فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱٬۶۵۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه تحول مثبت نوجوانی و رضایت از زندگی با نگرش به مواد مخدر در دانش آموزان انجام شد. روش: این پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه دانش آموزان مقطع متوسطه شهر قم بودند که نمونه ای به حجم 385 نفر (198 نفر دختر و 187 نفر پسر) به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. از پرسش نامه های تحول مثبت نوجوانی گلدوف و همکاران، نگرش سنج مواد مخدر رضایی و همکاران و رضایت از زندگی داینر و همکاران استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از همبستگی پیرسون نشان داد که بین مؤلفه های تحول مثبت نوجوانی و نگرش به مواد مخدر و بین مؤلفه های نگرش به مواد مخدر و رضایت از زندگی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نیز نشان داد که مؤلفه های ارتباط، منش، مراقبت و رضایت از زندگی به ترتیب بیشترین سهم را در پیش بینی نگرش به مواد مخدر در دانش آموزان دارند. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این یافته ها، ضرورت توجه به منابع و سرمایه های تحول مثبت نوجوانی و رضایت از زندگی را در کاهش اعتیاد و گرایش به مواد مخدر دانش آموزان مورد تأکید قرار داد.
اثربخشی درمان شناختی- رفتاری (CBT) گروهی بر کاهش اختلال سازگاری در سالمندان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان شناختی- رفتاری (Cognitive behavioral therapy یا CBT) گروهی بر کاهش اختلال سازگاری در سالمندان انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع کاربردی و نیمه آزمایشی و جامعه آماری آن شامل سالمندانی بود که برای درمان یا ارتقای سطح روان شناختی خود به مراکز توان بخشی روزانه سالمندان و کانون جهاندیدگان تهران مراجعه کرده بودند. نمونه ها به صورت در دسترس و به روش تصادفي ساده انتخاب شدند. ابتدا پرسش نامه رویدادهاي مهم زندگی (Chief Life Events Inventory یا CIEI) و سپس پرسش نامه استاندارد معاینه مختصر وضعیت شناختی (Mini Mental Status Examination یا MMSE) به همراه مصاحبه بالینی اجرا گردید. در مرحله بعد، با اجرای پرسش نامه سازگاری Bell (Bell Adjustment Inventory یا BAI)، افراد مبتلا به اختلال سازگاری بر اساس Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders-5th Edition (DSM-5) انتخاب شدند. از بین افراد مبتلا به اختلال سازگاری، 30 نفر به طور تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه 15 نفره شامل گروه آزمایش (اجرای مداخله CBT) و شاهد (در لیست انتظار) قرار گرفتند. سپس پس آزمون و پيگيري يك ماهه بر روي هر دو گروه اجرا گرديد.
یافته ها: بر اساس یافته های آزمون های تعقیبی Tukey و تحلیل وارایانس، تفاوت معنی داری بین ميانگين نمرات پس آزمون و پيگيري گروه آزمایش در کاهش اختلال سازگاری کل در سالمندان وجود داشت (001/0 = P).
نتيجه گيري: مداخله CBT بر اختلال سازگاری سالمندان مؤثر می باشد.
بررسی تحول همدلی، اختلالات درونی سازی و برونی سازی در دانش آموزان دختر و پسر 5 تا 11 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تحول همدلی، اختلالات درونی سازی و برونی سازی در دانش آموزان دختر و پسر 5 تا 11 سال بود.روش پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای است.جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان سنین 5 تا 11 سال شهر تبریز بودند که به این منظور 150 نفر از دختران و پسران سنین 11- 5 سال پیش دبستانی و دبستانی شهرستان تبریز با روش نمونه گیری تصادفی ساده و از مناطق پنجگانه آموزش و پرورش انتخاب شدند. بدین ترتیب پنج گروه سنی شامل گروه سنی 5 ساله، 6 ساله، 7 ساله، 9 ساله و 11ساله در هرگروه سنی30 نفر (15 دختر و 15پسر) انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از دو ابزار شامل پرسشنامه علائم مرضی کودکان و مقیاس همدلی دادس استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از آزمون های تحلیل کواریانس و t دو گروه مستقل استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد بین دختران و پسران در متغیرهای اختلالات درونی سازی، برونی سازی و همدلی تفاوت معناداری وجود دارد. در واقع اختلالات درونی سازی و همدلی در دختران بیشتر و اختلالات برونی سازی در پسران بیشتر است. همچنین نتایج نشان داد که میانگین اختلالات درونی سازی و برونی سازی در دختران 5 و 6 سال تفاوتی ندارد، اما در گروه سنی 7، 9 و 11 ساله میانگین اختلالات برونی سازی بیشتر از درونی سازی است. از سویی میانگین اختلالات برونی سازی در پسران در گروه سنی 5، 6، 7 و 9 بیشتر و در گروه سنی 11 اختلالات درونی سازی بیشتر است. از طرفی گروه سنی 11 سال بالاترین همدلی و گروه سنی 5 سال پایین ترین همدلی را داشتند. بنابراین همدلی، نقش ارتباطات عاطفی را در سلامت روانی و سازگاری اجتماعی کودکان تأیید می کند.
پیش بینی خودتعیین گری مذهبی توسط سبک های دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی خودتعیین گری مذهبی توسط سبک های دلبستگی بود. جامعه مورد مطالعه دانش آموزان دختر و پسرپایه پیش دانشگاهی(18 تا 21 سال) شهرستان زاهدان در سال تحصیلی90-1389 بود. نمونه ی پژوهش شامل 346 که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده های مورد نظر پژوهش از پرسش نامه خودتعیین گری مذهبی ریان و همکاران و مقیاس تجدیدنظرشده دلبستگی کولینز و رید استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون گام به گام مورد استفاده قرار گرفت. نتایج همبستگی نشان داد سبک دلبستگی ایمن با خود تعیین گری مذهبی خودپذیر همبستگی مثبت دارد، سبک دلبستگی اضطرابی با خود تعیین گری مذهبی خودپذیر همبستگی معکوس دارد و سبک دلبستگی اجتنابی همبستگی مثبت با خود تعیین گری درون فکنی شده نشان می دهد. براساس رگرسیون گام به گام، سبک دلبستگی اجتنابی به میزان 012/0 واریانس سبک خودتعیین گری مذهبی درون فکنی شده راتبیین می کند و سبک دلبستگی اضطرابی به میزان 037/0 واریانس سبک خود تعیین گری مذهبی خودپذیر را تبیین می کند. بنابر این، هر چه انگیز های مذهبی درونی تر می شود تضاد سبک دلبستگی اضطرابی و اجتنابی با آن بیشتر می گردد.
پیش بینی عزت نفس دانشجویان دختر بر اساس ابعاد سبک های دلبستگی و هویت اخلاقی آنان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی نوع رابطه ی ابعاد دلبستگی والدین و هویت اخلاقی با عزت نفس دانشجویان دختر انجام شد.
روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش توصیفی- همبستگی شامل دانشجویان دختر دوره ی کارشناسی دانشگاه تبریز در سال 1388 بودند. تعداد 289 دانشجوی دختر از رشته های مختلف به طور تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و سه مقیاس عزت نفس روزنبرگ، پرسش نامه ی ابعاد دلبستگی والدین و مقیاس هویت اخلاقی را تکمیل نمودند. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به روش گام به گام به کمک نرم افزار SPSS تحلیل گردیدند.
یافته ها: نتایج رگرسیون چندگانه به روش گام به گام، نشان دهنده ی سه مرحله ی معنی دار در پیش بینی عزت نفس بود. نتایج مرحله ی سوم حاکی از آن است که 13 درصد تغییرات مربوط به عزت نفس دانشجویان دختر توسط مجموع متغیرهای ابعاد دلبستگی والدین (اعتماد و بیگانگی) و مولفه ی درون سازی هویت اخلاقی پیش بینی می شود (12/0=2R، 05/0>P، 12/12=F).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج، اعتماد به والدین، بیشترین میزان تبیین و قدرت پیش بینی کنندگی عزت نفس دانشجویان دختر را به خود اختصاص می دهد.
اثر شخصیت راکدماندگی و پدیدآورندگی بر سبک زندگی: نگاهی تجربی به نظریه روان شناسی تحولی اریکسون در گستره عمر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی راکدماندگی - پدیدآورندگی و سبک زندگی سالم اجرا شد. این پژوهش یک طرح توصیفی و از نوع همبستگی بود. نمونه پژوهش شامل 300 نفر (154 زن و 146 مرد) بودند که از بین کارکنان اداره های آموزش و پرورش شهر تهران و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای سنجش ویژگی های شخصیتی راکدماندگی - پدیدآورندگی، از مقیاس راکدماندگی برادلی (BBS)، و مقیاس پدیدآورندگی لویولا (LGS)، و برای سنجش سبک زندگی سالم از نیمرخ سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت (HPLP-II) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از همبستگی گشتاوری پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی انجام شد. نتایج نشان داد که ویژگی های شخصیتی با سبک زندگی سالم ارتباط داشت. راکدماندگی به صورت منفی و پدیدآورندگی به صورت مثبت با سبک زندگی سالم ارتباط داشت. نمره کل سبک زندگی سالم توسط راکدماندگی (به صورت منفی) و پدیدآورندگی (به صورت مثبت) پیش بینی شد. یافته های پژوهش در قالب الگوهای ارتقاء سلامت و الگوهای شخصیتیِ نشان دهنده اهمیت رویکرد تحولی در زمینه ابعاد مختلف سبک زندگی، تفسیر شد. در مجموع، ابعاد گوناگون سبک زندگی در بستر تحول روانی – اجتماعی و در ارتباط مستقیم با ویژگی های شخصیتی شکل می گیرند. پیشنهاد می شود که در پژوهش های آینده نقش و اهمیت رویکرد تحولی در شکل گیری و تغییرات رفتارهای سبک زندگی بیشتر بررسی شود.
تبیین رفتار اخلاقی در نوجوانان براساس دانش فراشناخت اخلاقی با توجه به تفاوت های جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین رفتار اخلاقی در نوجوانان براساس دانش فراشناخت اخلاقی با توجه به تفاوت های جنسیتی انجام شده است. جامعه ی آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهرستان خرم آباد است که از میان آنها 250 نفر (125 پسر و 125 دختر) بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسش نامه های فراشناخت اخلاقی و رفتار اخلاقی را تکمیل کردند. سپس داده ها با استفاده از روش رگرسیون و آزمون تی مستقل مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که فرضیه اول رد و دو فرضیه دیگر تأیید شدند. به این معنی که دانش فراشناخت اخلاقیِ دانش آموزان نمی تواند رفتار اخلاقی آنها را پیش بینی کند . اما در رفتار اخلاقی و سه مؤلفه ی فراشناخت اخلاقی دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین لازم است در بررسی رفتار اخلاقی نوجوانان در جستجوی عوامل دیگر به خصوص عوامل غیرشناختی بود و در آموزش اخلاق به نوجوانان و کمک به تحول اخلاقی مثبت در آنها به تفاوت های جنسیتی هم توجه داشت.
بررسی مقایسه ای اضطراب و افسردگی در نوجوانان با اختلال شاخص توده ی بدنی و نوجوانان طبیعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در سال های اخیر بیماری های غیر واگیر هم چون چاقی سهم عمده ای در بیماری ها و مرگ و میر جوامع بشری داشته اند. این بیماری ها با اختلال عملکرد دستگاه های مختلف بدن همراهی دارند. این مطالعه به منظور بررسی مشکلات روانی مانند اضطراب و افسردگی در نوجوانان چاق و دارای اضافه وزن در مقایسه با نوجوانان طبیعی انجام گردید.\nروش کار: این پژوهش تحلیلی مورد- شاهدی بر روی نوجوانان شهر بیرجند انجام پذیرفت. جهت تعیین میزان اضطراب در افراد مورد مطالعه از مقیاس خودسنجی اضطراب زانک و جهت سنجش میزان افسردگی از شاخص های افسردگی کودکان و نوجوانان استفاده شد. در این پژوهش داده ها پس از جمع آوری در نرم افزار SPSS نسخه ی 15 وارد و با آزمون های آماری مجذور خی، آزمون دقیق فیشر و تی مستقل تحلیل گردیدند.\nیافته ها: تعداد 204 نوجوان به مطالعه وارد شدند. میانگین نمره ی اضطراب در نوجوانان با اختلال شاخص توده ی بدنی به طور معنی داری بیشتر از نوجوانان طبیعی بود (1/37 در مقابل 1/31) (001/0>P). هم چنین میانگین نمره ی افسردگی در نوجوانان با اختلال شاخص توده ی بدنی به طور معنی داری بیشتر از نوجوانان طبیعی بود (3/14در مقابل 49/5) (001/0>P).\nنتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که بین وجود اضطراب و افسردگی و اختلال شاخص توده ی بدنی در نوجوانان، ارتباط معنی داری وجود داشته است و اختلال شاخص توده ی بدنی بر اضطراب و افسردگی نوجوانان، موثر است.
نقش راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و تحمل پریشانی در رفتارهای پرخطر دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و تحمل پریشانی در رفتارهای پرخطر دانشجویان صورت گرفت.
مواد و روش ها: در یک طرح همبستگی و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای، از بین دانشجویان دانشکده های مختلف دانشگاه خوارزمی در سال تحصیلی 94-1393، 240 نفر دانشجو (146 نفر دختر و 94 نفر پسر) انتخاب شدند و پرسش نامه راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان ( Cognitive Emotion Regulation Questionnaire یا CERQ ) ، تحمل پریشانی و مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی را تکمیل نمودند. داده های حاصل با استفاده از ضریب همبستگی Pearson و تحلیل رگرسیون چندگانه (گام به گام) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: ضرایب همبستگی نشان داد که راهبردهای سازگارانه (پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مثبت و دیدگاه پذیری) با برخی رفتارهای پرخطر (رانندگی خطرناک، خشونت، سیگار کشیدن، مصرف مواد، مصرف الکل، دوستی با جنس مخالف) رابطه منفی معنی داری داشت. دو راهبرد ناسازگارانه (ملامت دیگران و فاجعه سازی) با رفتارهای پرخطر رانندگی خطرناک، خشونت، سیگار کشیدن، مصرف مواد، رابطه و رفتار جنسی رابطه مثبت معنی داری را نشان داد. بر اساس یافته ها، بین مؤلفه های تحمل پریشانی (تحمل، جذب و ارزیابی) نیز با برخی رفتارهای پرخطر (رانندگی خطرناک، خشونت، سیگار کشیدن، مصرف مواد، رابطه و رفتار جنسی) ارتباط منفی معنی داری مشاهده شد. از بین پنج راهبرد سازگارانه نظم جویی هیجان، به جز راهبرد دیدگاه گیری، هر چهار راهبرد دیگر (تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت و پذیرش) قادر به پیش بینی برخی رفتارهای پرخطر بودند. از بین راهبردهای ناسازگارانه نیز راهبرد فاجعه سازی و ملامت دیگران توانست برخی رفتارهای پرخطر را پیش بینی نماید. همچنین، از بین مؤلفه های تحمل پریشانی، ارزیابی و جذب نقش پیش بینی کنندگی برای برخی از رفتارهای پرخطر را داشتند. در مجموع، از بین سایر متغیرهای پیش بین، دو راهبرد تمرکز مجدد بر برنامه ریزی و ارزیابی مجدد مثبت با تبیین 11/0 درصد از واریانس نمرات خشونت، بالاترین ضریب تبیین را برای رفتارهای پرخطر به خود اختصاص دادند.
نتیجه گیری: راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی و تحمل پریشانی، پیش بینی کننده مهمی در بروز رفتارهای پرخطر در دانشجویان به شمار می روند. بنابراین، در برنامه های آموزشی برای پیشگیری و کاهش رفتارهای پرخطر دانشجویان، باید به راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و تحمل پریشانی توجه ویژه داشت.
رابطه میان مؤلفه های هوش معنوی و هویت فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آگاهی یافتن نسبت به هویت و حقیقت خود، از جمله مسائل مهم جوامع امروزی است. بنابراین، شناخت عوامل مهم و اثرگذار در فرآیند تکوین هویت شخصی دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه میان مؤلفه های اصلی هوش معنوی با هویت فردی و نقش این عوامل در شکل گیری ساختار هویتی انجام گرفت. نمونة مورد مطالعه شامل 381 نفر( 133 پسر و 248 دختر) از بین دانشجویان 18- 25 ساله دانشگاه های دولتی شهر تهران، بااستفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب بود. ابزار اندازه گیری، پرسشنامة گزارش شخصی هوش معنوی(SISRI-24) و پرسشنامه هویت شخصی بود. داده های پژوهش بااستفاده از روش های آماری همبستگی بین متغیرها، رگرسیون چندمتغیره، آزمون تی، و تحلیل واریانس یک راهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش حاکی از آن بود بین مؤلفه های هوش معنوی با هویت فردی، رابطه ای معنی دار و مثبت وجود دارد(p < 0/0005 ). طبق نتایج این پژوهش، 2/19 درصد واریانس هویت فردی بر اساس هوش معنوی قابل تبیین است. بنابراین، هوش معنوی نقش تعیین کننده ای در پیش بینی هویت پایدار دارد. علاوه بر آن، نتایج، تفاوت معنی داری را در توانایی هوش معنوی و مؤلفه های آن بین دختران و پسران نشان نداد. اما، بین دو گروه تفاوت معنی داری در مقیاس هویت فردی وجود داشت، به گونه ای که دختران در مقایسه با پسران هویت فردی شکل یافته تری را نشان دادند.
بررسی رابطه کانونی ابعاد خرد و سبک های هویت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خرد عبارت است از توانایی فکر و عمل با استفاده از دانش، تجربه، درک، حس مشترک و بینش. فرض بر این است که بین خرد و هویت موفق ارتباط وجود دارد، ولی این رابطه کمتر شناخته شده است. بنابراین، هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه بین ابعاد خرد و سبک های هویت می باشد. جامعه مورد مطالعه کلیه دانش آموز دختر چهارم متوسطه شهرستان ارومیه (2599 نفر) بود. نمونه مورد مطالعه 360 دانش آموز می باشد که به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای از جامعه مذکور انتخاب شدند و به طور همزمان به پرسشنامه سبک های هویت برزونسکی (1989) و مقیاس سه بعدی خرد آردلت (2003) پاسخ دادند. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. برای تحلیل داده ها از روش آماری همبستگی کانونی استفاده شد. نتایج تحلیل دو مجموعه معنی دار از روابط بین ابعاد خرد و سبک های هویت را تشخیص داد. در مجموعه اول هر سه بعد خرد با سبک های هویت اطلاعاتی و تعهد رابطه مثبت معنی دار و با سردرگم/اجتنابی رابطه منفی معنی دار نشان دادند. و ابعاد خرد به صورت معنی داری 4 درصد از تغییرات سبک های هویت را تبیین نمودند. در مجموعه دوم رابطه ابعاد شناختی و هیجانی خرد با سبک هویت اطلاعاتی، هنجاری و تعهد معنی دار بودند. در مجموعه دوم سبک های هویت و ابعاد خرد 2 درصد از واریانس یکدیگر را تبیین کردند.
فراتحلیل عوامل موثر در سلامت روان سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ترکیب کمی نتایج پژوهشهای انجام شده در زمینه سلامت روان سالمندان با کمک روش فراتحلیل بود. به این منظور با استفاده از فصلنامه ها و مجلات علمی – پژوهشی ، کلیه پژوهشهای انجام شده در سراسر کشور طی سالهای 1394-1384گردآوری و بررسی شد و تعداد 30 پژوهش انجام گرفته در زمینه سلامت روان سالمندان با بهره گیری از ابزار چک لیست گزینش پژوهش ها از نظر فنی و روش شناختی شامل روش نمونه گیری درست،روش پژوهشی و آماری صحیح و روایی و پایایی مناسب پرسشنامه ها، انتخاب شدند. پژوهش حاضر با بهره گیری از روش ترکیب اندازه اثر به روش «اشمیت و هانتز» نشان داد که رابطه بین سلامت روان و متغیرهای سرمایه اجتماعی،فعالیت های جسمانی(ورزشی/تفریحی)، تاهل، عدم سکونت در سرای سالمندی ، بهزیستی ، جنسیت، وضعیت اقتصادی، تحصیلات و شیوه های مختلف درمانی با سلامت روان سالمندان حمایت لازم را دریافت کرد، ولی رابطه بین متغیر سن و سلامت روان حمایت لازم را دریافت نکرد. یافته های پژوهش حاضر مشخص می کند که عوامل فردی، اجتماعی، روانی و جمعیت شناختی می تواند بر سلامت روان سالمندان تاثیرگذار باشد. از این اطلاعات می توان در راستای برنامه ریزی بهداشتی، درمانی و مراقبتی بهره جست و سلامت روان سالمندان را افزایش داد و یا از کاهش آن جلوگیری کرد.\nواژه های کلیدی: سالمندی، سلامت روان، فراتحلیل
ثأثیر روان بنه های ناسازگار نخستین برتحول روانی معنوی: یک متغیر تعدیلگر در رواندرمانگری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی ثأثیر روان بنه های ناسازگار نخستین بر تحول روانی- معنوی انجام شده است. بدین منظور،150 نفر از میان دانشجویان دانشگاه های شهر تهران انتخاب شدند و به نسخه دوم پرسش نامه تحول روانی- معنوی و نسخه سوم پرسش نامه روان بنه های ناسازگار نخستین پاسخ دادند. داده های حاصل با استفاده از روش های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره تحلیل شدند. نتایج همبستگی حاکی از ارتباط معکوس معنادار میان 5 حوزه روان بنه های ناسازگار نخستین و 15 نوع روان بنه با تحول روانی- معنوی است. نتایج رگرسیون نیز حاکی از نقش روان بنه های حوزه ی انفصال و طردشدگی و حوزه ی محدودیت های آسیب زا از میان دیگر حوزه ها در پیش بینی تحول روانی- معنوی است. بنابر یافته های این پژوهش، روان بنه های ناسازگار نخستین در حد حوزه های کلی، تحول روانی معنوی افراد را تحت تأثیر قرار می دهد. چنین تأثیری علاوه بر اینکه باورها و ادراک های مذهبی را با خطا همراه می سازد، زمینه تأخیر تحول روانی- معنوی را فراهم می کند.
رشد دینداری در اوائل کودکی: رویکردی روانشناختی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله «رشد دینداری در اوائل کودکی» را از منظر روان شناختی و اسلامی و با هدف دستیابی به شناختی عمیق تر و چندوجهی بررسی کرده است. پرسش از وجوه تمایز و تشابه دو رویکرد، محور اساسی بررسی این مطالعه است. روش پژوهش تطبیقی است. یافته های پژوهش حاکی از تمایز بین دو رویکرد، در توصیف و تبیین مبانی و ریشه های اولیه دینداری است. از منظر روان شناختی، ریشه های اولیه دینداری ناشی از برآیند تجارب کودک با محیط پیرامونی است. از منظر اسلام نیز، ریشه های اولیه دینداری را باید در فطرت به معنای عشق به خیر و سعادت مطلقه پی جویی کرد، برایند تجارب کودک با محیط پیرامونی، تنها زمینه رشد یا انحراف از فطرت را فراهم می کند. در زمینه چگونگی شکل گیری دینداری، وجه تشابه دو دیدگاه، تأکید بر ایجاد محیط زیست امن، پویا و پاسخ گو برای رشد مطلوب دینداری است. هر دو دیدگاه، بر ثبت تجارب کودک- والدین در نظام روانی کودک و تأثیر این تجارب بر دینداری در آینده تأکید دارند.
نقش دلبستگی به والدین و همسالان و ازخودبیگانگی روانی در پیش بینی رفتار خرابکارانه نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش پیش بینی کنندگی دلبستگی به والدین و همسالان و ازخودبیگانگی روانی در پیش بینی رفتار خرابکارانه نوجوانان است. به منظور دستیابی به این هدف، از بین دانش آموزان دبیرستانی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، نمونه ای با حجم 320 نفر (176 دختر و 144 پسر) انتخاب و پرسشنامه های ازخودبیگانگی روانی (ملوین سیمن، 1959) پرسشنامه رفتار خرابکارانه و سیاهه دلبستگی به والدین و همسالان (آرمسدن و گرینبرگ، 1987) روی آن ها اجرا شد. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین مولفه های مختلف ازخودبیگانگی روانی و کیفیت دلبستگی با رفتارهای خرابکارانه رابطه وجود دارد. همچنین، تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که ازخودبیگانگی روانی و کیفیت دلبستگی، پیش بینی کننده-های نیرومندی برای پیش بینی رفتارهای خرابکارانه در نوجوانان بودند (62.3%R2= ). با توجه به نتایج حاضر، توجه به شرایط ازخودبیگانگی روانی و کیفیت دلبستگی بین نوجوانان با والدین و همسالانشان در بررسی رفتار خرابکارانه، اهمیت دارد. لذا تأکید بر ایجاد فضای اعتماد، محبت، عاطفه و صمیمیت در رشد و تحول بهنجارِ دانش آموزان؛ برای والدین و مسئولین مدرسه امری ضروری است.
تاثیر درمان شناختی رفتاری بر شادکامی و بلوغ هیجانی نوجوانان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر درمان شناختی رفتاری بر بهبود شادکامی و بلوغ هیجانی نوجوانان پسر انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانش آموزان پسر پایه نهم شهر پاکدشت در سال تحصیلی 95-1394 بود. این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود که 50 دانش آموز نوجوان (هر گروه 25 نفر) با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 70 دقیقه ای با روش درمان شناختی رفتاری آموزش دید و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. هر دو گروه پرسشنامه شادکامی آکسفورد (آرگایل و لو، 1990) و پرسشنامه بلوغ هیجانی (سینگ و بهارگاوا، 1990) را به عنوان پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. داده ها به کمک نرم افزار SPSS-19 با روش های آزمون چند متغیری و تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که میان گروه های آزمایش و کنترل تفاوت معنادای وجود داشت (01/0P<). به عبارت دیگر درمان شناختی رفتاری به طور معناداری باعث بهبود شادکامی و بلوغ هیجانی نوجوانان پسر شده بود. بنابراین پیشنهاد می شود مشاوران و درمانگران برای بهبود شادکامی و بلوغ هیجانی نوجوانان پسر از درمان شناختی رفتاری استفاده کنند.
پیش بینی ابعاد نگرش مثبت به مواد مخدّر در دانش آموزان نوجوان: تحلیل رگرسیون چند متغیّره و رگرسیون چندگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور پیش بینی ابعاد نگرش مثبت به مواد مخدّر در دانش آموزان دوره متوسطه بر اساس ویژگی های فردی و خانوادگی صورت گرفت. روش: جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دوره متوسطه شهر تهران بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 400 دانش آموز انتخاب شدند و به مقیاس نگرش سنج به مواد مخدّر و مواد محرّک، مقیاس سطح ایمنی- ناایمنی خانواده، مقیاس شیوه تربیتی پدر و مادر و مقیاس رابطه با خواهر و برادر پاسخ دادند. این پژوهش از نوع همبستگی می باشد و داده ها با استفاده از رگرسیون چند متغیّره و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که سن، روابط خانوادگی و شیوه تربیتی می توانند ابعاد سه گانه نگرش به مواد مخدّر را پیش بینی نمایند. در مقابل نگرش کلّی دانش آموزان نسبت به مواد مخدّر از روی سن، تحصیلات پدر، روابط خانوادگی و جوّ عاطفی خانواده قابل پیش بینی است. نتیجه گیری: اطّلاعات دقیق درباره ویژگی های فردی و خانوادگی پیش بینی کننده ی نگرش مثبت به مواد مخدّر، هنگامی قابل دستیابی است که ابعاد سه گانه نگرش به مواد مخدّر به تفکیک مورد تحلیل قرار بگیرند.
مدل ساختاری مصرف مواد در نوجوانان: نقش مستقیم و غیرمستقیم عوامل فردی، روان شناختی، خانوادگی و اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور ارزیابی مدل مفهومی مصرف مواد در نوجوانان در معرض خطر سوءمصرف مواد و ارایه یک مدل جامع برای پیش بینی و تبیین رفتار مصرف مواد طراحی شده است. روش: به همین منظور 413 دانش آموز مقطع متوسطه (199 پسر و 214 دختر) شهر کرمان که در سال تحصیلی 95-1394 مشغول به تحصیل بودند، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و با استفاده از دو پرسشنامه ی رفتارهای پرخطر و پرسشنامه عوامل خطرساز و حفاظت کننده مواد مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: بر اساس نتایج مدل معادلات ساختاری عوامل خانوادگی، اجتماعی و مدرسه ای به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق مهارت های خودکنترلی و مهارت های اجتماعی (مهارت های فردی و اجتماعی) مصرف مواد را پیش بینی می کنند. همچنین عزت نفس و نگرش به مواد که در حیطه عوامل فردی مورد بررسی قرار گرفتند و متأثر از پیوند عاطفی نوجوان با خانواده و مدرسه بودند، بطور مستقیم با مصرف مواد رابطه ندارند، بلکه به طور غیرمستقیم از طریق مهارت های خودکنترلی و مهارت های اجتماعی بر مصرف مواد تاثیر می گذارند. نتیجه گیری: مدل ارزیابی شده از برازندگی قابل قبولی برخوردار است و گامی مهمی در جهت شناخت حیطه های مختلف فردی، خانوادگی، اجتماعی و مدرسه ای مرتبط با مصرف مواد در نوجوان در معرض خطر و همچنین به عنوان الگویی مناسب برای طراحی و تدوین برنامه های جامع برای پیشگیری از انواع رفتارهای پرخطر بسیار مفید می باشد.