فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تحقیقات نشان می دهد که گروههای مختلف افراد بعضا از لحاظ سلامت روان در سطح پایین تر از عادی می باشند. از این رو به نظر می رسد که افراد مبتلا به وابستگی مواد نیز از لحاظ کارکردهای سلامت روان دچاره مخاطره هستند.
هدف: هدف تحقیق حاضر تعیین اثر بخشی برنامه آموزش تاب آوری بر سلامت روان افراد مبتلا به وابستگی مواد در کانون توسکای شهر تهران می باشد.
روش: این تحقیق جزء تحقیقات کاربردی بوده و روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی نوجوانان و جوانان پسر مبتلا به وابستگی مواد کانون توسکا که در برنامه ی 28 روزه ایمان مدار- پرهیز مدار تحت درمان بوده اند، می باشد.حجم نمونه ی مورد نظر شامل 42 نفر می باشد که به صورت تصادفی ساده انتخاب شده اند. ابزار های مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامه های سلامت عمومی (GHQ28) و پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون می باشند که بر اساس آن، آزمونها به صورت گروهی انجام شده است.
یافته ها: یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد که آموزش تاب آوری بر سلامت روان افراد مبتلا به وابستگی مواد درکانون توسکا موثر است (01/0>p ).
نتیجه گیری: نتیجه تحقیق حاضر نشان می دهد که آموزش تاب آوری بر بهبود سلامت روان افراد مبتلا به وابستگی مواد نقش مهم و تعیین کننده ای دارد. بدین معنا که آموزش تاب آوری باعث افزایش سلامت روان افراد مبتلا به وابستگی مواد می شود. بر اساس یافته های پژوهش پیشنهاد می شود که به افراد مبتلا به وابستگی مواد آموزش تاب آوری داده شود. همچنین به نظر می رسد که یافته های تحقیق حاضر می تواند در برنامه ریزی های پیشگیری، آموزشی و بهداشت روانی افراد مبتلا به وابستگی مواد موثر باشد.
اثر بخشی روش تحلیل رفتار کاربردی (Applied behavioral analysis یا ABA) بر علایم اوتیسم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف اصلی این مطالعه، بررسی اثربخشی روش تحلیل رفتار کاربردی (ABA یا Applied behavioral analysis) بر علایم کودکان اوتیسم (کودکان 7-3 سال مبتلا به اوتیسم)، در مدت پنج سال است.
مواد و روش ها: این تحقیق از نوع تحقیقات آزمایشی است که بر اساس آن 20 نفر از کودکان 3 تا 7 ساله مبتلا به اوتیسم در مرکز اوتیسم اصفهان به مدت پنج سال (90-1385) تحت مداخله به روش ABA قرار گرفتند. از آزمودنی ها در بدو ورود آزمون تشخیصی GARS (Gilliam Autism rating scale) اجرا گردید. این تست در پایان پنج سال دوباره اجرا شد. همچنین آزمودنی ها در ابتدای مداخله توسط چک لیست محقق ساخته، در مؤلفه های درک مفاهیم شناختی، ریاضی، مهارت های کلامی و خودیاری مورد ارزیابی قرار گرفتند. این چک لیست ها در پایان هر سال نیز اجرا می گردید. داده ها پس از پنج سال توسط نرم افزار SPSS نسخه 19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج آزمون t نشان داد که تفاوت معنی داری در پیش آزمون و پس آزمون در مؤلفه های رفتارهای کلیشه ای، مشکلات ارتباطی و تعاملات اجتماعی و کل نمره GARS وجود دارد (001/0 > P). همچنین آزمون Friedman نشان داد که تفاوت معنی داری در میزان مفاهیم شناختی، ریاضی، مهارت های خودیاری و کلامی در مدت پنج سال نسبت به نمره پایه و همچنین نسبت به سال قبل وجود دارد (001/0 > P). به عبارتی میزان رشد مفاهیم شناختی و ریاضی، مهارت های خودیاری و کلامی هر سال چشمگیر بوده است.
نتیجه گیری: در کل می توان نتیجه گرفت که مداخله ABA بر کاهش علایم اوتیسم و افزایش مهارت ها مؤثر است.
طرح خودیابی اسلامی و درمان وسواس ( آلودگی و طهارت ، نجاست )(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در پی ارائه درمان خودیابی اسلامی در زمینه وسواس در آلودگی، طهارت و نجاست می باشد. برای بررسی، 15 نفر( شامل 9مرد و 6 زن) به صورت نمونه در دسترس، برگزیده شدند. آزمون وسواس مادزلی، افسردگی بک و اضطراب کتل به عنوان پیش آزمون به اجرا درآمد. در پایان درمان خودیابی اسلامی، پس آزمون اجرا شد. پی گیری نیز بین شش ماه تا یک سال بعد از درمان به انجام رسید و نتایج با نمرات پیش آزمون و پس آزمون مقایسه گردید.
با استفاده از آزمون t، گروه های وابسته در هر سه متغیر، به ویژه میزان وسواس، نتایج با سطح اطمینان 99٪ معنادار می باشد. در مرحله پیش آزمون و پی گیری نیز تفاوت ها با همین سطح اطمینان، معنادار است. در نتیجه، درمان خودیابی اسلامی در درمان وسواس، افسردگی و اضطراب اثر معنادار دارد، و برخی از آزمودنی ها را می توان برای به کارگیری آن درمان نهایی نمود.
راهبردهای شناختی در بیماران مبتلا به اضطراب ـ افسردگی مختلط و وسواس ـ بی اختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افکار مزاحم از ویژگیهای اختلالهای هیجانی و اضـطرابی هستند. این پژوهش با هدف مقایسه راهبردهایی که بیماران و غیربیماران، برای مهار افکار مزاحم بـه کار می برند، انجام شد. دو گروه از بیماران مبتلا به اختلال وسواس بی اختیاری (OCD؛ 11 مرد و 14 زن با میانگین سنی 29 سال) و اختلال اضطراب ـ افسردگی مختلط (MADD؛ 10 مرد و 15 زن با میانگین سنی 27 سال) و یک گروه غیربیمار (12 مرد و 13 زن با میانگین سنی 28 سال) انتخاب شدنـد. شرکت کنندگان به پرسشنامه های مهـار فکر (ولز و دیویس، 1994) و اضطراب و افسردگی بک (بک، اپشتین، براون و استیر، 1988؛ بک، راش، شاو و ابری، 1979) پاسـخ دادند. یافته ها نشان دادند که بیماران OCD و MADD بیشتر از راهبردهای نگرانی و تنبیه استفاده می کنند. گروه غیربیمار راهبردهـای مهار اجتماعی و انحراف توجه را بیشتر به کار می برند. بین گروهها تفاوت معناداری براساس استفاده از راهبرد ارزیابی مجدد دیده نشد.
زیر گونه های اختلال شخصیت ضد اجتماعی، ارتباط آن با اضطراب و همبودی آن با سوء مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر، بررسی زیرگونه های اختلال شخصیت ضد اجتماعی، ارتباط آن با اضطراب و همبودی آن با سوء مصرف مواد بود. روش: طرح این پژوهش با توجه به ماهیت موضوع، توصیفی از نوع همبستگی است. نمونه مورد بررسی 90 نفر با اختلال شخصیت ضد اجتماعی بودند که به روش نمونه گیری در دسترس از زندان مرکزی و مراکز ترک اعتیاد شهرستان سمنان گزینش شدند. برای تعیین افراد دارای اختلال شخصیت ضد اجتماعی از پرسشنامه چند محوری میلون 3 و مصاحبه بالینی برای اختلالات محور دو استفاده شد. اضطراب افراد نیز با آزمون اضطراب کتل اندازه گیری شد. برای تحلیل داده ها از آزمون نسبت یک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد اختلال شخصیت ضد اجتماعی با اضطراب مرتبط است و سوء مصرف مواد همبودی دارد، همچنین دو نوع زیرگونه از اختلال شخصیت ضد اجتماعی وجود دارد یک نوع با و یک نوع بدون همراهی اضطراب. نتیجه گیری: به دلیل همبودی اختلال شخصیت ضد اجتماعی با سوء مصرف مواد و ارتباط آن با اضطراب و وجود دو زیرگونه اختلال شخصیت ضد اجتماعی (با و بدون همراهی اضطراب)، نتایج پژوهش حاضر بر لزوم مداخلات درمانی متفاوت برای دو زیرگونه اختلال شخصیت ضد اجتماعی تأکید دارد.
بررسی تاثیر ادراک مفهوم خداوند بر احساس افسردگی، اضطراب و تنیدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم خداوند، تحول و شکل گیری دین داری شخصی افراد را تعیین می کند. و در طول دهه گذشته، بیش از هر مفهوم مذهبی دیگر، مورد برسی پژوهش گران قرار گرفته است (هاید، 1990). تاثیر ادراک افراد از مولفه های مختلف این مفهوم بر بهداشت روانی افراد توجه بسیاری از متخصصان روان شناسی، را به خود جلب نموده است. پژوهش حاضر نیز با هدف بررسی تاثیر ادارک مفهوم خداوند بر احساس تنیدگی، اضطراب و افسردگی صورت گرفته است. بدین منظور نمونه ای مشتمل بر 251 نفر از دانشجویان با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه های مفهوم خداوند گورسوچ و مقیاس DASS مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای بررسی داده ها ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون گام به گام و تحلیل واریانس یک طرفه به کار گرفته شد نتایج حاصل از تحلیل یافته ها نشان داد که ادراک خداوند به عنوان نیک خواه، ارزش مند و لایتناهی با افسردگی رابطه منفی و ادراک خدای نامربوط و خدای تنبیه گر با افسردگی رابطه مثبت داشت. تنیدگی نیز با ادراک آزمودنی از خداوند به عنوان خداوند لایتناهی رابطه منفی و با مولفه خداوند تنبیه گر رابطه مثبت داشت. همچنین ادراک آزمودنی از خداوند به عنوان خداوند تنبیه گر با اضطراب رابطه مثبت داشت.
تأثیر شن بازی درمانی بر کاهش اختلالات اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر شن بازی درمانی در کاهش اختلالات اضطرابی دختران دبستانی شهرستان بابل انجام شد. در چهارچوب روشی آزمایشی و در قالب یک طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل، 40 دختر7 - 10 ساله که در پرسشنامه اضطراب اسپنز نمره یک انحراف معیار بالاتر از میانگین کسب کرده بودند، به عنوان نمونه داوطلب انتخاب شده و به صورت جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند؛ سپس گروه آزمایش 10 جلسه تحت تأثیر متغیر مستقل شن بازی درمانی قرار گرفت و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. پس از پایان مداخله هر دو گروه آزمون شدند تا تأثیر متغیر مستقل بر متغیر وابسته «اختلالات اضطرابی» مشخص شود. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. نتیجه پژوهش نشان داد که شن بازی درمانی بر کاهش اختلالات اضطرابی تأثیر معنا داری دارد و همچنین باعث کاهش علائم هراس و ترس از فضای باز، اضطراب جدایی، ترس از آسیب فیزیکی، ترس اجتماعی، وسواس فکری و عملی و اضطراب عمومی می شود. احتمالاً کار با سینی شن به کودک این فرصت را می دهد تا در محیطی امن ترس های خود را جستجو و کشف کند و با بازآفرینی رویدادها به ترس های خود عینیت بخشد، نسبت به آن ها به شناخت و بینش برسد و برای حل مسائل مختلف راه حل پیدا کند.
اثربخشی آموزش حل مساله شناختی- اجتماعی بر بهبود روابط بین فردی تغییر رفتارهای اجتماعی و ادراک خودکارآمدی دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی تاثیر آموزش حل مساله شناختی- اجتماعی بر بهبود روابط بین فردی و ادراک خودکارآمدی کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری بود.
روش: به شیوه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پی گیری با گروه شاهد اجرا شد. نمونه پژوهش 30 دانش آموز دختر و پسر مراجعه کننده به مرکز اختلال یادگیری شهر اصفهان بودند که به وسیله مسؤولان مدارس ابتدایی که قبلاً با نشانگان ناتوانی های یادگیری آشنا شده بودند، شناسایی و سپس به مرکز ارجاع شدند. این دانش آموزان به وسیله گروهی متشکل از دو روان شناس، دو روان پزشک، دو کارشناس ناتوانی های یادگیری و یک کارشناس گفتاردرمانی، بر اساس نمره هوش در آزمون وکسلر، انحراف از میانگین کلاسی و فهرست وارسی ناتوانی های یادگیری DSM-IV-TR و آزمون های غیررسمی در سه حوزه خواندن، نوشتن و ریاضی برای شرکت در تحقیق انتخاب شدند. از این 30 نفر، 15 نفر به طور تصادفی در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه شاهد قرار گرفتند. گروه آزمایش با دو روش SLAM و FAST در زمینه حل تعارضات بین فردی، شناخت و تنظیم هیجانات و مقابله با احساس تنهایی، طی ده جلسه متوالی (هفته ای یک جلسه)، تحت آموزش مداخله شناختی به شیوه حل مساله اجتماعی قرار گرفت، ولی در مورد گروه شاهد مداخله ای نشد.
یافته ها: تحلیل کوواریانس نشان داد که شناخت و تنظیم هیجانات و آموزش حل مساله اجتماعی با شیوه شناختی، به طور معناداری عملکرد دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری را در زمینه افزایش حل مساله اجتماعی، کاهش رفتارهای نامطلوب پرخاشگری و کناره گیری و نیز تغییر اهداف اجتماعی بهبود می بخشد. نتایج همچنین نشانگر بهبود داوری دانش آموزان و افزایش خودکارآمدی اجتماعی آنان در زمینه سازگاری و افزایش رفتار دوستانه بود.
نتیجه گیری: از آنجا که دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری، علاوه بر مشکلات تحصیلی، افسردگی و تنهایی را تجربه می کنند و نسبت به دانش آموزان عادی از عزت نفس کمتری برخوردارند، مداخله فوق می تواند به بهبود روابط بین فردی آنها کمک کند.
فراوانی افکار خودکشی در دانش آموزان دبیرستانی شهرستان آبدانان استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین فراوانی افکار خودکشی و عوامل موثر بر آن در دانش آموزان دبیرستان های شهرستان آبدانان استان ایلام می باشد.
روش: این مطالعه مقطعی در سال 1383، با روش نمونه گیری چند مرحله ای 571 دانش آموز پایه اول تا سوم دبیرستان و پیش دانشگاهی شهرستان آبدانان را از نظر فراوانی افکار خودکشی مورد بررسی قرار داده است. برای بررسی افکار خودکشی از پرسشنامه خودکشی بک و به منظور بررسی خصوصیات دموگرافیک متغیرهای مورد مطالعه (مانند سابقه اقدام به خودکشی، مصرف مواد مخدر و سیگار، فوت بستگان) از یک پرسشنامه دموگرافیک استفاده شد.
یافته ها: فراوانی افکار خودکشی شدید 122 نفر (21.4%)، افکار خودکشی متوسط 109 نفر (19.2%) و فاقد افکار خودکشی 339 نفر (59.4%) بود. توزیع فراوانی آزمودنی ها بر حسب افکار خودکشی، به تفکیک متغیرهای جنس، پایه تحصیلی، رشته تحصیلی، سابقه اختلال روانپزشکی، مرگ یکی از بستگان نزدیک در سال گذشته، وجود بیماری جسمی، سابقه اقدام قبلی، جدایی والدین و مصرف مواد و سیگار، تفاوت آماری معنادار به دست داد.
نتیجه گیری: شناسایی افکار خودکشی و عوامل موثر بر آن اولین قدم در مطالعات مداخله ای می باشد و به نظر می رسد مطالعات بعدی می بایست چگونگی طراحی یک مداخله مناسب را بررسی نمایند.
سوگیری تعبیر در اختلال هراس اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه های شناختی اختلال های هیجانی اشاره بر این دارند که سوگیری های پردازش اطلاعات نقشی تعیین کننده در تداوم و احتمالا شکل گیری اختلال های خلقی و اضطرابی دارند. پژوهش گران چهار نوع سوگیری شناختی را در افراد مضطرب شناسایی کرده اند که شامل سوگیری توجه، حافظه، قضاوت و تعبیر می باشد. بررسی سوگیری های پردازش اطلاعات در افراد مبتلا به هراس اجتماعی نشان داده که آنها نیز این چهار نوع سوگیری شناختی را نشان می دهند. در پژوهش حاضر این فرضیه مورد آزمون قرار گرفت که افراد مبتلا به هراس اجتماعی فراگیر در مقایسه با دو گروه کنترل غیر بیمار و افراد مبتلا به اختلال های اضطرابی تمایل به تعبیر منفی تر سناریوها با رویدادهای اجتماعی مبهم که با تعبیرهای مختلفی دنبال می شود، دارند. به آزمودنی ها 22 سناریوی مبهم ارایه گردید که هر کدام به وسیله سه تعبیر احتمالی مثبت، منفی و خنثی دنبال می شدند. پانزده سناریو مرتبط با رویدادهای اجتماعی و 7 سناریوی باقیمانده رویدادهای غیر اجتماعی بودند. از آزمودنی ها خواسته شد تا سه تعبیر مثبت، منفی و خنثی را، بر اساس این که احتمالا در چنین موقعیتی به ذهن خودشان و به ذهن شخصی دیگر بیاید، رتبه بندی کنند. نتایج نشان داد که افراد مبتلا به هراس اجتماعی فراگیر به طور معناداری (P<0.01) بیشتر از دو گروه کنترل تمایل داشتند تا تعبیر منفی رویدادهای اجتماعی، رویدادهای مربوط به خود و رویدادهای اجتماعی مربوط به خود را انتخاب کنند. نتایج پژوهش حاضر از این فرضیه که ممکن است یک سوگیری تعبیر منفی اختصاصی در تداوم هراس اجتماعی درگیر باشد، حمایت می کند.
بررسی رابطه ی بین احقاق جنسی و تعارضات زناشویی در زنان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی بین احقاق جنسی زنان متأهل – به مفهوم داشتن شخصیتی ابرازگر و قوی در رابطه ی جنسی- و تعارضات زناشویی انجام پذیرفت.
مواد و روش ها: بدین منظور تعداد 225 نفر از زنان متأهلی که در سال 1393 در شهرستان زرین شهر استان اصفهان ساکن بوده اند، به طور تصادفی انتخاب گردیده و به پرسش نامه های احقاق جنسی هالبرت (Hulbert Index of Sexual Desire) و تعارضات زناشویی باقر ثنایی (Marital Conflict Questionnaire) پاسخ داده اند. یافته ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه ی 19 به روش همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته ها: تجزیه و تحلیل یافته ها نشان داد که بین احقاق جنسی زنان متأهل و تعارضات زناشویی آنان رابطه ی قوی، منفی و معنی دار 203/0- وجود دارد (05/0 (p<. به علاوه، بین احقاق جنسی زنان و مؤلفه های کاهش رابطه ی جنسی131/0- افزایش واکنش های هیجانی 149/0- جدا کردن امور مالی از یکدیگر 188/0- و کاهش ارتباط مؤثر زوجین249/0- رابطه منفی و معنی دار بود و قوی ترین رابطه، بین احقاق جنسی و کاهش ارتباط مؤثر مشاهده گردید.
نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان می دهد که با کاهش احقاق جنسی زنان، بر شدت تعارضات زناشویی افزوده می شود. بنابراین پژوهشگران ضمن پیشنهاد انجام مطالعات مشابه کمی با نمونه های بیشتر و کیفی در جمعیت های مشابه، معتقد هستند طراحی دوره های آموزش جنسی و نحوه ابرازگری مبتنی بر فرهنگ ایرانی اسلامی می تواند در افزایش توانایی احقاق جنسی زنان متأهل و به دنبال آن کاهش تعارضات زناشویی خانواده ها مؤثر واقع گردد.
هراس اجتماعی، سبکهای والدگری و کمال گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی نقش کمال گرایی و سبکهای والدگری در تبیین هراس اجتماعی دانشجویان پرداخت. نمونه ای از 396 دانشجو (215 دختـر و 181 پسـر) از دانشگاه گیلان به پرسشنـامه سبکهای والدگری بامریند (1973)، مقیاس کمال گرایی چند بعدی فراست (فراسـت، مارتن، لاهارت و روزنـبلات، 1990) و فهرست هراس اجتماعی (کانر و دیگران، 2000) پاسخ دادند. یافته ها براساس همبستگی نشان دادند که هراس اجتماعی با سبک والدگری مستبـدانه و با دو بعد از کمال گرایی شامل نگرانی درباره اشتباهها و شک درباره اعمال، همبستگی مثبت دارد، در حالی که با سبک والدگری مقتدرانه و بـعد انتظارهای والدینی (از ابعاد کامل گرایی) همبستگی منفی معنادار نشان می دهد. نتایج براساس تعامـل بین پیامدهای تربیتی والدگری و ویژگیهـای شخصیتی والدین بر سلامت روانی کودکان تفسیر شدند.
رابطه باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر با علائم وسواسی در جمعیت غیر بالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر با علائم وسواسی در جمعیت غیر بالینی انجام شده است.
روش: شرکت کنند گان پژوهش شامل 200 نفر از دانشجویان دانشگاه تربیت معلم بودند که به صورت تصادفی انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه باورهای فراشناختی، پرسشنامه کنترل فکر و پرسشنامه وسواسی- اجباری مادزلی گردآوری و از طریق روش همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین باورهای فراشناختی و علائم وسواسی رابطه مثبت معناداری وجود دارد. خرده مقیاس های باورهای مثبت درباره نگرانی، کنترل ناپذیری و خطر و خودآگاهی شناختی قوی ترین پیش بینی کننده های علائم وسواس در جمعیت غیر بالینی می باشند. همچنین بین نمره کلی راهبردهای کنترل فکر و علائم وسواسی نیز رابطه مثبت معناداری به دست آمد. از میان خرده مقیاس های کنترل فکر راهبرد های تنبیه و نگرانی بیشترین رابطه مثبت را با علائم وسواس نشان دادند.
نتیجه گیری: یافته های حاضر با حمایت از مدل فراشناختی وسواس نشان می دهند که باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر نقش مهمی در علائم وسواسی دارند. تغییر باورهای فراشناختی ناکارآمد و جایگزین کردن راهبردهای مقابله ای سازگارانه به جای راهبردهای ناسازگارانه می تواند به کنترل علائم وسواسی کمک کند.
اثر بخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر افزایش سازگاری زناشویی همسران معتادان و پیشگیری از بازگشت معتادان مرد در شهر اصفهان
حوزه های تخصصی:
طرح مساله: این پژوهش به اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی، با رویکرد شناختی- رفتاری ، بر میزان سازگاری زناشویی همسران معتادان و پیشگیری از عود معتادان می پردازد.
روش: بررسی حاضر، یک پژوهشی شبه تجربی است که با دو گروه آزمایش و کنترل انجام شده و ضمن استفاده از متغیر آزمایشی (آموزش های مهارت های ارتباطی به مدت 8 جلسه)، از پیش آزمون و پس آزمون 1 و پس آزمون 2، به فاصله 2 ماه استفاده شده است. نمونه مورد نظر پژوهش با استفاده از نمونه گیری در دسترس، از میان همسران معتادان مرد انتخاب شد که در حال اتمام مراحل ترک خود بوده، در مقطع زمانی 4 ماه (از فروردین تا تیرماه 1386)، به مرکز ترک اعتیاد بهزیستی اصفهان مراجعه کرده و نمرات سازگاری زناشویی آنها زیر حد میانگین بوده است. (1 انحراف استاندارد زیر میانگین). برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده در این پژوهش نیز از روش تحلیل واریانس با اندازه های مکرر و آزمون معناداری (خی دو) استفاده شد. ابزار پژوهش، مقیاس سازگاری زناشویی اسپانیر (1979)، با چهار مؤلفه (رضایت زناشویی، همبستگی دونفری، توافق دو نفری و ابراز محبت زناشویی) بوده است و برای سنجش بازگشت به مصرف معتادان از «تست آزمایشگاهی تشخیص سریع» ، استفاده شد.
یافته ها: نتایج به دست آمده، حاکی از آن است که آموزش مهارت های ارتباطی، در سازگاری کلی، تاثیر مثبت داشته، همچنین آموزش مهارت های ارتباطی بر مؤلفه های توافق دو نفری و ابراز محبت، تاثیر مثبت نشان داد و به افزایش هر یک از شاخص های یاد شده منجر شد، اما در مؤلفه های رضایت زناشویی و همبستگی دو نفری تاثیر مثبتی مشاهده نشد. همچنین در پیشگیری از بازگشت معتادان مرد نیز تعداد بازگشت به مصرف در گروه کنترل، بیشتر از گروه آزمایش بود ولی از لحاظ آماری معنادار نبود.
نتایج: در کل، نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که آموزش مهارت های ارتباطی، با رویکرد شناختی- رفتاری، بر سازگاری زناشویی همسران معتادان مرد مؤثر است.
بررسی شیوع کودک آزاری و پیش بینی این متغیر از طریق سلامت عمومی والدین،سازگاری، عزت نفس و عملکرد تحصیلی دانش آموز و متغیرهای جمعیت شناختی در دانش آموزان دختر آزاردیده و عادی دوره راهنمایی شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر میزان شیوع کودک آزاری در دخترهای دوره راهنمایی شهر اهواز بررسی شده است. همچنین، سلامت عمومی والدین، سازگاری، عزت نفس و عملکرد تحصیلی دانش آموز و متغیرهای جمعیت شناختی خانواده به عنوان پیش بین های کودک آزاری در دانش آموزان دختر آزار دیده و عادی دوره راهنمایی شهر اهواز بررسی شده است. فرضیه کلی تحقیق عبارت بود از: ترکیب خطی سلامت عمومی والدین، سازگاری، عزت نفس و عملکرد تحصیلی دخترهای دوره راهنمایی و ویزگی های جمعیت شناختی خانواده کودک آزاری را پیش بینی می کند. در این پژوهش سه نوع نمونه، 350 نفر در مرحله اعتباریابی، 2000 نفر در مرحله شیوع و 400 نفر (200 نفر آزاردیده و 020 نفر عادی)، در مرحله آزمون فرضیه ها، شرکت داشتند، که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای تحقیق شامل پرسشنامه های ضربه کودکی (CTQ)، سلامت عمومی (GHQ)، سازگاری دانش آموز (SAI)، عزت نفس کویر اسمیت و پرسشنامه ویژگی های جمعیت شناختی محقق ساخته می باشند. از معدل نیز به عنوان ملاک عملکرد تحصیلی استفاده شد. برای تحلیل داده ها علاوه بر روش های آماری توصیفی، روش تحلیل ممیز نیز به کار رفت. بر اساس نتایج حاصل، حدود 18 درصد آزمودنی ها در معرض کودک آزاری بالاتر از متوسط قرار گرفته اند. همچنین، کودک آزاری را می توان از روی متغیرهای سلامت عمومی والدین، سازگاری، عزت نفس و عملکرد تحصیلی دانش آموز و متغیرهای جمعیت شناختی پیش بینی نمود.
تأثیر آموزش ابزار وجود بر ابراز وجود، عزت نفس، اضطراب اجتماعی و بهداشت روانی دانش آموزان پسر مضطرب اجتماعی دبیرستانی شهرستان اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به بررسی تاثیر آموزش ابراز وجود بر ابراز وجود، عزت نفس، بهداشت روانی و اضطراب اجتماعی در دانش آموزان پسر مضطرب اجتماعی سال اول دبیرستان پرداخته شده است. جامعه آماری دانش آموزان پسر مضطرب اجتماعی سال اول دبیرستانهای اهواز می باشند. از بین 200 نفر نمونه اولیه 90 دانش آموز مضطرب اجتماعی انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه آزمایشی، دارونما و گواه گمارده شدند. ابزارهای مورد استفاده عبارتند از: مقیاس خود گزارشی مداد – کاغذی ابراز وجود برای نوجوانان، مقیاس عزت نفس کوپر اسمیت، مقیاس اضطراب اجتماعی و فهرست تجدیدنظر شده علایم روانی (SCL 90-R). طرح پژوهشی طرح پیش آزمون – پس آزمون با دو گروه کنترل می باشد. نتایج تحلیل فرضیه ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس نشان داد که آموزش ابراز وجود باعث افزایش ابراز وجود، عزت نفس و بهداشت روانی و کاهش اضطراب اجتماعی می شود. این تاثیر فقط در گروه آزمایشی مشاهده شد و دو گروه دیگر تفاوت معنی داری در پیش آزمون نداشتند. نتایج این پژوهش موثر بودن آموزش ابراز وجود را در افزایش جسارت ورزی، عزت نفس و بهداشت روانی و کاهش اضطراب اجتماعی نشان می دهد.