مقالات
حوزه های تخصصی:
تدریس را تعامل استاد-دانشجو در کلاس درس گویند که با هدف ایجاد یادگیری پایدار انجام می گیرد. این فرایند در سال های اخیر دارای رویکردهای زیادی شده است. انتخاب رویکرد مناسب تدریس-یادگیری از سوی استاد در کلاس درس وابسته به عوامل زیادی است که از جمله این عوامل ،دانشجو می باشد. از سوی دیگر دیدگاه استاد و فلسفه تربیتی او در انتخاب و اجرای رویکرد تدریس-یادگیری تاثیر زیادی دارد. انتظار می رود در نظام تعلیم و تربیت اسلامی و به طور ویژه در دانشگاه فرهنگیان، رویکرد تدریس و یادگیری با توجه به ویژگی های این نظام و دانشگاه انتخاب، اجرا و ارزیابی شود. این موضوع ازآن جا اهمیت مضاعف پیدا می کند که شاگردپروری به عنوان مرکز ثقل فرایند تدریس-یادگیری در دانشگاه فرهنگیان مورد توجه بزرگان تعلیم وتربیت قرارگرفته و اخیرا نیز از سوی رهبر انقلاب مورد تاکید واقع شده است. بر این اساس،در پژوهش حاضرکه به شیوه توصیفی-تحلیلی تدوین شده، ضمن معرفی رویکردهای یاددهی-یادگیری و رویکردهای گوناگون تدریس-یادگیری،الگوی مناسب این فرایند در دانشگاه فرهنگیان درسه بخش طراحی، اجرا و ارزیابی،تدوین و معرفی گردیده است.
بررسی ابعاد برنامه درسی مبتنی بر فرهنگ برای دانش آموزان دوره ابتدایی در مناطق دارای خرده فرهنگ
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف مطالعه ی حاضر، هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های برنامه درسی مبتنی بر فرهنگ برای خرده فرهنگ ها است. روش: این پژوهش کاربردی، با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناختی انجام گرفت. جامعه آماری معلمان مناطق چند قومیتی دوره ابتدایی شهرستان کلات، لاین و درگز بود که با نمونه گیری هدفمند «باحداکثر تنوع»، مورد مصاحبه ی نیمه ساختاریافته قرار گرفتند و به روش کدگذاری سه مرحله ای استراوس و کوربین تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: عبارت های بیان شده از سوی اطلاع رسان ها، در مرحله اول و پس از مکتوب نمودن متن مصاحبه ها، در مجموع 528شناسایی و نام گذاری شددرادامه و در مرحله دوم کدگذاری، جهت دستیابی به یک محور مشترک،تلاش شد تا مفاهیم ایجادشده در مرحله قبل، در قالب 34 مقوله، طبقه بندی گردندو درنهایت مقوله های بدست آمده ذیل 5مضمون و یک محور "ویژگی های برنامه درسی مبتنی بر فرهنگ " طبقه بندی شدند. نتیجه گیری و پیشنهاد: عمده ترین چالش های آموزش در محیط های چند قومیتی ، در وجود و حاکمیت برنامه درسی متمرکز است که دانش آموزان و معلمان در مناطق دارای خرده فرهنگ از برنامه درسی پاسخگویی فرهنگی برخوردارد نیستند و پیشنهاد می شود در راستای استفاده از تجارب زیسته معلمان این مطالعه ویژگی های برنامه درسی مبتنی بر فرهنگ مشخص و بر آن اساس آموزش ها در محیط های چند خرده فرهنگی ارائه شود.
بررسی اعتیاد به فضای مجازی و رابطه ی آن با ویژگی های شخصیتی دانشجومعلمان دختر و پسر دانشگاه فرهنگیان
حوزه های تخصصی:
اعتیاد در معنای کلی آن، یعنی یک نوع عادت اجباری در انجام دادن فعالیتها و یا مصرف موادی خاص که علارغم پیامدهای ویرانگر فیزیکی، اجتماعی، اقتصادی، روحی و روانی به صورت مستمر ادامه پیدا می کند. ویژگی های شخصیتی صفاتی پایدار در طول زمان هستند که از موقعیتی به موقعیت دیگر تغییر چندانی نمی کنند. تحقیقات بسیاری نشان داده است که ویژگی های شخصیتی تاثیر مهمی بر استفاده از اینترنت دارند، لذا این پژوهش برای ارزیابی این ارتباط در دانشجومعلمان شهر اردبیل طراحی گردید. روش کار: نمونه ی پژوهش که در بهار سال ۱۴۰۰ انجام گرفته است، در بر گیرنده ی ۲۱۱ نفر از دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان شهر اردبیل بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به وسیله ی پرسش نامه ی ۲۰ سوالی اعتیاد به اینترنت یانگ و پرسشنامه ی ۶۰ سوالی نئو مورد سنجش قرار گرفتند. آزمودنی ها در پاسخ گویی مختار بودند و اطلاعات آن ها محرمانه ثبت و نگهداری گردید. روش های آماری مورد استفاده شامل ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون هم زمان و گام به گام می باشد. یافته ها: ارتباط معنی داری میان روان رنجورخویی و اعتیاد به اینترنت در دانشجویان دختر و پسر در ضرایب همبستگی و تحلیل رگرسیون هم زمان و گام به گام ( ۰۱/۰P<، ۴۵/۰r=) وجود دارد. همچنین ارتباط معنی داری میان وظیفه شناسی و اعتیاد به اینترنت در دانشجویان دختر و پسر در ضرایب همبستگی و تحلیل رگرسیون هم زمان و گام به گام ( ۰۱/۰P<، ۵۰/۰-r=) به دست آمد. نتیجه گیری: اعتیاد به اینترنت با برخی از صفات شخصیتی دانشجویان از جمله روان رنجورخویی و وظیفه شناسی ارتباط دارد.
اهمیت و جایگاه عنصر زمان در برنامه درسی (مطالعه موردی: شبکه شاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از عناصر مهم در برنامه ریزی درسی عنصر زمان بوده که از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار می باشد اما همواره مورد غفلت قرار گرفته است. پژوهش حاضر به بررسی اهمیت و جایگاه عنصر زمان در برنامه های درسی بخصوص در دوره ابتدایی با مطالعه موردی شبکه آموزشی دانش آموزان (شاد) پرداخته است. روش پژوهش کیفی بصورت توصیفی تحلیلی و از نوع مروری با جامعه آماری تمامی مدارس دوره ابتدایی سطح شهرستان میرجاوه در استان سیستان و بلوچستان است. شیوه انتخاب حجم نمونه نیز بصورت انتخاب نمونه در دسترس بوده که 2 مدرسه در دسترس (یک مدرسه پسرانه و یک مدرسه دخترانه) انتخاب شد. برای نیل به اهداف پژوهش از ابزار و منابع مختلفی برای جمع آوری اطلاعات چون بررسی کتب، اسناد، مقالات و هم چنین از روش مشاهده از نوع طرح مشاهده کنترل نشده به صورت میدانی در شبکه شاد بهره گرفته شد. شواهد یافته های پژوهش حاکی از آن بود که در شبکه شاد از لحاظ عنصر زمان در برنامه درسی یک نوع سردرگمی و ناهماهنگی آشکاری در اکثر کلاس ها بین معلمان و دانش آموزان حتی در فرآیند زمان بندی برنامه روزانه و هفتگی بین دروس دیده می شد. به عبارت دیگر، عنصر زمان در برنامه درسی شبکه شاد هنوز در بین معلمان جایگاه واقعی خود را پیدا نکرده است.
تلفیق هنر با آموزش علوم تجربی در دوره ابتدایی؛ با رویکرد ارزشیابی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با نگاه ارزشیابانه فردی از تلفیق هنر با آموزش علوم تجربی دوره ابتدایی انجام شده است. روش پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ نوع پژوهش از نوع توسعه ای است. چون هدف، ارائه یک برنامه درسی با الگویی جدید است به روش توصیفی/ تحلیلی و مبتنی بر "پژوهش ارزشیابانه فردی" با رویکرد استنتاجی انجام گرفته است. مطابق روش شناسی، ابزارهای مورد مطالعه مقالات، متون برنامه درسی و سایت محور مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد برنامه درسی تلفیقی، برنامه ای است که در آن هماهنگی بین دروس حاکم است و از انسجام و وحدت خاصی برخوردار است که منجر به یادگیری همه جانبه در دانش آموزان می شود. از آنجاکه، هنر یکی از دروس مورد علاقه دانش آموزان دوره ابتدایی است، مطابق پیشینه پژوهش و به منظور تقویت شناخت بهتر دانش آموزان از محیط پیرامون خود و نقش مهمی که در فرایند آموزش علوم تجربی دارد، محور تلفیق درس هنر قرار گرفت. در نتیجه، به جهت اینکه علوم تجربی حاوی مطالب مهم و قابل توجهی است و اغلب مواقع دانش آموزان از درک آن ناتوان هستند ودر مقابل درس هنرکه یکی از دروس ارزشمند پایه ابتدایی است و اغلب دانش آموزان خواهان آن هستند؛ این درس می تواند نقش چشمگیری در فراگیری مطالب مهم و دشوار علوم تجربی داشته باشد. با این وصف، تلفیق هنر با آموزش علوم تجربی در مدارس دوره ابتدایی مطلوب به نظر می رسد.
روش تدریس تفکر جانبی در برنامه درسی دوره ابتدایی
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی روش تدریس تفکر جانبی در دوره ابتدایی است. لذا ابتدا کلیاتی درباره تفکر در مدارس طرح شد و ضرورت و اهمیت پرورش تفکر و تعقل در برنامه درسی ملی مطرح و سپس تعریف تفکر از دیدگاه های مختلف بررسی و تفکر جانبی از دیدگاه ادوارد دوبونو تعریف گردید. و مقایسه ای بین تفکر سنتی و تفکر جانبی انجام گرفته و سپس تکنیک های تفکر جانبی شامل ، پو، شکل های هندسی و سهمیه ها، طرح و تردید نسبت به فرضیات شرح داده و برای آن ها نمونه هایی آورده تا در کلاس درس در دوره ابتدایی استفاده شوند. پو تحریک ایده ای است که تفکر را به جایی جدید منتقل می کند که ایده ها یا راه حل های جدید در آن یافت می شود. با استفاده از سهمیه ها، به تعیین تعداد مشخص راه حلهای بدیل که باید تولید شوند، پرداخته می شود. بدین ترتیب فرد تلاش خود را صرف تولید راه حلهای گوناگون و نه پریدن بر روی یک نتیجه، می کند. اشکال هندسی ایجاد راههای متفاوت را مورد تفهیم قرار می دهد. در خلق طرح، دانش آموز به ساخت طرحهای بصری می پردازد و می تواند برای انجام دادن امور، روشهای مختلفی بکار ببرد. تردید نسبت به مفروضات کوشش در تجدید ساخت و تغییر ساخت هر الگویی می باشد در نهایت نشان داده شد که این روش های تدریس می تواند خلاقیت را در دانش آموزان رشد و تقویت نماید و در این راستا معلم در راهنمایی آنان نقش بسزایی دارد.