فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۷۲ مورد.
بررسی ارتباط کیفیت زندگی و شدت علایم در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ارتقای سطح کیفیت زندگی بیماران، هدف اصلی مداخلات درمانی در بیماری های مزمن است که یکی از راه های حصول این امر در برخی موارد، کاستن از شدت علایم بیماری است. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط کیفیت زندگی و شدت علایم در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر (IBS یا Irritable bowel syndrome) انجام شده است.
مواد و روش ها: این مطالعه بر روی 225 نفر بیمار مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر مراجعه کننده به کلینیک سلامت گوارش مرکز تحقیقات روان تنی شهر اصفهان با روش نمونه گیری در دسترس و بهره گیری از ابزارهای IBS-QOL (Irritable bowel syndrome-quality of life-34) و IBS severity index (IBSSI) انجام شده است. اطلاعات توسط آمار توصیفی و ضریب همبستگی Pearson و با کمک نرم افزار SPSS نسخه 18 مورد آنالیز قرار گرفت.
یافته ها: از کل نمونه 225 نفری، 65 نفر (9/28 درصد) مرد و 160 نفر (1/71 درصد) زن بودند. میانگین سنی افراد 27/12 ± 61/38 و میانگین طول مدت ابتلا به بیماری 3/4 ± 14/5 سال بود. میانگین نمره کیفیت زندگی افراد مبتلا 74/20 ± 37/43 و میانگین نمره شدت علایم IBS
4/95 ± 9/238 به دست آمد. بین کیفیت زندگی افراد مبتلا به IBS با شدت علایم IBS رابطه همبستگی مثبت و معنی داری وجود داشت
(001/0 > P).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این بررسی، بین کیفیت زندگی و شدت علایم سندرم روده تحریک پذیر ارتباط وجود دارد و با کاهش شدت علایم بیماری کیفیت زندگی بیمار افزایش می یابد.
" نقش راهبردهای مقابله با درد در سازگاری با درد مزمن "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر چه پژوهش ها روابط مستحکمی را بین راهبردهای مقابله و شدت درد، ناتوانی جسمی و افسردگی مستند ساخته و برای سنجش این راهبردها پرسشنامه های متعددی ساخته شده است اما تاکنون در میان جمعیت ایرانی مبتلا به درد مزمن روابط بین این راهبردها و سازگاری با درد مورد مطالعه قرار نگرفته و برای سنجش این راهبردها در جمعیت ایرانی مبتلا به درد مزمن ابزار مناسبی نیز وجود ندارد. مطالعه حاضر دارای دو هدف مشخص است: 1- بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه راهبردهای مقابله در میان جمعیت ایرانی و 2- بررسی رابطه بین راهبردهای مقابله با درد و تاثیر این راهبردها بر سطح سازگاری افراد دارای درد مزمن. در این مطالعه 231 کارمند مرد با میانگین سنی 41.43 سال (SD=10.39) شرکت داشتند و با تکمیل پرسشنامه های اطلاعات عمومی، راهبردهای مقابله با درد، افسردگی و ناتوانی جسمی اطلاعات لازم برای مطالعه را فراهم آوردند. یافته های این مطالعه حاکی از اعتبار ملاک و ضرایب همسانی درونی قابل قبولی خرده مقیاس های پرسشنامه راهبردهای مقابله است؛ بنابراین می توان پرسشنامه مذکور را در میان جمعیت ایرانی دارای درد مزمن به کار گرفت. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که برخی از راهبردهای مقابله با ناتوانی جسمی، افسردگی و درد رابطه دارد؛ در حالی که فاجعه آفرینی بیش تر در مواجهه با درد، با ناتوانی جسمی، افسردگی و شدت درد بیش تری همراه بود؛ استفاده بیش تر از راهبردهای مقابله نادیده گرفتن درد و گفتگو با خود با ناتوانی جسمی و افسردگی خفیف تری همراه بود. نتایج این تحلیل همبستگی همچنین حاکی از آن بود که ادراک کارامدی مقابله بالاتر از افسردگی، ناتوانی جسمی و درد خفیف تر همراه است. نتایج تحلیل رگرسیون که با هدف پیش بینی سه متغیر ملاک شدت درد، افسردگی و ناتوانی جسمی با استفاده از راهبردها و کارامدی مقابله صورت گرفت نقش غیر انطباقی راهبرد مقابله فاجعه آفرینی را در سازگاری با درد مزمن آشکار ساخت. راهبرد مقابله فاجعه آفرینی نه تنها پیش بینی کننده مستقل و معنادار شدت درد بود بلکه استفاده بیش تر از این راهبرد در مواجهه با درد توانست افسردگی و ناتوانی جسمی را حتی پس از کنترل شدت درد پیش بینی کند. نتایج تحلیل رگرسیون همچنین نقش انطباقی دو راهبرد مقابله نادیده انگاشتن درد و گفتگو با خود را در سازگاری با درد مزمن نشان داد؛ استفاده بیش تر از این دو راهبرد با افسردگی خفیف تر در میان افراد دارای درد مزمن همراه بود. برخی از کاربردهای بالینی این یافته ها در مقاله حاضر مورد بحث قرار گرفته است.
مقایسه خودبیمارانگاری، اضطراب اجتماعی و اجتناب شناختی در مادران دانش آموزان با و بدون مشکلات ویژه یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: هدف پژوهش حاضر مقایسه خودبیمارانگاری، اضطراب اجتماعی و اجتناب شناختی در بین مادران دانش آموزان با و بدون مشکلات ویژه یادگیری بود.
روش: روش پژوهش علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه مادران دانش آموزان 9 تا 14 ساله با و بدون مشکلات ویژه یادگیری شهر اردبیل در سال 1392 بود. آزمودنی های پژوهش شامل 80 نفر از مادران دانش آموزان با مشکلات ویژه یادگیری بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و 80 نفر از مادران دانش آموزان عادی که به شیوه همتاسازی (بر اساس سن مادر، تحصیلات و تعداد فرزندان) انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس های خود بیمار انگاری، اضطراب اجتماعی و اجتناب شناختی استفاده شد. داده های جمع آوری شده به وسیله تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین مادران دانش آموزان با و بدون مشکلات ویژه یادگیری در خودبیمار انگاری، اضطراب اجتماعی و اجتناب شناختی تفاوت معناداری وجود دارد ( P< 0/001)
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که مادران کودکان با مشکلات ویژه یادگیری در مقایسه با مادران کودکان بدون مشکلات ویژه یادگیری از خودبیمارانگاری، اضطراب اجتماعی و اجتناب شناختی بیشتری رنج می برند، بنابراین انجام مداخله های آموزشی و درمانی برای بهبود وضعیت روان شناختی مادران دانش آموزان با مشکلات ویژه یادگیری ضروری است.
نقش ترس از حرکت در مزمن شدن درد افراد مبتلا به دردهای عضلانی – اسکلتی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ترس از حرکت در مدل های معاصر روان شناختی ایجاد درد مزمن، نقش محوری پیدا کرده است و ادعا می شود که می تواند زمینه ساز مزمن شدن درد باشد. این درد بر شرایط زندگی بیمار اثرات منفی می گذارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش ترس از حرکت در مزمن شدن درد در مبتلایان دردهای مزمن عضلانی اسکلتی بود. مواد و روش ها: در این مطالعه پس رویدادی (علمی - مقایسه ای) تعداد 170 نفر بیمار مبتلا به درد مزمن مراجعه کننده به کلینیک ارتوپدی بیمارستان آتیه تهران، به روش تصادفی انتخاب و به سه طبقه با ترس پایین، متوسط و بالا از حرکت طبقه بندی شدند و شاخص های مرتبط با درد در آنها با استفاده از آنالیز واریانس یک راهه و با استفاده از نرم افزار SPSS16 در این سه گروه مقایسه گردید. یافته ها: افراد مبتلا به دردهای مزمن که ترس بالایی از حرکت نشان می دادند، نمرات بالاتری در همه مقیاس ها، به غیر از برآورد فرد از شدت درد در هفته جاری و هفته آینده، کسب کردند. به علاوه، تحلیل رگرسیونی نشان داد که نمرات آزمودنی ها در مقیاس نشانه های اضطراب در نتیجه درد و پرسش نامه آگاهی و گوش به زنگی در برابر نشانه های درد، بهترین پیش بینی کننده نمرات آزمودنی ها در مقیاس ترس از حرکت می باشد. نتیجه گیری: ترس از حرکت در افراد مبتلا به دردهای مزمن بیشتر تابع متغیرهای روان شناختی مرتبط با اضطراب اختصاصی درد است تا شدت درد و این متغیر می تواند پیش بینی کننده ناتوانی حرکتی در آینده باشد که از لحاظ بالینی نکته ارزشمندی در کنترل دردهای مزمن است.
"تمارض یا خود را به مریضی زدن "
حوزه های تخصصی:
اثربخشی « درمان شناختی حضورذهن » بر شدت درد ادراک شده و محدودیت عملکرد زنان مبتلا به درد مزمن در روند سالمندی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
رابطة تاب آوری با ابعاد پنجگانة شخصیت و اختلالات بالینی افسردگی، اضطراب و جسمانی سازی در دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه الزهرا (س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطة تاب آوری با ابعاد پنجگانة شخصیت و اختلالات بالینی افسردگی، اضطراب و جسمانی سازی در دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه الزهراء (س) انجام شد. این پژوهش از نوع همبستگی بود. از میان جامعة آماری ۵۵۹۰ نفره دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه الزهراء(س)، ۴۰۰ نفر به عنوان نمونه با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامة تاب آوری کوباسا، مدی و کاهن، شخصیت نئو(۶۰NEO-FFI-) کاستا و مک کریو خلاصه علائم مرضی(۱۸BSI-) دروگاتیس استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی تحلیل شدند. تحلیل آماری نشان داد که بین تاب آوری با افسردگی، اضطراب و جسمانی سازی و روان رنجور خویی رابطة معنادار منفی در سطح ۰۰۰۱/0 p< وجود دارد و بین تاب آوری با توافق پذیری، برونگرایی و وجدان گرایی رابطة معنادار مثبت در سطح ۰۰۰۱/0 p< مشاهده شد، اما بین تاب آوری و تجربه پذیری رابطة معناداری یافت نشد. با توجه به رشد روز افزون نرخ اختلالات بالینی و شخصیت منحصر به فرد هر شخص، با آموزش تاب آوری می توان گام مؤثری را در جهت بهبود سلامت روانی جامعه برداشت.
گزارش یک مورد: بروز کمبود ویتامین ب12 و آنمی مگالوبلاستیک با افسردگی مقاوم به درمان و علایم شبه جسمی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: کمخونیهای مگالوبلاستیک گروهی از اختلالات هستند که معمولا ناشی از کمبود ویتامین ب 12 یا فولات میباشند. کمبود ویتامین ب 12 با طیف وسیعی از علایم خونی، عصبی، گوارشی و روانپزشکی بروز میکند. عدم درمان آنمی، مانع از درمان مناسب بیمار میشود و حتی اگر بیمار تحت درمان مناسب اختلال روانپزشکی قرار گیرد، اغلب پاسخ ناکافی یا مقاومت به درمان خواهد داشت.
معرفی مورد: این مقاله به معرفی خانم 33 سالهای میپردازد که با علایم سندرم افسردگی و بیثباتیهای خلقی با تشخیصهای روانپزشکی گوناگونی همچون اختلال شخصیت مرزی، افسردگی اساسی و اختلال خلقی نامعین، تحت درمان روانپزشکی قرار داشته و طی 6 ماههی قبل بستری و به تدریج اختلال تعادل، پارستزی، سردی و درد اندامهای تحتانی نیز به علایم فوق افزوده شده بود. بیمار به علت افکار جدی خودکشی و اختلال عملکرد بستری گردید. با ظن آنمی مگالوبلاستیک، آزمایشات کامل خون و سطح سرمی ب 12 و اسید فولیک به عمل آمد و پس از تایید تشخیص (افت سطح سرمی ب 12، 90 پیکوگرم در میلیلیتر) و شروع درمان، علایم طی چند روز به طرز چشمگیری ناپدید شد. بیمار از بیمارستان روانپزشکی ترخیص و جهت بررسی علل آنمی مگالوبلاستیک، به متخصص داخلی ارجاع گردید.
نتیجهگیری: اختلالات روانی در کمبود کوبالامین (ویتامین ب 12) شیوع بالایی دارد لذا حتی در غیاب علایم خونی یا عصبی کمبود ب 12، احتمال آنمی مگالوبلاستیک در علایم یا اختلالات روانپزشکی نامعمول یا مقاوم به درمانهای رایج، علایم روانی ناشایع و نوسان در علایم، باید مد نظر قرار گیرد.
تأثیر درد بر ابعاد مختلف زندگی بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
علوم رفتاری ۱۳۸۶ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
"
چکیده مقاله:
مقدمه: هدف از انجام این مطالعه بررسی تأثیر درد بر ابعاد مختلف زندگی بیماران درد مزمن اعتباریابی پرسشنامه چند بعدی درد، وستهاون- ییل در بین بیماران درد مزمن در ایران بود. روش: 585 نفر از افراد مبتلا به درد مزمن در ناحیه پاها، کمر، دستها، گردن و شانه در این پژوهش شرکت داشتند. ابزاری که به منظوربررسی ابعاد چند گانه درد مزمن تهیه شده پرسشنامه چند بعدی درد وستهاون –ییل WHYMPI است. نتایج: درد در بسیاری از ابعاد زندگی و رفتار افراد مؤثر است. بسیاری از این رفتارها با شدت درد همبستگی داشته اند. به نظر آزمودنیها درد در بسیاری از جنبه های زندگی آنان اثر گذاشته و رفتارهای آنها را تحت تأثیر قرار داده است و مشکلاتی را برای آنها فراهم نموده است. نتیجهگیری: درد بسیاری از ابعاد زندگی بیماران مبتلا به درد مزمن را تحت تأثیر قرار می دهد که این موضوع در درمان و مراقبت از این بیماران باید در نظر گرفته شود.
"
مقایسه میزان تأثیر درد بر ابعاد مختلف زندگی سالمندان و افراد مبتلا به درد مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این مطالعه بررسی تأثیر درد بر ابعاد مختلف زندگی سالمندان مبتلا به درد مزمن بود.روش بررسی: 585 نفر از افراد مبتلا به درد مزمن در ناحیه پاها، کمر، دستها، گردن و شانه در این پژوهش شرکت داشتند. این افراد شامل دو گروه بودند: 1) افراد سالمند در سن 60 سالگی و یا بالاتر (77= n ) 2) افراد در سنین کمتر از 60 سالگی (508= n ). ابزاری که به منظوربررسی ابعاد چند گانه درد مزمن تهیه شده پرسشنامه چند بعدی درد وستهاون –ییل WHYMPI است.یافته ها: دو گروه در سه مقیاس از ابعاد مهم تجربه درد تفاوت معنی داری با هم دارند. این سه مقیاس عبارتند از: تداخل درد در زندگی روزانه، حمایت و وابستگی به همسر یا فرد مهم زندگی و شدت درد. افراد سالمند بطور معنی داری درد شدیدتری را تجربه می کنند و این موضوع باعث تداخل بیشتر درد در زندگی روزانه و حمایت و وابستگی به همسر یا فرد مهم زندگی آنان می شود. و در نهایت نتایج نشان داد دو گروه در سه مقیاس از مقایسهای ارزیابی و گزارش بیمار از فعالیتهای متداول و معمولی زندگی تفاوت معنی داری با هم داشتند. این سه مقیاس عبارتند از: فعالیتهای دور از خانه، فعالیتهای اجتماعی و فعالیتهای عمومی.نتیجه گیری: شدت درد بیشتر در گروه سالمندان موجب تداخل بیشتر درد در زندگی روزانه و میزان حمایت و وابستگی به همسر یا فرد مهم زندگی آنان می شود. از طرف دیگر به نظر می رسد درد مزمن فعالیتهای دور از خانه، فعالیتهای اجتماعی و فعالیتهای عمومی سالمندان مبتلا به درد مزمن را بیشتر از بیماران عادی مبتلا به درد مزمن تحت تأثیر قرار می دهد. لذا در مراقبت از سالمندان مبتلا به درد مزمن باید بیشتر از افراد و بیماران عادی مبتلا به درد مزمن به فکر فعالیتهای عمومی، اجتماعی و بیرون خانه آنها بود.
رابطه راه بردهای مقابله ای، با افسردگی، ناتوانی جسمانی و شدت درد در افراد مبتلا به کمر درد مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: عوامل روان شناختی نقش مهمی در درمان بیماری ها دارند. درد مزمن، می تواند موجب افسردگی و ناتوانی هایی برای بیماران شود که کیفیت و سبک زندگی آنان را تغییر می دهد. هدف پژوهش حاضر، تعیین رابطه بین راه بردهای مقابله ای، افسردگی، ناتوانی جسمانی و شدت درد در افراد مبتلا به کمر درد مزمن بود.
مواد و روش ها: هفتاد بیمار مبتلا به کمر درد مزمن (بین سنین 19 تا 64 سال) که به کلینیک ارتوپدی امام رضای شهر اراک مراجعه کرده بودند، انتخاب شدند و پرسش نامه های راه بردهای مقابله ای، افسردگی Beck، ناتوانی جسمانی و مقیاس درجه بندی شدت درد را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 17 و آزمون های تحلیل همبستگی و تحلیل رگرسیون چند متغیره صورت گرفت.
یافته ها: راه برد مقابله ای فاجعه آفرینی با افسردگی، ناتوانی جسمانی و شدت درد رابطه مستقیم داشت (01/0 < P). همچنین نتایج نشان داد که افسردگی با ناتوانی جسمانی و شدت درد رابطه مستقیم و با کارامدی مقابله رابطه منفی دارد (همه موارد 01/0 < P) و ناتوانی جسمانی با تفسیر مجدد و انکار (هر دو مورد 01/0 < P) و کنترل بر درد (05/0 < P) رابطه معکوس و با شدت درد (01/0 < P) رابطه مستقیم دارد. به علاوه فاجعه آفرینی با کارامدی مقابله رابطه منفی داشت (هر دو مورد 01/0 < P).
نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که استفاده از راه بردهای مقابله ای ناکارامدی مثل فاجعه آفرینی در برابر مشکلاتی همچون کمر درد مزمن، می تواند به وخیم تر شدن شرایط منجر شود و پیامدهای منفی چون افسردگی، ناتوانی جسمانی و درد بیشتری به همراه داشته باشد. در نتیجه مداخله در این زمینه و آموزش استفاده از راه بردهای کارامد و مؤثر به بیماران می تواند موجب سازگاری مؤثر با دردهای مزمن گردد.
بررسی میزان شیوع و شدت الکسی تایمیا و مقایسه آن در دانشجویان دختر و پسر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: الکسی تایمیا سازه ای روان شناختی است که در طیف وسیعی از بیماری های روان پزشکی و طبی شیوع بالایی دارد. امروزه پژوهش های بسیاری به دلیل اهمیت این سازه در سلامت روانی و جسمی افراد، به بررسی ابعاد مختلف الکسی تایمیا از جمله شیوع و شدت آن در جمعیت های بالینی و غیر بالینی پرداخته اند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی میزان شیوع الکسی تایمیا و مقایسه الکسی تایمیا و مؤلفه های آن در دانشجویان پسر و دختر دانشگاه شهید چمران اهواز بود.
مواد و روش ها: نمونه مورد بررسی شامل 841 نفر دانشجوی پسر و دختر مقطع کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز بود که به روش تصادفی چند مرحله ای از جامعه 8000 نفری دانشجویان این دانشگاه در سال 1387 برگزیده شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه 20 ماده ای الکسی تایمیای تورنتو استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی، 2χ و تحلیل t مستقل و تحلیل واریانس چندمتغیری استفاده گردید.
یافته ها: میزان شیوع الکسی تایمیا در کل نمونه برابر با 5/19 درصد، در نمونه دختران برابر با 8/18 درصد و در نمونه پسران 2/20 درصد بود. بین دانشجویان دختر و پسر از لحاظ شیوع این سازه تفاوت معنی داری مشاهده نشد. نتایج مقایسه دو جنس در میانگین الکسی تایمیا و سه مؤلفه آن نشان داد که شدت نمره کل الکسی تایمیا و خرده مقیاس تفکر برون مدار در پسران بالاتر از دختران بود.
نتیجه گیری: از نظر شیوع و شدت دشواری در شناسایی و دشواری در توصیف احساسات بین دانشجویان دختر و پسر تفاوتی وجود نداشت، اما با توجه به این که شیوع الکسی تایمیا در بین دانشجویان در مقایسه با سایر مطالعات خارجی بالاتر بود، این مسأله ضرورت ارایه آموزش های هیجانی در دانشگاه ها را مطرح می سازد.
کمال گرایی نوروتیک و اختلال بدشکلی بدن در افراد مبتلا به بیماری های پوستی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ویژگی های شخصیتی مانند کمال گرایی، می تواند از عوامل زمینه ساز یا تشدید کننده اختلالات جسمانی یا روان پزشکی باشد. هدف پژوهش حاضر، مقایسه کمال گرایی نوروتیک و اختلال بدشکلی بدن در بیماران پوستی و افراد سالم و بررسی نقش کمال گرایی و بدشکلی بدن بر روی پیش بینی احتمال ابتلا به بیماری های پوستی بود.
مواد و روش ها: این پژوهش به صورت توصیفی- همبستگی انجام شد. نمونه گیری به صورت تصادفی، خوشه ای و تک مرحله ای صورت گرفت. ابتدا دو کلینیک پوست به صورت تصادفی انتخاب گردید و 112 نفر از مراجعه کنندگان به آن جا مورد بررسی قرار گرفتند. 106 فرد سالم نیز به عنوان گروه شاهد در این مطالعه شرکت نمودند که با گروه پژوهش از نظر متغیرهای جمعیت شناختی همسان سازی شده بودند. برای جمع آوری داده ها، پرسش نامه کمال گرایی نوروتیک و مقیاس خودسنجی نشانه های اختلال بدشکلی بدن پس از جلب رضایت آن ها تکمیل گردید.
یافته ها: میانگین نمرات کمال گرایی نوروتیک و اختلال بدشکلی بدن (01/0 > P) در گروه بیماران پوستی به صورت معنی داری بالاتر از گروه افراد سالم به دست آمد. همچنین، کمال گرایی نوروتیک و بدشکلی بدنی، توان پیش بینی احتمال ابتلا به بیماری پوستی را داشت (23/0 = R، 01/0 > P).
نتیجه گیری: کمال گرایی نوروتیک و بدشکلی بدنی می تواند باعث ایجاد یا تشدید اختلالات پوستی و به تبع آن، ایجاد اختلال بدشکلی بدن در افراد مبتلا به انواع اختلالات پوستی شود. بنابراین، آگاهی از ویژگی شخصیتی کمال گرایی و اختلال بدشکلی بدن برای پزشکان و متخصصان، جهت ارایه خدمات روان درمانی و پیشبرد بهتر فرایند درمان حایز اهمیت می باشد.
نقش خودکارآمدی و فاجعه آفرینی در پیش بینی افسردگی در بیماران درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هر چند شواهدی درباره ارتباط متغیرهای شناختی و افسردگی در بیماران درد مزمن وجود دارد اما اینکه آیا ارتباط مذکور پس از کنترل اثر متغیرهای مداخله گر همچنان باقی می ماند یا خیر، مورد وارسی کافی قرار نگرفته است. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی سهم خودکارآمدی و فاجعه آفرینی درد در پیش بینی افسردگی پس از کنترل اثر شدت درد و توقف فعالیت ها بر اثر درد انجام شد. روش: پژوهش حاضر دارای طرحی مقطعی و از نوع همبستگی است که در آن 245 بیمار مبتلا به درد مزمن، به شیوه نمونه گیری در دسترس، در فاصله زمانی 6 ماه از هفت مرکز درمانی درد شهر تهران انتخاب شدند. این افراد مقیاس های اطلاعات جمعیت شناختی، شدت درد، افسردگی، خودکارآمدی و فاجعه آفرینی را تکمیل کردند. داده های به دست آمده با محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره از نوع سلسله مراتبی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: ارتباط معناداری بین خودکارآمدی و فاجعه آفرینی درد با شدت درد، افسردگی و تعداد روزهای توقف فعالیت بر اثر درد (01/0P≤) وجود داشت. در تحلیل رگرسیون، خودکارآمدی و فاجعه آفرینی توانستند افسردگی را فراتر از اثر شدت درد و توقف فعالیت ها بر اثر درد نیز پیش بینی کنند. نتیجه گیری: با توجه به اینکه درد شدید، احساس خودکارآمدی ضعیف و افکار فاجعه آفرین زیاد، خلق افسرده را در بیماران درد مزمن پیش بینی می کند لذا اگر در کنار برنامه درمانی این بیماران برای کاهش درد، از راهکارهای شناختی مربوط به افزایش باورهای خودکارآمدی و کاهش افکار فاجعه آفرینی نیز استفاده شود، می توان به پیشگیری از افسردگی این بیماران کمک کرد.
مفهوم هیستری
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر مروری است بر نحوه پیدایش، تکوین و تحولاتی که مفهوم هیستری در طول تاریخ مکتوب پزشکی طی کرده است. در این مقاله، همچنین سابقه تاریخی، طبقه بندی های اولیه و نوین روان پزشکی، مفاهیم روان پویایی و بالاخره دیدگاهی که هیستری را نوعی رفتار بیمارانه نابهنجار (abnormal illness behavior) می داند، مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
همایش: هیپنوتیزم و فراموشی روانزا
حوزه های تخصصی: