فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۴۱ تا ۱٬۴۶۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
مرصادالعباد کتابی عرفانی است؛ ازاین رو موضوعِ محوری آن خداجویی است و نام های متعالی خدا در آن فراوان دیده می شود. درباره اسماءالله پژوهش های فراوانی انجام شده؛ اما تاکنون تحقیقی زبانی و بلاغی درباره نام های خدا در مرصادالعباد صورت نگرفته است؛ بنابراین در این مقاله که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است، نام های خدا در مرصادالعباد بررسی می شود تا پرکاربردترین آنها، شیوه کاربرد این نام ها و کارکرد معنایی آنها در عبارت های فارسی مرصادالعباد مشخص شود. گزینش نام های الهی از مهم ترین جلوه گاه های هنر واژه گزینی نجم رازی به شمار می رود و ازاین رو توجه ویژه ای را می طلبد. بررسی اسمای الهی در مرصادالعباد نشان می دهد که مهم ترین ویژگی کاربرد نام های خدا در مرصادالعباد ، نادربودن نام های استعاری و فراوانی کاربرد نام هایی است که ازطریق مجاز، به ویژه با علاقه اشتقاق ساخته شده اند. از مهم ترین دلایل کاربرد بسیار نام های مجازی خدای متعال، تفخیم و بزرگداشت مقام معبود آسمانی است. بررسی کاربرد معنایی نام های خدا نشان می دهد که هریک از این نام های مقدس، در جایگاه خاص معنایی به کار می رود و کاربرد برخی نام های خدا در عبارت های فارسی مرصادالعباد ، حکم اسمای جمالی و جلالی خدا را دارد.
بررسی زن ستیزی و زن ستایی در دیدگاه جامی (با تکیه بر لیلی و مجنون و سلامان و ابسال)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از گذشته تاکنون جایگاه و سیمای زن در ادبیات فارسی یکسان نبوده است و در ادوار تاریخی مختلف، جلوه ای از زن ستایی و زن ستیزی در آثار ادبی دیده می شود. جامی به عنوان یکی از شعرای دوره تیموریان در اشعار خود جلوه های متفاوتی از زن را مطرح نموده است. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی دیدگاه متناقض نمای جامی درباره سیمای زن در دو مثنوی لیلی و مجنون و سلامان و ابسال پرداخته می شود. هدف از این جستار، واکاوی زن ستایی (لیلی و مجنون) و زن ستیزی (سلامان و ابسال) در اشعار جامی است. بررسی سیمای زن در این دو مثنوی بیانگر دو دیدگاه متضاد در آثار جامی است چنان که در لیلی و مجنون تصویری مثبت از ویژگی های زن چون تجلی روح الهی، خردمندی، وفاداری، پاکدامنی و ... ارائه نموده و در سلامان و ابسال، زن را موجودی فریبکار، ناقص عقل، وسیله کامجویی مردان، بی و فا، کافر نعمت، بدخو و نادان معرفی کرده است. هر چند گاهی در لیلی و مجنون نیز به ندرت شاهد زن ستیزی از زبان بدگویان برضد لیلی هستیم؛ این امر می تواند هم به شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دوره جامی و هم به دیدگاه شخصی او در ارتباط با زن ستیزی و زن ستایی از ارائه داستان و نمادسازی باشد.
کاربرد ارسال المثل(مثل) در حکایات هزار و یک شب
حوزه های تخصصی:
مثل ها در زبان و ادبیات فارسی دارای جایگاهی ارزشمند هستند. گاه یک ضرب المثل در عین اختصار به اندازه ی یک کتاب حکمت آمیز، در بر گیرنه مطالب مهم و عمیقی از حکمت و دانش است. ضرورت و اهمیّت مثل ها از آن روی است که آن ها بیان کننده ی شیوه زندگی اجتماعی، طرز اندیشیدن و عادات و رسوم ملت ها هستند و بررسی آن ها شناخت عمیق تری از باور ها و اعتقادات نیاکان در قرون گذشته را نشان می دهد. در خصوص کاربرد، نقش و چگونگی مثل ها در متون نظم و نثر فارسی پژوهش های مختلفی صورت گرفته است. این مقاله به روش کتابخانه ای و شیوه تحلیلی-توصیفی فراهم آمده است و هدف آن بررسی نقش، چگونگی و تأثیر ارسال المثل در داستان های هزار و یک شب است. نتایج نشان می دهد که در کتاب هزار و یک شب به تناسب از ارسال المثل (مثل/ضرب المثل) های رایج در زبان و ادب فارسی و به روش غیر مستقیم جهت تقویت و غنای بیشتر کلام استفاده شده است.
تحلیل نشانه شناسی «مار» در شعر «من آن روز می گفتم ...» سیمین بهبهانی با تأکید بر نظریه مایکل ریفاتر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هر شعر فاخری یک ایده مسلّط دارد .شاعر این ایده مسلّط را در لابه لای ساختار شعر یا یک جمله و گاهی حتّی یک واژه در درون شعر پنهان می کند. بعد با هنرمندی برخی واژه ها را نشان دار می کند تا مخاطب از طریق آنها ایده مسلّط شعر را شناسایی کند. آیا سیمین بهبهانی در سرایشِ شعرِ «من آن روز ...» از این کارکردِ هنری بهره برده است؟ برای رسیدن به پاسخ به نظر می رسد؛ بهره مندی از نظریه نشانه شناسی مایکل ریفاتر بیش از هر نظریه دیگری مناسب تر باشد. مقاله حاضر بر مبنای نظریه نشانه شناسی این اندیشمند و با روش توصیفی- تحلیلی، شعر سیمین را بررسی کرده است. پس از بررسیِ عناصر غیر دستوریِ شعر مذکور، نتایجِ تحقیق بیانگر آن است که انباشتهایی با معنا بنِ «مار»، «ضحّاک» و «ترس» در شعرِ «من آن روز...» بسامد بالایی دارد. با بررسی منظومه های توصیفیِ شعر، خوشه های استعاری با هسته های «جامعه سنتی»، «خوی اهریمنی» و جامعه شبه مدرن» به دست آمد و به کمک همین خوشه های استعاری، هیپوگرامهای شعر نیز مشخص گردید که مهم ترین آنها عبارتند از: مار نماد خوی اهریمنی انسانهاست که در نظامهای مرد سالار بیشتر در وجودِ جنس مذکّر تجلّی می یابد. هم چنین مقایسه انباشتها، منظومه های توصیفی و هیپوگرامها با رویکرد بینامتنیّت، ماتریس ساختاری زیر را در ذهن نویسندگان این مقاله ایجاد کرد: خوی اهریمنیِ نظامِ مرد سالار در جوامع سنتی از طریق بازیهای فولکلوریک، ستم پذیری را به دخترانِ جامعه القا می کند. در جامعه شبه مدرن آموزشِ ستم پذیری با روشهای مدرن تری مانند نمایش، طناب بازی و ... ادامه می یابد.
تحلیل عناصر محتوایی و جامعه شناختی داستان کوتاه در ایران از سال ۱۳۰۰- ۱۳۳۲ ش.(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
آثار ادبی دوره بیداری و بعد از مشروطه، جنبه اجتماعی و سیاسی فراوانی دارند و می توان آنها را از دیدگاه جامعه شناختی، نقد و بررسی کرد. یکی از شیوه های کارآمد در نقد متون ادبی به ویژه داستان کوتاه، نقد جامعه شناختی است. در این روش، ارتب اط س اختار و محت وای داستان ب ا وض عیّت و دگرگونیهای جامعه، بررسی و چگونگی انعکاس و بازنمایی هنرمندان ه اجتم اع در جه ان تخیّل ی اث ر ادبی، نقدوتحلیل می شود. سابقه این گونه از پژوهش و به کارگیری ای ن شیوه در نقد داستان کوتاه ایران، کارایی نقد جامعه شناختی در نقد و بررسی داستان کوتاه را ثابت کرده است. داستان کوتاه به عنوان گونه ای از ادبیّات داستانی، در ایران در حدود سال ۱۳۰۰ ه.ش توسط کسانی چون جمال زاده، شکل گرفت و هم زمان با جریانات ادبی به روند توسعه و تکامل خود ادامه داد. نسل اول نویسندگان داستان کوتاه، ضمن آشنایی با این پدیده نوظهور، توانستند آثاری درخور توجّه بیافرینند و هر یک برای خود سبکی خاص را دنبال کنند که در آینده، شالوده داستان کوتاه ایرانی را بنیان نهاد. نگارنده در این پژوهش با روش تحلیلی –توصیفی و بر پایه چارچوب نظری نقد اجتماعی به این نتیجه دست یافته است که داستان کوتاه نیز همچون هر پدیده ادبی دیگر، همسو با اجتماع و جریانات سیاسی- اجتماعی به حیات خود ادامه داده، بدیهی است که در این مسیر از اجتماع، تأثیر پذیرفته، بر آن تأثیر گذاشته است. لذا بررسی محتوایی این نوع ادبی می تواند رهیافتی جدید در حوزه مطالعات اجتماعی باشد.
ترجیع بندی نویافته از طالب آملی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
طالب آملی ازشاعران برجسته و معروف ایران در سده یازدهم هجری است.کلّیّا ت اشعار او یک بار تصحیح و به زیور طبع آراسته شده است. در مقدّمه کلّیّات اشعار طالب، از منابع و نسخه هایی که برای تصحیح و تدوین آن استفاده گردیده، نام برده شده است ولی به برخی نسخ اشاره ای نشده است. پس از آن بعضی از محقّقان با پژوهش و برّرسی این موضوع، اثبات نموده اندکه اشعار جمع آوری شده در کلّیّات طالب با توجه به همه نسخ و منابع موجود نبوده است. نگارندگان این مقاله هنگام تصحیح و برّرسی اثری به نام «سفینه نظم و نثر» به اشعاری نویافته از طالب آملی دست پیدا کرده اند. سفینه نظم و نثر به دست نویسنده گمنامی نوشته شده است و به شماره 8982 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی نگهداری می شود. در این سفینه اشعار شاعران متعددی جمع آوری شده است. این سفینه از نظر محتوایی به سبب داشتن ابیات نویافته شایسته توجه است. در واقع وجود ابیات نویافته از طالب آملی و دیگر شعرا، غنای این سفینه را تایید می کند، همچنین ذکر اشعاری که در منابع دیگر نیامده است، به ارزش این اثر می افزاید. پژوهش پیش رو، مطالعه ای نظری است که به شیوه پژوهش کتابخانه ای انجام شده است و نگارندگان در وهله نخست به شخصیّت طالب آملی و در گام دوم به ترجیع بندی نویافته از وی پرداخته اند. تا از این طریق جایگاه و مرتبه شعری این شاعر بزرگ شناسانده شود و با ارائه 103 بیت تازه یاب در قالب یک ترجیع بند، که تا به امروز در دیگر منابع نیامده است، به تکمیل دیوان این شاعر کمک نمایند.
خوانش تطبیقی سیمای زن قهرمان بر بنیاد نظریه لرد راگلن، خوانش اسطوره بنیاد دو روایت «تیامات-مردوک» و «ارنواز، شهناز-فریدون»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل اسطوره شناختی خویشکاری های قهرمانان در داستان ها، بیانگر حقایق تازه ای درباره ی نهاد بشر و علایق و آرزوهای وی است. زن قهرمان در قالب نمود اساطیری آن یکی از مهم ترین انواع شناخت اساطیری در جوامع کهن مادر تبار است که ارزش شایانی در پژوهش های تاریخی، ادبی، روانشناختی و اسطوره بنیاد دارد. در این جستار اهمیت زن و نقش ویژه او در شکل گیری روایت های اسطوره و هم چنین پیوند آن با سازه های طبیعت آغاز یعنی آب، خاک، گیاهان و درختان... نقد و بررسی می شود. هدف این پژوهش بررسی، نقد و تحلیل اسطوره گرای زن قهرمان در دو روایت اسطوره ای تیامات و مردوک وشهنواز و ارنواز و فریدون با تکیه بر نظریه راگلن می باشد. نگارندگان در این پژوهش کوشیده اند تا با شیوه نقد اسطوره گرا وتفسیر تطبیقی کهن الگوی زن قهرمان در دو روایت اساطیری «تیامات – مردوک» و «شهناز -ارنواز و فریدون» بپردازند و هم چنین به پیوند مشترک این دو روایت با سازه های طبیعت اشاره نمایند. برآیندنهایی پژوهش حاضرتاکید کننده این باور است که هر دو روایت در یک خویشکاری بنیادین با آب، به عنوان اساسی ترین عنصر هستی پیوند خورده اند. در هردو روایت زن قهرمانان: تیامات در اساطیر میان رودان و شهناز و ارنواز در اساطیر ایران همان خدا بانوان آب و در حقیقت مادران ازلی هستند که آفرینش همه جانداران از آن ها صورت می پذیرد. نقش خدای نرینه در قالب فریدون و مردوک نمودی کم رنگ تر دارد. آنچه در هر دو روایت ملموس و و قابل مشاهده می باشد؛ این است که ژرف ساخت هر دو روایت رهاسازی آب و فزون ساخت فراوانی و باروری در دو سرزمین ایران و میانرودان است
عاشورا در شعر معاصر افغانستان (مطالعه موردی: عبدالقهّار عاصی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
103 - 126
حوزه های تخصصی:
عاشورا به عنوان یک واقعه بزرگ و بی نظیر، همواره در ادبیات فارسی مطمح نظر شاعران بوده است. از شاعرانی چون کسایی مروزی تا شاعران روزگار ما، هر کس از زاویه و منظری به این واقعه پرداخته است. نگاه هر شاعر به عاشورا، گذشته از خصوصیات فردی شاعر، تابع دوره زندگی او از حیث اوضاع فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است. قیام عاشورا و آموزه های آن از مهم ترین موضوعاتی است که به طور گسترده در شعر معاصر افغانستان تبلور یافته است. این پژوهش درصدد بررسی چگونگی بازتاب واقعه عاشورا در شعر معاصر افغانستان است و پس از آن به مطالعه موردی تأثیر مفاهیم عاشورایی بر شعر عبدالقهار عاصی -از شاعران اهل سنّت افغانستان- می پردازد. پژوهش پیش رو، مطالعه ای نظری است؛ داده های آن به روش کتابخانه ای به دست آمده و با شیوه توصیفی-تحلیلی به انجام رسیده است. از مطالعه شعر معاصر افغانستان با هدف بررسی تأثیر عاشورا بر آن به دست می آید که گذشته از جنبه غنایی و لایه احساسی وقایع عاشورا که در مرثیه سرایی و عشق ورزی نسبت به ساحت مقدّس امام حسین (ع) و یاران ایشان بازتاب می یابد، لایه حماسی و تعلیمی قیام عاشورا و مفاهیمی چون شجاعت، آزادی خواهی و تن ندادن به ذلّت، از مؤلفه های برجسته شعر مقاومت افغانستان است؛ همچنین از بررسی شعر عبدالقهار عاصی می توان نتیجه گرفت که عاصی از مفاهیم عاشورایی برای استبدادستیزی در زمانه خود سود جسته است و قیام عاشورا را الگویی نجات بخش برای افغانستان معرفی کرده است.
بازخوانی نقش و کارکرد فراخوانی شخصیت های اسطوره ای در شعر پایداری افغانستان (مطالعه موردی اشعار واصف باختری بر اساس نظریه ژرار ژنت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
127 - 152
حوزه های تخصصی:
اسطوره مهم ترین تجلی تخیل در زبان و نمادی است روایت مند، تصویری و فرهنگی شده که بخشی از آن به واقعیت هستی شناختی و کیهان شناختی و بخش دیگر به باورهای ملّی مرتبط است. اسطوره ها با ویژگی های تکرارشوندگی، ماهیّتی بینامتنی دارند و به همین دلیل در طول تاریخ در آثار مختلف بازآفرینی می شوند. شاعرانِ پایداری افغانستان با آگاهی از این ظرفیت در بازتاب مسائل مرتبط با مقاومت از جلوه های نمادین اسطوره بهره برده اند. یکی از شاعران پایداری افغانستان که به صورت گسترده از تخیل پایدار و الگوی تکرارشوندگی اسطوره ها سود جسته، واصف باختری است. او با کاربرد زبانی سخته به صورت نمادین و چندسویه به بازآفرینی اسطوره پرداخته و به یاری اساطیر، صدای اعتراض خود را در برابر استبداد سیاسی حاکم و نیروهای متجاوز بلند کرده است. در این جستار به تحلیل اسطوره در اشعار پایداری واصف باختری با روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد بینامتنی بر پایه آرای نظری ژرار ژنت پرداخته شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که اغلب اسطوره های بازتاب یافته در شعر پایداری باختری از گونه اساطیر ملّی است که حضور بینامتنی آنها بیشتر به گونه تلمیحی و با بینامتنیّت ضمنی مرتبط است و گاهی به صورت کنایی، نقل قول و ارجاع بینامنتیّت صریح نیز پیوسته است. اسطوره در نظر واصف، ابزاری برای بازاندیشی هویّتی در مخاطبان محسوب می شود. گویا وی می خواهد از ظرفیت های اقناعی اسطوره ها برای ایجاد حس اعتماد به نفس ملّی و تحریک به جنبش اجتماعی علیه استبداد داخلی و تجاوز خارجی بهره گیرد و با طرح اساطیر به تقویت مواضع حماسی و پایداری و تحریک احساسات جمعی بپردازد.
بررسی قالب های ذهنی سیمین دانشور در آثارش (نشان موردی شناخت و تحسین هنر)
منبع:
ادبیات متعهد دوره دوم مهر و آبان ۱۴۰۱ شماره ۸ و ۹
6 - 18
حوزه های تخصصی:
سیمین دانشور (1300-1390) مترجم، محقق، نویسنده، نمایشنامه نویس استاد دانشگاه و...از جمله زنان مطرح در عرصه رمان نویسی ایران است که بیشتر او را بخاطر همسرش جلال آل احمد (1302-1348) و رمان معروف سووشون می شناسند و کمتر کسی به ابعاد دیگر شخصیتی هنریش از جمله روزنامه نگاری (ژورنالیستی) پرداخته است. بیشتر مقالات و پایان نامه هایی که در مورد سیمین دانشور به چاپ رسیده با محوریت داستان نویسی ایشان است و کمتر به بقیه ی قالب های ذهنی دانشور پرداخته می شود. با بررسی قالبهای ذهنی سیمین دانشور در می یابیم که وی در مجموعه داستانها و رمان هایش تفاوت عمده ای با مقالات و حتی منش و رفتارش در دانشگاه نداشته بلکه نگاهی عمیق و خاص به مقوله هنر بخصوص زنان و کودکان دارد. لذا نگارندگان در این مقاله با روش توصیفی –تحلیلی سعی در بررسی قالب ذهنی سیمین دانشور در دو شاخه مجزای داستان نویسی و روزنامه نگاری در مورد زیبا شناختی و تحسین هنر-که جزوء تخصص فوق دکتری ایشان در دانشگاه استنفورد دارد- می باشد. کلید واژه: سیمین دانشور رمان نویس، ژورنالیست، شناخت و تحسین هنر
بازنمایی طرح واره های قدرتی سلوک طریقت در حدیقه الحقیقه و تمهیدات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
راه سلوک راهی پیچیده و پرمانع است. عارف باید قهرمانانه بر موانع غلبه کند تا به دیدار خداوند برسد. این موانع فیزیکی نیستند؛ اما براساس نظریه طرح واره های تصویری که نخستین بار لیکاف و جانسون مطرح کردند، عارف با بهره گیری از طرح واره قدرتی درباره این موانع فکر می کند و سخن می گوید. این پژوهش می کوشد با بررسی و تحلیل طرح واره های قدرتی در دو اثر حد یقه الحقیقه و تمهیدات ، نوع نگاه سنایی و عین القضات همدانی را به موانع سیروسلوک تحلیل و مقایسه کند. روش این پژوهش توصیفی تحلیلی است. واحد تحلیل، بیت و بندهایی در دو اثر است که طرحواره قدرتی دارند. حدود پژوهش کل تمهیدات و حد یقه الحقیقه را در برمی گیرد. شباهت مبانی فکری دو عارف در طرح واره های نوع دوم و سوم انعکاس یافته است. کلام الله، رذیلت های اخلاقی، وابستگی به دنیا، نفس و معرفت الله محورهای اصلی این دو نوع طرح واره در دو اثر هستند. تفاوت تجارب زیسته و نوع عرفان دو عارف نیز محملی برای تفاوت تأمل برانگیز در کاربرد طرح واره نوع اول شده است. همچنین سنایی و عین القضات با توجه به تجارب زیسته و مبانی فکری متفاوت، تفاوت هایی در کاربرد و بسامد طرح واره هایی مانند ظاهر شرع، ابلیس، رذایل اخلاقی، غیرت الهی و جاه و مقام دارند.
معرفی قطعه منظومی از رساله موسیقی منسوب به ابوالوفاء خوارزمی و بررسی درستی انتساب و تبار آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی قطعه منظوم کوتاهی منسوب به ابوالوفاء خوارزمی و صحت سنجی این انتساب می پردازد. این شعر در توضیح تناسب اوقات شبانه روز با مقامات دوازده گانه موسیقی قدیم ایران سروده شده است و محتوای آن سابقه ای در مکتوبات قدیمی تر دارد که می توان تبار آن را شناسایی کرد. هدف مقاله معرفی، تصحیح، شرح و تحلیل این قطعه ادبی با استفاده از مواد و منابع تاریخی و نیز اسناد و نسخ خطی کتابخانه ای است. در ضمنِ بحث، محتوای شعر یادشده با دو رساله دیگر موسیقی، یکی متقدم ( کنزالتُحَف اثر حسن کاشانی) و دیگری متأخر ( رساله علم موسیقی نوشته میرصدرالدین محمد قزوینی) به صورت تطبیقی مطالعه و مقایسه می شود. نتیجه اینکه مبحث فراموسیقاییِ مذکور از مباحث دوست داشتنی نویسندگان دوره گذار موسیقی ایران (اواخر قرن هشتم هجری تا پایان عصر صفوی) بوده است که با کمترین تغییری در شماری از رسالات این دوره دیده می شود. منشأ واقعی این مطالب رساله کنزالتُحَف است؛ اما استناد آن به آرای ابوعلی سیناست؛ حال آنکه این انتساب کاملاً از حقیقت تاریخی به دور است. نویسندگان برپایه شواهد و قراین نتیجه گرفته اند که اثر مدّنظر سروده شاعر و صوفی کمترشناخته شده ای به نام خواجه ابوالوفای خوارزمی (۷۶۰‑۸۳۵ ق.) است که برپایه گزارش های تاریخی، از علم ادوار و موسیقی آگاه بوده و رساله ای درباب موسیقی داشته است که نشانی از آن در دست نیست. به احتمال قوی، همین شعر نیز از رساله موسیقی مفقود او استخراج شده است. تاکنون درستی انتساب این اثر به خواجه ابوالوفاء بررسی نشده و درباره محتوای آن هم تحقیقی صورت نگرفته است.
بررسی تأویلات عرفانی آیات متشابه قرآنی در آثار روزبهان بقلی با نگاهی به نظریه بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روزبهان بقلی تأویل های عرفانی بدیع و کم نظیری از آیات قرآن و روایات عرضه کرده است. از نظر روزبهان شطح نوعی کلام متشابه است که نه تنها در کلام عارفان؛ بلکه در قرآن و حدیث نیز وجود دارد و آیات مرتبط با ذکر صفات و حروف تهجی در قرآن به زبان شطح است. از نظر او شطح صوفیه یکی از جلوه های شطح به طورکلی است یا دقیقاً جلوه سوم آن پس از قرآن و حدیث؛ یعنی تغییر و تبدیلی که هرامر ربانی یا واقعیت غیبی آنگاه که به بیان بشری بیان می شود پیدا می کند و این بیان بدون شک دوپهلو است. این پژوهش بر آن است تا به شیوه توصیفی-تحلیلی و به کمک اسناد کتابخانه ای، با مبنا قراردادن «شرح شطحیات» و تفسیر عرفانی «عرایس البیان فی حقایق القرآن» دو اثر ارزشمند از روزبهان بقلی که هر دو اثر دارای نثری شاعرانه و سرشار از صورخیال هستند، به این پرسش ها پاسخ دهد که؛ که از نظر روزبهان کدام آیات قرآن کریم جزء سخنان متشابه و بنابر قول روزبهان شطح آمیز هستند؟ و آیه هایی که در بافت و زمینه ای شطح آمیز قرار گرفته اند کدامند و تأویل آن ها از نظر او چیست؟ براین اساس در پژوهش حاضر، آیاتی که متشابه و متناقض نما هستند؛یعنی آیات مرتبط با صفات خبری خداوند و حروف مقطعه و آیاتی که عارفان آن ها را در یک بافت شطح آمیز قرار داده اند، مورد بررسی قرار گرفته است و ضمن تحلیل تأویلات عارفانه روزبهان از این آیات، فنون مختلف بینامتنیت که شامل نفی کلی، نفی جزئی و اجترار است، نیز در شطح عارفان بررسی شده است.
تحلیل روان شناختی منظومه فرهاد و شیرین وحشی بافقی با تأکید برمکانیزم های دفاعی فروید(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۰
87 - 115
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین مؤلفه های نظریه روان کاوی فروید، «مکانیزم های دفاعی» است. به عقیده وی همه مردم برای رسیدن به آرزوهایشان کوشش می کنند، اگر در رسیدن به آرمانشان ناکام شوند، دچار فشار روانی می شوند و برای رویارویی با فشار روانی، از مکانیزم های دفاعی استفاده می کنند. منظومه فرهاد و شیرین وحشی بافقی، ظرفیت های قابل تأمل برای بررسی مکانیزم های دفاعی فروید را دارد و می تواند از دید روان شناختی، بررسی شود. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی به تحلیل روان شناختی منظومه فرهاد و شیرین وحشی بافقی با تأکید بر مکانیزم های دفاعی فروید پرداخته است و به این پرسش پاسخ داده که هرکدام از شخصیت های این منظومه، برای کاهش و غلبه بر آسیب های روانی از چه راه های مقابله ای و مکانیزم های دفاعی استفاده می کنند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد، این شخصیت ها نیز مانند دیگر افراد جامعه، هنگام ناکامی و پریشانی به مکانیزم های دفاعی، به خصوص فرافکنی و خیال پردازی و ... متوسل می شوند تا بر مسائل و اضطراب های ایجاد شده فائق آیند و آشفتگی درونی خود را کاهش دهند.
تحلیل شگردهای منتخب زبانی (واژگان و اصطلاحات)، داستانی (فضاسازی) و محتوایی (رویاپردازی) در داستان های کوتاه نویسندگان زن دهه های 70 تا 90(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه سیر داستان نویسی زنان و شگردهای رایج در آثار آنان، از موضوع های مورد توجه در پژوهش های داستانی معاصر بوده است؛ با این حال در تحقیقات پیشین، اغلب به بررسی رمان های زنان توجه شده و مجموعه داستان های کوتاه نویسندگان پیشروِ زن، به ویژه در دهه های اخیر کمتر واکاوی شده است. نان،آنان، بر این اساس، در این مقاله، مجموعه داستان کوتاه از 9 نویسنده زن برگزیده در جوایز ادبی دهه های 70 تا 90 (هر دهه سه نویسنده) انتخاب و داستان های کوتاه آنان به روش تحلیلی-تطبیقی با تکیه بر سه شگرد زبانی (واژگان و اصطلاحات)، داستانی (فضاسازی) و محتوایی (رویاپردازی) بررسی و سیر تحول این شگردها، در سه دهه اخیر تحلیل و مقایسه شده است. نتایج کلان این پژوهش نشان می دهد، هرچه از دهه 70 به دهه 90 نزدیک می شویم، نویسندگان زن، با بسامدی کمتر از واژگان و اصطلاحات زنانه در داستان های کوتاه خود استفاده کرده اند. خلاف سیر زبانی داستان ها، از منظر فضاسازی، نویسندگان داستان های دهه 90 بیش از دیگر دهه ها (به ترتیب دهه های 80 و 70) از فضاهای خانگی بهره برده اند؛ همچینن از بین فضاهای خانگی، بیش ترین تاکید نویسندگان زن مربوط به فضاهای غمگین بوده است. از منظر عنصر محتوایی رویابافی، داستان های دهه 70، متمایز با دیگر دهه ها بوده و در دهه های 90 و 80 این عنصر بازنمودی اندک در داستان زنان داشته، نکته ای که شاید به دلیل گریز از مفاهیم رمانتیک و تمایل به واقع گرایی در داستان کوتاه این دو دهه بوده است.
بازشناخت ِقصّه عامیانه اعجوبه و محجوبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اعجوبه و محجوبه از جمله قصّه های عامیانه ای است که در قرن هفتم به قلم حامدبن فضل الله سرخسی تألیف شده است. دو راوی در این متن ادبی، طی ده روز، بیست قصّه روایت می کنند که تمام قصّه های بیست گانه، دارای محتوای اخلاقی و اجتماعی هستند. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که نوع روایت و شاخص ترین مضامین قصّه های اعجوبه و محجوبه چیست؟ مطابق دستاوردهای تحقیق، مسائل اخلاقی و تربیتی در قالب مثال ها و تمثیل های محسوس و عینی در این قصّه، آموزش داده می شود تا میزان یادگیری و ماندگاری آن در ذهن مخاطب، افزایش یابد. اعجوبه و محجوبه در گروه قصّه های بلند ایرانی جای می گیرد و قصد حامد بن فضل الله سرخسی از نوشتن آن، انتقال پیام های اخلاقی و ارزش های خانوادگی، اجتماعی و انسانی به مخاطب عام از طریق نقل قصّه است؛ به همین سبب عناصری که وی در بیان قصّه به کار می برد، همه ساده و بدون پیچیدگی است.
اصالت روایت در برزونامه کهن برپایه سنجش دو روایت گورانی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش کهن برزونامه از آثار شاخص ادب حماسی ایران است که دو روایت فارسی و گورانی از آن در دست است. از روایت فارسی 4 دستنویس اصلی در حدود 4200 بیت وجود دارد که عبارتند از: دستنویسهای کمبریج 829 ق، دهلی 831 ق، بایسنقری 833 ق و لنینگراد 849 ق. از روایت گورانی نیز دستنویسی به تاریخ 1345 ق در 2357 بیت موجود است. همسانیهای شگفت دو روایت فارسی و گورانی نگارنده را به سنجش دو روایت و بررسی 3 فرضیه درباره سرچشمه شکل گیری روایتها واداشته است: 1) وجود یک منبع منثور مشترک برای هر دو روایت که به دلیل فاصله 500 ساله کتابت امکان سنجش دو روایت منطقی و علمی به نظر نمی رسد. 2) ترجمه متن از فارسی به گورانی که با توجه به حذف ابیات شاهنامه ای (حدود 2000 بیت) در ترجمه فارسی به گورانی امکان پذیر نیست. 3) ترجمه متن از گورانی به فارسی که باتوجه به بازتاب دقیق واژگان، عبارات و مصراعهای گورانی به فارسی، برابرسازیهای واژگانی و مصراعی برای واژگان و مصراعهای گورانی از شاهنامه و افزودن مصراعها و ابیات افزوده بر متن داستان اصلی از شاهنامه منطقی به نظر می رسد و از احتمال بیشتری برخوردار است.
تمظهرات صوره الشخصیات الإیرانیه فی مِرآه البحتری الشعریه؛ آل سهل نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
53 - 76
حوزه های تخصصی:
تشهد الکتب التاریخیه أنّ "آل سهل" أسره عریقه من الأسر الإیرانیه التی لعبت دوراً بارزاً فی الحکم العباسی الأول بعد "آل برمک". فینتمی نسبهم إلی الملوک الساسانیین، ومکانه آل سهل فی الحکم العباسی مکانه مرموقه فی السیاسه، إذ برزت سیادتهم ولباقتهم وحسن تدبیرهم فی حلّ البلاد الإسلامیه وعقدها. فأشهر شخصیات هذه الأسره هو الفضل بن سهل المشهور بذی الرئاستین وأخوه الحسن بن سهل، وإبراهیم بن الحسن حاجب المتوکل، فتعرّف البحتری علی آل سهل واتجه إلیهم بشعره وبعاطفته، إذ إنّه مدحهم حبّاً لهم إلی جانب التمتع بصلاتهم المادّیه الغزیره، فلا یکتفی البحتری بمدح هؤلاء فحسب، بل أدمج مدائحهم بأسماء الملوک الساسانیین، إذ انعکس شغف الشاعر العربی بالحضاره والثقافه الفارسیتین. رغب البحتری فی مدح هذه الأسره الإیرانیه وقام بتمجیدها وتکریمها واعترف بسیادتها وفضلهما رغم أصوله العربیه ونزعته القومیه. فیحاول هذا البحث الذی ینهج المنهج المقارن أن یستخرج تمظهرات صوره آل سهل المنعکسه فی قصائد البحتری. ویمکننا أن نستنتج أنّ الشاعر العربی قد صوّر الحضاره والثقافه الفارسیتین من خلال مدح آل سهل خیر صوره یدلّ علی معرفه الشاعر بها معرفه دقیقه مع إبراز حبّه لآل سهل والحضاره التی ینتمون إلیها. وعَکَس هذا الشاعر "الأنا العربی"، الصفات الإنسانیه الراقیه فی "الآخر الإیرانی" أی الفُرس بکل وضوح.
ادبیات فراتر از جهانِ صفر و یک؛ بررسی ادبیات از دیدگاه منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۴
21-50
حوزه های تخصصی:
دانستن این موضوع که ادبیات دارای سرشتی فازی است و نه ارسطویی، کمک می کند تا مخاطبان و تحلیلگران در مواجهه با متون، نگاه بازتری داشته باشند. ادبیات مانند هر دانش و هنر دیگری، قابلیت ارزیابی دارد و با توجه به منطق حاکم بر آن می توان درباره ادبی بودن یا نبودن یک متن داوری کرد. ازاین رو، در این پژوهش ابتدا مفاهیمی چون: ادبیات، ادبیات عرفانی، منطق ارسطویی و منطق فازی تبیین شده اند و سپس رابطه ادبیات با منطق ارسطویی و فازی بررسی شده است. در این سنجش، با روش تحلیلی، چهار عنصر اصلیِ ادبی بودن یک متن (عاطفه، تخیل، چندمعنایی و فرم) در نموداری فازی همراه با شواهد مثالی از ادبیات فارسی تحلیل شده اند. در هر چهار مورد، نتیجه حاصل شده نشان می دهد که یک متن می تواند با دربرداشتن درجه ای از هر یک از این چهار عنصر، در دایره ادبیات قرار بگیرد و متناسب با درجه برخورداری از این عناصر، نسبت ادبی آن مشخص می گردد؛ در نتیجه لزومی ندارد که به شکل منطق دوارزشی و مطلقِ صفر ویک در منطق ارسطویی، همه عناصر را در بالاترین درجه ممکن دارا باشد. به این ترتیب ثابت می شود که منطق حاکم بر ادبیات، منطق فازی است.
تحلیل پیوندهای بینامتنیتی قصاید پروین اعتصامی و غزلیات حافظ بر مبنای رویکرد بینامتنیت ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله در این پژوهش نشان دادن تأثیرپذیری زبانی و اندیشگی پروین اعتصامی از حافظ است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و بر مبنای رویکرد بینامتنیت ژنت است. بینامتنیت بر اثرپذیری و اثرگذاری متون بر یکدیگر استوار است. بر مبنای این رویکرد، هیچ متن یگانه، اصیل و منحصربه فردی وجود ندارد. همه متون از متون پیش از خود تأثیر پذیرفته اند و بر متون پس از خود تأثیر می گذارند و این امر ناظر بر ویژگی گفت وگومندی متون است. ژولیا کریستوا اصطلاح بینامتنیت را در اواخر دهه شصت میلادی مطرح کرد. ژرار ژنت ازجمله نظریه پردازانی است که بینامتنیت را به گونه ای کاربردی بدل کرد و آن را ترامتنیت نامید. نتایج حاصل از بازخوانی قصاید پروین اعتصامی، بیانگر وجود روابط بیش متنی و فرامتنی قصاید این شاعر و غزلیات حافظ از میان اقسام پنج گانه روابط بینامتنی ژنتی (بینامتنیت، پیرامتنیت، فرامتنیت، سرمتنیت و بیش متنیت) است. روابط فرامتنی میان برخی از ابیات پروین و حافظ نشان دهنده پایبندی پروین به اصول فکری و فرهنگی ادبیات کلاسیک فارسی و موضع انتقادی حافظ در این امور است.