فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۵۴۴ مورد.
بررسی یادآوری خاطرات در بیماران افسرده، مانیک و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی یادآوری خاطرات در بیماران افسرده، مانیک و افراد عادی بر اساس نظریه های یادآوری وابسته به خلق، یادآوری هماهنگ با خلق و نظریه شبکه تداعی می پردازد. مطابق یافته های قبلی پیش بینی می شد که بیماران افسرده خاطرات منفی را بیشتر از بیماران مانیک یادآوری کنند و بیماران مانیک نیز خاطرات مثبت را بیشتر از بیماران افسرده یادآوری کنند. در این زمینه پنج فرضیه مطرح شد: 1- بیماران افسرده، خاطرات منفی را بیشتر از خاطرات مثبت یادآوری می نمایند. 2- بیماران مانیک خاطرات مثبت را بیشتر از خاطرات منفی یادآوری می نمایند. 3- میزان یادآوری خاطرات مثبت و منفی در افراد بهنجار یکسان است. 4- میزان یادآوری خاطرات منفی در گروه افسرده بیشتر از گروه مانیک و بهنجار می باشد. 5- میزان یادآوری خاطرات مثبت در گروه مانیک بیشتر از گروه افسرده و هنجار می باشد.
برای آزمون فرضیه های فوق سه گروه 10 نفری (10 نفر افسرده، 10 نفر مانیک و 10 نفر بهنجار) انتخاب شد. پس از ثبت خاطرات یادآوری شده از سوی گروه های سه گانه و تحلیل آنها، نتایج نشان داد بیماران افسرده، خاطرات منفی را بیشتر از خاطرات مثبت و بیماران مانیک خاطرات مثبت را بیشتر از خاطرات منفی یادآوری می نمایند و میزان یادآوری خاطرات مثبت و منفی در افراد بهنجار یکسان است. همچنین از نظر یادآوری خاطرات منفی بین سه گروه (افسرده، مانیک و بهنجار) تفاوتی دیده نشد ولی از نظر یادآوری خاطرات مثبت، گروه افسرده با دو گروه مانیک و بهنجار تفاوت معنی داری نشان داد.
خطر ابتلا به افسردگی پس از زایمان به روش سزارین
حوزه های تخصصی:
سیگار و ریسک افسردگی
ارتباط حساسیت پردازش حسی با شیوه های فرزندپروری و شاخص های آسیب شناسی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: حساسیت پردازش حسی سازه ای است که تمایل به پردازش دقیق و عمیق اطلاعات هیجانی را در برمی گیرد. برخی تحقیقات نشان داده اند که افراد دارای حساسیت پردازش حسی بالا در صورتی که شیوه های فرزندپروری والدینشان نامناسب باشد، مستعد عواطف منفی هستند. پژوهش حاضر به بررسی ارتباط حساسیت پردازش حسی و شیوه های فرزند پروری با اضطراب و افسردگی پرداخت.
روش: 372 دانشجوی پسر مقطع کارشناسی انتخاب شدند و پرسشنامه های شخص با حساسیت پردازش حسی بالا (آرون و آرون)، شیوه های فرزندپروری (پارکر و همکاران)، افسردگی (بک و استیر) و اضطراب خصیصه - حالت (اسپیلبرگر) را تکمیل کردند. اطلاعات به دست آمده با استفاده از تحلیل رگرسیون چندمتغیره و تحلیل واریانس تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: حساسیت پردازش حسی با اضطراب و افسردگی و شیوه های فرزندپروری رابطه معنی دار داشت (01/0p<). ارتباط حساسیت پردازش حسی با اضطراب قوی تر از ارتباط با افسردگی بود و حساسیت پردازش حسی، افسردگی را بعد از کنترل اضطراب پیش بینی نکرد. اثرات تعاملی نیز معنی دار بود (05/0p<) که این مسأله بیانگر نقش حساسیت پردازش حسی در پیش بینی شاخص های آسیب شناسی روان شناختی در ارتباط با شیوه های فرزندپروری است.
نتیجه گیری: در مجموع با استناد به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که حساسیت پردازش حسی در تعامل با شیوه های فرزندپروری نامناسب می تواند فرد را مستعد آسیب شناسی روان شناختی سازد.
تأثیر ارائه آموزش های روانی - اجتماعی توسط همیاران سلامت روان بر افسردگی زنان
حوزه های تخصصی:
اثربخشی آموزش کنترل استرس در کاهش اضطراب و افسردگی شرکت کنندگان در کلاس کنکور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تعیین اثربخشی روش آموزش کنترل استرس در جمعیت شرکت کنندگان در کلاس های کنکور.
روش: این تحقیق در قالب یک کار نیمه آزمایشی، با تخصیص تصادفی 217 نفر در هشت گروه (چهار گروه آزمایشی و چهار گروه گواه در دو گروه جنسی) به آزمون اثر هشت جلسه آموزش کنترل استرس بر کاهش افسردگی و اضطراب آزمودنی ها پرداخت. آنها در آغاز و پایان طرح توسط پرسش نامه های افسردگی و اضطراب بک آزمون شدند.
یافته ها: یافته های مطالعه دوم حاکی از اثربخشی شایان توجه روش کنترل استرس برای کاهش سطح اضطراب و افسردگی شرکت کنندگان در مطالعه است.
نتیجه گیری: به نظر می رسد سیاست گذاران جامعه باید به آوردن آموزش کنترل استرس در کنار آموزش های فشرده کنکور برای کاهش سطح اضطراب و افسردگی افراد توجه خاص داشته باشند.
مقایسه تأثیر روان درمانی گروهی با رویکرد شناختی و رویکرد معنوی بر افسردگی دانشجویان دختر دانشگاه های تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاثیر روان درمانی گروهی با رویکرد شناختی و رویکرد معنوی بر افسردگی دانشجویان دختر دانشگاه های تهران ترقی جاه صدیقه,نوابی نژاد شکوه,بوالهری جعفر,کیامنش علیرضا
هدف اصلی این پژوهش مقایسه میزان تاثیر دو رویکرد روان درمانی گروهی شناختی- رفتاری و معنوی در کاهش میزان افسردگی دانشجویان دختر دانشگاه های تهران است. آزمودنی های پژوهش از طریق اطلاعیه که در مرکز مشاوره و خوابگاه دانشگاه تربیت معلم حصارک و شهید بهشتی زده شده بود به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس از آنها آزمون افسردگی بک به عنوان پیش آزمون گرفته و آنگاه با مصاحبه تشخیصی افسردگی آنها تایید شد. سپس به طور تصادفی در سه گروه که دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل بود قرار گرفتند. افراد انتخاب شده هیچ کدام دارو مصرف نمی کردند. یک گروه آزمایشی در ده جلسه گروه درمانی شناختی- رفتاری و گروه دیگری در ده جلسه معنویت درمانی شرکت نمودند، و گروه گواه هیچ مداخله روانشناختی دریافت نکردند. در پایان مداخله درمان هر سه گروه بار دیگر با آزمون یادشده مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون t وابسته و مستقل و تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که: در مقایسه میانگین نمرات افسردگی سه گروه قبل از درمان تفاوت معناداری وجود ندارد. گروه درمانی شناختی- رفتاری و معنویت درمانی به طور معناداری (P<0.01) در کاهش افسردگی دانشجویان موثر بوده است. در مقایسه میانگین نمرات افسردگی پس آزمون گروه درمانی شناختی و معنویت درمانی با مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری (P<0.01) در کاهش افسردگی دانشجویان به وجود آمده است و اثربخشی روش دوم بارزتر بوده است، ولی در مقایسه دو روش آزمایشی با هم تفاوت معناداری مشاهده نشد.
بررسی اثرات سوگیری حافظه منطبق با خلق بر حافظه آشکار و ضمنی در بیماران افسرده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش از نوع پژوهش های علّی (پس رویدادی) ـ مقایسه ای و توصیفی است که با هدف بررسی تأثیر سوگیری حافظه منطبق با خلق بر حافظه آشکار و ضمنی در بیماران افسرده انجام شده است. روش بررسی: بدین منظور از بین بیماران افسرده نمونه ای به حجم 32 نفر به صورت تصادفی انتخاب نمودیم. آزمودنیهای بهنجار از بین دانش آموزان پیش دانشگاهی و دانشجویان انتخاب شدند. در دو مرحله متفاوت آزمایش، آزمون های متفاوت حافظه آشکار، ضمنی و آزمون حافظه وکسلر اجرا گردید و نتایج با استفاده از روش های تحلیل واریانس (F)، t استیودنت، X2 و آزمون تعقیبی شفه تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که گروه های پژوهشی تنها در پاسخ به آزمونهای حافظه آشکار تفاوت معناداری با یکدیگر دارند، اما عملکرد آنها در حافظه ضمنی تفاوت معناداری نداشت. (تأیید فرضیه اول) گروه ها در بازیابی واژه های خوشایند و ناخوشایند تفاوت معناداری با هم داشتند، اما در بازیابی واژه های خنثی و تهدیدکننده تفاوتی با یکدیگر نداشتند. (تأیید فرضیه دوم) در فرضیه سوم مشخص شد که گروه ها در بهر حافظه و خرده مقیاس های کنترل ذهنی، حافظه بینایی و تداعیها تفاوت معناداری دارند، اما در سایر مقیاس ها با یکدیگر تفاوت نداشتند. نتایج همچنین نشان داد که حافظه منطبق با خلق تنها بر حافظه آشکار اثر میگذارد. (تأیید فرضیه چهارم) نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که در بیماران افسرده تنها حافظه آشکار دچار اختلال میشود. همچنین، این بیماران در بازیابی واژه های دارای بار عاطفی با گروه های دیگر تفاوت معناداری دارد.
زعفران برای افسردگی
" اثربخشی گروه درمانی شناختی بر کاهش نشانگان افسردگی "(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
"هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی روش درمان گروهی شناختی در کاهش نشانگان افسردگی دانش آموزان است. برای این منظور 12 نفر به صورت تصادفی، انتخاب و طی 12 جلسه، تحت درمان شناختی قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد درمان شناختی در کاهش نشانگان افسردگی موثر است.
"
تاثیر روان درمانی بین فردی بر درمان افسردگی نوجوانان: مطالعه موردی
حوزه های تخصصی:
افسردگی به عنوان یک اختلال متعارف در میان نوجوانان اغلب شامل یک دوره بالینی مزمن و عود کننده است. تجربه یک دوره افسردگی در کودکی یا نوجوانی یک عامل خطر برای دوره های افسرده ساز آتی و همچنین مشکلات روانی - اجتماعی محصوب می شود. یافته های پژوهشی نشان داده اند که در اوایل دهه 1990 درباره استفاده از درمان های خاص برای افسردگی نوجوانان شواهد تجربی حمایت کننده وجود نداشته است. بر این اساس، علاقه فزاینده ای نسبت به رشد و آزمون درمان های جدید که کوتاه مدت نیز بوده اند، به چشم می خورد. در این میان، روان درمانی بین فردی برای نوجوانان افسرده، به مثابه یک رویکرد درمانی که به سادگی در گستره ای از موقعیت ها مورد استفاده واقع می شود. به دلیل تاکید بر شناسایی حوزه مساله ساز بین فردی، نشانگان افسرده ساز مرتبط با حوزه مساله ساز، تمرکز بر روابط فعلی و کمک به بیمار جهت تسلط بر بافت بین فردی افسردگی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی روان درمانی بین فردی در درمان افسردگی نوجوانان است. روش پژوهش حاضر مطالعه موردی است. در این پژوهش، یک آزمودنی 16 ساله دختر که با استفاده از مصاحبه بالینی، ملاک های تشخیصی DSM-IV-TR، پرسشنامه افسردگی بک و پرسشنامه دشواری های بین فردی در نوجوانان، مبتلا به افسردگی تشخیص داده شده بود، شرکت کرد. نتایج پژوهش نشان می دهد که در زمینه درمان افسردگی نوجوانان روان درمانی بین فردی یک رویکرد درمانی کارآمد قلمداد می شود.
بررسی ارتباط خصوصیات شخصیتی و میزان افسردگی دانشجویان پسر ورزشکار و غیر ورزشکار دانشگاه سیستان و بلو چستان
حوزه های تخصصی:
"تحقیق حاضر به بررسی ارتباط شخصیت، افسردگی و انجام فعالیت بدنی (ورزش) می پردازد برای این منظور از بین جنبه های مختلف شخصیت، به برون گرائی ـ درونگرائی فرد توجه شده که به وسیله آزمون شخصیت "" آیزینک""، مورد محاسبه قرار گرفته است. همینطور سطح افسردگی آزمودنیها به وسیله آزمون ""بک""
اندازه گیری و مورد مقایسه قرار گرفت. آزمودنیهای تحقیق حاضر در دو دسته 60 نفری ورزشکار و غیرورزشکار از بین دانشجویان پسر دانشگاه سیستان و بلوچستان به صورت تصادفی انتخاب شده اند.
میزان برون گرائی ـ درون گرائی و سطح افسردگی دو دسته آزمودنیهای ورزشکار و غیر ورزشکار توسط آزمون t استیودنت، مورد مقایسه قرار گرفت و مشاهده شد که، بین برون گرائی- درون گرائی دانشجویان پسر ورزشکار و غیرورزشکار، تفاوت معنی داری وجود نداشت. اما بین سطح افسردگی آنها تفاوت معنی دار مشاهده شد. ارتباط بین برون گرائی- درون گرائی و افسردگی آزمودنیها، بوسیله آزمون همبستگی پیرسون مورد آزمون قرار گرفت و مشاهده شد که بین این دو نیز ارتباط معنی داری وجود ندارد.
"
اثربخشی زوج درمانی سیستمی- رفتاری بر افسردگی و رضایت زناشویی زنان افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر، اثربخشی زوج درمانی سیستمی – رفتاری بر کاهش افسردگی و افزایش رضایت زناشویی زنان مبتلا به اختلال افسرده خویی بررسی شد.
روش: در یک کارآزمایی بالینی، از بین 78 زن متاهل مبتلا به اختلال افسرده خویی که به مراکز روانپزشکی و مشاوره ای شهر تهران مراجعه کرده بودند، 39 نفر آنها به اتفاق شوهرانشان واجد شرایط ورود به طرح بودند که از بین آنها 20 زوج به صورت تصادفی انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه زوج درمانی و دارو درمانی قرار گرفتند. زوج های گروه زوج درمانی در 10 جلسه هفتگی زوج درمانی سیستمی/ رفتاری شرکت کردند. زن های گروه دارو درمانی از داروهای ضد افسردگی تجویز شده به وسیله روانپزشکان استفاده نمودند. زن های دو گروه قبل از شروع درمان و در مقاطع مورد نظر (قبل از جلسه ششم، بعد از جلسه دهم و دو ماه پس از درمان) پرسشنامه های افسردگی و وضعیت زناشویی را تکمیل کردند.
یافته ها: تحلیل واریانس مکرر نشان داد که هر دو روش مداخله در کاهش شدت افسردگی موثر بود، ولی زوج درمانی موثرتر از دارو درمانی بود. همچنین نتایج نشان داد که زوج درمانی موجب افزایش رضایت زناشویی زنان شد، در حالی که دارو تاثیری بر رضایت زناشویی آنها نداشت.
نتیجه گیری: به نظر می رسد زوج درمانی سیستمی - رفتاری بر کاهش افسردگی و رضایت زناشویی زنان مبتلا به اختلال افسرده خویی موثر باشد.