فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱٬۲۲۲ مورد.
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هفدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۴
157 - 188
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله تاریخی واکاوی نقش فعالیت های ناظران آموزشی ابتدای قرن بیستم در پیدایش حوزه برنامه درسی و ترویج اندیشه برنامه درسی متمرکز است. روش این مقاله استناد به اسناد و آثار نخستین ناظران آموزشی و برنامه ریزان درسی است. این مطالعه نشان می دهد فکر برنامه درسی متمرکز با هدف محدودسازی اختیارات مدارس و به عنوان ابزاری برای نظارت مطرح شد. هریس با اندیشه نظارت مبتنی بر کتاب درسی، بابیت با اندیشه برنامه درسی مبتنی بر استانداردها، و راگ با تدوین کتاب راهنمای معلمان، به دنبال اثرگذاری مستقیم بر آموزش در کلاس های درس بودند. اگر چه اندیشمندانی نظیر جان دیویی و ب وید ب ود کوشیدند رویکرد مردم سالارانه ای را که مبتنی بر اصول روان شناختی نیز بود در نظریه و عمل آموزش نهادینه کنند اما ناظرانی نظیر هریس، بابیت و چارترز با بهره گیری از تحقیقات علم گرایانه و قدرت اجرایی توانستند ذینفعان آموزش را در برابر ذهنیت دیوان سالارانه و نظارتی و نیز در برابر اندیشه برنامه درسی متمرکز و یکپارچه متقاعد کنند. پیدایش حوزه مطالعاتی برنامه درسی در واقع شروع تفکر برنامه درسی متمرکز و با نظریه مردم سالاری اهماهنگ نبود.
مطالعه و ارائه الگوی مفهومی و کاربردی استارت آپ های دانش آموزی در برنامه درسی دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی مفهومی و کاربردی استارت-آپ های دانش آموزی برای برنامه درسی دوره دوم متوسطه ایران است. این مطالعه در دسته پژوهش های کاربردی با پارادایم کیفی به روش تحلیل مضمون با رویکرد استقرایی انجام یافته است. ازاسناد ومنابع معتبر دست اول در زمینه اصطلاحات وکلمات کلیدی این پژوهش درکشورهای موفق، 45مورد به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. ابزارگردآوری اطلاعات برگه های یادداشت دست نویس و رایانه ای(بانرم افزار MAXQDA2020)بود. شبکه مضامین استخراج شده دریافته ها حاکی از الگوی مفهومی باپنج مضمون فراگیر(شایستگی های برنامه درسی،راهبردهای آموزشی،دانش آموز،معلم و چالش هاو فرصت ها) و الگوی کاربردی باپنج مضمون فراگیر(برنامه درسی مدرسه،فعالیت های آموزشی،فعالیت های عملیاتی،فعالیت های دانش آموز و فعالیت های معلم)بود. نتایج این مطالعه نشان می دهد که درکشورهای موفق نظیرفنلاند،سوئد و... فعالیت های مربوط به استارت -آپ های دانش آموزی ازسال ها پیش آغازو به شکل معمول و مطلوبی درجریان است و باتوجه به این که این نوع فعالیت ها در برنامه های درسی ایران مغفول واقع شده، پیشنهاد می شود برنامه درسی استارت -آپ های دانش آموزی دردوره دوم متوسطه براساس مختصات ارائه شده درالگوهای این پژوهش طراحی و اجرا گردد.
واکاوی جایگاه فناوری آموزشی در کتاب کار و فناوری پایه هفتم بر اساس نظریه براون از دیدگاه معلمان و متخصصان و ارایه الگو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۶
139 - 176
حوزه های تخصصی:
مقاله با هدف «واکاوی جایگاه فناوری آموزشی در کتاب کار و فناوری پایه هفتم بر اساس نظریه براون از دیدگاه معلمان و متخصصان»، از نوع توصیفی، با تعداد نمونه 64معلم و 12متخصص برنامه درسی بود. ابزار بخش کمی، چک لیست با آلفای کرونباخ 0/87 و در بخش کیفی فرم مصاحبه در قالب 6 مؤلفه در زمینه های طراحی آموزشی، طراحی پیام ها و کاربرد مواد دیداری، سبک نگارش، تنوع تجربیات یادگیری، ویژگی های کالبدی و اصول آموزش و یادگیری بود. داده ها از طریق فراوانی، درصد فراوانی و t تک متغیری مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت و مشخص شد معلمان بر این باورند که ارزشیابی تشخیصی، پاسخ به ارزشیابی تشخیصی، پاسخ به ارزشیابی پایانی و خلاصه فصل مربوط به طراحی آموزشی و پاسخگویی به پرسش ها مربوط به تنوع تجربیات یادگیری وجود ندارد، یا نامناسب است؛ ولی معلمان قادر به تولید، تکمیل و اصلاح یا تأمین آن هستند و کتاب نیاز به اصلاح جزیی دارد. متخصصان نیز نظرات تکمیلی خود را در این رابطه شرح دادند و الگوی ارزیابی کتاب با توجه به دیدگاه براون ارایه شد.
ارائه الگوی غنی سازی برنامه درسی مدارس استعدادهای درخشان ایران: پژوهش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۶
259 - 288
حوزه های تخصصی:
غنی سازی برنامه درسی با آموزش های کاربردی، هسته اصلی شکوفایی و هدایت استعدادهای درخشان است. بنابراین هدف از این پژوهش ارائه الگوی غنی سازی برنامه درسی دانش آموزان استعدادهای درخشان ایران بود که با روش کیفی و رویکرد داده بنیاد انجام شد. مشارکت کنندگان شامل کارشناسان حوزه برنامه درسی، مدیران، معلمان و دانش آموزان مدارس استعدادهای درخشان شهر اصفهان بودند که با روش هدفمند انتخاب و دیدگاه آنان با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد بررسی قرار گرفت. داده ها با 15مصاحبه به اشباع رسید و بر مبنای رویکرد نظام مند کوربین و استراووس (2008) تحلیل شد. یافته ها شامل 135 کد باز، 18 کد محوری و 9 کد گزینشی بود. نتایج نشان داد در حوزه برنامه درسی استعدادهای درخشان، مولفه های غنی سازی برنامه درسی (پدیده محوری)؛ چشم اندازنوین در آموزش تیزهوشان؛ منابع و امکانات کاربردی (عوامل علی)؛ حمایت های اجتماعی، فرهنگی، محیطی، خانوادگی و بهسازی فرآیند آموزش و ارزیابی (عوامل زمینه ای)؛ ضعف در پیوستگی و همکاری خانه و مدرسه (عامل مداخله گر)؛ آموزش مهارت های شناختی و فراشناختی؛ برنامه درسی چندبعدی (راهبردها) و موفقیت های فردی، اجتماعی، عاطفی، تحصیلی و شغلی دانش آموزان (پیامد)، از اهمیت ویژه برخوردار است و توجه به آنها مسیرآموزش را به سوی ارتقاءکیفیت و شکوفایی استعدادهای این دانش آموزان رهنمون می سازد.
طراحی الگوی برنامه درسی سواد مالی برای دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر طراحی الگوی برنامه درسی سواد مالی برای دانش آموزان دوره ابتدایی بود. در این پژوهش از روش کیفی استفاده شد. با 12 نفر از اساتید و متخصصان رشته برنامه ریزی درسی و آموزش ابتدایی، اقتصاد و امور مالی دانشگاه های شهر تهران با مرتبه علمی دانشیاری و استادی در سال 1399 مصاحبه انجام شد. جهت تعیین اعتبار یافته ها از روش ممیز بیرونی استفاده شد. مدل پیشنهادی مشتمل بر پنج عامل شامل زمینه های برنامه درسی، اهداف، محتوا، روش و ویژگی یادگیرندگان طراحی شد و بنیاد نظری آن را «منطق تایلر» تشکیل می دهد. حاصل این پژوهش طراحی الگوی برنامه درسی معتبری جهت آموزش سواد مالی برای دانش آموزان دوره ابتدایی بود که دارای 21 شاخص به عنوان اهداف، 26 شاخص برای محتوا، 19 شاخص برای روش تدریس و 8 شاخص برای روش های ارزشیابی برنامه درسی می -شد. الگوی طراحی شده می تواند راهنمای فرایند برنامه ریزی، اجرا و ارزشیابی برنامه درسی باشد.
بررسی الگوها و اهمیت تلفیق برنامه درسی تعلیمات دینی با درس علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف بررسی الگوها و اهمیت تلفیق برنامه درسی تعلیمات دینی با درس علوم تجربی انجام گرفت. این پژوهش به شیوه کیفی و با رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شد. در این روش پس از مصاحبه با طراحان و متخصصان برنامه ریزی درسی و الهیات و همچنین معلمان دارای مدرک کارشناسی ارشد و دکتری، داده ها به شیوه طرح سیستماتیک با بهره گیری از مراحل تحلیل داده از طریق کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام پذیرفت. مشارکت کنندگان با روش نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به نقطه اشباع نظری انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند جمع آوری گردید. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد با ترکیب دیدگاههای رشته ای و تمرکز روی یک مضمون، تلفیق واقعی منطبق با الگوی پیشرفت گرایان یعنی هم توجه به علائق و هم توجه به مسائل اجتماعی، در نظر گرفتن شایستگی ها از قبیل خلاقیت و قدرت تصمیم گیری، رسیدن به مهارت های سطح بالا همچون تفکر انتقادی، می توان برنامه درسی تعلیمات دینی با درس علوم تجربی را با توجه به این الگوها به شیوه صحیح طراحی نمود.
بررسی دشواری درک جملات معلوم و انواع جملات مجهول انگلیسی در بین فراگیران سطح متوسط زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دوازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
290 - 313
حوزه های تخصصی:
پژوهش های زیادی به بررسی درک جملات معلوم و مجهول توسط بزرگسالان سالم، کودکان در حال یادگیری زبان اول و افراد دارای مشکل تکلم پرداخته اند. موضوعی که احتمالاً به پژوهش های بیشتری نیاز دارد بررسی چالش های درک جملات معلوم و انواع مختلف جملات مجهول برای فراگیران زبان های خارجی است. این پژوهش به بررسی و مقایسه درک جملات معلوم و انواع جملات مجهول انگلیسی در بین فراگیران سطح متوسط انگلیسی به عنوان زبان خارجی در ایران پرداخته است. به همین منظور 224 شرکت کننده با روش انتخاب نمونه غیرتصادفی در دسترس از بین دانشجویان مقطع کارشناسی انتخاب و خواسته شد تا جملات را روی صفحه رایانه خوانده و در بازه زمانی محدود به پرسش های چهارگزینه ای پاسخ دهند. پاسخ ها از نظر زمان سپری شده و درصد موفقیت مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن بود که درک جملات معلوم به زمان کمتری نیاز دارد و میزان موفقیت بالاتری نسبت به جملات مجهول دارند. نتایج همچنین نشان داد که انواع مختلف جمله مجهول (افعال با قاعده، بی قاعده، افعال حرکتی، افعال حالتی، افعال دو مفعولی، جملات منفی، و سوالی) درجات متفاوتی از دشواری به فراگیران زبان انگلیسی تحمیل می کنند. جملات مجهول با افعال با قاعده کمترین دشواری را داشتند و به دنبال آن افعال بی قاعده و افعال حرکتی، سپس جملات سوالی و منفی، و جملات با افعال حالتی و در نهایت افعال دو مفعولی دارای بیشترین سطح دشواری بودند. نتایج این پژوهش می تواند برای مدرسان زبان های خارجی و مولفان کتب آموزشی جهت اولویت بخشی و در نظر گرفتن زمان بیشتر برای تدریس و تمرین جملات مجهول دشوارتر مفید باشد.
واکاوی تجارب والدین و دانش آموزان ابتدایی از آموزش مجازی بارویکرد افت یا پیشرفت تحصیلی
حوزه های تخصصی:
هدف ما در این پژوهش واکاوی تجارب والدین و دانش آموزان ابتدایی از آموزش مجازی با رویکرد افت یا پیشرفت تحصیلی است. این تحقیق ،یک تحقیق روایی و از نوع تحقیقات کیفی است و منبع داده های این تحقیق مصاحبه هایی است که از والدین و دانش آموزان ابتدایی گرفته شده است . تعداد مصاحبه شوندگان تا اشباع نظری 14 نفر بوده است .در روش نمونه گیری نیز از نمونه گیری هدفمند استفاده شده است. تحلیل داده های پژوهش نشان داد که دانش آموزان مقطع ابتدایی و والدین آن ها ، هر دو بر افت تحصیلی در آموزش مجازی اتفاق نظر دارند و از دید آن ها آموزش مجازی سختی هایی دارد و به خصوص والدین آن ها آموزش حضوری را بر آموزش مجازی ترجیح می دهند و معتقد هستند که فرزندانشان در کلاس حضوری بهتر درس را یاد می گیرند تا کلاس مجازی. اغلب آن ها مشکلات اینترنتی و هزینه های بالا و خسته کننده بودن آموزش مجازی را از معایب آن می دانند. البته دانش آموزان مزایایی همچون عدم نیاز به رفت و آمد روزانه و دسترسی به تدریس معلم در صورت نیاز را نیز ذکر کرده اند.
تبیین الگوی جاری تصمیم گیری اعضای هیأت علمی در برنامه ریزی درسی کلاسی: نظریه ای داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دوازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
206 - 236
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی الگوی جاری تصمیم گیری اعضای هیأت علمی در برنامه ریزی در سطح کلاس درس است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام گرفت. جامعه آماری در تحقیق کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه بیرجند بودند که 21 نفر از اساتید از طریق نمونه گیری هدفمند و به شیوه ملاک محور انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و گوبا استفاده شد. نتایج مطالعه حاضر نشان دهنده سی و دو مفهوم محوری و سیزده مقوله منتخب است که در قالب مدل پارادیمی شامل فقدان جهت گیری علمی در تصمیم گیری های کلاسی به عنوان مقوله ی محوری و شرایط علی (عوامل فراسازمانی، محیطی و انگیزش)، عوامل زمینه ای (مشتمل بر محورهای عوامل رفتاری، عوامل برنامه ای و پشتیبانی)، شرایط مداخله ای تسهیل گر (عوامل مدیریتی، ساختاری و رفتاری)، شرایط مداخله گر محدودکننده (چالش های سازمانی- محیطی و موانع اجرایی)، راهبردها (تصمیم گیری مبتنی بر ساختار پیشین، تصمیم گیری موقعیتی، تصمیم گیری مبتنی بر تفکر محافظه کارانه و تصمیم گیری تعاملی) و پیامد (کاهش اثربخشی و کارایی) سازمان یافت.
تأثیر اجرای آموزش معکوس در کلاس درس علوم تجربی بر خودکارآمدی و یادگیری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۵
133 - 158
حوزه های تخصصی:
روش آموزش معکوس از جمله روش های فعال در آموزش است. علیرغم اینکه امکان اجرای این روش به ویژه در کلاس های دوره ابتدایی و درس علوم تجربی از لحاظ موضوعی و امکانات آموزشی فراهم است، لکن استفاده از این روش در مدارس بسیار محدود است. هدف پژوهش بررسی تعیین تأثیر اجرای روش آموزش معکوس در کلاس درس علوم تجربی در مقایسه با روش سنتی در یادگیری درس و خودکارآمدی دانش آموزان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این تحقیق دانش آموزان مدارس ابتدایی دخترانه شهر تهران که در سال 99- 98 و حجم نمونه 90 نفر از دانش آموزان بود که به صورت تصادفی در دو گروه 45 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه خودکارآمدی جینک و مورگان (1999) و آزمون یادگیری درس علوم بود. جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی کواریانس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که میانگین نمرات آزمون یادگیری دانش آموزانی که روش آموزش معکوس را دریافت کرده اند به طور معنی دار بیشتر از میانگین نمرات دانش آموزانی است که از روش سنتی استفاده کرده اند. روش آموزش معکوس بر خودکارآمدی دانش آموزان نیز مؤثر بود.
چیستی مبانی فلسفی تدریس در راهبردهای یاددهی-یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف کشف چیستی مبانی فلسفی تدریس در راهبردهای یاددهی – یادگیری صورت گرفت تا جایگاه شناسایی این مبانی در حوزه نظر و عمل مشخص گردد. رویکرد پژوهش توصیفی -تحلیلی و از نوع کیفی و اسنادی بود. داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل متن و برگرفته از متون منابع مختلف،با استفاده ازتهیه فرم وفیش برداری جمع آوری شد.برای پاسخ به سوال پژوهش شش سوال معرفت شناسانه در راستای انواع الگوهای تدریس مطرح شد. نتایج نشان داد معرفت در الگوهای تدریس اطلاعات پردازی به صورت نسبی و ذهنی بوده ونوع معرفت در الگوهای تدریس این خانواده به صورت معرفت حسی، تجربی معرفت عقلانی و بخشی هم معرفت شهودی قابل دسته بندی می باشد. نتایج در بخش مکاتب فلسفی پشتیبان کننده این الگوها شامل مکاتب کلاسیک (ایدآلیسم و رئالیسم)، مکتب پراگماتیسم، طبیعت گرایی، اگزیستانسیالیسم و پست مدرنیستم (سازنده گرایی فردی و اجتماعی) بود.
بررسی مقاومت معلمان دوره ابتدایی در برابر برنامه درسی رسمی: مطالعه گرانده تئوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی فرایند مقاومت معلمان دوره ابتدایی در برابر اجرای برنامه درسی رسمی انجام پذیرفت. رویکرد پژوهش حاضر،کیفی بوده و از روش نظریه زمینه ای در این پژوهش استفاده گردید. جامعه آماری شامل معلمان دوره ابتدایی استان آذربایجان شرقی بود. فرآیند نمونه گیری و انتخاب مشارکت کنندگان تا رسیدن به اشباع داده ها ادامه یافت و در نهایت 18 نفر از معلمان دوره ابتدایی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. نتایج نشان داد که "مقاومت منطقی" به عنوان پدیده محوری ، "عدم توانمندسازی معلمان، عدم مشارکت دانش آموز و کمبود امکانات آموزشی" به عنوان شرایط زمینه ای، "انحرافات برنامه درسی، شخصیت معلم، کاستی های کتابهای درسی و ناتوانی معلم" به عنوان شرایط علی، "اعتقادات معلم و شرایط فرهنگی" به عنوان شرایط مداخله گر، "پیامدهای مربوط به برنامه درسی و شکوفایی قابلیت های معلم" به عنوان پیامد و "راهکارهای آموزشی، توجه به نیازهای دانش آموزان و بهینه سازی برنامه درسی" به عنوان راهبردها شناسایی گردیدند.
Investigating the Relationship between Problem Solving Skills with Self-Efficacy and Social Adjustment of Kermanshah Female Students
حوزه های تخصصی:
Purpose : The present research was conducted with the aim of investigating the relationship between problem solving skills with self-efficacy and social adjustment of Kermanshah female students. Methodology : This research in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was cross-sectional from type of correlational. The study population was female high school students in Kermanshah city in the 2021-2 academic year with number 4100 people, that the sample size based on Krejcie and Morgan table was estimated 350 people who were selected by cluster method. Data were collected with using the problem solving skills inventory (Hepner and Patterson, 1982), self-efficacy scale (Scherer et al., 1982) and social adjustment subscale in adjustment inventory (Sinha & Singh, 1993) and their face validity was confirmed by experts and their reliability was determined by Cronbach's alpha method were obtained 0/80, 0.82 and 0.87, respectively. To analyze the data were used from the methods of Pearson correlation coefficients and multiple regression with enter model in SPSS software. Finding : The findings showed that problem solving skills and its dimension including problem solving confidence, approach-avoidance style and personal control had a positive and significant correlation with self-efficacy and social adjustment of female students. Also, the findings showed that the dimensions of problem solving skills were able to significantly predict the self-efficacy and social adjustment of female students (P<0.001). Conclusion : The results indicated the effective role of problem solving skills in predicting self-efficacy and social adjustment of female students. Therefore, education system specialists and planners to improve their self-efficacy and social adjustment can promote their problem-solving skills.
بررسی سازگاری محتوای آموزشی شکل های هندسی در دوره پیش دبستانی با اهداف راهنمای برنامه این دوره در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل محتوای آموزش شکل های هندسی دوره پیش دبستانی با توجه به «محور تشخیص و تمیز اشیاء و اَشکال و ویژگی های آن ها» از راهنمای برنامه پیش دبستانی، منتشر شده در سال 1396 بود. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی از گونه اَسنادی بود. ابتدا 10 معیار تحلیل فعالیت های آموزش هندسه از سه سطح نظریه بازبینی شده فن هیلی توسط کلمنتس و باتیستا، شامل «پیش تشخیصی»، «وفق دهنده» و «تحلیل» استخراج شد. سپس پنج کتاب از سه منبعِ کتابنامه رشد آموزش و پرورش، بخش نامه سازمان بهزیستی و توصیه مراکز پیش دبستانی انتخاب و فعالیت های مربوط به شکل های هندسی آن ها بر اساس معیارهای مستخرج، مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد بالاترین درصد فراوانی فعالیت های آموزشی به معیارهای سطح یک (وفق دهنده) و کمترینِ آن به معیار سطح صفر (پیش تشخیصی) اختصاص یافت. درمجموع، محتوای شکل های هندسی کتاب های آموزشی پیش دبستانی نیاز به بازنگری دارد و توصیه می شود فعالیت های آموزشیِ سطح بالا به کتاب های پایه های بالاتر انتقال یابد.
واکاوی تجارب زیسته معلمان از شرایط حاکم بر سیاست راهبران آموزشی و تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعریف پست سازمانی و به کارگیری راهبران آموزشی و تربیتی از سیاست های وزارت آموزش وپرورش در طی چند سال گذشته بوده است. علی رغم اینکه ارزیابی سیاست های آموزشی جزء لاینفک فرایند بهبود و ارتقا کیفیت آموزش و تربیت به شمار می رود، هنوز پژوهشی در ارتباط با ارزیابی سیاست راهبران آموزشی و تربیتی از دریچه واکاوی نظرات و رضایت جامعه هدف و ذی نفعان آن یعنی معلمان صورت نگرفته است. بدین منظور هدف پژوهش حاضر واکاوی تجارب زیسته معلمان در زمینه سیاست راهبران آموزشی و تربیتی است. رویکرد پژوهش کیفی است. داده های پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند با 13 نفر از معلمان استان آذربایجان شرقی صورت گرفته و با روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفتند. جهت برخورداری یافته های پژوهش از روایی و اعتبار به مواردی نظیر مصاحبه های مداوم، اختصاص زمان مناسب و مطلوب، درگیری و بررسی مداوم، دقت در تمامی مراحل پژوهش، روشن بودن روش پژوهش و توافق پژوهشگران در ارتباط با دسته بندی مضامین توجه شده است. تحلیل داده های پژوهش منجر به دسته بندی 4 مضمون اصلی و 19 مضمون فرعی شد. مضامین اصلی شامل مسائل روان شناختی مرتبط با راهبران آموزشی (ترس از مواجهه شدن با راهبر و ...)، نقاط ضعف راهبران آموزشی (فقدان آشنایی مناسب راهبران با ویژگی های مناطق روستایی و عشایری و ...)، نقاط مثبت راهبران آموزشی (کمک به ارتقای شایستگی حرفه ای معلمان کم تجربه و ...) و بایسته های حرفه ای و اخلاقی راهبران آموزشی (عدم التقاط وظایف کارکردی راهبر با سایر عوامل مدرسه و ...) است. یافته های پژوهش نشان می دهد عواملی چون وجود ابهام در چرایی و چگونگی نقش راهبران آموزشی زمینه های بروز کاستی هایی را در سیاست آموزشی مذکور به همراه داشته است. متناظر با یافته های پژوهش پیشنهاد می شود که مسئولین با برطرف سازی نقاط ضعف سیاست راهبران آموزشی و تربیتی، انتخاب افراد مناسب و اطلاع رسانی های مستمر بر کیفیت این سیاست آموزشی بیفزایند.
سنتزپژوهی چالش های انتقال از آموزش حضوری به آموزش مجازی در آموزش عالی با توجه به دنیاگیری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، کیفی از نوع سنتزپژوهی است. در این پژوهش، برای تجزیه و تحلیل داده ها از چارچوب ارائه شده توسط الو و کیگناس (2008) استفاده شد. قلمرو پژوهش و اصلی ترین منابع گردآوری داده ها، پژوهش های متعددی است که متناسب با ارتباط موضوعی و به روش پریسما تعداد 69 نمونه به صورت هدفمند انتخاب شدند. در مراحل بعدی، کدگذاری و طبقه بندی اطلاعاتی انجام شد؛ که حاصل ترکیب مقولات و نتایج تحلیل منجر به استخراج چارچوب مفهومی در ارتباط با چالش های انتقال از آموزش حضوری به آموزش مجازی و ارایه ی راهبردهای مناسب برای این انتقال گردید. به طور کلی، چالش های انتقال به آموزش مجازی در چهار طبقه و 22 کد استخراج گردید و راهبردهای انتقال موفقیت آمیز از آموزش حضوری به آموزش مجازی نیز در هفت طبقه و 17 کد ارایه شدند.
تحلیل محتوای کتاب های دوره پنجم ابتدایی بر اساس مفروضه های نظام سلامت با تأکید بر آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
154 - 171
حوزه های تخصصی:
برنامه درسی آموزش و ارتقای سلامت در بهبود و توسعه فرهنگ بهداشتی دانش آموزان اهمیت بسیاری دارد. برای پی بردن به اهمیت مسائل بهداشتی در روند سلامت دانش آموزان، لازم است به محتوای کتب درسی توجه شده و یک برنامه آموزشی که بتواند همه نیازهای ضروری آموزش سلامت را در خود جای دهد، تدوین شود. برای اجرای این پژوهش با توجه به ماهیت موضوع و هدف های آن، از روش تحلیل محتوا انتروپی شانون استفاده شد. در این راستا، محتوای همه کتاب های درسی دوره پنجم ابتدایی بر اساس مفروضه های نظام سلامت بررسی شد. واحد ثبت، جمله و تصویر بود. در فرایند کدگذاری، مؤلفه های مرتبط با استانداردهای آموزش محیط زیست مشتمل بر: 1- سلامت جسم 2- سلامت تغذیه 3- سلامت محیط (بهداشت آب، بهداشت هوا، بهداشت خاک) 4- سلامت محیط زیست 5- سلامت خانواده 6- حوادث ایمنی 7- تحرک بدنی 8- سلامت روانی 9- پیشگیری از رفتارهای پرخطر 10- کنترل و پیشگیری از بیماری ها 11- معلولیت 12- بهداشت عمومی و بهداشت مدرسه مورد بررسی قرار گرفت. قلمرو این پژوهش شامل محتوای کتاب های دوره پنجم ابتدایی، مصوب وزارت آموزش وپرورش بود. نتایج تحلیل محتوای آنتروپی شانون نشان داد که از بررسی کل کتاب های دوره پنجم مؤلفه مربوط به سلامت روانی با 419 مورد بیشترین فراوانی را به خود اختصاص داده، و کمترین مقدار مربوط به معلولیت با 5 فراوانی است. یافته های حاصل از فراوانی مؤلفه ها نشان داده است که مؤلفه های نظام سلامت از توزیع نرمال برخوردار نیستند به طوری که متأسفانه در حد خیلی کم به آموزش بهداشت و ارتقای سلامت در این سند پرداخته شده است و به آموزش مؤلفه های سلامت در محتوای دوره پنجم ابتدایی توجه نشده است.
روش تدریس تفکر جانبی در برنامه درسی دوره ابتدایی
منبع:
پژوهش در برنامه درسی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱
84 - 96
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی روش تدریس تفکر جانبی در دوره ابتدایی است. لذا ابتدا کلیاتی درباره تفکر در مدارس طرح شد و ضرورت و اهمیت پرورش تفکر و تعقل در برنامه درسی ملی مطرح و سپس تعریف تفکر از دیدگاه های مختلف بررسی و تفکر جانبی از دیدگاه ادوارد دوبونو تعریف گردید. و مقایسه ای بین تفکر سنتی و تفکر جانبی انجام گرفته و سپس تکنیک های تفکر جانبی شامل ، پو، شکل های هندسی و سهمیه ها، طرح و تردید نسبت به فرضیات شرح داده و برای آن ها نمونه هایی آورده تا در کلاس درس در دوره ابتدایی استفاده شوند. پو تحریک ایده ای است که تفکر را به جایی جدید منتقل می کند که ایده ها یا راه حل های جدید در آن یافت می شود. با استفاده از سهمیه ها، به تعیین تعداد مشخص راه حلهای بدیل که باید تولید شوند، پرداخته می شود. بدین ترتیب فرد تلاش خود را صرف تولید راه حلهای گوناگون و نه پریدن بر روی یک نتیجه، می کند. اشکال هندسی ایجاد راههای متفاوت را مورد تفهیم قرار می دهد. در خلق طرح، دانش آموز به ساخت طرحهای بصری می پردازد و می تواند برای انجام دادن امور، روشهای مختلفی بکار ببرد. تردید نسبت به مفروضات کوشش در تجدید ساخت و تغییر ساخت هر الگویی می باشد در نهایت نشان داده شد که این روش های تدریس می تواند خلاقیت را در دانش آموزان رشد و تقویت نماید و در این راستا معلم در راهنمایی آنان نقش بسزایی دارد.
بررسی تأثیر آموزش هنر با رویکرد تربیت هنری بر علاقه به درس هنر و عشق به یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۰
127 - 146
حوزه های تخصصی:
تربیت هنری به عنوان یکی از کارکردهای اساسیِ نظام آموزشی است. این در حالی است که امروزه هنر، در برنامه های درسی ایران از جایگاه مناسبی برخوردار نیست و تربیت هنری جدی گرفته نمی شود. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش هنر با رویکرد تربیت هنری بر علاقه به درس هنر و عشق به یادگیری در دانش آموزان انجام شد. جامعه پژوهش، دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهر یزد و نمونه شامل 44 نفر در دو گروه 22 نفره از دانش آموزان بودند که به روش نمونه گیری تصادفی جایگزینی انتخاب شدند. از پرسشنامه های علاقه به درس و عشق به یادگیری جهت گردآوری داده ها استفاده گردید. پایایی پرسشنامه ها بر اساس ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب93/0 و 76/0 بدست آمد. نتایج نیز نشان داد که آموزش هنر با رویکرد تربیت هنری باعث افزایش علاقه به درس هنر در دانش آموزان شده و همچنین تأثیر معناداری در عشق به یادگیری آنان داشته است.
Develop a Model for the Growth of Creativity in the Structure of the Elementary School Curriculum based on the Fundamental Reform Document of Education (FRDE)
حوزه های تخصصی:
Purpose : As regards the effect of creativity and models for the growth of it, this study endeavors to develop a pattern model for the purpose of growing creativity in the structure of the elementary school curriculum based on the fundamental reform document of education (FRDE) Methodology : As for the purpose of this study, it was conducive. Furthermore, in view of the procedure of methods, it could be considered as qualitative. 10 individuals of statistical society were chosen by targeted and snowball sampling methods in 2019. We utilized methods of reviewing the fundamental reform document of education and Semi-structured interviews. Validity and Validity of these methods were desperately examined by triangulation methods of data collection which were suitable for assessment and the coefficient of the agreement was estimated to be 0.76. Ultimately coding method was used in order to analyze the gained data of reviewed documents and interviews. Findings : Results demonstrated that 25 codes belonged to the growth model of creativity in the structure of the primary school curriculum based on the fundamental reform document of education while 15 codes are known to be relevant to this model based on interviews that have gotten done with some experts of the elementary school curriculum. Consequently, the model for the growth of creativity in the structure of the elementary school curriculum was designed based on these codes. Conclusions : Results of the present study contain some practical functions. Moreover, identified codes and designed models were used in order to improve the model of growth in creativity.