فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۶۲۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثربخشی مشاوره و درمان سوگ با رویکرد دینی به شیوه گروهی، بر ارتقاء سطح کیفیت زندگی مادران داغدار فرزند، انجام شد. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه آزمایش و کنترل بود. ابزار مورد استفاده پرسشنامه کیفیت زندگی (SF- 36) بود. جامعه آماری پژوهش مادران داغدار فرزندی بودند که مدت سه ماه تا یکسال از مرگ فرزندانشان می گذشت و نمرات کیفیت زندگی آن ها پایین تر از یک انحراف معیار از میانگین جامعه بود. در این پژوهش 18 مادر داغدیده بوسیله نمونه گیری داوطلبانه تعیین شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. سپس مداخله درمانی طی 10 جلسه 90 دقیقه ای، بصورت یک جلسه در هفته، برای گروه آزمایش به اجرا در آمد. نتایج تحلیل واریانس داده ها نشان داد که تفاوت بین دو گروه آزمایش و کنترل در نمره کلی کیفیت زندگی معنادار بوده است و مداخله درمانی به طور معناداری موجب ارتقاء سطح کیفیت زندگی مادران داغدیده گردیده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که مشاوره و درمان سوگ با رویکرد دینی، در ارتقاء سطح کیفیت زندگی مادران داغدیده موثر است.
مدل علی رابطه ی بین نگرش مذهبی، شادی، لذت و سلامت روان در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل علی رابطه ای بین نگرش مذهبی، شادی، لذت و سلامت روان در دانشجویان انجام شده است. نمونه پژوهش، شامل 175 نفر از دانشجویان دانشگاه اصفهان بود که به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای، انتخاب شدند. پرسشنامه نگرش سنج مذهب، پرسشنامه شادکامی آکسفورد، مقیاس خوشکامی اسنیت- هملیتون و پرسشنامه سلامت عمومی 28 سؤالی، به عنوان ابزار پژوهش، استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و روش تحلیل مسیر، استفاده شد. براساس نتایج به دست آمده، مدل علی رابطه ای بین نگرش مذهبی، شادی، لذت و سلامت روان، براساس شاخص های مختلف برازش، تأیید می شود. بر این اساس، نگرش مذهبی با لذت، لذت با شادی و سلامت روان، و شادی با سلامت روان، رابطه مستقیم دارد. همچنین نگرش مذهبی به طور غیرمستقیم از طریق لذت و شادی، باسلامت روان، رابطه غیرمستقیم دارد. براساس یافته های به دست آمده از این پژوهش، در تبیین رابطه بین نگرش مذهبی و سلامت روان، توجه به نقش متغیرهای شادی و لذت، می تواند حایز اهمیت باشد.
ارتباط خودتنظیمی و تسلط جمعی با بهزیستی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از دغدغه های نظام های آموزشی دنیا، ارتقای بهزیستی و سلامت روان یادگیرندگان است و از آنجا که عوامل فردی و اجتماعی گوناگونی در داشتن احساس بهزیستی تأثیرگذارند، شناسایی متغیرهای مرتبط با این حوزه ضروری به نظر می رسد. هدف از این پژوهش، بررسی رابطة بین ابعاد خودتنظیمی و تسلط جمعی با بهزیستی روان شناختی است. روش پژوهش، همبستگی است و بدین منظور تعداد 300 نفر (170 دختر، 130 پسر) از دانش آموزان دبیرستانی شهر شیراز به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و پرسش نامه های یادگیری خودتنظیمی (بوفارد و همکاران،1995)، تسلط جمعی (هابفول، 2000 (و بهزیستی روان شناختی (ریف،1989) را تکمیل کردند. نتایج تحلیل یافته ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، بیانگر ارتباط مثبت و معنی دار بین ابعاد خودتنظیمی (فراشناخت، شناخت و انگیزش) و نیز تسلط جمعی با بهزیستی روان شناختی است. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیری به شیوة گام به گام نشان داد که فراشناخت، انگیزش و تسلط جمعی با هم قادر به پیش بینی 26 درصد از تغییرات نمرة کل بهزیستی روان شناختی هستند. با توجه به ارتباط بین متغیرها و پیش بینی بخشی از تغییرات بهزیستی روان شناختی به وسیلة خودتنظیمی و بخشی به وسیله تسلط جمعی،لازم است معلمان و والدین، هم اهمیت تلاش های فردی و هم کمک گرفتن به موقع و بجا از اطرافیان را برای دانش آموزان مشخص سازند.
ارزیابی ویژگی های شخصیتی و رویداد منفی استرس زا در تبیین راهبردهای مقابله ای منفی در افراد وابسته به مواد مخدر: نقش میانجی گر مولفه های عواطف منفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی و رویدادهای منفی زندگی با سبک های مقابله ای و نقش میانجی گر عواطف منفی در افراد وابسته به مواد مخدر انجام شد. روش: روش مطالعه حاضر همبستگی بود. تعداد 152 مصرف کننده مواد، مقیاس های سرشت و منش کلونینگر، رویدادهای زندگی پیکل، عواطف منفی پاناس، و سبک های مقابله ای اندلر و پارکر را تکمیل کردند.یافته ها: نوجویی بر سبک مقابله ای هیجان اثر غیرمستقیم دارد. خشم در این رابطه نقش میانجی داشت، اما در رابطه خودراهبری پائین و رویدادهای منفی زندگی با سبک های مقابله ای هیجانی نقش میانجی نداشت. آسیب پرهیزی بر سبک مقابله ای اجتناب مدار اثر مستقیم داشت. عاطفه ترس در رابطه ساختاری آسیب پرهیزی و رویدادهای منفی زندگی با سبک مقابله ای اجتناب مدار نقش میانجی داشت. وابستگی پاداش بر سبک مقابله ای اجتناب مدار اثر غیرمستقیم داشت. عاطفه غم در رابطه وابستگی پاداش با سبک مقابله ای اجتناب مدار نقش میانجی داشت. نتیجه گیری: افراد با ویژگی های شخصیتی آسیب زا، با تجربه رویدادهای منفی استرس زا عواطف منفی از خود نشان می دهند که سبک مقابله ای آسیب زایی از جمله اعتیاد را به دنبال دارد.
رابطه ی اهداف زندگی و ویژگی های شخصیتی با بهزیستی ذهنی بزرگسالان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بهزیستی ذهنی جزء روان شناختی کیفیت زندگی می باشد و بنا بر نتایج پژوهش ها، نوع اهداف زندگی و ویژگی های شخصیتی اهمیت زیادی در پیش بینی بهزیستی ذهنی دارند لذا پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش اهداف زندگی و ویژگی های شخصیتی در بهزیستی ذهنی بزرگسالان صورت گرفت.
روش کار: در این پژوهش توصیفی-همبستگی 200 بزرگسال (25 تا 60 سال) ساکن در منطقه ی 6 شهر تهران با استفاده از نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب و با پرسش نامه های پنج عامل بزرگ شخصیت، رضایت از زندگی، عاطفه ی مثبت و منفی و اهداف زندگی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه ی 17 و ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون همزمان و سلسله مراتبی تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج ضریب همبستگی نشان داد اهداف درونی، اهداف بیرونی و ویژگی های شخصیتی با بهزیستی ذهنی رابطه ی مثبت و روان رنجورخویی با بهزیستی ذهنی رابطه ی منفی دارند (05/0>P). نتایج رگرسیون همزمان نشان داد رابطه ی بهزیستی ذهنی با اهمیت بیرونی، منفی (01/0>P) و با دست یابی بیرونی، مثبت (05/0>P) است. هم چنین نتایج رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد اهداف زندگی قادر به پیش بینی بهزیستی ذهنی هستند (0001/0>P، 09/0 =2R) اگر چه نسبت به پیش بینی کننده های قوی ویژگی های شخصیتی سهم نسبتا کمی دارند (0001/0 >P، 49/0=2R).
نتیجه گیری: با توجه به این که بنا بر نتایج، اهداف زندگی قادر به پیش بینی سهمی از بهزیستی ذهنی است که توسط ویژگی های شخصیتی پیش بینی نمی شود لذا پیشنهاد می شود روان شناسان به منظور درک بهتری از نقش اهداف زندگی به بررسی آن در شرایط متفاوت فرهنگی-اقتصادی بپردازند.
نقش واسطهای عاطفه مثبت و منفی در رابطه بین سبک های حساسیت پردازش حسی و ناگویی خلقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای عاطفه مثبت و منفی در رابطه بین حساسیت پردازش حسی بود. روش : مشارکت کنندگان در این پژوهش، 277 دانشجوی کارشناسی (121 پسر و 156 دختر) از دانشگاه خوارزمی کرج بود که به شیوه خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده بودند. ابزارهای مورد استفاده به منظور سنجش متغیرهای پژوهش شامل: پرسش نامه حساسیت پردازش حسی (آرون آرون)، پرسش نامه عواطف مثبت و منفی (PANAS) و پرسش نامه ناگویی خلقی (بشارت، 2007) را تکمیل نمودند. داده ها به شیوه تحلیل رگرسیون چند متغیری به شیوه سلسله مراتبی و ضریب همبستگی Pearson با نرم افزار spss-18 تحلیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد سهولت تحریک و آستانه حسی پایین به صورت مثبت و معنادار و حساسیت زیبایی شناختی به صورت منفی و معنادار ناگویی خلقی را پیش بینی می کنند. همچنین عاطفه مثبت بین سهولت تحریک و حساسیت زیبایی شناختی با ناگویی خلقی و عاطفه منفی بین هر 3 بعد حساسیت پردازش حسی و ناگویی خلقی واسطه می باشد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش ضرورت بازشناسی نقش حساسیت پردازش حسی و عاطفه مثبت و منفی را در ناگویی خلقی مورد تأکید قرار می دهند.
نقش نشخوار فکری در بهزیستی روانی و اضطراب در همسران بیماران مبتلا به سرطان در استان قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نقش نشخوار فکری بر بهزیستی روانشناختی و اضطراب در همسران بیماران مبتلا به سرطان در استان قم بود.
روش: طرح تحقیق از نوع علی-مقایسه ای و همبستگی بود که 147نفراز بین همسران افراد مبتلا به سرطان بااستفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار گرداوری در این پژوهش مقیاس نشخوار فکری نولن-هوکسما، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی مک-کامینز و پرسشنامه اضطراب بک بود، برای تحلیل داده ها در ابتدا از طریق ماتریس همبستگی بین متغیرها محاسبه گردید و سپس رابطه بین این متغییرها را از طریق مجموعه ای از تحلیل های رگرسیون چند متغیره با استفاده از نرم افزار spss به دست آمد.
یافته ها:تحلیل داده ها نشان داد بین نشخوار فکری و بهزیستی روانشناخی رابطه منفی معناداری وجود دارد و بین نشخوار فکری و اضطراب رابطه مثبت معنا داری وجود دارد. درنهایت میتوان این گونه نتیجه گرفت: متغیر پیش بین(نشخوار فکری) در بین همسران بیماران مبتلا به سرطان قادر است تغییرات بهزیستی روانی و اضطراب را پیش بینی کند.
نتیجه گیری: نتایج پژوش حاضر حاکی از پایین بودن بهزیستی روانشناختی همسران بیماران مبتلا به سرطان است.لذا توجه به نیازهای روانی همسران بیماران سرطانی مولفه ضروری در موفقیت درمانی بیماران است.
پیش بینی رضایت از زندگی براساس الگوی ارتباطی خانواده با نقش واسطه ای انگیزش مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف پیش بینی رضایت از زندگی براساس الگوی ارتباطی خانواده با واسطه گری انگیزش مذهبی در دانشجویان انجام گرفته است. بدین منظور نمونه ای مشتمل بر350 دانشجو (150 پسر و 200 دختر) از بین دانشکده های (علوم تربیتی، مهندسی، علوم پایه و حقوق) دانشگاه شیراز به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب گردید، و به مقیاس هایی از قبیل، مقیاس رضایت از زندگی دینر و همکاران (1985)، مقیاس الگوی ارتباطی خانواده ریچی و فیتزپاتریک (1994)، و مقیاس انگیزش موقعیتی گی، والرند و بلانچارد (2000) پاسخ دادند، پایایی و روایی مقیاس ها نیز محرز گردید. برای تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که بین الگوی ارتباطی خانواده و رضایت از زندگی ارتباط مستقیم و معناداری وجود دارد. بدین صورت که بعد گفت و شنود به طور مثبت و بعد همنوایی به طور منفی پیش بینی کننده رضایت از زندگی بودند. هم چنین نتایج نشان داد که الگوی ارتباطی خانواده بر انگیزش درونی مذهبی و بیرونی مذهبی اثر دارد. در نهایت اینکه انگیزش بیرونی نسبت به مذهب توانسته بین الگوی ارتباطی خانواده و رضایت از زندگی نقش واسطه ای ایفا کند. یافته ها با توجه به تحقیقات پیشین به بحث گذاشته و پیشنهاداتی برای انجام پژوهش های بیش تر در این زمینه مطرح شده است.
تأثیر آموزش شناختی ارتقاء امید برکاهش اهمال کاری و خودناتوان سازی تحصیلی دانشجویان دانشگاه پیام نور بوکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش شناختی ارتقاء امید برکاهش اهمال کاری و خودناتوان سازی تحصیلی دانشجویان دانشگاه پیام نور بود که درسالتحصیلی94-93 در شهرستان بوکان مشغول به تحصیل بودند. بدین منظور از طریق نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای و از طریق اجرای پرسشنامه های اهمال کاری لی و خودناتوان سازی تحصیلی تعداد 50 نفر برای متغیر خودناتوان سازی و 60 نفر برای متغیر اهمال کاری براساس بالاترین نمره انتخاب شدند و به طریق واگذاری تصادفی، نمونه های انتخابی برای هر متغیر، در دوگروه آزمایش و دو گروه کنترل گمارده شدند. سپس دو گروه درمانی (اهمال کاران تحصیلی، خودناتوان سازها) در هشت جلسه 60 دقیقه ای که توسط دو درمانگر آموزش دیده اجرا شد، تحت آموزش شناختی ارتقاء امید قرار گرفتند، در حالیکه گروه گواه در معرض هیچ مداخله ای قرار نگرفتند. پس از آن از همه آزمودنی های گروه آزمایش و کنترل پس آزمون به عمل آمد. داده های بدست آمده با استفاده از آمار توصیفی(میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی(آزمون کوواریانس) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس و در سطح 05/0> p برای گروه های وابسته به منظور تعیین اثر بخشی آموزش شناختی ارتقاء امید نشان داد که این کاربندی توانسته است به عنوان مداخله ای مؤثر موجب کاهش خودناتوان سازی و اهمال کاری تحصیلی دانشجویان شود
تاثیر آموزش شیوه های مقابله شناختی رفتاری و تنظیم هیجان بر کاهش ناامیدی، شادکامی و عزت نفس کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش شیوه های مقابله شناختی رفتاری و تنظیم هیجان برکاهش ناامیدی و بهبود شادکامی و عزت نفس کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست بود. روش این پژوهش، شبه آزمایشی با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست شهر اردبیل در سال 1392 تشکیل دادند (83N=). از این جامعه تعداد 45 نفر به روش نمونه-گیری تصادفی ساده انتخاب و بعد از انجام مصاحبه بالینی در سه گروه 15 نفری آموزش مهارتهای مقابله ای شناختی رفتاری، آموزش تنظیم هیجان و گواه به تصادف جایگزین شدند. هر سه گروه در مراحل پیش و پس آزمون به پرسش نامه های ناامیدی، شادکامی و عزت نفس پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات سه گروه آموزش مهارتهای مقابله ای شناختی رفتاری، تنظیم هیجان و گروه گواه در ناامیدی، شادکامی و عزت نفس وجود دارد. نتایج آزمون تعقیبی نیز نشان داد که در شادکامی و ناامیدی هر دو شیوه ی آموزش مهارتهای مقابله شناختی رفتاری و تنظیم هیجان به یک اندازه اثربخش بودند ولی روش تنظیم هیجان بر عزت نفس اثربخش نبود. با توجه مشکلات کودکان بی سرپرست و بدسرپرست در اکتساب طبیعی مهارتهای رفتاری و هیجانی ضروری برای رشد، آموزش مهارتهای مقابله ای شناختی رفتاری و تنظیم هیجان در افزایش میزان شادکامی و کاهش ناامیدی این کودکان و نوجوانان می تواند سودمند باشد.
بررسی نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین تحمل ناپذیری بلاتکلیفی با نگرانی انجام گرفته است. تعداد 254 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران (114 زن، 140 مرد) در این پژوهش شرکت کردند. شرکت کنندگان مقیاس تحمل ناپذیری بلاتکلیفی فرم کوتاه (IU-12)، پرسشنامه حالت نگرانی پن (PSWQ-16) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان فرم کوتاه (CERQ-18) را تکمیل نمودند. نتایج پژوهش نشان داد که بین تحمل ناپذیری بلاتکلیفی و راهبردهای انطباقی و غیرانطباقی تنظیم شناختی هیجان به ترتیب رابطه منفی و مثبت وجود دارد. همچنین، نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین تحمل ناپذیری بلاتکلیفی با نگرانی در این پژوهش تأیید شد. یافته ها نشان می دهند که بین نگرانی و تحمل ناپذیری بلاتکلیفی رابطه خطی ساده برقرار نبوده و راهبردهای انطباقی و غیرانطباقی تنظیم شناختی هیجان می توانند بر این رابطه تأثیر بگذارند.
تأثیر آموزش جلوه های چهره ای هیجان های بنیادی بر تشخیص هیجان های بنیادی در کودکان درخود مانده با کارکرد بالا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر آموزش جلوه های چهره ای هیجان های بنیادی بر تشخیص هیجان های بنیادی در کودکان در خود مانده با کارکرد بالا صورت گرفته است.
مواد و روش ها: در این پژوهش از روش شبه آزمایشی و طرح تک آزمودنی AB بهره گرفته شده است. جامعه مورد پژوهش شامل کلیه کودکان درخودمانده 5 تا 8 ساله با کارکرد بالای شهر تهران در سال 91 بود که پنج کودک از میان آن ها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس ملاک های تشخیصی چهارمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی انتخاب شدند. آموزش جلوه های چهره ای 3 روز در هفته و به مدت 12 جلسه 20 دقیقه ای برای هر کودک به صورت انفرادی انجام شد .برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی شامل نمودارها استفاده گردید.
یافته ها: نتایج حاصل از مقایسه تعداد پاسخ های صحیح شرکت کنندگان در مرحله خط پایه و آزمون پایانی حاکی از بهبود عملکرد آنان در شناسایی هیجان های بنیادی است چنان که در آزمون پایانی تعداد پاسخ های صحیح شرکت کنندگان در بیشتر موارد به حداکثر رسید.
نتیجه گیری: آموزش ها توانستند پاسخ های صحیح شرکت کنندگان را در بازشناسی هیجان ها به ویژه هیجان های شادی، غم و خشم افزایش دهند. تعداد پاسخ های صحیح به ویژه از ناحیه دهان به حداکثر رسیدند بنابراین با توجه به اثر بخشی نسبی آموزش، پیشنهاد می شود که آموزش هیجان ها به عنوان بخشی از برنامه کار با کودکان درخود مانده درآید.
مدل پیش بین رضامندی زندگی بر اساس سازه های روانشناسی مثبت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل پیش بین رضامندی زندگی بر اساس سازه های روانشناسی مثبت گرا بود. بدین منظور 1000 نفراز کارکنان دانشگاه های تهران با روش نمونه گیرى خوشه اى چندمرحله اى انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه های بهزیستی معنوی، دینداری، امیدواری، خوش بینی، عزت نفس، خودکارآمدی و رضامندی زندگی بود. داده ها با استفاده از نرم افزار لیزرل8/7 به روش تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که مدل اولیه ارائه شده، تنها در بعضی شاخص ها برازش داشت و بنابراین مدل تعدیل شده، برازش بهتری با داده ها نشان داد. نتایج حاکی از آن بود که متغیرهای معنویت، دینداری، امیدواری، عزت نفس و خودکارآمدی رابطه مستقیم معناداری با رضامندی زندگی دارند. همچنین بین متغیرهای معنویت و دینداری به واسطه متغیرهای امیدواری، خوش بینی، عزت نفس، و خودکارآمدی با رضامندی زندگی رابطه غیرمستقیم معنی داری به دست آمد. بین متغیرهای جنس، وضعیت تأهل و وضعیت اقتصادی با رضامندی زندگی رابطه معناداری وجود نداشت. در نهایت در پژوهش حاضر نقش سازه های روانشناسی مثبت گرا در رضامندی زندگی تأیید شد که این یافته بیانگر اهمیت سازه های روانشناسی مثبت گرا در رضامندی زندگی است.
پیش بینی شادکامی بر مبنای احساس شرم و گناه: بررسی نقش تعدیل گری جنسیّت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر ارتباط دو هیجان احساس شرم و احساس گناه با شادکامی، با چشم اندازی بر گرفته از روان شناسی مثبت بررسی شد. شرکت کنندگان این پژوهش231 نفر (134 دختر و 97 پسر) از دانشجویان مقطع کارشناسی ساکن خوابگاه های دانشگاه شیراز و علوم پزشکی شیراز بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از مقیاس هیجان خودآگاه برای بزرگسالان( تانجنی و همکاران) و مقیاس شادکامی آکسفورد(آرگیل و همکاران) استفاده شد. فرضیه های این پژوهش با استفاده از روش رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان آزمون شدند. یافته ها نشان داد احساس شرم و احساس گناه به طور معنادار شادکامی را پیش بینی می کند. یافته ها هم چنین نقش تعدیلی جنسیّت را تأیید کرد. به این ترتیب که در دختران تنها احساس شرم، پیش بینی کنندة منفی و معنادار شادکامی بود. اما در پسران هم احساس شرم و هم احساس گناه به طور معنادار، شرم به صورت منفی و احساس گناه به صورت مثبت، پیش بینی کنندة شادکامی بود. در مجموع یافته ها نشان داد که بر مبنای پیامدهای هیجانی، می توان شرم و گناه را دو هیجان متمایز از هم در نظر گرفت، البته الگوی حاصله در دختران و پسران متفاوت است.
پیش بینی شادکامی بر اساس ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده با واسطه گری تاب آوری در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه گری تاب آوری در رابطه بین ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده و شادکامی در دانش آموزان مقطع متوسطه بود. بدین منظور186 دانش آموز دختر و پسر مقطع متوسطه شهر شیراز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده (کوئرنر و فیتزپاتریک، 2002)، مقیاس تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) و پرسشنامه شادکامی آکسفورد (هیلز و آرجیل،2001)، استفاده شد. نتایج تحلیل های آماری نشان داد که بین ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده، تاب آوری و شادکامی رابطه معناداری وجود دارد، به این صورت که بین جهت-گیری گفت و شنود خانواده، تاب آوری و شادکامی رابطه مثبت و بین جهت گیری همنوایی خانواده، تاب آوری و شادکامی، رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین، بین تاب آوری و شادکامی نیز رابطه مثبت و معناداری وجود داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که جهت گیری گفت و شنود خانواده، پیش بینی کننده مثبت و معنادار تاب آوری و شادکامی فرزندان و جهت گیری همنوایی خانواده، پیش بینی کننده منفی بوده است. همچنین، تاب آوری در رابطه بین جهت گیری گفت و شنود و شادکامی نقش متغیر واسطه ای سهمی و در رابطه بین جهت گیری همنوایی و شادکامی، نقش واسطه ای کامل را ایفا می کند.
رابطه بین تاب آوری و نشاط ذهنی با استعداد اعتیاد دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی ارتباط بین تاب آوری و نشاط ذهنی با استعداد اعتیاد بود. روش: روش تحقیق همبستگی از نوع توصیفی بود. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه پیام نور واحد لردگان بود که تعداد 172 نفر از آن ها با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به پرسش نامه های تاب آوری، نشاط ذهنی موقعیتی و سنجش استعداد اعتیاد پاسخ دادند. یافته ها: براساس نتایج، تاب آوری و نشاط ذهنی با استعداد اعتیاد دانشجویان رابطه منفی نشان دادند. همچنین نشاط ذهنی و تاب آوری قدرت پیش بینی استعداد اعتیاد را داشتند. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که تاب آوری و نشاط ذهنی یکی از عوامل موثر در ایجاد آمادگی در افراد برای مصرف مواد مخدر می باشند.
اثر بخشی خنده درمانی و درمان راه حل مدار به شیوه گروهی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی خنده درمانی و درمان راه حل مدار گروهی و مقایسه این دو درمان در کاهش نشانه های افسردگی دانش آموزان دختر صورت گرفت. به دلیل افزایش چشمگیر نشانه های افسردگی در نوجوانی درمان های کوتاه مدت می تواند شیوه های درمانی مناسبی برای مداخله و اثربخشی باشد.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع طرح های مداخله ای پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری را کلیه دختران دبیرستانی شهرستان ایوان تشکیل می دهند که به روش نمونه گیری خوشه ای از یک مدرسه از بین مدارس انتخاب شد. به منظور غربالگری دانش آموزان افسرده Beck Depression Inventory مورد استفاده قرار گرفت. از بین دانش آموزان جمعا 30 نفر واجد شرایط انتخاب و در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) به صورت تصادفی جایگذاری شدند دو گروه آزمایش خنده درمانی و درمان راه حل مدار را دریافت و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. داده ها در نرم افزارspss.22 وارد و با روش تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بن فرنی تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: بر اساس نتایج خنده درمانی و درمان راه حل مدار کاهش نشانه ای افسردگی را در پی دارد (001/0>p) هم چنین اثربخشی خنده درمانی در کاهش نشانه های افسردگی بیشتر از درمان راه حل مدار است (001/0>p).
نتیجه گیری: با وجود اثربخشی خنده درمانی و درمان راه حل مدار در کاهش نشانه های افسردگی خنده درمانی به دلیل ایجاد تغییرات سریع در مؤلفه های فیزیولوژیک مؤثرتر از درمان راه حل مدار است.
بررسی نقش پیش بین دینداری در گرایش نوجوانان به رفتارهای پرخطر با واسطه گری نظم بخشی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش دینداری با واسطه گری نظم بخشی هیجانات در پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان بود.روش:جامعه ی آماری این پژوهش، شامل دانش آموزان دبیرستان های نواحی پنج گانه اصفهان بود که از بین دانش آموزان دبیرستان ها در سال 1391 تعداد 383 نفر(176پسر و 207 دختر) با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه دینداری ، پرسشنامه دشواری در نظم بخشی هیجانات و پرسشنامه خطرپذیری نوجوانان ایرانی گردآوری و از طریق روش های آماری تحلیل مسیر و رگرسیون چندگانه مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد دشواری در نظم بخشی هیجانی در رابطه میان دینداری و رفتار پرخطر تا اندازه ای واسطه شده است. همچنین، رابطه مستقل معناداری بین دینداری و رفتارهای پرخطر وجود داشت.نتیجه گیری:نوجوانانی که اعتقادات مذهبی قوی تر ی دارند و هیجاناتشان را به گونه ای مؤثر تنظیم می کنند به احتمال کمتر در رفتارهای پرخطر شرکت می کنند.
اثربخشی آموزش مدیریت استرس بر امید و سازگاری بین فردی معتادان تحت درمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی– رفتاری بر ارتقاء امید و سازگاری اجتماعی و عاطفی معتادان تحت درمان نگه دارنده با متادون بود. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی و طرح تحقیق پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. برای نیل به هدف 20 فرد مبتلا به سوءمصرف مواد که تحت درمان نگه دارنده با متادون در یکی از مراکز ترک اعتیاد استان تهران قرار گرفته بودند؛ به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (10 نفر) و گروه گواه (10 نفر) قرار گرفتند. آموزش طی 10 جلسه برگزار شد و پرسشنامه امید اشنایدر و مقیاس سازگاری عاطفی و اجتماعی بل توسط شرکت کنندگان تکمیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و گواه در میزان سازگاری عاطفی- اجتماعی و همچنین امید وجود دارد. به طوری که گروه آزمایش ارتقاء قابل ملاحظه ای را نشان داد. نتیجه گیری: می توان گفت، آموزش شناختی– رفتاری مدیریت استرس می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید برای معتادان تحت درمان نگه دارنده با متادون مؤثر باشد.
تأثیر آموزش کاربرد عملی مهارت های روابط صمیمانه بر میزان رضایت جنسی و شادمانی زناشویی زنان متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش تعیین تأثیر آموزش برنامه کاربرد عملی مهارت های ارتباط صمیمانه ""پیرز"" (PAIRS) بر میزان رضایت جنسی و شادمانی زناشویی زنان متاهل بود. پژوهش، از نوع نیمه آزمایشی، با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه کنترل بوده است. به این منظور، تعداد 22 نفر از زنان متاهل شرکت کننده در پژوهش، به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های رضایت جنسی (ISS) هادسون، هاریسون و کروسکاپ و مقیاس شادمانی زناشویی (MHS) آرزین، ناستر و جونز استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون، برای گروه آزمایش، آموزش کاربرد عملی مهارت های روابط صمیمانه در هشت جلسه به صورت هر هفته یک جلسه دوساعته به شیوه گروهی ارایه شد، اما گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد مداخله آموزشی برنامه کاربرد عملی مهارت های روابط صمیمانه باعث بهبود 44 درصدی رضایت جنسی و ارتقای 37 درصدی شادمانی زناشویی گروه آزمایش در پس آزمون شده است. نتایج پیگیری سه ماهه حاکی از تأثیر 42 درصدی این مداخله بر رضایت جنسی و تأثیر 36 درصدی بر شادمانی زناشویی بوده است. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که توانمندی زنان در سایه آموزش و یادگیری برنامه کاربرد عملی مهارت های روابط صمیمانه با همسرانشان موجب افزایش رضایت جنسی و شادمانی زناشویی زنان متاهل در بلند مدت شده و استفاده از این برنامه آموزشی برای مشاوره پیش از ازدواج و زوج درمانی به منظور ارتقای کیفیت روابط زوجین توصیه می شود.