فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۲۸۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
در راستای تعیین نقش هیجانات مثبت و منفی، خوش بینی و بدبینی و سبک های پردازش اطلاعات در سازگاری روانشناختی، تعداد 400 نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز به شیوه ی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و با استفاده از مقیاس هیجانات مثبت و منفی (PANAS)، آزمون جهت گیری زندگی (LOT-R)، پرسشنامه ی شخصیتی کالیفرنیا (CPI) و سیاهه ی سبک های پردازش (PMPI)، متغیرهای مورد مطالعه اندازه گیری شد. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل رگرسیون چندگانه و آزمون معنی داری ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد که خوش بینی، هیجانات مثبت، سبک عقلانی و سبک تجربی پردازش اطلاعات قادرند سازگاری روانشناختی را به طور معنی دار پیش بینی کنند. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که سازگاری روانشناختی دانشجویان به طور چشمگیر از عوامل هیجانی، اسنادی و شناختی آنها تأثیر پذیر بوده و این مؤلفه ها قادرند روند سازگاری روانشناختی آنها را تحت الشعاع خود قرار دهند.
مقایسه ناگویی هیجانی و راهبردهای تنظیم هیجان در بیماران جسمانی سازی، بیماران اضطرابی و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقص و نارسایی تنظیم هیجان از مشکلات بنیادین افراد مبتلا به اختلال-های اضطرابی و جسمانی سازی است. ناگویی هیجانی، یعنی ناتوانی در بازشناسی و توصیف هیجان ها، تعیین کننده اصلی نارسایی تنظیم عواطف است. وجود اختلال در بازشناسی و توصیف هیجان ها، شیوه استفاده از راهبردهای تنظیم شناختی هیجان را تحت تاثیر قرار می دهد. آیا میزان توسل به راهبردهای غیرانطباقی تنظیم هیجان، افراد مبتلا به اختلال های اضطرابی و جسمانی سازی را از افراد عادی متمایز می سازد؟ در جستجوی پاسخ به این سوال، هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه ناگویی هیجانی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در بیماران مبتلا به اختلال های جسمانی سازی، اضطرابی و افراد عادی بود. تعداد 90 شرکت کننده (30 بیمار جسمانی سازی، 30 بیمار اضطرابی، 30 فرد عادی) در این پژوهش به پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) و مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (TAS-20) پاسخ دادند. افراد گروه عادی علاوه بر مقیاس های نامبرده به مقیاس افسردگی اضطراب استرس (DASS-21) نیز پاسخ دادند یافته های پژوهش نشان دادند که راهبردهای تنظیم هیجان و ناگویی هیجانی در گروه های مورد مطالعه دارای تفاوت معنادار هستند. هم چنین نتایج نشان داد که میان راهبردهای انطباقی تنظیم هیجان و ناگویی هیجانی رابطه منفی و بین راهبردهای غیرانطباقی تنظیم هیجان و ناگویی هیجانی در کل اعضای نمونه رابطه مثبت معنادار وجود دارد. بر اساس یافته های این پژوهش، می توان ناگویی هیجانی را به عنوان نوعی نقص در پردازش و تنظیم هیجان ها و تاثیرگذار بر نحوه استفاده از راهبردهای انطباقی یا غیرانطباقی تنظیم شناختی هیجان دانست.
بررسی پیش آیندهای رشد و تکامل پس آسیبی (شکست رابطه ی عاشقانه) در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی پیشآیندهای رشد و تکامل پسآسیبی (شکست رابطهی عاشقانه) از طریق مولفههای اسناد شکست رابطهی عاشقانه و سنخهای شخصیتی در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز بود.
روشکار: در این مطالعهی همبستگی از نوع تحلیل رگرسیون، 214 دانشجو (160 دختر و 54 پسر) که شکست در رابطهی عاشقانه را در فروردین 1389 تجربه کردهاند از طریق نمونهگیری گلوله برفی انتخاب و با استفاده از پرسشنامههای رشد و تکامل پسآسیبی، اسناد شکست رابطهی عاشقانه و پرسشنامهی شخصیتی فرم کوتاه نئو بررسی شدند. دادهها از طریق نرمافزار SPSS نسخهی 16 و با استفاده از آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیری تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیری مشخص نمود که 22 درصد واریانس رشد و تکامل پسآسیبی توسط متغیرهای پیشبین (سنخهای شخصیتی و اسنادهای شکست رابطهی عاشقانه) تبیین میشود و در میان این متغیرهای پیشبین، برونگرایی، وجدانی بودن و اسناد شخصی، رشد و تکامل پسآسیبی را پیشبینی میکنند.
نتیجهگیری: برونگرایی، وجدانی بودن و اسناد شخصی موجب پختگی و رشد و تکامل فرد بعد از قطع رابطه، میشوند
رابطه ی سبک خودگویی و مشکلات عاطفی در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سبک خودگویی، هستهی مرکزی در تنظیم شناختیرفتاری است که نقش مهمی در ایجاد و تداوم مشکلات عاطفی دارد. با شناخت سبک خودگویی و مولفههای آن میتوان به خودکنترلی که در احساس خودکارآمدی افراد تاثیر به سزایی دارد، دست یافت. پژوهش حاضر با هدف بررسیرابطهی خودگویی و مشکلات عاطفی در دانشجویان دانشگاه پیام نور مشهد انجام شد.
روشکار: در این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی، 375 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور مشهد در سال 1389 به روش نمونهگیری داوطلبانه انتخاب شدند. برای ارزیابی خودگویی و مشکلات عاطفی از پرسشنامهی خودگویی (ST) کالوت و همکاران و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) استفاده شد. دادهها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیری، تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج همبستگی پیرسون نشان میدهد که خودگویی منفی، رابطهی مثبت معنیداری با دو مولفهی افسردگی و اضطراب دارد (001/0P≤) در حالی که با استرس، همبستگی معنیداری را نشان نمیدهد. همچنین خودگویی مثبت با استرس، رابطهی منفی معنیداری دارد (05/0P≤). نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان میدهد خودگویی منفی در پیشبینی افسردگی و اضطراب (001/0P≤) و خودگویی مثبت در پیشبینی استرس، توان بیشتری دارند (05/0P≤).
نتیجهگیری: سبکخودگویی در پیشبینی مشکلات عاطفی دانشجویان نقش دارد. با افزایش آگاهی و حساسیت شناختی از طریق آموزشهای لازم جهت تغییر سبک خودگویی میتوان به ارتقای سلامت روان و عملکرد دانشجویان کمک نمود.
مقایسه ی ناگویی خلقی، سبک های دفاعی و اضطراب صفت- حالت در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، افسردگی اساسی و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: متغیرهای روان شناختی مختلفی در اختلالات روانی نقش دارند. هدف این مطالعه مقایسه ی ناگویی خلقی، سبک های دفاعی، و اضطراب صفت- حالت در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، افسردگی اساسی و افراد عادی بود.
روش: طرح این پژوهش از نوع علی– مقایسه ای بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را تمامی افرادی که در بهار سال 1391 به ساختمان پزشکان رسول اکرم (ص) شهرستان شاهرود مراجعه کرده بودند در بر می گرفت که از بین آنها 219 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. این نمونه به سه گروه تقسیم شد: یک گروه 49 نفری با تشخیص اختلال اضطراب فراگیر، یک گروه 60 نفری با تشخیص اختلال افسردگی اساسی، و گروه دیگر 110 فرد عادی را در بر می گرفت. شرکت کنندگان پرسشنامه ی سبک های دفاعی، مقیاس ناگویی خلقی تورنتو و پرسشنامه ی اضطراب صفت- حالت را تکمیل نمودند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات ناگویی خلقی، سبک های دفاعی، و اضطراب صفت- حالت در بین افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، افسردگی اساسی، و افراد عادی تفاوت معناداری دارد. میانگین نمرات ابعاد دشواری در شناسایی احساس ها و دشواری در توصیف احساس های ناگویی خلقی، اضطراب صفت، و سبک دفاعی ناپخته در افراد مبتلا به اضطراب فراگیر و افسردگی اساسی نسبت به افراد عادی بالاتر بود. نمرات بعد تفکر برون مدار ناگویی خلقی و سبک دفاعی پخته در افراد عادی در مقایسه با گروه های بالینی میانگین بالاتری را به خود اختصاص داده بود. هیچ گونه تفاوت معناداری در میانگین نمرات سبک دفاعی روان آزرده در بین گروه ها مشاهده نشد. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که میانگین نمرات اضطراب حالت در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر نسبت به افراد مبتلا به افسردگی اساسی و افراد عادی بالاتر است.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از اهمیت سبک های دفاعی و ناگویی خلقی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و افسردگی اساسی بود.
نقش تاب آوری در ارتباط تنظیم هیجان شناختی و کیفیت دوستی دو گروه از دانشجویان سیگاری و غیرسیگاری دانشگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیگار رایج ترین ماده اعتیادآور است که دوستی نامناسب و تنظیم منفی هیجانات با در نظر گرفتن نقش تاب آوری، احتمال مصرف این ماده را بالا می برد. هدف این پژوهش بررسی نقش تاب آوری در ارتباط تنظیم هیجان شناختی و کیفیت دوستی دو گروه از دانشجویان سیگاری و غیرسیگاری می باشد. پژوهش حاضر از نوع همبستگی و علی-مقایسه ای است. در این پژوهش 200 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی ت هران به روش نمونه گیری خوشه ای چن دمرحله ای انت خاب و پرسشنامه های تنظیم هیجان شناختی، کیفیت دوستی و تاب آوری را تکمیل نمودند. یافته های پژوهش با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آزمون های t مستقل، همبستگی پیرسون، همبستگی پاره ای و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که میانگین تاب آوری و راهبردهای تنظیم هیجان در دو گروه سیگاری و غیرسیگاری دارای تفاوت آماری معنی داری می باشد. همچنین بین راهبردهای مثبت تنظیم هیجان و کیفیت دوستی با کنترل تأثیر تاب آوری رابطه مثبت و بین راهبردهای منفی تنظیم هیجان و کیفیت دوستی با کنترل تأثیر تاب آوری رابطه منفی معنی دار وجود دارد. بحث و با توجه به نتایج می توان گفت که افراد سیگاری از راهبردهای مثبت تنظیم هیجان و همچنین تاب آوری کمتری نسبت به گروه مشابه غیرسیگاری برخوردارند. همچنین تاب آوری شرط لازم و نه کافی در ارتباط بین تنظیم هیجان و کیفیت دوستی است.
مقایسه ناگویی خلقی، تکانشگری و فعال سازی و بازداری رفتاری در دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت وسواسی- جبری و پارانوئید و بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر مقایسه ناگویی خلقی، تکانشگری و فعال سازی و بازداری رفتاری در دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت وسواسی- جبری، پارانوئید و بهنجار می باشد.
روش: جامعه آماری این تحقیق شامل تمامی دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 91-1390 (8344 نفر) می باشد. در مرحله اول برای شناسایی دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت وسواسی- جبری و پارانوئید، 368 نفر از دانشجویان به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند و پرسشنامه بالینی چند محوری میلون-III روی آنها اجرا شد و در مرحله دوم با توجه به اینکه تحقیق حاضر علی- مقایسه ای می باشد، برای هر زیر گروه از دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت وسواسی- جبری، پارانوئید و بهنجار 25 نفر انتخاب و پرسشنامه ناگویی خلقی تورنتو، پرسشنامه تکانشگری بارات و پرسشنامه شخصیتی گری- ویلسون روی هر سه گروه اجرا گردید. داده ها به کمک تحلیل واریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات ناگویی خلقی، تکانشگری و بازداری رفتاری در دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت پارانوئید بیشتر از دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت وسواسی- جبری و بهنجار است؛ در حالی که میانگین نمرات فعال سازی رفتاری در دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت وسواسی- جبری بیشتر از دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت پارانوئید و بهنجار است.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان دهنده اهمیت نقش ناگویی خلقی، تکانشگری و فعال سازی و بازداری رفتاری در درک و فهم بهتر آسیب شناسی اختلالات شخصیتی وسواسی- جبری و پارانوئید است.
نقش تعدیل کنندة راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطة بین ناگویی هیجانی و مشکلات بین شخصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جانبی شدن، ادراک شوخ طبعی و شادکامی: آیا فرآیندهای کلامی سطح بالا و هیجاناتی همچون شادکامی نیز جانبی شده اند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: جانبی شدن و تفاوت آزمودنی های راست دست و چپ دست از موضوعات مورد علاقه دانشمندان و محققان بوده است. یکی از حیطه هایی که در جانبی شدن علاقه پژوهشی زیادی به خود جلب کرده، پردازش کلامی سطح بالا از جمله درک شوخی و شوخ طبعی و نیز درک هیجان های مثبتی همچون شادکامی است. هدف: بررسی تفاوت بین شوخ طبعی و شادکامی در آزمودنی های راست دست و چپ دست بود. روش: برای پی بردن به نحوه جانبی شدن (جانبی شدن با استفاده از دست برتری مورد بررسی قرار گرفت) در این دو حیطه، 384 دانشجو از دانشگاه های پیام نور، تربیت مدرس، آزاد، صدا و سیما و تهران را با استفاده از تست های دست برتری ادینبورگ، شادکامی آکسفورد و شوخ طبعی SHQ مورد بررسی قرار گرفته برای تحلیل داده ها از آزمون t بهره برده شد. یافته ها: تحلیل آماری و مقایسه تفاوت بین دانشجویان راستدست و چپ دست نشان داد در میان دانشجویان راست دست شادکامی شیوع بالاتری دارد و در میان دانشجویان چپ دست میزان شوخ طبعی بیشتر است. نتیجهگیری: بنابراین شادکامی و شوخ طبعی در مغز جانبی شده اند به نحوی که مسؤول پردازش شادکامی نیمکره چپ و مسؤول پردازش شوخ طبعی نیمکره راست است.
اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر کاهش آسیب های ناشی از خیانت همسر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: زوج درمانی متمرکز بر هیجان، یکی از شیوه های درمانی زوجین می باشد که بر چرخه های منفی تعاملی پایدار در اثر آسیب پذیری هیجانی عمیق توجه دارد. این پژوهش با هدف اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر کاهش آسیب های ناشی از خیانت همسر صورت گرفت.
مواد و روش ها: روش تحقیق، یک مطالعه کارآزمایی بالینی با گروه شاهد است. نمونه آماری شامل 30 زوج بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در گروه آزمایش (16 زوج) و شاهد (14 زوج) جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری، پرسش نامه افسردگی Beck، پرسش نامه استرس پس از سانحه، پرسش نامه صمیمیت زوجین و پرسش نامه انگیزه های بین فردی مرتبط با آسیب بود. گروه آزمایش 8 جلسه زوج درمانی هیجان مدار دریافت کردند. یافته های تحقیق با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA یا Multivariate analysis of variance) تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: زوج درمانی هیجان مدار، افسردگی و علایم استرس پس از سانحه را کاهش داده است و باعث افزایش بخشودگی و صمیمیت شده است. نتایج پی گیری پس از یک ماه نشان داد که بین گروه آزمایش و شاهد در نمرات افسردگی، علایم استرس پس از سانحه، بخشش و صمیمیت تفاوت وجود دارد و اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بعد از یک ماه باقی مانده است (01/0 < P).
نتیجه گیری: زوج درمانی هیجان مدار در کاهش افسردگی و علایم استرس پس از سانحه و افزایش صمیمیت و بخشودگی همسران مردان عهدشکن زناشویی هم در کوتاه مدت و هم در بلند مدت مؤثر بود.
بررسی رابطه آلکسی تیمیا و بیماری زخم معده: آیا پرخاشگری یک متغیر واسطه ای است؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأثیر آموزش مهارت نظم جویی هیجان مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیک در وسوسه ی افراد مبتلا به سوء مصرف مواد: مطالعه ی تک آزمودنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده مقدمه: در فرایند درمان و پیشگیری از بازگشت اعتیاد، حالت های هیجانی منفی و مثبت، و وسوسه از مهم ترین عوامل خطر بازگشت می باشد. هدف مطالعه ی حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت نظم جویی هیجان مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیک در کاهش وسوسه ی افراد مبتلا به سوء مصرف مواد بود. روش: پژوهش در چارچوب طرح های تجربی تک آزمودنی با استفاده از طرح خطوط پایه چندگانه ی پلکانی اجرا شد. بر اساس میزان تمایل به شرکت در مطالعه، مصاحبه ی تشخیصی ساختار یافته و ملاک های ورود، از میان بیماران مرد مبتلا به سوء مصرف مواد، سه نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند. هر سه آزمودنی به صورت انفرادی در خلال ده جلسه تحت آموزش مهارت نظم جویی هیجان مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیک قرار گرفتند. به منظور سنجش وسوسه از نسخه ی فارسی پرسشنامه ی عقاید وسوسه انگیز (بک، 1993) استفاده شد. یافته ها: آموزش مهارت نظم جویی هیجان مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیک به آزمودنی های پژوهش موجب کاهش چشم گیر نمرات وسوسه در مقیاس عقاید وسوسه انگیز شد، به طوری که نمرات در طی ده جلسه ی مداخله ی آموزشی کاهش قابل توجهی نسبت به نمرات خط پایه داشتند. بازبینی دیداری نمودارهای اثربخشی و اندازه ی ضریب تأثیر نیز بیانگر کاهش معنادار و قابل توجّه شدت وسوسه ی آزمودنی ها بود. نتیجه گیری: آزمودنی های مداخلات آموزشی نظم جویی هیجان مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیک می تواند در انتخاب راهبردهای مقابله ای با وسوسه مؤثر واقع شود و تلویحات کاربردی مطلوبی در زمینه درمان و پیشگیری از بازگشت سوء مصرف مواد دارد.
پیش بینی شادکامی بر اساس سبک پردازش هویت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی رابطه ی بین سبک های هویت و شادکامی دانش آموزان دبیرستان های شهر مشگین شهر است. روش پژوهش حاضر از نوع، توصیفی – همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان مدارس شهرستان مشگین شهر بود که در این پژوهش به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 350 نفر (169پسر، 181 دختر) از میان دانش آموزان انتخاب شدند. برای ارزیابی متغیرها از پرسشنامه سبک های هویت (ISI ,6G؛ برزونسکی، 1992)، شادکامی آکسفورد (OHI؛ آرگایل و لو، 1990) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی مانند (میانگین و انحراف معیار) و همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد دو سبک اطلاعاتی و هنجاری با شادکامی رابطه مثبت معنا دار دارد و می تواند آن را پیش بینی کنند. همچنین بین هر پنج مولفه شادکامی با دو مولفه از هویت یابی (اطلاعاتی و هنجاری) رابطه مثبت معنادار وجود دارد در حالیکه، از میان همان پنج مولفه فقط دو مولفه(عاطفه مثبت و کارآمدی) با هویت یابی سردرگم/اجتنابی در ارتباط است.در کل، یافته ها نشان می دهد می توانیم سبک های هویت و میزان شادکامی را در مسیرهای دلخواه تغییر دهیم، مثلا ،می توان با آموزش سبک های مختلف فرزندپروری و با تغییر سبک های هویت، میزان شادکامی را به حد مطلوب رساند؛ یا ابعاد بهزیستی را در راستای ارتقای سلامت روان، تغییر داد.
نقش تعدیل کننده ی سبک های دلبستگی در رابطه ی بین ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:با توجه به اهمیت شناخت متغیرهای تعیینکننده و تاثیرگذار بر رضایت زناشویی، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیلکنندهی سبکهای دلبستگی در رابطهی بین ناگویی هیجانی با رضایت زناشویی انجام گرفت.
روشکار: در این پژوهش اکتشافی از نوع همبستگی، افراد متاهل شاغل در دو بیمارستانهای روانپزشکی رازی و سینا در شهرتهران به صورت داوطلب در یک دورهی زمانی چهار ماهه در سال 1390 در این پژوهش شرکت کردند. از
شرکتکنندگان (195 زن، 103 مرد) خواسته شد که مقیاس دلبستگی بزرگسال (AAI)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (TAS-20) و پرسشنامهی وضعیت زناشویی گلومبوک-راست (GRIMS) را تکمیل کنند. دادهها با استفاده از روشها و شاخصهای آماری شامل فراوانی، میانگین، انحراف معیار، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیرهی تعدیلی تحلیل گردیدند.
یافتهها: ناگویی هیجانی با رضایت زناشویی همبستگی منفی معنیدار دارد (001/0P<)، سبک دلبستگی ایمن با رضایت زناشویی، همبستگی مثبت معنیدار (01/0P<) و سبکهای دلبستگی ناایمن با رضایت زناشویی، همبستگی منفی
معنیدار دارد (001/0P<). نتیجهی تحلیل رگرسیون نشان داد که تنها سبک دلبستگی ایمن، توان تعدیل رابطهی ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی را دارد.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این پژوهش، میتوان نتیجه گرفت که رابطهی بین ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی یک رابطهی خطی ساده نیست و سبکهای دلبستگی میتوانند این رابطه را تعدیل نمایند.
رازهای شادکامی
حوزه های تخصصی:
نقش پیش بینی کننده سبک های فرزندپروری و حرمت خود در شادکامی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی شادکامی براساس حرمت خود و سبک های فرزندپروری در دانشجویان بود. بدین منظور 350 نفراز دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی با روش نمونه گیرى خوشه اى تصادفی انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه های حرمت خود روزنبرگ، شیوه های فرزند پروری بورای (فرم مادر) و پرسشنامه شادکامی آکسفورد بود. برای تعیین و تحلیل رابطه بین متغیرها و پیش بینی تغییرات شادکامی، روش های همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که سبک فرزند پروری قاطع با حرمت خود و شادکامی رابطه معنادار دارد. بین سبک مستبدانه و شادکامی رابطه منفی معنادار یافت شد. همچنین بین دختران و پسران در نمره شادکامی تفاوت معنی داری مشاهده نشد. آشکار شد که حرمت خود و سبک فرزند پروری مقتدرانه به ترتیب بیشترین سهم را در تبیین شادکامی دارند. در مجموع نتایج حاکی از آن است که حرمت خود و نوع سبک فرزندپروری که والدین به کار می برند در شادکامی نقش اساسی و مهمی دارد.
عوامل جمعیت شناختی، دینداری با تکیه بر اسلام و عملکرد خانواده در پیش بینی شادکامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به اهمیت موضوع شادکامی در زندگی، این پژوهش به منظور تعیین سهم عوامل جنسیت، نوع سکونت، دینداری و عملکرد خانواده در پیش بینی شادکامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز انجام گرفت.
مواد و روش ها: این تحقق از نوع توصیفی ـ همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز و مشغول به تحصیل در نیمسال دوم سال تحصیلی 88-1387 بود، 372 دانشجو به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و به ابزار سنجش خانواده (FAD)، مقیاس شادکامی (MUNSH) و مقیاس سنجش دینداری با تکیه بر اسلام پاسخ دادند؛ سن، جنسیت و نوع سکونت آنان پرسیده شد. داده ها با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: بین عملکرد خانواده و نیز دینداری با تکیه بر اسلام، با شادکامی رابطه وجود دارد (01/0< P). عوامل جنسیت، نقش ها، نوع سکونت، دینداری و ارتباط، 32 درصد تغییرات احساس شادکامی را پیش بینی می کنند (01/0< P). ضرایب بتای متغیرهای پیش بین نشان می دهد جنسیت نقش مهمتری در پیش بینی تغییرات شادکامی دارد.
نتیجه گیری: دانشجویان بومی نسبت به دانشجویان غیربومی، و پسران نسبت به دختران شادتر هستند. دانشجویان با عملکرد خانوادگی سازگارانه و گرایش و تعهد به دین اسلام، شاد تر هستند. بنابراین، برگزاری کارگاه های آموزش خانواده و مراسم مذهبی مناسب برای افزایش شادکامی دانشجویان پیشنهاد می شود.
بررسی تاثیر آموزش شادکامی بر کیفیت زندگی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر آموزش شادکامی بر کیفیت زندگی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان بود. روش پژوهش، تجربی بوده، بدین منظور 20 زوج مراجعه کننده به مراکز مشاوره به روش داوطلبانه انتخاب شدند و به روش جایگزینی تصادفی در دو گروه قرار داده شدند (یک گروه کنترل و یک گروه آزمایش)، به گروه آزمایش، آموزش شادی به روش فوردایس توسط محقق داده شد.اابزار پژوهش در این تحقیق، پرسشنامه شادکامی آکسفورد (1989) و پرسشنامه کیفیت زندگی از فرم کوتاه شده سازمان بهداشت جهانی (1994) می باشد. بعد از اجرا ی پرسشنامه ها، روش تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی صورت گرفت. مقایسه میانگین نمرات پس آزمون کیفیت زندگی در گروه های مورد مطالعه و تحلیل کوواریانس نمرات آزمون کیفیت زندگی نشان داد، بین گـروه آزمایش و گـروه کنتـرل در تمامی خرده مقیاس های کیفیت زندگی تفاوت معناداری وجود دارد. در مجموع نتایج این مطالعه نشان داد کیفیت زندگی زوجین بر اثر آموزش شادکامی افزایش می یابد.