فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۱٬۲۵۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
This study investigated the impact of orally presented scaffolds on cognitive knowledge and cognitive regulation among a cohort of female Iranian learners of English.Six intact groups of learners were assigned to five experimental conditions and a control group. All groups were tested on their cognitive knowledge and cognitive regulation through a pretest and two posttests. The results of the statistical analyses (one-way and repeated measures ANOVAs) showed that the participants who had received scaffolds significantly outperformed the control group on the posttests. The results also revealed that unfocused scaffolds functioned more efficiently in promoting the learners' metacognition, particularly regulation of cognition. The study also found that focused metacognitive scaffolds, when compared to other types of focused scaffolds, were more effective in improving the learners' metacognition.
نقد نظریه رایج برنامه درسی پنهان؛ ضرورت چرخش پارادایمی از برنامه درسی قصد نشده به برنامه درسی قصد شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۴۰
123 - 144
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر، نقد نظریه رایج برنامه درسی پنهان از منظر رویکرد غیر قصد شده این نوع برنامه درسی است. آنچه امروزه در ادبیات برنامه درسی، پنهان خوانده می شود ناظر به یادگیری های ضمنی است که یادگیرنده بدون قصد قبلی سیاست گذاران و برنامه ریزان برنامه درسی، بدان دست پیدا می کند. درواقع آنچه در طیف کنترلی برنامه ریزان درسی قرار ندارد، برنامه درسی پنهان خوانده شده است. این مقاله بر آن است نقدی بر این رویکرد داشته، این نوع نگاره و نگاه را به چالش کشیده و در عوض نگاه متفاوت و بدیلی ارائه نماید. در نگاه جدید، استدلال می شود برنامه درسی پنهان اساساً نمی تواند قصد نشده نباشد، چون در این صورت با مفهوم برنامه و به تبع آن، برنامه درسی پنهان در تضاد خواهد بود. این نوشتار استدلال می کند که یادگیری های دیگری غیر از برنامه درسی قصد شده در کلاس وجود دارد و شاید پر کشش تر و پرانرژی تر از برنامه درسی رسمی باشد، اما نمی تواند عنوان آن «برنامه» و «پنهان» باشد. این نوع پدیده می تواند هر چیزی به غیراز برنامه درسی پنهان باشد. همان طوری که در اصل مقاله نیز بدان اشاره شده است، محقق آن را «یادگیری» می نامد، آن هم یادگیری ضمنی، اما آن را برنامه درسی نمی داند و نیز به آن برنامه درسی پنهان اطلاق نمی کند. پایان مقاله، تأکید خود را بر ارائه قرائتی متفاوت از قرائت رایج برنامه درسی پنهان اختصاص داده و مؤلفه های این نوع برنامه را که اتفاقاً هم پنهان است و هم قصد شده در اختیار خواننده قرار می دهد.
کتابهای درسی
حوزه های تخصصی:
میزگرد «اعتلای درس های دین، قرآن و عربی»
حوزه های تخصصی:
غدیر نامه / آموزش جغرافیا از پایه اول
حوزه های تخصصی:
چگونگی برنامه درسی دوره متوسطه به لحاظ پرداختن به مؤلفه های فردی و گروهی خلاقیت دانشجویان
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی برنامه درسی دوره متوسطه به لحاظ پرداختن شدن به مؤلفه های فردی و گروهی خلاقیت از دیدگاه متخصصان و کارشناسان برنامه ریزی درسی بوده است. پژوهش حاضر، پژوهشی زمینه ای می باشد که جامعه آماری آن، را کلیه متخصصان و کارشناسان برنامه درسی به تعداد 104 نفر تشکیل می دهد که با توجه به محدود بودن جامعه آماری کل جامعه به عنوان نمونه انتخاب گردید. ابزارگردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بوده است که پس از تعیین روایی و پایایی مورد استفاده قرار گرفت. در تجزیه و تحلیل داده ها، با استفاده از نرم افزار Spss، در بخش آمار توصیفی از جداول، فراوانی و در بخش آمار استنباطی جهت تحلیل داده ها در بخش اول پرسشنامه از از آزمون های تساوی میانگین ،آزمون لوین[1]، F و دانکن[2]استفاده می شود و برای بخش دوم پرسشنامه از آزمون t برای یک نمونه استفاده شده است.
یافته های پژوهش حاکیست کاربرد رویکردهای و جهت گیری های خلاق (توسعه فرآیندهای شناختی، دانش آموز مداری، انسان اجتماعی و انسان گرایی) در برنامه درسی دوره متوسطه گرایش به سمت "" نامطلوب و پایین"" دارد. همچنین میزان پرداخته شدن به مؤلفه های خلاقیت از عناصر مختلف فردی ،گروهی گرایش به سمت ""پایین"" دارد؛ اما میزان کاربرد رویکردها و جهت گیری های معنویت گرایی، موضوع مداری گرایش به سمت بالا دارد و رویکردها و جهت گیری های همچون انتقال میراث فرهنگی و صلاحیت مداری گرایش به سمت متوسط و پایین دارد.
بررسی چالش های تحقق اجرای برنامه ریزی درسی مدرسه محور در نظام آموزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی چالش های تحقق اجرای برنامه ریزی درسی مدرسه محور در نظام آموزشی ایران انجام گرفته است. پژوهش ترکیبی و از نوع اکتشافی متوالی و مدل ابزارسازی است. حجم جامعه در بخش کیفی شامل اسناد و مدارک مرتبط با موضوع، آیین نامه ها، دستورالعمل ها و بخشنامه ها و در بخش کمی شامل دبیران و مدیران مدارس متوسطه شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1401-1400 بوده است. حجم نمونه شامل 50 نفر از مدیران و 100 نفر از دبیران بود که به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار در بخش کیفی فرم تحلیل محتوای کیفی و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته است. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل در مطالعه کیفی موردی از نوع تشکیل شبکه مضامین استفاده شده است. در بخش کمی هم از آزمون تی مستقل و آزمون فریدمن استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان می دهد که نبود فرهنگ سازمانی نهادینه شده، نبود منابع مالی و مادی و شرایط سخت افزاری مورد نیاز، عدم وجود ساز و کار قانونی مناسب، نبود مهارت و توانمندی تخصصی برنامه ریزی درسی مدرسه محور در مدیران و دبیران، عدم وجود قوانین و مقررات کافی برای اجرای برنامه ریزی درسی مدرسه محور و ضعف دانشی و عدم آگاهی و علم کافی مدیران و دبیران در زمینه اجرای برنامه ریزی درسی مدرسه محور از جمله مواردی بودند که به عنوان چالش های تحقق اجرای برنامه ریزی درسی مدرسه محور در نظام آموزش و پرورش ایران شناسایی شدند. در مجموع نتایج تحقیق نشان داد که نگرش نسبت به برنامه ریزی درسی مدرسه محور مثبت است اما با اتخاذ سیاست ها و راهبردهایی لازم است چالش ها در سایر مولفه ها را مدیریت نمود.
کتب درسی قدیم 2
حوزه های تخصصی:
میزان هم خوانی برنامه درسی پایه ششم ابتدایی با برنامه درسی کنجکاو محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
151 - 179
حوزه های تخصصی:
کنجکاوی یک حالت افزایش یافته علاقه است که منجر به اکتشاف می شود. امروزه پرورش کنجکاوی در یادگیرندگان چالشی است که متخصصان تعلیم و تربیت با آن رو به رو هستند. از این رو پژوهش حاضر با هدف «بررسی میزان هم خوانی برنامه درسی رسمی پایه ششم ابتدایی با برنامه درسی کنجکاو محور از دیدگاه معلمان و دانش آموزان» انجام شده است. روش این پژوهش توصیفی- پیمایشی است. بدین معنا که پس از تدوین پرسشنامه محقق ساخته به منظور بررسی میزان هم خوانی برنامه درسی رسمی با برنامه درسی کنجکاومحور، این پرسشنامه در بین 26 نفر از معلمان و 242 نفر از دانش آموزان دختر و پسر پایه ششم ابتدایی اجرا شد. معلمان به روش سرشماری و دانش آموزان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر اساس فرمول کوکران به عنوان نمونه تعیین شدند. برای تجزیه و تحلیل داده های کمّی از آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شده است. در این پژوهش میزان هم خوانی برنامه درسی کنجکاو محور با برنامه درسی رسمی از دیدگاه معلمان و دانش آموزان به لحاظ مطلوبیت بیشتر از سطح متوسط ارزیابی شد. لذا می توان گفت که هدف برنامه درسی رسمی پایه ششم ابتدایی، افزایش حس کنجکاوی دانش آموزان است. نتایج نشان می دهد که نظام آموزشی جدید تا حدی توانسته است نقصان نظام آموزشی قبلی که در دوره دبیرستان در حال اجراست را برطرف نماید و حس کنجکاوی را تقویت نماید.
تربیت در کتابهای تعلیمات دینی دوره ابتدائی
منبع:
پیوند ۱۳۷۴ شماره ۱۹۵
حوزه های تخصصی:
پدیدارنگاری تعاملات آموزشی معلمان و دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انتظارات ذینفعان آموزش (یادگیرندگان، خانواده ها و بخش های مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه) هرساله بسی متنوع تر و گسترده تر می گردد و این امر باعث شده که معلمان با دسته های بسیار گوناگون تر از فرهنگ ها، علایق و خواسته ها مواجه شوند و در محیطی از شک و تردید و ابهام کار کنند. تغییرات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی این رویه را ایجاد کرده است و معلمان به دنبال یافتن راه های جدید برای مواجهه با این تنوع ها و ایجاد تعامل سازنده و انطباق درست در امورات آموزشی هستند. در این پژوهش سعی شده تا با روش کیفی پدیدارنگاری به جستجوی گونه های روابط متقابل بین معلم و دانش آموز در امور آموزشی پرداخته شود. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل 20 نفر از معلمان دارای تجربه آموزشی حداقل 15 سال و بالاتر هستند که در مدارس متوسطه شهر سنندج به فعالیت آموزش و تدریس مشغول هستند. این تعداد با روش نمونه گیری ملاکی انتخاب و تا حد اشباع نظری جمع آوری اطلاعات ادامه داشت. روش گردآوری داده ها و اطلاعات مصاحبه نیمه ساختارمند و تجزیه و تحلیل مصاحبه ها با استفاده از روش استقرایی انجام شد. با ترسیم افق های درونی و بیرونی، در نهایت، فضای نتیجه پژوهش طراحی گردید. نتایج پژوهش، شش روش متفاوت را نشان می دهد که در آن معلمان امور آموزشی را در ارتباط با دانش آموز تجربه می کنند؛ که آن ها را در طبقات توصیفی آموزش دهنده مهارت ها، فراهم کننده و ارائه دهنده اطلاعات؛ تسهیل گر یادگیری؛ حضور مشارکتی و هدایت کننده؛ مربیگری (ناظر و راهنما) و روشنگری اندیشه ورزانه دسته بندی کردیم. نقش معلمان در یک پیوستار از «انتقال دهنده دانش» شروع و با «روشنگری اندیشه ورزانه» که در آن معلمان به عنوان اشخاص خاصی در زندگی دانش آموزان ظاهر می شوند که نفوذشان فراتر از دیوارهای کلاس و سال های تحصیل در مدرسه، در کل زندگی اجتماعی آنان ادامه می یابد. همچنین هر کدام از این سبک های تعامل دارای ویژگی های خاص در ارتباط با نقش معلم، یادگیرنده، جو کلاس، برنامه درسی و ... هستند.
ارزیابی میزان همخوانی و همسویی برنامه درسی قصد شده، اجرا شده، کسب شده تفکر و پژوهش ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۶
149 - 170
حوزه های تخصصی:
پژوهش باهدف ارزیابی همخوانی برنامه درسی تفکر و پژوهش ششم در سال 93 92 با روش توصیفی انجام شد.حجم نمونه ازجامعه آماری مدیران 50 ، معلمان 100 و دانش آموزان 250 نفر و سند تحول بنیادین، برنامه درسی ملی و کل کتاب تفکر و پژوهش و راهنمای آن به شیوه تصادفی طبقه ای انتخاب گردید. داده های مورد نیاز برنامه قصد شده، اجرا شده و کسب شده از طریق تحلیل محتوا ، مشاهده و پرسشنامه گردآوری و با آزمون تی ، خی دو و همبستگی پیرسون تحلیل شد. نتایج حاکی از همخوانی ضعیف (%37) که نشان دهنده طراحی نامناسب بوده و در اجرا شامل آشنا نبودن با مبانی نظری، نگرش منفی و ضعف حرفه ای معلم، کمبود امکانات و تجهیزات، زمان آموزش می باشد. در مرحله کسب شده بیشترین همسویی بخش دانشی با نمرات پایانی و سهم دستیابی به اهداف نگرشی و عملکردی پایین بوده است.
اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر رفتارهای جامعه پسند دانش آموزان (کمک کردن، همکاری و سهیم شدن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر ظهور روان شناسی مثبت نگربستر مناسبی برای پرداختن به موضوعات اخلاقی و از جمله رفتارهای جامعه پسند فراهم آورده است. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش هوش هیجانی بر رفتار جامعه پسند دانش آموزان دختر بود. از میان طیف گسترده رفتارهای جامعه پسند سه رفتار کمک کردن، همکاری و سهیم شدن در نظر گرفته شد و اثر هوش هیجانی بر آن مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش از نوع نیمه تجربی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه این پژوهش تمامی دانش آموزان دختر مقطع ششم دبستان بودند که 30 نفر از آنها به روش نمونه گیری در دسترس برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رفتار جامعه پسند برای کودکان استفاده شد. آموزش هوش هیجانی به مدت 6 جلسه 90 دقیقه ای اجرا گردید. پس از اتمام برنامه آموزشی از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. داده های به دست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش هوش هیجانی با کنترل اثر پیش آزمون، به افزایش رفتارهای جامعه پسند از جمله کمک کردن، همکاری و سهیم شدن در گروه آزمایش منجر شده است. این امر بیانگر اهمیت درک و شناخت هیجانات خود، دیگران و توانایی واکنش مناسب به آنها در بروز رفتارهای اخلاقی است.
واکاوی نظریه های برنامه درسی بر مبنای طبقه بندی میلر به منظور شناسایی بستر نظری مناسب برای طراحی برنامه های درسی مبتنی بر شرایط بحران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی و ایجاد بستر نظری مناسب برای طراحی برنامه درسی در شرایط بحران بود. در این راستا، ابتدا با تحلیل اسناد و روش نقد توسعی، پیامدهای بحران ها بر جامعه و نظام آموزشی استخراج و مبنای نقد و استنتاج قرار گرفت. سپس دسته بندی های مطرح در نظریه برنامه درسی بررسی و با توجه به معیارهایی چون جامعیت و کارآیی در پاسخگویی به مساله پژوهش، طبقه بندی جان میلر انتخاب و موضع نظریه های تشریح شده آن در قبال این شرایط تحلیل شد. بر اساس نتایج، با نظر به شرایط خاص روانی و اجتماعی افراد درگیر در بحران، رهنمودهای نظریه انسان گرایی اجتماعی برای طراحی یک برنامه درسی که به افزایش تاب آوری و بازگشت سریعتر افراد به شرایط عادی کمک کند نسبت به دیدگاه های دیگر مناسب تر تشخیص داده شد. وحدت بنیان های نظر و عمل برنامه درسی در شرایط بحران، ضرورت غیرقابل اجتنابی است که در تحلیل نهایی اشاره شده است.
ارائه مدل مفهومی طراحی آموزشی مبتنی بر شبکه های اجتماعی (IDMSN) و اعتبارسنجی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۴۰
7 - 32
حوزه های تخصصی:
طراحی آموزشی قلب هر فعالیت آموزشی است. پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل مفهومی طراحی آموزشی مبتنی بر شبکه های اجتماعی ([1]IDMSN) اجرا گردیده است. بدین منظور، پس از بررسی و مطالعه سیستماتیک پیشینه پژوهشی در رابطه با مدل های طراحی آموزشی ساختن گرایانه و همچنین استفاده از شبکه های اجتماعی در آموزش، مدل اولیه مبتنی بر مبانی نظری طراحی شد. در مرحله بعد، نه نفر از متخصصین حوزه طراحی و تکنولوژی آموزشی با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب و مدل فرضی اولیه را مورد نقد و بررسی قرار دادند. طبق نظر متخصصین طراحی آموزشی، که در این پژوهش حضور داشتند و از باتجربه ترین متخصصین این حوزه در داخل کشور هستند، مدل IDMSN، دارای ثبات درونی (t=4.438 و p=0.002)، روشن (t=2.828 و p=0.022)، هماهنگ با اصول ساختن گرایانه (t=6.00 و p=0.0)، ساده (t=10.00 و p=0.0)، سودمند (t=4.438 و p=0.002)، جامع (t=2.294 و p=0.50) و بهینه (t=2.828 و p=0.020) است اما قابلیت اجرا در آموزش عالی ایران را ندارد (t=1.512 و p=0.169) و اجرای آن در آموزش عالی ایران منوط به اعمال تغییراتی خارج از مدل است (مانند آمادگی برای تغیر، آشنایی اساتید با ابزارهای وب 2 و روش های تعلیم و تربیت مبتنی بر آن ها و ...) پژوهشگران با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر، تجربیات عملی و پیشینه پژوهشی، علاوه بر ارائه مدل مفهومی طراحی آموزشی مبتنی بر شبکه های اجتماعی، پیشنهادهایی جهت قابل اجرا کردن این مدل در آموزش عالی ایران مطرح کرده اند.
تربیت اخلاقی مبتنی بر ادبیات داستانی: تحلیل محتوای کتاب های درسی دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر حول شناسایی چگونگی های آموزش مفاهیم اخلاق در مقطع ابتدایی انجام شده است. این پروژه با بررسی کتب درسی، مفاهیم اخلاقی موجود را استخراج کرده و سپس در مقولات کلی تری دسته بندی کرده است. با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار،مفاهیم اخلاقی موجود در دروس، مشخص شده و سپس با استفاده از فرایند استنتاجی بر مبنای ملاکهای معین، از نظر انسجام و یکپارچگی در هر پایه و نیز چیدمان فرگشتی در کل مقطع مورد بررسی قرارداده شد. نتایج نشان داد که کنب فارسی در تمام پایه ها، بیشترین تعداد ادبیات داستانی و بیشترین مفاهیم اخلاقی را دارند. متاسفانه چیدمان مفاهیم، موردتوجه قرارنگرفته و از میان پانزده مفهوم اخلاقی، تنها "رفتار نیک"، "نوع دوستی" و "تلاش و پشتکار" فاکتورهای مربوط به انسجام و فرگشت را از نظر کمی و کیفی دارا هستند. سایر مفاهیم از نظر تعداد تکرار و نوع چینش در پایه های مختلف فاقد کارایی لازم هستند.
تأثیر برنامه آموزش فلسفه به کودکان بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام دادن این پژوهش، بررسی نقش برنامه آموزش فلسفه برای کودکان بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان پایه پنجم مدارس ابتدایی شهر خرم آباد در سال تحصیلی 94-1393 است. این تحقیق، از نوع کاربردی است و شیوه انجام گرفتن آن نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری تحقیق را کلیه دانش آموزان پایه پنجم مقطع ابتدایی شهر خرم آباد تشکیل داده است. در این پژوهش، بر اساس سه تحقیق مشابه، تعداد 60 نفر به عنوان حجم نمونه اتنخاب شد، 30 نفر در گروه گواه و 30 نفر درگروه آزمایشی. این تعداد، به صورت تصادفی در هر یک از گروه ها قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها، از مقیاس مهارت های اجتماعی متسون بهره گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده های گرد آوری شده، از آمار توصیفی و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس) استفاده شد. نتایج حاصل از بررسی های آماری نشان داد که برنامه آموزش فلسفه، بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان کلاس پنجم تأثیر داشته است.
طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه درسی آموزش مهارت های ارتباط بین فردی و اجتماعی در دوره دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه درسی آموزش مهارت های روابط بین فردی و اجتماعی در دوره دوم ابتدایی می باشد. در این پژوهش از روش آمیخته (کمی و کیفی) استفاده شد. در مرحله طراحی، با 20 نفر از معلمان و 18 نفر از اساتید دانشگاهی مصاحبه صورت گرفت. جهت تعیین اعتبار، الگوی طراحی شده در قالب پرسشنامه ای در اختیار 26 متخصص حوزه برنامه ریزی درسی قرار گرفت. پس از شناسایی مولفه های مهارت های ارتباطی، شناسایی مشکلات ارتباطی دانش آموزان و نتایج تحلیل محتوای سند برنامه درسی ملی؛ الگوی برنامه درسی طراحی و اعتباریابی شد. حاصل این پژوهش طراحی الگوی برنامه درسی معتبری جهت آموزش مهارت های ارتباط بین فردی و اجتماعی برای دانش آموزان دوره دوم ابتدایی بود که دارای 14 مهارت محوری اصلی، 38 مهارت محوری فرعی و 137 خرده مهارت ارتباطی به عنوان اهداف، 46 مشخصه برای محتوا، 9 روش تدریس و 18 مشخصه برای روش های ارزشیابی برنامه درسی می شد.
آشنایی با انجمن مطالعات برنامه درسی ایران
حوزه های تخصصی: