فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۱۴۴ مورد.
ارتباط سرمایه های روانشناختی با ادراک بیماری در افراد متبلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده\nزمینه وهدف: بیماری مولتیپل اسکلروزیس به عنوان یک بیماری پیش رونده، از شایعترین ومهمترین اختلالات عصب شناختی است. لذا پرداختن به مسائل روانشناختی و ﺗﺄثیر این بیماری بر افراد مبتلا ضروری می باشد . پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط سرمایه های روانشناختی با ادراک بیماری در افراد مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس اجرا شد .\nروش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی است در این پژوهش 120 بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس از انجمن ام -اس شهر اهواز با روش نمونه گیری دردسترس مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات، شامل دو پرسشنامه: پرسشنامه سرمایه های روانشناختی لوتانز و پرسشنامه کوتاه ادراک بیماری (بردبنت ، پتریه ، مین ووینمن 2006) می باشد که توسط بیماران تکمیل شدند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار spss نسخه 19، و از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد .\nیافته ها: میانگین نمره کل سرمایه های روانشناختی (39/16±29/2) وادراک بیماری (27/5 ±03/1) محاسبه شد .آزمون همبستگی پیرسون همبستگی مثبت ومعناداری بین نمره کل سرمایه های روانشناختی ومؤلفه های آن با ادراک بیماری نشان داد (001/0P=). درنتایج رگرسیون از بین مؤلفه های سرمایه های روانشناختی ، مؤلفه های خودکارآمدی ،خوشبینی وتاب آوری بیشترین همبستگی را با ادراک بیماری نشان دادند .\nنتیجه گیری: افرادی که سرمایه های روانشناختی مطلوبتری دارند با درک عمیق تر بیماری خود این سرمایه ها را برای تقویت و سازگاری با وضعیت بیماری خود به کار می گیرند.
تصاویر دو نیمه شده: آزمونی به منظور بررسی فعالیت نیمکرده های مغز در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی
حوزه های تخصصی:
اثربخشی آموزش گروهی مصون سازی در برابر استرس بر فشار خون سیستولیک و دیاستولیک و کیفیت زندگی زنان مبتلا به فشار خون بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این مطالعه به منظور بررسی اثربخشی درمان گروهی مصون سازی در مقابل استرس (SIT) بر فشار خون سیستولیک و دیاستولیک و کیفیت زندگی زنان مبتلا به فشار خون بالا انجام شد.
روش: نخست 30 نفر از زنانی که کیفیت زندگی پایین و فشار خون سیستولیک بالای 130 و دیاستولیک بالای 90 داشتند، بهطور تصادفی ساده انتخاب شدند و سپس به طور داوطلبانه در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین گردیدند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایشی 10 جلسه فنون SIT را آموزش دیدند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. پس از آموزش، مجدداً کیفیت زندگی و فشار خون هر دو گروه مورد اندازه گیری قرار گرفت.
یافته ها: F بهدست آمده در فشار خون سیستولیک (09/3) و در فشار خون دیاستولیک (17/3) و t بدست آمده در کیفیت زندگی (30/3) در سطح 05/0 P ≤ معنادار می باشد.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان می دهد که با آموزش SIT می توان موجبات کاهش فشار خون بالا و افزایش کیفیت زندگی افراد مبتلا به فشار خون را فراهم ساخت.
سطوح کلسترول و علائم اختلالات اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه علائم اختلالات اضطرابی در سطوح متفاوت کلسترول به انجام رسیده است.
روش: این پژوهش از نوع مطالعات علی – مقایسهای بود. مبتنی بر اهداف ترسیم شده، از میان افراد مبتلا به کلسترول (TC) بالا و پایین مراجعهکننده به آزمایشگاه مرکزی استان آذربایجان شرقی، تعداد 100 نفر (50 نفر در هر گروه با میانگین سنی 55- 35 ساله) به شیوه در دسترس انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه SCL-90-R استفاده شد. دادههای به دست آمده با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیره مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: تحلیل دادهها نشان داد که بین گروههای مورد مطالعه از نظر علائم اضطراب تفاوت معنیدار وجود دارد. علاوه بر این، تحلیلهای تکمیلی نشان داد که نشانههای ترس مرضی، وسواس - اجبار، اضطراب در افراد دارای کلسترول بالا نسبت به افراد دارای کلسترول پایین بیشتر است.
نتیجهگیری: اختلالات روانی و بیماریهای جسمانی با هم در ارتباطند. پاتوفیزیولوژی اختلالات روانی ممکن است با تغییرات عوامل بیولوژیکی در ارتباط باشد. در بررسی رابطة بین سطوح سرمی کلسترول و علائم اختلالات روانی، شواهد پژوهشی نشان میدهند که افراد دارای اختلالات جسمانی غالباً نشانههایی از سایکوپاتولوژی مربوط را دارا هستند. از اینرو، یافتهها حاکی از آن است که سطوح بالای کلسترول ممکن است با علائم اضطراب و تنش در افراد همراه باشد.
حقایق علمی درباره خستگی (چرا تا این حد خسته می شویم و چه می توانیم بکنیم؟)
حوزه های تخصصی:
رابطه الکسی تایمی و منبع کنترل با تیپ شخصیتی D در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شخصیت تیپ D به عنوان عاملی باعث افزایش آشفتگی های روان شناختی، مسائل بهداشتی و پیامدهای ناگوار بالینی می شود و تأثیرات مخربی بر سلامتی جسمی و روان شناختی افراد دارد. هدف پژوهش حاضر، تعیین و ارتباط میزان رابطه الکسی تایمی و منبع کنترل با تیپ شخصیتی D در دانشجویان بود. نمونه مورد مطالعه 92 دانشجو (64 دختر و 28 پسر) بود که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های مقیاس الکسی تایمی تورنتو (بگبی، پارکر و تیلور، 1994)، منبع کنترل (راتر، 1966) و تیپ شخصیتی D (دنولت، 1998) استفاده شد. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد بین تیپ شخصیتی D با تفکّر معطوف به سطح(005/0>p) و منبع کنترل بیرونی (002/0>p) رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نیز نتایج رگرسیون نشان داد بین الکسی تایمی با بازداری اجتماعی (30/0= b)، عاطفه منفی (22/0= b) و منبع کنترل بیرونی(21/0= b) رابطه معناداری وجود دارد و می تواند این مؤلّفه ها را پیش بینی کند. نتایج این پژوهش اهمیت و لزوم توجه به مسئله شناسایی منبع کنترل و هدایت صحیح آن و نوع ابرازگری احساسات افراد و پیشگیری از شیوه های نادرست آن را می رساند. همچنین این پژوهش سعی دارد تبعات مؤلّفه های منفی مرتبط با تیپ شخصیتی D را به حداقل برساند.
رابطه علی خشم، سرسختی روانشناختی وکیفیت زندگی در بیماران عروق کرونری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: عوامل خطر متفاوتی برای بیماری عروق کرونر مطرح است که از آن میان عوامل فشارزای روان شناختی نقش مهمی در ایجاد و یا تشدید و استمرار آن دارند. هدف از مطالعه حاضر، تعیین رابطه علی خشم و سرسختی روانشناختی و کیفیت زندگی در بیماران عروق کرونر بود.
روش: در این مطالعه علّی- همبستگی، جامعه آماری را کلیه بیماران مبتلا به نارسایی عروق کرونری اهواز تشکیل می دادند که 100 نفر از بیمارانی که به مرکز تخصصی قلب و عروق بیمارستان گلستان اهواز مراجعه کرده بودند، به عنوان نمونه با روش نمونه گیری دردسترس، از میان آن ها انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش آزمون سیاهه بروز خشم - صفت اسپیلبرگر، پرسشنامه کیفیت زندگی وابسته به سلامت و مقیاس سرسختی روانشناختی اهواز انجام شد.
یافته ها: نتایج حاکی از ارزیابی الگوی رابطه پیشنهادی با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری است و تحلیل ها نشان دادند که داده ها به خوبی با مدل از لحاظ شاخص های برازندگی، برازش دارند (91/0=IFI و 91/0= CFI). تحلیل نشان داد که سرسختی روانشناختی (95/0=r) و بیان خشم (86/0=r) با کیفیت زندگی در بیماران عروق کرونری رابطه مستقیم دارد ولی بین سرسختی روانشناختی و خشم رابطه مستقیمی وجود ندارد.
نتیجه گیری: سلامتی دارای ابعاد متعددی است که بر کیفیت زندگی موثر می باشد و از طرفی عوامل روانشناختی و کیفیت زندگی با هم رابطه دارند. بطوری که عوامل روانشناختی روی کیفیت زندگی اثر می گذارند که می توانند موجب مشکلات بهداشتی و بیماری گردد.
تفاوت جنسی در توجه اشتراکی: شواهدی از مغز مردانه اتیسم با استفاده از ابزار ردیاب چشم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مطالعات نشان داده است نقاط قوت و ضعف کنش های شناختی افراد اتیسم به صورت ملایم تری در مردان وجود دارد، به طوری که مردان در برخی کنش های شناختی، مانند تعاملات اجتماعی و همدلی در مقایسه با زنان عملکرد ضعیف تری نشان می دهند. این در حالی است که کنش شناختی توجه اشتراکی که مبنایی برای تعاملات اجتماعی محسوب می شود در افراد مبتلا به اتیسم مختل است. روش: در پژوهش حاضر به بررسی این کنش در مردان در مقایسه با زنان پرداخته شد. آزمودنی های این پژوهش شامل 57 (32 زن، 25 مرد) دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی است که به صورت نمونه گیری در دسترس در این مطالعه شرکت کردند. با استفاده از ابزار ردیاب چشم رفتار و زمان توقف نگاه و حرکت چشم افراد و نیز پاسخ درست آزمودنی ها در رابطه با تکلیف کامپیوتری توجه اشتراکی ثبت شد. یافته ها: با استفاده از تحلیل واریانس یک راهه و دوراهه مشخص شد مردان الگوی نگاه کردن متفاوتی با زنان و پاسخ های درست کمتری داشتند. همچنین مردان مدت زمان بیشتری به محرک هدف نگاه می کنند. همچنین در تصاویر پیچیده تر مردان مدت زمان بیشتری را صرف یافتن تصویر هدف و نیز صرف نگاه کردن به تصویر هدف می کردند. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش در راستای تأیید نظریه مغز مردانه اتیسم بر وجود کنش ضعیف تر توجه اشتراکی در مردان در مقایسه با زنان است.
طراحی و پیاده سازی یک سیستم تشخیص خودکار اختلال دوقطبی مبتنی بر سیگنال های مغزی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تشخیص صحیح بیماری اختلال دوقطبی به مهارت و تجربه بالای روان پزشک نیاز دارد و در بسیاری موارد شباهت های موجود در علائم منجر به تشخیص نادرست و حادتر شدن بیماری می شود. هدف این پژوهش استفاده از سیگنال های مغزی در زمینه تشخیص مؤثر این بیماری است.
مواد و روش ها: مطالعه بر روی 12 فرد سالم و 12 فرد مبتلا به اختلال دوقطبی انجام شده است و سیگنال های الکتریکی مغز بر اساس استاندارد 20-10 و به صورت 16 کاناله ثبت شده است. با توجه به نتایج به دست آمده توسط سایر گروه های تحقیقاتی، این مطالعه بر روی سیگنال های الکتریکی کانال های F3، F4، P3، P4، T3، T4، O1 و O2 انجام شده است. دسته ویژگی های انرژی کل سیگنال و انرژی باندهای فرکانسی، فرکانس مرکزی، فرکانس ماکزیمم، ضرایب (AR یا Autoregressive) و توصیف های جورث از سیگنال های دریافتی استخراج شده و بر اساس این ویژگی ها افراد سالم و بیمار از طریق شبکه های عصبی پس انتشار و شعاع مبنا تفکیک شده اند.
یافته ها: در بررسی دقیق ویژگی های استخراج شده می توان مشاهده نمود که ویژگی هایی چون فرکانس ماکزیمم، توان باند theta، تحرک و ضرایب AR مختلف می تواند مرجع مناسبی برای جداسازی گروه سالم از بیمار باشد.
نتیجه گیری: در فرایند تشخیص خودکار، طبقه بندی کننده شعاع مبنا 3/87% و طبقه بندی کننده پس انتشار 7/94% قدرت تفکیک صحیح را دارا می باشند و براساس این نتایج می توانیم با صحت قابل قبولی افراد مبتلا به اختلال دوقطبی را از افراد سالم تشخیص دهیم.
نقش سیستم های مغزی-رفتاری و حساسیت پردازش حسی در ناگویی خلقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی ناگویی خلقی بر پایه فعالیت سیستم های مغزی-رفتاری و حساسیت پردازش حسی بود روش: 400 دانشجو (183مرد، 217 زن) به عنوان نمونه به شیوه نمونه برداری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. و با پرسشنامه های بازداری/روی آوری کارور و وایت (1994)، مقیاس شخص با حساسیت پردازش حسی بالا (آرون و آرون، 1997) و مقیاس فارسی ناگویی خلقی تورنتو (بگبی، پارکر و تیلور، 1994) ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان دادند که ناگویی خلقی با مقیاس حساسیت بالای پردازش حسی، آستانه حسی پایین، سهولت تحریک و سیستم فعال ساز رفتاری رابطه مثبت معناداری دارد و با حساسیت زیبایی شناختی و سیستم بازدارنده رفتاری رابطه منفی معناداری دارد (01/0 p<). از بین متغیرهای پژوهش سهولت تحریک، آستانه حسی پایین و سیستم فعال ساز رفتاری (BAS) ،76 درصد از واریانس ناگویی خلقی را تبیین کردند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش ضرورت بازشناسی نقش نظا م های مغزی-رفتاری و حساسیت پردازش حسی را در پیش بینی ناگویی خلقی دانشجویان مورد تأکید قرار می دهد.
اثربخشی آموزش شناختی-رفتاری در کاهش خستگی سرطان زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی آموزش شناختی-رفتاری بر کاهش خستگی سرطان در زنان مبتلا به سرطان پستان بود. 33 نفر انتخاب و ) روش: از بین مراجعین بیمارستان امام خمینی )تهران در سال 1312 به دو گروه آزمایش ) 11 نفر( و کنترل ) 11 نفر( به صورت تصادفی منتسب شدند. گروه ها قبل از آموزش و پس از آموزش به مقیاس خستگی ناشی از سرطان اوکمیاما و همکاران ) 2333 ( پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل نتایج از تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. یافتهها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد بین دو گروه در مولفه های خستگی سرطان تفاوت معناداری وجود دارد، به طوری که میانگین گروه آزمایش پس از آزمایش کاهش معناداری داشت. نتیجهگیری: از بررسی یافته ها می توان این گونه نتیجه گیری کرد که با توجه به تغییراتی که آموزش شناختی رفتاری در نگرش و شناخت ایجاد می کند به نظر می رسد که می تواند نقش موثری در ایجاد تصور مثبت در بیماران مبتلا به سرطان و کاهش خستگی آنها داشته باشد.
مقایسة عملکرد عصب روان شناختی دانش آموزان دختر آزاردیدة هیجانی و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین مشکلات عصب روان شناختی دختران آزاردیدة هیجانی بود. این پژوهش با روش علی – مقایسه ای انجام شد. جامعة آماری کلیة دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی شهر تهران مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 90-91 بودند. نمونه شامل 60 دانش آموز دختر( 30 دانش آموز با آزاردیدگی هیجانی و 30 دانش آموز عادی) بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامة محقق ساختة آزاردیدگی هیجانی، آزمون هوشی وکسلر کودکان، آزمون طراحی دیداری- حرکتی بندر گشتالت و آزمون تصویری ری استفاده شد. داده ها با روش آماری تی مستقل تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها حاکی از تفاوت معنادار بین دو گروه در نمرات اصلی آزمون بندر گشتالت، خرده آزمون های شباهت ها و گنجینة لغات آزمون وکسلر و نمرات بر برداشت و ترسیم حفظی آزمون ری بود. در سایر داده ها تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتایج پژوهش حاکی از وجود اختلال مغزی در دانش آموزان آزاردیدة هیجانی بود. بر اساس نتایج، به سایر محققان پیشنهاد می شود که علاوه بر مشکلات روان شناختی به وجود اختلال مغزی به طور منطقه ای توجه کنند.
مقایسه اثربخشی شناخت درمانی رفتاری و تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری در کاهش نشانه های افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانشناختی است که جهت درمان آن شیوه های متعددی وجود دارد. بنابراین شناسایی روش درمانی موثر و ماندگار از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی دو روش شناخت درمانی رفتاری و تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری در کاهش علایم افسردگی بود.
روش: جهت بررسی هدف تحقیق 20 نفر از مبتلایان به افسردگی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه شناخت درمانی رفتاری و تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری جایگزین شدند. آزمودنی ها در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پرسشنامه افسردگی بک را تکمیل کردند. جهت بررسی نتایج از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که هر دو روش درمان در کاهش علایم افسردگی موثر بودند. گرچه در کاهش نشانه ها بین دو روش تفاوت معناداری مشاهده نشد، اما تفاوت دو گروه در مرحله پیگیری معنادار بود.
نتیجه گیری: نتایج بیانگر این واقعیت است که اثر بخشی رفتاردرمانی شناختی با گذشت زمان پایدارتر از تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری می باشد.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر خودمراقبتی زنان مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :خودمراقبتی یکی از عوامل مهم در بهبود کیفیت زندگی افراد مبتلا به دیابت است. مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند نقش مهمی در افزایش خودمراقبتی افراد مبتلا به دیابت داشته باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی در افزایش خودمراقبتی زنان مبتلا به دیابت نوع دو بود. مواد و روش ها:این پژوهش به روش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه شاهد انجام شد. جامعه آماری پژوهش متشکل از زنان مبتلا به دیابت مراجعه کننده به انجمن دیابت شهر تهران در سال 1393 بود. افراد نمونه در مرحله نخست بر اساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پس از تکمیل پرسش نامه خود مراقبتی SDSCA (Summary of Diabetes Self Care Activities)، با انتساب تصادفی در دو گروه آزمایشی و شاهد (12 نفر برای هر گروه) قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 8 جلسه در معرض آموزش ذهن آگاهی قرار گرفت، اما گروه شاهد مداخله ای دریافت نکرد. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها:بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش تفاوت معنی داری وجود داشت. این تفاوت در سطح 01/0 > P معنی دار بود. از این رو، می توان گفت که آموزش ذهن آگاهی موجب افزایش خودمراقبتی زنان مبتلا به دیابت گردید. نتیجه گیری:نتایج پژوهش دلالت بر تأثیر آموزش ذهن آگاهی بر افزایش خودمراقبتی زنان مبتلا به دیابت دارد. بر این اساس، می توان در مراکز و کلینیک های دیابت، علاوه بر درمان های دارویی رایج، از مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی جهت افزایش خودمراقبتی افراد مبتلا به دیابت استفاده نمود.
بررسی نقش عوامل شخصیتی(سیستم های رفتاری) در ناهماهنگی شناختی و تغییرات فیزیولوژیک ناشی از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: شناسایی جنبه ها و وابسته های روانشناختی ناهماهنگی شناختی به ویژه ویژگی های شخصیتی، می تواند ضمن افزایش کاربرد روانشناسی در سایر حیطه های علوم انسانی، متخصصین حیطه تبلیغات و سیاست را یاری برساند، لذا هدف کلی از این پژوهش بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی با تغییرات فیزیولوژیک ناشی از ناهماهنگی شناختی بود. روش: بدین منظور از 130 دانشجوی دانشگاه علمی کاربردی صفادشت که از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند دعوت شد تا در این پژوهش شرکت کنند. پرسشنامه شخصیت گری-ویلسون در اختیار آن ها قرار گرفت و قبل و بعد از پر کردن پرسشنامه شاخص های فیزیولوژیک آن ها ارزیابی و ثبت شد. برای ایجاد ناهماهنگی شناختی در طی دو مرحله از آن ها خواسته شد ابتدا افت علاقه خود را نسبت به شخصیت محبوبی که با بی اعتنایی با یک کودک برخورد می کرد، مشخص کنند و سپس در مورد لزوم کاستن از مقرری سازمان بهزیستی برای کودکان بی سرپرست انشا بنویسند. برای تحلیل داده ها از همبستگی و رگرسیون استفاده شد. یافته ها: افزایش نمرات گریز و روی آوری با کاهش نمرات ناهماهنگی شناختی ارتباط داشت و افزایش نمرات جنگ، خاموشی و اجتناب فعال با افزایش نمرات ناهماهنگی شناختی و اینکه ویژگی های شخصیتی می توانند تغییرات فیزیولوژیک ناشی از ناهماهنگی شناختی را پیش بینی کنند. نتیجه: از یافته های این پژوهش این نتیجه حاصل شد که ویژگی های شخصیتی با ناهماهنگی شناختی و تغییرات فیزیولوژیک ناشی از آن ارتباط دارند.