آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۱

چکیده

اگر چه پژوهش ها روابط مستحکمی را بین راهبردهای مقابله و شدت درد، ناتوانی جسمی و افسردگی مستند ساخته و برای سنجش این راهبردها پرسشنامه های متعددی ساخته شده است اما تاکنون در میان جمعیت ایرانی مبتلا به درد مزمن روابط بین این راهبردها و سازگاری با درد مورد مطالعه قرار نگرفته و برای سنجش این راهبردها در جمعیت ایرانی مبتلا به درد مزمن ابزار مناسبی نیز وجود ندارد. مطالعه حاضر دارای دو هدف مشخص است: 1- بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه راهبردهای مقابله در میان جمعیت ایرانی و 2- بررسی رابطه بین راهبردهای مقابله با درد و تاثیر این راهبردها بر سطح سازگاری افراد دارای درد مزمن. در این مطالعه 231 کارمند مرد با میانگین سنی 41.43 سال (SD=10.39) شرکت داشتند و با تکمیل پرسشنامه های اطلاعات عمومی، راهبردهای مقابله با درد، افسردگی و ناتوانی جسمی اطلاعات لازم برای مطالعه را فراهم آوردند. یافته های این مطالعه حاکی از اعتبار ملاک و ضرایب همسانی درونی قابل قبولی خرده مقیاس های پرسشنامه راهبردهای مقابله است؛ بنابراین می توان پرسشنامه مذکور را در میان جمعیت ایرانی دارای درد مزمن به کار گرفت. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که برخی از راهبردهای مقابله با ناتوانی جسمی، افسردگی و درد رابطه دارد؛ در حالی که فاجعه آفرینی بیش تر در مواجهه با درد، با ناتوانی جسمی، افسردگی و شدت درد بیش تری همراه بود؛ استفاده بیش تر از راهبردهای مقابله نادیده گرفتن درد و گفتگو با خود با ناتوانی جسمی و افسردگی خفیف تری همراه بود. نتایج این تحلیل همبستگی همچنین حاکی از آن بود که ادراک کارامدی مقابله بالاتر از افسردگی، ناتوانی جسمی و درد خفیف تر همراه است. نتایج تحلیل رگرسیون که با هدف پیش بینی سه متغیر ملاک شدت درد، افسردگی و ناتوانی جسمی با استفاده از راهبردها و کارامدی مقابله صورت گرفت نقش غیر انطباقی راهبرد مقابله فاجعه آفرینی را در سازگاری با درد مزمن آشکار ساخت. راهبرد مقابله فاجعه آفرینی نه تنها پیش بینی کننده مستقل و معنادار شدت درد بود بلکه استفاده بیش تر از این راهبرد در مواجهه با درد توانست افسردگی و ناتوانی جسمی را حتی پس از کنترل شدت درد پیش بینی کند. نتایج تحلیل رگرسیون همچنین نقش انطباقی دو راهبرد مقابله نادیده انگاشتن درد و گفتگو با خود را در سازگاری با درد مزمن نشان داد؛ استفاده بیش تر از این دو راهبرد با افسردگی خفیف تر در میان افراد دارای درد مزمن همراه بود. برخی از کاربردهای بالینی این یافته ها در مقاله حاضر مورد بحث قرار گرفته است.

تبلیغات