فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۶۷۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف ارزیابی درک مفاهیم بنیادی ریاضی و بررسی رابطه بین تواناییهای شناختی ریاضی و عملکرد دانشآموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی استان مازندران براساس نظریه پیاژه انجام شده است. برای پوشش دادن کامل اهداف تحقیق 16 فرضیه فرعی بررسی شد. جامعه آماری این مطالعه را کلیه دانشآموزان پسر و دختر پایههای اول تا پنجم مشغول به تحصیل در استان مازندران در سال تحصیلی 86 ـ 1385 تشکیل دادند. بهطور کلی تعداد 200 آزمودنی (100 پسر و 100 دختر) در پنج پایه تحصیلی ابتدایی مورد آزمون تشخیص تواناییهای شناختی ریاضی پیاژه قرار گرفتند. از این تعداد از هر پایه تحصیلی 20 دانشآموز انتخاب شدند. در مجموع از هر پایه تحصیلی 40 دختر و پسر آزمودنیهای این مطالعه را تشکیل دادند. ابزارهای این مطالعه را آزمون تواناییهای شناختی ریاضی پیاژه، آزمون هوشآزمای گودیناف و محاسبه میانگین نیمسال قبل تمامی دروس تشکیل دادند. یافتهها نشان داد که سطح عملکرد پایههای اول تا پنجم ابتدایی در مفاهیم دوازدهگانه ریاضی متفاوت است. بین پایههای تحصیلی در ادراک فضایی نقطه، مفهوم ضرب و مفهوم کسر تفاوت معنادار وجود دارد، ولی در مورد سایر تواناییها تفاوت معنادار نیست. بین تواناییهای شناختی ریاضی و پیشرفت تحصیلی در درس ریاضی دانشآموزان پایههای تحصیلی مختلف دوره ابتدایی همبستگی وجود دارد. بین تواناییهای شناختی ریاضی و سن عقلی دانشآموزان پایههای مختلف مقطع ابتدایی همبستگی معنادار وجود ندارد. بین میزان توانایی شناختی ریاضی پسران و دختران تفاوت معنادار وجود ندارد سطح خطاپذیری در تمامی موارد تعیین شده است (P< 0/5).
تعیین شاخص های مدیریت موثر کلاس در دانشگاهها و موسسات آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله مدیریت کلاس مورد بحث واقع شده است. روش تحقیق، توصیفی - تحلیلی و از منظری دیگر کمی - کیفی است. در بخش کیفی با استادان نمونه کشوری مصاحبه شده و در بخش کمی عملکرد اعضای هیات علمی دانشگاه اصفهان به وسیله پرسشنامه محقق ساخته مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه تحقیق شامل استادان نمونه کشوری دانشگاههای اصفهان، صنعتی اصفهان و علوم پزشکی اصفهان و اعضای هیات علمی دانشگاه اصفهان است. برای انتخاب استادان نمونه کشوری، از روش نمونه گیری هدفمند استفاده گردیده و با 15 نفر از آنان مصاحبه شده است. برای انتخاب اعضای هیات علمی دانشگاه اصفهان، از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم استفاده شده است. حجم این جامعه در سال تحصیلی 84-83 تعداد 395 نفر بوده که از میان آنها 58 نفر انتخاب شده است. برای ارزیابی عملکرد افراد انتخاب شده، تعداد 1245 دانشجوی زن و مرد سالهای سوم و چهارم مقطع کارشناسی در تحقیق شرکت داده شدند. یافته های تحقیق نشان داد که در بخش کیفی، استادان نمونه کشوری بر دو مقوله 1- اهمیت کلاس و چگونگی مدیریت آن و 2- رفتار محترمانه با دانشجویان تاکید داشته اند. در بخش کمی، اعضای هیات علمی دانشگاه اصفهان با کسب نمره 87/3، بیش از حد متوسط (5/3) به نشانگرهای مدیریت کلاس توجه داشته اند. عملکرد اعضای هیات علمی برحسب دانشکده و مرتبه علمی تفاوت معناداری نداشته، اما عملکرد آنان برحسب سابقه تدریس متفاوت بوده است. اعضای هیات علمی دارای سابقه تدریس10-1 سال نسبت به افراد دارای سابقه تدریس20-11 سال در زمینه مدیریت کلاس عملکرد بهتری داشته اند.
مهارت های زندگی به کجا ره می سپرند؟: آسیب شناسی برنامه ی آموزش مهارت های زندگی
حوزه های تخصصی:
روند تحولات آموزش عالی زنان استان اصفهان در سالهای 1370 تا 1380
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر «بررسی روند تحولات آموزش عالی زنان استان اصفهان (بخش دولتی) طی سالهای 1370 تا 1380» است. برای دستیابی به این هدف به شناخت روند مشارکت زنان در آموزش عالی در این دوران، تعیین رشته هایی که زنان به آن گرایش پیدا کرده اند، روند حضور زنان در بازار کار استان اصفهان، دستیابی زنان به مقام های مهم اساسی و ارتباط میان تحصیلات زنان و اشتغال آنان در مشاغل تخصصی پرداخته شده است. روش این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی بود و با استفاده از داده های آماری موجود، روند تحولات آموزش عالی زنان مشغول به تحصیل و فارغ التحصیلان استان اصفهان را در کلیه مقاطع و رشته های تحصیلی در دانشگاههای وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در سالهای 1370 تا1380 مورد بررسی قرار داده است.
در این پژوهش نمونه گیری خاصی انجام نگرفته و جامعه آماری با نمونه آماری یکسان و برابر است. یافته های پژوهش نشان می دهد که روند مشارکت زنان در آموزش عالی، در دوران مطالعه در تمامی مقاطع و رشته های تحصیلی حتی رشته هایی که قبلاً در انحصار مردان قرار داشته، چشمگیر و گسترده بوده است. در رشته فنی ـ مهندسی در سال 71ـ1370، درصد دانشجویان زن 47/10 بود که این رقم در سال 80 ـ 1379 به 95/40 درصد رسیده است. در رشته کشاورزی درصد زنان از 6/2 به 97/51 درصد رسیده است. با آنکه تعداد زنان در رشته های متعدد آموزش عالی افزایش داشته، مشارکت آنان در بازار کار از روند مطلوبی برخوردار نبوده است. میزان مشارکت در بازار کار استان اصفهان هر ساله با رشدی نزولی برابر 24/2- درصد روبه رو بوده است. حضور زنان در سمت های مدیریتی و سرپرستی ادارات دولتی بسیار کمرنگ و در حدود 3/2 درصد بوده است. در نهایت زنان متخصص فقط دربرگیرنده 2/28 درصد متخصصان شاغل در استان اصفهان در بخش دولتی هستند.
تعیین مؤلفه های نظارت حمایتی و ارائه مدل ادراکی مناسب برای آن در نظام آموزش و پرورش کشور
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین مدلی برای نظارت حمایتی صورت گرفته است. روش این پژوهش از نوع توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری آن را کلیه اعضای هیات علمی رشته های علوم تربیتی، معلمان راهنما، ارزشیابان، کارشناسان و مسؤولان آموزشی مناطق و نواحی آموزش و پرورش کل کشور تشکیل می دهد. برای انتخاب گروه نمونه 500 نفری، ابتدا از روش نمونه گیری خوشه ای و در دل خوشه ها از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی استفاده شده است. با توجه به مبانی نظری و مطالعات جهانی، مؤلفه های نظارت حمایتی استخراج و زیر طبقات هر مؤلفه نیز به طور جداگانه مشخص شدند و پس از اطمینان از روایی و پایایی ابزارهای سنجش (93/0) اطلاعات لازم جمع آوری گردید. برای پاسخگویی به سؤالات به ترتیب از آزمون هایT تک نمونه ای، تحلیل عاملی و آلفای کرونباخ استفاده شده است. نتایج نشان داد که هر پنج مؤلفه چارچوب ادراکی، فلسفه و اهدف، مبانی نظری، مراحل اجرا، نظام بازخورد و ارزشیابی مدل استخراج شده تایید شدند به طوری که مؤلفه های چارچوب ادراکی پس از بررسی کارشناسان، استادان و ناظران به ترتیب ارزشهای ویژه به نام های؛ ارزشیابی پایان سال، مشاهده، توسعه حرفه ای، تعیین اهداف، طرح درس و تعهد حرفه ای نامگذاری شده و مدلی ارائه گردید.
بررسی روشهای تدریس در دوره های آموزش فنی حرفه ای غیر رسمی امور دام
حوزه های تخصصی:
بررسی عملکرد کودکان ایرانی در تکالیف استاندارد و محاوره ای باور کاذب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، موضوع بحث انگیز چرایی دشواری کودکان 3 ساله در انجام تکالیف باور کاذب را، که جهت سنجش توانایی "نظریه ذهن" به کار می روند، مورد تحقیق قرار می دهد. سوال کلیدی اینست که آیا محدودیت خردسالان در آگاهی محاوره ای، می تواند دشواری آنان را در انجام تکالیف باور کاذب توضیح دهد. بدین منظور، سه آزمایش گزارش می شوند که در آن تعداد 182 کودک سه و چهار ساله ایرانی مشارکت داشتند. آزمودنی ها به مجموعه ای از تکالیف استاندارد و "محاوره ای حمایت شده" باور کاذب، پاسخ دادند. در مجموع، نتایج حاضر، همخوان با تحقیقات غربی، بیان می دارد که در چهار سالگی، کودکان قادر به حل صحیح تکالیف استاندارد باور کاذب می گردند. این نتایج، از این عقیده حمایت می کند که نظریه ذهن، صرف نظر از اختلافات زبانی و فرهنگی، در حدود زمانی یکسانی تحول می یابد. نتایج همچنین نشان می دهند که تکالیف باور کاذبی که از لحاظ محاوره ای مورد حمایت قرار گیرند، کودکان سه ساله را در محاسبه پاسخ صحیح یاری می رسانند. این یافته، دیدگاه پژوهشگرانی را مورد تایید قرار می دهد که معتقدند دشواری سه ساله ها در تکالیف باور کاذب، بیشتر از اینکه نقصی مفهومی در توانایی نظریه ذهن آنان باشد، ناشی از محدودیت های عملکردی آنان می باشد. بر اساس چنین رویکردی، ضرورت دارد تا در تبیین توانایی و عملکرد کودکان در تکالیف باور کاذب، آگاهی محاوره ای آنان، مورد توجه واقع شود.
بررسی تفاوت دیدگاه معلمان و مدیران نسبت به نظام موجود ارزشیابی عملکرد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که آیا بین دیدگاه معلمان و مدیران مدارس نسبت به نظام موجود ارزشیابی عملکرد معلمان تفاوت وجود دارد. جامعه آماری کلیه مدیران و معلمان مدارس راهنمایی منطقه تبادکان (1749 نفر) بودند که تعداد 100 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند. در تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t و آزمون لون استفاده شد. نتایج نشان داد بین دیدگاه معلمان و مدیران تفاوت معنیداری وجود دارد و مدیران نسبت به اهداف، روشها، محتوا، معیارها و استانداردها، شایستگی ارزشیابان و استفاده از نتایج ارزشیابی دیدگاه مثبت تری دارند.
ارزشیابی توصیفی با نظام سنتی بر اساس جو کلاس ، ویژگیهای عاطفی و میزان خلاقیت دانش آموزان دوره ابتدایی
حوزه های تخصصی:
هدف اساسی این پژوهش مقایسه طرح ارزشیابی توصیفی و نظام ارزشیابی سنتی با توجه به متغیرهایی مانند جو کلاس درس، خصوصیات عاطفی و رفتارهای خلاقانه دانش آموزان دوره ابتدایی بود. این پژوهش یک تحقیق کاربردی، غیرآزمایشی بوده و طرح آن از نوع دو گروهی بدون کنترل است. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان پایه سوم ابتدایی بودند که در مدارس استان چهارمحال و بختیاری تحت پوشش طرح ارزشیابی توصیفی و نظام سنتی قرار داشتند و نمونه آن 480 نفر از آزمودنیهای همین جامعه می شدند که بر اساس جدول کرجسی مورگان (1970) به طور تصادفی مشخص شده بودند (240 نفر از کلاسهای ارائه دهنده طرح ارزشیابی توصیفی و 240 نفر مربوط به کلاسهای نظام سنتی). در این مطالعه آزمودنیها به سه ابزار، آزمون شاخص زندگی کلاس درس (CLM، جانسون و جانسون، 1983)، پرسشنامه کیفیت زندگی در مدرسه (SLQ، آینلی و بورک، 1992)، آزمون تصویری تفکر خلاق (تورنس فرم B)، پاسخ دادند و نتایج با نرم افزار SPSS تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین آزمودنیهای متعلق به طرح ارزشیابی توصیفی و نظام سنتی از لحاظ متغیرهای مربوط به جو کلاس (یادگیری مشارکتی، فردگرایانه، رقابتی، انصاف در نمره دهی، احساس بیگانگی نسبت به مدرسه، همبستگی کلاسی و حمایت اجتماعی) تفاوت معناداری وجود دارد. غیر از اینکه این تفاوت درباره متغیرهای متعلق به ویژگیهای عاطفی دانش آموزان (رضایت کلی، عاطفه منفی، رابطه با معلم، همبستگی اجتماعی، فرصت، موفقیت و ماجرا) نیز معنادار بود.
ترمینولوژی ترویج
بررسی دوره دکتری تکنولوژی آموزشی در سطح جهانی جهت ارائه برنامه ای جامع برای راه اندازی این دوره در دانشگاه علاّمه طباطبایی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی دوره دکتری تکنولوژی آموزشی در سطح جهانی و ارائه برنامه ای جامع جهت راه اندازی این دوره در دانشگاه علامه طباطبایی انجام شد. سؤال های اساسی در این پژوهش عبارت بود از: دوره دکتری تکنولوژی آموزشی در سطح جهانی دارای چه ضرورت ها و اهدافی بوده و چگونه اجرا می شود؟ چگونه می توان دوره دکتری تکنولوژی آموزشی درایران را براساس تجارب جهانی طراحی و اجرا کرد؟ به منظور بررسی تجارب جهانی و پاسخ به سؤال های فوق، تعدادی از دانشگاههای معتبر جهانی انتخاب و برنامه آموزشی آنها در دوره دکتری تکنولوژی آموزشی موردمطالعه قرار گرفت. با استفاده از نتایج مطالعه انجام شده، پرسشنامه ای به منظور طراحی دوره دکتری رشته مذکور در ایران تهیه و پس از محاسبه روایی و پایایی آن در اختیار اساتید و کارشناسان ارشد این رشته قرار گرفت. با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی
یافته های بدست آمده با بهره گیری از روش های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نهایتاً یک برنامه آموزشی مبتنی بر تجارب جهانی و نیازهای ملَی ارائه گردید که در متن مقاله حاضر به جزئیات و چگونگی انجام این امر پرداخته شده است.
"مقایسه نظری و تجربی (عملی) رویکردهای کل نگر و جزنگر نیازسنجی آموزشی (مورد: شرکت برق منطقه ای خراسان) "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جایگاه الگوی سایبرنتیک در اداره دانشگاه ها (مورد: دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با اتکا به این مفروضه اصلی، ضرورت ارتقا جایگاه الگوی سایبرنتیک در اداره دانشگاهها، و برای بررسی کارکرد سازمانی دانشگاه فردوسی مشهد صورت پذیرفته است برای این منظور دیدگاههای کلیه مدیران دانشگاه فردوسی مشهد (139=N)، با استفاده از پرسشنامه ای که بر اساس نظریه سایبرنتیک تدوین شده است، مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. مولفه های مورد بررسی در الگوی سایبرنتیک عبارتند ار: نظارت و کنترل، پیوندها، تعاملات، تصمیم گیری، سلسله مراتب و رهبری. نتایج حاکی از آن است که میانگین دیدگاههای مدیرا ن دانشگاه فردوسی درباره وضعیت الگوی سایبرنتیک بطور معنی داری از میانگین نظری درجه های مورد وصف در ابزار گردآوری داده ها بیشتر است و بین نمرات مربوط به این مولفه های اصلی این الگو نیز در این دانشگاه رابطه مستقیم و معنی دار وجود دارد. بعلاوه، نظر به اینکه بین دیدگاههای مدیران دانشگاه فردوسی درباره میزان استفاده از این الگو تفاوت معنی داری مشاهده نشده است، می توان نتیجه گرفت که بین این مدیران درباره وضعیت مورد وصف، اتفاق نظر وجود دارد. در مجموع نتایج نشان می دهند که جایگاه الگوی سایبرنتیک در مدیریت دانشگاه فردوسی مشهد، در سه مولفه تصمیم گیری، نظارت و کنترل و رهبری، از وضعیت نسبتا مطلوبی برخوردار است. در مولفه نظارت و کنترل که شامل دو نوع ساختاری و اجتماعی می شود، نظارت و کنترل ساختاری دارای وضعیت نسبتا مطلوبی است ولی نظارت و کنترل اجتماعی از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست. با این وصف و بطور خاص، سه مولفه پیوندها، سلسله مراتب و تعاملات در این دانشگاه، ضعیف بوده و دانشگاه بایستی برای تقویت و بهبود این مولفه ها، تدابیری اندیشیده و تلاش ویژه ای مبذول دارد.