فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱٬۲۸۰ مورد.
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
45 - 64
حوزه های تخصصی:
مقدمه : مفهوم سلامت اجتماعی، مفهومی است که در کنار ابعاد جسمی و روانی سلامت، مورد توجه قرار گرفته است. ارتقاء سلامت اجتماعی در برگیرنده ی زمینه های اقدام اجتماعی برای توسعه سطح سلامت است؛ لذا هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه تاب آوری و حمایت اجتماعی با سلامت اجتماعی با نقش تعدیلی خود دلسوزی در دانشجویان دانشگاه پیام نور واحد تهران جنوب بود.
روش : طرح پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور واحد تهران جنوب در سال تحصیلی 1400-1399 بود که بر اساس جدول مورگان 364 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای با خوشه بندی دانشگاه بر اساس رشته و سپس انتخاب رشته به صورت تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامه های سلامت اجتماعی کیز و شاپیرو (2004)، مقیاس خود دلسوزی نف (2003)، پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و پرسشنامه حمایت اجتماعی زیمت و همکاران (1998) مورد نظر به صورت آنلاین پاسخ دادند.
یافته ها : تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد، مؤلفه ی تاب آوری 34 درصد و حمایت اجتماعی 27 درصد از واریانس سلامت اجتماعی را پیش بینی می کند. همچنین تاب آوری و حمایت اجتماعی به صورت غیرمستقیم و با نقش تعدیلی خود دلسوزی به ترتیب 24 و 4 درصد از واریانس سلامت اجتماعی را پیش بینی می کنند. خود دلسوزی نیز به میزان 39 درصد در تبیین سلامت اجتماعی به صورت مثبت تأثیر دارد.
نتیجه گیری : سلامت اجتماعی را می توان از طریق عواملی مانند تاب آوری و حمایت اجتماعی افزایش داد و در این بین هر قدر میزان خود دلسوزی افراد بیشتر باشد، این امر می تواند، مناسبتر انجام پذیرد.
پیش بینی قیم مآبی بر اساس مؤلفه های همدلی و سرایت رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
101 - 122
حوزه های تخصصی:
مقدمه : قیم مآبی در روابط بین فردی و زندگی اجتماعی پدیده ای رایج است، اما مطالعات بسیار کمی تاکنون رابطه ی آن را با دیگر سازه های روانشناختی بررسی کرده اند و مشخصاً ارتباط آن در روابط بین فردی با مؤلفه های همدلی روشن نیست. هدف از پژوهش حاضر نخست طراحی و ساخت ابزاری جهت سنجش قیام مآبی در زندگی روزمره و سپس بررسی رابطه قیم مآبی با مؤلفه های مختلف همدلی و سرایت رفتاری است.
روش : تحقیق حاضر به لحاظ روش، توصیفی از نوع همبستگی بوده و نمونه گیری به روش دردسترس صورت گرفته است. ساختار و بار عاملی پرسشنامه با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و روایی درونی با استفاده از آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفت. طی مطالعه ی دوم با استفاده از پرسشنامه ی قیم مآبی ساخته شده در تحقیق اول، مقیاس واکنش پذیری بین فردی (گلبابائی و همکاران، 2022) و مقیاس همدلی (جردن و همکاران، 2016) ، رابطه ی بین مؤلفه های مختلف همدلی و سرایت رفتاری با سازه ی قیم مآبی از طریق همبستگی و مدل رگرسیونی مشخص شد.
یافته ها : نمره ی قیم مآبی با دغدغه همدلانه (0.05 p <) رابطه ی مثبت معنا دار و با پریشانی شخصی رابطه ی منفی معنادار (0.05 < p) داشت. همچنین دو متغیر دغدغه همدلانه (0.01 < p) و پریشانی شخصی (0.01 < p) به عنوان پیش بین در مدل نهایی رگرسیونی به عنوان پیش بین نمره ی قیم مآبی افراد باقی ماندند.
نتیجه گیری : رابطه ی معکوس میان دو مؤلفه ی همدلی (دغدغه همدلانه و پریشانی شخصی) با قیم مآبی مؤید لزوم توجه به پیامدهای گاه متضاد سازه های زیرمجموعه ی همدلی است. مطالعات آینده می توانند با روش آزمایشی و بررسی دیگر سازه های روانشناختی، عوامل مؤثر بر قیم مآبی را روشن کنند.
اثربخشی برنامۀ آموزش مهارت های حل همیارانۀ تعارضات بین فردی بر هدفگزینی اجتماعی، سبک حل تعارض و سازگاری دختران دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
139 - 161
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه آموزش مهارت های حلّ همیارانه تعارضات بین فردی بر هدف گزینی اجتماعی، سبک های حلّ تعارض و سازگاری دختران دبیرستانی انجام شد. روش: در این پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمونِ با گروه کنترل غیرمعادل و همراه با پیگیری، 50 دانش آموز دختر 17 ساله در دو گروه آزمایش (25 دانش آموز) و کنترل (25 دانش آموز)، قبل و بعد از آموزش به مقیاس اهداف پیشرفت اجتماعی نسخه نوجوان (رایان و شیم)، سیاهه تعارض توماس کیلمن (توماس و کیلمن) و سیاهه سازگاری دانش آموزان با مدرسه (سینها و سینگ) پاسخ دادند. به کمک 7 جلسه و هر جلسه یک ساعت، بسته آموزش مهارت های حلّ همیارانه تعارضات بین فردی، به شیوه گروهی برای گروه آزمایش اجرا شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری نشان داد که در کوتاه مدّت و بلندمدّت برنامه ی آموزش مهارت های حلّ همیارانه ی تعارضات بین فردی در افزایش نمره ی جهت گیری هدف پیشرفت مبتنی بر تحوّل یافتگی اجتماعی، راهبردهای انطباقی حلّ تعارض و ابعاد مختلف سازگاری روان شناختی [42/0=2h ,05/0P< ,57/10=F] و در کاهش نمره ی اهداف مبتنی بر آشکارسازی تحوّل یافتگی اجتماعی و اجتناب از آشکارشدگی تحوّل نایافتگی اجتماعی و همچنین راهبردهای حلّ تعارض ناسازگارانه مبتنی بر رقابتی بودن، اجتنابی بودن و سازش کردن، اثرگذار بود ([51/0=2h ,05/0P< , 73/13 =F]). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مدیریت همیارانه تعارض نیازمند شمول گام هایی مانند درنظرگرفتن زمان و مکان مقتضی برای بحث پیرامون تعارضات، فهم دیدگاه دیگری با نگرشی غیرقضاوتی و حساسیت نسبت به نیازها و ادراکات دیگران، پیشنهاد هدف های سازگار و تلاش برای دستیابی به نتایج برد برد است.
پپیش بینی جامعه پسندی بر اساس سبک های تبادل اجتماعی و سبک فرزند پروری در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
85 - 100
حوزه های تخصصی:
مقدمه : جامعه پسندی به عنوان یک خصیصه شخصیتی به ارائه تصویر مطلوب و مورد پسند از خود اشاره دارد. شناخت عوامل پیش بینی کننده جامعه پسندی، سبب شناخت بهتر عوامل نیرومندساز تعامل های اجتماعی می شود. هدف این پژوهش، پیش بینی جامعه پسندی بر اساس سبک های تبادل اجتماعی و سبک فرزند پروری در دانشجویان بود. روش : طرح پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مرکز تحصیلات تکمیلی پیام نور تهران در سال تحصیلی 1399-1400 بود که تعداد 200 نفر از دانشجویان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه شخصیت جامعه پسند (پنر، 2002)، مقیاس سبک های تبادل اجتماعی (لیبمن و همکاران، 2011) و پرسشنامه سبک های فرزند پروری بامریند (1967) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون ساده چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. داده ها در نرم افزار Spss-24 تحلیل شدند. یافته ها : نتایج نشان دادند که سبک تبادلی انصاف و سرمایه گذاری افراطی و سبک فرزند پروری مقتدرانه می توانند، جامعه پسندی را با اطمینان پیش بینی نمایند (001/0P≤ ). نتایج ضریب رگرسیونی استاندارد شده نیز نشان داد، انصاف با بتای استاندارد 35/0 بیشترین قدرت پیش بینی را داراست. نتیجه گیری : با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان گفت ،سبک فرزند پروری مقتدرانه، سبک های تبادلی انصاف و سرمایه گذاری افراطی می توانند، جامعه پسند را تبیین و توجیه نمایند و می توانند، برای شناسایی عوامل زمینه ساز جامعه پسندی بکار برده شود.
بررسی ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی رگه های جامعه ستیزی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
115 - 138
حوزه های تخصصی:
مقدمه: جامعه ستیزی، اختلال شخصیتی چندبعدی است که تا به امروز توجه زیادی را در فضاهای بالینی به خود جلب کرده است. لذا در این پژوهش، اعتبار نسخه فارسی فرم بلند مقیاس جامعه ستیزی نوجوانان (YPI) و ارزیابی شاخصه های روانسنجی آن مورد نظر قرار گرفته است. روش: روش این پژوهش توصیفی - تحلیلی از نوع اکتشافی بود. نمونه شامل 557 نوجوان پسر ساکن استان های تهران و گلستان در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های جامعه ستیزی نوجوانان و همدلی شناختی و عاطفی (QCAE) را تکمیل کردند. ویژگیهای روانسنجی مقیاس جامعه ستیزی نوجوانان از طریق آزمون تحلیل عامل تأییدی، روایی واگرا، همبستگی پیرسون و ضریب آلفای کرونباخ تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی تأییدی حاکی از وجود سه عامل بین فردی، عاطفی و رفتاری بود و دلالت بر نیکویی برازش مدل به دست آمده داشت (001/0>P). همبستگی معنادار میان پرسشنامه همدلی شناختی و عاطفی و مقیاس جامعه ستیزی نوجوانان، روایی واگرای این ابزار را تأیید می کند (01/0>P). اعتبار مقیاس با استفاده از محاسبه ی ضریب آلفای کرونباخ و اعتبار مرکب عوامل، قابل قبول به دست آمد. نتایج پایایی این ابزار از طریق روش بازآزمایی، همبستگی بالا بین دو اجرا را نشان داد (01/0>P). نتیجه گیری: در مجموع می توان گفت نسخه فارسی فرم بلند مقیاس جامعه ستیزی نوجوانان (YPI) و ساختار سه عاملی آن مورد تأیید قرار گرفت و می توان با برخوردار بودن از روایی و اعتبار مناسب، در پژوهش های روانشناختی آن را به کار گرفت.
اثربخشی نمایش درمانی بر مهارت اجتماعی و کم رویی دختران 9-11 ساله شهرستان مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : مهارت های اجتماعی می تواند، توانایی فرد را برای برقراری ارتباط صحیح با دیگران افزایش دهد و در کاهش کم رویی و مؤلفه های آن نقش داشته باشد. هدف این پژوهش اثربخشی نمایش درمانی بر مهارت اجتماعی و کم رویی دختران 9-11 ساله شهرستان مریوان بود. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه مورد مطالعه این پژوهش را تمامی دختران 11-9 ساله مدرسه 22 بهمن مریوان در سال تحصیلی 97-1396 تشکیل دادند که با نمونه گیری در دسترس، 30 دانش آموز انتخاب و به طور تصادفی در یک گروه آزمایش و یک گروه گواه جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مهارت های اجتماعی ماتسون (1983) و کم رویی استنفورد (1997) استفاده شد. برای گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای مداخله نمایش درمانی به صورت دو جلسه در هفته اجرا شد، اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. داده های آماری با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیره تحلیل شدند. یافته ها : نتایج نشان داد، نمایش درمانی اثر معناداری بر مهارت های اجتماعی (150/57F=، 01/0>P) و کاهش کم رویی (91/73F=، 01/0>P) داشت. نتیجه گیری : براساس نتایج این پژوهش می توان گفت، نمایش درمانی بر رفتارهای اجتماعی مناسب، پرخاشگری و رفتارهای تکانشی، برتری طلبی و اطمینان زیاد به خود و رابطه با همتایان تأثیر می گذارد؛ بنابراین نقش مهمی در کاهش کم رویی دختران دارد.
نقش میانجی خودکارآمدی خلاق در رابطه بین هوش اجتماعی و خود نظم جویی شناختی هیجان دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
27 - 44
حوزه های تخصصی:
مقدمه : از آنجا که در موقعیت های تنش زا، چگونگی تنظیم هیجان، موضوعی مهم و ضروری است. لذا، پژوهش حاضر با هدف نقش میانجی خودکارآمدی خلاق در رابطه بین هوش اجتماعی و خودنظم جویی شناختی هیجان انجام شد.
روش : روش پژوهش توصیفی- همبستگی مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع دوم متوسطه شهر ساری به تعداد 9040 نفر بود. حجم نمونه با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای و بر اساس جدول کرجسی و مورگان به تعداد 370 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد خودکارآمدی خلاق بیگیتو (2006)، هوش اجتماعی سیلورا و همکاران (2001) و خود نظم جویی شناختی هیجان گارنفسکی و کرائیج (2007) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی اسپیرمن و مدل معادلات ساختاری با نرم افزارهای Spss , Pls استفاده شد.
یافته ها : نتایج نشان داد که هوش اجتماعی به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق متغیر میانجی خودکارآمدی خلاق بر خودنظم جویی شناختی هیجان مثبت (راهبردهای سازگارانه) و منفی (راهبردهای ناسازگارانه) دانش آموز ان اثر دارد (01/0>P).
نتیجه گیری : با توجه به یافته های پژوهش، هوش اجتماعی به عنوان مهارت های تعامل موفق و خودکارآمدی خلاق به عنوان باور به قابلیت ها و توانایی های خود نقش مهمی در تنظیم هیجان دارد. بنابراین، لازم است که دوره های آموزشی با هدف ارتقاء توانایی شناسایی احساسات و عواطف صورت پذیرد.
مدل یابی پرخاشگری در مدرسه براساس عملکرد خانواده، روان رنجورخویی و جو مدرسه: نقش واسطه ای باوربه پرخاشگری، همدلی و دلبستگی به مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
77 - 98
حوزه های تخصصی:
مقدمه: رفتار پرخاشگرانه یکی از معضلاتی است که بر نوجوانان به ویژه روند رشد و عملکرد تحصیلی آن ها تأثیر منفی می گذارد. هدف پژوهش حاضر مدل یابی پرخاشگری در مدرسه بر اساس عملکرد خانواده، روان رنجورخویی و جو مدرسه با نقش واسطه ای باور به پرخاشگری، همدلی و دلبستگی به مدرسه در دانش آموزان بود. روش: روش پژوهش، همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر متوسطه (دوره دوم) شهرستان هرسین در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد 1918 بود که به صورت تصادفی خوشه ای تعداد 450 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شد. داده های پژوهش به کمک پرسش نامه های شیوه سنجش خانواده مک مستر (بالدوین و بیشاب،1983)، پرسش نامه جو و هویت مدرسه (لی و همکاران، 2017)، پرسش نامه شخصیتی نئو (مک کری و کاستا، 1985)، مقیاس تجدید نظر شده باور به پرخاشگری (کمپبل، مونسر، مک منیوس و وودهاوس، 1999)، پرسش نامه همدلی و همدردی در نوجوانان (ووزن و همکاران، 2015)، پرسش نامه دلبستگی به مدرسه (موتون، دی وایا و گلازیر، 1993)، مقیاس پرخاشگری (اورپیناس و فرانکوسکی، 2001) گردآوری گردید. داده ها با استفاده از روش معادلات ساختاری در قالب نرم افزارهای SPSS27 و 27AMOS مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل تدوین شده پرخاشگری در مدرسه از برازش مناسبی برخوردار است و عملکرد خانواده، روان رنجورخویی، جو مدرسه، باور به پرخاشگری، همدلی، دلبستگی به مدرسه اثر مستقیم بر پرخاشگری دانش آموزان در مدرسه دارند. نتیجه گیری: باتوجه به یافته های پژوهش، عملکرد خانواده، روان رنجورخویی، جو مدرسه، باور به پرخاشگری، همدلی و دلبستگی به مدرسه نقش مهمی در پرخاشگری دانش آموزان در مدرسه دارند.
پیش بینی نقش های جنسیّتی بر اساس جنسیّت زدگی دوسوگرایانه آشکار و ناآشکار (ضمنی) در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
123 - 141
حوزه های تخصصی:
مقدمه : هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه جنسیّت زدگی دوسوگرایانه آشکار و ناآشکار (ضمنی) با نقش های جنسیّتی و پیش بینی نقش های جنسیّتی بر اساس انواع مختلف جنسیّت زدگی در نوجوانان بود. روش : روش پژوهش از لحاظ هدف در ردیف پژوهش های کاربردی و به لحاظ جمع آوری داده ها از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش را تمام نوجوانان دختر و پسر 12 تا 18 ساله ی شهر تبریز که در حال تحصیل در یکی از مدارس این شهر بودند، تشکیل داده اند. نمونه مورد از 122 نفر نوجوان تشکیل شده است که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه نقش های جنسیّتی توماس و رابینسون (1981)، مقیاس جنسیّت زدگی دوسوگرایانه (گلیک و فیسک، 1996)، و تست تداعی ضمنی جنسیّت زدگی دوسوگرایانه (گرینوالد و همکاران، 1998؛ دی الیویرالاکس و همکاران، 2015) استفاده شد. یافته ها : یافته های پژوهش نشان داد که بین جنسیّت زدگی خیرخواهانه آشکار و ناآشکار با نقش های جنسیّتی مردانه همبستگی مثبت (p < .01)، و بین جنسیّت زدگی خصمانه آشکار و ناآشکار با نقش های جنسیّتی زنانه همبستگی منفی وجود دارد (p < .01). همچنین تحلیل های رگرسیون نشان دادند، جنسیّت زدگی خصمانه آشکار و ناآشکار می توانند؛ نقش های جنسیّتی زنانه (p < .01) واریانس و جنسیّت زدگی خیرخواهانه آشکار و ناآشکار نیز می توانند؛ نقش های جنسیّتی مردانه را به شکلی معنادار پیش بینی کنند (p < .01). علاوه بر این، یافته ها نشان داد، متغیرهای پژوهش 5/19% از واریانس نقش های جنسیّتی زنانه، و 17% از واریانس نقش های جنسیّتی مردانه را پیش بینی می کنند. نتیجه گیری : از نگرش های جنسیّت زده دوسوگرایانه مختلف می توان برای پیش بینی نقش های جنسیّتی نوجوانان استفاده کرد.
رابطه سرمایه اجتماعی و فرهنگی والدین با مهارت های اجتماعی فرزندان: نقش واسطه ای سبک های والدین در برخورد با هیجانات منفی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
121 - 142
حوزه های تخصصی:
مقدمه : والدین در شکل گیری مهارت اجتماعی فرزندان نقش بسیار مهمی دارند، از این رو هدف پژوهش حاضر، تبیین مهارت های اجتماعی فرزندان بر اساس سرمایه اجتماعی و فرهنگی والدین با توجه به نقش واسطه ای سبک های والدین در برخورد با هیجانات منفی فرزندان بود.
روش : روش پژوهش از نوع توصیفی –همبستگی و جامعه آماری والدین دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر یزد در سال تحصیلی 1399-1400 بود. حجم نمونه 500 نفر و با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند که در نهایت 419 نفر پرسشنامه ها را تکمیل کردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های مهارت های اجتماعی، سبک های برخورد والدین با هیجانات منفی فرزندان ، سرمایه اجتماعی خانواده و سرمایه فرهنگی بود. از نرم افزار SmartPls3 نیز جهت تجزیه وتحلیل مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته ها : یافته ها نشان داد که سرمایه اجتماعی هم به طور مستقیم (001/0> p ، 26/0= β ) و هم به واسطه سبک های حمایتی (009/0> p ، 044/0= β ) و غیر حمایتی (013/0> p ، 033/0= β ) برخورد با هیجانات فرزندان، منجر پیش بینی مهارت های اجتماعی فرزندان می گردد. سرمایه فرهنگی به طور مستقیم با سبک های حمایتی (043/0> p ، 11/0= β ) برخورد با هیجانات فرزندان ارتباط دارد و همچنین سرمایه اجتماعی (001/0> p ، 22/0= β ) نیز نقش قابل توجهی در تبیین نحوه برخورد والدین با هیجانات فرزندان داشت. شاخص های برازش مدل بعد از اصلاح (089/0= SRMR و 61/0= NFI ) نیز نشان داد که مدل مذکور برازش مناسبی دارد.
نتیجه گیری : به طورکلی برخورداری از سرمایه های اجتماعی و فرهنگی موجب تغییرات ذهنی و رفتاری کنشگران اجتماعی (والدین و فرزندان) می شود و این تغییرات خود را در سبک های والدین در برخورد با هیجانات و همچنین مهارت اجتماعی فرزندان نشان می دهد.
رابطه سبک زندگی و نیازهای بنیادی روانشناختی با وابستگی به شبکه های اجتماعی با میانجیگری هوش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : از زمان معرفی شبکه های اجتماعی تاکنون، سرعت تحولات در زندگی دچار افزایش تصاعدی گردیده است. وابستگی به شبکه های اجتماعی می تواند، جریان زندگی انسان را دستخوش تغییرات اساسی نماید. این پژوهش با هدف بررسی رابطه سبک زندگی و نیازهای بنیادی روانشناختی با وابستگی به شبکه های اجتماعی با میانجیگری هوش هیجانی انجام پذیرفت. روش : طرح پژوهش همبستگی از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری، دانشجویان استان تهران در سال 1400 بودند که 515 نفر به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای مورد بررسی قرار گرفتند. در خصوص تحصیلات، 98/13 درصد کمتر از کارشناسی، 74/48 درصد کارشناسی، 08/24 درصد کارشناسی ارشد و 20/13 درصد دکتری شرکت داشتند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه وابستگی به اینترنت و شبکه های اجتماعی یانگ (1998)، پرسشنامه سبک زندگی لعلی و عابدی (1391)، پرسشنامه نیازهای بنیادی روانشناختی گواردیا و همکاران (2000) و پرسشنامه هوش هیجانی اسکات (1998) استفاده شد. یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد که بین مؤلفه های سبک زندگی، نیازهای بنیادی روانشناختی و هوش هیجانی با وابستگی به شبکه های اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد (P<0.01). با توجه به شاخص های CFI, GFI, RMSEA به ترتیب با مقادیر 057/0، 949/0 و 967/0 برازش مدل تأئید گردید. همچنین، نقش واسطه ای هوش هیجانی در ارتباط سبک زندگی و نیازهای بنیادی روانشناختی با وابستگی به شبکه های اجتماعی مشخص گردید. نتیجه گیری : بنابراین از طریق بهبود سبک زندگی و نیازهای بنیادی روانشناختی می توان، نسبت به اصلاح وابستگی به شبکه های اجتماعی اقدام نمود.
پیش بینی رفتار صرفه جویی برق خانگی: نقش انگیزش و نیاز اجتماعی به مصرف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
33 - 55
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مصرف برق خانگی در ایران حدود 33 درصد از کل مصرف کشور است و رفتار صرفه جویی در مصرف آن با وجود تأکیدهای فراوان همچنان با سطح مطلوب فاصله دارد. روش: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رفتار صرفه جویی برق خانگی در مصرف کنندگان ایرانی انجام شد. طرح مورد استفاده در این پژوهش مدل سازی معادلات ساختاری و جامعه آماری مورد مطالعه شامل تمام مصرف کنندگان برق در سراسر کشور در سال 1400 بود. نمونه گیری به روش نمونه گیری در دسترس انجام گرفت. حداقل حجم نمونه با استفاده از روش ساپر (2021) برابر با 256 نفر برآورد شد؛ با این وجود تعداد شرکت کنندگان پژوهش برابر با 684 نفر بود. ابزارهای مورداستفاده برای جمع آوری داده ها شامل پرسش نامه سنجش ویژگی های جمعیت شناختی و ویژگی های منزل مسکونی (DHC)، مقیاس صرفه جویی برق مبتنی بر ارتقای جایگاه اجتماعی (SESSSU)، مقیاس انگیزش نسبت به صرفه جویی برق (MTSES) و مقیاس سنجش رفتار صرفه جویی در مصرف برق (ESBS) بود که در مجموع 57 سؤال و گویه را در بر می گرفت. داده ها با استفاده از امکانات گوگل فرم جمع آوری شده و با استفاده از نرم افزارهای Smart PLS 3.3.3 و SPSS 26 به شیوه مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از روش حداقل مربعات جزئی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاکی از آن است که نیاز اجتماعی به مصرف برق 35 درصد از انگیزش صرفه جویی برق را تبیین می کند (00/0P=). همچنین انگیزش صرفه جویی برق 38 درصد از رفتار صرفه جویی برق را تبیین کرد (00/0P=). در بین مؤلفه های انگیزش صرفه جویی برق، بیشترین رابطه با سازه اصلی به ترتیب در انگیزش یکپارچه، انگیزش همانندسازی شده، درونی و درون فکنی شده مشاهده شد. نتیجه گیری: به نظر می رسد که افزایش رفتار صرفه جویی برق از طریق تحریک انگیزش توسط نیاز اجتماعی به مصرف برق ممکن است. یافته های پژوهش حاضر می تواند در سیاستگذاری ها و مداخلاتی که هدف خود را رفتار مصرف کننده و افزایش صرفه جویی قرار می دهند، مورد استفاده قرار گیرد.
رابطه میان میزان و نوع استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی با هویت اجتماعی زنان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
137 - 159
حوزه های تخصصی:
هدف: رسانه ها به عنوان فراهم کننده، چارچوب های تجربی برای مخاطبان، نگرش های کلّی فرهنگی برای تفسیر اطلاعات توسط افراد ایجاد کرده و در نهایت می تواند بر هویت آنان تأثیر بگذارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه میان میزان و نوع استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی با هویت اجتماعی زنان شهر تهران طراحی و اجرا شده است. روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش آن توصیفی- همبستگی است که با تکنیک پیمایش و ابزار اندازه گیری پرسشنامه انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه زنان ساکن شهر تهران در سال 1399، و نمونه آماری بر اساس جدول مورگان 300 نفر است. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه مربوط به میزان و نوع استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی که محقق ساخته بوده و پرسشنامه استاندارد هویت اجتماعی صفاری نیا و روشن (1390) استفاده شده است. یافته ها: یافته های حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش از طریق محاسبه ضریب همبستگی رتبه ای اسپیرمن و آزمون معنی داری نشان داد که بین میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی در طول شبانه روز ، با بعد جمعی هویت زنان رابطه منفی و معنی دار مشاهده می شود(Sig<0/05). بین میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی در طول شبانه روز با بعد فردی هویت اجتماعی زنان شهر تهران رابطه منفی وجود داشته لیکن معنی دار نیست(Sig>0/05). یافته ها همچنین نشان داد میان نوع استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی با هویت اجتماعی زنان شهر تهران رابطه معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، آموزش های لازم برای زنان در زمینه استفاده بهینه از این شبکه ها به منظور کاهش آسیب ها در حوزه هویت اجتماعی ضروری به نظر می رسد.
تأثیر آموزش مهارت های ارتباطی بر اضطراب اجتماعی و خشم نوجوانان بدسرپرست و بی سرپرست شهرستان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
165 - 182
حوزه های تخصصی:
مقدمه : همه انسان ها برای دست یابی به زندگی بهتر به آموختن مهارت های ارتباطی نیاز دارند. هدف پژوهش حاضر تأثیر آموزش مهارت های ارتباطی بر اضطراب اجتماعی و خشم نوجوانان بدسرپرست و بی سرپرست شهر تهران می باشد.
روش : روش پژوهش کاربردی، شبه آزمایشی، از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان بدسرپرست و بی سرپرست شهر تهران بود. تعداد 16 نفر به روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 8 نفره کنترل و آزمایش تقسیم شدند. برای گروه آزمایش آموزش مهارت های ارتباطی در 9 جلسه ی نود دقیقه ای برگزار گردید. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های اضطراب اجتماعی لاجرکا (1999) و خشم اسپیلبرگر (1999) بود. پس از تحلیل داده ها و نمرات، برای آزمون فرضیه ها از تحلیل کواریانس استفاده گردید.
یافته ها : نتایج نشان داد، آموزش مهارت های ارتباطی بر اضطراب اجتماعی (F<0.05) و خشم نوجوانان (02/0) با توجه به سطح معناداری(05/0) تأثیر گذار بوده است.
نتیجه گیری : فقدان مهارت های ارتباطی باعث افزایش اضطراب اجتماعی و خشم بین نوجوانان بدسرپرست و بی سرپرست می گردد و مشکلات اجتماعی زیادی به بار می آورد، توصیه می شود؛ مهارت های ارتباطی در مراکز نگهداری شبانه روزی و نیمه متمرکز کودکان و نوجوانان دارای آسیب های اجتماعی استفاده شود تا آن ها مهمترین اصل زیستن، یعنی باور داشتن خودشان را بیاموزند.
بررسی نقش میانجی سبک های تبادل اجتماعی در روابط فعال سازی-بازداری رفتاری و احقاق جنسی در زنان متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
67 - 88
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش، مدل یابی احقاق جنسی در زنان متأهل بر اساس سیستم های رفتاری و با نقش واسطه ای سبک های تبادل اجتماعی بود. روش: این مطالعه از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری شامل دانشجویان زن متاهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج بود که تعداد 300 نفر بر اساس روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. آزمودنی ها به پرسشنامه های احقاق جنسی هالبرت (1992)، سیستم های رفتاری کارور و وایت (1994) و سبک های تبادل اجتماعی لیبمن و همکاران (2011) پاسخ دادند. داده ها بر اساس معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها : نتایج نشان داد، بازداری رفتاری (01/0p<) اثر منفی و معناداری بر احقاق جنسی دارد. همچنین در بررسی اثرات غیرمستقیم سیستم فعال سازی رفتاری از طریق سبک های تبادل انصاف (01/0p<) و پیگیری (01/0p<) و فردگرایی (05/0p<) اثر مثبت بر احقاق جنسی دارد و سیستم بازداری رفتاری از طریق سبک های تبادل سرمایه گذاری افراطی، منفعت طلبی، انصاف و فردگرایی (05/0p<) اثر منفی بر احقاق جنسی در زنان دارد. نتیجه گیری : فعال سازی و بازداری رفتاری، می توانند کارکرد متفاوت سبک های تبادل اجتماعی را در احقاق جنسی در زنان نشان دهند. بنابراین بررسی نقش میانجی سبک های تبادل اجتماعی اطلاعات دقیق تری را در خصوص تأثیرگذاری این سبک ها بر ابعاد مختلف روابط زناشویی، فراهم می کند.
مقایسه اثربخشی یادگیری مغزمحور و تفکر خلاق در ارتقاء مهارت های اجتماعی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
35 - 52
حوزه های تخصصی:
مقدمه: برای موفقیت در روابط بین فردی به مهارت های اجتماعی نیازمندیم. احساسات مثبت و رضایت از خود حاصل موفقیت در این روابط است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی یادگیری مغزمحور و تفکر خلاق در ارتقاء مهارت های اجتماعی دانش-آموزان پسر پایه نهم متوسطه شهرستان بناب انجام گردیده است. روش: نوع پژوهش، نیمه آزمایشی با پیش آزمون -پس آزمون بود و جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان پسر پایه نهم متوسطه اول سال تحصیلی 1400-1399 شهرستان بناب تشکیل داده بودند. از بین این دانش آموزان 45 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. دانش آموزان به طور تصادفی در سه گروه 15 نفر به صورت دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. تعداد جلسات آموزشی، 15 جلسه ی 45 دقیقه ای برای هر کدام از گروه های آزمایش بود. جمع آوری اطلاعات به وسیله پرسشنامه رشد مهارت های اجتماعی کرامتی (1386) صورت گرفت. اطلاعات به دست آمده توسط تحلیل کوواریانس و با نرم افزار SPSS-26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های به دست آمده از تحلیل کوواریانس نشان داد، کلاس های آموزشی در افزایش مهارت های اجتماعی گروه های آزمایش موثر بوده است. همچنین تفکر خلاق 2/39 درصد و آموزش مبتنی بر مغز 9/37 درصد واریانس نمرات مهارت های اجتماعی را تبیین کردند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که، آموزش یادگیری مغزمحور و تفکر خلاق تأثیر معنی داری (05/0>p) بر روی مهارت های اجتماعی گذاشته و موجب ارتقاء آن در گروه های آزمایش گردیده است. همچنین تأثیر تفکر خلاق در ارتقاء مهارت های اجتماعی بیشتر از یادگیری مغز محور بوده است.
اثر ابعاد شناختی و رفتاری اضطراب اجتماعی بر استفاده آسیب زا از اینترنت با میانجیگری نقش های جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
167 - 186
حوزه های تخصصی:
مقدمه : این پژوهش به منظور بررسی رابطه بین ابعاد اضطراب اجتماعی و استفاده آسیب زا از اینترنت با میانجیگری نقش های جنسیتی صورت گرفت.
روش : پژوهش حاضر توصیفی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر مشغول به تحصیل در نیمسال دوم تحصیلی 1399-1400 ساکن شهر دامغان بود که از این میان 250 نفر از طریق فراخوان اینترنتی در پژوهش شرکت کردند. در پژوهش حاضر از مقیاس اضطراب اجتماعی (پاپلک و ویدک، 2008)، نقش های جنسیتی (بولدیزار، 1999) و پرسشنامه استفاده آسیب زا از اینترنت (کالوو- فرانسس، 2016) به عنوان ابزار استفاده گردید. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM) و با استفاده از نرم افزار لیزرل انجام شد. روابط واسطه ای در الگوی پیشنهادی نیز با استفاده از روش بوت استرپ آزموده شدند.
یافته ها : نتایج حاکی از برازش مناسب مدل بود و نشان داد که بعد رفتاری اضطراب اجتماعی با میانجیگری نقش جنسیتی مردانگی اثر غیرمستقیم بر استفاده آسیب زا از اینترنت دارد (05/0 > p).
نتیجه گیری : یافته های پژوهش حاضر چهارچوب مفیدی را در شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار در حوزه روانشناسی اجتماعی-فرهنگی در استفاده آسیب زا از اینترنت فراهم می کند. نتایج حاصل از این یافته ها به ضرورت توجه به نقش جنسیتی مردانگی در کاهش اضطراب اجتماعی و استفاده آسیب زا از اینترنت در دانش آموزان تأکید ویژه می کند.
رابطه فردگرایی با تأثیرات زیست محیطی مصرف در بین شهروندان ارومیه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
59 - 78
حوزه های تخصصی:
مقدمه: توسعه ی پایدار چالش بزرگی برای جوامع در حال توسعه است، چرا که شهروندان آن ها با سبک های زندگی مصرفی، فراتر از ظرفیت زیست محیطی شان از منابع طبیعی استفاده می کنند. چنین تأثیری که از آن تحت عنوان « ردپای اکولوژیک» یاد می شود، در کنار عوامل دیگر، تحت تأثیر عوامل ارزشی و نگرشی مانند فردگرایی، مادی گرایی و مصرف گرایی است. روش: روش تحقیق مورد استفاده در پژوهش حاضر از نوع توصیفی و همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شهروندان 15-65 سال شهر ارومیه بوده که از میان آنها 516 نفر با استفاده از نمونه گیری خوشه ای انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته اند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های ردپای اکولوژیک ترنر (2013)، مادی گرایی ریشینس (2004)، مصرف گرایی بیبین (1994) و فردگرایی استفاده شد. یافته ها: داده ها با استفاده از آزمون های مدل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که متغیرهای فردگرایی (بصورت غیر مستقیم از طریق مصرف گرایی و مادی گرایی) و مادی گرایی (بصورت مستقیم)، اثری مثبت و معنی دار (در سطح معنی داری کمتر از 01/0) بر میزان ردپای اکولوژیک مصرف در بین شهروندان ارومیه ای دارند. بر اساس نتایج حاصل از برازش مدل مسیر، متغیرهای مستقل تحقیق حدود 20 درصد از تغییرات ردپای اکولوژیک را تبیین کردند. نتیجه گیری: جهت گیری های ارزشی فردگرایانه و مادی گرایانه از عوامل اصلی مؤثر بر ردپای اکولوژیک شهروندان است و ضروری است، جهت کاستن اندازه ردپا، مداخلات رسمی و غیررسمی آموزشی و فرهنگ سازی در دستور کار مسئولین امر قرار گیرد.
مقایسه دلبستگی مکان، واکنش روانی و بهزیستی اجتماعی در ساکنان منازل شخصی و آپارتمانی شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
79 - 102
حوزه های تخصصی:
مقدمه : پژوهش حاضر با هدف مقایسه دلبستگی مکان، واکنش روانی و بهزیستی اجتماعی در ساکنان منازل شخصی و آپارتمانی شهر رشت انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع علّی- مقایسه ای بوده و نمونه آن متشکل از 100 زن و مرد ساکن در منازل شخصی و آپارتمانی شهر رشت بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس دلبستگی مکان صفاری نیا (1390)، مقیاس واکنش روانی هانگ و فادا (1996) و مقیاس بهزیستی اجتماعی کیز (1998) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس یک راهه و چندمتغیری استفاده شد. یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد که دلبستگی مکان، واکنش روانی و بهزیستی اجتماعی در ساکنان منازل شخصی (ویلایی) و آپارتمانی شهر رشت تفاوت معنی داری دارد (05/0>p). به عبارت دیگر، ساکنان منازل شخصی در مقایسه با ساکنان منازل آپارتمانی از دلبستگی مکان و بهزیستی اجتماعی بیشتری برخوردار بودند و نیز واکنش روانی ساکنان منازل آپارتمانی بیشتر از ساکنان منازل شخصی بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان گفت که برای افزایش دلبستگیِ مکان، بهزیستی اجتماعی و کاهش واکنش روانیِ ساکنان منازل آپارتمانی، ضروری است، در حوزه برنامه ریزی و طراحی مکان در راستای ایجاد تجارب ادراکی- حسی و پیوندهای شناختی، عاطفی و رفتاری مثبت ساکنان بررسی های بیشتری صورت گیرد.
بررسی اثر جامعه پذیری سازمانی و سرمایه اجتماعی بر مسئولیت پذیری با نقش میانجی تعهد سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه مسئولیت پذیری کارکنان مورد توجه سازمان ها علمی – آموزشی قرار گرفته است. از این رو تحلیل ارتباط مسئولیت پذیری دبیران، با سایر مفاهیم سازمانی ضروری است. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی اثر جامعه پذیری سازمانی و سرمایه اجتماعی بر مسئولیت پذیری با نقش میانجی تعهد سازمانی دبیران بود. روش: این پژوهش جزء تحقیقات توصیفی – همبستگی مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دبیران متوسطه اول آموزش و پرورش ناحیه چهار تبریز به تعداد 550 نفر بود. حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و جدول مورگان 218 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد جامعه پذیری سازمانی تائورمینا (1994)، سرمایه اجتماعی ناهاپیت و گوشال (1998)، مسئولیت پذیری کارول (1991) و تعهدسازمانی آلن و میر (1996) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد، رابطه مثبت و معنی داری بین متغیر جامعه پذیری سازمانی و سرمایه اجتماعی با مسئولیت پذیری به ترتیب (80/0, ß = 18/0 (ß = و رابطه مثبت و معنی داری بین متغیر جامعه پذیری سازمانی و سرمایه اجتماعی با تعهد سازمانی به ترتیب (85/0, ß = 13/0 (ß = وجود دارد. همچنین در مدل تجربی پژوهش حاضر، نقش میانجی تعهد سازمانی در رابطه بین متغیرها در مدل تائید شد. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، متغیرهای جامعه پذیری سازمانی، سرمایه اجتماعی و تعهد سازمانی برای مسئولیت پذیری کارکنان سازمانی باید مورد توجه قرار گیرد. زیرا در سایه مسئولیت پذیری بودن معلمان در تمام ابعاد زندگی شاهد تسهیل روند و دستیابی به اهداف سازمانی خواهند بود.