فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۱٬۹۸۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی تدریس مبتنی بر شبیه سازی درس فیزیک بر یادگیری خودراهبر دانش آموزان متوسطه دوم بود. این پژوهش روی دانش آموزان پایه دوازدهم رشته علوم تجربی شهر اصفهان بالغ بر 7358 نفر در سال تحصیلی 98-1397به روش نیمه تجربی و با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه انجام شد. از این رو 54 نفر از دانش آموزان دبیرستان ماندگار سعدی به روش نمونه گیری در دسترس در دو کلاس 27 نفره به صورت تصادفی ساده به عنوان گروه آزمایش و گواه تقسیم بندی شدند. گروه آزمایش نمونه شبیه سازهای درس فیزیک (مباحث فیزیک اتمی و هسته ای) را از پایگاه اینترنتی دانشگاه کلرادو بولدر که در مباحث به کار رفته همخوانی داشته و اکثر مفاهیم پایه ای را در خود دارد را در آزمایشگاه رایانه دبیرستان و گروه کنترل با روش تدریس سنتی (سخنرانی) در 16 جلسه 90 دقیقه ای، به مدت 8 هفته دریافت کردند. جهت سنجش یادگیری خودراهبر بر اساس دیدگاه گاریسون (Garrison,1997) در سه خرده مقیاسِ خودمدیریتی، خود رغبتی و خودنظارتی، از آزمون یادگیری خودراهبر فیشر و همکاران (Fisher & et al., 2001) که پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرانباخ 84/0 بدست آمد، استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزارSPSS 25 در دو سطح آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل کواریانس) تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد، روش تدریس مبتنی بر شبیه سازی توانسته یادگیری خودراهبر را در فراگیران رُشد داده و تفاوت مشاهده شده در هر سه خرده مقیاس خودمدیریتی، خودرغبتی و خودنظارتی معنادار بود.
ارائه مدل استقرار مدیریت ناب در مدارس متوسطه دوره اول شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: از رویکردهای نو و موثر که امروزه در بسیاری از سازمان ها و شرکت های تولیدی ، خدماتی ، تجاری وحتی اداری مورد توجه قرار گرفته مدیریت ناب است که با شناسایی و حذف اتلاف ها از طریق نو آوری و بهبود مستمر ، موجب افزایش بهره وری در سازمان ها شده است. هدف اصلی این پژوهش ارائه مدل جهت استقرار مدیریت ناب در مدارس متوسطه دوره اول است.
روش شناسی: روش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی؛ از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی؛ از نظر نوع داده ها آمیخته( کمی و کیفی ) است. در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته با 15 نفر از متخصصین حوزه مدیرت که به روش هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند، صورت گرفت و با استفاده از نتایج حاصل از تحلیل محتوا، پرسشنامه ای مشتمل بر 7 بخش و 60 سئوال مبتنی بر مقیاس لیکرت ایجاد گردید. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه ها توسط خبرگان حوزه مدیریت آموزشی مورد تایید قرار گرفت، علاوه بر آن برای بررسی روایی سازه از دو معیار روایی همگرا و روایی واگرا استفاده شد. پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ 98/0 برآورد گردید. در بخش کمی جامعه آماری پژوهش شامل 1059 نفر از همه مدیران متوسطه دوره اول شهر تهران بودند که از طریق نمونه گیری خوشه ای و با استفاده از فرمول کوکران 283 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و LISREL صورت گرفت و از روش های آماری توصیفی و استنباطی، تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی و معادلات ساختاری برای تجزیه تحلیل پژوهش استفاده شد.
یافته ها: در بخش یافته ها مدل مدیریت ناب برای مدارس با 7 مولفه اصلی مدیریت و رهبری، ساختار، منابع انسانی، ارتباطی، تکنولوژی، فرهنگ سازمانی و فرایند و 60 مولفه فرعی شناسایی شده، ارائه گردید
شناسایی مؤلفه های آموزش کارآفرینی زنان بر اساس استانداردهای سازمان بین المللی کار در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش شناسایی مؤلفه ها و ویژگی های خاص آموزش کارآفرینی زنان بر اساس استانداردهای سازمان بین المللی کار در ایران بود. روش پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش کیفی- تحلیل محتوا بود. جامعه آماری پژوهش، اساتید دانشگاهی، مدیران و کارشناسان خبره آموزشی با تجربیات کافی و موفق وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بودند که تعداد 20 نفر از این جامعه آماری برای نمونه تحقیق انتخاب شدند. نمونه گیری در این پژوهش با روش گلوله برفی انجام شد و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. از این رو، انجام مصاحبه با خبرگان پس از انجام 20 مصاحبه متوقف گردید. گردآوری داده های کیفی از طریق مصاحبه های عمیق با سوالات باز انجام گرفت. در بخش کیفی برای تعیین روایی، براساس هشت راهبرد کرسول (2007) و برای بررسی پایایی، از روش توافق درون موضوعی دو کدگذار ( وال، 2007) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها با استفاده از کدگذاری با رویکرد باز و محوری صورت گرفت و به این منظور از نرم افزار MAXQDA 2018 استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد: آموزش کارآفرینی زنان بر اساس استانداردهای سازمان بین المللی کار شامل مؤلفه های "پیش نیازهای آموزش کارآفرینی زنان"، "الگوهای آموزش کارآفرینی زنان"، "ویژگی های آموزش کارآفرینی زنان"، "ویژگی های فردی زنان برای آموزش کارآفرینی"، "مولفه های فرهنگی" و "مولفه های قانونی" است.
مدیریت درسی سبک زندگی سلامت – محور در مدارس متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
134 - 99
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، طراحی الگوی درسی سبک زندگی سلامت - محور برای دانش آموزان دوره متوسطه اول بود. روش پژوهش، کیفی و با رویکرد داده بنیاد بود. بدین منظور 16 نفر از متخصصان پزشکی کودک و نوجوان علوم تربیتی به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و با استفاده از روش مصاحبه مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج کدگذاری و تحلیل داده ها منجر به شناسایی مقوله ها و زیر مقوله های پژوهش شد. همچنین این پژوهش نیز به صورت هدفدار از اسناد و مدارکی استفاده شد که با موضوع مرتبط هستند که تعداد اسناد مورد بررسی 15 مورد می باشد. در ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﻧیﺰ ﻣﻼک ﭘﺎیﺎن ﻧﻤﻮﻧﻪ ﮔیﺮی اﺷﺒﺎع ﻧﻈﺮی ﺑﻮد. بر اساس یافته ها، مدل مفهومی پژوهش، توسط داده های تجربی در بخش کیفی حمایت شد. همچنین، نتایج ﺣﺎﺻﻞ از ﺗﺤﻠیﻞ و کﺪﮔﺬاری ﺣﺎﺻﻞ از ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﺑﺎ ﻣﺸﺎرکﺖ کﻨﻨﺪکﺎن ﺑﻪ اﺳﺘﺨﺮاج 22 مقوله، 38 زیرمقوله و 121 مفهوم ﻣﻨﺘﻬی ﺷﺪ. پس از بررسی اسناد و انجام مصاحبه ها، این موارد تحلیل محتوا شد تا مولفه ها استخراج شوند. ایﻦ تحلیل ﻫﺎ ﺑیﺎن ﮔﺮ طراحی و اعتبار یابی الگوی برنامه درسی در ﺳﺒک زﻧﺪﮔی ﺳﻼﻣﺖ ﻣﺤﻮر برای دانش آموزان دوره متوسطه اول ﺑﻮدﻧﺪ. در نتیجه عوامل درسی می توانند سبک زندگی سلامت - محور را تحت تاثیر قرار دهند. بنابراین آموزش و ارتقای این عوامل در دانش آموزان می تواند تا حدودی سبک زندگی آن ها را تحت تاثیر قرار دهد. همچنین، انجام پژوهش برای بررسی نقش آموزش این عوامل به دانش آموزان در تغییر سبک زندگی سلامت - محور آ ن ها، کاربردی خواهد بود.
بررسی ابعاد فساد آکادمیک در نظام آموزش عالی: یک پژوهش آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: این پژوهش مطالعه و شناسایی ابعاد و مولفه های فساد آکادمیک در آموزش عالی ایران است. روش شناسی: رویکرد پژوهش از نوع آمیخته است که از طرح اکتشافی (ابزارسازی) بهره گرفته شده است. در بخش کیفی از روش تحقیق نظریه داده بنیاد بهره گرفته شد. میدان تحقیق در این بخش شامل اساتید حوزه آموزش عالی در دانشگاه های تهران، علامه طباطبایی، صنعتی امیرکبیر، کردستان و دانشگاه سمنان بودند که از این میان با استفاده از روش نمونه گیری نظری، 20 نفر به عنوان مشارکت کننده انتخاب و داده ها با استفاده از روش مصاحبه نیمه ساختارمند جمع آوری شد. تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و منتخب و با استفاده از نرم افزار تحلیل کیفی MAXQDA انجام شد. در نهایت مضامین و مقوله های اصلی بر اساس الگوی سه بعدی شرایط / فرآیند / پیامد استخراج و مدل نظری حاصل از داده ها ترسیم گردید. بخش کمی با استفاده از روش توصیفی و با بهره گیری از پیمایش انجام شد. در بخش کمی جامعه آماری شامل استادان و صاحب نظران در دانشگاه های مذکور بودند که از این تعداد با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، به ترتیب دانشگاه، دانشکده ها و گروه های آموزشی به عنوان خوشه انتخاب و پرسشنامه ها به صورت کاملا تصادفی در بین خوشه های منتخب اجرا شد. در این بخش، بعد از طراحی ابزار پرسشنامه بر اساس یافته های بخش اول، آزمون نرمال بودن داده ها انجام و از روش تحلیل عامل تاییدی برای روایی پرسشنامه استفاده شد که این کار برای بخش مفهوم فساد؛ عوامل موثر بر فساد علمی و همچنین پیامدها انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که مضامین و مقوله های مربوط ابعاد مفهومی فساد آکادمیک عبارت از ابعاد ساختاری؛ ابعاد غیرساختاری- علمی می باشند. هم چنین مقوله های اصلی فساد آکادمیک در بعد شرایط علی؛ شرایط زمینه ای و شرایط مداخله گر ترسیم و در نهایت، پیامدهای حاصله هم استخراج گردید. نتایج نشان می دهد که در بعد ساختاری- اداری، عامل توسعه کمی آموزش عالی با میانگین (4.0489) بیشترین اهمیت را دارند و در بعد غیرساختاری- علمی، سرقت ادبی با میانگین (4.0326)؛ بیشترین نوع فساد علمی و جعل با میانگین (3.6304) کمترین نوع از این گونه است. هم چنین در بین عوامل علی، مکانیسم های تولید علم با میانگین (15.7011) ؛ در عوامل زمینه ای، آموزش عالی توده ای و مدرک گرایی با میانگین (15.7880) و در بین عوامل مداخله گر، ساختارهای معیوب و فساد اداری در بخشی ازبدنه اجرایی با میانگین (11.6739) بیشترین اهمیت را دارند. . نتیجه گیری: نتایج پژوهش منعکس کننده ابعاد فساد آکادمیک در آموزش عالی کشور است و حاوی نکات ارزشمندی برای تصمیم گیران و سیاست گذاران این عرصه است.
اثربخشی آموزش معلمان در مدیریت مؤثر کلاس درس بر پیامدهای شناختی: ادراک از محیط یادگیری و زمان انجام تکلیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه مداخله آموزش معلمان در مدیریت مؤثر کلاس درس بر پیامدهای شناختی(ادراک از محیط یادگیری و زمان انجام تکلیف) دانش آموزان مدارس ابتدایی شهر سمنان بود .
روش شناسی پژوهش : جامعه آماری پژوهش شامل همه معلمان دارای سابقه زیر 10 سال و دانش آموزان کلاس های درس آن ها در دوره دوم (پایه های چهارم تا ششم) مدارس ابتدایی شهر سمنان در سال تحصیلی(98-97) بود. شرکت کنندگان در برنامه مداخله40 نفر از معلمان و دانش آموزان کلاس های درس آن ها به تعداد 1200 نفر بودند که به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند و به دو گروه آزمایش و کنترل(20 نفر برای هر گروه) تقسیم شدند. برنامه مداخله آموزشی مدیریت مؤثر کلاس برای معلمان گروه آزمایش طی 15 جلسه دوساعته اجرا شد .کلیه دانش آموزان در کلاس های درس پرسشنامه ادراک از فعالیت های کلاس درس جنتری گابل و ریزا(2001) را تکمیل کردند. زمان انجام تکلیف دانش آموزان در کلاس های درس هردو گروه آزمایش و کنترل توسط مشاهده گران تعلیم دیده اندازه گیری شد. از آزمون تحلیل کوواریانس اندازه های تکراری چند متغیری برای تحلیل داده ها استفاده شد. داد ه ها به صورت دو ماهه پیگیری شد.
یافته ها : بررسی دو گروه ا ز نظر میانگین ادراک از محیط یادگیری و زمان انجام تکلیف در مرحله پس آزمون و پیگیری، حاکی از افزایش در ادراک از محیط یادگیری در ابعاد علاقه ، انتخاب و چالش انگیزی بود. همچنین زمان انجام تکلیف در گروه آزمایش در پس آزمون و پیگیری به شکل معناداری بیشتر از گروه کنترل بود(001/.P<). آموزش طی یک دوره زمانی دو ماهه ثبات داشت.
بحث و نتیجه گیری: توانمند سازی معلمان در راهبرهای مدیریت مؤثر کلاس درس نقش مهمی در افزایش پیامدهای شناختی در دانش آموزان دارد. تلویحات کاربردی یافته ها مورد بحث قرار گرفت.
شناسایی مؤلفه های مؤثر در مشارکت والدین در مدرسه: رویکردی کیفی با روش تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
300 - 269
حوزه های تخصصی:
مشارکت والدین در مدرسه از اهمیت بسزایی برخوردار است. امروزه انتظارات جامعه از دستگاه تعلیم و تربیت به صورت روز افزون افزایش یافته است. لذا نظام آموزشی تنها مسئولیت تدریس و انتفال مواد آموزشی در ذهن فراگیران را بر عهده ندارد و برای موفقیت برنامه های آموزشی وتربیتی بایستی سیاست گذاران نظام آموزش وپرورش زمینه های مشارکت والدین را برای ارتقاء رشد دانش آموزان فراهم آورند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی مؤلفه های مؤثر در مشارکت والدین به شیوه کیفی و با روش تحلیل مضمون برمبنای رویکرد استقرایی (آتراید –استرلینگ) انجام شده است. نمونه گیری از مجموع اسناد کتابخانه ای و منابع علمی که در مجلات معتبر علمی - پژوهشی چاپ گردیده است با بررسی محتواهای مرتبط انتخاب گردید .تجزیه وتحلیل داده ها بر اساس تحلیل مضمون انجام شد. برای اعتباریابی داده ها از روش بازبینی و موضع گیری پژوهشگر و همسوسازی با منابع علمی و اسناد کلیدی آموزش وپرورش استفاده گردید. بر اساس نتایج این پژوهش مؤلفه های مؤثر در مشارکت والدین در1مضمون کلی، 16 مضمون پایه و4 مضمون سازمان دهنده چالش های غالب ، بسترسازی مشارکت ، مفروضه های بنیادی تعامل و مهندسی ارتباط و تعامل طبقه بندی گردید.
مقایسه تطبیقی برنامه های درسی مربوط به سواد رسانه ای بین کشورهای کانادا، ژاپن و ایران
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه تطبیقی برنامه های درسی مربوط به سواد رسانه ای بین کشورهای کانادا، ژاپن و ایران است. جامعه آماری برنامه های درسی سه کشور ذکر شده و نمونه آماری برنامه درسی سواد رسانه ای با نمونه گیری هدفمند انتخاب گردید. بدین منظور با روش جستجوی در اسناد مکتوب و سایت های اینترنتی داده ها جمع آوری گردید و با روش جبر بولی، تجزیه و تحلیل انجام گرفت. نتایج نشان داد در اهداف اجرای برنامه درسی سواد رسانه ای سه کشور، درک و بکارگیری محتوای رسانه ای، مهارت های عملی برای زندگی کارآمد از اشتراکات می باشد. از طرفی تفکر انتقادی در مدارس کانادا و ژاپن مورد تاکید است. در ابعاد و رویکردها، رویکرد انتقادی در کانادا و ژاپن، رویکرد کارآفرینی و آمادگی ورود به حرفه و شغل در کانادا و ایران و کسب مهارت ها و شایستگی های لازم برای زندگی در ژاپن و ایران مطرح است
اعتباربخشی الگوی تدوین شده برنامه درسی مدیریت اقتصاد خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : هدف این پژوهش اعتباربخشی الگوی تدوین شده برنامه درسی مدیریت اقتصاد خانواده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر چگونگی گردآوری داده ها توصیفی پیمایشی است. روش شناسی پژوهش : جامعه ی آماری شامل 97 نفر (34 مرد و 63 زن) از سرگروه های آموزشی دروس مطالعات اجتماعی استان فارس بودند که کل جامعه با روش سرشماری به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه ی محقق ساخته منطبق بر مولفه های (هدف، محتوا، استراتژی های یادگیری و ارزشیابی) شامل 56 سؤال بر مبنای مقیاس لیکرت طراحی گردید. روایی محتوایی پرسشنامه ی پژوهش مورد تأیید متخصصان قرار گرفت و پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برابر با 81/0 حاصل گردید. یافته ها و نتیجه گیری : برای ارزیابی این که آیا میانگین وضعیت برنامه درسی دوره متوسطه دوم در رابطه با اهداف، محتوا، استراتژی های یاددهی-یادگیری و ارزشیابی مدیریت اقتصاد خانواده تا چه حد همسو با اهداف این درس است و به طور معنی داری اختلاف دارد یا خیر، آزمون t تک نمونه ای بر اساس نمرات پرسش نامه اجرا شد. مقدار آزمون t تک نمونه ای نشان داد که با اطمینان 99% و سطح خطای کوچک تر از 01/0 تفاوت آماری معناداری بین دو میانگین واقعی و مفروض وجود دارد (000/0=p). بنابراین، براساس این نتایج، از دیدگاه پاسخ گویان وضعیت برنامه درسی دوره متوسطه دوم در رابطه مولفه های مدیریت اقتصاد خانواده در حد مطلوبی می باشد. و برای بررس ی این که هر یک از س ازه های پژوهش تا چه حد با نش انگرهای انتخاب ش ده جه ت سنجش آن ها دارای همس ویی هستند از مدل اندازه گیری یا همان تحلیل عاملی تائیدی به تفکیک متغیرهای اص لی پژوهش استفاده شد. نتایج نشان داد با توجه به این که مقدار ریشه دوم برآورد واریانس خطای تقریب RMSEA برای مدل اولیه کمتر از 08/0 گزارش شده است، لذا جهت استفاده از این سازه در طراحی مدل ساختاری تحقیق و آزمون فرضیات به لحاظ آماری نیازی به انجام اصلاحات نیست و مدل از برازش خوبی برخوردار است.
تدوین الگوی آموزش کارآفرینی دانش آموزان مدارس دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
261 - 231
حوزه های تخصصی:
با توجه به نقش کارآفرینی در نظام آموزش وپرورش لزوم الگویی در این زمینه برای دانش آموزان مدارس ضروری است. پژوهش حاضر، کمّی و کیفی بود که در بخش کمّی از روش پیمایشی و در بخش کیفی از روش داده بنیاد استفاده شد. در مرحله کیفی از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و در مرحله کمّی از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شده است. تحقیق حاضر شامل دو جامعه آماری است که جامعه اول را متخصصان و صاحب نظران حوزه آموزش کارآفرینی و جامعه دوم را معلمان دوره دوم متوسطه با سابقه آموزش کارآفرینی که مجموع این افراد در بخش کیفی 13 نفر و در بخش کمّی 180 بودند. برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک دو نرم افزار SPSSوAmos انجام شد. یافته های تحقیق حاضر نشان داد که از میان عوامل مؤثر بر مدل برنامه آموزش کارآفرینی، بی ثباتی در بازار کار در میان آسیب های آموزش کارآفرینی، تعامل مراکز تولیدی و صنعتی، در میان اهداف مطلوب آموزش کارآفرینی، جذابیت و قابلیت دسترسی در میان محتوای مناسب آموزش کارآفرینی، توانایی حل مسأله در میان روش های تدریس کارآفرینی و ارزشیابی از طرح کسب وکار و در میان روش های ارزشیابی آموزش های کارآفرینی دارای بیشترین ضریب تأثیر بوده است. با توجه به نتایج پیشنهاد می شود که برنامه آموزشی هدفمند در راستای آموزش کارآفرینی در مدارس طراحی و تدوین شود.
تدوین الگوی توسعه توانایی های مدیریتی مدیران مدارس در افق 1404 مبتنی بر رویکرد آینده نگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
398 - 377
حوزه های تخصصی:
روش این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی از نظر شیوه اجرای کمی -کیفی بود. ابزار جمع آوری داده ها در بخش کیفی: مصاحبه و در بخش کمی : پرسش نامه بوده است. جامعه آماری در بخش کمی شامل کلیّه معلمان و در بخش کیفی شامل تمام مدیران مدارس مقطع متوسطه اول شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1399-1398 بود که تعداد معلمان 425 نفر و مدیران با تعداد 31 نفر بودند. در بخش کمی با مراجعه به فرمول کوکران از بین معلمان مدارس تعداد 202 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بود. همچنین در بخش کیفی، تعداد 22 نفر از مدیران بر اساس روش نمونه گیری اشباع نظری به عنوان نمونه انتخاب شدند. تحلیل داده های پژوهش در بخش کمی بر اساس نرم افزار آماری SPSS و در بخش کیفی بر اساس نرم افزار 3dmax انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد، مؤلفه های توسعه توانایی های مدیریتی در افق 1404 مبتنی بر رویکرد آینده نگاری شامل 4 بعد کلی: مؤلفه های شایستگی اولیه، مؤلفه های شایستگی کلان، مؤلفه های وضعیت موجود در توسعه توانایی مدیریتی و مؤلفه های تجهیز مدیران به شایستگی های جدید بود. همچنین نتایج نشان داد، اولویت بندی این عوامل به ترتیب: 1- مؤلفه های شایستگی کلان در توسعه توانایی مدیریتی 2- مؤلفه های وضعیت موجود در توسعه توانایی مدیریتی 3-مؤلفه های تجهیز مدیران به شایستگی های جدید و 4- مؤلفه های شایستگی اولیّه در توسعه توانایی مدیران بود. در نهایت الگویی برای توسعه توانایی های مدیریتی مدیران مدارس بر اساس رویکرد آینده نگاری ترسیم شد.
از «دبیرستان شاه رضا مشهد» تا «دانش سرای عالی سپاه دانش مامازن» نگاهی به زندگی و خدمات دکتر «محمدامیر بیرجندی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
437 - 399
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در چارچوب روش «زندگی نامه نویسی دیگرنوشت» و از طریق مطالعه اسناد و گفتگو با افراد مطلع به تشریح خدمات آموزشی و تربیتی یکی از پیشگامان آموزش و پرورش ایران در عرصه مدرسه داری نوین پرداخته است. «محمدامیرخان بیرجندی» در سال 1280 شمسی در بیرجند متولد شد. اندکی بعد از تولد به تهران رفت و در «مدرسه آمریکایی ها » به تحصیل و بعدها به تدریس پرداخت. سپس، نظامت و مدیریت دبیرستان «شاه رضا» مشهد را پذیرفت. به منظور اتمام تحصیلات تکمیلی در اواخر دهه سی شمسی به دانشگاه «ویسکانسین» آمریکا عزیمت کرد. «بیرجندی» از پیشگامان «مدرسه داری نوین» و «توسعه روستایی» در ایران است که خدمات وی در عرصه های مذکور کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این نوشتار، صرفاً به خدمات آموزشی و تربیتی ایشان توجه شده است. بر این اساس، به تجربیات وی در زمان مدیریت مدرسه «شاه رضا» و اقداماتی که در کسوت «معاون تعلیماتی وزیر فرهنگ» و «رئیس دانش سرای عالی سپاه دانش مامازن» انجام داده، اشاره شده است. وی، در نظام آموزش و پروش کشور فعالیت های نوآورآن های از جمله «ساماندهی برنامه آموزش تربیت بدنی و تیم های ورزشی در مدارس»، «ترویج فعالیت های فوق برنامه»، «تشکیل گروه های مناظره» و «پیوند میان معلمان و اولیا» را ترتیب داده است. همچنین، برنامه های «مبارزه با بی سوادی»، «سپاه دانش» و «آموزش مکاتبه ای» را به طور موفقیت آمیز اجرا کرده است. سبک مدیریتی و خصوصیات شخصیتی متمایز «بیرجندی» در اداره «دانش سرای عالی سپاه دانش مامازن» در کنار نقش آفرینی وی در تربیت و اعزام دانشجویان به خارج از کشور از او چهره ای فراموش نشدنی در اذهان دانش آموختگان دانش سرا-که اینک از صاحبنظران عرصه تعلیم و تربیت ایران هستند- به یادگار گذاشته است.
واکاوی عملکرد حرفه ای راهبران آموزشی- تربیتی از منظر مدیر آموزگاران و معلمان مدارس ابتداییِ چند پایه روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: این پژوهش، با هدف توصیف و واکاوی عملکرد حرفه ای راهبران آموزشی- تربیتی از منظر مدیرآموزگاران و معلمان مدارس چند پایه ابتدایی روستایی انجام شد. روش شناسی : با ابتنای بر پارادایم تفسیری و رویکرد کیفی، و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی عرفی، از میان کل مدیرآموزگاران و معلمان کلاس های چند پایه دوره ابتدایی در مناطق آموزش و پرورش نظرکهریزی، چاراویماق و هشترود، تعداد 18 نفر با استفاده از نمونه گیری هدفمند، به عنوان مشارکت کننده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از شیوه تحلیل ارتباطی و به صورت دستی انجام شد. راهبردهای اعتباربخشی به داده ها با استفاده از روش های بازنگری ناظرین، بازنگری مشارکت کنندگان، حضور طولانی مدت در بستر پژوهش و مثلث سازی محقق انجام شد. یافته ها : دو خوشه عملکرد مثبت و عملکرد منفی به ترتیب با طبقات اصلی "کارکرد تسهیل گری"، "محدودیت های ارتباطی"، و "برآورده نکردن انتظارات نقش"، به همراه طبقات فرعی و تم های مربوط به دست آمد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که عملکرد منفی راهبران چشمگیرتر از عملکرد مثبت آنان می باشد؛ لذا می توان گفت علی رغم تغییر عنوان معلم راهنما به طرح راهبران آموزشی- تربیتی، این طرح در عمل با کاستی هایی مواجه است. مطالعه دستاوردهای پژوهش می تواند چراغ راهنمای اقدامات و اصلاحات مقتضی در حوزه نظارت و راهنمایی آموزشیِ مدارس ابتدایی چند پایه باشد.
بررسی آموزش مجازی و نقش آن در تحقق برنامه درسی دوره اول ابتدایی
حوزه های تخصصی:
آموزش در فضای مجازی صرفاً به معنای انتقال اطلاعات آموزشی نیست آنچه اهمیت دارد انتقال صحیح و تأثیرگذار مطالب آموزشی است. اصل اول در آموزش برقراری ارتباط مؤثر بادانش آموزان است به ویژه دانش آموزان مقطع ابتدایی دوره اول به دلیل آنکه حکم زیر بنایی را در ساخت تعلیم و تربیت دارد، دبستان اولین و مؤثرترین محل برای یادگیری دانش آموزان و پرورش استعداد و شکل گیری شخصیت آن ها هست. لذا با تعطیلی مدارس در شرایط فعلی، آموزش مجازی در مدارس به ویژه مقطع ابتدایی بسیار موردتوجه قرارگرفته است، اولین آموزش ها همیشه تأثیرگذارترین هستند، ازاین جهت که وقتی فرد مطلبی را برای اولین بار آموزش می بیند، آن را به همان گونه ای فرامی گیرد که به او تعلیم داده اند. در این پژوهش به این نتیجه رسیده ایم که دانش آموزان از طریق تعامل و برقراری ارتباط با اطرافیان و محیط است که بسیاری از مطالب و مفاهیم آموزشی را فرامی گیرند، به طورمعمول در کلاس های درس حضوری دانش آموزان از این تعامل برخوردار هستند اما در کلاس های مجازی این طور نیست. لذا آموزش در فضای مجازی نیازمند بستری مناسب هست تا منجر به شکل گیری ارتباط و تعامل شود تا از طریق آن بتوانند محتوای آموزشی را فراگیرند. هدف تحقیق انجام شده بررسی آموزش مجازی و نقش آن در تحقق برنامه درسی قصد شده دوره اول ابتدایی بود برای این منظور از روش کتابخانه ای استفاده شده است.
تحول گرایی در مدیریت مدارس بر اساس الگوی جامع همکاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
27 - 1
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل جامع همکاری آموزش و پرورش و شهرداری ها برای تحقق اهداف سند تحول بنیادین آموزش و پرورش طراحی و اجرا شد. روش پژوهش از نظر هدف، به صورت کاربردی و با توجه به نوع داده، به صورت ترکیبی از نوع اکتشافی بود. میدان پژوهش شامل صاحب نظران مطلع و مسلط به موضوع پژوهش بود که با روش نمونه گیری هدفمند و اصل اشباع نظری 25 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. این افراد شامل مدیران، معاونان، کارشناسان و معلمان آگاه به موضوع پژوهش بودند. در بخش کمی جامعه آماری شامل کلیّه مدیران کل، معاونان و کارشناسان ارشد ادارات کل آموزش وپرورش استان های غربی کشور در سال 1398 بودند که تعداد آنان بر اساس برآوردهای انجام شده حدود 6000 نفر بود؛ با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و جدول کرجسی- مورگان به تعداد 361 نفر انتخاب شد. تجزیه وتحلیل داده ها در مرحله کیفی با استفاده از تحلیل محتوا و فرایند کدگذاری باز و محوری صورت گرفت و در مرحله کمی از آمار استنباطی (معادلات ساختاری و تحلیل عاملی اکتشافی) و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و LISREL استفاده شد. یافته ها نشان داد عوامل مؤثر بر همکاری آموزش وپرورش به منظور تحقق اهداف سند تحول آموزش وپرورش عبارت اند از: فرهنگ سازمانی، ایمنی، آینده نگری، نگرش سیستمی و توسعه سیاسی. نتایج همچنین نشان داد که عوامل مؤثر بر همکاری آموزش وپرورش (فرهنگ، ایمنی، آینده نگری، نگرش و توسعه) بر متغیر همکاری آموزش وپرورش تأثیری به میزان 66/0 دارد.
بررسی وضعیت چابکی منابع انسانی در آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
97 - 71
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف طراحی مدلی برای چابک سازی منابع انسانی در آموزش و پرورش انجام شد. از نظر هدف، پژوهش کاربردی بود. روش گرداوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیّه کارکنان آموزش و پرورش شهر تهران به تعداد 344 نفر بود که برای نمونه گیری از روش نمونه گیری سرشماری کامل استفاده شد. ابزار اندازه گیری پرسش نامه ای محقق ساخته مشتمل بر 6 مؤلفه و 57 نشانگر بود که بر مبنای مقیاس 5 گزینه ای طراحی شده بود. روایی آن از نظر محتوایی و سازه موردبررسی و تأیید قرار گرفت. پایایی کلی پرسش نامه 835/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t تک نمونه ای و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که وضعیت چابکی منابع انسانی آموزش و پرورش شهر تهران از نظر دو مؤلفه مدیریت و رهبری (با 12 نشانگر) و آموزش و توانمندسازی منابع انسانی (با 6 نشانگر) در حد مطلوب و از نظر چهار مؤلفه کار گروهی و همکاری های متقابل (با 8 نشانگر)، مؤلفه فناوری (با 11 نشانگر)، مؤلفه دانش محوری (با 13 نشانگر) و مؤلفه فرهنگ سازمانی (با 7 نشانگر) در حد نامطلوب است. بنابراین، برای بهبود عملکرد منابع انسانی، بر افزایش و گسترش چابکی در آموزش و پرورش تأکید می شود.
ارائه مدلی برای نهادینه کردن و بررسی وضع فعلی کار تیمی در اداره کل بهزیستی استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : امروزه در سازمان های دولتی و غیر دولتی، همواره این مفهوم پربازتاب است که صرفا توانایی و استعدادهای فردی برای نیل به اهداف کافی نیست، بلکه یک اصل مهم آن است که افراد بتوانند با یکدیگر و در قالب تیم های گوناگون کاری فعالیت کنند. هم چنین یافتن راه حل های خلاق و جدید برای مسائل پیچیده، هر روز دشوارتر می شود ، بنابراین هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی برای نهادینه کردن و بررسی وضع فعلی کار تیمی در اداره کل بهزیستی استان فارس بود. روش شناسی: روش تحقیق ترکیبی بود. جامعه آماری در بخش کیفی شامل خبرگان سازمان بهزیستی در رابطه با کار تیمی و خبرگان علمی استادان مرتبط در حوزه کار تیمی و افراد صاحب نظر و جامعه آماری در بخش کمی همه مدیران رده های بالا و میانی و کارکنان اداره کل بهزیستی استان فارس به تعداد 207 نفر بود. روش نمونه گیری بخش کیفی نمونه گیری هدفمند بود، خبرگان علمی و خبرگان حرفه ای تعدادی با قضاوت محقق، به عنوان نمونه انتخاب شدند و با آنها مصاحبه عمیق انجام شد. برای به دست آوردن حجم نمونه بخش کمی از فرمول کوکران استفاده شد. از کل افراد جامعه تعداد 135 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شدند که به صورت تصادفی طبقه ای سهم هر معاونت مشخص و سرانجام به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. برای تحلیل کیفی از روش تجزیه و تحلیل موضوعی و تحلیل محتوا استفاده شد، تحلیل داده ها و آزمون فرضیات مرتبط با اجزاء مدل و آزمون کل مدل تحقیق به ترتیب با استفاده از روش داده بنیاد و آزمون T تک نمونه ای انجام شد. یافته ها یافته های پژوهش بر اساس مدل پژوهش مشتمل بر پنج بعد و 37 مولفه نشان داد، نتیجه گیری: نهادینه کردن کار تیمی در اداره کل بهزیستی استان فارس در همه ابعاد و مولفه های مدل (شامل شرایط علی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها) پایین تر از حد متوسط بود.
الگوی دانشگاه کارآفرین با تاکید بر دانشگاه آزاد اسلامی با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه الگوی دانشگاه کارآفرین با تاکید بر دانشگاه آزاد اسلامی و با رویکرد کیفی و با استفاده از روش نظریه داده بنیاد(طرح نظام مند) انجام شد. مشارکت کنندگان در این پژوهش بر اساس قاعده و اصل اشباع نظری شامل20 نفر از افراد صاحب نظر و خبرگان در حوزه دانشگاه کارآفرین بودند که با روش نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختمند می باشد. داده ها با استفاده ازنرم افزار MAXQDA ، در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. اعتبار داده ها با استفاده از روش تأیید پذیری توسط مشارکت کنندگان صورت پذیرفت. بر اساس یافته های پژوهش، ابعاد و عوامل مؤثر بر دانشگاه آزاد اسلامی کارآفرین در 6 طبقه شامل پدیده محوری، دانشگاه کارآفرین با زیرمولفه های نظام آموزشی، نظام پژوهشی، خلاقیت و نوآوری و منابع درآمدی ، بعد شرایط علّی با زیر مولفه های رهبری ومدیریت دانشگاهی، بین المللی شدن و فرهنگ سازمانی، بعد شرایط زمینه ای با زیرمولفه های چارچوب های قانونی، ارتباط با صنعت، تعامل با محیط پیرامونی و مسائل اقتصادی، بعد عوامل مداخله گر با زیرمولفه های سیستم پاداش و موقعیت و جایگاه دانشگاه، بعد راهبردها با زیرمولفه های مدیریت منابع انسانی، زیرساخت های نوآوری و تأمین مالی و بعد پیامدها و نتایج با زیرمولفه های پویایی و سازگاری با محیط، بهبود عملکرد، سرمایه انسانی و توسعه اجتماعی و اقتصادی شناسایی گردید.
شناسایی ابعاد پرورش مدیران و ارائه مدل مطلوب: یک مطالعه آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
571 - 539
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی ابعاد پرورش مدیران مدارس با استفاده از رویکرد آمیخته و ارائه مدل مطلوب اجرا شد. روش پژوهش به لحاظ ماهیت داده از نوع آمیخته (کیّفی و کمّی) و به لحاظ هدف از نوع کاربردی و توسعه ای بود. مشارکت کنندگان بخش کیّفی را اساتید و متخصصان مدیریت آموزشی پس از اشباع نظری به تعداد 20 نفر تشکیل داد که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و جامعه آماری بخش کمّی 5404 نفر از مدیران مدارس آموزش و پرورش استان لرستان بودند که بر اساس فرمول نمونه گیری کوکران تعداد 360 نفر به صورت تصادفی خوشه ای از هر ناحیه آموزش و پرورش انتخاب شدند. گردآوری اطلاعات در بخش کیّفی به صورت مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی از طریق پرسش نامه محقق ساخته بود که روایی آن با روش های تحلیل عاملی اکتشافی و پایایی آن از طریق روش باز آزمون برای کل پرسشنامه 795/0 به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده های کیّفی با استفاده از روش اشتراس و کوربین و تجزیه و تحلیل داده های کمّی با استفاده از نرم افزار AMOS انجام شد. نتایج نشان داد که از بین 17 مقوله شناسایی شده، 5 مقوله از مدل حذف شد و مدل نهایی با 12 مقوله تخمین زده و تأیید شد.
The mediating role of scientific optimism in the relationship between authentic leadership and job engagement of English language teachers(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
In order to increase the efficiency and productivity of employees and organizations industrial and organizational psychologists have identified and examined the important psychological structures affecting the effectiveness of organizations and to achieve this goal the variables of job enthusiasm, authentic leadership and scientific optimism have always been considered.The purpose of this study is to investigate the mediator role of the scientific optimism in relationship between authentic leadership andteachers' job engagement. The study is an applied descriptive correlational one in which he statistical population consisted of all English language teachers in the city of Sanandaj from among which 190 individuals were selected as samples based on Morgan Table and using a random stratified method. They responded to three questionnaires of authentic leadership, academic optimism, and job engagement. The results were analyzed using structural equation modeling method. Findings indicated that that authentic leadership has a direct effect on scientific optimism, scientific optimism has a direct effect on job enthusiasm, and authentic leadership has a direct effect on scientific optimism. furthermore, authenticleadership through scientific optimism has an indirect effect on job engagement and the hypothetical model of the research showed a good fit. Therefore, it can be said that authentic leadership and academic optimism are important variables that are closely related to job engagement in teachers.