فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۴۴۹ مورد.
تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر خودکارامدی تحصیلی دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر بلبان آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر خودکارآمدی تحصیلی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهر بلبان آباد در سالتحصیلی 1392-1391می باشد. برای انتخاب نمونه از جامعه پژوهش، از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است. ابزار گرد آوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه خود کارامدی تحصیلی MJSES (1999) بود که قبل وبعد از آموزش مهارت های زندگی در بین دانش آموزان توزیع شد. محتوایی که برای آموزش دانش آموزان در نظر گرفته شده بود شامل مهارت های برنامه ریزی وسازماندهی، بستر سازی یادگیری، مهارت های فراشناختی، نحوه ثبت ونگهداری اطلاعات، استفاده خردمندانه از منابع، عزت نفس، تاب آوری، تفکر نقادو حل مسئله بود.برای تجزیه وتحلیل داده ها وبرای حذف اثر پیش آزمون از تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بر خودکارامدی تحصیلی دانش آموزان تاثیر دارد. از آنجا که آموزش این مهارت ها به دانش آموزان باعث افزایش دانش آنها از شیوه یادگیری می شود، بهتر می توانند اطلاعات را به خاطر بسپارند ودر نتیجه فراموشی کمتری هم داشته باشند. با پیشرفت تحصیلی خود پنداره آنها نیز، مثبت خواهد شد.
"پرورش عزت نفس کودکان "
حوزه های تخصصی:
اثربخشی آموزش فلسفه به شیوه حلقه کندوکاو بر تفکر انتقادی در دانشآموزان دوره ابتدائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش فلسفه به شیوه حلقه کندوکاو بر تفکر انتقادی و ابعاد آن در دانش آموزان دختر پایه پنجم ابتدایی شهر یزد بود. جامعه موردمطالعه این پژوهش کلیه دانش آموزان پایه پنجم شهر یزد در سال تحصیلی 95-1394 بودند. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. بدین منظور 30 دانش آموز با بهره گیری از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش برای گردآوری داده ها، پرسشنامه تفکر انتقادی واتسون -گلیزر بود. آموزش فلسفه به شیوه حلقه کندوکاو طی ۱۲ جلسه ۶۰ دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا گردید. نتایج بررسی فرضیه ها از طریق تحلیل کوواریانس (سطح معناداری 05/0) نشان داد که آموزش فلسفه بر تفکر انتقادی و ابعاد آن (استنباط، استنتاج، تعبیر و تفسیر و ارزشیابی استدلال های منطقی) مؤثر است و باعث بهبود آن ها شده است.
سنجش میزان خود ارزشیابی دانشجویان کارشناسی ارشد دانشکده پرستاری و مامایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و اهداف:خود ارزشیابی حلقه مفقوده اغلب نظام های آموزشی و مهم ترین ابزار بهبود مستمر است. هدف این پژوهش سنجش میزان خود ارزشیابی دانشجویان رشته های مختلف مقطع کارشناسی ارشد است.
مقایسه خودکارآمدی در تعامل با همسالان و شایستگی اجتماعی در دانش آموزان پسر با رفتارهای پرخاشگرانه و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی از اختلالات رفتاری که شیوع آن به طور هشداردهنده ای بالا است، پرخاشگری است. کودکان دارای رفتارهای پرخاشگرانه خانواده، مدرسه و اجتماع را با مسائل گوناگونی مواجه می کنند که آن ها را در برابر آشفتگی های روانی-اجتماعی دوران نوجوانی و حتی بزرگسالی آسیب پذیر می سازد. هدف این پژوهش مقایسه خودکارآمدی در تعامل با همسالان و شایستگی اجتماعی در دانش آموزان پسر پرخاشگر و عادی پایه های پنجم و ششم دوره ابتدایی شهر اهواز در سال تحصیلی 94-1393 بود. روش: نمونه این پژوهش شامل 250 دانش آموز پسر (125 دانش آموز پرخاشگر و 125 دانش آموز عادی) بود که به روش تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. طرح پژوهش، علی-مقایسه ای بود. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس خودکارآمدی کودکان در تعامل با همسالان، مقیاس شایستگی اجتماعی و پرسشنامه پرخاشگری کودک در مدرسه بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه از لحاظ خودکارآمدی در تعامل با همسالان و شایستگی اجتماعی تفاوت معنی داری وجود دارد. به علاوه، میزان خودکار آمدی در تعامل با همسالان و شایستگی اجتماعی در گروه پرخاشگر نسبت به گروه عادی کمتر بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعه ی حاضر، نقصان در خودکار آمدی در تعامل با همسالان و شایستگی اجتماعی می تواند به عنوان یکی از عوامل مهم در بروز رفتارهای پرخاشگرانه مورد توجه قرار گیرد.
پیش بینی ابعاد خودکارآمدی بر اساس الگوی ارتباطات خانوادگی و ساختار کلاس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر میزان پیش بینی ابعاد خودکارآمدی (تحصیلی، اجتماعی و هیجانی) توسط جهت گیری های ارتباطات خانواده (گفت و شنود و همنوایی) و ابعاد ساختار کلاس (تکلیف، سخت گیری در ارزشیابی، تأکید در ارزشیابی و مرجعیت) مورد بررسی قرا گرفت. شرکت کنندگان پژوهش شامل 657 دانش آموز پسر (331) و دختر (326) بودند که به روش خوشه ای چند مرحله ای تصادفی از مدارس متوسطه ی شهر شیراز انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات، از مقیاس ابعاد خودکارآمدی موریس، مقیاس تجدیدنظر شده الگوی ارتباطات خانواده کوئرنر و فیتزپاتریک، زیر مقیاس های ساختار کلاس الیوت و چرچ و همچنین زیر مقیاس مرجعیت از پرسشنامه ی آیمز استفاده شد. روایی پرسش نامه ها با استفاده از روش تحلیل عامل و پایایی آنها به روش آلفای کرونباخ احراز گردید. جهت پاسخگویی به سؤالات پژوهش از روش آماری رگرسیون به شیوه ی همزمان استفاده شد. نتایج نشان داد: جهت گیری گفت و شنود به صورت مثبت ابعاد خودکارآمدی را پیش بینی می کند. بعد تکلیف پیش بینی کننده ی مثبت خودکارآمدی تحصیلی، بعد سخت گیری در ارزشیابی پیش بینی کننده ی منفی خودکارآمدی تحصیلی و هیجانی و بعد مرجعیت پیش بینی کننده ی مثبت خودکارآمدی اجتماعی بودند. یافته در مجموع بیانگر آن بود که جهت گیری های ارتباطی خانواده نقش مهمتری در خودکارآمدی در مقایسه با ابعاد ساختارکلاس دارند.
الگوی پیش بینی هوش معنوی بر پایه سبک های اسنادی و خود کنترلی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، تدوین الگوی شاخص های هوش معنوی با توجه به نقش سبک های اسنادی و خود کنترلی بود. از این رو، 372 دانشجوی به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب و مقیاس های سبک های اسنادی سلیگمن، خود کنترلی تانجنی و هوش معنوی کینگ را تکمیل نمودند. در بررسی یافته ها از شیوة تحلیل مسیر و روش بیشینة احتمال بهره گرفته شد. یافته ها نشان دادند که سبک اسناد بیرونی و پایدار موفقیت و سبک اسناد پایدار و کلی شکست، از طریق خود کنترلی به ترتیب پیش بینی کنندة افزایش و کاهش تفکر انتقادی وجودی می باشند. همچنین مسیرهای مستقیمی نیز بین اسناد بیرونی موفقیت، تفکر انتقادی وجودی و تولید معنای شخصی، اسناد پایداری موفقیت و آگاهی متعالی، اسناد کلی موفقیت و بسط هوشیاری وجود دارند. مدل مفهومی حاضر نشان می دهد که بررسی نوع رویکرد اسنادی فرد در رویدادهای مختلف زندگی، در روشن شدن فرایند خودکنترلی و در تبیین هوش معنوی سودمند خواهد بود.
اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر مدیریت زمان و خود کارآمدی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر بهبود مدیریت زمان و خودکارآمدی دانش آموزان دختر بود. جامعة آماری کلیة دانش آموزان دختر سال اول متوسطه شهرستان هیر مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 91-90 بودند. از این جامعه آماری دو کلاس 20 نفری جمعاً 40 دانش آموز دختر به صورت تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل مطالعه شدند. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون- پس آزمون با گروه های ناهمسان بود. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های مدیریت زمان بارلینگ، کلوی و چونگ، خودکارآمدی اسکوارتز و جروسالم و هوش هیجانی برادبری و گریوز استفاده شد. داده های به دست آمده با تکنیک کواریانس چند متغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد افرادی که در دورة آموزشی هوش هیجانی شرکت کردند بیش تر از افرادی که در این دوره شرکت نکردند، زمان خود را مدیریت می کنند و احساس خودکارآمدی بیش تری می کنند. همچنین معلوم شد که آموزش هوش هیجانی قسمت بیش تری از واریانس مدیریت زمان کوتاه مدت را در مقایسه با ورایانس مدیریت زمان بلند مدت و خودکارآمدی تبیین می کند. پژوهش حاضر ضمن بسط ادبیات پژوهشی مدیریت زمان، خودکارآمدی و هوش هیجانی، به توجه ویژة مشاوران مدارس به هوش هیجانی دانش آموزان تأکید می کند.
درمان خودیاری از طریق کتاب: بررسی نظرات درمانگران و مراجعان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی درمان خودیاری از طریق کتاب بر اساس نظرات درمانگران و مراجعان است. پژوهش به روش پیمایشی انجام شده و برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. نمونه شامل 25 نفر روان شناس و مشاور کلینیک های مشاوره و روان شناسی منطقه 6 تهران و 85 نفر از مراجعان آن ها بود. یافته های پژوهش نشان داد که اکثر روان شناسان و مشاوران کلینیک های منطقه 6 تهران با روش خودیاری از طریق کتاب در سطح متوسط (52%) آشنایی داشتند و از این روش برای درمان مراجعان خود در حد متوسط (36%) استفاده می کردند، همچنین این روش را به عنوان روش مکمل درمان مناسب نمی دانستند، از نظر اکثر آن ها میزان موفقیت این روش در آینده در حد متوسط (48%) است که می توان گفت با نظر مراجعان درباره موفقیت این روش درآینده، که اکثریت آن ها میزان موفقیت این روش را در حد متوسط (6/30%) می دانستند، تا حدودی همپوشانی دارد. همچنین میزان سودمندی این روش از دیدگاه مراجعان برای رفع مشکلاتشان از این قرار بود که 8/42% روش خودیاری از طریق کتاب را برای رفع مشکلاتشان مؤثر ندانسته اند. این امر با توجه به میزان آگاهی نسبتاً پایینی که مشاوران و روان شناسان درباره این روش دارند و همچنین میزان استفاده کمی که از این روش داشته اند تا حدودی توجیه پذیر است که روش خودیاری از طریق کتاب برای رفع معضلات مراجعان مناسب نبوده و ترجیح اکثریت آن ها به این امر بوده است که برای رفع معضل خود از مشاوره استفاده کنند.
فرمول اعتماد به نفس
ارائه الگوی روابط علی جهت گیری هدف تحصیلی و درگیری شناختی: نقش واسطه ای هیجان های تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر ارائه الگوی روابط علی جهت گیری هدف تحصیلی و درگیری شناختی بر اساس نقش واسطه گری هیجان های تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی به روش تحلیل مسیر است. روش: نمونه آماری این پژوهش شامل 523 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور شیراز که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده و به پرسشنامه هایی متشکل از درگیری شناختی وانگ و اسکالیس (2013)، خودکارآمدی تحصیلی میجلی و همکاران (2000)، جهت گیری هدف تحصیلی میدلتن و میگلی (1997) و هیجان های تحصیلی پکران (2005) پاسخ دادند. یافته ها: به طورکلی نتایج از اثرات غیرمستقیم مؤلفه های جهت گیری هدف تحصیلی بر درگیری شناختی دانشجویان اشاره دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده جهت گیری هدف تحصیلی و مؤلفه های آن از طریق واسطه گری ابعاد هیجان های تحصیلی بر درگیری شناختی تأثیرگذار بوده به طوری که اهداف تبحری از طریق هیجان های مثبت و درگیری تحصیلی اثر غیرمستقیم و مثبت و اهداف اجتنابی و عملکردی از طریق هیجان های منفی بر درگیری شناختی اثر غیرمستقیم و منفی است. کلیه متغیرهای مطرح در این پژوهش سی و یک درصد از تغییرات موجود در متغیر درگیری شناختی را تبیین می کنند.
میزان هماهنگی نگرشهای تربیتی والدین نسبت به فرزندان پسر و ارتباط آن با خودپنداری نوجوانان پسر (1)
XML بررسی مقایسه ای پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارای نیمرخ های عاطفه تحصیلی سازگار و ناسازگار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش شناسایی نیمرخ های عاطفه تحصیلی دانش آموزان در متغیرهای تعلل ورزی تحصیلی، جهت گیری هدف و باورهای انگیزشی و نیز تفاوت این نیمرخ ها از لحاظ پیشرفت تحصیلی بود. روش پژوهش پیمایشی و از نوع علّی- مقایسه ای بود. آزمودنی ها 407 نفر از دانش آموزان سال سوم متوسطه شهر تبریز بودند و به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای تشخیص نیمرخ های عاطفه تحصیلی پرسشنامه های راهبرد های انگیزشی برای یادگیری ((MSLQ، پرسشنامه هدف پیشرفت ((AGQ و مقیاس ارزیابی تعلل ورزی-نسخه دانش آموز((PASS در میان آزمودنی ها اجرا شد. برای تحلیل داده ها از روش های آماری ، تجزیه تابع تشخیص و tمستقل استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل خوشه ای نشان دهنده دو نیمرخ عاطفه تحصیلی سازگار(225=n) و ناسازگار(182=n) در میان دانش آموزان بود. نخستین نیمرخ شامل دانش آموزانی با مقادیر بالای ارزش گذاری درونی تکلیف و خودکارآمدی، مقادیر متوسط ناراحتی از تعلل ورزی، تغییر عادت تعلل ورزی، هدف تسلط و عملکرد گرایشی و مقدار پایین اضطراب امتحان، تعلل ورزی در تکالیف، امتحان و تهیه گزارش نیم سالی و هدف تسلط- اجتنابی بود که نیمرخ دارای عاطفه تحصیلی سازگار نامیده شد. نیمرخ دوم نیمرخ دارای عاطفه تحصیلی نا سازگار نامیده شد که شامل دانش آموزانی با مقادیر بالای اضطراب امتحان، هدف تسلط اجتنابی، تعلل ورزی در تکالیف، امتحان و تهیه گزارش نیم سالی، مقادیر متوسط ناراحتی از تعلل ورزی، تغییر عادت تعلل ورزی، هدف تسلط و عملکرد گرایشی و مقادیر پایین ارزش گذاری درونی و خودکارآمدی بودند. نتایج آزمون tحاکی از آن بود که نیمرخ عاطفه تحصیلی سازگار نسبت به نیمرخ دارای عاطفه تحصیلی نا سازگار، پیشرفت تحصیلی بالاتری داشتند.
نقش واسطه ای ارزش های تحصیلی در رابطه بین خودراهبری یادگیری دانشجویان و ادراک آنان از کیفیت عملکرد اعضای هیأت علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف کلی از انجام این تحقیق، بررسی نقش واسطه ای ارزش های تحصیلی در رابطه بین خودراهبری یادگیری دانشجویان و ادراک آنان از کیفیت عملکرد اعضای هیأت علمی می باشد. جامعه آماری پژوهش، تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی رشته های گروه علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس در سال تحصیلی 91- 92 است که شامل 4181 نفر می گردند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای، از هر یک از رشته ها، یک کلاس کارشناسی به صورت تصادفی 400 نفر انتخاب شدند. ابزار تحقیق شامل سه پرسشنامه خودراهبری یادگیری، پرسشنامه ارزش های تحصیلی و پرسشنامه ادراک دانشجویان از کیفیت عملکرد بود که پس از محاسبه روایی و پایایی، بین افراد نمونه توزیع گردید. با استفاده از روش های آمار استنباطی داده ها تحلیل شدند. نتایج نشان داد که خودراهبری یادگیری دانشجویان پیش بینی کننده مثبت و معنی دار ارزش های تحصیلی آنان و هم چنین پیش بینی کننده مثبت و معنی دار ادراک دانشجویان از کیفیت عملکرد اعضای هیأت علمی می باشد. ارزش های تحصیلی دانشجویان نیز پیش بینی کننده مثبت و معنی دار ادراک دانشجویان از کیفیت عملکرد اعضای هیأت علمی می باشد و در نهایت ارزش های تحصیلی در رابطه بین خودراهبری یادگیری دانشجویان و ادراک آنان از کیفیت عملکرد اعضای هیأت علمی نقش واسطه ای دارد.
اثربخشی آموزش راهبردهای فراشناختی و خلاقیت بر خود پنداره تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضرباهدف بررسی اثربخشی آموزش فراشناخت و خلاقیت بر خود پنداره انجام شده است.طرح پژوهش،شبه آزمایشی و در دو گروه آزمایش ویک گروه گواه با پیش آزمون-پس آزمون صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دختر پایه هفتم منطقه 2 شهرتهران در سال تحصیلی 94-1393بود و به کمک نمونه آماری شامل 54 نفر که از این تعداد به تصادف، 18 نفر درگروه آزمایش فراشناخت، 18 نفر درگروه آزمایش خلاقیت و 18 نفردرگروه کنترل جایگزین شدندو پیش آزمون سنجش خودپنداری تحصیلی دلاور برای گروه ها اجرا و سپس 10 جلسه 70 دقیقه ای گروه آزمایش اول با روش بسته آموزشی برگرفته از روش TREE(مدل سکستون و همکاران) و گروه آزمایش دوم با روش بسته های آموزش خلاقیت محقق ساخته برگرفته از اصول تورنس و ویلیامز و گروه کنترل با روش متداول آموزش دیدند.جهت بررسی افزایش خود پنداره تحصیلی پس آزمون استفاده شد و داده هابا استفاده ازآزمون های آماری موردنیازازجمله تحلیل کوواریانس موردتجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد دانش آموزانی که از آموزش های فراشناختی و خلاقیت برخوردار بودندنسبت به دانش آموزانی که به روش متداول آموزش دیدند به صورت معناداری خود پنداره تحصیلی شان افزایش یافته است؛و راهکار های مناسب جهت ارتقاء خودپنداری تحصیلی پیشنهاد گردید.
بررسی رابطه کما لگرایی و حرمت خود در دانش آموزان پیش دانشگاهی
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، رابطه کمالگرایی و حرمتخود در دانشآموزان بررسی شده است. هدف اصلی پژوهش، مطالعة نوع رابطه کمالگرایی مثبت و منفی با حرمتخود در دانشآموزان بود. یکصدوهشتاد دانشآموز و دیپلمة پیشدانشگاهی (90 دختر و 90 پسر) به تعداد مساوی از رشتههای علوم انسانی، علوم تجربی و ریاضی در این پژوهش شرکت کردند. از آزمودنیها خواسته شد مقیاس کمالگرایی مثبت و منفی و مقیاس حرمتخود کوپراسمیت را تکمیل کنند. برای تحلیل دادههای پژوهش، از شاخصها و روشهای آماری شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحرافمعیار، تحلیل واریانس، ضرایب همبستگی و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین کمالگرایی مثبت و حرمتخود همبستگی مثبت معنادار و بین کمالگرایی منفی و حرمتخود همبستگی منفی معنادار وجود دارد. کمالگرایی مثبت از طریق تقویت احساس «شایستگی شخصی» و «پذیرش خویشتن» با افزایش سطح حرمتخود در ارتباط قرار میگیرد و کمالگرایی منفی از طریق تضعیف احساس «شایستگی شخصی» و «پذیرش خویشتن» و نیز از طریق تشکیل یا تشدید اختلالهای روانشناختی شامل افسردگی، اضطراب و مشکلات شخصیتی و بین شخصی با کاهش سطح حرمتخود مرتبط میشود.