فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۲۱ تا ۲٬۲۴۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
مقایسه هوش هیجانی و کیفیت زندگی در مردان معتاد و غیر معتاد
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر مقایسه کیفیت زندگی و هوش هیجانی در مردان معتاد و غیر معتاد است.
روش: نمونه پژوهش شامل80 نفر معتاد و 80 نفر غیر معتاد بودند که افراد معتاد به شیوه نمونه گیری دردسترس و افراد غیر معتاد به شیوه همتاسازی و با توجه به سن و وضعیت تاهل انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس هوش هیجانی شاته و پرسشنامه کیفیت زندگی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری و همبستگس پیرسون انجام گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین هوش هیجانی و کیفیت زندگی مردان معتاد و غیر معتاد تفاوت معنی داری وجود دارد. به عبارت دیگر، هوش هیجانی و کیفیت زندگی مردان معتاد پایین تر از مردان غیر معتاد بود. همچنین، نتایج نشان داد که بین هوش هیجانی و کیفیت زندگی در هر دو گروه رابطه معنی داری وجود دارد.
نتیجه گیری: افراد با هوش هیجانی پایین به احتمال بیشتری دچار سوء مصرف مواد می شوند و سوء مصرف مواد نیز ممکن است کیفیت زندگی افراد را پایین بیاورد. این احتمال وجود دارد که بتوان با پرورش هوش هیجانی افراد، از ابتلا آن ها به این معضل جلوگیری کرد.
بررسی رابطه بین ابعاد کمال گرایی و اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین ابعاد کمال گرایی و اضطراب می باشد.هدف کلی، بررسی ایفای نقش ابعاد متنوع کمال گرایی در آسیب شناسی روانی است که به طور اختصاصی در این پژوهش، همبستگی موجود میان ابعاد کمال گرایی با اضطراب مورد بررسی قرار گرفت.آزمودنی های این پژوهش 175 دانشجوی دختر و پسر دوره کاردانی و کارشناسی مشغول به تحصیل در دانشگاه آزاد شیروان (جامعه آماری) در سال تحصیلی 86-85 بوده که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند برای سنجش کمال گرایی ،آزمودنی ها مقیاس ابعاد کمال گرایی (MPS ) و برای سنجش اضطراب، پرسش نامه سنجش اضطراب اسپیل برگر (STAI ) را کامل نمودند. داده های بدست آمده در این مطالعه با استفاده از روش های آماری همبستگی پیرسون و آزمون t برای گروههای مستقل و رگرسیون خطی چند گانه جهت پیش بینی تغییرات متغیر ملاک از روی پیش بین تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین ابعاد کمال گرایی (خود مدار، دیگر مدار و جامعه مدار) با اضطراب (پنهان) رابطه مثبت معنا داری وجود دارد (P
اثر بخشی طرح واره درمانی در درمان زنان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی طرح واره درمانی در درمان زنان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی انجام شد. روش: دراین پژوهش، از طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه استفاده شده است. تعداد 5 بیمار به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به مدت 20 جلسه تحت درمان انفرادی با مدل طرح واره درمانی یانگ قرار گرفتند و مرحله پیگیری نیز، دو ماه پس از پایان درمان دنبال شد. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه هراس اجتماعی(SPIN )، مقیاس اضطراب اجتماعی لیبوویتز(LSAS)، پرسشنامه فرم بلند طرح واره یانگ(YSQ-L2)، مقیاس ترس از ارزیابی منفی(BFNE)، مقیاس خودکارآمدی عمومی(GSE-10) و پرسشنامه کیفیت زندگی(SF-36) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش بهبود تشخیصی و معناداری بالینی استفاده گردید.یافته ها: طرح واره ها درمانی ، موجب کاهش فعالیت طرح واره های ناسازگار اولیه در تمامی حوزه های طرح واره و متعاقب آن سبب کاهش معنادار آماری و بالینی در آماج های اصلی درمان (ترس و اجتناب) می شود. نتیجه گیری : طرح واره درمانی در درمان اختلال اضطراب اجتماعی زنان از کارآیی و اثربخشی لازم برخوردار است.
بررسی تأثیر درمان شناختی- رفتاری، بر کاهش وابستگی به نیکوتین در بیماران مبتلا به فشار خون(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: وابستگی به سیگار، به عنوان اولین عامل قابل پیش گیری مرگ و میر در دنیا شناخته میشود. با وجود تأثیر منفی مصرف سیگار در فشار خون بالا، توجه به درمان های روان شناختی بر کاهش وابستگی به نیکوتین در این بیماران، کمتر مورد توجه درمان گران قرار گرفته است.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک طرح نیمه تجربی از نوع پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه شاهد می باشد، که با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی– رفتاری، بر کاهش وابستگی به نیکوتین در بیماران مبتلا به فشار خون اساسی، در مرکز تحقیقات قلب و عروق دانشگاه علوم پزشکی اصفهان (1388)، انجام شد. آزمودنی ها بر اساس ملاک های سابقه فشار خون بالا، جنسیت مذکر، دامنه سنی 45-25 سال، وابستگی به نیکوتین، مصرف بیش از یک بسته سیگار در روز، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 = N) و شاهد (15 = N) وارد مطالعه شدند. کلیه بیماران قبل از شروع مداخله نسبت به تکمیل پرسش نامه مقاومت به نیکوتین فاگشتروم اقدام، سپس درمان شناختی– رفتاری، طی شش جلسه نود دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. مفروضه اساسی استفاده از درمان شناختی– رفتاری این بود که رفتار هایی مثل سیگار کشیدن، ناشی از اشتباهات در نحوه تفکر بیماران می باشد و مداخلات شناختی- رفتاری، احساسات، تفکر و رفتارهای مثبت تری در بیماران ایجاد می نماید. بعد از اعمال مداخلات درمانی، بیماران دوباره نسبت به تکمیل پرسش نامه تحقیق اقدام نمودند. داده های مطالعه در نرم افزار 16SPSS و با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون ناپارامتری 2χ دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: درمان شناختی– رفتاری موجب کاهش مصرف سیگار آزمودنی های گروه آزمایش نسبت به گروه شاهد در مرحله پس آزمون شده است (05/0 > P).
نتیجه گیری: این تحقیق، استفاده از درمان شناختی– رفتاری را به منظور کاهش میزان وابستگی به نیکوتین در بیماران مبتلا به فشار خون اساسی پیشنهاد می کند.
تاثیر سبکهای هویتی بر افکار خودکشی دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر به منظور بررسی ارتباط میان سبکهای هویتی ای که افراد در دوره نوجوانی و بلوغ شکل می دهند با افکار مربوط به خودکشی و گرایش به خود کشی انجام پذیرفت، علاوه بر این سعی شده است نقش برخی دیگر از متغیر های تاثیرگذار در افکار مربوط به خودکشی جوانان از جمله جنس و عوامل خانودگی نیز مورد بررسی قرار گیرد.
روش: این پژوهش از نوع مقطعی- توصیفی بود. شرکت کنندگان 330 نفر از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی بودند که به پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28) و پرسشنامه سبکهای هویتی برزونسکی پاسخ دادند. داده ها با روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: یافته ها نشان می داد که میان دختران و پسران در افکار مربوط به خود کشی تفاوت معناداری وجود دارد. بعلاوه زمانی که نقش جنس و سبکهای هویتی همراه با تعهد وارد رگرسیون می شوند تنها تعهد پیش بینی کننده منفی افکار مربوط به خودکشی است. همچنین نتایج نشان داد متارکه والدین به صورت مثبت افکار مربوط به خودکشی را پیش بینی می کند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، مشخص می شود که این تعهد است که می تواند پیش بینی کننده قدرتمندی برای افکار مربوط به خودکشی باشد به طوری که حتی اثر آن باعث از بین رفتن تاثیر سایر سبکهای هویتی می شود
بررسی تأثیر آموزش متابعت از درمان بر کیفیت زندگی و عملکرد کلی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اسکیزوفرنیا یک بیماری مزمن روانی است که بر روی کیفیت زندگی بیماران و عملکرد آن ها اثر قابل توجهی می گذارد. هدف این مطالعه، ارزیابی تأثیر آموزش متابعت از درمان بر کیفیت زندگی و الگوی عملکرد کلی در طی یک دوره بیماری در بیماران مبتلا به اسکیزوفرن بود.
مواد و روش ها: در این کارآزمایی کنترل شده تصادفی 76 بیمار اسکیزوفرنیا در زمان ترخیص از بیمارستان نور در سال 88-1387 به روش متوالی انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه 38 نفره مداخله و شاهد اختصاص داده شدند. گروه مداخله، تحت مداخلات آموزش متابعت درمانی در 8 جلسه قرار گرفتند و گروه شاهد، درمان دارویی را طبق برنامه ای معمول دریافت می کردند. برونداد در این مطالعه کیفیت زندگی و عملکرد کلی بیماران بود که در شروع مطالعه، 3 ماه و 6 ماه بعد از مداخله مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با آزمون تحلیل واریانس اندازه های تکراری تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: میانگین نمره کیفیت زندگی در 6 ماه پس از مطالعه، در گروه مداخله 2/17 ± 2/101 و در گروه شاهد 6/15 ± 8/44 به دست آمد که بر اساس تحلیل آزمون واریانس با تکرار در بین دو گروه و در بین مراحل پی گیری دارای تفاوت معنی داری بود (001/0 ≥ P). میانگین نمره عملکرد کلی در مقیاس درصد در 6 ماه پس از مطالعه در گروه مداخله 4/11 ± 4/72 و در گروه شاهد 13 ± 3/44 به دست آمد که بر اساس آزمون مذکور در بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود داشت (001/0 ≥ P).
نتیجه گیری: آموزش متابعت از درمان سبب بهبود کیفیت زندگی و عملکرد کلی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی گردید. از این رو به نظر می رسد که انجام این قبیل مداخلات شامل آموزش های روانی- اجتماعی و پی گیری های طولانی تر ضروری است.
نقش سرشت و منش در پیش بینی نشانه های اختلال وسواس در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش سرشت و منش در پیش بینی نشانه های اختلال وسواس در نوجوانان بود. این پژوهش از نوع همبستگی بود. نمونه پژوهش شامل60 دانش آموز دختر بود که به صورت تصادفی از میان دانش آموزان دارای نشانه های وسواس دردبیرستانهای شهر اردبیل انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه وسواس فکری-عملی مادسلی و پرسشنامه سرشت و منش کلونینجر استفاده شد. داده های پژوهش با روشهای همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که منش( 62/0-=r) و سرشت ( 63/0-=r) با نشانه های وسواس نوجوانان رابطه منفی معناداری دارند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیری نشان داد که 48 درصد واریانس مربوط به نشانه های اختلال وسواس توسط سرشت و منش تبیین می شود. همچنین ابعاد خودراهبری، خودفراروی و آسیب پرهیزی مهمترین پیش بینی کننده های نشانه های وسواس نوجوانان بودند. این نتایج تلویحات مهمی در آسیب شناسی اختلال وسواس دارد. بر این اساس متخصصان، می توانند از این نتایج را برای پیشگیری و درمان اختلال وسواس استفاده کنند.
اثربخشی آموزش مهارت های شیوه فرزندپروری بر مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستان 6-4 ساله
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش مهارت های فرزندپروری بر مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستان 6-4 ساله شهر اصفهان، صورت گرفت. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی والدینی که کودکان آنها در مهدکودک های شهر اصفهان در سال 1389ثبت نام نموده و در آنجا مورد آموزش قرار گرفتند، می باشد. با توجه به میزان برآورد حجم آماری و روش پژوهش که تجربی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود، تعداد 60 نفر به صورت خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و به صورت گمارش تصادفی 30 نفر در گروه آزمایش و 30 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. آنگاه گروه آزمایش تحت آموزش شیوه های فرزندپروری، طی 6 جلسه ی 90 دقیقه ای قرار گرفتند و در پایان دو مرتبه از هر دو گروه پرسشنامه ی رفتاری راتر کودکان گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین نمرات مشکلات رفتاری کودکان در دو گروه تفاوت معنادار در سطح (p<0/05) داشت. بدین معنی که نمرات گروه آزمایش پس از دریافت آموزش شیوه های فرزندپروری نسبت به گروه کنترل کاهش نشان داد. بنابراین با توجه به یافته های این پژوهش، می توان گفت که آموزش و آگاهی والدین از نحوه ی برخورد صحیح با کودک خود و کسب آگاهی از موثرترین شیوه های فرزندپروری(روش مقتدرانه) و برخورد مناسب با کودک، نه تنها می تواند مشکلات رفتاری کودکان را کاهش دهد؛ بلکه در اثر آرامش روان آنان فرصت بهتری برای رشد و یادگیری در اختیار آنان قرار خواهد گرفت.
ارتباط خودکارآمدی، هیجان خواهی و راهبردهای مقابله بااسترس با استعداد سوء مصرف مواد در دانشجویان
حمایت اجتماعی و علایم افسردگی: نقش واسطه ای خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مشخص کردن نقش واسطه ای خودکارآمدی در رابطه بین منابع حمایت اجتماعی و علایم افسردگی در دانشجویان دانشگاه های شهر تهران انجام شد. نمونه شامل 333 دانشجو (162 زن، 171 مرد) از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه های تهران و امیر کبیر بودند. از دانشجویان خواسته شد سه مقیاس افسردگی بک (I-BDI)، مقیاس خودکارآمدی شرر (SES) و مقیاس حمایت اجتماعی واکس (SS-A) را تکمیل نمایند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش همبستگی اسپیرمن و تحلیل مسیر استفاده شد. در این پژوهش یک مدل فرضی که برگرفته از مدل هاسلم، پاکنهام و اسمیت بود، مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد مدل پیشنهادی با داده های پژوهش برازش مناسبی داشت. خودکارآمدی و حمایت اجتماعی از جانب دوستان به طور مستقیم و حمایت خانواده به طور غیرمستقیم بر علایم افسردگی دانشجویان اثرداشت. همچنین خودکارآمدی نقش واسطه ای در رابطه حمایت اجتماعی و افسردگی و بیشترین تاثیر را بر علایم افسردگی دانشجویان داشت. بنابراین نتایج پژوهش نشان داد خودکارآمدی متغیری بسیار مهم در سبب شناسی افسردگی است. چون تجربیات اولیه ایجاد کننده خودکارآمدی بر والدین متمرکز است، حمایت خانواده نقش مهمی در افزایش خودکارآمدی دانشجویان دارد و دانشجویان خودکارآمد بیشتر درگیر روابط اجتماعی می شوند. همچنین دانشجویان به دلیل داشتن تجارب و ویژگی های مشترک، از حمایت دوستان بسیار بهره می برند. مداخلاتی که موجب بهبود خودکارآمدی و دریافت حمایت اجتماعی از جانب خانواده و دوستان شود، می توانند افسردگی را در دانشجویان کاهش داده یا از آن جلوگیری کنند. ارایه چنین مداخلاتی در محیط دانشگاه بسیار مفید و ضروری به نظر می رسد.
بررسی رابطه بین الکسی تایمیا با صفات شخصیتی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سازه الکسی تایمیا و صفات شخصیتی در دانشجویان دانشگاه بود. روش: نمونه ای به حجم 112 نفر (56 دختر و 56 پسر) از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز، به روش تصادفی ساده انتخاب شدند و به هریک پرسشنامه های 20 ماده ای الکسی تایمیای تورنتو (20TAS-) و پرسشنامه شخصیتی نئو- فرم 60 سوالی (NEO-FFI) ارائه گردید. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل همبستگی متعارف استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که فقط یکی از دو تابع متعارف به دست آمده، معنی دار است. این تابع متعارف نشان می دهد که روان رنجورخویی بالا و توافق و فراخ ذهنی پایین با الکسی تایمیا رابطه دارد (01/0≥ p)، اما برون گرایی و وجدانی بودن در پیش بینی الکسی تایمیا نقش به سزایی ندارند. نتیجه گیری: صفات شخصیتی می توانند پیش بینی کننده ویژگی های الکسی تایمیک در افراد باشند.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن، درمان نوین شناختی رفتاری مبتنی بر پیشگیری و درمان معمول بر علائم افسردگی و سایر علائم روان پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن، درمان نوین شناختی رفتاری مبتنی بر پیشگیری و درمان معمول بر علائم افسردگی و سایر علائم روان پزشکی در نمونه ای از بیماران افسرده در فاز بهبودی نسبی صورت گرفت.
روش: روش این پژوهش آزمایشی بود و در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون استفاده شد. گروه های آزمایش شامل سه گروه درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن (134 نفر)، درمان نوین شناختی رفتاری (121 نفر) و درمان معمول (96 نفر) قرار گرفتند. بیماران از طریق مصاحبه ساختار یافته به منظور حصول اطمینان از اینکه دارای سابقه اختلال افسردگی بوده و در زمان مطالعه در دوره بهبودی نسبی به سر می بردند مورد ارزیابی قرار گرفتند. پس از اختصاص بیماران در سه گروه، ابزارهای خود گزارشی نظیر پرسشنامه علائم مختصر و پرسشنامه افسردگی بک به عنوان پیش آزمون و پس از کار آزمایی بالینی، پس آزمون و ارزیابی های 6 ماهه و 12 ماهه به اجرا در آمدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن و درمان شناختی رفتاری به صورت معناداری در کاهش علائم باقی مانده افسردگی و همچنین سایر علائم روان پزشکی در بیماران مبتلا به افسردگی مؤثر بودند. الگوی کلی نتایج حاکی از آن است که هر دو درمان فوق به یک میزان در کاهش علائم اثربخش بوده به ویژه میزان اثربخشی هر دو درمان در ارزیابی های پی گیری 6 ماهه در مقایسه با درمان دارویی نشان داده شد. اما در مقایسه نتایج دو گروه درمان و با روش تحلیل کواریانس تفاوت معنی داری به دست نیامد.
نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن و درمان شناختی رفتاری مبتنی بر پیشگیری، بر کاهش علائم افسردگی و سایر علائم روان پزشکی مؤثر است.
تأثیر بازی درمانی گروهی به شیوه شناختی- رفتاری بر ترس اجتماعی کودکان 5 تا 11 سال(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ترس اجتماعی کودکان، یکی از اختلالات شایع اضطرابی می باشد، که برای درمان آن مداخله های روان شناختی مختلفی وجود دارد. هدف اصلی این پژوهش تعیین تأثیر بازی درمانی گروهی به شیوه شناختی رفتاری بر ترس اجتماعی کودکان 5 تا 11 سال بوده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه شبه تجربی از کودکان مراجعه کننده به کلینیکهای روان پزشکی اطفال شهر اصفهان، 30 نفر از کودکان به روش تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. سپس به روش واگذاری تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد جای گرفتند. گروه آزمایش تحت بازی درمانی گروهی به شیوه شناختی- رفتاری در 6 جلسه هفتگی قرار گرفتند و گروه شاهد هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای تشخیص این کودکان از پرسش نامه علایم مرضی کودکان (4- CSI)، فرم والدین استفاده شد. علاوه بر این آزمودنی ها، تشخیص روان پزشک اطفال در مورد اختلال مذکور را نیز دریافت کردند. پرسش نامه علایم مرضی کودکان (4- CSI) در زیر مقیاس ترس اجتماعی، فرم والدین، در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری برای هر دو گروه آزمودنی ها اجرا گردید. داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که بازی درمانی در مرحله پس آزمون ترس اجتماعی را کاهش می دهد (01/0 < P) و در مرحله پی گیری نیز ترس اجتماعی را در گروه آزمایش کاهش داد (01/0 < P).
نتیجه گیری: در این پژوهش ترس اجتماعی گروه آزمایش به طور معنی داری کمتر از گروه شاهد بود و این موضوع مشابه مطالعات انجام شده در ایران و خارج از کشور می باشد. بازی درمانی گروهی به شیوه شناختی- رفتای شیوه مناسبی برای درمان ترس اجتماعی کودکان است.
مقایسه کارکرد خانواده و هیجان ابراز شده در خانواده های بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید و اسکیزوفرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه کارکرد خانواده و هیجان ابراز شده در خانواده های دارای بیمار آرتریت روماتوئید با خانواده های دارای بیمار اسکیزوفرنی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه خانواده های دارای بیمار آرتـریت روماتوئید و اسکیزوفرنی مراجعه کننده به بیمارستان های لقمان و طالقانی شهر تهران در فاصله زمانی خرداد تا آبان ماه سال 1389می باشد.نمونه پژوهش شامل 82 خانواده دارای بیمار آرتریت روماتوئید و 80 خانواده دارای بیمار اسکیزوفرنی بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل ابزار سنجش خانواده و پرسشنامه خانواده است که مراقبین بیمار آن ها را تکمیل کردند.
داده ها با استفاده از روش آزمونt یک گروهی، آزمون t مستقل و تحلیل واریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند کارکرد خانواده و هیجان ابراز شده در خانواده های بیماران آرتریت روماتوئید و اسکیزوفرنی تفاوت معناداری دارد. کارکرد کلی خانواده، حل مسئله، پاسخگویی عاطفی و آمیختگی عاطفی در خانواده های بیماران اسکیزوفرنی ناکارآمدتر از خانواده های بیماران آرتریت روماتوئید می باشد. ولی بین ابعاد کارکردی ارتباطات، نقش ها و کنترل رفتار تفاوت معناداری مشاهده نشد. هم چنین هیجان ابراز شده در دو بعد انتقادگری و درگیری بیش از حد عاطفی در خانواده های بیماران اسکیزوفرنی بیشتر از خانواده های بیماران آرتریت روماتوئید می باشد. بنابراین کارکرد خانواده در خانواده های هر دو گروه ناکارآمد می باشد. خانواده های بیماران اسکیزوفرنی در حوزه حل مسئله، پاسخگویی عاطفی و آمیختگی عاطفی نسبت به خانواده های بیماران آرتریت روماتوئید مشکلات بیشتری دارند. علاوه بر این انتقادگری و آمیختگی عاطفی بیش از حد بیشتری در ارتباط با بیمار به کار می برند.