فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۱٬۲۵۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
نشر فرهنگ اسلامی و نهادینه سازی ارزش ها و باورهای دینی در ضمیر افراد از جمله مهمترین وظایف نظام تعلیم و تربیت ایران است. برای انجام این امر خطیر نظام آموزشی کشور بیش از هر چیز نیازمند توجه دقیق و علمی به محتوای کتاب های درسی، خصوصاً کتاب های درسی دین و زندگی است. زیرا باورها و عقاید دینی و ارزش های اخلاقی و رفتاری از جمله اموری هستند که معلول ساختار و محتوای نظام آموزش اند. محتوای کتب درسی در هر نظام آموزشی تعیین کننده و انتقال دهنده ارزش ها و هنجارهای اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی هستند. به همین دلیل نیز محتوای کتاب های درسی در هر کدام از دوره های تحول نیاز به تحلیل و بررسی علمی دارند، تا بر اساس اهداف آموزش و پرورش و نیز متناسب با شیوه های نوین تدریس به منظور ارتقای رشد همه جانبه دانش آموزان تدوین و تألیف گردند. در این پژوهش کتاب های دین و زندگی دوره ی متوسطه بر اساس مقوله های هفت گانه مفاهیم اساسی و مؤلفه های بیست و چهارگانه اهداف در قلمرو باورها و گرایش ها که به وسیله ی سازمان تدوین کتب درسی مشخص گردیده ، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. بنابراین، هدف از انجام این پژوهش تحلیل محتوای کتاب های دین و زندگی دوره ی متوسطه به منظور تعیین ضریب درگیری دانش آموزان با محتوای متن و قسمت های اندیشه و تحقیق (پرسش های) کتب یاد شده می باشد. بدین منظور، پس از مشخص نمودن مقوله ها و مؤلفه ها به عنوان ملاک های تحلیل و در نظر گرفتن پاراگراف های هر درس به عنوان واحدهای تحلیل، با استفاده از روش ویلیام رمی به تحلیل محتوای متن و قسمت های اندیشه و تحقیق کتاب های پیشگفته اقدام گردید. نتایج حاکی از آن است که میزان توجه به مقوله های مفاهیم اساسی (هفت گانه) و مؤلفه های بیست و چهارگانه در کتاب دین و زندگی دوم نسبت به کتاب های اول و سوم بیشتر است و مقایسه نتایج حاصل از ضرایب درگیری(ISI) با نتایج مصاحبه های انجام شده با دبیران درس دین و زندگی نیز نشان می دهد که میزان توجه مؤلفان در تدوین محتوای کتاب ها بیشتر معطوف مقوله ی مبانی و اصول دین بوده است تا دیگر مقوله ها. با این اوصاف کتاب های دین و زندگی دوره ی متوسطه نیاز به تجدید نظر در زمینه ی محتوای تدوین شده از سوی سازمان تدوین کتب درسی دارند.
چالش های برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی در تربیت شهروندی – اجتماعی براساس مدل تایلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در زمینه یکی از اساسی ترین مباحث روز در حوزه آموزش و پرورش و برنامه ریزی درسی تحت عنوان ""تربیت شهروندی اجتماعی"" انجام شده است. روش پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی و جامعه آماری آنذمعلمان ابتدایی شهر تبریز که 337 نفر(276 زن و 61 مرد) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و نسبتی انتخاب شده اند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته روا و پایا براساس عناصر برنامه درسی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون فریدمن و آزمون t استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در عنصر «هدف ها»، مقوله ناتوانی هدف های تربیت شهروندی در برقراری ارتباط مؤثر بین مدرسه و مؤسسات بیرون از مدرسه؛ در عنصر «محتوا»، بی توجّه به تلفیق مفاهیم و مهارت های شهروندی در حوزه های مختلف یادگیری؛ در عنصر «فعّالیت های یاددهی یادگیری»، عدم اجرای فعّالیت های مناسب و در عنصر «ارزشیابی»، عدم توجّه به خلاقیت و نوآوری فراگیران؛ بالاترین اولویت را در بین چالش های مطرح شده به خود اختصاص داده اند. هم چنین در نتایج آزمون t مستقل نیز نشان از وجود تفاوت معنی داری بین نظرات معلّمان مرد و زن در سه عنصر محتوا، فعالیت های یاددهی یادگیری و ارزشیابی دارد اما درخصوص عنصر هدف بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود ندارد.
الگوی برنامه درسی تربیت جنسی برای دوره نوجوانی بر اساس مبانی قرآن و روایت های معصومین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تدوین برنامه درسی تربیت جنسی بر اساس مبانی قرآن و روایت ها معصومین (علیهما السلام) بود. روش به کار رفته در این پژوهش تحلیل محتوا و استفاده از روش استقرایی است که در کنار آن بویژه جهت پاسخ به برخی پرسش های پژوهشی سعی شد روش موازی سازی (مثلثی) نیز بکار رود. جامعه آماری پژوهش شامل کتاب، مقاله و متون اسلامی مرتبط با تربیت جنسی بود. از جمله متون و منابع اصیل اسلامی چون قرآن کریم و نهج البلاغه و نیز سایر متون فقهی و دینی هم چون: اصول کافی، وسائل الشیعه، غررالحکم و...بوده است. از بین آن ها بر اساس نمونه گیری هدفمند آیات، پیشینه پژوهش ها، احادیث و روایت هایی که با ابعاد تربیت جنسی مرتبط بوده اند، به عنوان نمونه انتخاب شده است. ابزار گرد آوری داده ها فیش بوده که متناسب با حوزه های موضوعی و عناصر برنامه درسی این فیش ها طبقه بندی شده و با رویکرد استقرایی تلاش شد تا طبقات اصلی و فرعی عناصر برنامه درسی تربیت جنسی استخراج و در قالب جداولی ارایه شود. برای بررسی اعتبار داده ها از نظرات کارشناسان علوم تربیتی بهره گرفته شد. الگوی استخراج شده از برنامه درسی در اختیار آنان قرار گرفت و ضمن مشورت اقدام های اصلاحی روی آن انجام گرفت. بر اساس مبانی قرآن و روایت ها هفت مقوله اصلی یا طبقه چون؛ طبیعی بودن غریزه جنسی در انسان، توجه به غریزه جنسی به عنوان یک نیاز، ازدواج راه طبیعی و پذیرفته شده پاسخ دهی به غریزه جنسی، معاشرت و تعامل شایسته زن و مرد( با جنس مخالف)، عفت و پاک دامنی و رعایت حریم روابط در ارتباطات خانوادگی و اجتماعی و تولید نسل معرفی و مطرح شد و بر اساس آن هدف های برنامه درسی تربیت جنسی، رئوس محتوای کتاب های درسی و برنامه درسی تربیت جنسی، روش های یاددهی –یادگیری و ارزشیابی برنامه درسی تربیت جنسی معرفی شدند.
بررسی مضامین و تعارضات فرهنگی در محتوای کتاب های فارسی دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی سهم مؤلفه های فرهنگی و نیز شناسایی تعارضات فرهنگی در محتوای کتاب های فارسی دوره ابتدایی است. در این پژوهش که به روش تحلیل محتوای کمی انجام شد؛ جامعه آماری شامل شش کتاب فارسی بخوانیم در دوره ابتدایی در سال تحصیلی 1395-1394 بود که به روش تمام شماری مورد بررسی قرار گرفتند. مقوله های کدگذاری به شیوه قیاسی نیز مستخرج از مؤلفه های فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی بود که در قالب پنج مؤلفه شامل"ارزش های عمومی دینی و اخلاقی"،"هنجارهای قانونی"،"هنجارهای دینی" ،" نمادهای ملی"و"نمادهای مذهبی" بررسی شد. نتایج نشان داد که تنها حدود 26 درصد از محتوای کتاب های فارسی در شش پایه، دارای مضامین فرهنگی هستند. همچنین مضامین فرهنگی مطرح شده نیز در 84 مورد دارای تعارض با شاخص های فرهنگی مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی می باشند. جهت تعیین ثبات و اعتباربخشی به یافته ها، از کدگذار دوم برای بیش از50 درصد موارد استفاده شد که میزان توافق برابر با90/ مشاهده شد. از مهم ترین پیشنهادهای این پژوهش می توان به افزایش و بهبود محتوا در زمینه سه مؤلفه "ارزش های عمومی دینی و اخلاقی" ،"نمادهای ملی" و"هنجارهای قانونی" اشاره نمود.
میزان انطباق برنامه درسی قصد شده و اجرا شده پیش از دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، میزان انطباق بین دو برنامه درسی قصد شده و اجرا شده در دوره پیش از دبستان را مورد مطالعه و بررسی قرار داده است. روش تحقیق مورد استفاده، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه مورد مطالعه مربیان مراکز پیش دبستانی غرب استان مازندران در سال 1388 بودند، 122 نفر از نمونه های پژوهش به صورت تصادفی خوشه ای از شهر های عباس آباد، چالوس، تنکابن و رامسر انتخاب شدند. داده های مورد نیاز بر اساس مطالعه و تحلیل اسناد مربوط به برنامه های پیش از دبستان و راهنمای برنامه و فعالیت های آموزشی و پرورشی دوره پیش دبستانی مصوّب سال 1387 شورای عالی آموزش و پرورش و اجرای پرسشنامه بسته پاسخ پنج درجه ای لیکرت گرد آوری شد. این پرسشنامه، برنامه درسیِ در حال اجرا در سه بُعد اهداف، فعالیت ها و روش های ارزشیابی در دوره را از نظر مربیان می سنجد. اعتبار پرسشنامه با استناد به مطالب موجود در راهنمای برنامه و فعالیت های آموزشی و پرورشی دوره پیش دبستانی و تأیید دو نفر از اساتید (ضریب کاپا) و نیز اجرای آزمایشی آن بر روی نمونه ای از جمعیت مورد مطالعه تأیید شد. همچنین ضریب پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرانباخ 91/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از آمار توصیفی و آزمون تی تک متغیره استفاده شده است. نتایج نشان دهنده این است که بین اهداف، فعالیت ها و روش های ارزشیابی در برنامه درسی قصد شده با برنامه درسی در حال اجرا تا حدودی انطباق وجود دارد. بررسی مقایسه ای بین نظرات پاسخگویان در تحقق اهداف نشان می دهد که بیشترین میزان تحقق اهداف مربوط به «حیطه شناختی» و کمترین تحقق اهداف مربوط به «حیطه عاطفی» می باشد. همچنین در مورد فعالیت های اجرا شده توسط مربیان، فعالیت های شعر و سرود، نقّاشی، قصّه، بحث گروهی و بازی به ترتیب اولویت، بیشترین فعالیت به کار گرفته شده است. در مورد چگونگی ارزشیابی توسط مربیان در برنامه اجرا شده ارزشیابی به روش مشاهده (46 درصد)، ارزشیابی به روش شفاهی (45 درصد) و ارزشیابی به روش مستمر (9 درصد) بیشتر از دیگر روش ها مورد استفاده قرار گرفته اند.
جایگاه پرورش خلاقیت در برنامه درسی قصد شده آموزش و پرورش دوره ابتدایی جمهوری اسلامی ایران: هست ها و باید ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی جایگاه پرورش خلاقیت در برنامه درسی قصد شده آموزش و پرورش در دوره ابتدایی انجام شد . روش پژوهش ، تلفیقی از دو نوع مطالعه ی مقایسه ای و تحلیل محتوا بود . در این راستا ، از طریق روش تحلیل محتوی ؛ میزان توجه مستقیم و غیر مستقیم در اسناد فرادست دوره ابتدایی آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران به مقوله پرورش خلاقیت بررسی و از طریق روش مقایسه ای ، ارتباط و همسویی اهداف در قالب برنامه درسی قصد شده و از طریق اسناد فرادست مورد مطالعه قرار گرفت . در فرایند تحلیل محتوی ، واحد زمینه ، گزاره های اسناد فرادست نظام تعلیم و تربیت کشور و واحد ثبت مضمون بر گرفته از گزاره های اسناد فرادست بود . منظور اشراف جامع به کلیت محتوایی اسناد فرادست مورد بررسی ، تمامی محتوای اسناد به صورت کامل و از طریق تمام شماری مطالعه شد. یافته ها نشان داد که میزان توجه به مقوله خلاقیت و پرورش آن برای فراگیران در دوره ابتدایی در تمامی اسناد پایین بوده و کم ترین میزان توجه در سند برنامه درسی ملی بوده است . بازنگری در مجموعه اسناد فرادست نظام برنامه درسی دوره ی ابتدایی و انسجام و یکپارچگی برنامه در مسیر نیل به تمامی غایت ها در قالبی خلاقانه برای کودکان ؛ از موارد پیشنهادی در این مقاله است .
جایگاه دستور در نظریه ها و برنامه های زبانِ دوم آموزی؛ در جستجوی طرحی برای آموزش دستورِ زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی سیر تکوین برنامه های درسی و روش های آموزش زبان دوم/خارجی نشان می دهد آموزش دستور همواره یکی از مباحث جدّی و چالش برانگیز برای برنامه ریزان و مدرسان زبان بوده است. در برخی از برنامه های درسی، دستور محور آموزش بوده و محتوای اصلی تلقی شده است؛ درحالی که در برخی دیگر، دستور به کلی کنار نهاده شده و معنا، محور برنامه های آموزش زبان بوده است. مطالعه پیشین برنامه ها و شیوه های آموزش زبان دوم/خارجی حاکی از شکل گیری سه رویکرد درباره آموزش دستور است. رویکرد اول، که عمدتاً در برنامة درسی دستوری یا ساخت گرا تجلی یافته است، دستور را محتوای اصلی برنامة درسی دانسته و آن را چهارچوب و قالب سازمان دهندة برنامة زبان آموزی در نظر می گیرد. این رویکرد بر تمرکز آشکار بر دستور و آموزش مستقیم آن تأکید داشته و اوج رواج آن دورة ساختگرایی، یعنی اواسط قرن بیستم تا دهة هفتاد این قرن، بوده است. رویکرد دوم، که نقطة مقابل رویکرد تمرکز بر دستور است، بر معنا و نقش های زبانی تأکید دارد. در این رویکرد، آموزش دستور به کلی کنار نهاده شده و تبادل معنا محور اصلی برنامة زبان آموزی است. این رویکرد نیز در اواخر دهة هفتاد قرن بیستم مطرح و در دو دهة پایانی این قرن به اوج اعتبار خود رسید. رویکرد سوم، با اتخاذ موضعی بینابین بر آموزش دستور در کنار معنا و در رابطة فرایندی تأکید دارد. این رویکرد نیز در اواخر قرن گذشته مطرح شد و عمدتاَ در الگوی آموزشی تکلیف محور مطرح گردیده است. شواهد مختلف حاکی از آن است که اتخاذ رویکردهای مختلف دربارة آموزش دستور ناشی از تعاریف متفاوتی است که برای این بخش از زبان ارائه شده است. این تعاریف شامل دستور ذهنی، دستور زبان شناختی، دستور توصیفی، دستور معیار، دستورِ معلم و دستور آموزشی است. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که با توجه به اهداف بنیادی آموزش زبان فارسی به غیرایرانیان، کدام دستور را باید آموزش داد و کدام یک از سه رویکردِ فوق برای دستیابی به این هدف مناسب تر است. برای این منظور، ابتدا سیر تکوین دیدگاه های آموزش زبان بررسی خواهد شد. سپس، بازتاب این دیدگاه ها در برنامه های درسیِ آموزش زبان مورد بحث قرار خواهد گرفت. در ادامه، دستور آموزشی و ویژگی های آن بحث خواهد شد. در بخش پایانی نیز تلاش خواهد شد تا متناسب با اهداف بنیادی آموزش زبان فارسی، الگویی برای تدوین محتوای دستوری و آموزش دستور زبان فارسی پیشنهاد گردد.
تدوین و اعتباریابی چارچوب سنجش دست آوردهای برنامه درسی ضمنی دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش تدوین و
اعتباریابی چارچوب سنجش دستآوردهای برنامه درسی ضمنی دانشگاهی با استفاده از روش
پژوهش و ترکیبی متوالی اکتشافی مدل تدوین ابزار بود. در بخش کیفی از روش مطالعه
موردی و در بخش کمی از روش توصیفی- پیمایشی استفاده گردید. شرکت کنندگان در پژوهش
استادان و دانشجویان مراکز آموزش عالی شهر شیراز بودند که با روش نمونه گیری
هدفمند از سه گروه علوم انسانی، فنی و مهندسی و علوم پایه انتخاب شدند. اطلاعات
کیفی با استفاده از پرسش نامه ی باز پاسخ و مصاحبه نیمه ساختار یافته با صاحب
نظران کلیدی، بررسی پیشینه نظری و تحقیقات پیشین و به شیوه همسوسازی گردآوری و با
استفاده روش کدگذاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس یافته های پژوهش، 113
کد مفهومی که بیانگر تجارب مشارکت کنندگان در پژوهش بود استخراج گردید. این مفاهیم
در دو دسته اصلی: ملاک ها شامل: (ایجاد نگرش به اقتدار، احساس آرامش و آسایش،
انسجام اجتماعی، کارگروهی، روحیه علمی، مطالعه سطحی نگر و گذراندن امتحان با
کمترین تلاش) و نشانگرها نظیر امتحانات رسمی، اندازه کلاس، همدردی با دیگران، طرح
مشکلات شخصی و. .. بودند. نشانگر ها حول محور ملاک ها طبقه بندی شدند و در نتیجه
چارچوب اولیه با 7 ملاک و 39 نشانگر مشخص گردید. برای اعتباریابی کیفی چارچوب
اولیه از معیارهای اعتبار سنجی کیفی قابلیت اعتبار، تأییدپذیری و انتقال پذیری
استفاده گردید. برای اطمینان از پایایی سنجش کیفی پژوهش از آزمون قابلیت اعتماد
(اطمینان پذیری) استفاده شد. همچنین اعتباریابی کمی چارچوب تدوین شده نیز با
استفاده از روش تحلیل عامل تأییدی صورت پذیرفت که به واسطه آن چارچوب نهایی
اعتباریابی شده سنجش دستآوردهای برنامه درسی ضمنی دانشگاهی حاصل گردید.
تأثیر طراحی آموزشی مبتنی بر تقویت کنجکاوی بر میزان یادگیری دانش آموزان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کنجکاوی از جانب اکثریت عمده روانشناسان و اندیشمندان به عنوان مؤلفه ارزشمندی در انگیزش و یادگیری شناخته شده است. طراحان آموزشی و مربیان می توانند با ایجاد کنجکاوی در دانش آموزان، تمایل به یادگیری را در آنان برانگیزانند. در این تحقیق، تأثیر طراحی آموزشی مبتنی بر راهبردهای تقویت کنجکاوی در یادگیری دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی موردبررسی قرارگرفته است. با استفاده از نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای، دو کلاس دخترانه و دو کلاس پسرانه پنجم دبستان انتخاب و هر کلاس به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شد. تعداد کل آزمودنی ها را 43 دختر و 43 پسر تشکیل دادند. در گروه آزمایش، معلمان بر اساس طرح درس مبتنی بر راهبردهای تقویت کنجکاوی آموزش دادند و در گروه کنترل، معلمان بر اساس روال معمول خود تدریس نمودند. پیش از ارائه آموزش نیز همه گروه ها پرسشنامه کنجکاوی (MCI) را تکمیل نمودند. تحلیل نتایج به دست آمده نشانگر اثربخشی معنی دار طراحی آموزشی مبتنی بر کنجکاوی است. همچنین نتایج به دست آمده حاکی از آن است که تفاوت معنی داری بین نمرات به دست آمده دختران و پسران وجود دارد.
تأثیر ساختار متن بر عملکرد خواندن و درک مطلب زبان آموزان ایرانی در آزمون های چهار جوابی و کلوز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به منظور بررسی عملکرد زبان آموزان ایرانی در آزمون های خواندن و درک مطلب دارای ساختارهای متنی و روش های پاسخ دهی متفاوت انجام گرفته است. شرکت کنندگان این تحقیق ۲۲۸ نفر از دانشجویان زبان بودند که شامل ۸ گروه و بر اساس آزمون مهارت زبانی پت انتخاب شدند. چهار نوع ساختار متنی ترتیب زمانی،توصیفی، علیت و حل مسئله انتخاب و بر اساس این متون،دو نوع آزمون با شیوه پاسخ دهی چهارجوابی و چهارجوابی کلوز تهیه و به دانشجویان داده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که در هر دو روش پاسخ دهی عملکرد دانشجویان در متون دارای انسجام متنی ساده (ترتیب زمانی و توصیفی) بهتر از عملکرد آنان در متون دارای انسجام متنی پیچیده (علیت و حل مسئله) است. علاوه بر این،عملکرد دانشجویان در روش پاسخ دهی چهارجوابی بطور معنی دار بهتر از عملکرد آنها در روش پاسخ دهی چهارجوابی کلوز در تمامی چهار نوع ساختار متنی بود. در پایان چنین نتیجه گیری شد که دانشجویان در ساختارهای متنی ترتیب زمانی و توصیفی عملکرد بهتری نسبت به ساختارهای متنی علیت و حل مسئله در هر دو روش پاسخ دهی دارند و همچنین در روش پاسخ دهی چهارجوابی بهتر از روش پاسخ دهی چهارجوابی کلوز در هر چهار نوع ساختار متنی هستند. معلمان می توانند با بهره گیری از نتایج این تحقیق و از طریق انتخاب بهترین روش پاسخ دهی برای متون دارای ساختار متنی متفاوت عملکرد دانشجویان خود را در خواندن و درک مطلب بهبود بخشند
امکان سنجی برنامه ریزی درسی مدرسه محور در نظام برنامه ریزی درسی از دیدگاه خبرگان آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، امکان سنجی برنامه ریزی درسی مدرسه محور در نظام برنامه ریزی درسی از دیدگاه خبرگان آموزشی استان آذربایجان شرقی بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع زمینه یابی و جامعه آماری پژوهش کارشناسان مسؤول و معاونین آموزشی دوره متوسطه نواحی پنجگانه شهر تبریز، مناطق آموزشی (آذرشهر، گوگان، اسکو و خواجه) و اساتید علوم تربیتی دانشگاه های تبریز، آزاد واحد تبریز، فرهنگیان و شهید مدنی آذربایجان بودند. نمونه پژوهش شامل42 نفر کارشناسان مسؤول و 44 نفر از اساتید طبق جدول کرجسی و مورگان و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. داده ها از طریق دو پرسش نامه محقق ساخته گردآوری شد. برای تعیین روایی، از روایی صوری و محتوایی استفاده گردید. پایایی پرسش نامه ها به روش آلفای کرونباخ محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری t تک نمونه ای، t دو نمونه مستقل وآزمون فریدمن استفاده شد. نتایج آزمون t تک نمونه ای نشان داد که تمرکززدایی از نظام برنامه ریزی درسی، کیفیت بخشی آموزشی و اجرای برنامه ریزی درسی مدرسه محور با توجه به توانمندی ها و ظرفیت های مدارس ازطریق برنامه ریزی درسی مدرسه محور امکان پذیر است (05/0≥P). درحالی که نتایج آزمون t دو نمونه مستقل نشان داد از نظراساتید و کارشناسان مسؤول در امکان تمرکززدایی از نظام برنامه ریزی درسی و اجرای برنامه ریزی درسی مدرسه محوربا توجه به توانمندی ها و ظرفیت های مدارس تفاوت معناداری وجود داشته(05/0≥P)، اما در کیفت بخشی آموزشی از طریق برنامه ریزی درسی مدرسه محور بین دو گروه تفاوت وجود ندارد(05/0≤P).
تحلیل محتوای کتاب های درسی تاریخ مقطع متوسطه(رشته های علوم پایه) از منظر ترسیم هویّت دینی از سال 58تا 92 ه.ش.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل محتوای کتاب های درسی تاریخ دوره متوسطه علوم پایه برای تعیین جایگاه مؤلفه های هویت دینی، مذهبی و انقلابی در محتوای این کتاب ها انجام شده است. مسأله ی اصلی پژوهش پاسخ به این سؤال بوده است: آیا کتاب های درسی تاریخ دوره متوسطه رشته های علوم پایه از سال 58 تا 92 ه. ش در شکل دهی هویّت دینی، مذهبی و انقلابی در دانش آموزان موفق بوده اند؟ روش پژوهش، اسنادی و مبتنی بر تحلیل محتواست. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه کتاب های درسی تاریخ دوره متوسطه رشته علوم پایه ازسال 1358 تا 1392.ه.ش، تألیف دفتر برنامه ریزی و کتب درسی وزارت آموزش و پرورش است. و از میان آن ها تعداد 9 عنوان کتاب درسی تاریخ که به لحاظ محتوائی تکراری نبودند، به عنوان حجم نمونه انتخاب و مورد مطالعه و تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. برای گردآوری اطلاعات از فهرست وارسی (چک لیست) سنجش مؤلفه های هویت دینی، مذهبی و انقلابی استفاده شده است. یافته های این پژوهش حاکی از این است که: کتاب های درسی تاریخ متوسطه بعد از انقلاب اسلامی در شکل دهی و انتقال مفاهیم هویّت دینی، مذهبی و انقلابی سهم زیادی داشته اند. و توانسته اند وی ژگی ها، بایدها و نبایدهای دینی، عقاید و هویّت اسلامی- انقلابی را در لابه لای مطالب خویش، به دانش آموزان انتقال دهند و در جهت درونی سازی آن ها مؤثر عمل کنند.
تأملی در باب شأن الگو در قلمرو طراحی برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش پاسخ به این سؤال است که تا چه حد عنوان ها و ارزش گذاری ارائه شده برای الگوهای برنامه درسی در مقاله «واکاوی الگوی مفهومی در حوزه برنامه درسی: نقدی بر پژوهش های انجام شده با رویکرد طراحی الگو در برنامه درسی»، با ماهیت موضوع های حوزه معرفتی برنامه درسی منطبق می-باشد؟ و آنگاه با توجه به منابع موجود، امکان تعیین ملاکی برای وجه تمایز الگو در حوزه طراحی رشته برنامه درسی، بررسی شد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تحلیلی- اسنادی بهره گرفته شد. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که الگوها در حوزه طراحی برنامه درسی، از دو منظر ساختار و موضوع دارای دسته بندی های متفاوتی می باشند.
تأثیر آموزش معلمان بر اثربخشی درس تربیت بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳۸
61 - 86
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش بر اثربخشی درس تربیت بدنی بود. روش تحقیق نیمه تجربی و جامعه آماری آن شامل کلیه معلمان کلاس های اول، دوم و سوم ابتدائی آموزش و پرورش تهران بودند که با شیوه نمونه گیری در دسترس در انتخاب مناطق آموزش و پرورش و مدارس ابتدائی و نیز با شیوه نمونه گیری غیرتصادفی داوطلبانه، 36 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شده و به سه گروه تقسیم شدند و در یک برنامه آموزشی از قبل طراحی شده شرکت کردند. جمع آوری داده ها از طریق ثبت مدت زمان صرف شده برای فعالیت های مختلف یک کلاس درس تربیت بدنی جهت تعیین میزان اثربخشی اجرای برنامه آموزش معلم و نیز مصاحبه به منظور درک باورهای معلمان از برنامه آموزش معلم و درک وضعیت آموزش خود و همچنین درک باورهای دانش آموزان از درس تربیت بدنی انجام شد. نتایج تحقیق نشان داد بعد از اجرای این برنامه، میزان مشارکت دانش آموزان در فعالیت های کلاسی افزایش، و زمان غیرفعال آن ها کاهش یافته است.
بازشناسی مؤلفه های زیبایی شناسی و هنر برای برنامه درسی از منظر منابع مکتوب و دیدگاه صاحب نظران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۳۹
49 - 70
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، زیبایی شناسی و هنر را به عنوان یک پارادایم و چشم انداز برنامه درسی بررسی نموده است تا مؤلفه ها و آموزه هایی که پارادایم مذکور می تواند برای یک برنامه درسی داشته باشد را ارائه کند. بدین منظور ابتدا منابع مکتوب دو رشته مطالعات برنامه درسی و هنر که با روش نمونه گیری زنجیره ای بدست آمده بودند مطالعه و سپس دیدگاه صاحب نظران دو رشته مذکور که با نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند بررسی شد. روش تحقیق حاضر از نوع رویکرد آمیخته بود که از روش مطالعه کتابخانه ای و مصاحبه برای داده های کیفی و از روش پیمایشی و پرسشنامه برای داده های کمی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده های کیفی از تحلیل تفسیر و استنباط و جهت داده های کمی از آمار توصیفی و در برآورد روایی و پایایی ابزار از روایی محتوایی و آلفای کرونباخ بهره گرفته شد. نتایج نشان داد زیبایی شناسی و هنر می توانند برای برنامه درسی و عناصر آن مؤلفه هایی ارائه نماید که در این پژوهش 73 مؤلفه به دست آمد و همه آن ها در بررسی مجدد بر اساس دیدگاه صاحب نظران از منظر صبغه هنری و زیبایی شناسی داشتن، مناسب تشخیص داده شدند. کلیدواژه ها: برنامه درسی، زیبایی شناسی، هنر، مؤلفه
تحلیلی انتقادی از کتب فارسی دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال نهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۶
121 - 144
حوزه های تخصصی:
هدف ازاین مقاله تحلیل انتقادی محتوای کتاب های درسی فارسی دوره ابتدایی از منظر مؤلفه های فرهنگ ملی و محلی است تا مشخص گردد مؤلفان کتب مذکور چگونه و تا چه اندازه این مؤلفه ها را مطابق با اهداف و راهکارهای مطرح در قانون اساسی، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، سند برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران و راهنمای برنامه درسی فارسی، در متن متجلی ساخته اند. رویکرد نظری پژوهش، زبان شناسی آموزشی است و دو منظر نشانه شناسی و بوم شناسی در آن در ارتباط با یکدیگر مورد تحلیل قرار می گیرند. تحلیل داده ها حاکی از این است که مؤلفه های فرهنگ ملی در مقایسه با محلی به میزان بیشتری در متن و تصاویر کتاب های فارسی پنج پایه ابتدایی درج شده است و مؤلفه های فرهنگ محلی مطرح نیز صرفاً به جغرافیا، آثار باستانی محدود و نماد (لباس ) منحصر شده است. البته سایر مؤلفه ها نظیر زبان و گویش های محلی، ادبیات و مفاخر محلی و شیوه های زیستی روستایی و عشایری نیز به دروس آزاد واگذار شده است. بر همین اساس می توان نتیجه گرفت که طبق اصول ناظر بر سند برنامه درسی ملی ج.ا.ا. (جامعیت، توجه به تفاوت ها و تعادل) و راهکار 5-5 سند تحول بنیادین، راهنمای برنامه درسی فارسی و با تبع آن محتوی کتاب های فارسی دوره ابتدایی نیاز به بازنگری دارد
تحلیل کتاب فارسی ششم ابتدایی بر اساس مؤلفه های گفتمان شناسی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۷
41 - 58
حوزه های تخصصی:
هدف کلی از انجام این پژوهش، بررسی و تحلیل مؤلفه های گفتمان مدار کتاب فارسی ششم دبستان بر اساس الگوی تحلیل انتقادی گفتمان بود که از الگوی نظری تحلیل انتقادی گفتمان ون لیوون استفاده شده است. روش مورد استفاده در این پژوهش، کمّی و از نوع توصیفی است. جامعه مورد نظر کتاب فارسی پایه ششم ابتدایی در سال تحصیلی 92-91 و نمونه مساوی جامعه است. نتایج نشان داد که مؤلفه اظهار آشکار بیش از مؤلفه های حذف و اظهار پنهان تصویرسازی شده است.
مؤلفه های آموزش چند فرهنگی و تحلیل آن در محتوای کتب درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان توجه به مؤلفه های آموزش چند فرهنگی در کتاب های درسیِ دوره متوسطه در سال تحصیلی93-1392 انجام شد. تحقیق به شیوه تحلیل محتوا و اسنادی انجام شده است. جامعه پژوهشی حاضر، شامل کلیه کتاب های درسی دوره دوم متوسطه نظری در سال تحصیلی 93-1392 است که درمجموع شامل 32 کتاب است. از بین جامعه پژوهش، تعداد 7 عنوان کتاب درسی شامل کتاب های؛ مطالعات اجتماعی سال اول متوسطه، جامعه شناسی 1، جامعه شناسی 2، علوم اجتماعی سال چهارم متوسطه، تاریخ ایران و جهان 1و 2، تاریخ شناسی سال چهارم متوسطه رشته ادبیات و علوم انسانی که توقع طرح مؤلفه های آموزش چند فرهنگی در آن ها وجود دارد، نمونه پژوهش را تشکیل می دهند. . ابزار پژوهش در بخش تحلیل اسنادی فرم فیش برداری و در بخش تحلیل محتوا چک لیست یا سیاهه تحلیل محتوا بوده است. داده های تحلیل محتوا با استفاده از آمار توصیفی تجزیه و تحلیل شده است. عمده ترین یافته های پژوهش عبارت اند از: از مجموع 180 فراوانی مرتبط در کتب درسی دوره متوسطه، کتاب درسی تاریخ (1) با 76 فراوانی مرتبط با مؤلفه های آموزش چند فرهنگی ، یعنی (22/42%) بیشترین میزان توجه به مؤلفه های آموزش چند فرهنگی و کتاب درسی مطالعات اجتماعی اول متوسطه با 5 فراوان یعنی (77/2%)، کمترین میزان توجه به مؤلفه های آموزش چند فرهنگی را داشته اند. از بین مؤلفه های مطرح در آموزش چند فرهنگی بیشترین میزان توجه به مؤلفه «معرفی فرهنگ های مختلف به دانش آموزان در محتوای کتب درسی» با 59 فراوانی مرتبط با مؤلفه های آموزش چند فرهنگی یعنی (77/32%) و کمترین میزان توجه مربوط به مؤلفه های «کمک به درک و تحمل آراء متفاوت از فرهنگ های دیگر در محتوای کتب درسی و تعریف تکالیف چند فرهنگی برای دانش آموزان در محتوای کتب درسی» با یک فراوانی یعنی (55/0%) است.
کاربست مؤلفه های کاربردی، ملی، جهانی، نظری و ساخت برنامه درسی در برنامه های درسی علوم انسانی از دیدگاه اعضای هیات علمی (مورد: دانشگاه شهید باهنر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی میزان کاربست مؤلفه های کاربردی، ملی، جهانی، نظری و ساخت برنامه درسی در برنامه های درسی علوم انسانی است. بر این اساس با استفاده از یک پرسش نامه محقق ساخته که پایایی آن 92/0 برآورد گردید، نظرات 100 نفر از اعضای هیات علمی مربوط به گروه های مختلف علوم انسانی دانشگاه شهید باهنر کرمان در مورد میزان توجه به هر یک از این مؤلفه ها در برنامه های درسی موجود علوم انسانی سنجیده شد. نتایج نشان دادند که از نظر اعضای هیات علمی، میزان توجه به همه مؤلفه ها کمتر از حد میانگین است. در این بین بیشترین توجه به مؤلفه نظری و تخصصی و کمترین توجه به مؤلفه جهانی و بین المللی و با اختلاف کمی مؤلفه کاربردی و عملی است. بر اساس نتایج این پژوهش پیشنهاد می شود که در طرح های بازنگری برنامه های درسی علوم انسانی در دانشگاه ها، توجه بیشتری به مؤلفه های جهانی و بین المللی و کاربردی و عملی شود، جایگاه عنصر کارآفرینی در برنامه های درسی بازشناسی گردد، برنامه ریزان درسی با شناسایی ظرفیت های بومی کشور، مؤلفه های بومی را هم در محتوا و هم در شکل ارائه برنامه های درسی علوم انسانی مورد استفاده قرار دهند، در بازنگری های آتی این برنامه ها به فلسفه و تاریخ علوم مختلف توجه ویژه ای گردد و برنامه ریزان درسی ضمن توجه به خواست دانشحویان و همچنین نهادهای بیرونی، تا حد امکان برنامه های درسی را به شکل مشارکتی طراحی و تولید نمایند.
رابطه باورهای معرفت شناختی و جهت گیری های تدریس معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال نهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۶
45 - 70
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق شناسایی باورهای معرفت شناختی و جهت گیری های تدریس معلمان دوره متوسطه استان خراسان رضوی (14643= N ) که در سال تحصیلی 90-89 مشغول به تدریس بودند و تبیین رابطه بین این باورها و جهت گیری ها بود. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه باورهای معرفت شناختی شومر (1998) و پرسشنامه اصلاح شده جهت گیری های تدریس ساموئلوویچ (1999) از 403 نفر از معلمان جمع آوری و تحلیل شد. نتایج نشان داد 53% معلمان دارای باورهای معرفت شناختی خام و 55% دارای جهت گیری تدریس- محور هستند و بین باورهای معرفت شناختی و جهت گیری های تدریس آن ها همبستگی معنی دار متوسط منفی وجود دارد.