فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱٬۸۵۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر مقایسه مهارتهای اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان آسیب دیده شنوایی و بینایی در مدارس تلفیقی و استثنایی استان قزوین است. روش: در پژوهش پس رویدادی حاضر، از بین دانش آموزان استثنایی، کلیه دانش آموزان طرح تلفیق (85 نفر) انتخاب و از دانش آموزان استثنایی مشغول به تحصیل در مدارس استثنایی (1376 نفر) نیز تعداد 115 نفر از آنهایی که بیشترین شباهت را باتوجه به متغیرهای کنترل مثل سن، جنس، پایه تحصیل و نوع معلولیت داشتند به عنوان گروه همتا شده با دانش آموزان تلفیقی انتخاب شدند. برای ارزیابی مهارتهای اجتمایی دانش آموزان از مقیاس درجه بندی مهارتهای اجتماعی گرشام و الیوت (1990) فرم ویژه ارزیابی توسط معلم استفاده شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که بین میانگین نمره مهارتهای اجتمایی و همچنین پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مشغول به تحصیل درمدارس استثنایی و مدارس عادی (تلفیقی) تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین مقایسه دو گروه نشان داد که تفاوت معناداری بین دانش آموزان دختر و پسر ناشنوا در موقعیت تلفیقی و استتثنایی وجود دارد. و این تفاوت نشان می دهد که دختران از نظر مهارت اجتماعی و پیشرفت تحصیلی نمرات بالاتری کسب کرده اند. نتیجه گیری: از یافته های پژوهش نتیجه گیری می شود که تلفیق دانش آموزان استثنایی در مدارس عادی این استان تاثیری در جهت افزایش مهارتهای اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ندارد و باید همراه با این اقدام به عوامل موثر در تلفیق دانش آموزان نیز توجه شود.
بررسی تحولی تئوری ذهن در کودکان عقب مانده ی ذهنی خفیف و کودکان عادی 7 تا 9 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"در این پژوهش، روند تحول تئوری ذهن در کودکان عقب مانده ذهنی و عادی، و همچنین رابطه برخی متغیرهای جمعیت شناختی مانند سن، جنس، و طبقه اقتصادی - اجتماعی با تئوری ذهن بررسی شده است.
برای این کار، 80 نفر دانش آموز دختر و پسر (40 نفر عقب مانده ذهنی و 40 نفر عادی) 7 تا 9 ساله از مراکز آموزشی کم توان ذهنی و مدارس کودکان عادی شهر شیراز انتخاب و بررسی شدند. برای تعیین تئوری ذهن و مولفه های آن (تئوری ذهن سطح اول، تئوری ذهن سطح دوم، و تئوری ذهن سطح سوم)، آزمون تئوری ذهن گرفته شد.
در تجزیه و تحلیل داده ها، روش های آمار توصیفی، تحلیل واریانس یک سویه، آزمون های تعقیبی، تحلیل واریانس دو سویه، و رگرسیون چند متغیره به کار رفت.
یافته ها نشان داد که در هر دو گروه عقب مانده و عادی، روند تحول تئوری ذهن با توجه به سن صعودی است. تئوری ذهن کودکان با جنسیت ارتباط ندارد. کودکان عقب مانده ذهنی و عادی، در تئوری ذهن تفاوتی معنادار با هم دارند، ولی تعامل جنسیت و نوع آزمودنی (عقب مانده و عادی) معنادار نیست. بررسی متغیرهای جمعیت شناختی نشان داد که سن و تحصیلات پدر پیش بینی کننده مثبت و معناداری در رابطه با تئوری ذهن و مولفه های آن است و الگوی این پیش بینی در کودکان عقب مانده و عادی یکسان است"
دختران و زنان دچار معلولیت جسمی - حرکتی : نیازها و مشکلات(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" هدف: پژوهش حاضر، با این رویکرد که پاسخگویی مناسب به نیازها و مشکلات دختران و زنان معلول، مستلزم شناسایی اولیه این نیازها و مشکلات است، هدف اصلی خود را تعیین نیازها و مشکلات دختران و زنان دچار معلولیت جسمی - حرکتی، در شهرستان تهران قرار داد.
روش بررسی: نوع این مطالعه توصیفی است. نمونه مورد بررسی 216 دختر و زن دارای معلولیت هستند که با روش انتخاب تصادفی منظم از بین 1395 نفر مراجعه کنندگان مرکز بهزیستی شهرستان تهران انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات با استفاده از روش مصاحبه و ابزار پرسشنامه محقق ساخته 82 سوالی انجام شد. پرسشنامه بر اساس مرور منابع و نتایج جلسات بحث گروهی متمرکز تنظیم گردید و پس از تعیین روایی محتوی و پایایی آن (با آلفا کرونباخ 0.76) به اجرا در آمد.
یافته ها: بررسی نیازها و مشکلات دختران و زنان دارای معلولیت جسمی - حرکتی، به طور کلی اولویت های آنان را در هر زمینه مشخص کرد. اولویت نیاز آموزشی. آموزش جامعه و آموزش حرفه ای. نیاز اشتغال: سرویس رفت و آمد و وجود سهیمه خاص برای اشتغال. نیاز به تشکیل خانواده: فراهم آمدن امکان شناخت بیشتر همسر آینده توسط خانواده؛ مشاوره ی قبل از ازدواج، رفت و آمد: مناسب سازی پیاده روها و معابر عمومی، وجود سرویس رفت وآمد خاص متناسب با نوع معلولیت؛ نیاز به خدمات توانبخشی: نیاز به وسایل کمک توانبخشی و خدمات آموزشی؛ گذراندن اوقات فراغت: کمک های مالی برای استفاده از امکانات ورزشی - تفریحی، وجود مکان های ورزشی متناسب معلولیت آنان؛ برقراری ارتباط: آگاهی دیگران به توانایی های افراد معلول در کنار محدودیت، برخورد عادی و بدون ترحم از سوی دیگران و همراهی یکی از نزدیکان هنگام حضور در جمع.
اولویت مشکلات در زمینه آموزش: جابجایی و رفت و آمد، در دسترس نبودن منابع و امکانات آموزشی؛ اشتغال: جابجایی و رفت و آمد، عدم وجود ضمانت های اجرایی و حمایت از اشتغال معلولان. مشکل زندگی مشترک: دخالت اطرافیان، خشونت همسر، انجام امور خانه داری. خشونت: بی توجهی، رفتار پرخاشجویانه رفت و آمد: نامناسب بودن وسایل نقلیه عمومی با توجه به شرایط و نیازهای فرد، نامناسب بودن پیاده روها و معابر عمومی. مشکل گذراندن اوقات فراغت: نبودن سرویس رفت و آمد خاص برای استفاده از مکان های تفریحی - ورزشی، مشکل مالی برای استفاده از امکانات از این مکان ها.
نتیجه گیری: نتیجه نهایی حاصل از این پژوهش، نه تنها نشان دهنده تنوع مشکلات و نیازهای دختران و زنان دچار معلولیت جسمی - حرکتی در جامعه مورد مطالعه است، بلکه تفاوت اولویت این نیازها و مشکلات را در زمینه های آموزش، اشتغال، ازدواج و تشکیل خانواده، رفت و آمد، درمان و توانبخشی، اوقات فراغت، برقراری ارتباط با دیگران، از دیدگاه خود این افراد مشخص می کند.
"
بررسی تاثیر شن درمانی برکاهش پرخاشگری دانش آموزان پسر ناشنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیرشن درمانی برکاهش پرخاشگری دانش آموزان پسر ناشنوا8 - 11ساله شهر تهران بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان پسر ناشنوا 8 - 11 سال شهر تهران و روش نمونه گیری از نوع دردسترس بود، بدین صورت که از بین مدارس ابتدایی پسرانه ناشنوا که در شهر تهران وجود داشت. مدرسه امام جعفر صادق (ع) انتخاب شد که بیشترین تعداد دانش آموز را داشت و از میان دانش آموزان این مدرسه با اجرای پرسشنامه سنجش پرخاشگری آخن باخ 24 دانش آموز که بالاترین نمره پرخاشگری را داشتند به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند که به صورت تصادفی 12 نفر در گروه آزمایش و 12 نفر در گروه کنترل جایگزین شدند. طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل بود و از آمار توصیفی و آمار استنباطی تحلیل کوواریانس برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها ونتایج حاصل ازمقایسه نمره های پیش آزمون وپس آزمون دوگروه آزمایش وگواه، نشان دهنده تاثیرگذاری تکنیک شن درمانی برکاهش پرخاشگری گروه آزمایش بود. ونتایج آماری نشان داد. که فرضیه تحقیق درسطح ( 005/0 (P< معناداراست وتکنیک شن درمانی برکاهش پرخاشگری دانش آموزان پسر ناشنوا مؤثر بود.
تصویرسازی دیداری و حرکتی دانش آموزان نابینا و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش ، مقایسه تصویرسازی دیداری و حرکتی دانش آموزان پسر نابینای مقطع راهنمایی با دانش آموزان عادی شهر تهران در این مقطع است. روش: در پژوهش پس رویدادی حاضر 60 نفر حضور داشتند، که از این تعداد30 نفر دانش آموز نابینای مادرزادی بودند و 30 نفر دیگر ازبین دانش آموزان عادی انتخاب شدند.نمونه گیری به صورت تصادفی خوشه ای از بین دانش آموزان مدارس عادی و به صورت تصادفی از مدارس نابینایان شهر تهران صورت گرفت. در این پژوهش از دو پرسشنامه ارزیابی تصویرسازی حرکتی(VMIQ) و پرسشنامه ارزیابی تصویرسازی دیداری(VVIQ) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون آماری tمستقل استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که دانش آموزان نابینا به لحاظ تصویرسازی دیداری در سطح پایین تر از گروه عادی عمل کردند و تفاوت بین آنها معنادار بود.بین دو گروه از لحاظ تصویرسازی حرکتی تفاوت معناداری وجود نداشت و هر دو گروه تقریباً در یک سطح عمل کردند. نتیجه گیری: در افراد نابینا نیز تصویرسازی دیداری و حرکتی وجود دارد، اما آنها عملکرد ضعیف تری در تصویرسازی دیداری نسبت به افراد عادی دارند.
پذیرش دانش آموزان کم توان جسمی توسط دانش آموزان عادی در مدارس تلفیقی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: جداسازی کودکان کم توان از جامعه عادی، علاوه بر تحمیل هزینه های گزاف بر جوامع، لطمات و مشکلات عاطفی زیادی بر این کودکان وارد می کند و موجب رشد نیافتگی بسیاری از قابلیت ها و کاهش قدرت تطابق آنان با محیط عادی میگردد. بنابراین چند دهه ای است که روش تلفیق یا یکپارچه سازی در آموزش و پرورش مدنظر قرار گرفته است. در ایران نیز آموزش و پرورش تلفیقی برای دانش آموزان با اختلالات بینایی، شنیداری و جسمی - حرکتی شروع شده، اما تاکنون در مورد میزان مقبولیت و پذیرش آنان از طرف دانش آموزان عادی مطالعه گسترده ای نشده است.
روش: 502 دانش آموز عادی از دبستان های تلفیقی و 120 دانش آموز از دبستان های عادی شهر تهران، در مقاطع سوم تا پنجم به کمک نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و میزان پذیرش آنان با استفاده از پرسشنامه «مقیاس پذیرش» تعیین و سپس اطلاعات به دست آمده تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: دانش آموزان کم شنوای مدارس تلفیقی و غیر تلفیقی نسبت به دانش آموزان جسمی - حرکتی بیشتر مورد پذیرش دانش آموزان عادی قرار می گیرند، و در مجموع این پذیرش در مدارس تلفیقی بیشتر از مدارس غیر تلفیقی است. همچنین میزان پذیرش کودکان کم شنوا در میان دانش آموزان پسر بسیار بیشتر از دانش آموزان دختر است.
نتیجه گیری: به نظر می رسد روش تلفیق برای کودکانی که دارای کم توانی، به ویژه کم تواناییهای خفیف مانند کم شنوایی هستند مفید بوده و در ارتقای وضعیت تحصیلی، سازگاری با افراد عادی، عادی سازی حضور در جامعه، و شناخت و توجه نسبت به نیازهای خاص آنان، بسیار موثر است.
شناسایی و درمان اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی در مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی یکی از شایع ترین اختلال های عصب- رفتاری تشخیص داده شده در میان دانش آموزان است که با مشکلاتی در زمینه های مختلف آموزشی از جمله عملکرد تحصیلی ضعیف، مردودی و ترک مدرسه همراه است و می تواند منجر به مشکلات سازگاری در مدرسه و رفتارهای اخلالگر در مدرسه گردد. این اختلال به شدت عملکرد دانش آموز را در مدرسه مختل می کند و سیر مزمن آن منجر به سایر اختلال های روان پزشکی در دوران بزرگسالی می شود. نکته مهم این است که شناسایی و درمان به موقع این اختلال منجر به بهبودی قابل توجهی در عملکرد فردی و اجتماعی دانش آموز و کاهش نشانه های اختلال خواهد شد. به همین جهت بر اهمیت سنجش، شناسایی و درمان این دانش آموزان در مدرسه تأکید فراوانی شده است تا نیاز آنها به تشخیص و مداخله زودهنگام مرتفع گردد و بتوانند مهارت های پیش نیاز جهت موفقیت تحصیلی را فراگیرند. بنابراین پژوهش حاضر ضمن بررسی پژوهش های قبلی درباره مفهوم پردازی و تعریف اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی، سبب شناسی، مداخلات درمانی و به طور کلی دیگر عوامل مرتبط با این اختلال ، سعی کرده است زمینه ای را برای شناسایی بیشتر این اختلال و مداخلات درمانی مناسب آن در مدرسه فراهم سازد.
مقایسه ویژگیهای زبان شناختی دختران تیزهوش و عادی اول تا سوم دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه ویژگیهای زبان شناختی دانش آموزان تیزهوش و عادی انجام گرفت.
روش: تحقیق حاضر از طرحهای علی – مقایسه ای است و جامعه آماری آن را دانش آموزان تیزهوش و عادی دختر در پایه های اول تا سوم ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 87-1386 تشکیل دادند که در محدوده سنی شش تا هشت سال و یازده ماه بودند. از طریق نمونه گیری چند مرحله ای از بین نواحی مختلف آموزش و پرورش شهر اصفهان، با استفاده از آزمون هوشی کاتل فرم الف، دانش آموزان تیزهوش و عادی مشخص و انتخاب شدند. حجم نمونه در هر گروه تیزهوش و عادی 60 نفر و مجموع کل نمونه 120 دانش آموز بودند. برای اندازه گیری ویژگیهای زبان شناختی، از آزمون رشد زبان 3) TOLD-P)1 استفاده شد.
یافته ها: داده های به دست آمده با استفاده از روش مانوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تحلیل و مقایسه نتایج مانوا نشان داد که بین میانگین نمرات دانش آموزان تیزهوش و عادی در زمینه ویژگیهای زبان شناختی، تفاوت معناداری وجود دارد(0001/0> P). تفاوت میانگینها نشان داد که نمرات دانش آموزان تیزهوش در مقایسه با دانش آموزان عادی در حوزه های زبان گفتاری، گوش کردن، سازمان دهی، صحبت کردن، معنی شناسی و نحو بیشتر است. نتیجه گیری: نتایج بر اساس بنیادهای نظری مورد بحث قرار گرفت. بر اساس یافته های به دست آمده می توان گفت که دانش آموزان تیزهوش درنمونه مورد پژوهش نسبت به دانش آموزان عادی در ویژگیهای زبان شناختی برتری دارند.
بررسی مهارتهای مقابله ای و تحمل ابهام در دانش آموزان دختر گوشه گیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مقایسه مهارتهای مقابله ای و تحمل ابهام دانش آموزان دختر گوشه گیر و عادی بوده است. روش: این پژوهش، علی - مقایسه ای است و با روش پرسشنامه ای انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان دختر دوره متوسطه منطقه یک شهر اردبیل بودند که از میان آنها، 725 نفر انتخاب شدند و به مولفه گوشه گیری پرسشنامه وودورث پاسخ دادند که 50 نفر از آنها گوشه گیر تشخیص داده شدند. از میان این50 نفر،20 دانش آموز گوشه گیر به صورت تصادفی انتخاب شدند. همچنین 20 دانش آموز دیگر که گوشه گیر نبودند، از میان دانش آموزان همان کلاسها انتخاب و همتاسازی شدند. این همتاسازی از نظر سن،جنس و تحصیلات صورت گرفت. از هر دو گروه خواسته شد «مقیاس تحمل ابهام» و «پرسشنامه شیوه های مقابله ای» را تکمیل کنند. داده های جمع آوری شده از این پرسشنامه ها با استفاده از آزمون t مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین دانش آموزان عادی و گوشه گیر در مهارتهای مقابله ای و تحمل ابهام تفاوت وجود دارد و نیز یافته های تحقیق نشان دهنده آن است که راهبردهای مقابله ای استفاده شده از سوی دانش آموزان عادی، بیشتر مساله مدار، شناختی و رفتاری است. در حالی که این راهبردها در دانش آموزان گوشه گیر بیشتر هیجان مدار و اجتنابی است. نتیجه گیری: نتیجه کلی این تحقیق نشان می دهد که دانش آموزان گوشه گیر در مقیاس تحمل ابهام نمره پایین و در راهبردهای مقابله ای اجتنابی و هیجان مدار نمرات بالایی دارند، با بررسی این راهبردها می توان دانش آموزان گوشه گیر را تشخیص داد و اقدامات لازم را برای پیشگیری از گوشه گیری و کمک به درمان آنها انجام داد.
بررسی رابطه سبک های اسنادی و سلامت روان در دانش آموزان تیزهوش و عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
تاثیر قصه درمانی بر راهبردهای رویارویی کودکان با مشکلات یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر قصه درمانی بر راهبردهای رویارویی کودکان با مشکلات یادگیری است. روش: درچهارچوب طرح آزمایشی، 20 نفر از دانش آموزان پایه چهارم (10 دختر و 10 پسر) با مشکلات یادگیری در دو گروه آزمایش و کنترل شرکت داده شدند. طرح پژوهش از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده است. برای اندازه گیری راهبردهای رویارویی از سیاهه راهبردهای رویارویی کودکان (CCSC) استفاده شد. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 30 دقیقه ای طی 4 هفته تحت قصه درمانی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چند متغیری و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که قصه درمانی موجب بهبود راهبردهای رویارویی کودکان با مشکلات یادگیری می شود. نتیجه گیری: مقایسه انواع رویه های قصه درمانی در حیطه های متفاوت روان درمانی کودکان می تواند موضوعی چالش انگیز برای پژوهشگران باشد.
تأثیر موسیقی و حرکات موزون بر دامنه توجه دانش آموزان دختر کم توان ذهنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" هدف: این پژوهش به منظور بررسی تأثیر موسیقی و حرکات موزون بر دامنه توجه دانش آموزان دختر کم توان ذهنی صورت گرفت.
روش بررسی: در این پژوهش که از نوع مطالعات تجربی- مداخله ای بوده و به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد، 26 دانش آموز دختر کم توان ذهنی از پایه های چهارم و پنجم مرکز آموزش استثنایی دانش شهر ری (سال تحصیلی 86-1385) با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی تعادلی به دو گروه مساوی تخصیص یافتند و سپس با انتساب تصادفی، مداخله فعالیت های موسیقایی (شامل موسیقی و اجرای حرکات موزون) در گروه آزمون به مدت 15 هفته و هر هفته دو جلسه اجرا گردید. در این مدت گروه کنترل تحت این تمرینات قرار نداشته و فقط برنامه درسی معمولی را دریافت نمودند. برای هر دو گروه قبل و بعد از اجرای مداخلات، خرده آزمون تیک زنی از آزمون کتلر- لارنت – تیریو (KLT) به منظور سنجش دامنه توجه اجرا شد. به دلیل کم بودن تعداد آزمودنی ها در هر گروه، از آزمون های ناپارامتری یعنی از آزمون رتبه ای علامت دار ویلکاکسون برای مقایسه تفاوت میانگین ها در یک گروه و آزمون یو من ویتنی برای مقایسه میانگین ها در دو گروه استفاده شد.
یافته ها: بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون توجه در گروه آزمون، تفاوت معنی دار وجود داشت(001/0P<)، ولی در گروه کنترل این تفاوت، معنی دار نبود(367/0=P). همچنین میانگین نمرات توجه دو گروه کنترل و آزمون پس از مداخله تفاوت معنی دار داشته و عملکرد گروه آزمون بهتر بود(002/0=P). در حالی که بین میانگین نمرات دو گروه قبل از مداخله تفاوت معنی داری وجود نداشت(520/0=P).
نتیجه گیری: با استناد به داده های به دست آمده می توان نتیجه گرفت، با اجرای فعالیت های موسیقایی، دامنه توجه دانش آموزان کم توان ذهنی بهبود می یابد. البته لازم به توضیح است که با توجه به نوع نمونه گیری، امکان تعمیم نتایج این تحقیق کاهش می یابد.
"
میزان تاثیر آموزش بر شیوه های مقابله ای مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی آموزش پذیر
حوزه های تخصصی:
این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی است که به منظور تعیین میزان تاثیر آموزش بر شیوه های مقابله ای مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی آموزش پذیر مدرسه استثنایی لاله یاسوج انجام شده است. جامعه پژوهش در این مطالعه 64 نفر از مادرانی بود که کودک عقب مانده ذهنی آنها در مدرسه استثنایی لاله یاسوج مشغول تحصیل بوده اند و بر اساس معیارهای پژوهش انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شده بودند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه، قبل و بعد از آموزش استفاده گردید. سپس اطلاعات توسط آمار توصیفی و تحلیلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته های پژوهش نشان داد که آموزش باعث می شود تا مادران گروه مورد نسبت به گروه شاهد از شیوه های مقابله ای مشکل مدار بیشتر استفاده کنند و از شیوه های مقابله ای کمتر مفید و غیرموثر کمتر استفاده نمایند (P<0.001). لذا با توجه به نتایج اکثر تحقیقات مبنی بر اینکه شیوه های مقابله ای مشکل مدار به عنوان سازگارترین شیوه های مقابله ای بوده و با سلامت روانی ارتباط مثبتی دارد، پیشنهاد می گردد که بعد از تشخیص عقب ماندگی ذهنی کودک جهت کمک به مادران این کودکان در استفاده از شیوه های مقابله ای مشکل مدار، آموزش کلاسیک در مورد عقب ماندگی ذهنی (بر اساس نیازهای آموزشی) جهت آنها برگزار گردد.
مقایسه خلاقیت حرکتی در کودکان تیزهوش، با کودکان با اختلال یادگیری و کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف شناسایی تفاوت خلاقیت حرکتی در کودکان تیزهوش، با اختلال یادگیری و عادی انجام شده است. روش:روش پژوهش از نوع توصیفی علّی- مقایسه ای است. جامعه آماری تحقیق، کلیه دانش آموزان دختر پایه اول تا سوم دبستان شهر تهران است. با روش نمونه گیری هدفمند 24 دانش آموز عادی و 23 دانش آموز تیزهوش با اجرای آزمون وکسلر از مدارس و 27 دانش آموز با اختلال یادگیری با مراجعه به مراکز اختلال یادگیری انتخاب شدند. سپس آزمون خلاقیت در حرکت و عمل تورنس اجرا شد. یافته ها:نتایج آماری نشان داد که بین سه گروه کودکان تیزهوش، با اختلال یادگیری و عادی در شاخص خلاقیت حرکتی تفاوت وجود دارد و میانگین خلاقیت حرکتی کودکان با اختلال یادگیری به طور معناداری از کودکان عادی و تیزهوش پایین تر است و نتایج با سطح اطمینان 95 % نشان داد که مقیاس های سیالی و تخیل در کودکان با اختلال یادگیری به طور معناداری از کودکان تیزهوش و عادی پایین تر است، ولی در مقیاس ابتکار در بین سه گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری:با توجه به نتایج تحقیق و عملکرد بهتر گروه تیزهوش و عادی در آزمون خلاقیت حرکتی، به منظور تسریع در شناخت به موقع کودکان با اختلال یادگیری می توان از این آزمون استفاده کرد.