فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱۶٬۸۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی کیفی و کمی (روش ترکیبی) موانع تفکر انتقادی در برنامه درسی آموزش متوسطه از دید متخصصان برنامه درسی با تاکید بر مهارتهای تجزیه و تحلیل، ترکیب، ارزشیابی و قضاوت می باشد. گرایش مورد نظر در پژوهش کیفی نظریه زمینه ای (Ground theory) و روش پژوهش کمی روش تحقیق پیمایشی است. جامعه مورد بررسی در بخش کیفی متخصصان برنامه درسی شاغل در آموزش و پرورش که بر دوره متوسطه اشراف دارند می باشند که از این جامعه با نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع 18 متخصص برنامه درسی به عنوان موردهای مطالعه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه های عمیق بودند. در بخش پژوهش کمی جامعه مورد بررسی کلیه متخصصان برنامه درسی (شامل متخصصان برنامه درسی و دبیران مقطع متوسطه شهر تهران) هستند، حجم نمونه با عنایت به جدول مورگان به ترتیب برای کارشناسان 97 نفر و برای دبیران 375 نفر بر آورد گردید. روش نمونه گیری شیوه تصادفی ساده برای انتخاب کارشناسان و خوشه ای چند مرحله ای برای انتخاب دبیران استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته 24 سوالی بر مبنای طیف پنج گزینه ای لیکرت می باشد. جهت تحلیل داده ها از تکنیک های جداول توزیع فراوانی، شاخص های میانگین، انحراف استاندارد و از ازمون های تی، تک نمونه و فریدمن در آزمون فرضیات استفاده شد.نتایج پژوهش کمی بیانگر آنند که پرورش تفکر انتقادی در دوره متوسطه با موانعی روبروست که عبارتند از: کم توجهی به مهارت تجزیه و تحلیل، مهارت ترکیب، ارزشیابی، قضاوت و جمع بندی که این کم توجهی در عناصر برنامه درسی (هدف، محتوا، روش تدریس و ارزشیابی) دوره متوسطه قابل مشاهده است.نتایج پژوهش کیفی: در مرحله کدگذاری باز که در دو سطح صورت گرفت (تولید مفاهیم اولیه) 26 مفهوم اولیه کشف و استخراج شدند، در مرحله کدگذاری محوری 7 مقوله (تولید مقوله های اصلی) و در مرحله کدگذاری گزینشی مقوله هسته ای استخراج گردید. با توجه به این که نظریه زمینه ای حول محور مقولات شرایطی، فرآیندی و پیامدی شکل می گیرد مقولات شرایطی شامل سیاست ها و رسالت های نظام آموزشی و شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه و، مقولات فرآیندی شامل معلم، محتوا، اهداف و روش تدریس و مقولات پیامدی شامل تربیت شهروند خوب و تربیت متخصص خوب تعیین و درنهایت تئوری زمینه ای ارایه شد.
مقایسه ناگویی هیجانی و هوش هیجانی در دانش آموزان تیزهوش و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، مقایسه ناگویی هیجانی و هوش هیجانی دانش آموزان دبیرستانی مدارس تیزهوشان و عادی بود. روش: در این تحقیق 175 دانش آموز دبیرستانی (86 نفر از مدارس تیزهوشان و 89 نفر از مدارس عادی) شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو و مقیاس هوش هیجانی را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص ها و روش های آماری (شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و ضرایب همبستگی پیرسون) استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که ناگویی هیجانی دانش آموزان مدارس تیزهوشان کمتر از دانش آموزان مدارس عادی است، اما تفاوت هوش هیجانی آنها معنادار نیست. رابطه ناگویی هیجانی و هوش هیجانی دو گروه دانش آموزان تیزهوش و عادی منفی و معنادار بود. تیزهوشان به دلیل فهم و درک بیشتر و سریع تر موقعیت های هیجانی، پردازش و سازمان دهی بهتر این موقعیت ها و توانایی بیشتر در تبدیل هیجان ادراک شده به کلام، کمتر به ناگویی هیجانی دچار می شوند. بالا بودن هوش شناختی، ضامن هوش هیجانی زیاد نیست، زیرا هوش شناختی با هوش هیجانی تفاوت ماهوی دارد. نتیجه گیری: ناگویی هیجانی نوعی نقص در پردازش و تنظیم هیجان هاست و به همین دلیل با هوش هیجانی رابطه منفی دارد.
نقد و بررسی نظام ارزشیابی تحصیلی ایران از منظر ارزشیابی نظام آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" خرده نظام ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در کشور ما به طور رسمی با تصویب اولین نظام نامه امتحانات مدارس درنظام آموزش و پرورش کشور شکل گرفته است. بررسی آیین نامه ها و شرح وظایف تشکیلات متربط با این خرده نظام بیانگر آن است که سیاستگزاران و تصمیم گیرندگان نظام آموزشی کشور به ارزشیابی از نظام آموزشی کشورها همانند ارزشیابی از عملکرد تحصیلی دانش آموزان توجه داشته اند. با تغییرات به عمل آمده در ساختار و برنامه های نظام آموزشی، توجه به ارزشیابی آموزشی کمرنگ تر و نقش ارزشیابی پیشرفت تحصیلی برجسته تر شده است. پیگیری روند تغییرات عمل آمده در خرده نظام ارزشیابی پیشرفت تحصیلی مساله مورد توجه در این مقاله می باشد.
"
تاثیر روش تدریس مبتنی بر فن آوری اطلاعات و ارتباطات در ایجاد یادگیری پایدار درس علوم تجربی سال سوم راهنمایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر مطالعه ای شبه تجربی است که با هدف تعیین تاثیر روش تدریس مبتنی بر فن آوری اطلاعات و ارتباطات در ایجاد یادگیری پایدار درس علوم تجربی دانش آموزان پایه ی سوم راهنمایی شهرستان رامسر در سال 1389 انجام شد. جامعه ی آماری تحقیق شامل کلیه ی دانش آموزان دختر سال سوم راهنمایی شهرستان مذکور به تعداد 395 نفر بود. با توجه به نمونه های آماری در دسترس و جایگزینی آنها در دو گروه آزمایش و خطا، نمونه گیری تصادفی به تعداد 50 نفر صورت پذیرفت. به منظور بررسی اثر بخشی مقایسه ای روش تدریس مبتنی بر ICT و تدریس سنتی در یادگیری پایدار دانش آموزان، آزمون مجدد در دو مرحله به عمل آمد. مرحله ی اول یک ماه پس از اجرای اولیه و مرحله ی دوم سه ماه پس از آن انجام گرفت. جهت اجرای تدریس مبتنی بر فن آوری اطلاعات و ارتباطات آرایش کلاسی به صورت گروه های دو نفره شکل گرفت و هر گروه یک رایانه در اختیار داشت که به صورت شبکه با همدیگر و با رایانه اصلی یعنی دبیر مربوطه در ارتباط بودند. برای کنترل کاربرها و مدیریت کلاس از نرم افزار «نت ساپورت اسکول» استفاده گردید و موضوعات درسی از سه طریق ارائه گردید: الف) محتوای الکترونیکی تولید شده توسط دبیر ب) اتصال به شبکه اینترنت ج)کاربرد نرم افزارهای آموزشی. تجزیه و تحلیل داده های حاصله با نرم افزارSPSS انجام شد و روش آماری آزمون t دوگروه مستقل بود.
نتایج حاصل از تحقیق، تاثیر روش تدریس مبتنی بر فن آوری اطلاعات و ارتباطات بر یادگیری پایدار دانش آموزان در درس علوم تجربی را تایید نمود. همچنین مشخص شد که میزان یادگیری پایدار در روش تدریس مبتنی بر فن آوری اطلاعات و ارتباطات بیش تر از روش تدریس سنتی است.
بررسی وضعیت برنامه ریزی درسی در سیستم آموزش و پرورش ابتدایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی وضعیت برنامه ریزی درسی در نظام آموزش ابتدایی ایران بود. نوع پژوهش، توصیفی- پیمایشی و جامعه پژوهش شامل استادان مجرب برنامه ریزی درسی با تمرکز برحوزه آموزش و پرورش ابتدایی ایران بوده است. چون نمونه این پژوهش مستلزم مشارکت داوطلبانه صاحب نظران در فرایند گردآوری داده ها بود، لذا از میان جامعه پژوهش، 35 نفر از متخصصان، براساس روش نمونه گیری هدفمند دعوت به مشارکت شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه بررسی ماهیت برنامه درسی (α=0.81) بر اساس تکنیک دلفی بود. این پرسشنامه امکان بررسی وضعیت برنامه ریزی درسی را در 10 شاخص و معیارهای مربوط به آن فراهم می ساخت. برای تجزیه داده ها از شاخص گرایش مرکزی میانگین و برای تحلیل استنباطی داده ها از تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی بهره گیری شد. در مجموع نتایج پژوهش نشان داد که در برنامه ریزی درسی دوره ابتدایی ایران، مفهوم محصول، مبانی دینی، الگوی مبتنی بر سیاست عمومی و حکومت مدارانه، ذینفعان متشکل از نهادها و مراجع رسمی، الگوی طراحی برنامه درسی دیسیپلین- محوری، عنصر محتوا،کتاب درسی، نقش آموزشی معلم، الگوی ارزشیابی هدف- محور و پارادایم سنتی نسبت به برنامه درسی، به طور معناداری بر سایر اشکال این مؤلفه ها غلبه دارند. این موارد هرچندگویای وجود یک برنامه درسی نسبتاً متوازن و منسجم در سیستم آموزش و پرورش ابتدایی ایران است، لیکن این توازن را نمی توان معادل با کارآیی دانست.
مبانی و ویژگی های یک الگوی تدریس برای انواع دانش روش کاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از عناصر مهم نظام تعلیم و تربیت در کنار سایر عوامل نظام آموزشی، رویکردها، الگوها و روش های تدریس است. تدریس فعالیتی است که در کانون و نقطه تلاقی همه عناصر آموزشی قرار دارد و مهمترین عملکرد معلم در کلاس درس محسوب می باشد که زمینه را برای یادگیری فراهم می سازد. تدریس فرایند تسهیل کننده یادگیری است. از آنجا که با هر روشی نمی توان هر موضوعی را تدریس کرد، بنابراین برای تدریس موضوعات گوناگون روش های تدریس مناسب نیاز است. ماهیت موضوعات به نوع دانشی که درباره آن بحث می کند بستگی دارد. از دیدگاه صاحب نظران روان شناسی شناختی با رویکرد پردازش اطلاعات سه نوع دانش وجود دارد؛ دانش از نوع «بیانی»؛ دانش از نوع «روش کاری»؛ و دانش از نوع «تصاویر ذهنی». موضوعات روش کاری سه نوع هستند که عبارتند از: دانش روش کاری «شناسایی طرح» و دانش روش کاری «مراحل عمل» و دانش روش کاری از نوع انتقالی یا ابتکاری. آموزش و تدریس انواع موضوعات از هم متفاوت بوده و هر کدام به روش متفاوتی آموزش داده می شود. بر این اساس شناخت نوع دانش از لحاظ دانش روش کاری شناسایی طرح، دانش روش کاری مراحل عمل و دانش روش کاری انتقالی دارای اهمیت بسزایی بوده و نیاز به طراحی الگوی تدریس مناسب برای آنها احساس می شود. مقاله حاضر درباره تعاریف و مفاهیم، و انواع دانش روش کاری و انتقالی و ارائه یک الگوی تدریس برای تدریس انواع موضوعات روش کاری بحث می کند.
الگوی بهینه برنامه درسی برای دوره پیش از دبستان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی بهینه برنامه درسی برای دوره های آمادگی و مقایسه آن با وضع موجود انجام گرفته با توجه به این که در ایران برای دوره آمادگی الگوی نسبتا جامع که دارای چهارچوب و سر فصل های مشخصی باشد و بتواند به همه جوانب کودک توجه نماید وجود ندارد. در این پژوهش با ارایه یک الگو، با عنوان «الگوی برنامه درسی رشد گرا و خلاقیت محور» برای کودکان دو زبانه آذربایجان و منطبق ساختن آن با سر فصلهای دروس ابتدایی به رشد همه جانبه کودک و خلاقیت توجه بیشتر شده است روش تحلیلی و استنتاجی برای تعیین عناصر الگوی بهینه و روش پیمایشی برای اعتبار یابی الگو مورد استفاده قرار گرفت.نتایج پژوهش:-1 عناصر الگوی بهینه برنامه درسی شامل:اهداف کلی و جزیی، محتوا، سازماندهی محتوا، فعالیت های یادگیری، روشهای آموزشی و پرورشی، ارزشیابی، نقش مربی، نقش مدیر، نقش والدین در الگوی پیشنهادی می باشد.-2 اعتبار یابی الگوی پیشنهادی، بر اساس نظر اساتید مرتبط،%99.62می باشد.
نقش معلم در جامعه پذیری دانش آموزان
منبع:
پیوند ۱۳۸۵ شماره ۳۲۹
حوزه های تخصصی:
تاثیر ورزش صبحگاهی بر کاهش پرخاشگری کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر برای برسی تاثیر ورزش صبحگاهی در کاهش پرخاشگری کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر انجام شده است. روش: به منظور انتخاب نمونه های مورد مطالعه یک آموزشگاه به شیوه در دسترس انتخاب و دانش آموزان آن با استفاده از آزمون پرخاشگری زاهدی فر مورد غربال گری قرار گرفتند. بدین وسیله 14 دانش آموز کم توان ذهنی آموزش پذیر پرخاشگر 17-9 ساله انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. پژوهش به نتیجه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری انجام شد. برای تحلیل داده ها از روش اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که اجرای برنامه ورزش صبحگاهی به طور معناداری پرخاشگری آزمودنی ها را کاهش داده است و بعد از یک ماه پیگیری نیز آشکار شد که نتایج به دست آمده پایدار مانده اند. نتیجه گیری: ورزش صبحگاهی در مدارس کودکان کم توان ذهنی، پرخاشگری آنها را کاهش می دهد.
تأثیر بازی های آموزشی رایانه ای بر پیشرفت تحصیلی و خلاقیت دانش آموزان مقطع ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی تأثیر بازی های آموزشی رایانه ای بر پیشرفت تحصیلی و خلاقیت دانش آموزان مقطع ابتدایی به اجرا در آمده است و از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، شبه تجربی است. جامعه آماری آن را 280 نفر از دانش آموزان دختر پایه اول ابتدایی مدرسه شاهد، در سال تحصیلی 92-1391 تشکیل می دهند. از میان آنها با روش نمونه گیری تصادفی ساده، 50 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. گروه تجربی به مدت سه ماه در معرض بازی های آموزشی رایانه ای میشا و کوشا قرار داده شد و در مورد گروه کنترل روش تدریس معمولی به اجرا درآمد. آزمون خلاقیت تصویری تورنس و آزمون پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان، ابزار اندازه گیری را تشکیل داده است. از آزمون تحلیل کوواریانس جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که گروه تجربی از گروه کنترل به طور معنی داری از نمرات پیشرفت تحصیلی و خلاقیت بالاتری برخوردار است. از میان مؤلفه های خلاقیت (انعطاف پذیری، ابتکار، بسط و سیالی)، تنها در مورد مؤلفه های انعطاف پذیری و سیالی گروه آزمایش از گروه کنترل به طور معنی داری از نمرات بالاتری برخوردار بود.
ارزشیابی اثربخشی دوره های آموزش مجازی در نظام آموزش عالی ایران (مطالعه موردی: دانشگاه فردوسی مشهد)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارزشیابی اثربخشی دوره آموزش مجازی دانشگاه فردوسی مشهد می باشد که به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق، 11 استاد و 547 دانشجوی دوره مجازی این دانشگاه می باشد. نمونه آماری استادان به علت محدود بودن آنها برابر با جامعه ی آماری آنها (11 استاد) بود و از جامعه آماری دانشجویان براساس جدول کرجسی و مورگان 226 نفر به عنوان نمونه، انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه محقق ساخته می باشد. جهت سنجش روایی پرسش نامه، روایی محتوایی آن بررسی شد و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرانباخ، برای استادان 92/0 و برای دانشجویان 86/0 برآورد گردید. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون های t تک نمونه ای و t گروه های مستقل) صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که از نظر استادان اثربخشی دوره آموزش مجازی مطلوب بوده و دانشجویان اثربخشی این دوره را در حد متوسط برآورد نموده اند. همچنین مقایسه بین نظرات استادان و دانشجویان نشان داد که استادان در مورد اثربخشی دوره آموزش مجازی، نظرات مثبت تری نسبت به دانشجویان دارند.
بررسی تطبیقی کتاب ریاضی پنجم ابتدایی جدید با کتاب ریاضی سال تحصیلی 93-94
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه تطبیقی کتاب ریاضی پنجم جدیدالتألیف با کتاب ریاضی سال 1393 می باشد. روش مورداستفاده در این پژوهش تحلیل محتواست و جامعه آماری آن کتاب های ریاضی سال تحصیلی 1394-1395 و 1393-1394 می باشد. یافته های تحقیق نشان داد که کتاب ریاضی پنجم جدید نسبت به کتاب قبل، تغییر محتوایی مناسبی داشته است و در آن به نیازهای دانش آموزان توجه شده است. همچنین تجزیه وتحلیل تصاویر نیز نمایان ساخت که کتاب ریاضی پنجم جدید نسبت به کتاب قبلی ازنظر تصاویر غنی تر شده است و تصاویر مربوط به ورزش، مطالعه و فرهنگ و هویت ایرانی در کتاب ریاضی جدید بیشتر دیده می شود.
بررسی و توصیف خطاهای املایی دانش آموزان پایه دوم دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور طبقه بندی خطاهای املایی دانش آموزان و تعیین توزیع فراوانی خطاها درهر طبقه و بررسی چگونگی پردازش املایی صورت های زبان فارسی در کودکان مورد مطالعه با توجه به اطلاعات زبانی و غیرزبانی انجام شده است. روش: در این پژوهش از طبقه بندی گارمن (1996) استفاده شده که معتقد است دانش آموز کودک هنگام املا نویسی علاوه بر حافظه، از دانش زبانی خود نیز کمک می گیرد که این دانش ممکن است اطلاعات رسم الخطی، ساختواژی، نحوی یا معنایی باشد. لذا روش پژوهش، توصیفی مقطعی و نمونه آن 85 نفر بوده است. 20 املا از ابتدا، میانه و پایان سال تحصیلی و یک آزمون املایی شامل 246 «واژه و عبارت هدف» به عنوان ابزارهای اصلی تحقیق مورد استفاده قرار گرفته اند. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که بیشترین خطاهای املایی دانش آموزان پایه دوم ابتدایی در سطح نویسه و کمترین آن مربوط به سطح علامت (مانند تشدید) است و از لحاظ نوع خطا، جانشینی بیشترین درصد خطاها را به خود اختصاص می دهد. همچنین کمترین نوع خطاها جابه جایی، تکرار و ادغام بود که اکثرا غیرزبان شناختی بودند و می توان مانند خطاهای گفتاری آنها را لغزش قلمی به شمار آورد. در سطوح زبان نیز بیشترین درصد خطاها مربوط به «واژه» و کمترین خطاها مربوط به «هجا» بوده است. نتیجه گیری: نتیجه تحقیق نشان می دهد که بیشترین خطاهای املایی آزمودنی ها، زبان شناختی و ناشی از مشکلات نظام نوشتاری زبان فارسی است؛ همچنین نتایج تحقیق نشان می دهد که دانش آموزان علاوه بر حافظه بصری، از اطلاعات زبانی نیز سود می برند و پردازش صورت های املایی که با به کارگیری اطلاعات زبانی تولید می شوند، برای آنها آسان تر از صورت هایی است که با اطلاعات غیرزبانی (بصری) تولید می شوند.
ارزیابی کیفیت برنامه درسی دانشگاهی (مورد برنامه درسی آموزش بزرگسالان)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی از انجام دادن این تحقیق، ارزشیابی کیفیت درونی و بیرونی برنامه های درسی رشته آموزش بزرگسالان بوده است. از بعد درونی، کیفیت برنامه درسی رشته آموزش بزرگسالان، با توجه به عناصر نه گانه فرانسیس کلاین مورد بررسی قرار گرفته است. از بُعد بیرونی نیز این که برنامه درسی آموزش بزرگسالان بوده تا چه اندازهاسخ گوی نیازهای مشتریان است، مورد توجه بوده است.
برای دستیابی به هدف پژوهشی، دو سؤال مطرح شد:
1. میزان مطلوبیت برنامه درسی رشته آموزش بزرگسالان، با توجه به عناصر نه گانه برنامه درسی چه قدر است؟
2. رشته آموزش بزرگسالان تا چه اندازه پاسخ گوی نیازهای مشتریان (سازمان ها و نهادها) است؟
این پژوهش از نوع پژوهش های توصیفی- پیمایشی است. برای جمع آوری اطلاعات از ابزار اندازه گیری پرسش نامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل موارد زیر است:
- دانش آموختگان و دانشجویان رشته آموزش بزرگسالان که در دانشگاه شهید بهشتی تهران از سال 1373 تا سال 1382 به تحصیل پرداخته اند.
- استادانی که دروس گوناگون را در رشته آموزش بزرگسالان تدریس کرده اند.
- مدیران سازمان هایی که دانش آموختگان رشته آموزش بزرگسالان در آنها مشغول فعالیت بوده اند.
- دانشجویان رشته کارشناسی ارشد آموزش بزرگسالان در سال 1384
برای انتخاب نمونه آماری، از جدول مورگان استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات پرسش نامه ای از روش های آماری فراوانی، درصد، درصد تراکمی، میانه، میانگین وزنی، انحراف معیار در آمار توصیفی و آزمون های ناپارامتریک (آزمون t برای گروه های مستقل، آزمون لون برای برابری واریانس ها، آزمون هم بستگی) و آزمون ها ی ناپارامتریک (آزمون یومن ویتنی، آزمون فریدمن) در آمار استنباطی بهره گیری شد. برای اجرای آزمون های مطرح شده، از نرم افزار آماری spss استفاده شد.
یافته ها نشان داد که کیفیت رنامه درسی رشته آموزش بزرگسالان، با توجه به عناصر نه گانه برنامه درسی در سطح متوسط است. دانشجویان و مدرسان پیشنهاد حذف بعضی دروس و افزایش دروس جدید دیگر مرتبط با رشته تحصیلی آموزش بزرگسالان را دادند که در متن به تفصیل به آنها اشاره شده است. همچنین رضایت مطلوب از سوی سازمان های استخدام کننده فارغ التجصیلان و خود دانش آموختگان در زمینه برنامه های آموزش بزرگسالان وجود دارد. براساس داده های جمع آوری شده، فارغ التحصیلان آموزش بزگرسالان از لحاظ دانش و نگرش دروضعیت بسیار خوبی هستند؛ اما از نظر مهارت و توانایی های عملی، با مشکلاتی مواجه اند.
ارزیابی حافظه در بیماران صرع لوب گیجگاهی مقاوم به درمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ارزیابی شناخت از مسایل اساسی مورد بررسی در برنامه جامع صرع می باشد. از این رو در این پژوهش، وضعیت حافظه بیماران صرع لوب گیجگاهی مقاوم به درمان، قبل از تصمیم گیری برای عمل جراحی مورد ارزیابی قرار گرفت.
مواد و روش ها: در این پژوهش مورد-شاهدی، جامعه شامل 20 بیمار صرع لوب گیجگاهی راست و 20 بیمار صرع لوب گیجگاهی چپ بود. این افراد از میان بیماران مبتلا به صرع لوب گیجگاهی مقاوم به درمان بستری در بخش صرع بیمارستان کاشانی به عنوان گروه آزمایشی انتخاب شدند. همچنین 20 نفر بهنجار از میان ملاقات کنندگان بیماران به عنوان گروه شاهد، با دامنه سنی 15 تا 35 سال، انتخاب گشتند. نمونه گیری برای گروه بیمار در دسترس و برای گروه بهنجار به روش تصادفی ساده انجام شد و آزمون حافظه Wechsler بر روی آن ها اجرا گردید. داده ها به روش تحلیل واریانس چند متغیره مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: در مجموع از نظر زیرمقیاس های حافظه، میان سه گروه صرع لوب گیجگاهی راست، صرع لوب گیجگاهی چپ و بهنجار تفاوت معنی دار وجود داشت (001/0 > P). همچنین در زیرمقیاس های کنترل ذهنی، حافظه منطقی، تکرار ارقام و ترسیم تصاویر، میان گروه بهنجار و دو گروه بیمار صرع لوب گیجگاهی راست و چپ تفاوت معنی دار دیده شد. اما در عملکرد بیماران مبتلا به صرع لوب گیجگاهی راست و چپ در نمرات حاصل از آزمون حافظه Wechsler تفاوت معنی داری دیده نشد.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر آن است که وجود مشکل در کارکرد حافظه بیماران صرع لوب گیجگاهی در مقایسه با افراد بهنجار توسط مقیاس حافظه Wechsler قابل تشخیص است.