مطالعات برنامه درسی ایران
مطالعات برنامه درسی ایران سال دوازدهم پاییز 1396 شماره 46 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
"برنامه درسی اسلامی" یکی از مفاهیم و عرصه های نوظهور در حوزه مطالعات برنامه درسی است که دستور کار خود را به اسلامی کردن برنامه درسی بر اساس جهان بینی توحیدی اختصاص داده است. البته تاکنون مفهوم نظری روشن و قابل دفاعی از ماهیت برنامه درسی اسلامی و حدودوثغور آن عرضه نشده است. هدف این نوشتار، ارائه ایده و طرح نظری اولیه در باب برنامه درسی اسلامی و قلمرو آن است. برای نیل به این منظور، در این پژوهش محتوای آثار مطرح شده موجود در زمینه برنامه درسی اسلامی در سه مرحله توصیف، تحلیل و نقد شده است. در مرحله اول، بعد از شناسایی تک تک آثار منتشرشده در این زمینه، منظور نویسنده از برنامه درسی اسلامی و این که نویسنده به دنبال اسلامی کردن چه بُعدیا ابعادی از ابعاد معرفتی برنامه درسی بوده است، بررسی شده است. در مرحله دوم، نوع تلاش مولف –نظریه پردازی یا کاربست نظریه های متعارف غربی- در این آثار تحلیل شده است و در مرحله سوم، این آثار از حیث محتوا و کیفیت مفهوم پردازی نقد شده اند. نتایج بررسی وضعیت موجود، حاکی از وجود دو جریان اصلی نسبت به برنامه درسی اسلامی است: گرانبار کردن محتوای برنامه های درسی از ارزش های اسلامی مبتنی بر مبانی نظری دانش طراحی و تدوین برنامه درسی متعارف و موجود غربی، و برنامه درسی اسلامی به مثابه یک نظریه کلان فلسفی- ارزشی. با عنایت به ناکارآمدی، محدودنگری و غفلت از ابعاد مختلف معرفتی حوزه برنامه درسی اسلامی، پژوهش حاضر سعی دارد در قالب جریان سوم و به عنوان بدیل دو جریان قبلی، توجه صاحب نظران را به تولید دانش برنامه درسی اسلامی از طریق توسعه مباحث نظری در همه ابعاد معرفتی جلب کند. بی تردید مشارکت در گسترش دانش برنامه درسی اسلامی مستلزم روی آوردن به نظریه پردازی، به مثابه تنها شاهراه خلق دانش نو است.
ساخت و اعتباریابی مقیاس برنامه های درسی نال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم برنامه درسی نال (1979) اولین بار به وسیله آیزنر مطرح گردید. از نظر وی آنچه از دستور کار مدارس حذف می شوند، زمینه ساز بروز نقایص تربیتی در متربیان می گردد. بروز نقایص تربیتی عمدتاً ناشی از حذف برخی از آموزش ها نمی باشد، بلکه وجوه دیگری از برنامه درسی نال مانند برنامه درسی مغفول، منسوخ، محرَّف و عقیم وجود دارند که آن ها نیز موجب بروز کمبودهایی در جریان تعلیم و تربیت افراد می گردد (مرزوقی، 2015). در این مقاله تلاش می گردد، انواع برنامه های درسی نال در دو بعد عامدانه و غیر عامدانه و در سطوح قصد شده، اجراشده و آموخته شده مورد بررسی و اعتبار یابی قرار گیرد. برای تعیین روایی این یافته ها، از روش تحلیل گویه و برای تعیین پایایی و اعتبار آن از روش ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که یافته های به دست آمده حکایت از روایی و اعتبار بسط مفهومی و انواع برنامه های درسی نال مطرح شده در این پژوهش دارد.
لزوم بازاندیشی در محتوای کتاب های درسی ریاضی پایه هفتم و هشتم از منظر استدلال و اثبات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصدیق یک گزاره ریاضی، عموماً برای دانش آموزان مشکل است؛ آن ها حتی بسیاری از مواقع، لزوم آن را درک نمی کنند. پیچیدگی هایی که در ماهیت ارزشمند استدلال و اثبات پنهان شده، اهمیتِ نحوه ی ارائه ی آن ها را در کتب درسی، بیشتر مشخص می کند. هدف از این مطالعه، تعیین میزان حضور انواع استدلال، به خصوص استدلال استنتاجی در کتاب های درسی ریاضی پایه های هفتم و هشتم می باشد. به این منظور از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که بیشترین میزان استدلال، از جمله انواع سطوح استنتاج موجود در کتاب ها، در محتوای هندسی دیده می شود؛ البته استثناهای غیرمنتظره ای هم وجود دارد. در مجموع توزیع استدلال استنتاجی در فصول کتاب هفتم و هشتم یک دست و یکنواخت نیست، ولی فقر استنتاج در بیشتر فصل های مربوط به محتوای حساب و آمار و احتمالات دیده می شود. بعلاوه، برخلاف انتظار میزان استدلال های آزمایشی در کتاب هشتم، نه تنها کاسته نشده بلکه نسبت به کتاب هفتم حدود دو برابر است. در انتهای نوشتار حاضر، در مورد ملاحظاتی که برای تغییر تمرکز از استدلال استقرایی به استنتاجی باید در نظر گرفته شود، بحث می شود.
چشم اندازی تاریخی به بازنگری برنامه های درسی تربیت معلم در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین سیر تاریخی بازنگری برنامه های درسی تربیت معلم در ایران صورت گرفته است. این پژوهش از نوع تحقیقات کیفی و تاریخی است و در پی پاسخگویی به این سؤال است که «بازنگری برنامه درسی تربیت معلم ایران» در گذشته چگونه انجام شده و هم اکنون چگونه دنبال می شود؟ یافته های حاصل از تحلیل تاریخی اسناد، گزارش ها، منابع کتابخانه ای و مصاحبه عمیق با پیشکسوتان حوزه تربیت معلم ایران نشان می دهد که برنامه درسی تربیت معلم در سیر تطور خود چهار دوره را تجربه کرده است: دوره اول: دوره برنامه درسی رشته ای (از 1297 تا 1312)؛ دوره دوم: دوره برنامه درسی چند رشته ای (از 1313 تا 1362)؛ دوره سوم: دوره برنامه درسی رشته ای (از 1363 تا 1392) و دوره چهارم: دوره برنامه درسی میان رشته ای (از 1393 تاکنون). بررسی و تحلیل شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در هر یک از این دوره ها و شناخت رویکرد حاکم بر بازنگری برنامه درسی تربیت معلم به دست اندرکاران تعلیم و تربیت کمک می کند تا ضمن درک عمیق تر شرایط کنونی به سبب آگاهی از صبغه تاریخی، برنامه های مناسبی را برای آینده پیش بینی نمایند.
تبیین نشانگر عادات ذهن در برنامه درسی آموزش علوم: مطالعه موردی دانش آموزان دوره تحصیلی متوسطه دوم منطقه 9 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت عادات ذهن دانش آموزان دوره تحصیلی متوسطه دوم بود.جامعه پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دوره متوسطه دوم منطقه9 شهر تهران بود که از این جامعه به شیوه نمونه گیری طبقه ای با رعایت نسبت ها، نمونه ای به حجم 359دانش آموز انتخاب شدند.روش پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات پیمایشی مقطعی بود.ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه عادات ذهن در سواد علمی عبدالملکی(1391) بود، پایایی ابزار با روش کودر-ریچاردسون با ضریب پایایی(78/0) مناسب برآورد گردید و روایی صوری و محتوایی آن موردتأیید متخصصان قرار گرفت.یافته ها نشان داد که وضعیت متغیر عادات ذهن و ابعاد آن در کل دانش آموزان، دانش آموزان دختر و پسر پایین تر از وضع مطلوب و در سطح05/0معنادار بود.همچنین تفاوت معناداری در رتبه بندی ابعاد متغیر عادات ذهن در دانش آموزان در سطح05/0وجود داشت که در کل دانش آموزان بالاترین رتبه مربوط به بعد محاسبه و برآورد کردن با میانگین رتبه(40/3)و کمترین رتبه مربوط به بعد دست ورزی و مشاهده با میانگین رتبه(23/2)بود.در دانش آموزان پسر بالاترین رتبه مربوط به بعد محاسبه و برآورد کردن با میانگین رتبه(79/3)و کمترین رتبه مربوط به بعد دست ورزی و مشاهده با میانگین رتبه(03/2)بود و در دانش آموزان دختر بالاترین رتبه مربوط به بعد ارزش ها و نگرش ها با میانگین رتبه(40/3)و کمترین رتبه مربوط به بعد دست ورزی و مشاهده با میانگین رتبه(36/2)بود.
ارزیابی میزان همخوانی و همسویی برنامه درسی قصد شده، اجرا شده، کسب شده تفکر و پژوهش ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش باهدف ارزیابی همخوانی برنامه درسی تفکر و پژوهش ششم در سال 93 92 با روش توصیفی انجام شد.حجم نمونه ازجامعه آماری مدیران 50 ، معلمان 100 و دانش آموزان 250 نفر و سند تحول بنیادین، برنامه درسی ملی و کل کتاب تفکر و پژوهش و راهنمای آن به شیوه تصادفی طبقه ای انتخاب گردید. داده های مورد نیاز برنامه قصد شده، اجرا شده و کسب شده از طریق تحلیل محتوا ، مشاهده و پرسشنامه گردآوری و با آزمون تی ، خی دو و همبستگی پیرسون تحلیل شد. نتایج حاکی از همخوانی ضعیف (%37) که نشان دهنده طراحی نامناسب بوده و در اجرا شامل آشنا نبودن با مبانی نظری، نگرش منفی و ضعف حرفه ای معلم، کمبود امکانات و تجهیزات، زمان آموزش می باشد. در مرحله کسب شده بیشترین همسویی بخش دانشی با نمرات پایانی و سهم دستیابی به اهداف نگرشی و عملکردی پایین بوده است.
تأملی بر مقاله «به سوی انبساط مفهومی از برنامه درسی اسلامی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله «بسوی انبساط مفهومی از برنامه درسی اسلامی» [1] به دنبال طرح ایده اولیه برای مطرح ساختن یک پارادایم فکری در خصوص برنامه درسی به عنوان یک معرفت بشری بوده است. همانطور که در قسمت های مختلف مقاله اشاره شده است نویسنده می خواهد به این موضوع بپردازد که ابعاد معرفتی برنامه درسی یا قلمروهای دانش برنامه درسی اگر بخواهند از منظر اسلام تشریح و بیان شوند چه ویژگی هایی می یابند؟ در واقع یک فرامسئله مطرح شده که در دل خود مسائل دیگری را نیز جای داده است. از این رو طرح این مسئله به لحاظ پژوهشی حائز اهمیت است.