فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۶۱ تا ۱٬۵۸۰ مورد از کل ۱٬۸۳۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: آموزش والدگری مثبت و مدیریت والدین می توانند روش هایی مؤثر برای حل مشکلات رفتاری کودکان باشند. در این بین، مقایسه اثربخشی این دو روش، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روش والدگری مثبت و مدیریت والدین بر مشکلات رفتاری کودکان انجام گرفت. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی والدین دانش آموزان دختر مبتلا به مشکلات رفتاری مدارس ابتدایی منطقه یک شهر تهران در سال تحصیلی 99 - 98 بود که از بین آنها، تعداد 45 والد که دارای کودک مبتلا به مشکلات رفتاری معنادار بودند، انتخاب شده و به صورت تصادفی در 3 گروه 15 نفر )دو گروه آزمایش و یک گروه گواه( جایدهی شدند. پرسشنامه مقیاس کانرز والدین در هر سه مرحله مطالعه، روی هر سه گروه اجرا شد. آموزش والدگری مثبت طی 8 جلسه 90 دقیقه ای، و آموزش مدیریت والدین طی 12 جلسه 90 دقیقه ای روی افراد گروه های آزمایش اجرا شد و افراد گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. در پایان، داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که در مقایسه دو روش آموزشی، تفاوت معناداری مشاهده نشد ) 05 / .)P < 0 بدین معنا که آموزش والدگری مثبت و مدیریت والدینی، تأثیر یکسانی بر خرده مقیاس های مشکلات رفتاری کودکان داشته است؛ ولی تفاوت بین گروه های آزمایشی با گروه گواه در خرده مقیاس های اختلال رفتار هنجاری ) 05 / )F = 5/07 , P > 0 و بیش فعالی-تکانشگری ) 05 / F=4/52 , P> 0 ( معنادار است. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، هر دو روش والدگری مثبت و مدیریت والدین از کارآیی لازم برای کاهش مشکلات رفتاری کودکان برخوردارند. در همین راستا، نتایج مطالعه حاضر، حا کی از عدم وجود تفاوت مشخص در میزان اثربخشی والدگری مثبت و مدیریت والدین بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان است.
ارزشیابی اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر تحلیل رفتار کاربردی بر مهارت های اجتماعی کودکان اوتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف :هدف از انجام این پژوهش ارزشیابی اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر تحلیل رفتار کاربردی بر مهارت های اجتماعی کودکان اوتیسم با عملکرد بالا بود. روش : روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. 24 دانش آموز پسر دچار اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا از بین دانش آموزان استثنایی مدرسه ابتدایی پسرانه ضیافت در محدوده شهریار که در سال تحصیلی 97-1398 مشغول به تحصیل بودند، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند، طی 60 جلسه در معرض آموزش تحلیل رفتارکاربردی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مهارت های اجتماعی اوتیسم بلینی استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس تک متغیره نیز نشان داد که برنامه تحلیل رفتار کاربردی در سطح معناداری 001/0 موجب بهبود مهارت اجتماعی کودکان مبتلا به طیف اوتیسم شده است. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش حاضر، این نتیجه به دست آمد که برنامه ABA بر مهارت های اجتماعی کودکان اوتیسم با عملکرد بالا اثربخش بوده است. بنابراین پیشنهاد می شود که معلمان اوتیسم از این برنامه برای این گروه کودکان استفاده کنند.
تاثیر روش مداخله ای تحریک دهلیزی در بهبود مهارت های حرکتی کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر با اختلال هماهنگی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف:کودکان احتیاج به تحریکات حسی مناسب دارند، تحریکات حسی مناسب باعث رشد و بهبود مهارت های حرکتی، و کفایت های تحصیلی کودکان می شود. از جمله این تحریکات تحریک دهلیزی است. بسیاری از کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر، دارای هماهنگی ضعیف حرکتی و تعادلی، مشکلات مربوط به مهارت های حرکتی می باشند که بعضی از این کودکان به عنوان مبتلایان به اختلال هماهنگی رشدی شناخته می شوند. در همین راستا، هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر تحریک دهلیزی در بهبود مهارتهای حرکتی دانش آموزان کم توان ذهنی با اختلال هماهنگی رشدی بود.مواد و روش: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی (طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه) بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر شهر اصفهان در مقطع ابتدایی بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 30 دانش آموز با استفاده از سیاهه اختلال هماهنگی رشدی (DCD-Q,07) غربال شده و به روش تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جاگماری شدند. ایزار این پژوهش مقیاس رشد حرکتی لینکنن- اوزرتسکی و سیاهه اختلال هماهنگی ر[1]شدی (DCD-Q,07) بود. داده ها با استفاده از آزمون آماری t مستقل و تحلیل کوواریانس چند متغیری(Mancova) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: روش مداخله ای تحریک دهلیزی بر بهبود مهارت های حرکتی، این کودکان موثر بود (001/0p<). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که روش مداخله ای تحریک دهلیزی در بهبود مهارت های حرکتی دانش آموزان کم توان ذهنی با اختلال هماهنگی رشدی موثر بوده، بنابراین استفاده از این روش به عنوان روشی در بهبود، بخشی از مشکلات حرکتی این کودکان پیشنهاد می شود.
تاثیر برنامه خانواده محور مبتنی بر بازی های شناختی بر حافظه کاری و عملکرد ریاضی دانش آموزان با اختلال ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر برنامه خانواده محور مبتنی بر بازی های شناختی برحافظه کاری و عملکرد ریاضی دانش آموزان دبستانی با اختلال ریاضی انجام شد. در قالب یک طرح شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه گواه، از بین دانش آموزان پسر پایه چهارم تا ششم مدارس ابتدایی منطقه شش تهران بر اساس نمره هوشبهر متوسط و کسب نمره حداقل یک و نیم انحراف استاندارد پایین تر از میانگین در آزمون ریاضی کی مت، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 30 دانش آموز انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه تخصیص یافتند. گروه آزمایش 12 جلسه، هفته ای 2 جلسه یک ساعته به مدت یک ماه، مداخله دریافت کردند و آزمون های ریاضی کی مت و خرده مقیاس حافظه کاری وکسلر (فراخنای ارقام) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون برای دو گروه اجرا و یافته های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد بین دو گروه آزمایش و گواه در حافظه کاری و عملکرد ریاضی تفاوت معناداری وجود داشت. بدین معنی که حافظه کاری و عملکرد ریاضی شرکت کنندگان گروه آزمایش بعد از آموزش بازی های شناختی افزایش یافت. بنابراین، مداخلاتی که به منظور توانبخشی توانایی های شناختی به کار می روند، می توانند به عنوان مداخلات تکمیلی در بهبود مشکلات دانش آموزان با اختلال ریاضی به کار گرفته شوند.
مقایسه اثربخشی مداخله بهنگام و مداخله بهنگام به همراه آموزش خانواده بر بهبود توانایی تحصیلی نوآموزان دیرآموز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقایسه اثربخشی مداخله بهنگام و مداخله بهنگام به همراه آموزش خانواده بر توانایی تحصیلی نوآموزان دیرآموز هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی مداخله بهنگام و مداخله بهنگام به همراه آموزش خانواده بر بهبود توانایی تحصیلی نوآموزان دیرآموز انجام شد. روش: روش پژوهش، آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. 30 نوآموز دیرآموز به شیوه نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. به صورت تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. گروه های آزمایش 20 جلسه 90 دقیقه ای در یک ماه آموزش دیدند. داده های به دست آمده از آزمون های مهارت های پیش نیاز خواندن، ریاضی و نوشتن با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تحلیل شدند . یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله بهنگام و مداخله بهنگام به همراه آموزش خانواده بر مؤلفه های توانایی تحصیلی (مهارت های پیش نیاز خواندن، نوشتن و ریاضی) تأثیر داشته است و با توجه به مجذور اتا می توان بیان کرد که 51 درصد از تغیرات ناشی از تأثیر مداخله ها است. نتایج آزمون توکی نیز نشان داد که مداخله بهنگام و مداخله بهنگام به همراه آموزش خانواده در مؤلفه های توانایی تحصیلی با گروه کنترل تفاوت معنادار داشتند. بعلاوه در مهارت های پیش نیاز خواندن مداخله بهنگام به همراه آموزش خانواده اثربخشی بیشتری داشته است. اما مداخله بهنگام و مداخله بهنگام به همراه آموزش خانواده در مهارت های پیش نیاز ریاضی و نوشتن، اثربخشی متفاوتی با هم نداشتند. نتیجه گیری : یافته های این پژوهش در مجموع اثربخشی مداخله بهنگام و مداخله بهنگام به همراه آموزش خانواده بر بهبود توانایی تحصیلی نوآموزان دیرآموز را تأیید کرد.
واکاوی محدودیت های تحصیلی دانشجویان نابینا و کم بینا: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر هدف، توصیف و فهم ادراک دانشجویان نابینا و کم بینا از محدودیت ها تحصیلی آنان در سطح آموزش عالی بود. مطالعه حاضر در سال تحصیلی 99-1398 با رویکرد کیفی، از نوع تحلیل محتوای کیفی عرفی انجام شد. از میان جامعه دانشجویان نابینا و کم بینا، تعداد 12 نفر از دانشجویان این طیف، با استفاده از شیوه نمونه گیری هدف مند انتخاب، و در مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته مشارکت کردند. تجزیه و تحلیل متن مصاحبه ها با استفاده از الگوی تحلیل ارتباطی، و به صورت دستی انجام شد. راهبردهای اعتباربخشی به داده ها با استفاده از روش های بازنگری ناظرین، بازنگری مشارکت کنندگان، تخصیص زمان کافی برای جمع آوری داده ها و درگیری مداوم و مثلث سازی محقق انجام شد.نتایج در طبقات اصلی"چالش های کنکور"، " نامناسب بودن فضای فیزیکی دانشگاه" ، "چالش های ارتباطی"، "چالش های آموزشی" و"اهمال کاری سازمانی" و چندین طبقه فرعی استخراج شد. نتایج نشان داد، علی رغم تصویب و اجرای مقطعی قوانین حمایت کننده داخلی و بین المللی از حقوق معلولان، نیازهای تحصیلی این قشر از دانشجویان کمتر مد نظر قرار می گیرد؛ و در عمل به الزامات تحصیلی آنان توجهی نمی-شود. پیشنهاد می شود متصدیان امر با مورد توجه قرار دادن دستاوردهای کاربردی پژوهش، اقدامات لازم را انجام دهند.
غنی سازی تجارب زبانی کودکان پیش دبستانی با تبار اقتصادی-اجتماعی پایین از طریق داستان خوانی مشارکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مداخله اولیه برای کاستن از مشکلات پایدار در زبان و ابعاد مرتبط با آن در کودکان در معرض خطر برای آسیب زبان از اهمیت برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی کارآیی برنامه داستان خوانی مشارکتی بر رشد مهارت های زبانی کودکان پیش دبستانی با تبار اقتصادی و اجتماعی پایین انجام گرفت. این مطالعه به شیوه شبه آزمایشی با طرح دو گروهی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اجرا شد. از دو مرکز پیش دبستانی در شهرک احمدآباد مستوفی طی غربالگری چند مرحله ای، 30 نفر از کودکانی که نمره آزمون رشد زبان آن ها یک تا دو انحراف معیار زیر میانگین (85-70) بود با تشخیص مشکلات زبانی انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. آزمودنی ها در گروه آزمایش (15 نفر) در قالب 4 گروه کوچک، طی 30 جلسه 45 دقیقه ای به صورت سه جلسه در هفته برنامه داستان خوانی مشارکتی را دریافت کردند. برای گردآوری داده ها، نسخه فارسی آزمون رشد زبان و گفتار روایتی اجرا شدند . داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیری و تک متغیری با اندازه گیری های مکرر تحلیل شدند. نتایج حاکی از تاثیر معنادار (001/0P=) برنامه در افزایش مهارت های معنی شناسی، نحو و به طور کلی رشد زبان و بهبود گفتار روایتی در آزمودنی های گروه آزمایشی است. بررسی نمرات تفاضلی مرحله پس آزمون و پیگیری حاکی از پایداری اثربخشی برنامه مداخله است . بر این اساس برنامه داستان خوانی مشارکتی به عنوان یک برنامه پیشگیرانه و پلی در جهت کم کردن شکاف واژگانی برای کودکان در معرض خطر توصیه می شود.
تأثیر آموزش راهبردهای یادگیری بر عملکرد حل مسأله های کلامی ریاضی دانش آموزان دختر کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از اجرای این پژوهش تعیین تأثیر آموزش راهبردهای یادگیری بر ارتقاء عملکرد حل مسأله های کلامی ریاضی دانش آموزان کم توان ذهنی پایه ششم دوره ابتدایی شهر تهران بود. روش: برای اجرای پژوهش از شیوه نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری استفاده شد. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای، نمونه ای با حجم 40 نفر طبق فرمول کوکران انتخاب شد. به منظور سنجش عملکرد دانش آموزان درحل مساله های کلامی ریاضی، در دو مرحله پیش از آموزش و پس از آموزش، از آزمون محقق ساخته حل مسأله های کلامی ریاضی استفاده شد. آموزش راهبردهای یادگیری به گروه آزمایشی، با استفاده از روش آموزش شناختی و به شیوه هدایت گام به گام صورت گرفت و گروه گواه از روش مرسوم آموزش استفاده کرد. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون t همبسته) استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد میانگین نمرات عملکرد حل مسأله های کلامی ریاضی دانش آموزانی که آموزش راهبردهای یادگیری را دریافت کرده اند به طور معنی دار بالاتر از میانگین نمرات عملکرد حل مسأله کلامی ریاضی دانش آموزانی است که آموزش راهبردهای یادگیری را دریافت نکرده اند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده بنظر می رسد آموزش راهبردهای یادگیری به دانش آموزان کم توان ذهنی، سبب افزایش عملکرد آنها در حل مسأله های کلامی ریاضی شده است. از سوی دیگر بررسی داده های مرحله پیگیری نشان داد که آموزش راهبردهای یادگیری به دانش آموزان گروه آزمایشی در طول زمان از پایداری و دوام مناسبی برخوردار بوده است.
اثربخشی مداخله مبتنی بر تنظیم هیجانی بر کاهش رفتارهای قلدری و افزایش همدلی دانش آموزان قلدر دوره متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال بیستم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۷۸)
118-105
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی مداخله مبتنی بر تنظیم هیجانی بر کاهش رفتارهای قلدری و افزایش همدلی دانش آموزان قلدر دوره متوسطه اول انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعه های نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان پسر مشغول تحصیل در مدارس دوره اول متوسطه شهر خوی در سال تحصیلی 97-98 بود. از این جامعه، نمونه ای به حجم 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند با استفاده از مقیاس قلدری ایلی نوی ( IBS ) انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه های همدلی پایه ( BES ) و قلدری ایلی نوی ( IBS ) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در برنامه SPSS 26 انجام شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که مداخله مبتنی بر تنظیم هیجانی منجر به تفاوت معنادار بین گروه ها در رفتارهای قلدری به میزان 51 درصد و همدلی به میزان 56 درصد شده است (05/0 p< ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده می توان مطرح کرد مداخله مبتنی بر تنظیم هیجانی بر کاهش رفتارهای قلدری و افزایش همدلی دانش آموزان قلدر دوره متوسطه اول مؤثر است.
توان بخشی شنوایی کودکان کاربر کاشت حلزونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: کاشت حلزونی دستگاهی است که قابلیت دسترسی کودک را به بسامدهای مهم برای رشد زبان گفتاری فراهم می کند. عواملی که بر نتیجه کاشت اثر می گذارند، زیاد بوده و برخی عوامل همچون هوش بهر و توانایی حافظه کاری، ذاتی کودک بوده و تغییرپذیر نیستند. با این وجود، برخی عوامل کنترل پذیر هستند و ممکن است برای بهبود احتمال سطوح بالاتر موفقیت تغییرپذیر باشند. بر پایه ترکیبی از یافته های پژوهشی و تجربه های بالینی در گستره وسیعی از کودکان کاشت شده 12نکته مطرح شده در این مقاله اساس توان بخشی شنوایی کودکان ناشنوای پیشازبانی کاربر کاشت حلزونی را شکل می دهند. نتیجه گیری: مهارت های گوش دادن و گفتار در کودکان بلافاصله پس از کاشت به خودی خود پدید نمی آیند. توان بخشی فشرده و سنجیده لازم است تا کودکان بیاموزند از پیام الکتریکی دستگاه برای اهداف بازشناسی گفتار و فراگیری زبان و گفتار استفاده کنند.
نمودهای جدید اختلال نقص توجه/ بیش فعالی در آیینه باندهای فرکانسی الکتروانسفالوگرافی کمّی: رویکرد نظری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی مروری نمودهای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی براساس باندهای فرکانسی الکتروانسفالوگرافی کمّی بود. روش: در این مطالعه، به منظور تعیین تفاوت رویکردهای نظری نوین در تشخیص و طبقه بندی اختلال نقص توجه/بیش فعالی از روش تحلیلی و تفسیری استفاده شد. یافته ها: تحلیل نظری نشان داد که در یک دهه اخیر، مطالعات متمرکز بر فعالیت مغز افراد مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی رو به گسترش بوده است و به رغم اینکه دی اس ام-5 سه فنوتیپ بالینی اختلال نقص توجه/ بیش فعالی شامل مشکلات توجهی، نوع بیش فعالی/ تکانشگری و نوع ترکیبی را مشخص کرده است، با این حال، یک طبقه بندی طیفی الکتروانسفالوگرافی کمّی از جمعیت اختلال نقص توجه/ بیش فعالی پدید آمده است. این طبقه بندی چهار زیرگروه اصلی را دربرمی گیرد: زیرگروه اول (افزایش نابهنجار طیف فرکانسی دلتا-تتا در قسمت مرکز یا سنترال- فرونتال)، زیرگروه دوم (افزایش نابهنجار ریتم تتا در قسمت میانی فرونتال)، زیرگروه سوم (افزایش نابهنجار فعالیت بتا در قسمت فرونتال) و زیرگروه چهارم (فعالیت بسیار زیاد و افراطی آلفا در کانال های فرونتال، مرکزی و پسین). نتیجه گیری: هرچند، شواهد پژوهشی به طور غیرمستقیم، مؤید این طبقه بندی است، اما تحکیم آن در نظام های تشخیصی نیازمند مطالعات دامنه دار است که در مرور حاضر، تصریح مبانی نظری و عملی این رویکرد، مورد امعان نظر قرار گرفته است.
نقش مداخله مبتنی بر تعامل والد-کودک در درمان کودکان با اختلال هیجانی رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلالات هیجانی رفتاری نتیجه انواع آسیب های روان شناختی در طی دوره تحول به خصوص دوره کودکی اولیه است که رفتارهای ضدّ اجتماعی، اختلال در عملکرد تحصیلی و اجتماعی را در سنین بعدی به دنبال دارد. الگوهای تعاملی خانواده ها با کودکان، ازجمله عوامل مؤثر بر فرآیند تحول و سلامت روان کودک در سنین نوجوانی و بزرگسالی و مداخلات مبتنی بر اصلاح تعاملات والد-کودک جزو درمان های کارآمد در درمان این اختلالات است. بدین ترتیب، هدف از این مطالعه مروری، بررسی شواهد درمان های مبتنی بر تعامل والد-کودک و اثربخشی این درمان ها بر انواع اختلالات روان شناختی در کودکان و همچنین بررسی ابعاد و ویژگی های آنها است. روش: این مطالعه از نوع مروری روایتی است که طی آن مطالعات انجام شده درباره نقش تعامل والد کودک در بهبود انواع اختلالات هیجانی رفتاری مورد بررسی عمیق قرار گرفته و در پایان نتیجه گیری لازم انجام شده است. نتیجه گیری: نتایج بررسی پژوهش های انجام شده در این حیطه مبین اثربخش و کارآمد بودن الگوهای درمانی مبتنی بر تعامل والد کودک بر گستره وسیعی از اختلالات هیجانی رفتاری درون نمود و برون نمود بوده است، بدین ترتیب، مداخلات باید بر کیفیت روابط بین والدین و کودک برای ارائه ی طرح درمانی تأ کید کنند. به همین منظور در این مقاله، با بیان ویژگی های کودک با اختلال هیجانی رفتاری و بررسی کیفیت روابط کودک با والد، مدل درمانی کارآمد و مفید جهت بهبود تعاملات و روابط ارائه شده که به عنوان یک روش مکمل و پیشگیرانه در حیطه آموزش و درمانگری، قابلیت استفاده دارد.
نقش استرس والدینی و ادراک مثبت در پیش بینی رضایت زناشوییِ مادران دارای کودکان با نیازهای ویژه و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش ادراک مثبت و استرس والدینی در پیش بینی رضایت زناشوییِ مادران دارای کودکان با نیازهای ویژه و عادی انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش دو گروه از مادران با فرزند عادی و دارای کودکان با نیازهای ویژه بودند که تعداد 161 مادر با استفاده از روش نمونه گیری غیراحتمالی و از نوع دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای سنجش شامل مقیاس استرس والدینی، مقیاس ادراک مثبت و مقیاس رضایت زناشویی کانزاس بود. رابطه متغیرها و سهم پیش بین آنها با استفاده از تحلیل مدل معادلات ساختاری در محیطAMOS.V24 ، و تفاوت بین دو گروه در متغیرهای پژوهش با آزمون t گروه های مستقل در محیط SPSS.V24 تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد بین استرس والدینی با رضایت زناشویی رابطه منفی معنادار و بین ادراک مثبت با رضایت زناشویی رابطه مثبت معناداری وجود داشته، ادراک مثبت از قدرت پیش بینی کنندگی خوبی برای رضایت زناشویی برخوردارست. نتایج همچنین نشان داد بین دو گروه از مادران شرکت کننده، در ادراک مثبت و استرس والدینی تفاوت معناداری وجود دارد. برخورداری از ادراک مثبت نسبت به خود و توانایی های خود، می تواند نقش موثری در کاهش استرس های مربوط به وظایف فرزندپروری و افزایش رضایت از زندگی زناشویی به ویژه در مادران دارای کودکان با نیازهای ویژه ایفا کند.
بررسی اثربخشی برنامه ایمن سازی روانی بر کفایت اجتماعی افراد با فلج مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامه ایمن سازی روانی بر کفایت اجتماعی افراد با فلج مغزی در شهر تهران انجام شده است. روش: پژوهش حاضر، یک مطالعه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را نوجوانان با فلج مغزی 16 تا 18 ساله تشکیل دادند. برای انتخاب آزمودنی ها از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد، به طوری که در این پژوهش 30 نوجوان با فلج مغزی شرکت داشتند. آنها از لحاظ اقتصادی و اجتماعی در سطح متوسطی قرار داشتند. آزمودنی ها به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفری تقسیم شدند و در یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایشی، برنامه ایمن سازی روانی را در 10 جلسه دریافت کردند در حالی که به گروه کنترل این آموزش ارائه نشد. ابزار استفاده شده در این پژوهش پرسشنامه کفایت اجتماعی بود. اطلاعات جمع آوری شده از طریق آزمون آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری با استفاده از نسخه 22 نرم افزار بسته آماری در علوم اجتماعی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که در مرحله بعد از مداخله، میانگین نمرات کفایت اجتماعی گروه آزمایش به طور معناداری بیشتتر از گروه کنترل بود (001/0 P< ). نتیجه گیری: برنامه ایمن سازی روانی باعث بهبود کفایت اجتماعی افراد با فلج مغزی شد. بنابراین توجه به متغیرهایی از جمله کفایت اجتماعی ضروری است و برنامه ریزی برای ارائه آموزش ایمن سازی روانی به این گروه از افراد اهمیت ویژه ای دارد.
مقایسه رابطه حافظه کاری و حافظه کاذب در دانش آموزان مبتلابه اختلال یادگیری خواندن و دانش آموزان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: حافظه و خواندن در تعامل نزدیک با یکدیگر هستند و پژوهش حاضر با هدف مقایسه رابطه حافظه کاری و حافظه کاذب در دانش آموزان مبتلابه اختلال یادگیری خواندن و دانش آموزان عادی شهر اصفهان به اجرا درآمد. روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پایه دوم دارای اختلال یادگیری خواندن و دانش آموزان عادی ناحیه 4 آموزش و پرورش شهر اصفهان در سال تحصیلی 1395-1396 بودند. 50 نفر از دانش آموزان پایه دوم دارای اختلال یادگیری خواندن به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. دانش آموزان عادی نیز پس از همتاسازی براساس ملاک های هوش، سن و جنسیت و متناظر با محل تحصیل با گروه دانش آموزان نارساخوان انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، آزمون خواندن و نارساخوانی نما (کرمی نوری و مرادی، 1387)، مقیاس وکسلر کودکان ویرایش چهارم، آزمون حافظه کاری کورنولدی (1995) و آزمون پارادیم درم (دیس- رودریگر- مکدرمت، 1995) بود. تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار ( SPSS20 ) با استفاده از روش های آمار توصیفی و از آزمون های تحلیل واریانس چند متغیره و ضریب همبستگی پیرسون و آزمون z فیشر انجام شد. یافته ها: ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که در هر دو گروه دانش آموز رابطه معکوس بین حافظه کاری و حافظه کاذب وجود دارد (05/0 p< ). با استفاده از آزمون z ، تفاوت دوضریب همبستگی معنادار بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین حافظه کاری و حافظه کاذب در این دو گروه دانش آموز وجود دارد. در اینجا پیشنهاد می شود در آموزش خواندن به کودکان با ناتوانی یادگیری به پیش نیازهای یادگیری همچون حافظه کاری توجه کنند. با توجه به وجود رابطه معکوس میان حافظه کاری و حافظه کاذب پیشنهاد می شود آموزش هایی که در زمینه حافظه کاری اعم از دیداری، شنیداری و اجرایی با استفاده از تصاویر، اعداد، کلمات و حروف به کودکان داده شود، تا زمینه ای برای پیشگیری از خطا در حافظه شود.
اثربخشی آموزش مدیریت والدین بر کاهش اختلا ل های رفتار مخرب در دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش مدیریت والدین بر کاهش اختلال های رفتار مخرب در دانش آموزان کم توان ذهنی بود. پژوهش حاضر به روش نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام گرفت. جامعه آماری مطالعه شامل والدین دانش آموزان کم توان ذهنی مدارس استثنایی شهر سقز در سال تحصیلی 1۴۰۰ - 139۹ بود. افراد نمونه در مرحله نخست به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پس از تکمیل مقیاس اختلال های رفتار مخرب پلهام و همکاران ) 1992 ( و کسب حد نصاب لازم برای ورود به پژوهش با استفاده از انتساب تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه ) 15 نفر برای هر گروه( قرار گرفتند. گروه آزمایشی 8 جلسه آموزش مدیریت والدین را به صورت گروهی دریافت نمودند و گروه گواه، مداخله ای دریافت نکرد. داده های حاصل با آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره و چندمتغیره در نرم افزار SPSS 20 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که اختلال های رفتار مخرب ) کل(، بیش فعالی / تکانش گری، اختلال سلوک، نافرمانی / لجبازی، نارسایی توجه و رفتار مخرب نامشخص دانش آموزان کم توان ذهنی، در مقایسه با گروهی که آموزش مدیریت والدین را دریافت نکرده اند، نمره کمتری داشتند. بنابراین، یافته های مطالعه نشان داد که آموزش مدیریت والدین بر کاهش اختلال های رفتار مخرب و زیرمقیاس های آن در دانش آموزان کم توان ذهنی تأثیر مثبت دارد.
مقایسه اثربخشی مداخله های خودتنظیمی رفتار توجهی با خودتنظیمی رفتار انگیزشی بر کاهش علایم اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی (ADHD)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: یکی از اختلال های شایع دوران کودکی، اختلال بیش فعالی- نارسایی توجه است که می تواند ناشی از کمبود خودتنظیمی باشد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی مداخله های خودتنظیمی رفتار توجهی با خودتنظیمی رفتار انگیزشی بر کاهش علایم اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی دانش آموزان مقطع ابتدایی انجام شد. روش: پژوهش حاضر آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری، شامل کلیه کودکان 7 تا 12 ساله مبتلا به نارسایی توجه و بیش فعالی بود که در سال تحصیلی 99-1398 به مراکز مشاوره و روان شناسی منطقه 5 تهران مراجعه کرده و تحت درمان دارویی ریتالین قرار داشتند. نخست به وسیله سیاهه علایم مرضی کودکان (CSI-4) غربالگری شدند. سپس 45 نفر از دانش آموزانی که بیش ترین تراز ADHD را داشتند، به تصادف انتخاب و در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) به طور تصادفی جایگزین شدند. داده های به دست آمده نیز با روش تحلیل کواریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی بن فرونی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که دو گروه آزمایش نسبت به گروه گواه افزایش معناداری را در پس آزمون داشته اند (001/0p<). علاوه بر این نتایج نشان داد که بین میانگین ADHD گروه مداخله های خودتنظیمی رفتار توجهی با میانگین ADHD گروه خودتنظیمی رفتار انگیزشی تفاوت معناداری وجود ندارد. به عبارت دیگر تأثیر دو روش درمانی در کاهش نارسایی توجه و بیش فعالی یکسان است (01/0p<). نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل می توان نتیجه گرفت آموزش فرایندهای خودتنظیمی رفتار انگیزشی و رفتار توجهی می توانند بر کاهش علایم اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی در این کودکان کمک قابل توجهی کنند(01/0p<).
تأثیر تمرین های مهارتی بدمینتون بر بهبود یکپارچگی بینایی-حرکتی در کودکان کم توان حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر تمرین های مهارتی بدمینتون بر بهبود یکپارچگی بینایی-حرکتی در کودکان کم توان حرکتی بود. روش: شرکت کنندگان در این مطالعه دختران سنین 7 تا 12 سال با کم توانی حرکتی بودند. پس از آزمون غربالی اولیه هندرسون ( MABC ) تعداد 40 نفر کم توان حرکتی انتخاب شده که در دو گروه کنترل و آزمایشی به طور تصادفی قرار گرفتند. یکپارچگی بینایی-حرکتی از طریق آزمون یکپارچگی بینایی-حرکتی بیری بررسی شد و پیش آزمون و پس آزمون به عمل آمد. گروه آزمایشی در 12 هفته برنامه آموزشی بدمینتون در قالب 36 جلسه شرکت کردند. یافته ها: نتیجه تحلیل کوواریانس نشان داد که تفاوت معنا داری میان آزمودنی های دو گروه در پس آزمون وجود دارد( p≤0/05) و مداخله ی حاضر اثر معناداری بر بهبود یکپارچگی بینایی-حرکتی کودکان با کم توانی حرکتی داشت. نتیجه گیری: نتیجه کلی پژوهش این بود که تأکید بر لزوم جبران کم توانی حرکتی در سنین مدرسه ضروری است و تأثیر آموزش مهارت های بدمینتون در جبران کم توانی فعالیت های حرکتی کودکان مثبت می باشد.
بررسی اثربخشی درمان های خانواده محور بر پیامدهای رفتاری کودکان و نوجوانان ایرانی: یک مطالعه مرور سیستماتیک و فراتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانواده به عنوان هسته اصلی مراقبت از کودک و نوجوان شناخته می شود و در درمان مشکلات رفتاری کودکان و نوجوانان نقش مهمی دارد. مطالعه حاضر باهدف بررسی اثربخشی درمان های خانواده محور بر پیامدهای رفتاری کودکان و نوجوانان ایرانی انجام پذیرفته است. این مطالعه مرور سیستماتیک و فراتحلیل بر روی کلیه مقالات فارسی و یا انگلیسی چاپ شده (طی سال های 1390 تا 1399) در زمینه درمان خانواده محور در جامعه کودک و نوجوان ایرانی با استفاده از پایگاه داده های داخلی همچون سایت اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی (SID)، سامانه دانش گستر برکت (Iran Medex)، اطلاعات نشریات کشور (MagIran)، مرجع دانش (Civilica)، پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (Irandoc) و انگلیسی زبان Scopus، Web of science، Pubmed،Science direct و Google Scholar و با ترکیب لغات مناسب انجام پذیرفته است. در این مطالعه از شاخص میانگین استاندارد اختلاف (SMD) و جهت تحلیل داده ها از نرم افزار STATA استفاده گردید. در بین 103 مقاله یافت شده در جستجوی اولیه تنها 38 مقاله (10 مقاله (26%) بر روی نوجوانان، 28 مقاله (74%) بر روی کودکان) حائز شرایط ورود به مطالعه گردیدند. میزان شاخص SMD مداخلات خانواده محور نسبت به گروه کنترل به صورت کلی برابر با 1.60 با فاصله اطمینان 95% با حد اطمینان (1.31 تا 1.90) و در نمونه کودک برابر با 1.39 با فاصله اطمینان 95% با حد اطمینان (1.31 تا 1.90) و در نمونه نوجوان برابر با 2.18 با فاصله اطمینان 95% با حد اطمینان (1.44 تا 2.91) گزارش گردید. نتایج این مطالعه نشان داد که درمان های خانواده محور در کودکان و علی الخصوص نوجوان ایرانی دارای کارایی مناسب درمانی می باشد.
اثر بخشی آموزش امید بر درگیری تحصیلی، فرسودگی تحصیلی و خوشبینی تحصیلی در دانش آموزان دچار اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش امید بر درگیری تحصیلی، فرسودگی تحصیلی و خوش بینی تحصیلی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری انجام شد. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را تمام دانش آموزان مراجعه کننده به مرکز اختلال یادگیری آموزش و پرورش شهر بوشهر تشکیل می دادند. نمونه پژوهش شامل40 دانش آموز که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه (گروه آزمایش 20 نفر) و (گروه کنترل 20 نفر) به صورت تصادفی گمارده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه درگیری تحصیلی، پرسشنامه فرسودگی تحصیلی و پرسشنامه خوش بینی تحصیلی بود. گروه آزمایش به مدت نه جلسه ۶۰ دقیقه ای و به صورت گروهی تحت آموزش شیوه نامه امید مبتنی بر نظریه اسنایدر قرار گرفت. داده های حاصل از پژوهش با آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش امید بر درگیری شناختی (001/0≥p)، فرسودگی تحصیلی (001/0≥p) و خوش بینی تحصیلی (001/0≥p) در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری اثر داشته و این تأثیر در مرحله پیگیری دو ماهه پایدار ماند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده از مطالعه حاضر می توان نتیجه گیری کرد که آموزش امید می تواند به عنوان یک روش مداخله ای در بهبود درگیری تحصیلی، فرسودگی تحصیلی و خوش بینی تحصیلی دانش آموزان با اختلال یادگیری استفاده شود.