فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۴۱ تا ۲٬۵۶۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
بیماری صرع، پیامدهای جسمانی و روانی- اجتماعی بسیاری برای بیماران دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری با تاکید بر نگرش های ناکارآمد ویژه صرع بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به صرع مقاوم به دارو صورت گرفت.
روش: بیست نفر بیمار مبتلا به تشنج مزمن و پاسخ ضعیف به دارو، به تصادف در دو گروه آزمایش (ده نفر) و گواه (ده نفر) قرار گرفتند. درمان شناختی- رفتاری طی هشت جلسه هفتگی با تاکید بر بازسازی شناختی، اصلاح تحریفات شناختی و آموزش تکنیکهای رفتاری برای گروه آزمایش به کار گرفته شد. مقیاس کیفیت زندگی در صرع به عنوانِ پیش آزمون، پس آزمون و در مرحله پیگیری برای هر دو گروه به کار برده شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تحلیل ها نشان داد که میانگین نمرات کیفیت زندگی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری افزایش معناداری داشته است.
نتیجه گیری: گروه درمانی شناختی- رفتاری با تمرکز بر نگرش های ناکارآمد ویژه بیماری صرع، به عنوان یکدرمان مکمل در زمینه بهبود کیفیت زندگی این بیماران، دارای کارایی قابل ملاحظه ای می باشد.
رابطه مهارت های زندگی و عملکرد خانواده در زنان معتاد
حوزه های تخصصی:
هدف: از جمله عوامل موفقیت خانواده و کاهش آسیب های روانی و اجتماعی وجود برخی مهارت ها در خانواده است. این پژوهش با هدف بررسی رابطه مهارت های زندگی (خودآگاهی، روابط بین فردی، تصمیم گیری) و عملکرد خانواده در زنان معتاد شهر کرمانشاه انجام گرفت. روش ها: طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش از تمامی معتادین زن مراجعه کننده به مراکز متادون درمانی شهر کرمانشاه تشکیل میشد. جهت انتخاب نمونه 15 مرکز به طور تصادفی انتخاب شد و از بین زنان مراجعهکننده که مجموعا 82 نفر بودند 22 نفر به دلیل بیسوادی، سن بسیار زیاد، و یا عدم همکاری خود آنها کنار گذاشته شدند و نهایتا 60 نفر در پژوهش شرکت داده شدند. پرسشنامه عملکرد خانواده بلوم و پرسشنامه مهارت های زندگی قیاسی بر روی نمونه انتخابی اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین عملکرد خانواده و مهارت تصمیم گیری در زنان معتاد رابطه وجود دارد اما بین عملکرد خانواده و خودآگاهی و روابط بین فردی رابطه ای وجود ندارد. نتیجه گیری: وجود برخی از مهارت های ویژه از جمله مهارت تصمیم گیری در خانواده میتواند بر سطح عملکرد خانواده و بروز آسیب های اجتماعی از جمله اعتیاد تاثیرگذار باشد.
علایم و ویژگی های افکار مزاحم ناخواسته در جمعیت بالینی و غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخیراً بسیاری از روان شناسان بالینی و اجتماعی، با مطالعه های تجربی و عینی، به اثبات نقش «محتوا و مضمون» انواع افکار در تجارب ذهنی خودآگاه و ارتباط این دو و نیز نقش شیوه تفکر و تجزیه وتحلیل و برداشت فرد از محیط پیرامون در رفتار و هیجان پرداخته اند. در فرآیند خودآگاه ذهن افراد سالم، افکار منفی و ناخواسته گاهی با شدت معینی به وقوع می پیوندند و باعث ایجاد خلق منفی می شوند، ولی این افکار مزاحم که گاهی ناخوشایند هم هستند، معمولاً به ندرت اتفاق می افتند، قابل کنترل اند و می توانند به عنوان یک فکر جانشین مثبت در ذهن افراد سالم ظاهر شوند. وقوع این افکار در جامعه عادی متداول است. شباهت محتوا و مضمون افکار خودآگاه در جامعه بالینی و غیربالینی یکی از موضوع های مطرح در ادبیات اختلال های روان پزشکی (نقش افکار مزاحم و ناخواسته در افسردگی، بی خوابی، اضطراب فراگیر، وسواس، اختلال خورد و خوراک، روان پریشی ها و اختلالات جنسی) است. با توجه به موضوع های مطرح شده در ارتباط با نقش شناخت به عنوان یک عامل ویروسی و بیماری زا در اختلال های روان پزشکی، هدف مقاله تحلیلی حاضر، مرور مطالعه های اخیر درباره نقش افکار و فرآیند خودآگاه ذهن در جمعیت بالینی و غیربالینی است. بررسی روند مذکور ما را به شناسایی محتوا و مضمون افکار مزاحم و ناخواسته و ساز وکار شکل گیری آنها در جامعه بالینی رهنمون می سازد.
شناخت درمانی هیپنوتیزمی
حوزه های تخصصی:
رابطهی انواع فرعی اختلال وسواسیجبری با افسردگی در نمونههای غیربالینی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افسردگی از جمله شایع ترین اختلالهایی است که با اختلال وسواسیجبری همپوشی دارد. پژوهش حاضر بر آن است تا کیفیت این رابطه را در نمونههای غیربالینی و براساس انواع فرعی وسواسیجبری بررسی نماید.
روشکار: این پژوهش در یک زمینه علی مقایسهای و همبستگی انجام شد. نمونهای به حجم 409 نفر (182 نفر مرد و 227 نفر زن) از بین دانشجویان دانشگاههای پیامنور تبریز، سراب و اردبیل در سال تحصیلی 88-1387 به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب و مورد آزمون قرار گرفتند. شرکتکنندهها به پرسشنامهی افسردگی بک و مقیاس وسواس پادوا پاسخ دادند. دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس یکسویه و رگرسیون چندمتغیری تحلیل شدند.
یافتهها:میزان افسردگی در نوع فرعی وارسی کمتر از انواع دیگر وسواس است و به عبارتی وسواسهای مرتبط با عدم کنترل بر فعالیت های ذهنی، تمایل و نگرانی در مورد از دست دادن کنترل رفتارهای حرکتی و آلودگی بیشترین میزان افسردگی را دارا هستند (61/89 و 01/116 و 27/162 = F، 0001/0 P< ).
نتیجهگیری: رابطهی بیشتر افسردگی با وسواسهای فکری با یافتههایی هماهنگ است که نشان دادهاند وسواسهای فکری در مقایسه با وسواسهای عملی بهرهی کمتری از درمان میبرند.
رابطه بین نشخوار فکری و افسردگی در نمونه ای از دانشجویان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشخوارفکری به عنوان یکی از مهم ترین مؤلفه افسردگی شناخته شده است. از این رو، هدف این پژوهش معرفی نشخوار فکری در چارچوب نظریه سبک های پاسخ و پیامد های آن برای خلق غمگین و اختلال افسردگی بود. در این راستا، رابطه بین نشخوارفکری، افسردگی و اضطراب در نمونه ای از دانشجویان ایرانی نیز بررسی شد. شرکت کنندگان (تعداد = 119؛ 63% زن) به روش نمونه گیری تصادفی از میان دانشجویان دانشگاه فردوسی انتخاب شدند و پرسشنامه های افسردگی و اضطراب بِک و مقیاس پاسخ های نشخواری را کامل کردند. ضریب آلفای کرونباخ 88/0= به عنوان شاخصی از همسانی درونی برای مقیاس پاسخ های نشخواری، محاسبه شد. نتایج تحلیل رگرسیون سلسه مراتبی نشان داد که نشخوار فکری، پس از کنترل اثرات سن، جنس و میزان اضطراب، به طور معنی داری30% از تغییر در واریانس افسردگی را پیش بینی کرد. با وجود تفاوت های فرهنگی و اجتماعی، یافته های پیشین در مورد رابطه نشخوارفکری و افسردگی در نمونه ایرانی نیز تأیید شد. به علاوه، معلوم شد که نشخوارفکری می تواند میزان افسردگی را حتی پس از کنترل میزان اضطراب پیش بینی کنند که این یافته با توجه به نقش نشخوار فکری در اضطراب و علائم مختلط اضطراب ـ افسردگی، حایز اهمیت است. تلویحات درمانی در زمینه نشخوارفکری مورد بحث قرار گرفته است.
مقایسة وضعیت سلامت روان پدران و مادران کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعة حاضر، مقایسة وضعیت سلامت روان والدینِ دارای فرزند کم توان ذهنی آموزش پذیر و ابعاد مختلف آن شامل افسردگی، اضطراب، شکایت های جسمانی و اختلال در عملکرد اجتماعی می باشد. پژوهش حاضر، یک مطالعة پیمایشی بر روی 191 پدر و مادر دارای فرزند کم توان ذهنی آموزش پذیر (114= مادر و 77= پدر) است که فرزندان آن ها در 28 مدرسة استثنایی شهر مشهد در سال تحصیلی 88-1387 مشغول به تحصیل بودند. روش نمونه گیری، روش خوشه ای ـ تصادفی چند مرحله ای بود. پس از نمونه گیری، وضعیت سلامت روان آن ها به کمک پرسشنامة سلامت عمومی مورد ارزیابی قرار گرفت و مشخصات دموگرافیک آن ها نیز به کمک پرسشنامة محقق ساخته گردآوری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی، آزمونt مستقل و آزمون غیرپارامتریک یومن ـ ویتنی به منظور مقایسة میانگین در دو گروه استفاده شد. از 191 پدر و مادر دارای فرزند کم توان ذهنی این مطالعه، تعداد مادران 114 نفر (6/59%) با میانگین سنی 38 و با دامنة سنی 25-58 سال و 2/62% آن ها بی سواد یا دارای سواد ابتدایی بودند و پدران 77 نفر (3/40%) با میانگین سنی 41 سال و دامنة سنی 28-60 سال و 8/42% بی سواد یا دارای سواد ابتدایی بودند. با توجه به نمرة میانگین سلامت روان برای کل والدین (4/29= با 7/11=SD)، تمام آن ها در سلامت روان مشکلات جدی داشتند؛ ولی تفاوت معناداری بین پدران و مادران این کودکان به لحاظ میزان اختلال در سلامت روان وجود نداشت و هر دو گروه به یک میزان از مشکلات سلامت روان رنج می بردند (05/0p
مقایسه طرح واره های ناسازگار اولیه و ریش ههای والدینی آنها در مبتلایان به اختلال شخصیت وسواسی- اجباری، اختلال وسواسی- اجباری و گروه غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مقایسه طرح وارههای ناسازگار اولیه و ریشههای والدینی این طرح وارهها در مبتلایان به اختلال شخصیت وسواسی- اجباری، اختلال وسواسی- اجباری و جمعیت غیربالینی.
روش: پژوهش حاضر از نوع پسرویدادی (علی- مقایسهای) و مقطعی است که در نمونهای 45 نفره (شامل 15 بیمار مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی- اجباری، 15 بیمار مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری و 15 نفر از جمعیت غیربالینی) اجرا شد که به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شده بودند. آزمودنیها با استفاده از پرسشنامه طرح-وارههای ناسازگار یانگ و فرزندپروری یانگ مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل دادهها، از روشهای آماری تحلیل واریانس چندمتغیره و آمارهای توصیفی استفاده شد.
یافتهها: این پژوهش تفاوت معنادار گروه مبتلایان به اختلال وسواسی- اجباری را با گروه غیربالینی در تمامی طرح واره ها آشکار کرد. گروه مبتلایان به اختلال شخصیت وسواسی- اجباری نیز در بیشتر طرح واره ها، به استثنای طرح وارههای ایثار، شکست و محرومیت هیجانی، با گروه غیربالینی تفاوت معنادار داشت. دو گروه بالینی (مبتلایان به اختلال وسواسی- اجباری و اختلال شخصیت وسواسی- اجباری) نیز فقط در طرح واره ناسازگار اولیه محرومیت هیجانی با هم تفاوت معنادار داشتند. در حوزه ریشههای والدینی، تفاوت گروه مبتلایان به اختلال وسواسی- اجباری با گروه غیربالینی بیشتر از تفاوت گروه مبتلایان به اختلال شخصیت وسواسی- اجباری با گروه غیربالینی بود. دو گروه بالینی نیز بر اساس چهار طرح واره محرومیت هیجانی، نقص/ شرم، رهاشدگی/ بیثباتی و بیاعتمادی/ بدرفتاری در حوزه ریشههای والدینی از هم متمایز بودند.
نتیجهگیری: نتایج بهطور کلی تفاوت معنادار دو گروه بالینی را با گروه غیربالینی در طرحوارههای ناسازگار اولیه نشان می دهد. علاوهبر این، پژوهش بیانگر شباهت ساختارهای عمیق شناختی دو گروه بالینی و در نتیجه وجود ارتباط بین این دو اختلال است.
بررسی وضعیت سلامت روانی معتادان تزریقی در مراکز گذری روزانه استان آذربایجان شرقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اختلالات روانی شیوع بالایی در بین معتادان دارد. هدف از مطالعه حاضر مقایسه وضعیت سلامت روانی معتادان مراکز DIC (Drop- In- Centers) و معتادان تزریقی مراجعه کننده به بیمارستان رازی بود. مواد روشها: در یک مطالعه مورد شاهدی 194 معتاد تزریقی تحت پوشش مراکز DIC استان آذربایجان شرقی و 132 معتاد تزریقی مراجعه کننده به بیمارستان رازی شهر تبریز از نظر وضعیت سلامت روانی مورد مقایسه قرار گرفتند. ابزار گرد آوری اطلاعات بر اساس پرسشنامه GHQ28 و آزمون های مورد استفاده آزمون من ویتنی و رگرسیون لوجیستیک چند گانه بود. نتایج: شیوع علائم اختلالات روانی در بین معتادان تزریقی DIC وبیمارستان رازی به ترتیب 4/78% و 3/92% بود، همچنین شیوع اعتباد به الکل و ارتکاب جرم نیزدر بین معتادان تزریقی بسیار بالا بود. شانس معتادان هرگز ازدواج نکرده در داشتن علائم اختلالات روانی بالا تر بود .
نتایج کلی: شیوع بالای اختلالات روانی در بین معتادان می تواند به سخت تر شدن ترک مواد و همچنین افزایش رفتارهای پرخطر وضد اجتماعی منجر شود. بالا بودن کیفیت سلامت روانی در معتادان تحت پوشش DIC نسبت به معتادان بیمارستان رازی می تواند احتمال تاثیر مثبت مداخله های روانشناختی DIC را بر روی معتادان تزریقی نشان دهد .
کنش وری اجرایی در کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مـؤلفه های زیربنایی کنش وری اجرایی در 18 کودک درمان نشده و 18 کودک درمان شده (با دارو) مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ فـزون کنشی با 18 کودک بهنجار مقایسه شدند. هـر گروه شامل3 دختر و 15 پسر با دامنه سنی 7 تا 12 سال بود. تمام کودکان به آزمونهای رنگـواژه استروپ (استروپ، 1935)، دسته بندی کارتهای ویسکانسین (گرانت و برگ، 1948) و عملکرد مداوم (روزولد، میرسکی، ساراسون، برانسام و بک، 1956) و زیرمقیاس فراخنای ارقام (وکسلـر، 1974) پاسخ دادنـد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان دادنـد که گروه درمان نشده در مقایسه با گروه بهنجار و درمان شده در بیشتـر کنشهای اجرایی ضعیف تر عمل کردند. عملکرد کودکان درمان شده در کنشهای اجرایی تفاوتی با کودکان بهنجار نداشت.
مقایسه میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دبستانی دیرآموز و عادی شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
مقابله با رنج
رابطه ی بین مولفههای هوش هیجانی و نشانهشناسی اختلال شخصیت مرزی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : هدف این پژوهش بررسی رابطه ی بین هوش هیجانی و مولفههای آن با علایم نشانهشناسی اختلال شخصیت مرزی در یک جمعیت غیربالینی از دانشجویان بود.
روش کار: در این پژوهش توصیفی همبستگی طی سالهای 88-1387، تعداد 358 نفر از دانشجویان دختر و پسر از دانشکدههای مختلف دانشگاه شیراز به صورت تصادفی انتخاب شدند. به منظور اندازهگیری هوش هیجانی از مقیاس رگه ی فراخلقی TMMS و برای اندازهگیری علایم آسیبشناختی اختلال شخصیت مرزی از مقیاس شخصیت مرزی STB استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه انجام شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین نمره ی کلی هوش هیجانی و نمره ی کلی مقیاس شخصیت مرزی رابطه ی معکوس و معنی داری وجود دارد (001/0P<). هم چنین بین مولفههای هوشهیجانی (توجه، وضوح و اصلاح) و عوامل نشانهشناسی این اختلال (ناامیدی، تکانشگری، علایم تجزیهای و پارانوییدی وابسته به استرس) رابطه ی معکوس و معناداری وجود دارد (001/0P<). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که تنها مولفه ی وضوح احساسات، توان لازم برای پیش بینی عوامل آسیبشناختی این اختلال را چه به صورت کلی و چه به صورت خاص در مورد هر یک از عوامل ناامیدی، تکانشگری و علایم تجزیهای و پارانوییدی وابسته به استرس دارد.
نتیجه گیری: بین مولفههای هوش هیجانی و عوامل نشانه شناسی اختلال شخصیت مرزی رابطه ی معکوسی وجود داشته و مولفه ی وضوح احساسات توان لازم برای پیش بینی عوامل مربوط اختلال شخصیت مرزی را دارد.
شناخت درمانی اختلالات شخصیت، رویکرد طرح واره محور
حوزه های تخصصی:
مقایسه ویژگی های شخصیتی و مکانیزم های دفاعی در افراد معتاد و غیرمعتاد
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه ویژگی های شخصیتی و مکانیزم های دفاعی در افراد معتاد و غیرمعتاد بود. روش: طرح پژوهش علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل معتادان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهرستان کرج در زمستان سال 1390 بود. تعداد 100 نفر فرد معتاد و 100 نفر غیرمعتاد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گروه غیرمعتاد از نظر سن، جنس و تحصیلات با گروه معتاد همتا شده بودند. پرسشنامه های نئو و پرسشنامه ی مکانیزم های دفاعی در هر دو گروه اجرا شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که بین ترکیب خطی متشکل از مولفه های نئو و مکانیزم های دفاعی در دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد؛ به این صورت که روان رنجورخویی و مکانیزم های دفاعی رشد نیافته و نورونیک در افراد معتاد، و ابعاد برون گرایی، گشودگی به تجربه، پذیرا بودن و وجدان و مکانیزم های دفاعی رشد یافته در افراد غیر معتاد بیشتر است. نتیجه گیری: بر اساس این یافته-ها می توان نتیجه گیری کرد که ویژگی های شخصیتی و مکانیزم های دفاعی از عوامل اصلی بروز، تشدید یا عود اعتیاد است.
اثربخشی روان درمانی کوتاه مدت روابط موضوعی برکاهش شدت افسردگی و مشکلات بین فردی زنان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی با همبودی اختلال های شخصیت خوشه C(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: همبودی اختلال های شخصیت معمولاً با افزایش خطر عود، مزمن شدن و کاهش اثربخشی درمان در بیماران افسرده همراه است. این مطالعه به بررسی اثربخشی روان درمانی کوتاه مدت روابط موضوعی بر کاهش شدت افسردگی و مشکلات بین فردی زنان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی با همبودی اختلال های شخصیت خوشه C پرداخت.
روش: 6 آزمودنی که واجد ملاک های ورود و خروج بودند با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در یک طرح آزمایشی تک آزمودنی، از نوع A/B با پیگیری قرار داده شدند. هر آزمودنی پرسشنامه افسردگی بک و پرسشنامه روابط بین فردی را هر هفته در 3 جلسه خط پایه، 15 جلسه درمان و 3 جلسه پیگیری تکمیل کرد. برای تحلیل داده ها از بازبینی دیداری نمودارها، ضریب اندازه اثر کوهن برای معناداری آماری و درصد بهبودی برای معناداری بالینی استفاده شد.
یافته ها: آزمودنیها در مجموع به 55 درصد بهبودی در کاهش شدت افسردگی با اندازه اثر 92/1 و 42 درصد بهبودی در مشکلات بین فردی با اندازه اثر 06/2 رسیدند که در مرحله پیگیری هم ادامه داشتند.
نتیجه گیری: اثربخشی روان درمانی کوتاه مدت روابط موضوعی بر کاهش شدت افسردگی و مشکلات بین فردی زنان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی با همبودی اختلال های شخصیت خوشه C از معناداری آماری و بالینی نسبتاً خوب برخوردار بود.