زیاد و 4/10درصد در سطح بسیار زیاد، قرار دارند. نتایج آزمون فرضیات نیز گویای آن است که بین میزان استفاده جوانان از روشهای تبلیغ سنتی با میزان دین داری آنان رابطه همبستگی مستقیم وجود دارد.