این پژوهش با هدف طراحی مدلی برای چابک سازی منابع انسانی در آموزش و پرورش انجام شد. از نظر هدف، پژوهش کاربردی بود. روش گرداوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیّه کارکنان آموزش و پرورش شهر تهران به تعداد 344 نفر بود که برای نمونه گیری از روش نمونه گیری سرشماری کامل استفاده شد. ابزار اندازه گیری پرسش نامه ای محقق ساخته مشتمل بر 6 مؤلفه و 57 نشانگر بود که بر مبنای مقیاس 5 گزینه ای طراحی شده بود. روایی آن از نظر محتوایی و سازه موردبررسی و تأیید قرار گرفت. پایایی کلی پرسش نامه 835/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t تک نمونه ای و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که وضعیت چابکی منابع انسانی آموزش و پرورش شهر تهران از نظر دو مؤلفه مدیریت و رهبری (با 12 نشانگر) و آموزش و توانمندسازی منابع انسانی (با 6 نشانگر) در حد مطلوب و از نظر چهار مؤلفه کار گروهی و همکاری های متقابل (با 8 نشانگر)، مؤلفه فناوری (با 11 نشانگر)، مؤلفه دانش محوری (با 13 نشانگر) و مؤلفه فرهنگ سازمانی (با 7 نشانگر) در حد نامطلوب است. بنابراین، برای بهبود عملکرد منابع انسانی، بر افزایش و گسترش چابکی در آموزش و پرورش تأکید می شود.