فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱۹۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
مطالعه ی حاضربه بررسی نقش هوش بر خودنظم بخشی عاطفی و رفتاری کودکان می پردازد. برای این منظور رابطه ی هوش با ایمنی دلبستگی، سبک های دلبستگی (ایمن، دوسوگرا، اجتنابی، آشفته، سرگشته) و مشکلات رفتاری کودکان عقب مانده ی ذهنی خفیف (70-50=IQ)، تیزهوش (140-125=IQ) و عادی (110-95=IQ) بررسی گردید. هم چنین رابطه ی بین نوع و سبک های دلبستگی با مشکلات رفتاری در سه گروه فوق الذکر کودکان بررسی گردید. آزمودنی های این پژوهش شامل 91 کودک عقب مانده ی ذهنی خفیف، تیز هوش و عادی شش و هفت ساله (از هـر دو جنس) شـهر تبریز بودند. ابزارهای این پژوهش شامل آزمون های اضطراب جدایی، مقیاس مشکلات رفتاری آخن باخ ، آزمون هوشی ریون پیشرونده و پرسشنامه محقق ساخته جمعیت شناختی بود. برای تحلیل آماری از تحلیل واریانس یک متغیری و آزمون LSD، آزمون t و آزمون خی دو استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که کودکان عقب مانده ی ذهنی فقط در زیرمقیاس خود اتکائی آزمون اضطراب جدایی از دو گروه دیگر پایین تر بوده و تفاوت معنی داری با آنها دارند. یافته ی مهم دیگر آشکار ساخت که کودکان عقب مانده ی ذهنی بیش از کودکان عادی و تیزهوش در معرض خطر ناایمنی دلبستگی قرار دارند. بین توزیع پراکندگی کودکان عقب مانده ی ذهنی در چهار سبک دلبستگی در مقایسه با توزیع پراکندگی کودکان عادی تفاوت معنی دار بود. در حالی که این تفاوت در بین کودکان عادی و تیزهوش مشاهده نشد. هم چنین یافته دیگر نشان داد که کودکان عقب مانده ی ذهنی بیش از کودکان عادی و تیزهوش در معرض خطر مشکلات رفتاری هستند. بالاترین میزان مشکلات رفتاری در دو سبک اجتنابی و دوسوگرا و در دو گروه عادی و تیزهوش مشاهده شد. در حالی که بین سبک های چهارگانه ی دلبستگی کودکان عقب مانده از لحاظ مشکلات رفتاری تفاوت معنی دار وجود نداشت
تاثیر شبیه سازی های ذهنی ساده و توام فرآیندی و فرآورده ای بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان تیز هوش و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شبیه سازی یکی از ابزارها و روش های آموزشی است. پژوهش حاضر، با هدف به کارگیری چنین راهبردی در برنامه های آموزشی و ارزیابی تاثیر شبیه سازی های ذهنی ساده و توام فرآیندی و فرآورده ای بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان تیزهوش و عادی انجام شده است. شیوه ی اجرای پژوهش، آزمایشی بوده است. 104 دانش آموز تیزهوش و 104 دانش آموز عادی پایه ی اول دبیرستان، به شکل نمونه گیری تصادفی انتخاب و به طور تصادفی در 4 گروه (در مجموع 8 گروه) شبیه سازی های ذهنی فرآیندی، فرآورده ای، توام فرآیندی و فرآورده ای و گروه بازبینی دسته بندی شدند. نخست، از تمام آزمودنی های آنان، آزمون عملکرد تحصیلی گرفته شد. سپس، به مدت 5 جلسه ی 10 دقیقه ای آموزش های شبیه سازی ذهنی برای گروه های آزمایشی ارائه شد، گروه بازبینی هیچ آموزشی را دریافت نکرد. و دوباره آزمون پیشرفت تحصیلی برای تمامی آزمودنی ها اجرا شد. داده ها با روش های آماری تحلیل واریانس چند متغیره، تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی، بررسی شد. یافته ها نشان داد که شبیه سازی ذهنی با توجه به کنترل عامل هوش، به بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان با اثر بر عامل های (خودکارآمدی، برنامه ریزی و انگیزش) می انجامد، .در دانش آموزان با استعداد، شبیه سازی ذهنی فرآورده ای و در دانش آموزان عادی، شبیه سازی ذهنی فرآیندی بر عملکرد آنان مؤثر بود.
مقایسه ناگویی هیجانی و هوش هیجانی در دانش آموزان تیزهوش و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، مقایسه ناگویی هیجانی و هوش هیجانی دانش آموزان دبیرستانی مدارس تیزهوشان و عادی بود. روش: در این تحقیق 175 دانش آموز دبیرستانی (86 نفر از مدارس تیزهوشان و 89 نفر از مدارس عادی) شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو و مقیاس هوش هیجانی را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص ها و روش های آماری (شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و ضرایب همبستگی پیرسون) استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که ناگویی هیجانی دانش آموزان مدارس تیزهوشان کمتر از دانش آموزان مدارس عادی است، اما تفاوت هوش هیجانی آنها معنادار نیست. رابطه ناگویی هیجانی و هوش هیجانی دو گروه دانش آموزان تیزهوش و عادی منفی و معنادار بود. تیزهوشان به دلیل فهم و درک بیشتر و سریع تر موقعیت های هیجانی، پردازش و سازمان دهی بهتر این موقعیت ها و توانایی بیشتر در تبدیل هیجان ادراک شده به کلام، کمتر به ناگویی هیجانی دچار می شوند. بالا بودن هوش شناختی، ضامن هوش هیجانی زیاد نیست، زیرا هوش شناختی با هوش هیجانی تفاوت ماهوی دارد. نتیجه گیری: ناگویی هیجانی نوعی نقص در پردازش و تنظیم هیجان هاست و به همین دلیل با هوش هیجانی رابطه منفی دارد.
کمال گرایی و عزت نفس در نخبگان علمی، ورزشی و افراد غیرنخبه در شهر تهران
حوزه های تخصصی:
کمال گرایی و عزت نفس دو سازه مهم شخصیتی هستند که مدتهاست مورد توجه روان شناسان قرار گرفته و پژوهش های متنوعی وارسی هر کدام از آنها را به شکل منفک وجهه همت خود قرار داده اند، اما تعدادی از پژوهش ها نیز بررسی همزمان دو متغیر یاد شده را پی گرفته اند. بر این اساس، هدف اساسی پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین کمال گرایی و عزت نفس در آزمودنی های نخبه علمی، ورزشی و غیرنخبه بوده است. بدین منظور 200 آزمودنی نخبه (100 نخبه علمی و 100 نخبه ورزشی) و 200 آزمودنی غیرنخبه (100 آزمودنی غیرنخبه منطبق با نخبگان علمی و 100 آزمودنی غیرنخبه منطبق با نخبگان ورزشی) در شهر تهران مورد مطالعه قرار گرفته اند. اندازه گیری متغیرهای یاد شده به وسیله پرسشنامه کمال گرایی مثبت و منفی تری ـ شورت و همکاران (1995) و عزت نفس نوجنت و توماس (1993) انجام شده است. روش پژوهش در این تحقیق همبستگی و تحلیل واریانس می باشد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که در دو گروه مورد بررسی، بین کمال گرایی مثبت و عزت نفس رابطه مثبت و معنادار و بین کمال گرایی منفی و عزت نفس رابطه منفی معناداری در سطح 01/0 وجود دارد. همچنین یافته ها بیانگر این نکته است که بین کمال گرایی و عزت نفس آزمودنی های نخبه و غیرنخبه تفاوت معناداری در سطح 01/0 وجود دارد.
مقایسه خودگردانی دانش آموزان مدارس تیزهوشان و عادی و نقش پیش بینی کنندگی ابعاد خودگردانی برای عملکرد تحصیلی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه خودگردانی دانش آموزان مدارس تیزهوشان و عادی و نقش پیش بینی کنندگی ابعاد خودگردانی برای عملکرد تحصیلی آنان بود. نوع تحقیق علی ـ مقایسه ای و جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه مدارس تیزهوشان و عادی شهر شیراز بود. 84 دانش آموز از مدارس تیزهوشان و 82 دانش آموز از مدارس عادی به شیوه همتاسازی انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری داده ها پرسشنامه ام اس ال کیو و آزمون پیشرفت تحصیلی علوم زیستی (فولاد چنگ، 1383) بودند. پایایی پرسشنامه ام اس ال کیو با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 93/0 برآورد گردید. برای بررسی روایی سازه مقیاس یاد شده از روش تحلیل عوامل استفاده شد و شش عامل به دست آمد. پایایی آزمون پیشرفت تحصیلی علوم زیستی با استفاده از روش ضریب آلفای کرونباخ 87/0 تعیین شد. روایی محتوایی این آزمون نیز براساس متون تخصصی، مورد تایید دبیران متخصص قرار گرفت. از روشهای آماریt مستقل و تحلیل رگرسیون برای تحلیل یافته ها استفاده شد و نتایج زیر به دست آمد: الف) بین دو گروه دانش آموزان مدارس تیزهوشان و عادی از نظر باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودگردانی، تفاوت معنادار بود، ب) از میان ابعاد باورهای انگیزشی، بعد «جهتگیری هدف درونی» و از میان ابعاد راهبردهای یادگیری، بعد «خود بازبینی» بهترین پیش بینی کننده برای عملکرد تحصیلی دانش آموزان بود.
بررسی رابطه اشارات دستی و گفتار در بزرگسالان دارای لکنت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"هدف: مدت زمان مدیدی است که شاهد همراهی اشارات دست با گفتار هستیم، لیکن راهی که از طریق آن این دو شیوه بیان در تولید با یکدیگر مرتبط میشوند، هنوز به طور کامل شناخته نشده است. بنابر این مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بین اشاره و گفتار در افراد مبتلا به لکنت و مقایسه آن با افراد سالم انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی و مقایسهای، 10 فرد بزرگسال مبتلا به لکنت بهصورت تصادفی از کلینیکهای آسیب شناسی گفتار و زبان انتخاب و با 10 نفر به عنوان گروه کنترل که بر اساس همتاسازی از نظر سن، جنس و میزان تحصیلات با گروه مورد انتخاب شده بودند، مورد مقایسه قرار گرفتند. جهت انجام بررسی مورد نظر از تکلیف بازگویی داستان مربوط به فیلم کارتونی برای برانگیختن اشارات دستی همراه با گفتار استفاده شد. به این ترتیب که از شرکت کنندگان خواسته میشد تا به دقت فیلم را مشاهده کرده و داستان آن را با حداکثر جزئیات ممکن در حالی که از آنها ضبط ویدئویی به عمل میآمد، برای شنوندهای که روبرویشان نشسته تعریف کنند. سپس گفتهها و اشارات ضبط شده مورد بررسی و دادههای حاصل با استفاده از آزمونهای آماری کولموگروف - اسمیرنوف و تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: تحلیل نتایج نشان داد که افراد مبتلا به لکنت نسبت به افراد گروه کنترل از اشارات نمادین کمتری در حین گفتار توصیفی خود استفاده کردهاند(005/0(P= همچنین افراد مبتلا به لکنت نسبت به افراد گروه کنترل در بیان هر گفته و به ازای هر واژه نیز از اشارات نمادین کمتری استفاده کردهاند(019/0(P=. به علاوه بررسی تولید حرکات اشاره حین بروز ناروانی نشان داد که بیش از 70 درصد اشاراتی که همراه با بروز لکنت تولید شده بودند، هم زمان با آن، ثابت و یا گسیخته میشدند.
نتیجهگیری: به نظر میرسد اشاره و گفتار، چنان پیوند پیچیده و عمیقی دارند که الگوهای بسامد و زمان بندی مشابهی را نشان داده و کاملاً به موازات یکدیگر پیش میروند، به گونهای که نقص در گفتار منجر به نقص در اشارات دستی نیز میشود."
معرفی سندرم ایمپاستر (بیماری افراد موفق)، نشانهها، علل و پیامدها
حوزه های تخصصی:
سندرم ایمپاستر ویژه افراد موفق است. بسیاری از افراد توانمند و تیزهوش علیرغم قابلیتها و موفقیتهای روز افزون هیچ احساس مثبت درونی به توانمندیها و قابلیتهای خود ندارند بلکه معتقدند دیگران را به گونهای فریب دادهاند. به عبارت دیگر این سندرم را میتوان به عنوان مجموعهای از احساسات عدم کفایت تعریف کرد که از این باور نشات میگیرد که فرد ناشایست بوده و قابلیت انجام کار را ندارد. ایمپاسترها دارای علایم روانشناختی از قبیل اضطراب بالا و همیشگی، عزتنفس پایین تعارض بین حقارت و برتری، خودپنداره منفی، ترس از رو شدن دست، ترس از شناسایی شدن و ... دارند. پژوهش درباره سندرم ایمپاستر را برای اولین بار در سال 1978 دو درمانگر به نامهای پائولین کلانس و سوزان آیمز آغاز کردند و پس از آن پژوهشهای زیاد و مقالات فراوانی به شناخت این سندرم و نحوه مقابله با آن اختصاص داده شد.چهل سال پیش برخی از روانشناسان در دانشگاه جورجیا این سندرم را تشخیص دادند و به این نتیجه رسیدند که حدود 40 درصد جمعیت افراد دارای این سندرم هستند. هشت گروه بیشتر از بقیه مردم در معرض خطر مبتلا شدن به سندرم ایمپاستر هستند. این گروهها عبارتاند از: 1ـ افرادی که موفقیتشان سریع حاصل شده است 2ـ اولین افراد موفق شغلی در سابقه یک خانواده یا یک نسل 3ـ افرادی که والدینی بسیار موفق دارند 4ـ افرادی که در زمینه کاری خود تک هستند 5ـ افرادی که به مشاغلی مشغول هستند که برای جنس آنها غیرمعمول است 6ـ افرادی که تنها کار میکنند. 7ـ افرادی که در زمینههای خلاق و ابتکاری فعالیت دارند. 8 ـ دانشآموزان. برای شناسایی سندرم ایمپاستر آزمونی ساخته شده و در بسیاری از کشورهای دنیا به اجرا در آمده است. همچنین برای مقابله با این سندرم راهکارهایی وجود دارد.
رابطه ویژگی روانی و نشانگان ایمپاستر در دانشجویان رشته های پزشکی و داروسازی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
حوزه های تخصصی:
"این پژوهش با هدف اصلی بررسی رابطه ویژگی روانی با نشانگان ایمپاستر بین دانشجویان رشته پزشکی و داروسازی دانشگاه اصفهان در میان 120 نفر از دانشجویان رشته های پزشکی (60=n ) و داروسازی (60=n ) که به شیوه طبقه ای از بین کلیه دانشجویان این دو رشته انتخاب شده بودند، اجرا شد. ابزار تحقیق عبارت بود ازآزمون سنجش ویژگیهای روانی (SCL-90-R) و مقیاس نشانگان ایمپاستر. سنجش ویژگی داده های حاصل از پرسشنامه های پژوهش با توجه به اهداف با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون همبستگی و رگرسیون همزمان) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که از بین ویژگیهای روانی؛ روان پریشی، افکار پارانوئید، ترس، پرخاشگری، اضطراب، افسردگی، حساسیت در روابط متقابل، وسواس و اجبار با نشانگان ایمپاستر دارای رابطه معنادار هستند (01/0P<). همچنین از بین تمامی ویژگیهای شخصیتی SCL-90-R))، ابعاد افکار پارانوئید، پرخاشگری، حساسیت در روابط، وسواس و شکایات جسمانی قادر به پیش بینی معنادار نشانگان ایمپاستر بوده است (01/0P<).
"
مقایسه ویژگیهای زبان شناختی دختران تیزهوش و عادی اول تا سوم دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه ویژگیهای زبان شناختی دانش آموزان تیزهوش و عادی انجام گرفت. روش: تحقیق حاضر از طرحهای علی - مقایسه ای است و جامعه آماری آن را دانش آموزان تیزهوش و عادی دختر در پایه های اول تا سوم ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 87-1386 تشکیل دادند که در محدوده سنی شش تا هشت سال و یازده ماه بودند. از طریق نمونه گیری چند مرحله ای از بین نواحی مختلف آموزش و پرورش شهر اصفهان، با استفاده از آزمون هوشی کاتل فرم الف، دانش آموزان تیزهوش و عادی مشخص و انتخاب شدند. حجم نمونه در هر گروه تیزهوش و عادی 60 نفر و مجموع کل نمونه 120 دانش آموز بودند. برای اندازه گیری ویژگیهای زبان شناختی، از آزمون رشد زبان 3) TOLD-P)1 استفاده شد. یافته ها: داده های به دست آمده با استفاده از روش مانوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تحلیل و مقایسه نتایج مانوا نشان داد که بین میانگین نمرات دانش آموزان تیزهوش و عادی در زمینه ویژگیهای زبان شناختی، تفاوت معناداری وجود دارد (0.0001>P). تفاوت میانگینها نشان داد که نمرات دانش آموزان تیزهوش در مقایسه با دانش آموزان عادی در حوزه های زبان گفتاری، گوش کردن، سازمان دهی، صحبت کردن، معنی شناسی و نحو بیشتر است. نتیجه گیری: نتایج بر اساس بنیادهای نظری مورد بحث قرار گرفت. بر اساس یافته های به دست آمده می توان گفت که دانش آموزان تیزهوش در نمونه مورد پژوهش نسبت به دانش آموزان عادی در ویژگیهای زبان شناختی برتری دارند.
پرورش استعدادهای درخشان در راستای توسعه در کشور مالزی
حوزه های تخصصی:
کودکان فلج مغزی سرآمد
حوزه های تخصصی:
استقرار نخبگان ، مهمترین هدف بنیاد ملی نخبگان
حوزه های تخصصی:
مقایسه هوش هیجانی دانش آموزان تیزهوش و عادی و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی
حوزه های تخصصی:
هوش هیجانی یکی از سازه های نوظهور در گستره علم روان شناسی است که پژوهش های زیادی را به خود اختصاص داده است و رابطه آن با هوش شناختی و پیشرفت تحصیلی یکی از این حوزه های پژوهشی است. در همین راستا پژوهش حاضر در قالب یک طرح پس رویدادی به بررسی مقایسه ای میزان هوش هیجانی در دانش آموزان مدارس تیزهوش و عادی مقطع پیش دانشگاهی و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی یکی از مناطق شهر تهران پرداخته است. نمونه 120 نفری شامل 60 دانش آموز تیزهوش (30 دختر و 30 پسر) و 60 دانش آموز عادی (30 دختر و 30 پسر) است. ابزار سنجش میزان هوش هیجانی، آزمون هوش هیجانی بار ـ اُن و معدل سال تحصیلی گذشته دانش آموزان، ملاک پیشرفت تحصیلی آزمودنی ها بوده است. فرضیه های اصلی به تفاوت هوش هیجانی در دو گروه تیزهوش و عادی از یکسو و ارتباط هوش هیجانی با پیشرفت تحصیلی معطوف بود. براساس نتایج به دست آمده تفاوت معناداری بین هوش هیجانی دانش آموزان تیزهوش و عادی مشاهده نشد. همچنین بین هوش هیجانی و پیشرفت تحصیلی نیز رابطه معنا داری به دست نیامد؛ بنابراین فرضیه های پژوهش در نمونه مورد بررسی تایید نگردید. بر اساس یافته دیگر پژوهش، میزان هوش هیجانی در دختران بالاتر از میزان هوش هیجانی در پسران است. پیشنهاد می شود که پژوهش های بعدی در جامعه آماری وسیعتری انجام گیرد و از سوی دیگر، اولویت های هیجانی تربیت مورد توجه بیشتری قرار گیرند.
رابطه جرات ورزی و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور مقایسه میزان جرات ورزی، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تیزهوش و عادی و همچنین بررسی روابط موجود بین این متغیرها صورت گرفت. روش: این پژوهش از نوع همبستگی است. بدین منظور 60 دانش آموز تیزهوش (30 پسر و 30 دختر) و 60 دانش آموز عادی (30 پسر و 30 دختر) به صورت تصادفی انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه جرات ورزی گمبریل و ریچی و پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت و همین طور معدل درسی مورد بررسی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از روشهای آماری تحلیل واریانس چند متغیره، ضریب همبستگی دو متغیره و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که دانش آموزان تیزهوش در هر سه متغیر جرات ورزی، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی بر دانش آموزان عادی برتری داشتند، اما تفاوتی بین متغیرهای فوق در دو جنس ملاحظه نشد. از سوی دیگر هر سه متغیر جرات ورزی، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان عادی دارای رابطه معنادار بودند، اما در دانش آموزان تیزهوش تنها بین دو متغیر جرات ورزی و عزت نفس رابطه وجود داشت. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که جرات ورزی و عزت نفس، توانایی پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان عادی را داشتند. نتیجه گیری: برتری دانش آموزان تیزهوش بر دانش آموزان عادی در سه متغیر: جرات ورزی، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی مورد تایید قرار گرفت. بعلاوه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان از روی داده های جرات ورزی و عزت نفس قابل پیش بینی است.