فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۹۵۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه میان تمایزیافتگی خود و هوش هیجانی در افراد مراجعه کننده به مراکز قضایی و افراد مایل به ادامه زندگی مشترک در شهر تهران انجام گرفته است. نمونه مورد پژوهش شامل 61 نفر از مراجعه کنندگان به مراکز قضایی و 61 نفر از افراد مایل به ادامه زندگی مشترک که با استفاده از شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، می باشد. هر دو گروه به پرسشنامه تمایزیافتگی خود و هوش هیجانی پاسخ دادند. نتایج بدست آمده نشان می دهد که تفاوت معناداری میان گروه آزمایش و گواه در مورد هوش هیجانی و تمایزیافتگی خود (001/0P<) وجود دارد. افراد گروه گواه دارای هوش هیجانی و تمایزیافتگی بالاتری نسبت به افراد گروه آزمایش بودند. براساس تحلیل نتایج رگرسیون به شیوه گام به گام می توان مؤلفه جدایی عاطفی در متقاضیان طلاق (%13=R2) و متغیرهای واکنش هیجانی، جایگاه من و جدایی عاطفی در افراد عادی (%28=R2) را به عنوان متغیرهای پیش بین برای هوش هیجانی تلقی کرد.
تعامل معلم- دانش آموز در کلاس درس مدارس موفق و ناموفق: مطالعه موردی از مدارس ابتدایی شرکت کننده در آزمون پرلز 2006 و تیمز 2007(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تعامل معلم-دانش آموز در شرایط طبیعی کلاس درس از دو بعد کنشهای روان شناسانه و اخلاقی با تأکید بر رویکرد کیفی مورد توجه قرار گرفته است. چهار مدرسه موفق و یک مدرسه ناموفق در آزمون تیمز 2007 و پرلز 2006 (با توجه به عملکرد دانش آموزان مدرسه در آزمونهای ذکر شده) در این پژوهش بررسی شده اند. داده های مطالعه با بررسی اسناد (شامل دست نوشته های معلمان درباره دانش آموزان و پرونده های تحصیلی دانش آموزان) و مشاهده در شرایط طبیعی کلاس و مدرسه، گردآوری و با توجه به رویکرد تقلیل اطلاعات شامل کدگذاری توصیفی، کدگذاری استنباطی– الگویی تحلیل و تفسیر شده است. یافته ها نشان می دهند که فضای گرم و صمیمی توأم با احترام، توجه معلم به دانش آموزان و حمایت از آنان در کلاسهای موفق و ارتباط خشک و توأم با عدم احترام به فردیت دانش آموزان در کلاس ناموفق، از مهم ترین ویژگیهای کلاسهای مورد مطالعه هستند. همچنین، معلمان معمولاً برای برقراری نظم در کلاسهای مدارس دچار مشکل هستند. مهم ترین گفتمان معلمان و دانش آموزان در کلاسهای موفق پس از برقراری نظم، ارائه بازخوردهای کلامی، غیرکلامی، اصلاحی و تشویقی به پاسخهای دانش آموزان از سوی معلم و همکلاسیهاست. معلمان هر دو گروه در کنشهای روانشناسانه و اخلاقی دچار مشکل هستند، یعنی نسبت به دانش آموزان ضعیف و دارای مشکلات رفتاری، سوگیرانه رفتار می کنند و تخصص و آگاهی لازم را برای برخورد مناسب با این قبیل دانش آموزان ندارند.
رابطه سبک های والدینی با استعداد اعتیاد در فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر تعیین تاثیر نوع سبک والدینی در پیش بینی میزان استعداد اعتیاد فرزندان است. به این منظور پژوهش حاضر قصد دارد بررسی کند، آیا سبک های والدینی مختلف به شکل دهی استعداد متفاوت برای اعتیاد در فرزندان می انجامد؟ شرکت کنندگان در پژوهش 304 نفر از دانشجویان دختر و پسر مجرد دانشگاه آزاد اسلامی خوی بودند که دامنه سنی بین 19 تا 26 سال داشتند و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند.
ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه استعداد اعتیاد- ویراست دانشجویان ASQ-SV و پرسشنامه سبک های والدینی PSQ بود. داده های حاصل از شرکت کنندگان در پژوهش به وسیله رگرسیون چندمتغیری و ضریب همبستگی تفکیکی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان دادند، سبک والدینی مقتدر پدر و مادر رابطه منفی و معنا داری با استعداد اعتیاد فرزندان دارد و پیش بینی کننده معکوس و معنا دار آن است. سبک والدینی مستبد پدر و مادر رابطه مثبت و معنا داری با استعداد اعتیاد فرزندان دارد و پیش بینی کننده مستقیم و معنا دار آن است. سبک والدینی بی اعتنای پدر و مادر رابطه مثبت و معنا داری با استعداد اعتیاد فرزندان دارد. سبک والدینی بی اعتنای مادر پیش بینی کننده مستقیم و معنا دار آن است اما سبک والدینی بی اعتنای پدر پیش بینی کننده معنا دار آن نیست. سبک والدینی آزادگذار پدر و مادر رابطه معنا داری با استعداد اعتیاد فرزندان ندارد. پژوهش حاضر سبک والدینی مقتدر را به عنوان کارآمدترین سبک از نظر کاهش استعداد اعتیاد و سبک های والدینی بی اعتنا و مستبد را به عنوان سبک های ناکارآمد از نظر افزایش استعداد اعتیاد در فرزندان معرفی می نماید و آموزش به والدین را در این زمینه جزء اهداف اصلی برنامه های کاهش تقاضای مصرف مواد می داند.
رابطه خود ناتوان سازی تحصیلی دانش آموزان با اهداف تسلط، عملکردگرا و عملکرد گریز دانش آموز، والدین، معلم و کلاس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در این پژوهش، سوال ها و فرضیه هایی مطرح شده است که مهمترین آنها عبارت است از بررسی رابطه بین اهداف یادگیری (دانش آموز، خانواده، معلم و کلاس) با خود ناتوان سازی.
روش: در این پژوهش مقطعی - تحلیلی، جامعه آماری را کلیه دانش آموزان پایه اول تا سوم دوره متوسطه شهر اصفهان تشکیل دادند. حجم نمونه پژوهش 190 دانش آموز دختر و پسر بود که از 20 مدرسه شهر اصفهان به شیوه تصادفی مرحله ای، از بین دانش آموزان پنج ناحیه شهر انتخاب شدند. ابزارهای به کار گرفته شده، مجموعه مقیاس های الگوهای یادگیری سازگار بود.
یافته ها: نتایج نهایی پژوهش حاکی از آن بود که متغیرهای اهداف تبحری دانش آموز، اهداف عملکرد گریزی دانش آموز، اهداف تبحری کلاس، اهداف عملکرد گریزی کلاس و به طور جداگانه رابطه معنی داری با خود ناتوان سازی پسران دارند. سایر نتایج نیز نشان داد که در گروه دانش آموزان دختر اهداف تبحری دانش آموز، اهداف عملکرد کلاس و اهداف تبحری والدین به طور مجزا، رابطه معنی داری با خود ناتوان سازی دارند. ضمنا، نتایج پژوهش حاکی از آن بود که پسران به طور معنی داری بیشتر از دختران از راهبردهای خودناتوان سازی استفاده می کنند.
نتیجه گیری: بهتر است نظام آموزشی به گونه ای تغییر یابد که اساس ارزشیابی آن میزان رشد صلاحیت ها و تسلط افراد بر موضوع یادگیری باشد و نه رتبه و نمره، و نیز بر فرآیند پیشرفت دانش آموزان و در نظر گرفتن پاداش برای رشد میزان یادگیری و کنجکاوی آنها تمرکز شود.
فرزندپروری ذهن آگاهانه: نقش مؤلفه های درمان های موج سوم رفتاری در حوزه فرزندپروری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: از دهه 1970، جریان یکپارچه شدن ذهن آگاهی با روان درمانی شروع شد و اثربخشی بالایی در درمان بسیاری از اختلالات و ارتقای وضعیت روان شناختی افراد بدون اختلال داشته است. یکی از حوزه های مورد مداخله با استفاده از فنون ذهن آگاهی، بهبود مهارت های فرزندپروری است. این مطالعه به معرفی مدل فرزندپروری ذهن آگاهانه (Mindful parenting) پرداخت.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر یک مطالعه موردی ساده (حکایتی) بود که با استفاده از روش شناسی مرور کتابخانه ای منابع و مقالات نمایه شده در پایگاه های PubMed، Google Scholar، Science Direct، SID و Magiran در حیطه فرزندپروری انجام گرفت.
یافته ها: پژوهش های مرتبط با درمان های مختلف در حوزه فرزندپروری از جمله برنامه فرزندپروری مثبت و فرزندپروری ذهن آگاهانه ارایه شد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعات پیشین، می توان گفت که فرزندپروری ذهن آگاهانه اثربخشی خود را در حوزه های مختلف مانند افزایش رضایتمندی مراقبان، بهبود عملکرد خانواده، مهارت های فرزندپروری والدین و کاهش مشکلات رفتاری فرزندان نشان داده است. با این وجود، نقاط ضعف بعضی از این درمان ها، حجم نمونه کم، عدم وجود گروه شاهد و مقایسه با سایر درمان های پیشین در حوزه فرزندپروری است که لزوم مطالعات بیشتر را خاطر نشان می سازد.
بررسی کیفی نقش عملکرد خانواده در بروز رفتارهای مخاطره آمیز نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"در این مطالعه عملکرد خانواده در پیشگیری و یا بروز رفتارهای مخاطره آمیز در نوجوانان به شیوه ی کیفی مورد بررسی قرار گرفت. جهت انجام پژوهش،20 دانش آموز از دبیرستان های دخترانه و پسرانه شهر زاهدان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه سازمان یافته در محورهای رفتار مخاطره آمیز و عملکرد خانواده و ساخت خانواده و وضعیت اقتصادی (به عنوان متغیر اثرگذار) استفاده شد. جهت اطمینان از صحت اطلاعات جمع آوری شده، علاوه بر دانش آموز، با والدین و اولیا مدرسه نیز مصاحبه انجام گرفت.
تحلیل داده ها نشان داد که ابعاد مختلف عملکرد خانواده و ساخت خانواده در دو گروه دارای رفتار مخاطره آمیز شدید و رفتار مخاطره آمیز خفیف متفاوت بود. بررسی نقش جنسیت، اهمیت روابط گرم همراه با پذیرش، داشتن الگوی مثبت و موثر برای دختران و کنترل موثر برای پسران را به عنوان عامل محافظتی نشان داد.
"
بررسی اثر بخشی آموزش مهارت های حل مساله بر تعارضات والد - فرزند در دانش آموزان پسر مقطع متوسطه شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بهبود روابط دانش آموزان پسر مقطع متوسطه شهر تهران با والدین شان از طریق به کارگیری روش حل مساله می باشد. در این پژوهش از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای، منطقه 15 انتخاب و از بین مدارس متوسطه پسرانه این منطقه 3 دبیرستان و از هر دبیرستان هم 40 نفر انتخاب شدند و پرسشنامه تعارض با والدین را پاسخ دادند و 30 نفر از کسانی را که بیشترین تعارض را با والدین شان داشتند، انتخاب و با استفاده از جایگزینی تصادفی در دو گروه 15 نفری، آزمایش و کنترل قرار داده شدند. به گروه آزمایش در طی 10 جلسه که مدت هر جلسه یک ساعت و نیم بود، آموزش مهارت های حل مساله داده شد. ابزار پژوهش، مقیاس تاکتیک های تعارض (CT) بود.
تحلیل و مقایسه اطلاعات به دست آمده از پیش آزمون و پس آزمون دو گروه نشان داد که برنامه آموزش توانسته است تعارض، پرخاشگری کلامی و پرخاشگری فیزیکی دانش آموزان را با والدین شان به طور معناداری کاهش می دهد و همچنین توانایی استفاده از راهبردهای استدلالی را در آنها به طور معناداری افزایش می دهد.
مدرسه و تقویت نشاط و امید به زندگی
حوزه های تخصصی:
ارتباط بین راهبردهای تنظیم هیجان و رفتار بین فردی در سوء مصرف کنندگان مواد
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افراد دارای سوء مصرف مواد نشانه هایی از راهبردهای تنظیم هیجان منفی و رفتار بین فردی مختل را از خود نشان می دهند. هدف مطالعه حاضر تعیین ارتباط راهبردهای تنظیم هیجان و رفتار بین فردی در سوء مصرف کنندگان مواد بود.
روش: این پژوهش یک مطالعه همبستگی است. آزمودنی های پژوهش شامل 100 نفر بود که از میان سوء مصرف کنندگان مواد ارجاع شده به مراکز ترک اعتیاد شهرستان اردبیل از طریق نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس تنظیم شناختی هیجان و شاخص واکنش پذیری بین فردی استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که راهبردهای مثبت تنظیم هیجان و راهبردهای منفی تنظیم هیجان با رفتار بین فردی رابطه معنی داری دارند. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که راهبردهای مثبت و منفی تنظیم هیجان شانزده درصد از واریانس رفتار بین فردی را تبیین می کنند. قوی ترین متغیر پیش بینی کننده رفتار بین فردی «در جای حقیقی خود قراردادن» بود.
نتیجه گیری: این نتایج تلویحات مهمی در آسیب شناسی سوء مصرف مواد دارد. بر این اساس متخصصان بالینی می توانند از راهبردها ی تنظیم هیجان برای مقابله با سوء مصرف مواد استفاده نمایند.
نظارت بر فرزندان و اثرات آن در خانوادههای کارکنان سپاه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
علوم رفتاری ۱۳۸۶ شماره ۱
حوزه های تخصصی:
"
چکیده مقاله:
چکیده مقدمه: بخشی از فرایند تربیت، نظارت و کنترل والدین بر روی فرزندان است و شیوه های فرزندپروری بر اساس میزان کنترل والدین بر روی فرزندان تعیین می شود. سئوال اصلی پژوهش این است که در خانواده های کارکنان سپاه نظارت و کنترل بر روی فرزندان درمورد چه موضوعاتی بوده، با چه عواملی در ارتباط است و با آسیب پذیری فرهنگی و تربیتی چه نوع ارتباطی دارد؟ روش: روش تحقیق توصیفی و همبستگی بود. تعداد 400 نفر پسر و دختر از بین فرزندان 12 تا 30 سال کارکنان سپاه به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات عبارت بود از: پرسشنامه آسیب پذیری فرهنگی، پرسشنامه میزان کنترل و نظارت والدین و پرسشنامه دموگرافیک. اطلاعات حاصل با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، آزمون آماریt، آزمون تحلیل واریانس یکراهه و آزمون پسین توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: نتایج نشان داد که بترتیب در موارد ساعت بازگشت به منزل، نوع پوشش، انجام فرایض دینی و انتخاب دوست بیشترین نظارت و در زمینه های انجام بازیهای کامپیوتری و مطالعه کتب و مجلات کمترین نظارت وجود دارد. میزان نظارت و کنترل والدین با آسیب پذیری فرهنگی، خود پنداری، مهارتهای اجتماعی، میزان سن فرزندان، میزان روابط بین اعضای خانواده و میزان مشاجرات خانوادگی رابطه معنی داری دارد. نتیجهگیری: در حمایت از خانواده، لازم است نظارت به عنوان یک اصل مورد توجه قرار گیرد. لازم است اعضای خانواده درباره چگونگی نظارت، نوع نظارت و شیوه های آن با هم به توافق برسند. نظارت باید دوستانه و همراه با حمایت، همدلی و صمیمیت باشد. نظارت والدین باید بر بکارگیری ابزارهای مدرن همچون بازی های کامپیوتری، اینترنت، نوار و فیلم توسط فرزندان گسترش یابد. واژههای کلیدی:
"
رابطه هوش هیجانی با میزان کمرویی دانشجویان دانشگاه
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش تعیین رابطه هوش هیجانی با میزان کمرویی در دانشجویان بود. روش پژوهش از نوع همبستگی بود. با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای 300 نفر از دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه صنعتی شریف در سال تحصیلی 1388 انتخاب شدند و به پرسشنامه هوش هیجانی بار- ان (1997 ) و کمرویی زیمباردو (1990) پاسخ دادند. یافته ها نشان داد 3/14 درصد از دانشجویان در سطح پایین تر از متوسط و 70 درصد از آنان در سطح متوسط، 7/15 درصد از دانشجویان در سطح بالاتر از متوسط دچار کمرویی هستند. رابطه بین ویژگی-های هوش هیجانی دانشجویان با میزان کمرویی آنان منفی و میزان کمرویی با نمرات هوش هیجانی آنان قابل پیش بینی بود. قدرت پیش بینی کمرویی بر اساس متغیرهای روابط بین فردی، استقلال و عزت نفس؛ بیش از حل مسئله، خوشبختی، تحمل فشار روانی، خودشکوفایی، خودآگاهی هیجانی، واقع گرایی، خوش بینی، کنترل تکانشی، انعطاف-پذیری، مسئولیت پذیری اجتماعی، همدلی، و خودابرازی است. نتیجه گیری هوش هیجانی به عنوان یک تعدیل گر کمرویی عمل می کند و دانشجویان با هوش هیجانی در سطح بالا، کمرویی کمتری را تجربه می کنند.
اثربخشی آموزش مهارتهای ارتباطی بر اضطراب اجتماعی دانش آموزان پسر سال اول متوسطه ناحیه4 آموزش و پرورش شهر اهواز
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر اضطراب اجتماعی دانش آموزان پسر سال اول متوسطه ناحیه 4 آموزش و پرورش شهر اهواز مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر سال اول متوسطه شهر اهواز در سال تحصیلی86-85 بود و نمونه ی آن تعداد 60 دانش آموز از این جامعه بود که ابتدا به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و سپس تصادفی ساده انتخاب گردید و به طور تصادفی به دو گروه 30 نفره آزمایش و گواه تقسیم شد. طرح پژوهش از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه است که پس از انتخاب تصادفی گروه های آزمایش و گواه، مداخله آزمایشی (آموزش مهارت های ارتباطی) بر روی گروه آزمایش به مدت 10 جلسه ی 70 دقیقه ای و 2 جلسه در هفته اجرا گردید، و پس از اتمام برنامه ی آموزشی از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده علاوه بر آمار توصیفی از آمار استنباطی مانند آزمون t گروه مستقل و تحلیل واریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی باعث کاهش اضطراب اجتماعی( و مؤلفه های آن، یعنی اجتناب و پریشانی اجتماعی و ترس از ارزیابی منفی) دانش آموزان گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه شده است. (0001/0 p<)
مقایسه استرس والدگری در مادران کودکان مبتلا به اختلال اتیسم با مادران کودکان بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه استرس والدگری در مادران کودکان اتیستیک با مادران کودکان بهنجار انجام شده است. نمونه شامل 90 نفر (45 مادر کودک درخودمانده و 45 مادر کودک بهنجار) می شود. هر دو گروه پرسشنامه استرس والدگری آبیدین (1990) را تکمیل کردندمادران کودکان اتیستیک به صورت در دسترس انتخاب گردیدند. مادران کودکان اتیستیک با نمونه ای متشکل از 45 مادر کودک عادی که از لحاظ تحصیلات، سن کودک و وضعیت اقتصادی و اجتماعی همتا شده بودند مقایسه شدند. داده ها با استفاده از آزمون MANOVA تحلیل شد. نتایج نشان دادند که استرس والدگری در مادران کودکان اتیستیک در هر دو قلمرو والدگری و قلمرو کودک و هم چنین استرس والدگری کل به طور معنادار بالاتر از مادران کودکان بهنجار بود. مادران کودکان اتیستیک با استرس های بسیار مواجه اند که این استرس می تواند مربوط به کودک، والد یا جامعه باشد. از جمله ماهیت مبهم اختلال اتیسم، خصوصیات کودک، نگرانی راجع به تداوم شرایط، پذیرش کم جامعه و حتی سایر اعضای خانواده نسبت به رفتارهای کودک درخودمانده و نیز شکست در دریافت حمایت های اجتماعی می تواند در بروز این استرس مؤثر باشد.
پیامدهای زندانی شدن والدین بر عملکرد تحصیلی فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی پیامدهای زندانی شدن والدین بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان است. برای نیل به این هدف، عملکرد تحصیلی دانش آموزان دارای والدین زندانی (پدر یا مادر) در قبل از زندانی شدن و بعد از گذشت حداقل شش ماه از زنذانی شدن مورد مقایسه قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش را تمامی مجرمین زندانی استان کردستان که حداقل شش ماه از مدت زندانی خود را سپری کرده و دارای فرزند دانش آموزی که قبل از به زندان رفتن آن ها در یکی از پایه های دوره ابتدایی، راهنمایی و متوسطه مشغول به تحصیل باشد، تشکیل می دهد.نمونه آماری پژوهش را 108 زندانی و 155 دانش آموز تشکیل می دهند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. ابزار جمع آوری اطلاعات را پرسشنامه والدین و چک لیست وضعیت تحصیلی دانش آموزان تشکیل داده است. برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از شاخص های آمار توصیفی و آزمون های آمار استنباطی شامل آزمون هایt، F و رگرسیون چندگانه استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که زندانی شدن والدین بر وضعیت تحصیلی فرزندان تاثیر منفی داشته و این تاثیر بر عملکرد تحصیلی دختران بیش از پسران و بر عملکرد دانش آموزان دوره متوسطه به ترتیب بیش از دوره ابتدایی و راهنمایی بوده است. تاثیر متغیرهایی چون مدت زندانی شدن و نوع جرم زندانی در عملکرد تحصیلی فرزندان از لحاظ آماری معنادار نبوده است. بر مبنای یافته های پژوهش پیشنهاد شده، سازمان ها و نهادهای مسئول هنگام زندانی شدن فرد با اتخاذ تدابیر لازم، تلاش نمایند آسیب های ناشی از زندانی شدن فرد را در ابعاد اقتصادی، عاطفی، اجتماعی و آموزشی بر خانواده و به خصوص فرزندان، کنترل و به حداقل رسانند.
بررسی ارتباط سبک فرزندپروری ادراک شده، راه های دانستن و مباحثه طلبی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقریباً در همه روابط بین فردی در متن زندگی اجتماعی می توان ردپایی از مباحثه یافت. با توجه به نقش سازنده ای که خصیصه مباحثه طلبی در زندگی فردی و اجتماعی افراد ایفا می کند، این نکته حائز اهمیت به نظر می رسد، عواملی که موجب رشد و بازداری این ویژگی می شوند مورد شناسایی قرار گیرند. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط سبک فـرزنـدپـروری ادراک شـده، راه هـای دانستن و مباحثه طلبی دانشجویان در نمونه ای متشکل از 401 آزمودنی دختر و پسر صورت گرفت. آزمودنی ها به مقیاس های مباحثه طلبی، نگرش به یادگیری و تفکر و پرسشنامه سبک های فرزندپروری پاسخ دادند.
یافته های پژوهش نشان دادند، فرزندان والدین مقتدر در مقایسه با والدین مستبد گرایش بیشتری به مباحثه طلبی و دانستن مجزا دارند. نتایج پژوهش هم چنین تفاوت معنادار افراد دو جنس را در متغیر راه های دانستن نشان می دهد؛ مطابق این یافته پسران در مقایسه با دختران میانگین بالاتری در دانستن مجزا دارند، این در حالیست که بین جنس افراد و مباحثه طلبی ارتباطی یافت نشد. مطابق یافته های فوق سبک فرزندپروری والدین و راه های دانستن هر دو در تعیین میزان مباحثه طلبی فرزندان تاثیرگذار می-باشد.
رابطه سرعت گفتار مادران و میزان شدت لکنت در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه سرعت گفتار مادران کودکان لکنتی - به عنوان اولین الگو دهنده گفتار کودک - با میزان شدت لکنت این کودکان در دامنه سنی 5 تا 12 سال می باشد.
روش: این پژوهش از نوع مقطعی و جمعیت مورد مطالعه 35 جفت مادر - کودک لکنتی 5 تا 12 ساله بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس از کلینیک های گفتار درمانی سطح شهر تهران انتخاب شده بودند. 15 دقیقه از زمان تعامل کلامی کودک با مادر ضبط و تمامی آن لغت به لغت پیاده شد و با استفاده از شاخص رایلی، کودکان به سه طیف خفیف، متوسط و شدید طبقه بندی گردیدند. برای تحلیل داده ها از آزمون ANOVA استفاده شد.
یافته ها: رابطه معناداری بین میانگین های سرعت گفتار مادر و شدت لکنت در کودکان لکنتی وجود داشت. همچنین بین میانگین سرعت گفتاری مادران و کودکان و نیز بین میانگین سرعت گفتاری کودکان و شدت لکنت در آنها رابطه معناداری وجود داشت.
نتیجه گیری: یافته ها حاکی از وجود رابطه مستقیم افزایش سرعت گفتاری مادران با شدت لکنت و سرعت گفتاری کودکان لکنتی است. همچنین، یک رابطه قوی و مثبت بین افزایش سرعت گفتاری کودکان با میزان شدت لکنت شان وجود دارد.
اصول و روش های تربیت اجتماعی مبتنی بر نظریه کنش ارتباطی هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی مبانی گفتگو از نظر هابرماس و تعیین اصول و روش های تربیت اجتماعی متناظر با این مبانی می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تحلیل مفهومی پیش رونده بهره گرفته شد. در این پژوهش با بررسی مبانی نظری و تشریح و توضیح نظریه انتقادی و تحلیل نظریه کنش ارتباطی هابرماس یازده اصل تربیتی و سیزده روش تربیتی به دست آمد که تمامی آن ها بر ضرورت بازسازی مفهوم یادگیری، مدیریت کلاس و مدرسه، نقش معلم و دانش آموز، چگونگی استفاده از مطالب و محتوای درسی، نحوه ارزشیابی تأکید می کنند. بدین ترتیب، برخی دلالت های مهم برای تربیت اجتماعی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم در این عرصه نقش آفرینی می کنند، استخراج شدند.