احمد مدنی

احمد مدنی

مدرک تحصیلی: دکتری تخصصی برنامه ریزی درسی، استادیار گروه علوم تربیتی، دانشکدة علوم انسانی، دانشگاه کاشان.

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
۱.

مطالعه پدیدارشناسانه عوامل ضعف یادگیری با تمرکز بر تجارب زیسته دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم

کلید واژه ها: پدیدارشناسی مطالعه کیفی ضعف یادگیری پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۳ تعداد دانلود : ۱۵۱
یادگیری و پیشرفت تحصیلی مناسب دانش آموزان به عنوان مهم ترین هدف نظام های آموزشی، منوط به وجود مجموعه ای از عوامل مساعد آموزشی و غیرآموزشی است که فقدان آنها موجب عدم پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و به هدر رفتن منابع سازمانی آموزش و پرورش کشور می شود. پژوهش حاضر با استناد به ادراکات و تجارب زیسته و پدیدارشناختی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم به واکاوی مهم ترین عوامل موثر بر ضعف یادگیری و پیشرفت تحصیلی پرداخته است. تحقیق با توجه به ماهیت و هدف آن از نوع پژوهش کیفی مبتنی بر نظریه زمینه ای است که داده های آن با رعایت اصل اشباع نظری، از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با 22 دانش آموز دختر مقطع متوسطه دوم گردآوری شد که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند. برای تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از روش هفت مرحله ای کلایزی استفاده شد. واکاوی داده ها نشان داد که مهم ترین عوامل مرتبط با ضعف یادگیری دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم در سه مضمون یا درون مایه کلی یعنی عوامل فردی (فقدان مهارت برنامه ریزی تحصیلی و مطالعه، ناتوانی در تصمیم گیری و حل مسئله و برنامه ریزی هدفمند برای آینده، ضعف پایه ای دروس سالهای قبل، عدم تمرکز در کلاس و موقع درس خواندن و.....)،عوامل مدرسه ای(ضعف دبیران، نحوه ارزشیابی، وضعیت فضاهای کلاسی، کتب درسی و....) و عوامل برون مدرسه ای(مشکلات خانوادگی، درگیری با موبایل و فضای مجازی، تاثیردوستان و گروه همسالان و معضلات کلان نظام آموزشی) قابل انتزاع و بررسی است. بدیهی است بکارگیری مجموعه ای از راهکارهای علمی جهت مقابله با عوامل یاد شده می تواند بهبود یادگیری دانش آموزان دختر را به دنبال داشته باشد.
۲.

ریشه های تفکر برنامه درسی متمرکز: واکاوی دغدغه های سیاسی و اجتماعی نخستین ناظران آموزشی و نقش آن در پیدایش حوزه مطالعاتی برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: نظارت آموزشی برنامه درسی فرانکلین بابیت و هارولد راگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۴ تعداد دانلود : ۱۰۳
هدف این مقاله تاریخی واکاوی نقش فعالیت های ناظران آموزشی ابتدای قرن بیستم در پیدایش حوزه برنامه درسی و ترویج اندیشه برنامه درسی متمرکز است. روش این مقاله استناد به اسناد و آثار نخستین ناظران آموزشی و برنامه ریزان درسی است. این مطالعه نشان می دهد فکر برنامه درسی متمرکز با هدف محدودسازی اختیارات مدارس و به عنوان ابزاری برای نظارت مطرح شد. هریس با اندیشه نظارت مبتنی بر کتاب درسی، بابیت با اندیشه برنامه درسی مبتنی بر استانداردها، و راگ با تدوین کتاب راهنمای معلمان، به دنبال اثرگذاری مستقیم بر آموزش در کلاس های درس بودند. اگر چه اندیشمندانی نظیر جان دیویی و ب وید ب ود کوشیدند رویکرد مردم سالارانه ای را که مبتنی بر اصول روان شناختی نیز بود در نظریه و عمل آموزش نهادینه کنند اما ناظرانی نظیر هریس، بابیت و چارترز با بهره گیری از تحقیقات علم گرایانه و قدرت اجرایی توانستند ذینفعان آموزش را در برابر ذهنیت دیوان سالارانه و نظارتی و نیز در برابر اندیشه برنامه درسی متمرکز و یکپارچه متقاعد کنند. پیدایش حوزه مطالعاتی برنامه درسی در واقع شروع تفکر برنامه درسی متمرکز و با نظریه مردم سالاری اهماهنگ نبود.
۳.

بررسی تطبیقی تفکر انتقادی در دانشگاه کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۴۲ تعداد دانلود : ۳۸۸
هدف:هدف محققان این پژوهش، بررسی مقایسه ای تفکر انتقادی در میان دانشجویان رشته های مختلف، تبیین عملکرد دانشجویان علوم انسانی در این حوزه و شناسایی و مستندسازی مهم ترین کمبودهای موجود بود. روش: جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانشجویان 96-1395 دانشگاه کاشان (6320 نفر) بود که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم تعداد 365 نفر به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و آزمون مهارتهای تفکر انتقادی در شرایط یکسان روی آنها اجرا شد. ابزار جمع آوری اطلاعات، آزمون مهارتهای تفکر انتقادی کالیفرنیا (فرم ب) است که مهارتهای یاد شده را در قالب پنج مهارت تحلیل، ارزشیابی، استنباط، استدلال قیاسی و استدلال استقرایی، سنجش می کند. برای تحلیل داده ها از رگرسیون چندمتغیّره همزمان، تحلیل عامل اکتشافی، تحلیل واریانس یکراهه، آزمون شاپیرو-ویلک و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: عملکرد دانشجویان رشته های علوم انسانی در حوزه تفکر انتقادی در مقایسه با دانشجویان رشته های مهندسی، علوم پایه و هنر، به طور معناداری پایین تر است. همچنین در عملکرد دانشجویان بر حسب سال ورود(دانشجویان سالهای بالا و پایین) در زمینه تفکر انتقادی تفاوت چندانی وجود ندارد. نتیجه گیری: اصولاً برنامه های درسی دانشگاهی نتوانسته اند تأثیر چندانی در افزایش سطح تفکر انتقادی دانشجویان داشته باشند. بنابر این، ضرورت توجه جدّی و عمیق نسبت به آموزش تفکر انتقادی در رشته های علوم انسانی وجود دارد.
۴.

بررسی رابطه بین سبک های رهبری مدیران مدارس با مهارت های سازمانی مدیریت زمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رهبری سبک رهبری مهارت مدیریت زمان مهارت سازمانی مدیریت زمان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۵ تعداد دانلود : ۴۰۰
هدف این تحقیق بررسی رابطه بین سبک رهبری با مهارت های سازمانی مدیریت زمان مدیران مقطع ابتدایی، متوسطه اول و دوم مدارس شهرستان آمل بوده است. نوع تحقیق، توصیفی همبستگی بوده است. جامعه آماری شامل تمامی مدیران مرد و زن مقطع ابتدایی، متوسطه اول و دوم مدارس دولتی شهرستان آمل بوده است که نمونه ای به حجم 132 نفر از مدیران مدارس به صورت تصادفی انتخاب شد. فرضیه های این تحقیق از طریق آزمون های t تک نمونه ای، t مستقل، تحلیل واریانس، آزمون همبستگی اسپیرمن تجزیه و تحلیل شد. ابزار گردآوری داده ها دو پرسشنامه ی مهارت سازمانی مدیریت زمان با ضریب پایایی (83/0) و پرسشنامه استاندارد سبک رهبری LBDQ با ضریب پایایی (76/0) بوده است. برای تعیین روایی نیز از روش بررسی محتوایی و صوری استفاده گردید. یافته ها نشان داد بین سبک رهبری و مهارت سازمانی مدیریت زمان مدیران مدارس ارتباط معناداری وجود دارد که میانگین مهارت سازمانی مدیریت زمان در سبک آمرانه نسبت به سایر سبک ها بیشتر بوده است. رابطه بین سبک رهبری آزادمنشانه و مهارت سازمانی مدیریت زمان منفی و بین سبک رهبری آمرانه و مهارت سازمانی مدیریت زمان مثبت و معنادار بوده است و همچنین وضعیت مهارت سازمانی مدیریت زمان مدیران مدارس آمل در وضعیت مطلوبی قرار دارد.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان