فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۹۵۴ مورد.
بررسی اثر کوتاه مدت آموزش برنامه فرزندپروری مثبت (3P) بر تغییر شیوه های فرزندپروری مادران کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله-ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر جهت بررسی تاثیر کوتاه مدت آموزش مدیریت والدین بر اساس برنامه فرزندپروری مثبت (3P) بر تغییر شیوه های فرزندپروری مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای انجام شده است. این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه است و جامعه مورد مطالعه آن دانش آموزان پسر 7 تا 10 ساله دبستان های پسرانه شهرستان نهاوند می باشند.
نمونه گیری در دو مرحله انجام شد، 30 نفر از مادران کودکانی که بر اساس سیاهه رفتاری کودک (CBCL) و فرم گزارش معلم (TRF)، مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای (ODD) تشخیص داده شده بودند، انتخاب و شیوه فرزندپروری آن ها با استفاده از پرسشنامه شیوه های فرزندپروری دیانا باوم-ریند مورد ارزیابی قرار گرفت. در نهایت 22 نفر از مادرانی که دارای شیوه فرزندپروری ناکارآمد بودند انتخاب و به دو گروه آزمایش (12n=) و گواه (12n=) تقسیم شدند. سپس برنامه فرزندپروری مثبت به مدت 2 ماه در 8 جلسه آموزشی 120 دقیقه ای برای آزمودنی های گروه آزمایش اجرا شد. در طول دوره آموزش، 3 نفر از مادران گروه آزمایش از شرکت در جلسات خودداری کردند، ولی تعداد افراد گروه گواه ثابت ماند. شیوه های فرزندپروری مادران دو گروه، بلافاصله پس از پایان جلسات آموزشی، مجدداً مورد ارزیابی قرار گرفت. در نهایت نتایج بدست آمده توسط آزمون U من ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. مقایسه میانگین تفاضل نمرات پیش آزمون ـ پس آزمون شیوه های فرزندپروری در دو گروه آزمایش و گواه نشان داد که شیوه فرزندپروری مستبدانه و سهل-گیرانه مادران گروه آزمایشی پس از پایان جلسات آموزش برنامه فرزندپروری مثبت، با توجه به تغیرات پس آزمون نسبت به پیش آزمون، کاهش یافته (01/0P<)، در مقابل شیوه فرزندپروری مقتدرانه در گروه آزمایش نسبت به گواه افزایش یافته است (05/0P<). این نتایج نشان می دهند که آموزش برنامه فرزندپروری مثبت، شیوه های فرزندپروری ناکارآمد مادران کودکان مبتلا به نافرمانی مقابله ای را تغییر می دهد. با توجه به این که روابط معناداری بین شیوه فرزندپروری مادران کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای و بروز، شدت و تداوم بیماری کودکان وجود دارد، لذا با آموزش برنامه هایی که شیوه فرزندپروری والدین را مورد هدف قرار می دهند، می توان مشکلات رفتاری کودکان را کاهش داد.
بررسی رابطه نظام ارزشی خانواده با ارزشهای نوجوانان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"چکیده مقاله:
خلاصه: مقدمه: هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه بین نظام ارزشی نوجوانان و ارزشهای خانواده میباشد. به عبارت دیگر سوال این است که آیا بین نظام ارزشی نوجوانان و ارزشهای خانواده و والدین رابطهای وجود دارد؟ روش: جامعه مورد مطالعه در این تحقیق دانش آموزان دبیرستانهای شهر تهران در سال 84-83 میباشند که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای تعداد 984 نفر از آنان انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در تحقیق حاضر پرسشنامه محقق ساخته بوده است که پس از بررسی اعتبار و روایی آنان مورد استفاده قرار گرفته است. یافتهها: نتایج بدست آمده نشان داده که بین نظام ارزشی نوجوانان و ارزشهای خانوادگی، مذهبی، رسانهای و ملی ارتباط معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر نوجوانانی که نمره بالاتری در ارزشهای فردی داشتهاند در سایر ارزشها نیز نمره بالاتری را کسب کرده بودند وکسانی که نمره پایینتری در ارزشهای اجتماعی, خانوادگی و مذهبی کسب کرده بودند.، در ارزشهای فردی نیز نمره کمتری داشتند. نتیجه گیری: نتایج بدست آمده در این تحقیق نشان دهنده اهمیت ارزشها در رفع نیازهای اساسی نوجوانان بوده در سایر مطالعات نیز مورد تایید قرار گرفته است. "
رابطه بین شیوه های فرزندپروری مادران و عزت نفس دانش آموزان دختر ناشنوا و شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف بررسی و مقایسه رابطه بین شیوه های فرزندپروری مادران و عزت نفس دانش آموزان دختر ناشنوا و شنوا در مقطع متوسطه شهر تهران، انجام پذیرفته است. روش: روش تحقیق توصیفی با تاکید بر همبستگی است و نمونه آماری شامل 69 دانش آموز دختر ناشنوا و 82 دانش آموز دختر شنوای مقطع متوسطه و مادران هر دو گروه بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت و پرسشنامه شیوه های فرزندپروری بامریند استفاده شد و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری t استودنت برای گروه های مستقل و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین شیوه های فرزندپروری مادران دانش آموزان ناشنوا و شنوا تفاوت معناداری وجود ندارند (P<0.01) بیشتر مادران هر دو گروه نمونه از شیوه فرزندپروری مقتدرانه بهره می گیرند. بین عزت نفس دانش آموزان ناشنوا و شنوا تفاوت معنادار وجود دارد (P<0.01)، بین شیوه فرزندپروری مقتدرانه مادران با عزت نفس فرزندان در هر دو گروه ناشنوا و شنوا رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (P<0.05). نتیجه گیری: از آنجا که یافته های پژوهش حاکی از وجود رابطه مثبت و معنادار بین شیوه های فرزندپروری و عزت نفس دانش آموزان ناشنواست، ارایه آموزش های لازم به والدین این دانش آموزان برای رابطه بهتر و موثرتر با آنها، ضرورتی موکد است.
رابطه بین سبک های فرزند پروری و باورهای معرفت شناختی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سبک های فرزند پروری و باورهای معرفت شناختی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان انجام شد. جامعه پژوهشی شامل کلیه دانش آموزان دختر سال سوم متوسطه دبیرستانهای شهر تبریز به تعداد 21251 در سال تحصیلی 1387-88 بود که از میان آنها 380 نفر با استفاده از فرمول کوکران به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. روش تحقیق با توجه به هدف پژوهش، توصیفی (غیرآزمایشی) از نوع همبستگی است. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه باورهای معرفت شناختی شومر (1990)، پرسشنامه سبک های فرزند پروری بامریند (1967) و برای پیشرفت تحصیلی از معدل کتبی سال سوم دانش آموزان در خرداد ماه استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین باورهای معرفت شناختی «دانش ساده / قطعی» و «یادگیری سریع / ثابت» و پیشرفت تحصیلی رابطه منفی و معناداری وجود دارد.رابطه بین سبک مقتدرانه با دانش ساده / قطعی مثبت و معنی دار ولی با باورهای معرفت شناختی یادگیری سریع / ثابت منفی و معنی دار بود. رابطه سبک مستبدانه با دانش ساده / قطعی و یادگیری سریع / ثابت مثبت و معنی دار بود. رابطه سبک سهل گیرانه با یادگیری سریع / ثابت مثبت و معنی دار بود. رابطه سبک های فرزند پروری با پیشرفت تحصیلی معنی دار نبود. از بین مولفه های باورهای معرفت شناختی و سبک های فرزند پروری، متغیرهای یادگیری سریع / ثابت و دانش ساده / قطعی بیشترین سهم را در پیش بینی پیشرفت تحصیلی داشتند.
بررسی اثربخشی برنامه درسی کارآفرینی شاخة کاردانش آموزش متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به بررسی اثربخشی برنامه درسی کارآفرینی از بعد دستیابی به اهداف و تعیین مطابقت روش های تدریس و ارزشیابی به کار گرفته شده با روش های پیشنهاد شده پرداخته شده است. اثربخشی دوره های مذکور با استفاده از نظرسنجی و از طریق پرسشنامه 44 سؤالی محقق ساخته مورد ارزیابی قرار میگیرد. جامعه مورد بررسی شامل 90 نفر از هنرآموزان (معلمان) درس کارآفرینی شاخه کاردانش می باشد که از میان این تعداد طبق جدول مورگان 73 نفر با استفاده از شیوه تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند و همچنین از تعداد 13595 نفر هنرجوی (دانش آموز) سال سوم شاخه کاردانش در 6 رشته (هنر، کامپیوتر، عمران، خیاطی، امور اداری و الکترونیک) طبق جدول مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تعداد 418 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. اما در نهایت تعداد 49 پرسشنامه به دست آمده از جامعه هنرآموزان و 403 پرسشنامه به دست آمده از جامعه هنرجویان با استفاده از نرم افزار SPSS با آزمون های t تک نمونه ای،t مستقل و آزمون ANOVA مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج بدست آمده ازبررسی نظرات هنرآموزان و هنرجویان حاکی از آن است که این برنامه درسی از بعد دستیابی به اهداف (افزایش اطلاعات و مهارت های کارآفرینی در هنرجویان) اثربخش عمل کرده است. همچنین اظهارات هنرآموزان در مورد روش های تدریس مورد استفاده نشان دهنده مطابقت این روش ها با روش های پیشنهاد شده میباشد، در حالیکه اظهارات هنرجویان نشان دهنده آن است که میانگین روش های تدریس مورد استفاده در کلاس کمتر از حداقل میانگینی است که برای آن در نظر گرفته شده است. هنرآموزان و هنرجویان در مورد روش های ارزشیابی نیز اعلام کرده اند که روش ارزشیابی با روش پیشنهاد شده مطابقت دارد.
رفتارهای نامطلوب دانش آموزان و شیوه های مدیریت آنها
حوزه های تخصصی:
نقش واسطه گری تنظیم شناختی هیجان برای سبک والدگری و مشکلات هیجانی
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه تبین نقش واسطه گری تنظیم شناختی هیجان برای سبک های والدگری و مشکلات هیجانی بود. بدین منظور با انتخاب یک گروه 240 نفری از دانش آموزان دبیرستانی از شهرستان فسا به شیوه ی خوشه ای چند مرحله ای مقدمات مطالعه مهیا گردید. به منظور گردآوری اطلاعات از سه مقیاس پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان، پرسشنامه سبک والدگری آلاباما و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس استفاده شد. به منظور بررسی نقش واسطه گری تنظیم شناختی هیجان برای سبک والدگری و مشکلات هیجان در قالب یک مدل علّی از شیوه ی مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج این تحلیل حاکی از تایید نقش واسطه گری تنظیم شناختی هیجان بود. همچنین شاخص های برازش مدل نیز حاکی از کفایت مناسب مدل مورد آزمون بود. نتایج این مطالعه نشان داد که والدگری کارآمد موجب کاهش استفاده از استراتژی های منفی تنظیم شناختی هیجان برای مقابله با شرایط استراس زا در نوجوانان می شود و این امر موجب افزایش سطح سلامت در آنها می گردد. از سوی دیگر سبک والدگری ناکارآمد از طریق افزایش به کارگیری استراتژی های منفی در تنظیم شناختی هیجان موجب افزایش مشکلات هیجانی در نوجوانان می شود.
تاثیر آموزش برنامه فرزندپروری مثبت بر کاهش اختلالات برونی سازی شده در کودکان هفت تا 10 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر جهت بررسی تاثیر آموزش مدیریت والدین براساس برنامه ی فرزندپروری مثبت (3P) بر کاهش اختلالات برونی سازی شده ی دانش آموزان پسر 7 تا 10 ساله ی شهرستان نهاوند، انجام شده است. این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است و جامعه ی مورد مطالعه ی آن دانش آموزان پسر 7 تا 10 ساله ی دبستان های پسرانه ی شهرستان نهاوند می باشند. نمونه گیری به روش خوشه ای انجام شد و مادران 28 نفر از کودکانی که نمره ی مشکلات برونی سازی شده ی آنها در فهرست رفتاری کودک (CBCL) بالاتر از نقطه ی برش (64=T) بود، انتخاب شده و به دو گروه آزمایش (14n=) و کنترل (14n=) تقسیم شدند. سپس برنامه ی فرزندپروری مثبت به مدت 2 ماه در 8 جلسه ی آموزشی120 دقیقه ای برای آزمودنی های گروه آزمایش اجرا شد. سپس مجدداً فهرست رفتاری کودک توسط مادران هر دو گروه تکمیل شد. در نهایت داده های به دست آمده با استفاده از روش U من ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تحلیل داده ها نشان داد که گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل، پس از پایان جلسات آموزش برنامه ی فرزندپروری مثبت، کاهش معناداری در نمرات زیر مقیاس های رفتار پرخاشگرانه (05/0P<)، رفتارهای قانون شکنانه (01/0P<) و نیز نمره ی کلی مشکلات برونی سازی شده (01/0P<) پیدا کرده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش برنامه ی فرزندپروری مثبت سبب کاهش اختلالات برونی سازی شده در کودکان مبتلا می شود.
رابطه شیوه های فرزند پروری با سلامت روانی و هماهنگی مولفه های خود پنداشت
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش «بررسی رابطه شیوه های فرزند پروری با سلامت روانی و هماهنگی مولفه های خود پنداشت در دانش آموزان دختر پایه سوم مقطع راهنمائی اهواز است». نمونه این پژوهش 496 نفر از دانش آموزان دختر بودند که از طریق روش تصادفی چند مرحله ای انتخاب گردیدند. ابزارهای به کار رفته شامل :پرسشنامه شیوه های فرزند پروری «وینتر باتوم» ، مقیاس تجدید نظر شده علائم روانی (SCL90-R) و فهرست صفات (ACL)، می باشند .نتایج تحلیل آماری یافته ها نشان داد که اولا ، بین سن استقلال آموزی ، تسلط آموزی ومراقبت آموزی در دانش آموزان و مشکلات روانی آنان رابطه منفی معنی داری وجود دارد . ثانیا، رابطه بین سن استقلال آموزی و تسلط آموزی و مراقبت آموزی در کودکان تهدیدی برای سلامت روانی است و می تواند منجر به بروز ناهماهنگی در مؤلفه های خود پنداشت گردد
مقایسه شیوه های فرزند پروری با سبکهای هویت و بررسی رابطه آنها در دانش آموزان دختر و پسر پیش دانشگاهی نواحی چهار گانه آموزش و پرورش شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه شیوه های فرزند پروری با سبک های هویت در دانش آموزان دختر و پسر پیش دانشگاهی نواحی چهار گانه شهر شیراز می باشد. نمونه این مطالعه 657 نفر از دانش آموزان دختر و پسر می باشند که به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده جند مرحله ای از بین مدارس پیش دانشگاهی در نواحی چهار گانه آموزش و پرورش شیراز انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه هویت آدامز و بنیون (OMEIS-2) و پرسشنامه سبک های فرزند پروری شیفر می باشد بررسی نتایج با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه، تی تست مستقل، مجذور خی و همبستگی نشان داد که 1- بین شیوه های فرزند پروری با توجه به سبک های هویت تفاوت معنادار وجود دارد. 2- تنها در هویت زود هنگام بین دختران و پسران تفاوت معنادار وجود دارد. 3- بین شیوه های فرزند پروری و جنسیت رابطه معنادار وجود دارد. 4- بین سبک های هویت با توجه به طبقه اجتماعی تفاوت معنادار نیست. 5- بین شیوه های فرزند پروری و طبقه اجتماعی رابطه معنادار وجود دارد. 6- بین ابعاد شیوه های فرزند پروری و سبک های هویت رابطه معنادار وجود دارد.
ارتباط میان سبک های عشق و ویژگی های شخصیتی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی رابطه عشق و شخصیت می پردازد. هدف از این بررسی شناخت هر چه بیشتر عشق و مهار آن است. برای عملیاتی کردن مسئله از آزمون سبکهای عشق هنریک استفاده شده است. این آزمون براساس تحقیقات جان لی شکل گرفته است. او برای عشق، شش سبک را طراحی کرد. این سبکها عبارت اند از سبک عشق پرشور، نمایشی، دوستانه، منطقی، وابسته وسواسی(رمانتیک) و ایثارگرانه که هر یک از زاویه ای به مسئله عشق پرداخته اند. برای بررسی شخصیت نیز از دو آزمون NEO و MMPI استفاده و با طرح همبستگی اسپیرمن رابطه آنها بررسی شد. فرضیه مقاله ارتباط عشق و شخصیت و همچنین ارتباط سبکهای عشق با صفات و اختلالات خاص است. پس از تحلیل آماری، فرضیه اصلی یعنی رابطه عشق و شخصیت معنادار و ابعاد آسیب شناسانه عشق وابسته وسواسی(عشق رمانتیک) آشکار گشت.
رابطه سبک های فرزندپروری با نشانه های درونی سازی شده در کودکان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"مقدمه: با توجه به نقش رابطه کودک و والدین در رشد و تحول کودک، هدف این پژوهش بررسی نشانگان درونیسازیشده (اضطراب- افسردگی، افسردگی- کنارهگیری و شکایات جسمانی) در کودکان در رابطه با سبکهای فرزندپروری (مقتدرانه، مستبدانه و سهلگیرانه) و تعیین سهم هر یک در پیشبینی مشکلات کودکان بود.
روش: به این منظور تعداد 271 نفر از مادران کودکان پسر 7 تا 9 سال مشغول به تحصیل در مدارس ابتدایی منطقه شش تهران بهروش نمونهگیری خوشهای از بین کلاسهای مقاطع اول تا سوم از 4 مدرسه ابتدایی موجود در این منطقه انتخاب شده و با پرسشنامه سبکهای فرزندپروری بامریند و فهرست رفتاری کودک ارزیابی شدند. نتایج با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تحلیل شد .
یافتهها: سبک فرزندپروی مقتدرانه با تمام نشانههای درونیسازی رابطه منفی معنیدار و سبک فرزندپروری مستبدانه با تمام نشانهها رابطه مثبت معنیدار داشتند. بر طبق نتایج تحلیل رگرسیون، سبک مقتدرانه پیشبینیکننده منفی معنیدار و سبک مستبدانه پیشبینیکننده مثبت معنیدار برای تمام نشانههای درونیسازیشده است.
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش همسو با بیشتر پژوهشهای قبلی در این زمینه است. بهطور کلی، بهنظر میرسد که کنترل همراه با صمیمیت، مهمترین عامل در پیشگیری از نشانههای درونیسازیشده باشد. "
بررسی نقش خانواده در ارتباطات با جنس مخالف قبل از ازدواج در دختران دانشجو در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش شناخت عوامل خانوادگی پیش بینی کننده روابط با جنس مخالف قبل از ازدواج در بین دختران دانشجوی دانشگاه های شهر تهران است. تعداد 1743 دانشجوی دختر از چهار دانشگاه بزرگ در تهران با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای طبقه ای دو مرحله ای و پرسشنامه بی نام محقق ساخته و به روش خود ایفایی وارد مطالعه شدند. به منظور تعیین عوامل پیش بینی کننده ارتباطات دوستی و پیشرفته قبل از ازدواج در سطوح خانوادگی تحلیل آماری دو متغیره و چند متغیره انجام شد.تعداد 1400 دانشجو مجرد بوده و میانگین سنی نمونه مورد بررسی 4/21 سال بود. حدود نیمی از دختران ارتباطات دوستی با جنس مخالف را گزارش کرده اند در حالی که کمتر از یک چهارم آن ها ارتباط پیشرفته تر (نوعی تماس جنسی) و حدود یک دهم نزدیکی کامل جنسی داشته اند. تحلیل آماری نشان داد کنترل سختگیرانه والدین در دوران بلوغ، نگرش آزادانه والدین و احترام کم به نظرات والدین، مهم ترین پیش بینی کننده های دوستی با جنس مخالف در سطح خانواده می باشند. هم چنین کنترل سختگیرانه والدین، جو نامناسب خانوادگی، نگرش آزادانه والدین و احترام کم به نظرات والدین پیش بینی کننده های مهم خانوادگی در نزدیکی جنسی با جنس مخالف قبل از ازدواج در بین دختران می باشند. اهمیت برخورداری از جو و روابط خوب خانوادگی و کنترل و نظارت متعادل والدین بر عملکرد نوجوانان در دوران بلوغ و هم چنین انتقال ارزش ها و اعتقادات توسط والدین به جوانان و بیان انتظارات از جوانان در مورد روابط قبل از ازدواج توسط والدین تاکید می گردد.
رابطه الگوهای ارتباطی خانواده و کیفیت زندگی دانش آموزان دوره متوسطه شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت زندگی از اساسی ترین مفاهیم روان شناسی مثبت گراست. هدف پژوهش حاضر بررسی میزان پیش بینی ابعاد کیفیت زندگی، شامل «سلامت جسمی»، «سلامت روان»، «ارتباطات اجتماعی» و «ادراک محیط زندگی» توسط ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده، شامل «بعد گفت و شنود» و «بعد همنوایی» بود. مشارکت کنندگان در پژوهش 435 دانش آموز (215 نفر دختر و 220 نفر پسر) دبیرستان های مختلف شهر شیراز بودند. برای سنجش کیفیت زندگی از مقیاس کوتاه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و برای سنجش ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده از مقیاس تجدید نظر شده کوئرنر و فیتزپاتریک استفاده شد. روایی مقیاس ها از طریق همسانی درونی و پایایی آنها به روش آلفای کرونباخ تعیین شد. نتایج بیانگر روایی و پایایی مطلوب مقیاس ها بود. با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان میزان پیش بینی هریک از ابعاد کیفیت زندگی توسط دو بعد گفت و شنود و همنوایی الگوهای ارتباطی خانواده مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که در هر چهار بعد کیفیت زندگی، یعنی سلامت جسمی، سلامت روان، ارتباطات اجتماعی و ادراک محیط زندگی، جهت گیری گفت و شنود خانواده پیش بینی کننده مثبت و جهت گیری همنوایی پیش بینی کننده منفی بود. بنابراین، می توان گفت که ارتقا گفت و شنود خانواده پیش بینی کننده کیفیت زندگی فرزندان است، در حالی که تاکید بر همنوایی در خانواده از کیفیت زندگی فرزندان می کاهد.
رابطه شیوه های فرزندپروی با سبک های هویت یابی و گرایش به مشاغل در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آن جایی که سبک های فرزندپروری بر جنبه های مختلف تحول نوجوان تاثیرگزار است و گرایش به مشاغل بخشی از هویت یابی را در نوجوانان تشکیل می دهد، پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه شیوه-های فرزندپروی با سبک های هویت یابی و گرایش به مشاغل در نوجوانان انجام شد. به این منظور تعداد 190 نفر از نوجوانان پسر سال سوم دبیرستان و مراکز پیش دانشگاهی شهر تهران به شیوه تصادفی خوشه-ای چندمرحله ای جهت شرکت در پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای به کار رفته در پژوهش شامل پرسشنامه شیوه ها و ابعاد فرزندپروری (رابینسون و همکاران، 2001)، پرسشنامه سبک های هویت یابی (برزونسکی، 1989) و پرسشنامه گرایش به مشاغل (نجفی، ١٣٧٤) بود. پرسشنامه سبک های هویت یابی و گرایش به مشاغل توسط نوجوانان و پرسشنامه شیوه ها و ابعاد فرزندپروی توسط والدین تکمیل گردید. به منظور تحلیل آماری داده های پژوهش از روش تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که شیوه فرزندپروری مقتدرانه به طور معناداری توانست سبک هویت اطلاعاتی نوجوانان را پیش بینی کند. هم چنین یافته های پژوهش حاکی از آن بود که به طور معنادار شیوه فرزندپروری مستبدانه پیش بینی کننده سبک هویت سردرگم در نوجوانان می باشد اما هیچ کدام از شیوه های فرزندپروری گرایش به مشاغل انسانی و مشاغل ابزاری را پیش بینی نکردند (01/0>P).
ارتباط گرایی: در رقابت یا همسویی با دیگر نظریه های یادگیری؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چند دهه اخیر شاهد رخدادهای مهمی در زمینه دانش و فناوری بوده است؛ علاوه بر این نقد جهان منظم نیوتونی و ترسیم پدیده های جهان بر اساس پارادایم معرفت شناختی پیچیدگی، در حال پی گیری است. این رخدادها حوزه تعلیم و تربیت را با چالش ها و مطالبات جدیدی روبرو کرده است. در راستای پاسخ به شرایط جدید الگوها و نظریه های گوناگونی توسعه یافته اند. هدف این مقاله بررسی و تحلیل یکی از نظریه های جدید یادگیری تحت عنوان ارتباط گرایی است که در چند سال اخیر مورد اقبال پژوهشگران قرار گرفته است. برای این منظور پژوهشگر با استفاده از روش های توصیفی- تحلیلی به گردآوری شواهد متنی، و تجزیه و تحلیل آنها مبادرت کرده تا به سؤالاتی درباره این نظریه پاسخ دهد: آیا ارتباط گرایی می تواند یک نظریه یادگیری باشد؟ چه نقدهایی بر آن وارد است؟ آیا اساسا یک نظریه نوبنیاد است یا بر داشته های نظریه های قبلی استوار شده است؟ تحلیل مبانی نظری (و معرفت شناختی) این نظریه نشان می دهد که با توجه به برخی معیارها و تطبیق آن با دیگر نظریه های موجود، ارتباط گرایی را می توان به عنوان یک نظریه یادگیری به شمار آورد. اتکای این نظریه به دانش ارتباطی(یا دانش توزیع شده)، آن را در قیاس با رفتارگرایی، شناخت گرایی و سازنده گرایی از مبنای معرفت شناختی جداگانه ای برخوردار کرده است. با این وجود این نظریه، هنوز از پشتوانه های تجربی کافی برخوردار نیست، بنابراین بکارگیری آن به ویژه در حوزه طراحی آموزشی نیاز به پژوهش بیشتر دارد. در مجموع این نظریه می تواند به عنوان همکار جدید نظریه های یادگیری نه جایگزین آنها، رهنمودها و کاربردهای زیادی، به ویژه برای یادگیری الکترونیکی در فضای وب 2.0 به همراه داشته باشد.
بررسی رابطه بین میزان خلاقیت معلمان درس علوم با حل مشکلات درسی دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش شناخت رابطه بین میزان خلاقیت معلمان درس علوم با حل مشکلات درسی دانش آموزان سال سوم راهنمایی شهر تهران بوده است.روش تحقیق در این پژوهش از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان و کلیه دانش آموزان پسر سوم راهنمایی شهر تهران بوده و از روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شده است که تعداد نمونه دانش آموزان 275 نفر و تعداد نمونه معلمان 55 نفر میباشد. ابزار اندازه گیری شامل دو پرسش نامه: 1- سنجش شخصیت خلاق برای تعیین میزان خلاقیت معلمان 2- پرسش نامه حل مشکلات درسی دانش آموزان برای تعیین میزان حل مشکلات درسی دانش آموزان توسط معلمان درس علوم میباشد. پس از جمع آوری اطلاعات، با استفاده از برنامهSPSS برای بررسی رابطه بین متغیر ملاک و پیش بین از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که معلمان خلاق بهتر میتوانند مشکلات درسی دانش آموزان از جمله عدم انگیزه، عدم توجه، عدم مشارکت و عدم درک و فهم را حل کنند.
الگوهای ارتباطی خانواده و تعارضات فرزندان و والدین
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناخت نحوه ی ارتباط الگوهای ارتباطی خانواده با شیوه های حل تعارض فرزندان در برابر والدین انجام گرفت. شرکت کنندگان شامل 206 نفر از دانشجویان رشته های گوناگون تحصیلی دانشگاه شهید بهشتی بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه ی تجدید نظر شده ی الگوهای ارتباطی ریچی (1991) و پرسشنامه ی شیوه ی حل تعارض رحیم و مگنر (1995) استفاده شد و داده ها از روش محاسبه ی همبستگی های بنیادی (رگرسیون چندگانه) با استفاده از نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفت. بر اساس نتایج پسرانی که با پدران خود گفت و شنود بالایی گزارش کردند از شیوه های حل تعارض مؤتلفانه و خدمتکارانه و آن هایی که همنوایی بالایی داشتند، از شیوه های مصالحه گرایانه، سلطه گرایانه و اجتنابی بهره می جستند. هم چنین، دخترانی که با پدر گفت وشنود بالایی گزارش کردند، شیوه های مؤتلفانه و مصالحه گرایانه و آن هایی که همنوایی بالایی داشتند، از شیوه های سلطه گرایانه و خدمتکارانه استفاده می کردند. در مورد ارتباط با مادر، پسران و دختران با گفت وشنود بالا شیوه ی مؤتلفانه را بکار می بردند. درحالی که پسران با همنوایی بالا به ترتیب از شیوه های خدمتکارانه، سلطه گرایانه و دختران شیوه های اجتنابی، سلطه گرایانه و خدمتکارانه را بکار می بردند. نتایج بیان گر این مطلب است که گفت وشنود بالا بیش تر اوقات با شیوه ی کاراآمد مؤتلفانه در حل تعارض همراه می شود، درحالی که همنوایی بالا اغلب شیوه های ناکارآمد سلطه گرایانه و اجتنابی را پیش بینی می کند.