فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۳۰۳ مورد.
چگونه روی خشم کودکان کار کنیم!
حوزه های تخصصی:
اثر بخشی خانواده درمانی ستیر بر تغییر سبک های مقابله با تعارض زناشویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
انتقاد یا انفجار ؟
مدیریت خشم در نوجوانان، رویکردی خلاق در مشاوره ی گروهی
حوزه های تخصصی:
رابطه ی سبک های دلبستگی و راهبردهای حل تعارض بر رضایت مندی زناشویی زنان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
کنترل خشم به شیوه ی لاک پشت کوچولو (تأملی در جای خالی آموزش های هیجانی و عاطفی در قصه های کودکان)
نظریه وارونه سازی و ارتباط متقابل فیزیولوژیک در تعاملات دوتایی مادران و دختران کم تعارض و پرتعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این آزمایش ارتباط متقابل فیزیولوژیکی را در زوجهای مادر - دختر با استفاده از سازه های نظریه وارونه سازی (Apter, 1982) شامل حالت های فراانگیزشی، و فرآیندهای وارونه سازی مورد بررسی قرار داده است. ارتباط متقابل فیزیولوژیکی مقیاسی از کیفیت و میزان پیش بینی پاسخ های فیزیولوژیکی یک فرد از الگوهای پاسخ فیزیولوژیکی فرد دیگر است. از بین 63 زوج مادر - دختر که در یک آزمایش قبلی (غفار تبریزی، 2003) شرکت کرده بودند، یک گروه پر تعارض (12 زوج) و یک گروه کم تعارض (12 زوج) بر اساس خرده مقیاس تعارض از مقیاس محیط خانواده (Moss&moss 1994) تشکیل شد. این مطالعه سطح ارتباط متقابل فیزیولوژیکی بین زوج ها و همچنین پیش بینی کننده های هیجانی و فرا انگیزشی ارتباط متقابل فیزیولوژیکی را در تعاملات خنثی، متعارض و مطبوع مطالعه نمود. نتایج نشان داد که پاسخ های فیزیولوژیکی دختران پاسخ های مادران را بهتر پیش بینی کرد تا بر عکس این مورد طبق نتایج، میزان عناد طلبی و آرامش دختران پیش بینی کننده ارتباط متقابل بود. سود و زیان تعاملی نیز با فیزیولوژی مشترک ارتباط داشتند. برای گروه پرتعارض، ارتباط متقابل فیزیولوژیکی در زمان مکالمه متعارض قوی تر از زمان مکالمه مطبوع بود. به طور کلی، داده ها سودمندی سازه های نظریه وارونه سازی را در توضیح تداخل اثر بین فرآیندهای فرا انگیزشی، هیجانی حین تعاملات و ارتباط متقابل فیزیولوژیکی بین زوج های مادر - دختر نشان داد. با این وجود، عوامل شناختی، کلامی و غیرکلامی که ارتباط متقابل فیزیولوژیک را بر می انگیزند، باید هدف مطالعات آینده قرار گیرند
بررسی کیفیت رابطه والد- فرزندی در دو گروه از دانش آموزان پسر پرخاشگر و غیر پرخاشگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش،کیفیت رابطه والد- فرزندی دانش آموزان پر خاشگر و غیر پرخاشگر با یکدیگر مقایسه شده است.متغیرهای مورد پژوهش عبارت بودند از:کیفیت رابطه والد- فرزندی و خرده مقیاسهای آن(عاطفه مثبت پدرانه،آمیزش پدرانه،ارتباط،خشم،عاطفه مثبت مادرانه،آزردگی/ سر در گمی نقش،همانند سازی و ارتباط مادرانه)، پرخاشگری و خرده مقیاسهای آن(پرخاشگر فیزیکی،پرخاشگری کلامی،خشم و خصومت).
نمونه پژوهش 258 نفر از دانش آموزان پسر مقطع متوسطه بین 17-14 ساله (به روش نمونه گیری خوشه ای) با استفاده از دو پرسشنامه مقیاس رابطه والد- فرزندی (PCRS) و پرسشنامه پرخاشگری(AQ) ارزیابی شد.روش تحقیق، پس رویدادی بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از روش آماری یومن ویتنی (به دلیل نرمال نبودن توزیع جامعه نمونه) برای مقایسه از میانگین های مستقل استفاده شد.
نتایج پژوهش نشان داد که دانش آموزان غیر پرخاشگر نسبت به دانش آموزان پرخاشگر در تمام ابعاد رابطه پدر- فرزندی با کیفیت تر بوده اند. در حالیکه در رابطه مادر- فرزندی در ابعاد همانند سازی و ارتباط تفاوت بین گروهها معنادار بود.
نقش مذهب در کاهش پرخاشگری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی نقش مشارکت افراد در مراسم مذهبی مساجد و برگزاری آداب مذهبی مشترک، در کاهش و کنترل پرخاشگری می پردازد. این مقال با روشی توصیفی تحلیلی و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی 420 شرکت کننده در مساجد شهر اصفهان با 420 غیر شرکت کننده در سال 1385 انتخاب گردیدند و با مقیاس پرخاشگری از طریق پرسش نامه AGQ مورد بررسی قرار گرفتند.
نتایج نشان می دهد که، بین دو گروه (مسجدی و غیر مسجدی) در میزان پرخاشگری تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بین دفعات حضور در مسجد و میزان پرخاشگری رابطه معکوس وجود دارد؛ یعنی هر چه میزان دفعات مراجعه به مسجد بیشتر باشد، از میزان پرخاشگری کاسته می شود. همچنین میزان پرخاشگری در مردان بیش از زنان و افراد مجرد بیش از افراد متاهل می باشد.
" تاثیر آموزش برنامه ترکیبی درمان شناختی رفتاری با رویکرد مثبت گرایی بر پیشگیری از خشونت نوجوانان شهر تهران "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"هدف از انجام این پژوهش، تعیین اثر بخشی آموزش تغییر سبک زندگی به شیوه گروهی بر افزایش رضایت زناشویی زوجین مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر تهران بود. بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از افراد مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر تهران 72 نفر با تشخیص نارضایتی زناشویی انتخاب و به صورت تصادفی درگروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایشی آموزش مبتنی بر روش روانشناسی فردی آدلر را در عرض 11 هفته دریافت نمودند در حالی که در مورد گروه کنترل آموزشی انجام نشد. فرض پژوهش بر این بود که آموزش تغییر سبک زندگی باعث افزایش رضایت زناشویی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل می شود. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ بود که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون برای گردآوری داده ها بر روی آزمودنی ها اجرا گردید. تحلیل کوواریانس حاکی از آن بود که آموزش تغییر سبک زندگی، موجب افزایش معناداری در میزان رضایت زناشویی در مرحله پس آزمون در گروه آزمایشی می گردد.
"
بررسی رابطه بین ساختار قدرت در خانواده با تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش ارتباط میان ساختار قدرت در خانواده با تعارضات زناشویی مورد بررسی قرار گرفته است. منظور از ساختار قدرت در خانواده، الگوی تصمیم گیری زوجین در هزینه کردن پول، خرید امکانات برای خانواده، تربیت فرزندان و غیره می باشد. در این مطالعه از یک نمونه در دسترس شامل 67 زن و مرد 45) زن و 22 مرد( استفاده شده است. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارتند از: پرسشنامه 42 سوالی به منظور اندازه گیری تعارضات زناشویی و پرسشنامه 63 سوالی برای اندازه گیری ساختار قدرت در خانواده (مقیاس قلمرو و حوزه قدرت، مقیاس ساخت قدرت یا روابط قدرت و مقیاس شیوه اعمال قدرت). به منظور تحلیل داده های جمع آوری شده از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. در این پژوهش علاوه بر فرض رابطه بین ساختار قدرت در خانواده با تعارضات زناشویی، همچنین فرض شده است که بین ساختار قدرت در خانواده با -1 تملک منابع ارزشمند (تحصیلات زوجین، درآمد زوجین و تملک دارای زوج) -2 متغیرهای جمعیتی (بعد خانوار، مدت ازدواج، فاصله سنی زوجین و مرحله چرخه زندگی) ارتباط وجود دارد. نتایج نشان داد که بین ساختار قدرت خانواده با تعارضات زناشویی ارتباط وجود دارد و دو فرضیه دیگر مبنی بر ارتباط میان ساختار قدرت خانواده با تملک منابع ارزشمند و متغیرهای جمعیتی، به دلیل عدم معناداری رابطه مورد تایید قرار نگرفت.
تاثیر آموزش گروهی مهارت های زندگی (مدیریت خشم، جرات آموزی، آرام سازی) بر افزایش جراتمندی و کاهش خشم در بیماران قلبی، پس از پیوند بای پس عروق کرونر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تاثیر آموزش گروهی مهارت های زندگی (مدیریت خشم، جرات آموزی و آرام سازی) بر افزایش جراتمندی و کاهش خشم در بیماران قلبی، پس از جراحی پیوند بای پس عروق کرونر، می پردازد. بدین منظور در قالب طرح پیش آزمون - پس آزمون به همراه گروه گواه، 40 بیمار مبتلا به اختلال کرونری قلب با دامنه سنی 65-35 سال که برای اولین بار تحت جراحی بای پس عروق کرونر قرار گرفته و در حال ترخیص از بیمارستان بودند، انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و گواه جای داده شدند. جهت گردآوری داده ها، از مقیاس جراتمندی راتوس و مقیاس خشم MMPI-2 استفاده شد که قبل از شروع برنامه آموزش مهارت های زندگی و بلافاصله پس از اتمام دوره آموزشی، توسط بیماران دو گروه آزمایش و گواه تکمیل گردید. تحلیل داده ها به روش تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها نشان دادند که برنامه آموزش گروهی مهارت های زندگی، به طور معنی داری موجب افزایش جراتمندی و کاهش خشم در بیماران شده است (p<0.001). همچنین بر اساس نتایج بدست آمده، بین دو جنس از لحاظ اثر بخشی آموزش گروهی مهارت های زندگی بر افزایش جراتمندی و کاهش خشم، تفاوت معنی دار ملاحظه نشد (P>0.05).