مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین نقش سیستم باورهای غیرمنطقی، ادراکات خودکارآمدی و شبکه حمایت اجتماعی در پیش بینی عود و عدم عود سوء مصرف مواد و مقایسه تفاوت این دو گروه در متغیرهای مذکور به انجام رسید. روش: به این منظور 100 نفر از کسانی که عود مکرر داشتند و 100 نفر از کسانی که عود نداشتند به صورت نمونه گیری در دسترس از سازمان بازپروری و توانبخشی شهر تبریز انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های باورهای غیرمنطقی آلبرت الیس، خودکارآمدی شرر و حمایت اجتماعی واکس استفاده شد. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان دادند که بین دو گروه دارای عود و بدون عود، در باورهای غیرمنطقی، ادراکات خودکارآمدی و حمایت اجتماعی، تفاوت معنا داری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج تحقیق تلویحات کاربردی در کلینیکهای ترک اعتیاد دارد.
مقایسه کارکردهای اجرائی ـ عصب شناختی در بزرگسالان معتاد به مواد افیونی با افراد عادی
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه کارکردهای اجرایی-عصب شناختی در بزرگسالان معتاد به مواد افیونی با افراد عادی انجام شده است. روش: در این مطالعه علی-مقایسه ای، 38 فرد معتاد به مواد افیونی از بین افراد مراجعه کننده برای درمان به دو کلینیک ترک اعتیاد شهر تهران و 38 فرد عادی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس با استفاده از آزمون عصب روانشناختی دسته بندی کارت های ویسکانسین مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج: نتایج تحلیل نشان داد که تفاوت معناداری بین کارکردهای اجرایی افراد معتاد و عادی وجود دارد. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که افراد معتاد در مقایسه با افراد عادی عملکرد ضعیف تری در کارکردهای اجرایی دارند. نتیجه گیری: بر این اساس نتیجه گیری میشود که افراد معتاد در انعطاف پذیری شناختی و شکل گیری مفاهیم تغییر اختلال دارند.
مقایسه سبکهای هویتیابی نوجوانان با یا بدون سوء مصرف مواد
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی نقش سبکهای هویتیابی در رفتار سوء مصرف مواد افراد مراجعهکننده به مراکز ترک اعتیاد و مراکز گذری درمان اعتیاد شهر تهران و مقایسه آن با گروه بدون سوء مصرف مواد است. روش: پژوهش حاضر یک طرح علی-مقایسه ای بود و در آن 100 نفر سوء مصرف کننده مواد، با 100 نفر افراد بدون سوء مصرف مواد مقایسه شدند. روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای بوده و دو گروه به لحاظ سن با یکدیگر همتا شده بودند. پرسشنامه سبکهای هویتیابی برزونسکی در نمونه های انتخابی اجرا شد. یافته ها: یافته ها نشان داد افراد سوء مصرف کننده مواد، نمرات بالاتری در سبک هویتیابی هنجاری و سردرگم/ اجتنابی داشتند، در حالی که افراد بدون سوء مصرف مواد بیشتر دارای سبک هویتیابی اطلاعاتی بودند. نتیجه گیری: با انواع اقدامات مداخله ای ـ آموزشی میتوان والدین و افرادی که در تربیت و شکل گیری هویت فرد تاثیر دارند را برای جلوگیری از شکل گیری سبکهای هویتی که زمینه را برای ابتلاء به سوء مصرف مواد در نوجوانان فراهم میکند، تجهیز کرد.
اثر بخشی دوره های ترک اعتیاد پرهیزمدار ـ ایمان مدار بر خودکارآمدی عمومی و مقابله با مشکلات
حوزه های تخصصی:
هدف: یکی از عناصر تاثیرگذار در زندگی هر فردی، سطح خودکارآمدی او است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی دوره های ترک اعتیاد پرهیز مدار-ایمان مدار بر خودکارآمدی عمومی ومقابله با مشکلات افراد مراجعه کننده برای ترک وابستگی به مواد مخدر در شهر تهران است. روش: در یک طرح شبه آزمایشی 80 نفر از مراجعهکنندگان به دوره های ترک اعتیاد ایمان مدار-پرهیزمدار، به روش سرشماری انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه های خودکارآمدی عمومی جروسالم و شوارتز و مقابله با مشکلات چسنی و همکاران در دو مرحله قبل و بعد از ورود به این دور مورد مطالعه قرار گرفتند. یافته ها: نتایج آزمون t برای دو گروه وابسته نشان داد که دوره های ترک اعتیاد ایمان مدار-پرهیزمدار، تأثیر معناداری بر روی مهارت های متوقف ساختن افکار و هیجانات منفی و کسب حمایت از جانب دوستان و همکاران داشته است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر با یافته های پژوهش های مشابه همسو است و اشاره میکند که با تدابیر آموزشی مناسب میتوان باورهای خودکارآمدی افراد را بهبود و افزایش داد.
مقایسه ابعاد سه گانه شخصیتی معتادان مرد خودمعرف و افراد بهنجار
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور مقایسه نیمرخ شخصیتی افراد معتاد و بهنجار انجام گرفت. روش: روش این پژوهش از نوع علّی-مقایسه ای بود که در آن نمونه ای شامل 30 نفر از معتادان خود معرف به روش در دسترس برگزیده شده و با 30 نفر از افراد بهنجار (غیر معتاد) از نظر جنس، سن، وضعیت تأهل و میزان تحصیلات همتا شدند. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که افراد معتاد تنها در بعد روان رنجورخویی نمرات بالاتری نسبت به گروه بهنجار اخذ کرده اند ولی در سایر ابعاد شخصیتی بین دو گروه تفاوت معناداری به دست نیامد. نتیجه گیری: این یافته ها میتوانند تلویحات کاربردی در کلینیکها داشته باشند.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کاهش گرایش به مواد مخدر بین دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به تأثیر عوامل متعدد ساختاری و غیرساختاری در سوء مصرف مواد، در پژوهش حاضر تلاش شد تا شناختی میدانی از عوامل غیرساختاری مؤثر در سوء مصرف مواد، حاصل شود و میزان اثرگذاری آموزش های پیشگیرانه مبتنی بر آن مورد بررسی قرار گیرد. روش: مقاله حاضر، حاصل تحقیقی با رویکرد پیشگیرانه است که در دو بخش صورت پذیرفته است. بخش اول مطالعه پیمایشی بوده و بخش دوم شبه آزمایشی. با روش نمونه گیری خوشه ای تعداد 40 دانش آموز پسر از دبیرستان های تهران انتخاب و به تصادف به دو گروه گواه و آزمایش تقسیم شدند. گروه آزمایش تحت آموزش مهارت های زندگی قرار گرفت. پیش و پس از آموزش پرسشنامه گرایش به اعتیاد در هر دو گروه اجرا شد. یافته ها: یافته ها بیانگر تفاوت معنادار در نمره کلی گرایش به سوء مصرف مواد بین گروه آزمایش و گواه بود. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن بود که آموزش مهارت های زندگی در کاهش گرایش به مصرف مواد تأثیرگذار بوده است. بنابراین، روش مناسبی برای پیشگیری از اعتیاد است.
رابطه مهارت های زندگی و عملکرد خانواده در زنان معتاد
حوزه های تخصصی:
هدف: از جمله عوامل موفقیت خانواده و کاهش آسیب های روانی و اجتماعی وجود برخی مهارت ها در خانواده است. این پژوهش با هدف بررسی رابطه مهارت های زندگی (خودآگاهی، روابط بین فردی، تصمیم گیری) و عملکرد خانواده در زنان معتاد شهر کرمانشاه انجام گرفت. روش ها: طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش از تمامی معتادین زن مراجعه کننده به مراکز متادون درمانی شهر کرمانشاه تشکیل میشد. جهت انتخاب نمونه 15 مرکز به طور تصادفی انتخاب شد و از بین زنان مراجعهکننده که مجموعا 82 نفر بودند 22 نفر به دلیل بیسوادی، سن بسیار زیاد، و یا عدم همکاری خود آنها کنار گذاشته شدند و نهایتا 60 نفر در پژوهش شرکت داده شدند. پرسشنامه عملکرد خانواده بلوم و پرسشنامه مهارت های زندگی قیاسی بر روی نمونه انتخابی اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین عملکرد خانواده و مهارت تصمیم گیری در زنان معتاد رابطه وجود دارد اما بین عملکرد خانواده و خودآگاهی و روابط بین فردی رابطه ای وجود ندارد. نتیجه گیری: وجود برخی از مهارت های ویژه از جمله مهارت تصمیم گیری در خانواده میتواند بر سطح عملکرد خانواده و بروز آسیب های اجتماعی از جمله اعتیاد تاثیرگذار باشد.
عوامل خطرزای مصرف موادمخدر و روانگردان در بین دانشجویان و دانشآموزان دبیرستانی
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه مصرف مواد مختلف ممنوعه همچون موادمخدر، روان گردان و نیروزا به عنوان یک مساله اجتماعی نگرانیهای زیادی را در سطوح مختلف جوامع بشری ایجاد کرده است. هدف از تحقیق حاضر بررسی شیوع مصرف موادمخدر و روان گردان در بین دانش آموزان و دانشجویان و شناسایی عوامل خطرزای مرتبط با مصرف این مواد در بین آن ها بود. روش: جامعه آماری این تحقیق توصیفی پیمایشی را کلیهی دانش آموزان و دانشجویان شهرستان خدابنده تشکیل میدادند. از بین افراد جامعهی آماری با روش نمونه گیری خوشه ای در دانش آموزان و دانشجویان 580 پرسشنامه توزیع شد که البته پس از حذف پرسشنامه های ناقص تعداد 480 پرسشنامه کدگذاری شد. یافته ها: مهم ترین دلایل مصرف موادمخدر گزارش شده توسط مصرفکنندگان این مواد به نقل از دانش آموزان و دانشجویان شهر خدابنده به ترتیب عبارت بودند از: لذت و کنجکاوی، قرار گرفتن در معرض محیط بد مثل دوستان و آشنایان مصرفکنندهی مواد، بیکاری، مشکلات اقتصادی، بیاطلاعی و کمبود محبت. نتیجه گیری: تحلیل نتایج این تحقیق نشان دهندهی شیوع بالای مصرف این مواد و ضرورت تدوین برنامه های پیشگیری برای این افراد است.