مقالات
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار، به روش بازکاوی متن و با شیوه تطبیقی، همسانی رستم و گرشاسپ از دید ویژگی تنانه و کالبدینه اسبان آن دو پهلوان بررسی و تحلیل می شود. رستم پس از ستاندن جهان پهلوانی، در برابر افراسیاب که سپاهی انبوه برای تازش به ایران شهر گسیل داشته، درمی ایستد؛ اما برای ایستادگی در برابر تورانیان و پای گذاری به نبردگاه، دو چیز از زال می خواهد: یکی گرز و دیگری اسب. زال نیز نخست گرز نیای خود، گرشاسپ پهلوان را که به سام رسیده بود، به تهمتن می دهد و سپس با گردآوردن گله های بسیار از اسبان، زمینه را برای گزینش اسبی درخور و فراسویی برای تهمتن فراهم می آورد. رستم از میان اسبان گوناگون، اسبی میان لاغر برمی گزیند. درنگ در معنی نام گرشاسپ و فرادید نهادن همانندی های بسیار میان او و رستم، همچون زاده شدن از پهلوی مادر، همسانی در برخورد با آتش، فروافتادن در جایی گود، نبرد همسان با اکوان و گندرَو و... این انگاره را سامان می دهد که گرشاسپ که به معنی دارنده اسب لاغر است، در گذر اسطوره به حماسه، افزون بر گرز خویش، اسبِ میان لاغر خود را در حماسه ملی به تهمتن وا می گذارد و بدین گونه رخش، یادگاری می تواند بود از بخش «کِرِس» یا «کرش» در نام «گرش اسپ» که به معنی اسب نزار است.
ادبیات فراتر از جهانِ صفر و یک؛ بررسی ادبیات از دیدگاه منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانستن این موضوع که ادبیات دارای سرشتی فازی است و نه ارسطویی، کمک می کند تا مخاطبان و تحلیلگران در مواجهه با متون، نگاه بازتری داشته باشند. ادبیات مانند هر دانش و هنر دیگری، قابلیت ارزیابی دارد و با توجه به منطق حاکم بر آن می توان درباره ادبی بودن یا نبودن یک متن داوری کرد. ازاین رو، در این پژوهش ابتدا مفاهیمی چون: ادبیات، ادبیات عرفانی، منطق ارسطویی و منطق فازی تبیین شده اند و سپس رابطه ادبیات با منطق ارسطویی و فازی بررسی شده است. در این سنجش، با روش تحلیلی، چهار عنصر اصلیِ ادبی بودن یک متن (عاطفه، تخیل، چندمعنایی و فرم) در نموداری فازی همراه با شواهد مثالی از ادبیات فارسی تحلیل شده اند. در هر چهار مورد، نتیجه حاصل شده نشان می دهد که یک متن می تواند با دربرداشتن درجه ای از هر یک از این چهار عنصر، در دایره ادبیات قرار بگیرد و متناسب با درجه برخورداری از این عناصر، نسبت ادبی آن مشخص می گردد؛ در نتیجه لزومی ندارد که به شکل منطق دوارزشی و مطلقِ صفر ویک در منطق ارسطویی، همه عناصر را در بالاترین درجه ممکن دارا باشد. به این ترتیب ثابت می شود که منطق حاکم بر ادبیات، منطق فازی است.
تحلیل تطبیقی شعر و نقاشی عصر صفوی با تکیه بر آرای هنری رماک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله پژوهشی بینارشته ای در قلمرو ادبیات تطبیقی است که به مطالعه ارتباط بین ادبیات و نقاشی عصر صفوی می پردازد و با استفاده از نظریه ادبیات تطبیقی هنری رماک، در پی تبیین این موضوع است که چگونه مفهومی یکسان، به اشکال متفاوت در شعر و نقاشی این عصر نمود یافته است. بر اساس یافته-های این پژوهش، شعر و نقاشی این عصر را نمی توان ادامه و دنباله سبک های پیشین دانست؛ بلکه شعر و نقاشی این دوره، دارای ویژگی های متمایز خود بوده و شاعران و نقاشان عصر صفوی به مجموعه ای از اصول و موازین مشترک پایبندند که با موازین دوره های قبل قابل مقایسه نیست. همچنین، زمینی شدن یکی از پیش فرض هایی است که اساس اندیشه و هنر قرن یازدهم را شکل می-دهد و شاعران و نقاشان عصر مورد بررسی به شکل های مختلفی از قبیل: واقع-گرایی، جزئی نگری، لذت بخشیدن، استفاده از عناصر پیرامون و... که همگی از مؤلفه های زمینی شدن هستند، به خلق آثار خود دست یازیده اند.
تحلیل نشانه شناختی بحران هویت و زیست زنانه در رمان «ودیگران» از محبوبه میرقدیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خواندن داستان و رمان یکی از راه های بررسی جامعه شناختی جامعه و آشنایی با مسائل فرهنگی و اجتماعی آن است. یکی از مسائل اجتماعی که در جامعه شناسی بدان توجه شده و در ادبیات نیز محور روایت داستانی قرار گرفته، مسئله زنان است. مسئله این پژوهش جست وجوی هویت زن ایرانی در رمان «ودیگران» و نحوه تبیین آن با رویکردی نشانه شناسانه است. شناخت این موضوع در رمان ها می تواند اطلاعات بسیاری درباره جامعه و دیدگاه های افراد جامعه به دست دهد؛ یکی از ابزارهایی که می تواند این کار را میسر کند نشانه شناسی اجتماعی است. نشانه شناسی یکی از رویکردهای پژوهشی است که به بررسی نشانه ها در جهت درک معانی نهفته در متن می پردازد. در این مقاله تلاش شده است تا با بررسی نشانه های اجتماعی رمان «ودیگران» اثر محبوبه میرقدیری با استفاده از نشانه شناسی پیر گیرو، زوایای پنهانی از بحران هویت و زیست زنان روشن شود. یافته ها نشان می دهد که هویت مهم ترین دغدغه نویسنده است و همچنین شخصیت اصلی رمان (راوی) در مقام همسر دوم یک مرد متأهل، درصدد تبیین ابعادی از هویت خود است. مهم ترین نشانه های اجتماعی به کار رفته در رمان، مکان، زبان و نام است. راوی از طریق زبان با اشارات پنهان و آشکار به تجربیات جنسیتی زنانه مانند تجربه بلوغ، مادری، سقط جنین و... زیست جنسی زنان را بازمی نمایاند. همچنین میرقدیری از طریق رمزگان های آداب معاشرت (آداب و رسوم)، نظم گفتمانی مردسالار را به خوبی نمایانده و بدان به صورت ضمنی اعتراض کرده است.
پیکربندی زمان و روایت در رمان «اسفار کاتبان» نوشته ابوتراب خسروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشیدن به مسئله «زمان» و تلاش برای ملموس کردن نوع گذر آن بر آدمی، همواره مورد توجه دانشمندان علوم مختلف، به ویژه حوزه علوم انسانی، بوده است. هر چند نمایش گذر این مفهوم، به ویژه در حوزه درک آن در چرخه فصول و گذار عمر از جوانی به پیری، به نوعی درکی از حضور و تأثیر زمان را بر پدیده ها به دست می دهد، اما به نظر می رسد بیشتر از هر چیزی می توان رد پای آن را در آثار هنری و ادبی، به ویژه در داستان و رمان جستجو کرد که به کمک روایت، رخدادها را به تصویر می کشند. بر همین اساس، این مقاله تلاشی برای بررسی، تحلیل و پیگیری چگونگی کارکرد زمان در رمان «اسفار کاتبان» نوشته ابوتراب خسروی است که به کمک شگردهای خاص روایی و استفاده از گفتمان تاریخ، روایت و ادبیات موفق شده است گونه خاصی از پیکربندی زمان را در نوعی از فراگفتمان تاریخی به نمایش بگذارد. این مقاله دو بخش دارد؛ بخش نظری، با تکیه بر نظریه های زمان بر اساس نظریه های دانشمندان این حوزه و بخش دوم، تحلیل نوع کارکرد زمان در این رمان، با توجه به مباحث نظری است. نتایج به دست آمده در این بررسی، نشان دهنده نوع کارکرد زمان، تاریخ و روایت داستانی، در یک گفتمان فراتاریخی در این رمان است.
بررسی خاستگاه ها و راه های غلبه بر اضطرابِ منزلت در رمان «کتاب خَم» از علیرضا سیف الدینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیاز به دیده شدن، تأییدشدن و شناخته شدن به عنوان انسانی موفق، از جمله نیازهای نوظهوراند که متأثر از پیشرفت های مادی و تکنولوژیک در عصر مدرن پدیدار شده اند؛ نیازهایی که در صورت برآورده نشدن، فرد را دچار اضطراب های ویران کننده می کنند. آلن دوباتن، فیلسوف سرشناس معاصر، ضمن دسته بندی این تشویش ها ذیل عنوان «اضطراب منزلت»، به تشریح عوامل و راه های مقابله با آن پرداخته است. ایده طرح شده از سوی دوباتن، که خود از زمره پدیدآورندگان آثار داستانی است، به زودی از سوی نویسندگان مورد توجه واقع شد و آثار متعددی در قالب های مختلف هنری با این موضوع خلق گردید. رمان «کتاب خَم» از علیرضا سیف الدینی یکی از نمونه های متمایز این آثار است که نویسنده طی آن به زندگی پرفرازونشیب مردی پرداخته که در راستای غلبه بر اضطراب منزلت و شناخته شدن به عنوان همسر و پدری قدرتمند، یا به تعبیر متن «اسم ورسم دار»، دچار سیری قهقرایی می شود و پا بر سر آرمان های خود می گذارد. پژوهش حاضر که با روش توصیفی تحلیلی به نگارش درآمده، در پی آن است تا ضمن توصیف زمینه های ایجاد اضطراب یادشده در شخصیت اصلی داستان، روند قهقرایی زندگی او را تحلیل نماید. نتایج نشان می دهد عواملی همچون اهمیت یافتن رفاه و پیشرفت مادی، تغییر معیارهای ذهنی ارزش گذاری فقر و غنا و اثرپذیری از القائات جمعیت «اسناب» ها، عواملی اند که در کنار ترس از ضعیف به نظررسیدن در چشم همسر و هراس از ناتوانی در ایفای مناسب وظایف پدری، باعث ایجاد اضطراب منزلت در شخصیت اصلی شده اند؛ اضطرابی که شخصیت یادشده راه رهایی از آن را در توجه به فلسفه، هنر، آموزه مذهبی مرگ و سبک زندگی بوهمیایی جست وجو می کند.